ج. اسلامی مثل بیماری میماند که با تنفس مصنوعی نگهداشته شده است

بیماری که شرایط سیاسی اتحادیه اروپا ایجاب میکند مرگش را به تاخیر بیفتاد تا مقدمات برای بعد از او فراهم شود دنیای سرمایه داری که با سقوط نظام اسلامی لطمه اقتصادی جبران ناپذیری را باید تحمل کنند به تکاپو افتاده اند تا این بیمار را تا زمانی که برایس آلترناتیوی سربراه وگوش بفرمان مشابه کارزای در افغانستان خلق کنند با تنفس مصنوعی زنده نگهدارند. دلال ها وکار چاق های فرهنگی وسینمایی/هنری هم دل نگرانند و وحشت دارند اگر بعد از مرگ نظام دست پروده آخوند، جایگزین نیاز به تبلیغات به شیوه ج. الف نداشته باشد چه بکنند ؟ با هارت وهورت قلابی آخوند ها توجه نکنید ،نظامی که باتصمیم کوتاه مدت شیطان بزرگ ترس و وحشت بر او غلبه کرده و بدامان اتحادیه اروپا اویزان شده تا باردیگر بقایش را تضمین کنند ، اگر یک اقدام جدی برای سقوطش برنامه ریزی شود از صدام هم زود تر بساطش برچیده می شود . این که چرا مردم زادگاه ما قادر نیستند این نظام پوسیده وپوشالی را بزیر افکنند مسئله دیگری است که بررسی ان را به گروه ها وشخصیت های سیاسی آگاه واگذار می کنیم اما چرا در این شرایط حساس مهمترین دغدغه ما می شود نوع رابطه ابراهیم گلستان وفروغ فرخزاد مسئله تامل بر انگیزی است .چطور شد بعد از سالها که از خاموشی فروغ میگذرد کارچاق کن وگزارش گر بی ،بی ،سی (مسعود بهنوذ) ناگهانی بیادش میافتد که فروغ صیغه گلستان بود! و از همان بلند گوی بی، بی، سی هم ابراهیم گلستان سر وکله اش پیدا می شود گلستان که دیگر تمرکزی هم ندارد آسمان و ریسمان را بهم می بافد تا ثابت کند فروغ کسی نبود او واخوان ثالث شاعرش کردند !حتا ماشین نویسی هم بلد نبود با لطف گلستان بود که استتخدام استودیو گلستان شد . با هما ن واژه های تحقیر آمیز ی که در کتاب« نوشتن با دوربین »جامعه هنری قبل از انقلاب را به حساب خودش وهمپالگی هایش تحقیر کرده با خبرنگار بنگاه دروغ پراکنی بی، بی ،سی برخورد می کند . مدام پرسشگر را تحقیر وخودش را برجسته به نمایش میگذارد .دایم هم توی گفتگو از خدمتکارش با واژه تحقیر آمیز نوکر یاد می کند ( ایا توده ای های دیگر هم این چنین با همین لحن خودشان را مدافع کارگران میدانستند !؟) ما همان زمان که فحشنامه گلستان زیر عنوان «نوشتن با دوربین »منتشر شد آنرا از زوایای متفاون بررسی کردیم رفتار توهین آمیز گلستان با پرسشگر وسکوت پرویز جاهدوبعد تبلیغات رضا اغنمی برای کتاب گلستان را هم زیر ذره بین گذاشتیم ضرورتی ندارد بار دیگر حرفهای گفته شده را تکرار کنیم به استنباط من گلستان خود طراح اصلی این جنجال جدید است فرزانه وعباس میلانی هم با اشاره هایی از خودش دستیارانش بوده اند ،کاری که فرزانه میلانی کرده یعنی عمومی کردن نامه های خصو صی کاری عبث وغبرمسئولانه بی پرنسیبی است ، ودر خوشبینانه ترین تعبیر قصد سود جویی و بهره از اعتبار فروغ در میان بوده است . امروز ه شهرت واعتبار فروغ فراتر ازسینماگری چون گلستان است که اگر یک قدم از محافل روشنفکری فراتر برویم کسی او را نمی شناسد اما فروغ چهره ای عمومی وهم گیر وتاثیر گذار دارد . آیا گلستان نمی خواهد ریر نام معتبر فروغ در این سن و سال (نود چند سالگی )عقده های سرکوب شده خودش را ترمیم کند ؟ ایا این جنجال به نوعی برای سرگرمی ومنحرف کردن ذهن ها از وضعیت نابسامان داخل و به آخر خط رسیدن نظام بسیار مقدس بر پا نشده است ؟ امید این که توضیحات من برای دوستانی که خواسته بودند چون این مسئله به نوعی هم مربوط به ما و کار ما می شوئد نظز سینمای آزاد را اعلام کنیم قانع کننده باشد .ما حرف جدیدی نداریم فقط میتوانیم یک بار دیگر مطلب خودم با عنوان :چرا گلستان با دو ربین می نویسد:؟را باز تکثیر کنم فکر نمی کنم موردی مرتبط با کار ما باشد که از قلم انداخته باشم اگر دوستان هم با موردی برخورد کردند توضیح بدهند تا به متن اضافه کنیم. اما ما شزایط خساس وسزنوشت سازی را سپری می کنیم رابطه عاطفی فروغ مسئله خودش است با عمومی کردن یک رابطه خصوصی از شرایط ویژه ومخمصه ای که آخوند ها به ان دچار شده اند غافل نمانیم. اندیشه فروغ ارزش واعتبارش را خواهد داشت او سال هاست خاموش شده ومیدان به دست میلانی ها ، گلستان ها وبی ،بی ،سی ها ومسعود بهنود ها افتاده است تا آن طور که میخواهند مسایل خصوصی فروغ را به نفع خود وبه نفع بقای ج. الف فرمولیره واشاعه دهند . حاشیه طولانی شد برویم یک بار دیگر نطر خودمان در باره شبه مصاحبه جاهد/ گلستان را مرور کنیم امید این که من با قلم کم توانم توانسته باشم شخصیت واقعی گلستان وباند پیوسته به او را بنمایانم .