رفتن به محتوای اصلی

"چرا هنوز برخی ها نمی توانند دل از جمهوری اسلامی بر کنند؟"-٣
06.12.2020 - 14:53

سال های پنجاه وپنج و پنجاه وشش سالی سخت برای جنبش چریکی بود .ضربات سنگین وارد شده بر پیکری خسته از شش سال تعقیب وگریزونهایت ضربه ای سخت برراس آن .کشته شدن آخرین باز مانده گان وپایه گذاران جنبش چریکی.
معدودافراد باقی مانده سخت سر درگم! شکست خورده در مصاف فیزیکی با رژیم شاه، مسئله داردرعرصه تئوری وجواب گو دربرابرنقد کنندگان مبارزه مسلحانه .سازمانی محدود شده به چند خانه تیمی با اعضائی که عمدتا مسئله داشتند ورهبران جدیدی که ناگزیر بعد از کشته شدن حمید اشرف شنل اورا بر دوش انداخته ، بسختی سازمان راسرپا نگاه داشته بودند. نوعی سر در گمی ، نداشتن چشم انداز،گذران روزمره ودلخوش کردن به انتشارچند جزوه واعلامیه.
مبارزه مسلحانه زیر سئوال رفته بود.تداوم کار و زندگی در خانه های تیمی روز به روزمعنای خود از دست داده ومحدود تر میگردید! ادامه مبارزه چریکی نا ممکن!اما راه گریز وبازگشت به زندگی علنی ومبارزه بشیوه دیگر حداقل برای افراد مخفی شده ممکن نبود. سازمان داشت به روزهای پایانی خود می رسید.تنها معجزه ای می توانست به جلوگیری از این مرگ تدریجی جنبش مسلحانه یاری برساند.
معجزه از راه رسید پیش درآمد انقلاب با خیزش و جرقه بیست ونه بهمن ماه تبریز و چهلم های بعد از آن فرشته نجاتی بود که به حمایت جنبش مسلحانه آمد.
خستگی حاصل ازرکودجنبش،نگرفتن پاسخ از مردمی که می بایستی به حمایت از مبارزه مسلحانه بر می خواستند، بی سرنوشتی، سکون یکنواخت خانه های تیمی ومسئله دار بودن افراد و مسائل نظری همه در کوران بر آمد یک انقلاب فرا گیرو پرشوراجتماعی بکناری رفتند حداقل برای دوره ای فراموش گردیدند.
نقطه نظرات بیژن جزنی "نبرد با دیکتاتوری و چگونه مبارزه مسلحانه توده ای میشود"کتاب های مرجع شد. حامیان عملیات مسلحانه دست بالا را یافتند وسکان دارهدایت سازمان.ترور سرگرد مجیدی رئیس کلانتری خیابان شمس تبریزی به خاطر سرکوب مردم درتبریز! نقطه عطفی بود برای دمیدن جان تازه درتن سازمان.بدون نیاز به فکرو بحث های تئوریک، بدون اما واگر!

بهر میزان که دامنه اعتراضات گسترده وبر دامنه خشونت آن افزوده می شد ، جنبش چریکی آن را در راستای حقانیت خودرامی دید وبا تمام توان سعی در بالا آمدن دامنه اعتراضات، رو در روئی با رژیم شاه وجنگ وگریز خیابانی می کرد.
دانشگاه ها که همیشه پایگاه اصلی جنبش چریکی شمرده می شدندوتامین کننده خوراک خانه های تیمی !حال باردیگر به مرکز اصلی فعالیت در راستای جنبش مسلحانه بدل شده بودند .شوری عظیم تمام جامعه را گرفته بود .شوری که آبشخوراصلی مبارزه مسلحانه بود.سرمستی وتکاپوی آن روزها قابل تصور نیست.تمام تلاشمان این بود که مبادا دامنه اعتراضات فروکش کندو جنبش آغازشده از تکاپو بیفتد ما در آرزوی انقلاب از طریق جنگ مسلحانه بودیم "تنها ره رهائی جنگ مسلحانه"!
راه اندازی تظاهرات موضعی توسط دانشجویان هوادار،حمایت از جنبش خارج از محدوده که با نقشه کشیدن برای بمب گذاری شهرداری منطقه جوانمرد قصاب در شهر ری که در کار خراب کردن پلاستیک آباد های خارج از محدوده فعال بود.نمونه ای از تفکر آن روز مابود. نقشی که درآن دوره برای خود قائل بودیم.
تمام بحثها وعمل ما در چهار چوب انقلاب شکل می گرفت حمایت مسلحانه از جنبش اعتراضی مردم .از این رو هیچ بر خورد مسالمت آمیز ،تغیر تحول وجابجائی جز از طریق انقلاب ومبارزه مسلحانه برای ما متصور وقابل قبول نبود.
مائی که دین را افیون ملت ها می دانستیم وآخوند جماعت را طفیلی، مبشرتحجر،عقب ماندگی و فاقد صلاحیت برای رهبری سیاسی! حال در همخوانی با موضع رادیکال ضد سلطنت وضد غربی خمینی ،مرد بر آمده ازدل حجره های قرون وسطائی حوزه های علمیه را بدیده تحسین نگاه می کردیم وعملا در جبهه او قرار گرفته بودیم.
ما هرگز نه تنها هشداربختیارمبنی برخطر طاعون خمینی وشنیدن صدای نعلین آخوندی توسط اورانشنیدیم و جدی نگرفتیم !بلکه نعلین چرکین آغشته به مرده ریگ صحاری عرب و خشونت بدوی خوابیده در آنرا که با پوپلیسم روستائی ،عقب ماندگی سنتی و تاریخی توده مردم در هم آمیخته بود را بر کفش شیک و فرهنگ می توان گفت متاثر از غرب بختیارتحصیل کرده دانشگاه های فرانسه ترجیح دادیم!
چرا که مشام ما نیزبرعکس ادعایمان نه از فرهنگ جهان معاصر،نه تجدد خواهی ونه از روشنگری و آزادی خواهی بلکه از پوپولیسم عامیانه خلق زحمت کش، طبقه کارگر در مفهوم کلی وبا درکی سطحی از فرهنگ غرب و نفرت به امپریالیسم امریکا پر بود!
ما آش درهم جوشی بودیم ملهم ازعدالت خواهی مبارزان دوران مشروطیت ،شعر حماسی آرش و وارطان ،از کشته شدگان سی تیر و شانزده آذر، از سنت های عاشورائی ، غرب زدگی سطحی جلال آل احمد تا مارکسیسم لننیسم خام ، مائوئیسم ،انقلاب در انقلاب رژه دبره مبارزه فلسطین ،اردوگاه سوسیالیسم با چاشنیی انتقاد رویزیونیسم مستولی برآن و مبارزه با دیکتاتوری شاه ،مبارزه با امپریالیسم امریکا !
هنوزهم در ذهن برخی ها این آش از جوشش نیفتاده است!
ما با چنین مشخصه ای به انقلاب می نگریستیم مردم را به قیام و حمله به پادگان های ارتش فرا می خواندیم! مشوق تاراج انبار های اسلحه و مسلح شدن مردم بودیم .حتی بسیار رادیکال تر از خمینی .
ما برعکس بازرگان که خواهان باران بود با قنداق سلاح بر دیواره سد ها می کوبیدیم و خواهان جاری شدن سیلی بنیان کن بودیم . چرا که ما سال ها برای شکستن و جاری شدن سیلاب جمع شده در پشت این سدها مبارزه کرده و کشته داده بودیم. این که چه بر سر گشت زارها خواهد آمد تصوری نداشتیم و اهمیتی به آن نمی دادیم."بر پا خیز از جا کن بنای کاخ دشمن " وسیل بنیان کن جاری شد. ادامه دارد ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.