رفتن به محتوای اصلی

گوئی ايران گلوبال دارد در کلاس کودکستان درجا ميزند!

گوئی ايران گلوبال دارد در کلاس کودکستان درجا ميزند!

پرویز داودی

-کيانوش جان شما و تيم مديريت خيلی وقت صرف سايت ايران گلوبال ميکنيد. خودم هم خيلی وقت صرف ايران گلوبال ميکنم اما نتيجه حاصل از وقتی که در ايران گلوبال صرف ميکنيم خيلی ناجيز است.

دليلش اين است که يک بازی سطح پايين کسانيکه تازه با مفهوم دموکراسی اشنا شده اند را هر روز داريم تکرار ميکنيم و يک بچه کودکستانی يا فرد مغرض ميايد و يک بحث طبق معمول که شما ديکتاتور هستيد را علم ميکند و بعد دوستی شروع ميکند به جواب دادن و ساعت ها وقت خودش را تلف ميکند. در حقيقت گوئی ايران گلوبال دارد در کلاس کودکستان درجا ميزند و تصور ميکنيم که داريم تمرين دموکراسی ميکنيم.

در عرض چند سال اخير کيفيت اديتوريال سايت پايين رفته است و هر مقاله قلابی را درج ميکنيم که کسی بما نگويد ديکتاتور. در صورتيکه اديتورها و مديران بايد وقت خود را در مطالعه و سخت گيری در مورد مطالب صرف کنند و حتی از نظر انشائي و املائي نگذارند اشتباه در نوشته ها درج شود.

ما 80 درصد نوشته هايی را که چاپ نبايد چاپ کنيم و اکر 5 درصد مطالب امروز را داشتيم اما مطالب درست و حسابی مطمئنم مردم دقيقتر سايت را ميخواندند و جدی تر ميگرفتند و کسی هم مقاله الکی نميفرستاد. و بايد مقاله خوب را مدت طولانی بالای سايت بگذاريم. چيزی که خط ما را نشان ميدهد مثل ايران امروز يا نيويورک تايمز يا هر سايت ديگر نه اينکه يک چيز قلابی همانقدر جای مهم را در سايت اشغال کند که يک نوشته با ارزش. مجله يعنی قضاوت کردن و تصميم گرفتن که چه چيز چجقدر ارزش دارد. به زياد بودن و زياد درج کردن نيست. وگرنه مردم همينطور ميتوانند بروند اينطرف و انطرف خودشان هر چيزی را بردارند.

واقعاً فوروم و مجله را بايد از هم جدا کرد و فوروم را هم بايد دو مرحله ای کرد و دقيقاً مديريت کرد. کار ما مثل اين است که آمريکا بخواهد برای اثبات دموکراسی خود، آنارشيسم را برسميت بشناسد. عزيز اينطوری نه تنها زندگی مان را داريم تلف ميکنيم بلکه هيچ محصولی هم نداريم.

اگر نکاه کنی سايت آينده نگر کيفيت بسيار بالاتری از ما دارد. البته آنها سايت سياسی نيستند و چند روز سياسی ميشوند و دوباره برميگردند به قبل. وقتی اخبار سياسی درج ميکند هم مستقمياً از راديو فردا برميدارند که کيفيتش خوب است اما البته کار ديگران. مقالات سياسی خودی هايش هم خوب نيست و همان حرفهای هزار سال پيش است اما بندرت چيزی مينويسند در نتيجه ان نيست که کيفيت سايت را معين ميکند و اصل سايت مثل مجله دانشمند است و در آن چارچوب کيفيت خوبی دارد. البته آن سايت در واقعيت کسی را ندارد و هدفش هم مثل مجله دانشمند است.

ايران گلوبال ميتواند مجله واقعی سياسی آينده نگر بشود اما بايد وقت تلف کردن با اين بازی های کودکستانی را برای هميشه تمام کنيم. اين فوروم اصلاً نه علمی است نه سياسی يک چيز کودکانه است که دارد وقت ما را تلف ميکند. در گذشته چند سالی وقتم را در اس سی ای تلف کردم و همانوقت ايران امروز وقتشان را با کار مشخص ايديتوری صرف کردند. انها کارشان درست تر بود. حيف از وقتی که آن روزها در اس سی آی تلف کردم. از روزی که اس سی ای را ترک کردم مثل ترک سيگار بود و کلی وقت ازاد پيدا کردم و کار مفيد انجام دادم. مثل ترياک بود. تباه کننده زندگی با ظاهر دموکراسی اما واقعيت آنارشيسم کودکستانی.

 کیانوش توکلی

با سلام به دوست عزیز پرویز داودی _ قبل از هر چیز بابت انتقادات سالم و سازنده شما در باره سایت ایران گلوبال ، تشکر می کنم .انتقادات شما دو بخش از سایت را شامل می شود1_ کیفیت مطلب گذاری در سایت 2- «صفحه شما»

در مورد کیفیت و چگونگی مطلب گذاری کاملا حق باشماست و اتفاقا قبل از اینکه کامنت شمارا بخوانم ، امروز صبح طی یادداشت کودتاهی برای اعضای مدیریت سایت چند پیشنهاد ارائه نمودم که در اینجا هم کپی آن را می گذارم تا شما و دیگر علاقمندان و نویسندگان به ایران گلوبال در این باره نظر دهید:

به چند نکته اساسی در باره مقالاتی که به آدرس ایران گلوبال می رسد، توجه و دقت شود : 1_ لطفا نگاهی هر چند سطی به مقاله ارسالی به ایران گلوبال بیاندازید و درجه کیفیت آن را ارزیابی کنید (درجه یک، 2 و درجه 3) ..2_ ایا نویسنده، مقالات خود را قبلا برای 10 سایت مطرح ارسال کرده است ویا در جا های دیگر چاپ شده است ؟3_ آیا نویسنده ثابت ایران گلوبال است ؟و یا نویسنده برای اولین بار برای ایران گلوبال مطلب ارسال کرده است؟4_ ایا مطلب او با گرایش سیاسی شما بشدت در تضاد است؟... نتیجه : اگر مقاله نویسنده ای درجه دو محسوب شد و او همزمان برای دهها سایت مطلب خود را ارسال کرده باشد.... جای این مطلب در ایران گلوبال تنها در صورت علاقه منتشر کننده، در بخش اخبار مجاز است ؛یعنی 12 ساعت در بالا می ماند و سپس به ستون کنار می آید و یا اگر مقاله درجه 2 باشد ولی قبلا در هیج سایتی درج نشده باشد به انتخاب نویسنده بستگی دارد که ان را در کاتاگوری سیاسی ، تحلیلی بگذارد و یا نه !___ولی اگر مقاله علمی _ تحقیقی و درجه یک باشد و نویسنده همزمان برای چندین سایت دیگر هم بفرست باز به انتخاب شما بستگی دارد ----اما اگر مقاله درج یک و برای اولین بار برای ایران گلوبال ارسال شده باشد ؛ جایش در ستون وسط است و تنها برخی از مقالات درجه یک که قبلا در سایت های دیگر چاپ شده باشد و با تمایلات نویسنده همخوانی داشته باشد ، بعیارتی اعضای مدیرت و همکاران تنها مجازند روزی تنها « یک مقاله» را در ستون وسط بگذارند ....بدین ترتیب جلوی هرج و مرج کنونی ئدر ایران گلوبال و از سنگین شدن بیش از حد صفحه اول ،جلو گیری می شود وبعبارتی در ستون وسط تنها مقالات اعضا و همکاران مدیریت + نویسندگان ثابت + مقالات بسیار علمی _ تحقیقی دیگر سایت ها خواهد بود.. _ نکته مهم: اگر مقاله ای بشدت با مواضع سایت و یا شخص شما در تضاد باشه ، با افزدون یک پاراگراف بعنوان توضیح و تفسیر منتشر کننده می توانید چاپ کنید .... همچنین شایان ذکر است که اینجانب مقالات اعضا ی مدیرت را 2 و یا سه روز در بالا نگاه می دارم .. لطفا در این باره نظر بدهید تا در جلسه عمومی مدیریت مورد بررسی قرار گیرد . در مورد« صفحه شما» در کامنت بعدی نظر خود را خواهم نوشت .

 مراد

اقای داودی نوشته هایی که از نظر املا و انشائ درست باشند فقط مربوط میشود به انهایی که زبان مادریشان فارسی است و هفتاد در صد ایرانیان که زبان مادریشان فارسی نیست ممکن است یک اشکال دستوری در نوشته داشته باشند . شما محتوا را فدای قالب و ظاهر نکنید . این سایت فقط متعلق به فارس ها نیست و به همین دلیل دموکرات و پلورال میباشد.

 آرش

گوئی ايران گلوبال دارد در کلاس کودکستان درجا ميزند!

اقای پرویز داودی شما به همان نقطه ای رسیده اید که دیکتاتور ها پس از مدتی دادن ازادی به مردم کشورمان به انجا می رسند! خفقان! اری دوست عزیز همه ما می دانیم که ملتی که قرنهاست در استبداد زندگی کرده و فرهنگ ان بر گرفته از دینی مستبد است اگر به ان ازادی داده شود به ناچار دوره ای از به قول شما "انارشیسم کودکستانی" را هم باید طی کند! دوست عزیز ، کودکی هم دوره ای است که هر فرد و هر ملتی در هر پروسه ای باید انرا طی کند و اتفاقا بسیار هم مهم است و چه بسا مهم تر از جوانی و پیری!....

دوست عزیز،

انکار دوران کودکی به بلوغ زود هنگام نمی انجامد! ایران گلوبال و شخص کیانوش توکلی در تحمل و دادن ازادی حتی به کودکان برای انکه برای بلوغ خود اماده شوند در طول تاریخ ایران بی نظیر و پیشگامند! ما اگر واقعا فهمیده ایم که دموکراسی چیست و اگر واقعا انرا می خواهیم باید بدانیم که برای رسیدن به ان باید هزینه داد مخصوصا در کشوری که بنیادهای فرهنگیش بر استبداد بنا شده است، نا گزیر دوره ای گذرا از انارشیسم را هم خواهیم داشت. اما من با شناختی که از ایران گلوبال و شخص کیانوش توکلی پیدا کرده ام یقین دارم که تنها به تمرین دموکراسی میان ایرانیان می اندیشند و هدفشان این نیست که چند تا مقاله سطح بالا و تخصصی را برای ماهها در صفحه اولشان بگذارند تا از این ژست برای خود پرستیژی کسب کنند، کارمندان این سایت صادقانه تنها و تنها به فرهنگ گفتگو می اندیشند و صادقانه بطن جامعه ما را بیرون می ریزند حال شما را و ما را و فلان شیخ و شاه را خوشاید یا نه همین است که هست، واقعیت این است! من امیدوارم که این سایت مرام ازاد اندیش خود را عوض نکند و در تاریخ رسانه ای ایران جاودانه شود.

***

ناصر مستشار

کیهان ،شتریست که درهرخانه ای خواهد نشست !

ایرانی گری دیرهنگام و فرصت طلبانه اسفندیار رحیم مشائی ،کاملا مصنوعی وابزاری هست.دولت احمدی نژاد و مشائی که در آن عضویت دارد ، اینک بدین نتیجه رسیده است که شاید نیروهای خارجی به ایران حمله نظامی نمایند ،لاجرم از هم اکنون باید به احساسات ملی مردم دامن زد تا در روز مقتضی ،بیشتر مردم ایران به یاری دولت و حکومت اسلامی برخیزند نه اینکه علیه دولت به مبارزه برخیزند!آنها بخوبی می دانند که با شعار های اسلامی ،هرگز نخواهند توانست مردم ایران را پیرامون خود گرد آورند!شعار ایرانی گری را دولت احمدی نژاد و مشائی از اپوزیسیون ملی گرا مصادره کرده است و شاید توانسته است تا آنها خلع سلاح نماید!

 فرشاد-حذف روحانیت توسط دولت احمدی نژاد

جالبه که جنبش سبزی های ایرانگلوبال شدیدا از حذف روحانیت توسط دولت احمدی نژاد هراس دارند؛ اتفاقا اسرائیل و آمریکا هم از حذف روحانیت ناراحتند؛ آیا این عجیب نیست؟ و اکنون حتا برای زدن مشائی و احمدی نژاد دست به دامان فاشیست هایی چون کعبی و شریعتمداری هم باید شد؟ آیا اصلا هنوز پرنسیپی باقی مانده برای جماعت روشنفکر؟ اینکه مشائی و احمدی نژاد دارند روحانیت را به زیر می کشند یعنی چه؟ یعنی پایان اسلام؛ به جایش هم دارند ایران و کوروش و فردوسی و رستم و آرش را می گذارند؛ اینکه عده ای چون مطهری و لاریجانی و دیگر آخوندها و آخوندزاده ها از این امر بهراسند طبیعی است؛ ولی زدن اسلام و روحانیت در ایران مگر به نفع روشنگری و کمکی در جهت عرفی شدن جامعه نیست؟ یا اینکه حتما باید عرفی گرایی را با بمب افکن های آمریکایی ها برایمان بیاورند تا راضی شویم؟

تبریزلی سیامک

دوست عزیز و ارجمند جناب گونای ؛ با سلام و احترام.

1- در مورد این که تاکتیک حکومت سوق دادن حرکت ملی به سمت خشونت است کاملا با شما هم عقیده هستم. همچنین اضافه میکنم که در ضدیت با حرکت ملی آذربایجان به طور عام و در جهت ارائه تصویری خشن و مخدوش از جنبش آزادی بخش ملت آذربایجان به طور خاص، حکومت و سلطنت طلبان و پان ایرانیستهای خارج نشین هم فکر و متحدالقول هستند. یعنی شما حتما متوجه هستید که تلاش غریبی وجود دارد که هر کسی که از حقوق اولیه انسانی خود دفاع و بر آن پافشاری میکند به عنوان پانترک و در نتیجه فاشیست و دشمن بشریت تبلیغ و معرفی شود. و این تلاش وقیحانه در حالی است که حرکت تا کنون هرگز از مبارزه مدنی عدول نکرده و سیاست آن همواره پرهیز از خشونت بوده است. البته خنثی نمودن این قبیل تبلیغات زیاد هم سخت نیست و اگر ما همان حقوق قانونی خود را مطرح کنیم و از شعارها و صحبتهای انحرافی پرهیز نمائیم، تیر دشمنان به سنگ خواهد خورد. نکته دیگر که به ذهن من میرسد و البته بسیاری از دوستانم هم با آن توافقی ندارند، این است که تئوریسینهای حرکت ملی و بدنه حرکت بهتر است در عین حفظ نگاه و دید گلوبال، در عمل بیشتر روی مسائل لوکال و محلی خود آذربایجان جنوبی متمرکز شوند و از پیش کشیدن بحثهای غیر مرتبطی مانند ترکیه و غیره بپرهیزند. شخصا همیشه معتقد بوده ام که آذربایجان جنوبی جزئی از دنیای بزرگ ترک است اما ترکیه، قرقیزستان و غیره خود صاحب دولت، بودجه، مراکز تحقیقات استراتژیک و ... هستند و مسلما می توانند راه حلهای لازم برای مشکلات خود را پیدا کنند. واقعیت تلخ این است که امروز ملت آذربایجان در جایگاهی قرار ندارد که برای مشکلات آنها وقت و انرژی صرف نماید. ما یک بار در همین سایت و در جریان آن عکسی که از طرف آقای اقبالی با نام "ترانه کردستان" منتشر شد، زیان و خسارت این نوع دیدگاه را عملا تجربه کردیم. یعنی کردها خودشان را در جایگاه هم رزمان آن خانم و بچه های ما هم خودشان را در جایگاه همگروهانیهای آن سرباز دیدند و در نتیجه یک بحث نفاق افکن و دشمن شادکن و در عین حال بیموردی در گرفت. در حالی که ما خودمان هم میدانیم که دولت ترکیه برای تعیین سیاستهای خود از ما نظرخواهی نمی کند و در مورد احزاب کردستان عراق و ترکیه هم احتمالا وضع به همین نحو است. باز تاکید میکنم که این صرفا برداشت من از موضوع می باشد و دور و بر من پر است از افرادی که کوچکترین توافقی با این فکر ندارند.

2- مسلما باز هم با شما در مورد اختلاف افکنی بین گروههای ملی از جانب ملت حاکم هم عقیده هستم. این تاکتیکی است که از آن بسیار با موفقیت استفاده کرده و میکنند و باز فرقی بین حزب مشروطه و انصار حزب الله در این زمینه وجود ندارد. فرق آنها تنها در این است که جمهوری اسلامی عملا درگیر قضیه است و برای پان ایرانیستهای خارج نشین فقط زحمت هیزم کشی باقی مانده. البته تا آنجا که من اطلاع دارم، سوای تعداد معدودی افراد تندرو، موضع حرکت ملی در این زمینه مشخص و ثابت است. همانطور که مستحضرید، موضع استراتژیک و غیر قابل تغییر فعالین و احزاب ملی این است که مرزها و سرحدات آذربایجان در استان آذربایجانغربی همان تقسیمات جغرافیایی فعلی است و هرگونه ادعای اراضی مسلما به معنی تجاوز به خاک آذربایجان و تنش آفرینی در آینده خواهد بود. یقینا حقوق اقوام و گروههای ملی که در جغرافیای آذربایجان مسکونند اعم از ارمنی و کرد و طالش و ... کاملا محفوظ خواهد بود. چرا که حرکت ملی آذربایجان حرکتی دموکراتیک است و هدف خود را برپایی حکومت یا دولتی دموکراتیک قرار داده. اینکه موضع احزاب کرد چیست، دیگر به درایت و مصلحت اندیشی خودشان برمیگردد و مسلما ملت آذربایجان نه بر سر اراضی خود چانه میزند و نه برای یافتن متفق به کسی التماس میکند. لذا سوای این موضوع که محل مناقشه است، در سایر زمینه ها اعم از پایمال شدن حقوق قانونی کردها و ترکها ، اعدامهای ظالمانه سیاسی در کردستان، تخریب محیط زیست، حقوق زنان و دهها مورد مشترک دیگر زمینه همکاری تنگاتنگ وجود دارد که متاسفانه همگی تحت الشعاع همان مورد مشکلزای نخست قرار گرفته و پیشرفت و همکاری تقریبا تعطیل شده که جای تاسف است. اما چیزی که مشخص است این است که تا به حال همکاری با فاشیستها نتیجه و دستاوردی برای کسی در بر نداشته و فعالین ملی دو طرف باید به این نکته توجه داشته باشند.

در مورد نیروهای مسلح رژیم، چیزی که من میبینم این است که هنوز بسیار منسجم هستند. خصوصا سپاه و بسیج و نیروی انتظامی که مستقیما زیر نظر سپاه است. اطلاعات سپاه هم که عملا وزارت اطلاعات را به حاشیه رانده است. ارتش از رویدادهای به وجود آمده ناراضی است و امرای ارتش عملا توسط سرداران سپاه تحقیر میشوند و این موضوعی مخفی و سری نیست. اما در اینجا بایستی توجه کنیم که

اولا) بخش بزرگی از نیروهای مسلح را نیروهای سرباز و خدمت وظیفه تشکیل میدهند. یعنی عملا از مردم عادی هستند. لذا سپاه برای مقابله با نفوذ احتمالی عناصر نامطلوب سربازان و خصوصا افسران وظیفه را از میان بسیج دانش آموزی و دانشجویی انتخاب میکند. همچنین سیاست مشخصی دارد که بسیاری از وظایفی را که پیشتر به عهده افسران وظیفه بود از آنان گرفته و به درجه داران پاسدار محول کند. چون حتی به این افسران وظیفه بسیجی هم اطمینان ندارد. مثلا پیشتر افسران وظیفه، در پست افسر نگهبان شب انجام وظیفه میکردند. اما امروز آنها پستشان پاسبخشی است و عملا تحت فرمان و نظارت درجه داران کادر سپاه قرار دارند که البته از این موضوع هم خشنود نیستند. در اصل پاسبخشی تا چند سال پیش بر عهده سربازان وظیفه قدیمی بود. در کل پستهای نسبتا حساس از افسران وظیفه سلب میشود و در اختیار پاسداران کادری قرار میگیرد. و این امر هم باعث ناخشنودی افسران تحصیلکرده ای میشود که باید تحت فرمان یک نفر آدم کم سواد با درجه پائینتر خدمت کنند و هم باعث فرسودگی خود کادریها میشود.

ثانیا) حرکت ملی باید بتواند حتما از میان کادرهای نیروهای مسلح یارگیری کند. البته حضور افرادی از کادر نیروهای مسلح در بین فعالان ملی بی سابقه نبوده است. نیروهای مسلح کادر که نقشی در جنایات رژیم ندارند فرزندان ملتند و جدا از ملت نیستند.

ثالثا) نسل جدید کادرهای نیروی مسلح، آن کادرهای با ایمان و شاداب دوران جنگ تحمیلی نیستند. امروزه بیشتر آنها فقط به دنبال لقمه ای نان وارد نیروهای مسلح میشوند. ولی به هر حال نظامی هستند و برای این کار تربیت شده اند.

3- در مورد قوت و ضعف احتمال حمله آمریکا و چگونگی آن، مسلما همان گونه که استحضار دارید دیدگاهها متفاوت است. یعنی عده ای از سیاسیون و کارشناسان بین المللی مثل فیدل کاسترو حمله و درگیری را حتمی می دانند و عده ای دیگر کلا احتمال وقوع آن را نفی میکنند. نکته بعدی نوع جنگ است که در یک مرحله یا چند مرحله انجام بگیرد و مسائلی از این قبیل. اما چیزی که در این بین به نظر من مهم میرسد این حقیقت است که در وقوع یا عدم وقوع جنگ، اراده، خواست و منافع ملت آذربایجان کوچکترین تاثیری ندارد و نقشی بازی نمیکند. یعنی آنها اگر صلاح ببینند که وارد جنگ بشوند، تمایل و اراده ما نمی تواند در آن تصمیم خللی وارد کند. خواست و اراده ما در وقوع یا عدم وقوع این پدیده همان قدر نقش دارد که در وقوع یا عدم وقوع زلزله و تغییرات جوی و غیره نقش بازی می کند.

لذا اگر بخواهیم واقع بین باشیم، نکته مهم این است که تشکلهای ملی ما چقدر برای تحولات پس از جنگ آماده اند و روی آن کار کرده اند. اگر تشکلها و احزاب ما آمادگی لازم را داشته باشند، مسلما در برابر سناریوهای مختلف غافلگیر نخواهیم شد و حتی ممکن است بتوانیم از فضای باز بوجود آمده بهره برداری نماییم. در غیر این صورت بازنده خواهیم بود. وظیفه ما آذربایجانیهای داخل کشور مشخص است و آن تلاش روز افزون جهت تبلیغ حرکت، درگیر نمودن اقشار مختلف اجتماع در آن، برگذاری آکسیونهای اعتراضی موفقیت آمیز و نظایر آن است. وظیفه شما آذربایجانیهای خارج کشور هم که باز در این بین مشخص است و خودتان بهتر از من به آنها واقفید و نیازی به یادآوری بنده نیست. نکته مهم این است که وقوع یا عدم وقوع جنگ عملا چیزی را تغییر نمیدهد. مبارزه ملی، مبارزه ای است در جهت کسب حقوق مسلم ملی. چه جنگی حادث شود و چه نشود، این مبارزه تعطیل بردار نیست.

4- در نهایت از لطفی که به بنده داشتید تشکر میکنم. پیشتر هم دوستان بزرگوار به همین ترتیب من را خجالت زده کرده بودند. اما لازم است به دور از هرگونه تعارفی عرض کنم که شخصی متعلق به بدنه حرکت هستم و نه متعلق به سر آن. لذا به هیچ وجه قادر به تشخیص قضایا از تمام جوانب و زوایا و کارهایی از این دست نیستم. خوشبختانه حرکت ملی تئوریسینهای خیلی خوبی دارد که همه ما میتوانیم به آنها مراجعه کنیم. امروز وطن ما روزهای بسیار حساسی را می گذراند. اگر امروز کسی واقعا قدرت تحلیل مسائل را در خود ببیند، از نظر من موظف و مکلف است که پیش قدم شود و کمکش را به حرکت دریغ نکند. اما اگر شخصی چون حقیر این قدرت را در خود نبیند، باز هم لازم است که از ادعاهای بیمورد بپرهیزد و به حرکت ضربه نزند. راستش را بخواهید، من خودم خیلی وقتها از آن جهت نظرم را مطرح میکنم که دوستان اشکالات و نقصانهای آن را ببینند و به هر زبان و لحنی که صلاح میدانند یادآوری کنند. اما در مورد یک چیز خیلی مطمئن هستم. حتی حاضرم در آن مورد توصیه که سهل است، فتوی هم صادر کنم. آن هم اهمیت کار تشکیلاتی و عضویت در یکی از تشکلهای ملی خصوصا برای آذربایجانیهای خارج کشور است. کار تشکیلاتی مزایای خیلی زیادی دارد. مثلا اینکه نیروی شما در جهت مناسب کانالیزه میشود. دیگر لازم نیست شما در مورد همه چیز از سیاست گرفته تا تاریخ و مسائل فرهنگی و اقتصاد و غیره درگیر شوید. تشکیلات تشخیص خواهد داد که توان و استعداد شما در چه موضوعی است. مثلا اینکه آیا شما اصلا توان و ظرفیت کار سیاسی را دارید یا خیر. اگر ندارید نیروی شما صرف چه کاری بشود بهتر است؟. مسائل هنری، ژورنالیستی، ترجمه، کارهای مربوط به کامپیوتر و طراحی صفحات وب یا چه چیز؟. یا اینکه تشخیص داده میشود که صرفا از تشکیلات حمایت مالی کنید وبه عنوان سمپات فعالیت کنید. واقعا همه این کارها در جای خود مهم و ضروری است. البته مسلما درگیر شدن در تشکیلات خطرات خاص خودش را هم دارد خصوصا برای آنهایی که مرتبا به ایران سفر میکنند. اما حقیقت این است که امروز وطن نیاز به فداکاری دارد و آن ملتی برنده خواهد بود که بیشتر کار کرده باشد.

یاشاسین آذربایجان!.

گله جک بیزیم دیر.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید