رفتن به محتوای اصلی

نامم گل بى نام است

نامم گل بى نام است

 

 

به صداى هيجان شفاف پيله

وقتى كه پروانه آغاز ميشود

به فرود جان فروتن موج

در مستىبالاترين لحظه ى غرور

من ميدانم عطش از كدامين سو ميايد

وآنگاه كه باران تمناى خاك را مى بوسد

من بال ميگيرم

:آنوقت آسمان گلايه ميكند

،آه

.من گنجاى هجوم اين موسيقى آبى را ندارم

نامم گل بى نام است

من شاهزاده ى تاتارى هستم

.كه مرزهاى تمدن را نيك در هم شكسته است

بهار ١٣٨٥

***************

ترانه ى حضور :

صدايت مى بارد

مثل آن ابر

كه دغدغه فردا را

از لبهاى گر گرفته ى خاك بر مى چيند

و فصلهاى خشك

به نرمى از پل خاطره مى گذرند

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید