رفتن به محتوای اصلی

از پرتقال کوکی تا انقلاب فیس بوکی

از پرتقال کوکی تا انقلاب فیس بوکی

آنتونی برگس در سال ۱۹۶۲ رمانی را با عنوان پرتقال کوکی نوشت.شخصیتی در کتاب برگس وجود داشت که بعدها استنلی کوبریک در شاهکار خود با همین نام به تصویر پردازی آن پرداخت.مالکوم مک داویل در فیلم کوبریک شخصیت یک جوان که سرپرستی یک گروه خلافکار را دارد را بازی میکند.روند فیلم بسیار طولانیست لذا تنها به این مورد اشاره میکنم که مالکوم پس از دستگیری به خاطر قتل یک زن در زندان توسط پزشکان به شخصیتی تبدیل میشود که فقط قادر به انجام کارهای خوب است و هنگام نزدیک شدن به امور خبیثه فشار روحی شدید و فکری مانع انجام میشود که بعضا نمایانگر همان تفکر کوبریک است که میگوید انسان در این دنیا هم میتواند به کمال برسد.

برخلاف واتسون که رفتارگرایی را محدود و شرطی میداند اسکینر با تاکید بر سیاست چماق و هویچ سعی در حیوانسازی بشریست و تمامی اینها برای این است که مالکوم این صدای کشیش را نشود که هنگام انجام عمل جراحی لودویکو به او میگوید:خوبی باید از درون برخیزد.

اخیرا نیز برخی تحرکات خاصی را در درون حرکت ملی آذربایجان مشاهده کردم که به نوعی سعی در استفاده ابزاری و سیاست چماق و هویچ دارند.انسان و باورگر باید از درون به یک جریان ایمان داشته باشد.تبدیل فرد به ماشین و این که عقیده تو باید این باشد٬محدود کردن وی در گزینش است٬آزادی عقیده در محدوده یک جریان عام فکری میتواند سبب رشد و ایجاد دیالوگ برای بازگشایی نقاط کور فکری و ايدئولوژیکی دارد.

مطلق انگاری و اینکه سفید و سیاه هرچیزی را ببینیم انسان را تبدیل به یک ماشین میکند که هرچه دست تایپیست بر او اعمال کند او نیز می نگارد.به نظر حقیر اختلاف مابیین جریان آقایان مهران بهارلی و دکتر اصغرزاده با این نوع متد هیچ سودی به حال جنبش و حرکت آزربایجان ندارد.مشکل اساسی حرکت آزربایجان در مبانی و ساختارسازی ایدئولوژیکیست.اینکه حرکت ملی چه میخواهد و چه میتواند بخواهد و چه میتواند به دست آورد٬مساله این است ٬آنچه که در بطن حرکت ملی میگذرد به نوعی درد هویت است و اینکه من کیستم!به کجا تعلق دارد و این من از کجا می آید!شاید هر دو طرف بر وجود یک نوع ایدئولوژی تاکید دارند و دیدگاهها متفاوت است.به نظر حقیر هر دو جریان فکری با احترامی که به آنها قايل هستم باید نشسته و در یک دیالوگ سالم به شفاف سازی مبانی هویتی و سرزمینی بپردازند.شاید همان جمله ای را که خمینی برای استقرار نظام شوونیستی خود بکار برد ما نیز باید بکار بریم و انهم ترک آذربایجان٬نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر با احترام مطلق به حقوق تمامی ملیت ها.اینکه فقط ما بگوییم حقوق بشر صرف ما میباشد و بقیه را نادیده بگیریم چیز اشتباهیست و این خود نوعی دیکتاتوری اخلاقیست.

اینکه ما بگوییم هرکس اینگونه فکر نکند با ما نیست و خائن میباشد این هم اشتباه است.لازم نیست من تمامی سخنان جنابان مهران بهاری و یا اصغرزاده را قبول کنم٬بلکه انچه را که منطقی و درست به نظر میرسد را گرفته و حلاجی نموده و بر اساس منطق و تحلیل درست قبول بنمایم.نه حذف موطن و میدان عملکرد سیاسی به نفع ماست و نه حذف هویت سیاسی یا ملی.جامعه ای که هنوز نتواند اخلاق و حقوق بشر و احترام متقابل و دید درست و منطقی و بدون خرافه به دین را بیاموزد درصد در مورد انالیز این نوع تفکرات دچار مشکل خواهد شد.هنگامی که این جامعه هدف خود از علم و دانش بارور شد به نوعی خود قادر به تحلیل خواهد شد که کیست و از کجا آمده است و به کجا میرود،؟

طرح مباحث این چنینی در محیط بسته و عدم قبول اشتباهات طرفین و اینکه چرا الان و اکنون این مباحث مطرح میشود خود سئوالی برای حقیر است.هر دو شخصیت گرانقدر جناب بهاری و جناب اصغرزاده را از نوشته هایشان تعقیب میکنم و یقین دارم هردو انسانهایی مصلح و خیرخواه و پاک نیتی هستند که جهت زدودن غبار های بیگانه از روی این مانیفست و ایدئولوژی فکری حرکت ملی آذربایجان میباشند.اما من کوچکتر از انم که به هردوی این اساتید توصیه ای بنمایم اما بازهم این گستاخی حقیر را بپذیرند که ماشین ساختن  و اینکه انسان را همانند گلادیاتورها وارد آرنا بنماییم تا به جای جدال اندیشه ها جدال مشت و رزم تن به تن را شاهد باشیم ٬هیچ خیری را عاید ما نمیکند.پلورالیسم فکری و دید گزینشی و اینکه حتی و حتی شاید نظریه سومی نیز جدای از تفکرات جنابان بهاری و اصغرزاده باشد نیز خود نوعی احترام به اندیشه میباشد.خلط مباحث سیاسی٬اجتماعی و تاریخی و فرهنگی چیزی را جز این سبب نمیشود و اینکه هنوز تخصص سازی ننموده ایم٬مشکل فراتر میرود و باعث میشود که هر فردی حال به جز برخی استثنا ها در تمامی امور دخیل شده و پایه را بر اساس مبانی تک محوری خود قرار دهد.دوری از خیال پردازی دور٬واقع گرایی ٬استحکام بر روی مطالبات ملی ٬تعریف هویت ملی و خاکی و سیاسی٬همه و همه به جای برخورد دیالوگهای نا موزون بر اساس گفتمان محققین و اهل فن و ایجاد تعاریف نوین ترمینهای سیاسی و حقوقی بر دو وجه خواسته های ملی و بازتابها و معیارهای جهانی میباشد.بطوریکه نه از خواستها و باورهای ملی عدول کرد و نه متناقض فاحش با حقوق موضوعه و اخلاق باشد.

حرکت ملی آزربایجان امروزه نیاز به استراتژی٬یکسان سازی سیاسی٬تنبیه تاریخی٬دیاسپورا و لابی گری و اخلاق دارد.با تغرق در تاریخ و اینکه فقط تاریخ بخوانیم و تاریخ ننویسیم و حرکات سیرکوالی جز دروغ به خود چیزی نمیگوییم.حفظ و افتخار به تاریخ ترک٬ساختارسازی تاریخی و ادبیاتی و حتی سیاسی٬درس گرفتن از اشتباهات تاریخی و بهره بردن از تفاخرات و درستی های تاریخ گذشته ترکان با تکیه بر تاریخ سیاسی اجتماعی جهان میتواند روند تاریخ نگاری بر روی خاک و ذهن جامعه٬ نه بر روی کاغذ را به نام بیاموزد.

عدم اتهام به همدیگر٬رعایت اخلاق سیاسی٬ارج به مفاخر و فعالین سیاسی –ملی مدنی ٬دیالوگ با تمامی جریانهای فکری جهت تبین حرکت و شناسایی درست آن به جامعه هدف و ناظر بسیار مفید خواهد بود.اینکه حقوق برابر٬عدم آسمیله کردن فکری و فرهنگی ترکان به آذری و فارس٬حقوق اولیه بشری همانند زبان مادری و کتابت به آن٬گسترش علوم نه تنها در ساحه علوم انسانی بلکه کلیه علوم نوین٬ایجاد گفتمان مثبت و بدون عدول از مبانی حرکت ملی با تمامی نحله های فکری میتواند موثر باشد.

در پایان با احترام به جنابان بهاری و اصغرزاده و عرض ادب به طرفداران نامبردگان عرض مینمایم که حقیر نه متدلوژیست و نه لینگویست و نه سوسیولوژیست هستم بلکه به عنوان یک فرد عادی و به عنوان یک ترک آذربایجانی از هردوی حضرات خواهان هستم که جهت عدم مواجه قشر عام ملت آذربایجان با تناقضات و مسائل مبهم به بررسی مبانی و ترمینها و ساختارهای سیاسی سازی حرکت و ایجاد غلطک فکری حرکت ملی جهت تحرک مستدام در عرصه منطقه ای و جهانی بنمایند.تبدیل حرکت به مجازیگری و اینکه سوق دهیم حرکت ملی ترکان آذربایجان را به سمت و سوی مجازی گری هم سود دارد و هم زیان!زیانش اینکه حرکت از جنبه پراتیگ تبدیل به مجازی گری شده و انسانها بدون پشتوانه فکری و کاریر سیاسی و ملی تبدیل به شخصیت مجازی میشوند و حرکت به نوعی خود را با القاب خودسانسوری و یا افراط میکند.رژیم نیز خواهان سطحی شدن حرکات ملی و مدنی در عرصه فضای سایبری میباشد و با دامن زدن به این مساله و عدم فیلترینگ قوی و ممتد در خصوص سایتها و فضاهای سیاسی به نوعی به آنالیز و ردیابی جهت فکری مواج در بستر دینامیک سایبر و نت دارد.اما مزیت این نوع فعالیت ها ٬اطلاع رسانی عمومی و آگاهی و شناساندن جهات واقعی و ایجاد درک عمیق از مواضع و تقابل اندیشه ها دارد.اما اگر درست هدایت نشود به نوعی انسان پرتقال کوکی ای تبدیل میشوی که جز آنچه فیس بوک میگوید چیزی نمی اندیشی و قدرت تحلیل نداری.زیرا دینامیک بودن و آنالیزور بودن قشر روشنفکر آزربایجانی مهمترین چیزی میباشد که نباید فدای درک سطحی از تصاویر و علاقات تکراری منتشر شده در فضای سایبر و علی الخصوص فیس بوک شود.و اما سئوالاتی که اکثرا در این فضای چه از طرف فعالان ترک حرکت ملی و چه از سوی ایلنه شدگان در جنبش های درو پرسیده میشوند این است و لزوم پاسخ گویی درست و صحیح میتواند به قدرت بالقوه این حرکت عظیم آذربایجان کمک رساند:

ما کیستیم!

ما کجاییم!

ما چه میخواهیم!

ما چه باشیم!

ما چیستیم!

و هنوز و هنوز اگر به اینها پاسخ نداده ایم ٬کمبود از من و یا ماست ٬از من که شاید میدانم ولی بلکه دسرت متوجه نشده ام و از شما که درست تفهیم نکرده اید زیرا اگر انسان با علم و درایت مطلبی را بپذیرد بر روی آن پافشاری مینماید و اگر با احساس باشد٬روزی با حس خاص دیگری از این هدفش دوری میگزیند.امیدوارم درک درست و صحیح از هویت ترک آزربایجانی سبب هرچه سیاسی و استراتژیک وار حرکت کردن جنبش عطیم آذربایجان در راستای تحقح حقوق اولیه و سرزمینی خود گردد.فراموش کردن و بی اهمیت جلوه دادن فعالیت قشر وسیعی در شناساندن هویت تورک٬آزربایجان و مطالعات گسترده میدانی جهت تفهیم هویت ملت ترک نیز نوعی بی انصافیست که نمیتوان در راستای نام آزربایجانگری به نوعی مدوله کردن هویت پرداخت البته در کنار آن حذف تعمدانه نام آذربایجان نیز نوعی اشتباه بزرگ تاریخیست که البته با دستچین کردن و تفویض این امر به بطن فکری جامعه میتوان خواست مردم را نیز علاوتا بر حقوق و جامعه شناسی و سیاست روز در این امر دخیل تا بتوان به نوعی ثبات تحلیل سیاسی تاریخی و اجتماعی رسید و درجا زدن در چنین تعاریفی ما را از رسیدن به آرمان حرکت ملی آزربایجان باز میدارد که امیدوارم دوستان این نقد حقیر را به دل نگیرند و سعی در جهت پیشبرد اهداف جنبش را با در نظر گرفتن واقعیتها و سیاست فاشیستی برخی ضد آزربایجانیها و ترک ها مد نظر قرار داده و خود به فاشیست و نفی وقایع و نفی هویت ملی نپرداخته و در دام جریانات عامه پسند و پر زرق و برقی که تا کنون به هویت ملی ما پشیزی ارزش قائل نشده اند گرفتار نیآیند.هویتی که به تمامی هویت های غیر خودش احترام میگذارد با تکیه بر حقوق حقه خویش و هیچ کسی را نفی نمیکند.

با درود بر هردوی شما اساتید لطفا من را در این مورد آگه کنید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید