رفتن به محتوای اصلی

آنها ازما می ترسند!

آنها ازما می ترسند!

طبق گزارش سایت جرس وزارت اطلاعات رژیم تصمیم به کشیدن دیواربتنی تازه ای-سومین دیوار- بارتقاع 5متروبه طول 3 کیلومتر درسرتاسراطراف خود گرفته است.در این گزارش هم چنین می خوانیم که این دیوارجدید دیوارهای قبلی وفضای سبزاطراف آن را که درتیررس نگاه رهگذران اتوبان همت قراردارد، و با نقض استانداردحریم اتوبان ها آن را به جداول اتوبان متصل می کند،ازگزند نگاه رهگذران درامان نگه خواهد داشت.

برافراشتن هیولای دیوار بگردخویش برای دورماندن ازچشم زخم "دشمنان"،همواره ازاولین اقدامات شناخته شده حکومت کنندگان برای بقاء خود بوده است.درواقع کشیدن هردیواری ازاین دست ازشگردهای همیشگی سلطه گران برای مصون ماندن ازپی آمدهای خطرناک بیداری سرکوب شدگان و واقعیت جدائی گسترش یابنده بین خود ومردم بوده است.البته دیوار، بیش ازآن که بوجود آورنده شکاف و جدائی باشد مظهر آن است وبرای کنترل جامعه وتأمین بقاء خود. ودرست به همین دلیل نه فقط برای حفاظت ازخود دربرابرزخم چشم آنطرفی هاست، بلکه درعین حال به معنی هراس افکنی و به رخ کشیدن هیبت خود نیزهست. هردیواریعنی نشانه گذاری برای تمایز قلمروها،والبته هرچه این دیوارها به دژوبرج وباروشباهت پیداکنندبهمان اندازه بیان کننده تخاصم مناسبات فی مابین قلمروهای جداشده هستند. نباید فراموش کرد که نشانه گذاری وحریم سازی ضمن جداسازی درعین حال به معنی محاصره شدن توسط بی شماران نیزهست.جداسازی وسرکوب پشت وروی یک سکه اند ودیوارها تجسم بارزی ازاین دوگانه اجتماعی.

تصمیم دولتمردان دستگاه امنیتی رژیم به افزودن حلقه حفاظتی جدید ومستحکم تر برحلقات قبلی برگرداین مرکزکنترل کننده شهروندان و مخالفین،وبه منزله مغزامنیتی بدن حکومت، تصویر نمادینی است ازوضعیت کلیت رژیم ومناسبات آن با انبوهه بی قراری که اکنون دیگردرزمره غیرخودی ها و عناصرنافرمان ومستعد شورش دسته بندی می شوند.ازهمین رو هیبت دیواره های قطوروبلند،نورافکن ها و سیم های خاردار ودوربین ها ونگهبانان و پست های بازرسی ودستگاه کنترل کننده مغناطیسی همه وهمه باید بتوانند بطورمستقیم وبی واسطه درتیررس نگاه رهگذران اتوبان ومردم قرارگیرند. مطابق استراتژی مرکزفرماندهی، خطراصلی ازدرون است وازسوی خود بدن اجتماعی، ولاجرم تدارک برای مقابله با آن به مهمترین وظیفه عاجل کنونی برای تأمین بقاء لرزان حاکمیت تبدیل شده است. ازاین روبرافراشتن برج وبارو پیرامون منفورترین بخش حاکمیت و به مثابه دیده بان آن، بازتاب دهنده واقعیت کتمان ناپذیرعمق شکافی است که بین حاکمیت ومردم دهان بازکرده است وحاوی چندین نشانه مهم:

الف:نشانه هراس

کشیدن حلقه حفاظتی جدید به معنی آن است که باگسترش خشم ونفرت عمومی ازنظام حاکم علیرغم وجودحلقات پیشین، رژیم هم چنان نگران رخنه مردم ناراضی به درون دژدیده بان امنیتی خوداست.نگرانی ازموج دوم خیزش-همان که آتش زیرخاکسترمی نامندش- وقتی که مردم باردیگرآمادگی واعتماد لازم را برای پیشروی به سوی هدف بعدی- برچیدن دیوارهای سلطه - بدست بیاورند،منشأ اصلی دل نگرانی و تکاپوی رژیم درفترت کنونی را تشکیل می دهد. حماسه خیزش قیام گونه مردم ونسل نافرمان جوانان در روزعاشورا،وبگوش رسیدن زمزمه های حرکت به سوی نهادهای سمبل اقتدار رژیم مانند وزارت اطلاعات،سازمان رادیو تلویزیون،اوین ویا حتی بیت رهبری. ... آژیری بودکه لرزه براندام حاکمان افکند. رژیم نگران رخنه اشباح ازلابلای درختان،درحد فاصل اتوبان و وزارت اطلاعات است ودیوارسوم تمهیدی است برای ازبین بردن این کابوس!شاید بتوان برای رهائی ازکابوس، هراسان ازخواب پرید،اما دراینجا خود واقعیت کابوس است وگشودن جشمان به معنی مواجه شدن با کابوس واقعی است !.

نشانه جدائی بیشتر

کشیدن هردیواری قبل ازهزچیز به معنی حریم سازی و جداکردن هرچه بیشترقلمروی ازقلمروهای دیگراست. نشانه آن است که تظاهربه سخن گفتن ازسوی جامعه و منافع عمومی آن دیگرناممکن شده وتضادها دست بالا را پیداکرده اند. این دیوار ها اگرصراحتا خصلت امنیتی- نظامی داشته باشند نه فقط به معنای جدائی بلکه هم چنین به معنی کنترل قهرآمیز است. برای متمایزکردن حریم دشمنان و خودی ها.

ازین رو هرچه این دیوارها ستبرترو وبلندترگردند ،نشانه افزایش جدائی بین مردم و حاکمیت است.

نشانه انزوا و شکنندگی بیشتر

نطام های طبقاتی ومبتنی برسلطه انسان برانسان-که جوامع سرمایه داری نیز برهمین اساس قوام یافته اند- اساسا براساس جداسازی وکنترل ولاجرم "دیوار"کشیدن استواراست. بااین همه بین ثبات وپیشرفتگی نظام با نوع سرکوبی که دیوار سمبل آن بشمارمی رود،ازنوع فیزیکی وسخت تاباصطلاح ازنوع نرم رابطه معکوسی وجود دارد.بطوری که هرچه یک نظام سرمایه داری عقب مانده تروضعیف تر باشد تکیه آن برکاربرد زورعریان، بیشتراست و برعکس هرچه رشد یافته ترباشد،وزن بهره گیری اززورپنهان وبرافراشتن ونهادی کردن دیوارها دراعماق آدمیان وجلب رضایتمندی، ازطریق فرهنگ وباورها ودرونی کردن آنها ویا "قانون" وقانون گرائی و... بیشترمی شود. هیچ نظام استثماری و سلطه گرانه نمی تواند تنها با تکیه صرف برسرکوب ازنوع عریان استواربه ماند.ازهمین رو باترکیبی ازانواع دیوارها،درسطوح گوناگون اجتماعی، ازخردو کلان مواجهیم. دراین میان هرچه یک نظام نیازمند برافراشتن دیوارهای فیزیکی وبتن آرمه ای باشد،بهمان اندازه آسیب پذیرتروشکننده ترخواهد بود.

درحکومت اسلامی به موازات ازدست دادن هرچه بیشترپایگاه اجتماعی واعتبار خود درمیان مردم،ومتناسب با رشد انحطاط وگندیدگی اش،شاهد رویکرد هرچه بیشتربه بهره گیری ازسرکوب عریان هستیم.

قدرت جداشده، همواره بدخیم است

هر قدرت جداشده ازمردم دربرابرآنها قرارمی گیرد وماهیت سرکوبگرانه دارد.واساسا نفس جداسازی،شالوده وگوهراصلی سرکوب وبیگانه شدن را تشکیل می دهد. چنین قدرتی براساس نهادمندکردن وساختاردادن،وفراگیرکردن خود درتمامی تاروپود و حوزه های ریزودرشت جامعه، ازمناسبات درون خانواده ،مدرسه ومحله ومحیط کارواداره تا سطح کلانی چون دولت و سیاست های فرهنگی و رسانه ای وامنیت و ارتش و....براساس این جدائی استواراست. فرایند جدائی قدرت ازدست صاحبان ومولدین آن، درعین حال به معنی تبدیل سوژه های کنشگربه ابژه های کنش پذیر وتبدیل انسانهای مولدوخلاق به ابزارهای جانداراست.میشل فوکو درآنالیزاشکال وابزارهای کنترل نشان می دهد که حتی نوع معماری جوامع بوژوائی نیزجلوه ای اراین قدرت جداشده می باشد وباهدف تأثیرگذاری آن براذهان شهروندان.

"قدرت" وقتی قدرت وسرکوبگر می شود و بیگانه با مردم وقرارگرفته برفرازسرشان که ازمنشا خود یعنی ازمولدین قدرت جداشده باشد.نفس این جدائی خود درحکم سرکوب است وباین معنا بازگشت قدرت به منشأ واقعی خود- قدرت واقعا اجتماعی- دیگر"نه قدرت" است.به میزانی که مردم به مثابه کنشگران تاریخی وارد میدان عمل شوند، قدرت بیگانه شده ولاجرم سرکوبگر، به همان اندازه ترک برداشته،بی ریشه شده ومی خشکد.

بگذارجلادان نظام اسلامی براین گمان باشند که می توانند با افراشتن دیوارهای جدید،اقتدارخویش را به نمایش بگذارند وخود را درپناه آن ها درامن وامان به پندارند.غافل ازآن که دارند هراس وفاصله خویش ازمردم را به نمایش می گذارند.منشأ واقعی قدرت دراین سوی دیوارها قراردارد ووقتی مردم خواهان پس گرفتن قدرت تصاحب شده خود بشوند، آنگاه دیگراز این دیوارها نیز کاری ساخته نیست.

اگرضدانقلاب قدرت خویشتن را با برافراشتن دیوار ها به نمایش می گذارد ،برعکس هر جنبش اصیل وانقلاب واقعی ورودخویش به صحنه را با یورش باین دیوارها و برچیدن آن ها اعلام می دارد.ازحمله به زندان باستیل تاحمله به زندان اوین و کمیته درانقلاب بهمن وتازمزمه های آن درحماسه اعتراضی روزعاشورا چنین بوده است.وقتی چنین لحظه ای فراربرسد ، دیگر اثرچندانی ازافسون موعظه گرانِ "رفتار مدنی" برای مصون نگهداشتن پایه های نظام و دست کشیدن ازبرچیدن دیوارها باقی نخواهد ماند.درآن زمان دیوارها برسربناکنندگانش خراب خواهند شد.جامعه زندانی شده رهائی خویش را می تواند تنها با ویران ساختن این دیوارها-دیوار درمعنای وسیع و همه جانبه اش هم بیرونی وهم درونی- پاس بدارد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید