رفتن به محتوای اصلی

رمزگشايی از کدهای ژنتيک سياسی تهران از طریق نجف

رمزگشايی از کدهای ژنتيک سياسی تهران از طریق نجف

شروین نکویی جامعه شناس و سردبیر سابق سایت تهران ریویوست.

برای بسياری از تحلیل‌گران سياسی، جمهوری اسلامی هم‌چنان معمايی است. ديناميک آن و واکنش‌هایش به سياست های داخلی و بین‌المللی پيوسته اسباب حیرت است. پیچيده‌ترین جنبه‌ سياست ایران بدون شک مسأله‌ توازن قدرت است. دو دهه بعد از وفات معمار بزرگ جمهوری اسلامی يعنی آیت‌الله خمينی، سرگشتگی درباره‌ این توازن قدرت سرگيجه‌آورتر هم شده است.

در حقیقت، در داخل حکومت ایران عدم شفافيتی مزمن و پيچيدگی سرگيجه‌آوری در روابط قدرت وجود دارد. اما از سوی ديگر، اين واقعیت بدین معنا نيست که کشف و فهم الگوهای تصور و رفتار اين نظام سياسی غیرممکن است. هزارتوی شبکه‌هایی که در کنار هم سياست ایران را می‌سازند به هیچ وجه تصادفی نيست. در عين حال، اين ساختار بر خلاف آن‌چه که بيشتر تحليل‌گران سياسی فکر می‌کنند، محصول يک فلسفه‌ انديشيده‌شده و حساب‌شده‌ دقيق بر مبنای یک ساختار مشخص قدرت نيست. اين نظام به طور فرهنگی بنا شده و به پيش رانده می‌شود نه به طور ساختاری. اگر روشن‌تر بخواهيم بگوييم، اين فرهنگ روحانيت شيعه است که جمهوری اسلامی را شکل داده است، اين‌که (بالفعل نه به طور قانونی) چگونه سازمان‌دهی شده است و چطور به امور چالش‌انگیز داخلی و خارجی‌اش می‌پردازد.

آيت‌الله خمينی، معمار جمهوری اسلامی، بدون شک رهبری بی‌باک، کاریزماتيک و در صورت لزوم خدعه‌گر بود که هنگام قربانی کردن هزاران نفر برای ايجاد و استمرار آرمان‌شهر اسلامی‌اش خم به ابرو نياورد. اما او به مثابه‌ معمار دقيق و سخت‌گير یک دولت تازه مشهور نبود. او به هیچ رو به آن همسفران سکولار-روشنفکر (به قول لنين) که می‌‌توانستند آراء او را تبيين کنند نداشت و به تحصيلات "غرب‌زده"" آن‌ها و دانش و تخصص‌ آنان نيز اعتماد نداشت. او يک روحانی شيعه دانشمند و فصيح بود که به خاطر آراء هوش‌مندانه‌اش در باب امور فقهی و کنجکاوی‌اش درباره‌ مسايل دنیوی مشهور بود. اما همان‌طور که نمی‌توانيد انتظار داشته باشيد يک استاد فيزيک کوانتوم لزوماً چيزی درباره‌ دولت‌سازی بداند، نمی‌توان از یک روحانی هم انتظار داشت که دانشی عمیق درباره‌ ايجاد نهادهايی سياسی در طول سال‌های مطالعه‌ الاهيات شيعه کسب کرده باشد که در جای خود امری است به قدر کافی پيچيده.

وقتی به پيشينه‌ شاگردان او می‌نگريم، می‌بينيم که او عمدتاً خود را در محاصره‌ حلقه‌ قديمی دوستان و شاگردان بسيار نزديک زندگی‌اش در قم (۱۳۰۰-۱۳۴۳) قرار داده بود - و به اين ترتیب، بیشتر در جمع روحانيان بود. در موارد خاصی که او واقعا به افرادی غير-روحانی با پيشينه‌ای دانشگاهی اعتماد می‌کرد - مثلا در مورد میرحسين موسوی می‌بينیم که آن ها افرادی برآمده از حلقه‌ روحانيون بودند و در خانواده‌هایی بزرگ شده بودند که روحانیون بسياری تحويل جامعه داده بودند.

پس اگر او هیچ دانشی درباره‌ دولت‌سازی نداشت و اعتمادی هم به کسانی که تخصصش را نداشتند در او نبود، اين کار را بر چه مبنايی انجام داد؟ می توان گفت جمهوری اسلامی مانند يک کوه يخ است که تنها بخش کوچکی از ساختار قدرتش در اسناد سياسی رسمی و تشکيلاتی‌اش دیده می شود. اين دولت رسمی است ولی بالاتر از آن غیر رسمی است و مبتنی است بر علم شهودی خمينی و شاگردانش. آن‌ها امور را به همان شکلی تمشيت کرده‌اند که زندگی رسمی و غير رسمی خودشان را مديریت می‌کردند. به عبارت دیگر، آن‌ها کاری را کرده‌اند که "عادی" تلقی می‌شد. آن‌ها از شهودشان تبعيت کرده‌اند که ريشه در "فرهنگ بازاری"ای داشت که در آن باليده بودند، يعنی فرهنگ روحانیون شيعه.

حال به اصل مسأله می‌رسيم. پرداختن به امور بر مبنای شهود و مضمون و ماده دادن به امر عادی - چنان‌که جامعه‌شناسان می‌کنند و حتی بيش از آن را بارها مردم‌شناسان به ما نشان داده‌اند - مسأله‌ ای بسيار خاص است. يعنی مبتنی بر یک فرهنگ خاص است. بروزهای نهايی و متکثر فرهنگی چیزهایی هستند که افرادی که متعلق به آن فرهنگ خاص هستند "به طور خودکار" انجام می‌دهند؛ بروزهايی که آن‌ها عادی می‌دانندشان.

شهود خمینی و شاگردانش و بسياری از مردمی که معتلق به پايگاه قدرت سياست ايرانی هستند، مبتنی بر فرهنگ خاصی از نهاد اجتماعی است که روحانيون چنان‌که در اسلام شيعی می‌شناسيم تعریف کرده‌اند. يعنی انباشت روحانیون شيعه و تمهيدات، روابط، سنت‌ها، عادات و رسوم رسمی و غير رسمی ايشان. سخن گفتن از يک موجوديت فرهنگی تبلوريافته رواست. روحانيت حلقه‌ بسته‌ای از افرادی است که خود را از ديگران در شيوه‌ لباس پوشيدن در گفتار و رفتار متمايز می‌کنند؛ آن‌ها خود را از شهروندان عادی کشورهايی مثل ايران، عراق، لبنان يا هر جايی که جمعیت‌های بزرگ شيعی پيدا کنید، متمايز می‌کنند.

این روحانيون بین سنين ۱۱ تا ۱۵ سالگی يا دست‌کم تا وقتی ۲۵ ساله می‌شوند و در سطح تحصيلات بالاتر تا سن ۴۰ سالگی در حوزه‌های علمیه تربیت می‌شوند و در درون نهادهایی که همه چيز مبتنی بر آداب و قواعد اين دستگاه دينی است. مهم‌ترين مراکزش شهرهای قم در ايران و نجف در عراق هستند. حوزه‌های علمیه‌ اين شهرها بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌ روحانیون شيعه هستند و در نتيجه، تأمین کننده‌ی افرادی هستند که امروزه قدرت را در ايران در دست دارند. درست مانند آکسفورد يا کيمبریج يا نسخه‌ مدرن برکلی در ایالات متحده‌ آمریکا، اين شهرها از تصدق سر استادان و دانشجويانشان وجود دارند با اين تفاوت که در قم و نجف همه چيز حول محور دین و شيوه‌ زندگی و تفکر بالاترين نمايندگان روحانيت شيعه يعنی مراجع می‌گردد.

در اين شهرهاست که يک شکل فرهنگی خاص دهه‌ها است که جامه‌ عمل پوشيده است، و به دست کسانی پرورش يافته است که اين شهرها را ترک گفته‌اند و به منطقه‌ خود، خانواده و دوستان خود بازگشته‌اند که در آن‌جا اين صورت فرهنگی بر محيط بلافصل آن‌ها نفوذ داشته است. این گروه، یعنی روحانيون و کسانی که تحت تأثير القائات فکری و رفتاری آن‌ها قرار دارند، اکنون ۳۳ سال است که نخبگان سياسی ايران را تشکيل می‌دهند. چه از اصلاح‌طلبان سخن بگوييد يا محافظه‌کاران و نومحافظه‌کاران، چه کسانی که در قدرت هستند و چه کسانی که از قدرت خارج شده اند، از اين خرده فرهنگ می‌آيند یا دست‌کم به شدت خود را با آن تعریف می‌کنند.

رهبر محافظه‌کار ایران، يعنی آیت الله علی خامنه‌ای، محمد خاتمیِ نمادِ اصلاحات، مهدی کروبی، همگی روحانی هستند. هم محمود احمدی‌نژاد و هم مخالف او موسوی شباهت بسياری در گفتار و رفتارشان به روحانيون دارند و به صراحت در پی مشروعيت بخشيدن به انديشه و کردارشان در نزد روحانيون هستند. اين تنها مسأله‌ استراتژی سياسی آن‌ها نيست. این کد ژنتيک انديشه و رفتار آن‌هاست. هر دو در فضای اجتماعی‌ سنتی‌ای بار آمده‌اند که در آن الگوهای رفتاری اجتماعی و ارزشی به نحوی حياتی زير نفوذ يا شکل گرفته از رهبران مذهبی و نمايندگان محلی‌شان در مساجد محل بوده است. اين نکته درباره‌ رهبران اخير کشور،‌ رئيس فعلی مجلس و رئيس قوه‌ی قضاييه‌ ايران، يعنی برادران لاريجانی نيز صادق است که پسران مرحوم آيت‌الله آملی لاريجانی‌اند (برادر جوان‌ترشان که رئيس قوه‌ قضاييه است خود فردی روحانی است.)

در نتيجه، اين فرهنگ روحانيت است که از زمان انقلاب ۵۷ قدرت سياسی را در ايران شکل داده است. رمزگشايی از اين فرهنگ می‌تواند کلید تحليلی تيزبينانه‌تر و پيش‌بينی دقیق‌تری از تحولات جمهوری اسلامی به دست دهد. برای فهم فرهنگ روحانيت، آموختن نحوه‌ تفکر آن ها و حتی مهم‌تر از آن زيستن مانند يک روحانی شيعه می تواند بسیار مفید باشد. اين آن چيزی است که در علوم اجتماعی به عنوان مشاهده‌ مشارکت‌گرانه شناخته می‌شود - يعنی همراهی و مشارکت و کسب دانش از آن طريق.
نجف

تعریف هر روحانی شيعه از خود بسيار مبتنی است بر یکی دانستن خويش با نخستين پيام‌آور اسلام يعنی شخص پيغمبر. و در واقع حتی اگر تنوع بسيار ظریف‌تری در سبک، کيفيت و شکل آن چيزی که روحانیت شيعه می‌پوشد وجود داشته باشد، عبای آن‌ها نزد خودشان و جامعه‌ مؤمنان چيزی کمتر از عبای پيامبر اسلام نيست و البته دوازده امامی که شيعيان اثنی‌عشری به مثابه‌ نمايندگان راستين، پاک و منحصر به فرد پيام پيامبر می‌شناسند. روحانيت شيعه در دوره‌ اخير و به طور نمادين حامل تصوير و ظاهر شمايل‌گونه‌ پیامبر شناخته می‌شود. او با آن‌هاست و از آن‌ها حمايت می‌کند و آن‌ها هم پیام جاويد او را حمل می‌کنند و مراقب استمرار سنت او هستند. این نخستين و آشکارترین خاستگاه و خودشناسی روحانيت شيعه است.

ولی يک خاستگاه و خودشناسی جغرافيايی نيز وجود دارد. یعنی يک فضای اجتماعی به روشنی تعریف شده که مبتنی بر تاريخ واقعی و اسطوره‌ای روحانيت شيعه است، شهر نجف.

بزرگ‌ترین سبب اشتهار نجف وجود آرام‌گاه امام علی و گورستانی بزرگ در آن است ولی اين شهر هم‌چنين به خاطر وجود يک مرکز علمی دینی نيز که مأمن يکی از قدیمی‌ترین نهادهای آموزشی دنياست، محترم است. نخستين مدرسه‌ دينی نجف حدود سال ۱۰۵۷ ميلادی تأسيس شده است. بسياری شيخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (م. ۱۰۶۸ م) که خود يک ايرانی از منطقه‌ خراسان بود را بنيان‌گذار آن می‌دانند.

اما نهاد اجتماعی روحانيت به شکلی که امروز آن را می‌شناسيم نهاد اجتماعی چندان کهنی نیست. تنها یک قرن و نيم از عمر این نهاد می گذرد و شکل‌گيری آن به دوره‌ زوال و سقوط سلسله‌ صفوی در سال ۱۷۲۲ ميلادی باز می‌گردد. سلسله‌ صفوی در قرن شانزدهم میلادی به قدرت رسيد و رسالت سياسی‌اش تبديل ايران به يک کشور شيعی بود. بزرگ‌ترین انگیزه‌ این خاندان ضرورت متمايز کردن‌ و ادعای موقعيت برای خود در برابر رقیب بزرگشان امپراتوری عثمانی سنی بود. عثمانی‌ها خود را حاکمان مشروع اسلام در خاور نزدیک می‌ديدند و اين هدف را در بخش بزرگی از خاورميانه محقق کرده بودند. پرورش خصلت شيعی ايران، ضرباهنگی اخلاقی و ايدئولوژيک به مقاومت مردم در برابر پيشرفت عثمانی‌ها می‌داد.

سلسله‌ صفوی تقريبا دو قرن و نيم دوام پیدا کرد و در طی این دوره صفويان مجبور به جذب روحانيون شيعه از کنار و گوشه‌ جهان اسلام شدند تا برای دولت شيعه ای که بنا کرده بودند يک فقه تبلور يافته‌ شيعی دست و پا کنند و مردم را "تربيت" کنند و به آن‌ها بياموزند که چگونه بر مبنای اين قوانين زندگی کنند.

بر خلاف اين روزها، اسلام شيعی دین اکثريت در ايران نبود (در واقع هيچ اکثریت دينی در ايران وجود نداشت، بسياری از مذاهب شيعه و سنی در جامعه‌ای چندشکلی در کنار اسماعیلی ها، زردشتی‌ها، يهوديان و مسيحیان زندگی می‌کردند) و محبوب‌ترين صورت اسلام شيعی مبتنی بر يک عقيده‌ کلامی پيچيده نبود؛ بلکه در واقع يک شيوه‌ زيست دینی با تمايلی به عرفان بود. روحانيون تحت امر مستقيم صفويان بودند و متعلق به دستگاه ديوان‌سالاری دولت. طبقه‌ دينی متشکل از روحانيون دربار صفوی بودند، نه کم‌تر نه بیش‌تر.

وقتی در سال ۱۷۲۲ ميلادی سلسله‌ صفوی به دست افغان‌های سنی شکست خورد (و بعداً به دست نادر شاهی که نه اسلام شيعی را دوست داشت و نه روحانیون‌اش را)، روحانيون دوباره در پی مفری به سوی مقدس‌ترين (یعنی امن‌ترین) شهرهای شیعه رفتند: نجف و کربلا (که در آن حسين بن علی به شهادت رسيده بود). در این شهرها بود که روحانيت به تدريج شکل يک سازمان، گروه و فرهنگ مستقل یافت.

هر چند شهرهای نجف و کربلا متعلق به قلمرو امپراتور سنی عثمانی بودند، اهميتشان به عنوان يک زيارتگاه شيعی آن‌ها را به يک معنا تبديل به دولت‌شهرهای شيعی خودمختاری کرده بود که در آن‌ها روحانیت اختيار فراوان داشتند. اين‌جا بود که روحانيون - به جبر شرايط - ناگزیر شدند گذران زندگی را بیاموزند. رقابت میان روحانيون دانشمند قاعده‌مند شد؛ و تمهيداتی برای جمع‌آوری وجوهات شرعيه از سراسر امت شيعی در نظر گرفته شد. این درآمد باید ضامن استمرار وجود روحانیت می‌شد، چون برخلاف شاهان شيعه‌ ایران، سنی‌های عثمانی یک قران هم به اين روحانیون نمی‌پرداختند. در چشم آن‌ها، نجف و کربلا شهرهايی خاک‌آلود و نادلچسب در شرقی‌ترين گوشه‌ دوردست امپراتوری‌شان بودند که نه از لحاظ تجاری و نه از لحاظ ژئوپلتيک علاقه‌ای بر نمی‌انگيختند.

در نجف و کربلا بود که برای نخستين بار يک پروژه‌ آموزشی در مقياس بزرگ جوانان را برای روحانی شدن تربيت می‌کرد که نيروی پيش‌راننده‌ خود را در قرن نوزدهم ميلادی پيدا کرد. شکوفايی اين نهادهای الاهياتی باعث رونق تجارت و صنعت پر درآمد زیارت شد که به نوبه‌ خود منجر به ظهور طبقه‌‌ای قوی و ثروت‌مند از تاجرانی شد که به خوبی می‌دانستند رفاه و موفقيت آن‌ها و روحانیت به یکديگر گره خورده است. بدين سان بودن که اين شهر صبغه‌ پررنگی از روحانيت پيدا کردند. به ويژه نجف خوب می‌‌دانست که چگونه اين موقعيت را حفظ کند و خود را در قلب کهکشان تشيع جا بيندازد.

سر بر آوردن قم در قرن بيستم به معنای رقابتی بزرگ برای نجف بود. خصلت شيعی فرهنگ روحانيت ابتدائاً‌ و مهم‌تر از همه جا در نجف يافت می‌شود. انقلاب اسلامی باعث شد که روحانيت در نهاد سياسی ايران مندرج شود. درست مانند زمان صفویه، روحانيون ايرانی در اين روزگار - دست‌کم اکثريتی از آنان - خادمان حکومت هستند و وابسته به درآمدی حکومتی و بر حسب توصيه‌های نظام زندگی می‌کنند. به این معنا، آن‌ها بسيار شبیه به روحانيت عصر صفوی هستند تا روحانیت خودمختار قم در دوره‌ پيش از انقلاب اسلامی. اکنون که یوغ صدام حسین از گردن جامعه‌ شيعه برداشته شده است، نجف در اوج خود قرار دارد و اين مديون گروهی از روحانيون دانشمند و گوشه‌گیر مانند آيت‌الله سيستانی است که مهم‌ترين آن‌هاست. آن‌ها در جامعه و سياست دخالت می‌کنند ولی از شرکت در امور حکومت امتناع دارند.

طنز ماجرا اين‌جاست که در نجف و نه در ایران است که خاستگاه‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ايران مشاهده می شود. اين‌جاست که می‌توانید فرهنگی را پيدا کنید که شالوده‌ بنای جمهوری اسلامی شده است و منطقی را ببينيد که جمهوری اسلامی با آن کار می‌کند. اگر بخواهيد سياست را در تهران درک کنید، بايد مدتی را در نجف سر کنيد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
بی بی سی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید