رفتن به محتوای اصلی

بیرق پاره و لشگر شکست خورده

بیرق پاره و لشگر شکست خورده

رهبر نظام در سخنرانی خود در میان طلاب و وعاظ، حامیان جنبش سبز را به جای خس و خاشاک، مطرب و فراری نامید و رهبران جنبش سبز را مورد حمله قرار داد.

اجازه دهید قبل از تحلیل و تفسیر این سخنان، این سوال را مطرح کنیم که اگر «خبر» پاره کردن عکس آیت الله خمینی(ره) «رسانه» ای نمیشد، رهبر نظام در سخنان پیش از ماه محرم چه میتوانست بگوید؟

رهبر نظام در سخنرانی عید غدیر، بدون توجه به مسائل جاری کشور به کلی گویی و ذکر مسائل نامربوط پرداخت. واضح است که جناح حاکم پس از سرکوب تظاهرات 13 آبان تصور میکرد که توانسته است نوعی ثبات و توازن در عرصه سیاسی کشور ایجاد کند و پرونده اعتراضات خیابانی را ببندد. بر این اساس، رهبر نظام معتقد است که از همین وضعیت کنونی، میتواند یک چارچوب نسبتا متعادل برای عرصه سیاسی کشور ایجاد کند و مجددا در راس هرم حاکمیت و در موضع فصل الخطاب قرار گیرد. اما تظاهرات عظیم و فراگیر 16 آذر به راستی یک شوک برای جناح حاکم بود.

دانشجویان و مردم در 16 آذر، فرافکنی رهبری را نپذیرفته و او را مسئول واقعی وضعیت نابسامان کنونی دانستند و با شعارهای مستقیم خود، وی را خطاب قرار دادند. در چنین شرایطی، سخنرانی ماقبل محرم نمیتوانست مانند سخنرانی عید غدیر حاوی کلی گویی و مسائل غیر مرتبط با اوضاع کشور باشد. اما رهبر نظام پس از تظاهرات 16 آذر چه میتوانست بگوید؟

او مسلما نمیتوانست همگان را به وحدت دعوت کند و هم از هاشمی و هم از احمدی نژاد دفاع کند. او قادر به صدور فرمان کشتار (مانند نماز جمعه 29 خرداد) هم نبود. همچنین نمیتوانست از دولت نیمه جان و منزوی احمدی نژاد حمایت کند. حمله به رهبران جنبش سبز هم ممکن نبود، چرا که خود در سخنرانی هفته اول آذر ماه تاکید کرده بود که نباید معترضان را منافق خواند. بنا براین رهبر نظام، در شرایط عادی هیچ حرفی برای گفتن نداشت و مردم هم در 16 آذر نشان دادند که حاضر به پذیرش سکوت و کلی گویی نبوده و خواستار موضع گیری صریح و شفاف هستند. به همین دلیل هم به جای رئیس دولت منصوب، شخص ناصب را مورد توجه قرار دادند. باید توجه داشت که در چنین شرایطی فقط یک اتفاق، یا یک «خبر» داغ میتوانست بستری برای سخن گفتن در اختیار رهبری قرار دهد.

اگر پاره کردن عکس آیت الله خمینی در ابتدا یک تندروی از طرف مخالفان رادیکال نظام تلقی میشد، اکنون رفته رفته آشکار میشود که این حرکت سناریویی از پیش طراحی شده توسط اتاق فکر های نظامی و امنیتی بوده است. این حدس به ویژه با واکنش سنجیده خانواده آیت الله خمینی تقویت میشود. جناح حاکم در مراسم 16 آذر، متحمل یک شکست سنگین در خیابان و دانشگاه های کل کشور شد و تلاشهای رهبری برای متحد کردن اجزای حاکمیت هم ناکام ماند. در این شرایط اگر «خبر» پاره کردن عکس، ساخته نمیشد، فقط سه گزینه در برابر رهبری بود: اول پذیرش خواست یا دست کم قبول حق اعتراض مردم. دوم، تداوم کلی گویی و عدم واکنش به اعتراضات وسیع 16 آذر. و سوم، حمایت مجدد از دولت کودتا، حمله به دانشجویان و صدور فرمان آتش. واضح است که سه گزینه فوق در ماه های گذشته مورد استفاده قرار گرفته و هیچ یک نتیجه نداده اند. رهبر نظام به طور واضح در موقعیت «آچمز» قرار گرفته است و قادر به گریز از موضع گیری شفاف نیست. بنابراین تنها حرکتی که میتوانست برای تداوم رفتار غیر شفاف خود انجام دهد، این بود که با هزینه کردن از اعتبار مذهبی آیت الله خمینی، اساس مشروعیت خود را انکار کند، تا بتواند اندک نیروهای هوادار خود را برای ماه محرم بسیج کند.

به این نکته هم باید اشاره کرد که رهبر نظام، تحت القائات مشاوران نظامی خود، به این نتیجه رسیده است که مقابله یا رویارویی های مناسبتی را به عنوان یک چارچوب برای تعامل با ملت بپذیرد. کودتاچیان در فواصل بین مناسبتها خطوط دفاعی خود را ترمیم میکنند و قبل از هر مناسبت با آماده باش و بسیج کامل نیروها در مقابل اعتراضات مدنی مردم صف میبندند. این امر با توجه به دسترسی نامحدود دولت به منابع مالی و سازمانی، چندان به نفع سبزها نیست، بنابراین لازم است که سبزها در فواصل بین مناسبتها، به فکر گشودن جبهه ها و عرصه های مدنی جدیدی برای مبارزه مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی علیه دولت کودتا باشند، تا امکان بسیج نیروی سرکوب کاهش یابد و اعتراضات خیابانی با خشونت کمتری مواجه شود.

و در پایان

کلیه قرائن نشان میدهد که سناریوی پاره کردن عکس آیت الله خمینی، اگر به فرض محال، تاثیر منفی بر جنبش سبز داشته باشد، برای دولت کودتا و حامیانش، فقط یک مسکن مقطعی است که درد و ضربه ناشی از دهه محرم را قابل تحمل کند. هرچند رویکرد جدید جنبش در خصوص فشار آوردن به هسته اصلی قدرت، صحیح به نظر میرسد، اما نباید از یاد برد که دولت نیمه جان کودتا در تمام این جریانات سکوت اختیار کرده و به ترمیم مواضع خود مشغول است. رهبر نظام تصور میکند که میتواند در فاصله میان جنبش سبز و دولت کودتا، جایی امن برای خود دست و پا کند و بر اوضاع مسلط شود. از این نظر سناریوی پاره کردن عکس و حمله رهبری به جنبش سبز و منتخبان ملت، بدان معناست که جنبش سبز، پس از 16 آذر، در موقعیتی به مراتب بهتر از گذشته به سر میبرند و دولت کودتا در آستانه سقوط است. توازن قوا و جهت تعاملات آینده کاملا به نفع سبزهاست و رهبر نظام در خصوص پذیرش مسئولیت متناظر با اختیارات خود، هر قدر بیشتر تاخیر کند، هزینه بیشتری پرداخت خواهد کرد. این تصور که رویارویی کنونی بین سبزها و کودتاچیان به تضعیف هر دوی آنها منجر میشود، فقط یک محاسبه نادرست نیست، بلکه یک خطای مهلک برای کسی است که میخواهد فصل الخطاب باشد. ماهیت این نیروها به گونه ای نیست که بتوان بین آنها توازنی ایجاد کرد.

حتی کودکان دبستانی هم معتقدند که پاره کردن عکس آیت الله خمینی، سناریوی باند حاکم بوده است. نیازی به موضع گیری شتابزده و رفع اتهام نیست. محرم نزدیک است و خودزنی و تهدید مانع حضور عظیم سبزها نخواهد شد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
انقلاب سبز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید