ورود به دانشگاه، مشروط به رعایت پوشش عصر شترچرانی است!

اخیرا مصطفی خسروی، مدیر کل حراست دانشگاه تهران درباره شیوه اجرای طرح مقابله با بدحجابی ( بخوان خوش پوشی زنان ایرانی ) به خبرگزاری مهر گفته است: «تا سه بار به دانشجوی بدحجاب تذکر داده می‌شود و در صورتی که پس از سه بار رعایت نکنند از ورودشان به دانشگاه جلوگیری می‌شود.»

برخورد با پوشش "غیراسلامی" تنها به دختران دانشجو محدود نمی‌شود، بلکه «از ورود دانشجویان پسری که پوشش مناسب ندارند نیز به دانشگاه جلوگیری به عمل می‌آید.»

حکومت اسلامی، پوشش عصر شترچرانی را نماد سیاسی تسلط اسلام بر ایران تلقی کرده و 30 سال است که کوشش می کند تا فرهنگ و پوشش دوران بربریت را بعنوان جایگزین ارزش ها و دستاوردهای نوین بشریت و فرهنگ غنی ایران، به زنان کشورمان تحمیل کند.

در ایران زیر سلطه حکومت دینی همه ارزش های جامعه ایران تحریف شده، خوش پوشی زنان ایرانی را بدحجابی، و پوشش صحرانشینان عصر شترچرانی را خوش حجابی معرفی می کنند.بر اساس معیارهای حکومت اسلامی، نه تنها زنان ایران، بلکه میلیاردها زن در جهان بدلیل ناهمخوانی با الگوی پیشاقرون وسطائی فسیل های حاکم بر ایران، ازحق انتخاب پوشش و تحصیل و شرکت در جامعه بعنوان انسان های برابر حقوق با مردان محروم می شوند. آنها بیش از نیمی از ساکنان کره زمین را از منظر جنسیت و نه انسانیت می نگرند و گوهر نگرش آنها به زن، عمیقا ارتجاعی، تحقیرآمیز و جاهلانه است.

جمهوری اسلامی پس از قدرت گیری، به دلیل ماهیت زن ستیزانه اش، مقام، موقعیت و دستاوردهای زن ایرانی را در جامعه مورد تعرض قرار داده و در سال های آغازین حکومت اسلام در ایران، شاهد اخراج، سرکوب و منزوی کردن زنان و فرستادن آنها به خانه ها بوده ایم و از اینطریق ضربه بزرگی به نیروی بالنده و پویا جامعه وارد شد؛ ولی زنان ایرانی آرام نگرفتند و زیر سلطه چماقداران و چاقوکشان و لمپن های تازه بقدرت رسیده، سنگرهای نوینی برای ویران ساختن بنیادهای حاکمیت نکبت و جهل فراهم کردند و نسلی را در سه دهه گذشته پرورش دادند که دنیا با چهره آن در جنبش خیابانی آشنا شد.

زنان ایران در جنبش خیابانی نقش بسیار موثری داشته اند و در خط مقدم مبارزه علیه حکومت اسلامی به جهانیان نشان دادند که تصویری که حکومت اسلامی از ایران و زن ایرانی منعکس می کند ربطی به آنها ندارد و آنها بپا خاسته اند تا به ستم و توهین و تحقیر سی ساله خاتمه دهند و واقعیت هم اینست که حکومت اسلامی در تناقض بنیادی با رهائی و آزادگی زن قرار دارد.

بسیاری از سران حکومت اسلامی بر این واقعیت اعتراف کرده اند که موج اسلام گریزی در جامعه ایران رو به تشدید است و این موضوع را بخوبی دریافته اند که تناقض و کشاکش تاریخی منش و فرهنگ ایرانی، با نگرش اسلامی در مرحله تعیین تکلیف نهائی قرار دارد و چه قدرتمند شاعر و اندیشمند معاصر اسماعیل خوئی گفته است که:

"در درازای تاریخ، ایرانی مسلمان می‌شود، اما نه تمام روان‌ش. او از یک سو ایرانی مانده و از سویی دیگر مسلمان شده است و این دو از دورن با هم تضاد دارند. یهودی در خانه‌ی دین خودش است، دین یهود برآمده از شرایط تاریخ و جامعه‌ی یهود است. به همین دلیل حتی اگر تمام یهودیان از دین برگردند، این دین هم‌چنان شکوه و زیبایی‌اش را حفظ خواهد کرد؛ گیرم دیگر کسی بدان اعتقاد نداشته باشد. اسلام برای عرب هم همین است؛ دینی آمده از فرهنگ و جامعه‌ی عرب. ولی دین طبیعی تاریخی ایرانیان آیین زرتشت بوده است و روان ایرانی در آیین زرتشت و مهر است که روال طبیعی خودش را دارد.

ایرانی در پیوند با اسلام همیشه به گونه‌ای در جنگ است و چنان است که تضادی غریب میان ایرانی بودن و مسلمان بودن در روان ایرانی درگرفته است و این جنگ و تضاد از میان نخواهد رفت مگر آن‌که یکی از دو سوی این تضاد از میان برخیزد یا بسیار کمرنگ شود."

حکومت اسلامی تا کی می تواند مانع ورود دانشجویان با پوشش ایرانی به دانشگاهها شود؟ حذف اسلام گریزان از مراکز علمی، صنعتی و اقتصادی تا کی می تواند ادامه داشته باشد؟

وقتی که اینگونه بیشرمانه، دستاوردهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی یک ملت مورد تهاجم قرار می گیرد، عملا جامعه جوان ایران بسوی تکرار تجربه قرقیزستان سوق داده شده و براستی که این آخرین گزینش در دفاع از حق شهروندی، حقوق بشر و نفی جباریت لجام گسیخته توسط ملت ایران است.

امروز در بطن جامعه ما دو اراده در برابر یکدیگر در حال صف آرائی هستند. مدافعان حکومت اسلامی با اتکاء بر ثروت و منابع مالی کشور و مزدوران و نهادهای فاشیستی بر تداوم جباریت لجام گسیخته اصرار می ورزند و در سوی دیگر آزادیخواهان و ایراندوستان در طیف بزرگ پشتیبانان جمهوری ایرانی، جمهوری آزاد، دمکراتیک و غیر دینی متشکل می شوند.

کسانی که بخاطر سرپیچی از پوشش عصر شترچرانی از دانشگاهها و محیط کار و ... اخراج می شوند؛ جایگاه خود را در طیف براندازان نظام و در جنبش خیابانی، برای تعیین تکلیف نهائی با حکومت اسلامی خواهند یافت!

ولی فقیه قصد دارد تا به انتقام گیری از جنبش زنان، و به بهانه رعایت پوشش عصر شترچرانی، اراذل و اوباش خود را برای سرکوب مردم بخیابان ها فرستاده و خود را برای مقابله با شورش های خیابانی آماده کند.

مردم ایران و بویژه جوانان، خواهران و مادران خود را تنها نخواهند گذاشت و با دفاع موثر همه باهم، می توانند لمپن های ولی فقیه را مجبور به عقب نشینی کرده و بستر اتحاد ملی و سازماندهی سراسری و هدف گیری کلیت نظام را فراهم کنند و نباید فراموش کنیم که ما پشتیبانان جمهوری ایرانی، راهمان از مدافعان جمهوری اسلامی جداست و سمت گیری سیاسی ما را؛ ایران مداری، آزادی، دمکراسی و نفی حکومت دینی تعیین می کنند.