رفتن به محتوای اصلی

تو خدايا

تو خدايا

يك زمان از خود پرستى شايدم از روى مستى
چوب جادو دست گرفتى خلق كردى كل هستى
پس از آن روز نخست احسن دادى به خود
تا همه عالم بدانند ،تو كه بودى و كه هستى
وعده ها بسيار دادى بر همه عالم يه جا
فى مثال ،عاشق شدن ،آزادگى و مهر پرستى
نيك كنون خود يك نظر كن
يك طرف غرقابه خون ،يك طرف كعبه پرستى
آنطرف تَر خشم و كينه ،مى زند آتش به هستى
حال بفرما پاسخى بر قلب دردناكم بده
خون همان آزادگيست يا كعبه ات هست مهرپرستي؟؟
يا كه شايد پاسخى ارزنده تَر بايد بدى
خالق همچين جهانى پر ز كينه ،اين تو بودى و تو هستى؟؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید