Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیز تبریزی تا زمنیکه نتوانید مطلب تازه ای به زبان انگلیسی یا آلمانی و یا فرانسوی به خوانید و خوب بفهمید, بحث با شما مشکل است. آشکارا معلوماتتان در باره ناسیونالیزم, انترناسیونالیزم, پاتریوتیزم, ترانس ناسیونالیزم, گلوبالیزاسیون, حقوق ملی.. خیلی کم و آنهم به قولی خیلی کهنه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

نووروز جان در اينكه اكراد به اروميه و مهاباد كوچيده اند شكي نيست،تاريخ معاصر ماست و مكتوب و مسلم .در اينكه دياربكر تا ١٥٠ سال قبل شهري ترك نشين بوده ده ها سند تاريخي وجود دارد.اما مشكل بزرگ ملتهاي ايران آزادي است و بايستي براي احقاق تدريس و آموزش به زبان مادري اقدام اساسي كرد.ايجاد اختلاف در ميان برادران ترك و كرد كه درد مشتركي دارند به زيان هر دو ملت است.اين ادعاي ارضي و نقشه كشيها به خير انها نيست.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" ایران بعد از انتخاب مجدد اوباما """ قطبهای قدرت اطراف ایران منسجم تر می‌‌شوند """ روابط هند با روسیه دیگر مانند گذشته گرم نیست. روسیه نیاز سخت به نفوذ در پاکستان را دارد ولی‌ این نیاز بدون سازش روسیه در مسائل سوریه قابل حل نیست. پاکستان بدون دلار‌های نفتی‌ "" امپراطوری مالی‌ ۴.۵ تریلیون دلاری کشور‌های شورای همکاری خلیج "" نمیتواند امور مالی‌ خود را بگرداند، سیاست اوباما تقویت "" جبهه اعراب به رهبری قطر یا عربستان خواهد بود که "" اصلاحات سیاسی "" را در منطقه پیش میبرد، ترکیه قطب اقتصادی را به پیش خواهد برد. اگر پوتین روسیه خود را با این قطب‌ها هماهنگ می‌کند، ایران جز این چاره‌ای ندارد.خط آهن باکو، تبلیس، قارص بزودی تکمیل خواهد شد و کلّ منطقه آسیای مرکزی و قفقاز توسط "" جاده ابریشم "" قادر خواهد بود از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس و خاورمیان و آفریقا متصل شود. ایران و جامعه فارسی‌

به تدریج به "" محدودیت دنیای فارسی‌ "" پی‌ خواهد برد. تورکمنستان گاز صادراتی به ایران را قطع می‌کند، کاری که روسیه با اوکراین کرد، ازبکستان در فوتبال جلو صد هزار نفر در تهران ایران را شکست میدهد، و و
نوشته شده توسط: Anonymous

پاسخ به دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی و دوست گرامی، یونس شاملی ----- دوستان گرامی، آراز تورک آی تبریزلی و یونس شاملی سخنانی را درباره دیدگاه من در این لینک http://iranglobal.info/node/12156 نوشته اند که هم سخنان این دوستان را در اینجا می آورم و هم پاسخ خودم را می نویسم. البته بهتر بود که همه این گفتگوها در یک لینک گردآوری می شد تا خواننده سر در گم نمی شد..........

پاسخ به دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی و دوست گرامی، یونس شاملی ----- دوستان گرامی، آراز تورک آی تبریزلی و یونس شاملی سخنانی را درباره دیدگاه من در این لینک http://iranglobal.info/node/12156 نوشته اند که هم سخنان این دوستان را در اینجا می آورم و هم پاسخ خودم را می نویسم. البته بهتر بود که همه این گفتگوها در یک لینک گردآوری می شد تا خواننده سر در گم نمی شد! این که دوست بزرگوار، جناب آقای یونس شاملی نوشتاری را در یک لینک بگنجانند و به بخشی از این نوشتار در لینک دیگری پاسخ داده شود و خواننده ناچار باشد برای فهم سخنان نوشته شده پیاپی از این لینک به آن لینک برود ناهنجاری اینترنتی را در پی خواهد داشت و خوانندگان این نوشته ها نیز که بیشتر آنها سیاسی کار نیستند خسته خواهند شد! ********** فرستاده شده توسط آراز تورک آی تبریزلی - آقای تبریزی آخر به قول آقای شاملی شما از میان صدها تفسیر و برداشت مارکسیستی در کدام موضع ایستاده اید و حداقل یک نمونه حکومتی برای ما در طول تاریخ بشری از سیستم حکومتی مد نظرتان را بیان کنید تا ما بسیار شفاف تر مسایل و مبانی فکری شما را متوجه شویم و در صدد تحلیل و تفسیر از موضوعات باشیم. آقای شاملی خود با سوادترین فردی است که در مباحث ایدلوژیکی مارکسیستی مورد نظرشما اطلاعات بسیار بسیار عمیقی از نظامها و سیستم های مد نظر شما را دارد چون آقای شاملی خود سالهای سال با مطالعات عمیق و حتی عضو بودن در یک سازمان مارکسیستی بیشتر از ما ملی گراها تجربه و سابقه و سواد لازم در جوابگویی به شما را دارد و زبان شماها را بهتر می فهمد . لطفا از سوالات من و آقای شاملی طفره نروید و لااقل یک نمونه و معیاری را دقیقا تعریف و ارایه نمایید ما منتظر روشنگری شما هستیم که چه در فکر و ضمیرتان هست و کلا چه تفسیر و برداشتی دارید که تنها در عالم تخیل مجازی جهانی عاری از ناسیونالیسم ملی را ارایه می کنید که واقعا آرمانگرایانه تخیلی به نظر می آید تا واقع گرا ...؟! ********** فرستاده شده توسط یونس شاملی - تمنیات غیر از واقعیات است آقای تبریز تفسیر شما از ناسیونالیسم با واقعیات موجود تطابق ندارد، بلکه تنها تمنای حسی شما را برآورد میکند. شما بکلی حضور و وجود ایدهء ناسیونالیسم در دولتهای دمکرات را نفی میکنید. اما از یک دولت دمکرات هم در نوشت خود نام نبرده اید. خود این هم نشان میدهد که شما دولت دمکرات برخواسته از تمنیات فکری تان را مد نظر داشته اید. واقعا نمیتوان با شما در خصوص پدیده ناسیونالیسم در روی زمین به بحث و بررسی پرداخت. چون صحبتهای شما بیشتر آرزوها و تلقی های آرزومند دورن شماست و با بیرون هیچ ارتباطی ندارد. تنها برای تذکر به شما میگویم که تمامی دولتهای جهان از دمکرات تا دیکتاتور به درجه معینی، حتی به درجه نسبتا بالای به ایده ناسیونالیسم مصلح هستند. اساسا این دولتها چه دمکرات و چه دیکتاتور "دولتهای ملی" نامیده میشوند. ********** دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، من نوشتاری جداگانه درباره باورداشت های خودم در زمینه های گوناگون ننوشته ام بلکه در پاسخ به نوشتار دوست گرامی، جناب آقای یونس شاملی دیدگاه های خودم را نوشته ام. تیتر نوشتار آقای شاملی نیز ( تقدم و تاخر در مبارزه برای دمکراسی و رهایی ملی ) است نه بررسی فلسفه مارکسیسم و رژیم شوروی و دولت های اروپای خاوری و پیمان ورشو و سوسیالیسم و کمونیسم. پس من از چه چیزی طفره رفته ام؟ این که شما می گوئید: ( .......... شما از میان صدها تفسیر و برداشت مارکسیستی در کدام موضع ایستاده اید؟ .......... ) چه ارتباطی به موضوع نوشتار آقای شاملی دارد؟ اگر آقای یونس شاملی نوشتاری درباره مارکسیسم نوشته بودند آنگاه سخنان شما درست می بودند نه اکنون! مانند آن که کسی درباره کشاورزی نوشتاری بنویسد و من درباره چنین نوشتاری دیدگاه خودم را که در پیوند با کشاورزی است بنویسم و کسی پیدا شود و بگوید: ( شما از میان صدها گونه کامپیوتر کدام را بهتر می دانید؟! خواهشمندم از پرسش من طفره نروید و دیدگاه خودتان را درباره بهترین کامپیوتر بیان کنید! ) پرسشی که هر خواننده بی طرفی از خود می پرسد این است که نوشتار درباره کشاورزی چه پیوندی با پرسش درباره بهترین کامپیوتر دارد؟ درباره نوشتار آقای یونس شاملی نیز هر خواننده بی طرفی که نوشتار آقای یونس شاملی و پاسخ های مرا بخواند می تواند داوری کند که طفره رفتنی در کار نبوده است بلکه نویسنده ای نوشتاری نوشته است و بیننده ای در آن باره دیدگاه های خود را بیان کرده است. دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، بهتر است شما همه نوشتار آقای یونس شاملی را به همراه پاسخ های داده شده از آغاز تا پایان موشکافانه بخوانید تا بفهمید که ایشان چه می گویند و بینندگان و پاسخ دهندگان چه دیدگاه هائی دارند؟ ********** دوست گرامی، جناب آقای یونس شاملی، من این سخن شما را صد در صد می پذیرم که همه دولت های جهان چه دولت های دیکتاتوری و چه دولت های مردم سالار تا اندازه ای دیدگاه های ناسیونالیستی دارند و ناسیونالیسم از سرتاسر جهان ریشه کن نشده است اما آن ناسیونالیسم مرگبار و ویرانگر و خانمانسوز هیتلری و صدامی هرگز با مردم سالاری سازگار نیست. دوست گرامی، یونس شاملی، شما می گوئید: ( .......... شما به کلی حضور و وجود ایده ناسیونالیسم در دولتهای دموکرات را نفی می کنید اما از یک دولت دموکرات هم در نوشته خود نام نبرده اید .......... ) دوست گرامی، یونس شاملی، چند کشور که در آنها مردم سالاری بدون ناسیونالیسم و دیوارکشی های هیتلری در جهان یافت می شوند را خود شما بهتر از من می توانید پیدا کنید! یکی از این کشورها آمریکا است. در آمریکا و بر پایه سیستم آن، آمریکائی کسی است که در درون مرزهای کشور آمریکا زندگی می کند و شناسنامه آمریکائی دارد و زبان و نژاد نشانه برتری هیچکس بر دیگری نیست و همه نژادها و گویشوران به همه زبان ها دارای حقوق برابر هستند. همه بخش های آمریکا خودگردان (فدرال) هستند اما این خودگردانی با دیوارکشی های هیتلری کوچکترین پیوندی ندارند. در آمریکا نژادهای سیاه و سپید و زرد و دو رگه و چند رگه دارای حقوق برابر هستند و نژادپرستی و زبان پرستی و ناسیونالیسم هیتلری جائی در این کشور ندارند. هم اکنون سیاه پوستی به نام باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا است و سیاه پوستان و زردپوستان و دورگه ها و چندرگه ها در آمریکا به هر پستی می توانند برسند و برگزینند و یا برگزیده شوند. ازدواج همه نژادها با همدیگر در کشور آمریکا صد در صد آزاد است و بودن از این نژاد و آن نژاد مانعی برای ازدواج نیست. کشورهای دیگری را نیز خود شما می توانید در اروپا و آسیا و بخش های دیگر جهان پیدا کنید که رژیم آنها مردم سالار است و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم در آنها جائی ندارد. ما نیز اگر پیرو اندیشه خردمندانه باشیم ایرانی را باید کسی بدانیم که در درون مرزهای ایران زندگی می کند و شناسنامه ایرانی دارد و با این شناسه از ایرانی بودن اگر کسانی از فرانسه و هنگ کنگ به ایران آمدند و شناسنامه ایرانی گرفتند و در ایران زندگی کردند آنها نیز ایرانی به شمار خواهند رفت. دوست گرامی، یونس شاملی، شما می گوئید: ( .......... اساسا این دولت ها چه دموکرات و چه دیکتاتور دولت های ملی نامیده می شوند .......... ) دوست بزرگوار، برای چندمین بار به شما و دیگران می گویم که واژه (ملی) دوپهلو و چند معنی است. یک معنای واژه (ملی) همان است که فرنگی ها به آن ناسیونالیسم می گویند و معناهای دیگر واژه (ملی) همگانی، عمومی، میهنی، فراگیر، همه گیر، مردمی و ..... است و من و شما بهتر است واژه ملی را به کار نبریم و واژگانی را به کار ببریم که معنای روشنی داشته باشند. هیچ دولت و رژیم مردم سالاری ناسیونالیست نیست و همه رژیم های ناسیونالیست در همه جهان و همه تاریخ سیاه ترین رژیم های دیکتاتوری را برپا کرده اند. البته میهن پرستی و دوستداری از یک سرزمین و یک کشور و دفاع از کشور و میهن در برابر دشمن فرامرزی و درونمرزی و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور برابر با ناسیونالیست بودن نیست و پدیده هائی مانند میهن پرستی و کشوردوستی را نباید برابر با ناسیونالیسم دانست.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" چند نکتهٔ مهم اقتصادی که شما بدان اشاره‌ای نکرده اید """ با بازگشت دوباره اروپا به "" رکود اقتصادی "" باراک اوباما نخواهد توانست پلن "" افزایش مالیات برای ثروتمندان "" و "" کاهش هزینه‌ها مخصوصا برای امور نظامی "" را که میتونست در سال آینده به رقم کلان ۸۰۰ هشتصد بیلیون برسد عملی‌ سازد چونکه این پلن‌ها میتواند اقتصاد آمریکا را نیز وارد دوباره وارد دوران رکود کند. احتمالات "" در مورد اروپا ذکر این نکته خالی‌ از فایده نیست که "" ترکیه در حال تبدیل شدن به چین اروپاست "" آلمان این موضوع را در یافته است و "" مدیریت مشترک "" لوفت هانزا و خطوط هوائی ترکیه با "" برنامهٔ سرمایگذاری مشترک "" آغاز یک دره جدید است. "" توجه "" خطوط هوائی ترکیه دیروز مقام نخست را در "" تعداد مقصد‌های پروازی "" کسب کرد. بنابراین ورود ترکیه به اتحادیه اروپا موتور متحرکه را در رگهای اروپاا جاری خواهد

خواهد کرد، در مورد "" اوباما """ تنش دمکرات‌ها و جمهوریخواهان میدان را برای اوباما در داخل بسیار تنگ خواهد کرد، بدین جهت موفقیت در سیاست خارجی‌ برجسته خواهد شد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رشد ناسیونالیسم در اروپا از قرن 17 تا اواخر قرن 19- که دراین برهه ملتها استقلال یافتند، صورت گرفته است.« درهم آمیزی مبارزه استقلال طلبانه با ناسیونالیسم» -ودرآفریقا و آسیا مخصوصا نیمه دوم قرن 20-ام را در بر میگیرد.که دراین دوره «جنبش ضد استعماری» با ناسیونالیسم در هم آمیخته شد. همانطورکه ناسیونالیستهای حاضر« جنبش ضد تبعیض موجود» را با آن درهم میامیزند. دوران رشد ناسیونالیسم را ناسیونالیستها دوره« بیداری ملی» نامیده اند.در ناسیونالیسم موجود در آذربایجان و حتی بین دیگر ملیتها- کسانی که سر زمین بومی خود را«مستعمره ی دولت وملت فارسی زبان» میدانند،به ناسیونالیسم تکیه میکنند.مثل تکیه ناسیونالیستهای نیمه دوم قرن بیستم درآسیا وآفریقا به آن.اشکال این دید« منطق ناقص» یا شباهت سازی ست که من در مقاله « منطق ناقص دوستان» به این موضوع در گذشته پرداخته ام.علاقمندان میتوانند به آرشیو مقالاتم مراجعه کنند.

آرشیو نویسندگان ایران گلوبال. منطق تئوریزه کردن « مبارزه ضد تبعیض» به عنوان « مبارزه ضد استعماری » در ایران پایش به سختی لنگ است. این دید به جای نشان دادن راه حل درست به مسئله « تعیین سرنوشت» - که نیاز مبرم به « همبستگی نیروها» دارد- با ایجاد کینه و نفرت بین آنها - آنان را از یکدیگر دور میکند: به خاطرِ "ظاهراً استقلال" ،« ایجاد تضاد بین کرد و آذربایجانی». که در حقیقت « تضاد بین ناسیونالیسم کرد و ترک » است. به خاطر تعیین سرنوشت ،« ایجاد تضاد بین خود با مردم فارسی زبان». که در حقیقت تضاد ناسیونالیسم ترک و فارس است. به خاطر تعیین سرنوشت ، «ایجاد تضاد با جنبش دموکراسی خواهی». که در حقیقت تضاد بین ناسیونالیسم با دموکراتیسم است. و ...در واقعیت امر این منطق ناقص «کجراهه » را «راه » نشان میدهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

فراخوان اعتصاب عمومی ٢٧ آبانماه در کوردستان
اطلاعیەی شماره سه فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی کُردستان ایران در رابطه با برگزاری اعتصاب عمومی ٢٧ آبان ماه انتشار یافت.

این اطلاعیه از اقشار مختلف جامعه‌ی کُردستان میخواهد که در این روز با خانوادەهای زندانیان سیاسی دیدار و از زحمات و تلاش آنان قدردانی نمایند.

متن کامل اطلاعیەی شماره ٣ که امروز انتشار یافته و در اختیار آژانس خبررسانی کُردپا قرار داده شده در پی می‌آید:

هم‌میهنان گرامی

فعالان سیاسی و مدنی

احزاب و سازمان‌های کُردستان

در حالی که جهان در تلاش برای از بردن دائمی حکم اعدام در همه‌ی سیستم‌های قضایی است و در برهه‌ای از زمان که کشورها حتی از اعدام و کشتار دست‌جمعی خودداری می‌کنند، بیش از بیست و هفت تن از با ارزش‌ترین و فعال‌ترین فرزندان کُرد در ایران بدون تفهیم اتهام "حتی براساس قانون ایران" با حکم غیرانسانی اعدام روبه رو شده‌اند، و در میان سکوت ما و سازمان‌های مدافع حقوق‌بشر و رسانه‌های مستقل، روز به روز به زمان و لحظات این فاجعه نزدیک می‌شویم، بی آنکه کمترین دفاعی از آنان کرده باشیم قبل از اینکه صدای شهامت و آزادیخواهیشان برای همیشه خاموش شود.


بدون تردید اجرای این احکام آسیبی جدی و فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکر جوامع کُردی خواهد بود. به همین علت از احزاب و سازمانهای اجتماعی در داخل و خارج از کُردستان میخواهیم بر اساس وظیفه و همچنین با توجه به اهمیت شرایط حساس زندانیان سیاسی، موضع خود را نسبت به این رویداد نشان داده و تمام تلاششان را برای پشتیبانی و حمایت از زندانیان سیاسی که محکوم به اعدام شده اند به انجام برسانند.


همچنین از فعالین مدنی، دانشجویان و همه‌ی اقشاری جامعه میخواهیم که در روز" ٢٧آبانماه" به عنوان روز دفاع از زندانیان سیاسی به هر شکل ممکن اعتراض خود را نسبت به حکم اعدام این زندانیان سیاسی نشان داده و از طریق دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی و همچنین با استفاده از شیوه‌های متفاوت از مبارزهی مدنی هم امید و آرامش پدران و مادرانی باشند که فرزندانشان بدون اتهام در زیر طناب اعدام به سر میبرند و هم قدردانی و سپاسگذاری خود را نسبت به زحمات و تلاشهای خستگی‌ناپذیر ملتشان ابراز کرده باشند


...

حمایت ٧ نهاد حقوق‌بشری از اعتصاب روز ٢٧ آبان‌ماه در کُردستان ایران

شماری از نهادهای مدافع حقوق‌بشر در کُردستان با انتشار بیاننامه، حمایت جمعی خود را از اعتصاب عمومی ٢٧ آبان‌ماه اعلام کردند.


این نهادها با اشاره به وضعیت کنونی کُردستان و مبارزات مردم کُردستان ایران خواهان اتحاد و همگرایی هر چهار بخش کُردستان جهت دستیابی به حقوق ملی-سیاسی شده و حمایت کامل خود را از ٢٧ زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام در زندان‌های حکومت اسلامی ایران ابراز داشته‌اند.

اسامی هفت نهادی که بصورت جداگانه و یا مشترکاً بیاننامه صادر نموده و متن آن را در اختیار آژانس خبررسانی کُردپا قرار داده‌اند به شرح ذیل می‌باشد:


جهت حمایت از زندانیان سیاسی-مدنی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران


همچنان که مطلعید وضعیت کُردستان روبه تحول تاریخی است و برگ زرینی از مبارزه‌ی ملی خود را به ثبت می‌رساند. در غرب کُردستان مبارزه‌ی ملتمان به مرحله‌ی پیروزی رسیده و دستاوردی را نصیب کرده است. همزمان در شمال کُردستان جنبش رهایی‌بخش تمام نیرو و توان خود را در خیابان‌ها بسیج نموده و بازگشتی برای آن متصور نیست و دیر یا زود به هدف خواهد رسید. در جنوب کُردستان نیز پروسه‌ی دولت‌سازی روبه ترقی می‌باشد و راهکارهای دموکراتیک و ثبات اداری در حال گسترش است.


شرق کُردستان که نماد مبارزه‌ی ملی و آزادیخواهی مردم کُرد بوده و در برهه‌های تاریخی پشتیبان و حامی دیگر بخش‌های کُردستان بوده است امروز در شرایط بغرنج و خطرناکی در سایه‌ی حکومت ضد انسانی جمهوری اسلامی ایران بسر می‌برد. رژیمی که از هیچ خشونتی جهت سرکوب مطالبات مشروع ملتمان سر باز نمی‌زند و صدها فعال سیاسی و مدنی را حبس و از هرگونه فعالیت دانشجویان، زنان، کارگران و... ممانعت کرده و آنان را شکنجه می‌کند. اعدام فعالان سیاسی و مدنی کُرد یکی از ابزارهای جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد رعب و وحشت در کُردستان می‌باشد و هم‌اکنون بیش از ٣٠ تن در خطر اعدام هستند که اجرای حکم آنان قریب‌الوقوع است.


بنابه اطلاعیه‌ی ٢٧ آبان‌ماه که توسط جمعی از فعالین سیاسی-مدنی منتشر و خواهان موضعگیری و حمایت جامعه شرق کُردستان در مورد زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان سیاسی کُرد محکوم به اعدام شدند، ما به عنوان جمعیت حقوق‌بشر کُرد-اروپا ضمن حمایت و همصدایی با این اطلاعیه، از اقشار مختلف جامعه می‌خواهیم که به استقبال این فراخوان آمده و موضع و حمایت خود را از زندانیان سیاسی و مدنی ابراز نمایند. همچنین از کلیه‌ی احزاب و سازمان‌های کُردستانی می‌خواهیم که با همصدایی و اتحاد خود جهت نیل به اهداف این اطلاعیه تلاش نمایند.

در پایان بار دیگر حمایت خود را اعلام داشته و آرزومندیم با اتحاد صفوف خویش بسوی دست‌یابی به اهدافمان تلاش کنیم
نوشته شده توسط: Anonymous

دستگیری یک شهروند کرد در سنندج
به گزارش دریافتی از فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران و از شهر سنندج ، روز چهارشنبه هفدهم آبانماه ماموران امنیتی و اطلاعاتی شهرستان سنندج برای چندمین بار متوالی با یورش به منزل یک شهروند کرد بنام فرج الله خضری وی را دستگیر و بە مکان نامعلومی منتقل کردەاند .

با توجه به اینکه در گذشته نیز نامبردە به دلیل فعالیتهای سیاسی فرزندش آقای ارسلان خضری که هم اکنون متواری است بازداشت شدە بود ، این گمان میرود که بازداشت اخیر وی نیز با این مسئله در ارتباط باشد .

لازم به ذکر است که آقای فرج الله خضری چندین سال است از بیماری قلبی و عروقی رنج میبرد ولی تا لحظه دریافت این گزارش از مکان نگهداری و یا صحت سلامتی این شهروند کرد هیچ اطلاعی در دست نیست .

نوشته شده توسط: Anonymous

در این نقشه خیالی شما ارومیه تحت تسلط اتراک نشان داده شده که با واقعیات دموگرافیک منطقه متضاد است. در مقاله شما جمعیت کوردستان 5.2 میلیون نفر(ایران 75 میلیونی) تخیل گشته است. ولی آمار رسمی سال 1389 تفاوت در حدود %100 با مخیلات شما دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

حوضچه مرگ در شرکت فولاد کاویان

خواهش می کنم برای ما کارگران شرکت فولادکاویان، علیرغم گذشت زمان به هرشکل که میتوانید این خبر را منتشر کنید:

حوضچه ای درشرکت فولاد کاویان وجود دارد که 9 تن ازهمکاران ما را هر روز سه نفر به داخل آن می فرستند تا لجن هایی که باعث گرفتگی مسیردفع فاضلاب شده را بیرون بکشند. تمام وسائل و تجهیزاتی که به آنها داده می شود چکمه و دستکش است. این افراد باید درعمق 8 متر که 3 متراول دهانه باز و بدون آب و لجن و در 5 متر بقیه لجن همراه روغن صنعتی و گازمتان است کار کنند. آنها اغلب هیچ اطلاعی از فشار و مقدار آب و لجن متراکم شده در سرتاسر لوله ندارند. لوله هائی که از همه شرکت جمع شده و به این نقطه میرسد وهمچنین ازخطرمرگی که گازمتان میتواند برایشان ایجاد کند.

به دستور و تهدید رئیس خدمات هرکس نخواهد کاری که آنها می گویند انجام دهد اخراجش می کنند و یک وانت بیکار جدید می آورند و جایگزین اخراجی ها می کنند.

چند روز پیش بعد از تخلیه تمام لجن ها و روغن های درون حوضچه یکباره دهانه لوله ورودی به حوضچه با فشار گازمتان باز شد و نفر نشسته بنام سعیدخانی پور قبل از اینکه آب و لجن ها حوضچه را پرکند بدلیل گاز گرفتگی هنگام فراراز داخل حوضچه بیهوش شده و به داخل حوضچه سقوط کرد و خفه شد. نفرسوم که در ورودی دهانه سه متری بود نیز بیهوش شد و به اغما رفت.

مقصراصلی سلسله مراتب شرکت فولادکاویان است که برای کم کردن هزینه های شرکت و پرکردن جیب رسول سلیمی نمین که 4 شرکت فولاد اهدائی دولت را با قیمت مفت صاحب شده است.

یکی ازبستگان سعید خانی پور که درحال فیلم گرفتن با موبایل بود مورد سوال حراست قرار گرفت. حراستی ها گفتند فیلم می گیری و فردا می رود در اینترنت. او هم گفت: اینهمه کشتید و زدید عکس و فیلمش هم رفت توی اینترنت کسی کاری با شما کرد؟ با این جواب آنها تمام موبایل ها را جمع کردند.

خواهش و التماس می کنم برای خوشحالی دل ما کارگران شرکت فولادکاویان و به حکم انسانیت، علیرغم گذشت زمان به هرشکل که میتوانید این خبر را منتشر کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آلمان رفتار حکومت ایران با بهائیان را محکوم کرد
وزارت‌خارجه آلمان با انتشار اطلاعیه‌ای رفتار حکومت ایران را با بهائیان محکوم کرد. در این اطلاعیه تصریح شده که علیرغم همه اعتراض‌ها و تقاضاهای بین‌المللی، فشار بر بهائیان ایران همواره بیشتر می‌شود.

مارکوس لونینگ، مسئول حقوق بشر و کمک‌های ‌بشردوستانه دولت آلمان امروز (چهارشنبه ۱۴ نوامبر) در اطلاعیه‌ای که توسط وزارت خارجه آلمان منتشر شد، از شدت گرفتن سرکوب بهائیان در ایران ابراز نگرانی و رفتار حکومت ایران در قبال این اقلیت مذهبی را محکوم کرد.



بنا بر گزارش‌هایی که آقای مارکوس لونینگ به ‌آن‌ها استناد کرده، تعقیب و آزار بهائیان بویژه در سمنان بالا گرفته است. به‌گفته این سیاستمدار آلمانی اعمال محدودیت‌ها و فشار سیاسی و اجتماعی بر بهائیان، با وجود همه تقاضاهای بین‌المللی و اعتراض‌هایی که به حکومت ایران می‌شود رو به وخامت گذاشته است.



به گزارش رادیو آلمان، او در اطلاعیه منتشر شده گزارش‌های موجود در این زمینه را " بسیار نگران" خوانده است. دستگیری، کتک، اهانت به پیروان آیین بهایی، بستن مغازه‌های آن‌ها و بیرون کردن دانشجویان بهایی از دانشگاه‌ها، از جمله مواردی است که مسئول حقوق بشر و کمک‌های ‌بشردوستانه دولت آلمان به آن‌ها اشاره کرده است.



در اطلاعیه وزارت خارجه آلمان آمده است:«دانش‌آموزان بهایی مجبورند بارها مدرسه خود را عوض کنند. به یک بهایی امکان ورود به دانشگاه داده نمی‌شود، و اگر روشن شود که دانشجویی بهایی است، حکم اخراج او داده می‌شود».



در بخشی دیگر از اطلاعیه می‌خوانیم:«ایران، در حالی که با امضای مفاد قطعنامه‌های بین‌المللی خود را ملزم به رعایت موازین حقوق شهروندی و سیاسی نموده، آزادی مذهب را که جزو حقوق پایه‌ای است، خدشه‌دار کرده است.»



«در ایران بهائيان را اقلیت مذهبی محسوب نمی‌کنند»



مارکوس لونینگ از رهبری حکومت ایران خواسته‌است سریعا جلوی تعقیب پیروان آیین بهایی را بگیرد و به مسئولیت خود در برابر حقوق بین‌الملل پای‌بند بماند.



پیروان آیین بهایی در ایران به چشم یک اقلیت مذهبی نگریسته نمی‌شوند و قربانی اقدامات سرکوبگرانه‌اند. تبعیض نسبت به بهاییان در همه عرصه‌ها، از آموزش گرفته تا اشتغال را در برمی‌گیرد. برای‌آن‌ها امکان پی‌گیری قانونی حقوق‌شان وجود ندارد.



حکومت ایران بارها به اتهام عدم رعایت حقوق اقلیت‌های مذهبی، از جلمه پیروان آیین بهایی مورد مواخذه قرار گرفته است. بهار امسال سنای آمریکا از دولت اوباما خواست به منظور فشار بر ایران آن گروه از مسئولان را که در آزار بهائیان سهیم هستند در فهرست تحریمی‌ها قرار دهد.



پاییز سال گذشته نیز وزارت خارجه آمریکا از افزایش فشار بر اقلیت‌های دینی، به‌ویژه بهائیان در ایران به شدت انتقاد کرد. وزارت خارجه آمریکا به مواردی از دستگیری، اخراج از دانشگاه‌ها و توقیف اموال و دارایی‌های آن‌ها اشاره کرده بود.



به گفته‌ی رهبران بهائیان، در مجموع ۷ میلیون بهایی در سراسر جهان زندگی می‌کنند که از این تعداد ۳۰۰ هزار نفر در ایران هستند. جمهوری اسلامی این شهروندان را "مرتد" دانسته و بارها به "جاسوسی برای اسرائیل" متهم کرده است.



هم‌اکنون گروهی از بهائیان در زندان‌های ایران در حال گذراندن حبس‌های بلندمدت هستند. هفت رهبر جامعه بهایی در سال ۱۳۸۹ به ۲۰ سال زندان محکوم شدند. سال گذشته نیز شش مرد و یک زن بهایی که گفته شد هیچ‌گونه فعالیت سیاسی نداشته‌اند، به اتهام ارتباط با دانشگاه غیابی (اینترنتی) به ۴ تا ۵ سال زندان محکوم شدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

نامه یک زندانی تبعه ترکمنستان به رئیس جمهور کشورش
باتیر شاه محمداف تبعه ترکمنستان زندانی محبوس در زندان اوین که به اتهام جاسوسی به ۲۰ سال حبس محکوم شده است در نامه به رئیس جمهور ترکمنستان از مظالمی که بروی گذشته است می‌گوید.

این زندانی تبعه ترکمنستان که خود را بیگناه می‌داند نماینده یک شرکت روسی است که قصد تاسیس نمایندگی شرکتش را در ایران داشته است تا در چهارچوب قوانین ایران بتواند فلزات مورد احتیاج دولت ایران را تهیه و به ایران صادر نماید.


متن نامه این زندانی امنیتی که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:


نزدیک به سه سال است دوراز کشور و خانواده خود در زندان اوین هستم. بدون آنکه از دادرسی عادلانه‌ای برخوردار شده و یا با خانواده خود ملاقات کرده باشم.


در حالیکه ریه‌هایم عفونت کرده و به درد کلیه و دندان دچار شده‌ام و مسئولین از انتقال من به خارج از زندان برای مداوا جلوگیری می‌کنند. این بیماری‌ها روز به روز مرا ضعیف‌تر می‌کند. محدودیت‌ها صرفا به این موارد ختم نمی‌شود.


لباس‌ها و پولهایی که برایم فرستاده شده یا به من داده نمی‌شود یا پس از چندین ماه تحویل داده می‌شود.


وزارت اطلاعات مانع هرگونه تماس و دسترسی من به مقامات کشورم می‌شود. هنگام بازرسی از محل اقامتم چندهزار یورو پول باضافه دومیلیون تومان پول ایرانی از جیبم برداشته‌اند و تحویل نمی‌دهند و این کار مرا در زندان با مشکلات مالی مواجه کرده است.


هنگام بازجویی‌ها فشارهای روحی و روانی به من وارد کردند و اکنون با همه مشکلات و بیماری‌هایی که دارم محرومیت از دیدار خانواده تحمل آن را برایم دشوار‌تر کرده است. پس از نزدیک ۱۴ ماه به من اجازه داده شد به مدت چند دقیقه با خانواده‌ام حرف بزنم و متوجه شدم پدر همسرم فوت کرده است.


متاسفانه در اینجا از کمترین حقوق یک زندانی هم برخوردار نیستم. درخواست‌های مکرر من برای رسیدگی به وضعیت‌ام با پاسخ‌های منفی مقامات ایرانی مواجه شده‌ام. من در شرایطی به ۲۰ سال حبس محکوم شده‌ام که اجازه داشتن وکیل را در دادگاه نداشتم و بدون اطلاع از قوانین ایران محاکمه شده‌ام. بر اساس اعترافات چند نفر در شرایط نامناسب روحی و جسمی در زندان انفرادی مرا به جاسوسی برای ترکمنستان محکوم کرده‌اند، در حالی که من تاجری بیش نیستم که بار‌ها برای تجارت به کشورهای مختلف و از جمله ایران سفر کرده‌ام. در شرایطی بسر می‌برم که مسئولین ایرانی همه راه‌ها را به روی من بسته‌اند و مرا تحت فشار گذاشته‌اند که اعتراف کنم جاسوسی کرده‌ام. سه سال تحت فشار قرار گرفته‌ام تا به کاری که نکرده‌ام اعتراف کنم و در این مدت در برابر این خواست نامشروع و غیر قانونی مقاومت کرده‌ام.


جناب آقای رئیس جمهور ترکمنستان، از حضرتعالی بعنوان بالا‌ترین مقام کشورم درخواست دارم به وضعیت اینجانب زسیدگی کرده، عدالت را اجرا کنید. هر روز که می‌گذرد شرایط برای من دشوار‌تر شده و تحمل آن از توان من خارج می‌شود. درخواست‌های متعدد من تاکنون به نتیجه نرسیده است.


امیدوارم صدای من به گوش شما برسد.


باتیر شاه محمداف
نوشته شده توسط: Anonymous

تغییر تاریخ دستگیری و مرگ ستار بهشتی
اولین گزارش مجلس پر غلط بود

۲۸۰ کلمه و ۴ بند گزارش و روایتی متناقض از تاریخ بازداشت و تاریخ مرگ؛ حاصل اولین پی گیری های نمایندگان کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره علت و چگونگی مرگ ستار بهشتی است.

گزارشی که به دلیل روایتی متناقض از تاریخ های بازداشت و مرگ ستار بهشتی بر ابهامات موجود در عزم مجلس برای پی گیری بی طرفانه مساله افزوده است. هرچند ساعاتی پس از قرائت گزارش در صحن علنی مجلس، کمیسیون امنیت ملی با ارسال اصلاحیه ای به رسانه ها، ایرادات این روایت متناقض را اشتباه تایپی خواند. علاالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در تماس "روز" روایت نادرست از تاریخ بازداشت و مرگ را ناشی از بی دقتی و اشتباه تایپی خواند. او اما حاضر به پاسخ به این سئوال نشد که وقتی در اولین گزارش رسمی از این واقعه چنین بی دقتی فاحشی رخ داده، چه تضمینی وجود دارد مساله با دقت و بی طرفانه مورد پی گیری قرار گیرد؟


در گزارش کمیسیون امنیت ملی مجلس، ستار بهشتی 35 ساله، مجرد و با سطح تحصیلات سیکل، فعال در عرصه فضای سایبری و دارای وبلاگ ویژه معرفی شده.


در این گزارش "اصل موضوع فوت وی (ستار بهشتی) در بازداشتگاه‌ نیازمند بررسی دقیق و جدی" دانسته و از قوه قضائیه خواسته شده "در صورت احراز تخلف با عناصر متخلف برخورد قانونی شود".


بند دیگر گزارش می گوید که کمیسیون منتظر اعلام نتایج آزمایش‌ها (پزشکی قانونی) می‌باشد که هنوز اعلام نشده است.


کمیسیون امنیت ملی مجلس در بند پایانی گزارش خود "بر ضرورت دقت لازم نیروهای عمل کننده برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه تاکید می نماید و نظارت قوه قضائیه در این روند توصیه می‌شود".


گزارش کمیسیون امنیت ملی مجلس دربرگیرنده چگونگی و علت مرگ وبلاگ نویس زندانی نیست بلکه تنها تاکید بر پی گیری مساله از سوی دستگاه قضایی دارد. در عین حال تاریخ های اعلام شده در این گزارش با تاریخ های اعلام شده از سوی سخنگوی قوه قضائیه متفاوت است که این امر بر شبهات دامن زده است.


محسنی اژه ای اعلام کرده بود که ستار بهشتی ۹ آبان بازداشت و ۱۳ آبان درگذشته اما در گزارش قرائت شده در صحن مجلس، تاریخ بازداشت ۱۸ آبان و تاریخ مرگ ۲۰ آبان ذکر شده است.


سید حسین نقوی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس که گزارش این کمیسیون را در مجلس قرائت کرده در تماس "روز" بر سهوی بودن و "اشتباه تایپی" صورت گرفته در گزارش تاکید میکند و میگوید که او و همکارانش در مجلس با دقت لازم مساله را پی گیری میکنند.


ابراهیم نکو، نماینده رباط کریم در مجلس نماینده دیگری بود که مورد سئوال قرار گرفت.به او می گویم: آقای نکو خانواده ستار بهشتی احساس تامین جانی برای پی گیری قضیه جان باختن فرزندشان نمی کنند اما گفته اند که از شما به عنوان نماینده رباط کریم میخواهند این مساله را پی گیری کنید.


نماینده رباط کریم می گوید: من مساله را پی گیری خواهم کرد.


از او می پرسم آیا به دیدار خانواده ستار بهشتی خواهید رفت؟ آیا اظهارات این خانواده را نیز همچون اظهارات مسئولان پلیس و دستگاه قضایی، خواهید شنید؟ می گوید: من در موقعیتی نیستم که بتوانم به این سئوالات پاسخ دهم اما مساله را پی گیری خواهم کرد.


از جواد جهانگیرزاده، عضو دیگر کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز می پرسم چرا کمیسیون امنیت ملی مجلس و نمایندگان با خانواده اقای بهشتی دیدار نمی کنند و روایت آنها را نیز از این قضیه نمی شنوند؟ این نماینده مجلس تنها به گفتن این بسنده میکند که مساله در دست پی گیری است. او می گوید به علت مریضی نمی تواند پاسخگوی سئوالات باشد.


روز گذشته اما احمد بخشایشی، عضو دیگر کمیسیون امنیت ملی مجلس، براساس گزارش بهارنیوز، در جلسه علنی مجلس گفت: چرا باید باخطای چند پلیس، کل نظام زیر سئوال برود؟ مگر همین چند روز پیش رییس بی بی سی بخاطر اشتباهش از سمت خود کناره گیری نکرد تا کل مجموعه اش زیر سئوال نرود؟ و یا وقتی یک یا چند پلیس در آمریکا رفتار خشنی می‌کنند نظام سیاسی از آن مامور دفاع نمی‌کند تا نظام سیاسی آنجا زیر سئوال نرود. این رسم در همه جای دنیا اعمال می‌شود اما در کشور ما نه تنها اینگونه نیست بلکه هزینه‌های فراوانی به نظام وارد شده است.


عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس سپس با انتقاد از مسئولان، خواستار پاسخگویی پلیس و قوه قضائیه شد و گفت: مسئولان حتی از اطلاع رسانی هم دریغ دارند. به هر حال مرگ یا قتلی در زندان رخ داده و باید با عوامل آن برخورد شود. پلیس و قوه قضاییه باید پاسخگو باشند.


نماینده اردستان در مجلس افزود: از طرف دیگر زندانی سیاسی شرایط خاصی دارد. مگر نلسون ماندلا ۲۷ سال زندان نبود؟ چرا در کشور ما این زندانیان باید عمودی به زندان برده شوند و افقی بازگردانده شوند؟


آقای بخشایشی یک روز قبل تر نیز به "روز" گفته بود: مسئولان پلیس فتا ضرب و شتم ستار بهشتی را رد و این احتمال را مطرح کرده اند که این وبلاگ نویس در زندان و از سوی برخی زندانیان فتنه ۸۸ مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشد. این مساله از سوی مسئولان زندان اوین رد شده و آنها گفته اند که در بندهای زندان اوین از جمله بند نگهداری زندانیان سیاسی دوربین وجود دارد و چنین مساله ای نبوده است.


او افزوده بود: علت اینکه عده ای چنین فضایی می سازند و میگویند احتمالا داخل زندان توسط افراد فتنه صورت گرفته شاید به این دلیل است که به این باور نرسیده اند که اگر پلیس خاطی است نباید خطای او دامن کل نظام را بگیرد. من معتقدم که باید واقع بین باشیم، در امریکا هم اگر پلیس تخلف کرد کسی کل نظام امریکا را زیر سئوال نمی برد اینجا هم باید با تدبیر برخورد کنیم. اگر دو پلیس خاطی هستند باید با آنها برخورد کرد. نباید به حساب نظام گذاشته شود.


دیروز اما صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه هم برای اولین بار در این خصوص موضع گرفت و گفت اگر اثبات شود که این فرد در اثر شکنجه فوت کرده، تخلف و جنایت چند مامور بوده است و نباید به بهانه‌ای برای تضعیف نیروی انتظامی یا قوه قضاییه تبدیل شود.


او افزود: قطعا اگر اثبات شود که مرگ این شهروند در اثر اهمال یا شکنجه در زمان بازداشت بوده است، ماموران و مسئولان این حادثه مجازات خواهند شد.
نوشته:فرشته قاضی
نوشته شده توسط: Anonymous

صورت ستار را پر از سدر کرده بودند تا آثار شکنجه توسط شاهدان جنازه مشاهده نشود
معنای وجود پنج کبودی بر بدن وبلاگ نویس زندانی چیست

سر نخ های مهم در پرونده قتل ستار بهشتی/ علت دقیق مرگ چه بود.

به گفته فعالان دارای تجربه زندان و شکنجه، علائم کبودی بر روی بدن ستار بهشتی که محسنی اژه ای به آن اشاره کرده، دقیقا نشانه های شکنجه ای به نام "جوجه" است که پیگیری آن می تواند سر نخ مهمی برای پیگیری ابعاد نامعلوم این پرونده باشد. در همین حال، اطلاعات جدیدی به کلمه رسیده که نشان می دهد علت دقیق مرگ ستار بهشتی، "از کار افتادن کلیه‌ها در اثر ضرب و شتم در جلسه بازجویی روز جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۱" بوده است....

سخنگوی قوه قضاییه در مصاحبه مطبوعاتی خود از وجود آثار کبودی بر حداقل پنج نقطه از بدن ستار بهشتی خبر داده بود. اطلاعات دریافتی از فعالان دارای تجربه زندان و شکنجه نشان می دهد که این علائم، نشانه های شکنجه ای به نام “جوجه” است که به ویژه در بازداشتگاه های پلیس کاملا متداول است. در همین حال، اطلاعات جدیدی به کلمه رسیده که علت دقیق مرگ ستار بهشتی را نشان می دهد.


به گزارش کلمه، ۱۲ روز از مرگ ستار بهشتی در زندان و ۹ روز از اولین انتشار خبر مرگ او بر اثر شکنجه در زمان بازداشت می گذرد، اما هنوز مسئولان توضیحی درباره علت قتل این وبلاگ نویس منتقد در زندان به افکار عمومی ارائه نداده اند. در همین حال گزارش های رسیده حاکی از آن است که علت واقعی مرگ وی، “از کار افتادن کلیه‌ها در اثر ضرب و شتم در جلسه بازجویی روز جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۱” بوده است.


به رغم تلاش های پلیس فتا برای سرپوش گذاشتن بر جنایت اخیر، جمع بندی گزارش های ارائه شده به نهادهای مسئول حاکی از آن است که این زندانی سیاسی در بازجویی ها توسط بازجویان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته، به طوری که این شکنجه‌ها باعث از کار افتادن کلیه و مرگ او در روز شنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۱ در بازداشتگاه پلیس فتا شده است.


به گفته این منابع، ادعاهای مطرح شده مبنی بر اعلام نظر نهایی پزشکی قانونی درباره علت مرگ ستار بهشتی نیز صحت ندارد و همانگونه که سخنگوی دستگاه قضایی نیز گفته بود، برای مشخص شدن نتیجه گزارش هایی مانند سم شناسی، زمان بیشتری لازم است.


گزارش سم شناسی از این جهت اهمیت دارد که به طور مستقیم با علت واقعی مرگ ستار بهشتی، یعنی از کار افتادن کلیه ها، در ارتباط است. به گفته پزشکان، از دست رفتن کلیه ها باعث توقف دفع آب، نمک و مواد زائد از بدن می شود و به تورم شدید بافت ها می انجامد. همچنین توقف فعالیت کلیه ها باعث انباشته شدن خون از سموم و مواد زائد می شود که اگر با رسیدگی سریع و انجام دیالیز همراه نشود، در فاصله اندکی موجب بالا رفتن فشار خون و مرگ می شود.


به گزارش کلمه، وجود این اطلاعات باعث شده که در جلسه کمیته پیگیری قتل ستار بهشتی در مجلس که با حضور دادستان تهران، رییس پلیس فتا و و جانشین فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ برگزار شد، نمایندگان مجلس از مسئولان پلیس فتا بخواهند با توجه به تایید وجود پنج کبودی روی بدن ستار بهشتی در گزارش اولیه پزشکی قانونی، تحرکات رسانه‌ای درباره ایست قلبی را متوقف کنند و به جای حمایت از بازجویان خاطی، برای محاکمه آن‌ها با مقام‌های قضایی همکاری لازم را داشته باشند.


صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه هم روز چهارشنبه به طور صریح از پیگیری موضوع “شکنجه” ستار بهشتی در زمان بازداشت خبر داد و گفت که “این حادثه به صورت مستقیم ربطی به قوه قضاییه یا زندان اوین ندارد و متهم در اختیار نیروی انتظامی بوده است. اگر اثبات شود که مرگ این شهروند در اثر اهمال یا شکنجه در زمان بازداشت بوده است، ماموران و مسوولان این حادثه مجازات خواهند شد.”


در همین حال، پس از گفته های دادستان کل کشور درباره وجود آثار کبودی بر جنازه ستار بهشتی، برخی زندانیان سابق و افراد مطلع و دارای تجربه های مشابه به کلمه خبر دادند که این علائم، دقیقا نشانه های نوعی شکنجه به نام “جوجه” است که متاسفانه در بازداشتگاه نیروی انتظامی به طور گسترده ای رایج است.


محسنی اژه ای که روز دوشنبه گذشته بالاخره سکوت پنج روزه مسئولان قضایی و امنیتی را شکست، به نقل از گزارش ابتدایی پزشکی قانونی خبر داد که در پنج نقطه از بدن ستار بهشتی از جمله ساق پا، دست، پشت کتف و ران نشانه هایی از کبودی وجود داشته است؛ علائمی که سخنگوی دستگاه قضایی ظاهرا مفهوم آنها را یا نمی دانسته و یا نمی خواسته برای خبرنگاران بازگو کند.


این علائم می تواند سر نخ مهمی برای پیگیری ابعاد نامعلوم این پرونده و تضمین تکرار نشدن چنین فجایعی باشد. این شکنجه که بازجویان به آن “جوجه” می گویند، به گفته فعالان دارای تجربه زندان و شکنجه، یکی از بی رحمانه ترین انواع شکنجه های رایج در برخی بازداشتگاه ها است که احتمالا بر روی ستار بهشتی اعمال شده است.


در شکنجه جوجه، دستبندی به دست و پابندی به پای متهم زده می شود و میله‌ای از میان دستبند و پابند رد می‌کنند و دو سر آن را به قلابی در سقف که برای این منظور یا برای نصب پنکه تعبیه شده، می‌بندند و ساعت‌ها زندانی را در آن حالت نگه می‌دارند و کتک می‌زنند؛ تا اگر کاری کرده، اعتراف کند و اگرنه تحقیر شود و از فحش‌های رکیکی که نثار خود و ناموسش می‌شود عرق شرم بریزد.


اعمال این شکنجه در خصوص ستار بهشتی، احتمالا مربوط به یکی دو روز آخر است. او در شامگاه روز دهم آبان ماه که در بند ۳۵۰ زندان اوین بود، درباره شکنجه های قبلی خود از جمله “قپانی” به زندانیان این بند خبر داد که “در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. درمواقعی دست های وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربه های شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند در ضمن این شکنجه ها، زشت ترین فحش های رکیک ناموسی نیز نثار وی می شده است.”


این تعابیر را ۴۱ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین در شهادتنامه خود از وی نقل کرده اند. آنها همچنین آورده اند: “زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد.”


علاوه بر اینها، باید به مواردی اشاره کرد که کارگر قبرستانی که جنازه ستار در آن دفن شده، به یک شهروند- خبرنگار گفته است. او که نزدیک ترین کسی بوده که جنازه را مشاهده کرده، از وجود آثار کبودی روی مچ دست، محل آرنج و زیر هر دو زانو خبر داده است؛ شبیه گزارش پزشکی قانونی و اظهارات اژه ای، و دقیقا همان نقاطی که در شکنجه جوجه بیشترین فشار به آنها وارد می شود. این کارگر همچنین گفته است که صورت ستار بهشتی را در زمان شست و شو، پر از سدر کرده بودند تا آثار کبودی موقع دفن توسط شاهدان جنازه مشاهده نشود. به گفته وی، “صورت تمام اجساد را پیش از دفن با سدر می پوشانند اما این یکی را بیشتر ریخته بودند توی صورتش تا دیده نشود.”


شکنجه های متداول در بازداشتگاه های پلیس البته محدود به شکنجه دردناک جوجه نیست. انواع دیگری از این شکنجه ها نیز وجود دارد که نشانه های آشکار استقرار بی قانونی و عدول از عدالت در نهادی است که رهبری آن را “هم مظهر اقتدار و امنیت کشور و هم مظهر رأفت با آحاد مردم” توصیف می کند.


یک وکیل دادگستری که دفاع از شماری از زندانیان سیاسی را در سال های اخیر برعهده داشته، در توصیف شکنجه جوجه گفته است: “متهم را مثل مرغ پرکنده و دست و پا بریده به یک میله می بندند و مانند جوجه کباب می گردانند.”


وی در توصیف انواع دیگری از شکنجه نیز گفته: “متهم را در حالاتی دیگر در لاستیک های بزرگ کامیون و تریلر مثل جنین داخل بدن مادر قرار می دهند و شکنجه گران متهم را به نوبت دور یک محوطه می گردانند و یا بیدار خوابی های طولانی و یا همچنین متهم را ساعت ها آویزان می کنند.” به گفته این وکیل زندانیان سیاسی، “در اداره آگاهی درختی است به عنوان درخت سخنگو که متهم را به آن درخت می بندند و شکنجه گران به متهم می گویند آنقدر ترا می زنیم که یا درخت صحبت کند یا تو صحبت کنی.”


فرزاد کمانگر، معلم و فعال حقوق بشر کرد که در سال ۸۹ اعدام شد، نیز پیش از مرگ در نامه ای از زندان سنندج در شرح شکنجه های خود نوشته بود: “شکنجه مشهور جوجه کباب اصطلاحی بود که رئیس بازداشتگاه اطلاعات سنندج به کار می برد و اکثر شب هایی که خودش آنجا بود انجام می داد. دست و پا را می بست و کف زمین می انداخت و شلاق می زد.”


مثال ها و اطلاعات دیگری از انواع شکنجه ها و ضرب و شتم های متداول در بازجویی از زندانیان سیاسی نیز وجود دارد. مادر رامین قهرمانی از مقتولان بازداشتگاه کهریزک هم در گفت و گویی گفته بود که پسرش را از پا آویزان کرده بودند.


همچنین شرح تفصیلی شکنجه های اعمال شده بر روی رضا شهابی، فعال کارگری، که در اثر شکنجه ی دستبند قپانی دچار ضایعه ی نجاعی شده و همچنان با مشکلات جسمی ناشی از شکنجه دست و پنجه نرم می کند، مجال دیگری می طلبد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ملت و نژاد آزاد کردن به هیچ وجه نژاد پرستی نیست, بلکه یک وظیفه مقدس برای هر انسان است. چپی های سنتی آزربایجان متاسفانه از درک این موضوع عاجز هستند.ملت آزربایجان می خواهد به نژاد پرستی ننگین رضا خانی در ایران خاتمه دهد و خواهدداد و خودرا برای همیشه از یوغ یک سیاست و یک قانون نژاد پرستی در ایران آزاد کند. ودر این راه با همه ملتها که در این شرایط هستند دست به دست خواهد داد.قانون اساسی ایران و سیاست دولت ایران راسیستی و عقب مانده است. سیاست آسیمیلاسیون و فارس سازی در ایران یک لکه ننگین تاریخی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه بخاطر عیلامی بودن این شهید هیچ کدام از سایت های ایرانی وشبکه های ماهواره ای پوشش ندادند تمام این برخوردها درمورد عیلامیان نفرت ایرانیان از عیلامیان را بازگو میکند ایران با نفت عیلام وخون عیلامیان ساخته شد ولی عیلامیان خودشان فرهنگ وتمدنشان همیشه باید فراموش شود این برخوردها کاملا نفرت ایرانیان از عیلامیان را بازگو میکند برادری بین عیلامیان وایرانیان هیچگاه نبوده ونیست ما عیلامیان هولوکاست سینمارکس ابادان را که توسط ایرانیان علیه عیلامیان صورت گرفت هیچگاه فراموش نمیکنیم ما شهیدانمان را هیچگاه فرامش نمیکنیم

ما جنگ تحمیقی 8 ساله را که ایران وعراق برما تحمیل کردند هیچگاه فراموش نمیکنیم ما 100 سال غارت نفت وگاز را توسط ایرانیان هیچ گاه فراموش نمیکنیم ما کشتار های نادر را با سربازان تورکش در عیلام فراموش نمیکنیم کشتار های رضا شاه را برای اشغال عیلام از عرب ها لر ها وبختیاری های عیلام فراموش نمیکنیم از دشمن اشغالگر وغارتگرهیچ انتظاری نیست .
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

با تشکر از هموطن گرامی "ایرانی" که منبع چندین آمار را برایمان ارائه دادند. این منابع نشان می دهند که واقعا هم آمار دقیقی از پراکندگی اتنیکی در ایران وجود ندارد و همه آنچه که تحت نام "آمار" ارائه می شوند، تنها بر حدسیات مبتنی هستند. به همه منابعی که "ایرانی" گرامی آدرس داده بودند مراجعه کردم. متاسفانه آدرس اول مرا به سایت "محمدباقر قالیباف" برد که من نتوانستم در آنجا آماری مشاهده کنم، جستجویم در صفحات این سایت هم بی نتیجه بود و امیدوارم که دوست گرامیمان "ایرانی" آدرس دقیقتری ارائه دهند. ••• آدرس دوم که ظاهرا به سایت رادیو زمانه مربوط می شود نیز کار نمی کند و از این منبع نیز محروم شدم. ولی ظاهرا آمار ارائه شده، بر اساس نوشته "ایرانی" گرامی که "تنها آمار سراسری است که زبان در آن آمده است (مال سال 1365)" به قول خود ایشان "البته غیرمستیم است". ••• منبع سومی که ایشان داده اند مربوط می شود به...

سایت سفارت جمهوری اسلامی. در این سایت می خوانیم: "جمعيت تقريبي ايران بالغ بر 70 ميليون نفر است كه متشكل از اقوام مختلف مي باشد. 65 درصد جمعيت ايران را فارس ها( از نژاد آريايي) تشكيل مي دهند. 20 درصد تركهاي ايراني(آذري)، 7 درصد كرد، 3 درصد عرب و 2 درصد لر مي باشند. در حدود 3 درصد از جمعيت ايران را نيز اقوامي نظير تركمن، بلوچي، بختياري، افشار، گيلك، قشقايي و شاهسون تشكيل مي دهند. اكثريت مردم ايران، مسلمان و شيعه هستند و اندكي نيز پيرو اهل تسنن مي باشند. ضمنا اقليتهاي كوچكي از ارامنه مسيحي، زرتشتيان و يهوديان نيز در ايران وجود دارد." متاسفانه این سایت هیچ منبعی برای این آمار ارائه نمی دهد تا بتوان بر اساس چگونگی تهیه این آمار نسبت به درستی و یا نادرستی آن قضاوت کرد. ••• آمار بعدی مربوط است به سازمان "فردای بدون ترور" که در حقیقت آماری به دست نمی دهد بلکه بر اساس نظرخواهی ها مبتنی است و دقتی در کار آن مشاهده نمی شود. ••• خانم/آقای ایرانی در سطور بعدی آماری ارائه می دهند که منبعی برای آن نمی آورند. ظاهرا یک منبع ایرانی است. در این به اصطلاح آمار می خوانیم: "در مرداد 1370، هنگام صدور شناسنامه براي نوزادان، درباره زبان ٤٩ هزار و ٥٥٨ مادر در سطح كشور سوال مطرح شد كه نتيجه حاكي از سهم حضور ٥٣٬٨ درصدي زبان هاى غيرفارسي در ايران بود" آیا می توان این پرسش از 49 هزار و 558 مادر را برای تعیین واقعی تعداد تشکیل دهندگان اتنیکهای ایران مبنا قرار داد؟ پاسخ را خود ایشان می دهند: " اما همه ما میدانیم ایران آمار درست حسابی ندارد". ••• تاکید بعدی هموطن گرامیمان "ایرانی" باز بر آمارهای خارجی است مانند "سی-آی فاکتبوک". ولی ایشان مشخص نمی کنند که این موسسه چگونه آمارگیری می کند؟ آیا آمارگیران خود را به ایران می فرستد تا به این کار بپردازند؟ (طبیعتا این امکان وجود ندارد). بلکه مبتنی است بر آمارهای موسسات گوناگون و از جمله منابع جمهوری اسلامی. پس باید نتیجه بگیریم که این آمار هم دقیق نیستند. ••• خانم/آقای ایرانی سپس مطمئن ترین آمار را آمار استانی معرفی می کنند. با مراجعه به این صفحه و نگاهی به منابع آن، باز به منابع نامعتبر و آمارهای تقریبی و نادقیق می رسیم. ••• آخرین منبعی که دوست عزیزمان ارائه می دهند مربوط است به گزارشی از سایت اینترنتی "جهان امروز". در این گزارش می خوانیم: "98 درصد تهراني‌ها زبان فارسي را مي‌فهمند و كمتر از 2 درصد ساكنان تهران فارسي را متوجه نمي‌شوند، 13 درصد تهراني‌ها يكي از زبان‌هاي لاتين را مي‌فهمند و 10درصد تهراني ها قادرند به يكي از زبان‌هاي دنيا صحبت كنند، 67درصد تهراني‌ها فارس هستند، 63 درصد از تهراني‌‌ها در تهران به دنيا آمده‌اند و 13 درصد تهراني‌ها بيش از 13 سال است كه در محل خود ساكن هستند." ولی این آمار چگونه تهیه شده است؟ بر اساس این گزارش "سعيد معيد‌فر، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران و مجري طرح "بررسي و مطالعه ميزان مصرف كالا و خدمات فرهنگي در شهر تهران " اظهار داشت " جامعه آماري استفاده شده در تهران 5 هزار نفر است؛ اين جامعه يكي از بزرگترين جوامع تحقيقي كشور محسوب شده و آمار قابل قبول و قابل استنادي در اختيار مسئولان قرار مي‌دهد." بنابراین می بینیم که مبنا قرار دادن سوالاتی از 5 هزار نفر برای 73 میلیون ایرانی تا چه حد می تواند با واقعیات موجود ایران متفاوت باشد. ••• در پایان این کامنت طولانی می خواهم باز هم تاکید کنم که در مورد ترکیب انتیکی ایران هیچ آمار دقیق وجود ندارد و همین امر باعث می شود که هرکسی از ظن خود آماری تخیلی ارائه دهد و نقشه ای تخیلی رسم نماید که بیشتر جنبه تحریک سیاسی و پیگیری اهدافی خاص را مد نظر قرار دارد تا ارائه یک آمار واقعی و به درد بخور.
نوشته شده توسط: Anonymous

عزیز آرازترک آی تبریزلی! زیاد هم سر به سرشان نگذارید. بگدار دلشان را خوش کنند. حتی خودشان هم حرفهای خودشان را باور ندارند. اینها از ملوزوویچ , از چائوشسکو, از اریش هونکا و حتی حالا از بشار اسد حمایت میکنند.آقای مددی که من قلبا به اش ارادت دارم خوب میداند دموکراسی که میخواهد دموکراسی نیست, شوخی است. آقای قره جه لو را دیدی که جگونه ازعصبانیت سرش میلرزد وقتی که حرفی از ترک ها به میان می آید؟ آقای سلطان زاده که هیچ, ماشاءالله در مقاله اخیرش طوری استادانه کومونیزم را به شعور ملی ربط داده , حتی کارل مارکس خودش هم به این زرنگی باید احسن میگفت.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

تمنیات غیر از واقعیات است
آقای تبریز تفسیر شما از ناسیونالیسم با واقعیات موجود تطابق ندارد، بلکه تنها تمنای حسی شما را برآورد میکند. شما بکلی حضور و وجود ایدهء ناسیونالیسم در دولتهای دمکرات را نفی میکنید. اما از یک دولت دمکرات هم در نوشت خود نام نبرده اید. خود این هم نشان میدهد که شما دولت دمکرات برخواسته از تمنیات فکری تان را مد نظر داشته اید. واقعا نمیتوان با شما در خصوص پدیده ناسیونالیسم در روی زمین به بحث و بررسی پرداخت. چون صحبتهای شما بیشتر آرزوها و تلقی های آرزومند دورن شماست و با بیرون هیچ ارتباطی ندارد.
تنها برای تذکر به شما میگویم که تمامی دولتهای جهان از دمکرات تا دیکتاتور به درجه معینی، حتی به درجه نسبتا بالای به ایده ناسیونالیسم مصلح هستند. اساسا این دولتها چه دمکرات و چه دیکتاتور "دولتهای ملی" نامیده میشوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

فردی که کامنت قبلی من در مورد زنانگی ودینداری را سانسورکرد اگر مرد است بیاید با اسم خودش جواب مرا بدهد ببینم چرا سانسورکرده تا مشخص شود نفوذی رژیم در سایت کیست که کامنتهای نقد دین را سانسور میکند امیدوارم مرد یا زن است وجود داشته باشد بیاید با اسم خودش در همین صفحه جوا ب بدهد تاهویتش برای همه مشخص شود که هم زن است هم دیندار شیعه هم دهاتی وهم حکومتی ونفوذی باید نفوذی های شیعه روستایی در اوپزیسیون دستشان رو شود

نوشته شده توسط: Anonymous

آدم اگه حروکزاده نباشه وبابا ننشو بشناسه اینطوره حرف نمی زنه

نوشته شده توسط: Anonymous

کردها اگر به فرض محال حتی اگر 1 میلیون باشد و ترک آذری 1 میلیون و عرب 1 و بلوچ 1 و ترکمن 1 میلیون . حق کامل ومسلم انسانی دارند تا سرنوشت خود را در استقلال یا فدرال یا هر چه باشد را داشته باشند و حق تعیین سرنوشت دارند.
مگر بلژیک و عمان و بحرین و قطر و لوکزامبورک و کویت و امارات و بوسنی و اسراییل و ارمنستان در زمان استقلال اشان بیشتر از یک میلیون بودند که مستقل شدند و پاسپورت و پرچم و هویت ملی خود را دارند...؟! باری نبودند و همگی حتی بعضی کشورها جمعیت شان پانصد هزار نفر هم نبود لذا ما با هر تعداد جمعیت هم که باشیم خواستار رفراندوم برای تعیین حقوق ملی خود هستیم. ولسلام

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم Roya گرامی ضمن تایید خیلی از حرفاتون که درسته ونشون از غیرت ملی وبومی شما میده و دلسوزیتون برای بخش با شرف ومظلوم مردم ایران(که اخلاقی متمدن ولاییک هستند) ولی در مورد اسلام وحسین سخت در اشتبا هید کلا دینداری بخصوص شیعه اثنی حشری برای مردم ایران جز اینکه اونارو از صفات مردانگی وجوانمردی تهی کنه وغیرت مردانه ملی وبومی اونهارواز بین ببره هیچ کارکردی نداره دینداری یه رفتار زنانه زشت است مثل خیلی از رفتار های زشت بعضی زن ها نوعی ادا واطوار اوا خواهرانه است ما چیزی به عنوان مرد دیندار نداریم مرد دیندار تنها زنی با بدن مردانه است دینداری ودینبازی تنها سرگرمی زنان پیر وبیسواد انگل خانه نشین در شهرهاست که هنوز شهری نشدند

ومثل زنان کشاورز یا عشایر هم کار نمیکنند دینداری از دل مجالس زنان بی مصرف وبیکار خانه نشین در شهرها در میاد که حاضر به کار مولد اقتصادی نیستند واحساسات منفی زنا نشون رو به شکل اداب ورسوم دینی ترشح میکنند دینداری نوعی قاعدگی فکری زنان است که مثل خون کثیف قاعده گی از ذهن زنان مذهبی ترشح میشه دینداری هیچ ربطی به مردانگی نداره و قاعدهگی فکری زنان بیمار روحی است که دلیلش هم بیکاری وانگل بودن این قشر از زنان است اگر در یک جامعه زنان در شهرها دوش بدوش مردان در بیرون خانه کار صنعتی کشاورزی نظامی سیاسی اقتصادی انجام بدهند هیچ وقت دچار بیماریهای روحی ناشی از بیکاری نمیشوند ودینداری را ترشح نمیکنند از ادم های دیندار انتظارشرافت مردانگی غیرت و اخلاقیات نداشته باشید انها مرد وزن لعبتکانی بیش نیستند که خودرا برای مشتی استخوان میفروشند دین خوب وبد نداریم چون بیماری روحی بیماری است وخوب وبد ندارد .شما هیچ مرد دینداری پیدا نمیکنید که صفات مردانه داشته باشد.همه امامان زن بودند وخرج زندگیشان را مردم ایران میدادند ونقفه خور مردم ایران بودند همه شان خانه نشین بودند ومفت خورآخوندان را ببینید چقدر مردند هیکلشان را ببنید مثل یک زن خانه دارچاق تنبل میمانند امامان هم مثل اخوندها زن در ظاهر مرد بودند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی آخر به قول آقای شاملی شما از میان صدها تفسیر و برداشت مارکسیستی در کدام موضع ایستاده اید و حداقل یک نمونه حکومتی برای ما در طول تاریخ بشری از سیستم حکومتی مد نظرتان را بیان کنید تا ما بسیار شفاف تر مسایل و مبانی فکری شما را متوجه شویم و در صدد تحلیل و تفسیر از موضوعات باشیم. آقای شاملی خود با سوادترین فردی است که در مباحث ایدلوژیکی مارکسیستی مورد نظرشما اطلاعات بسیار بسیار عمیقی از نظامها و سیستم های مد نظر شما را دارد چون آقای شاملی خود سالهای سال با مطالعات عمیق و حتی عضو بودن در یک سازمان مارکسیستی بیشتر از ما ملی گراها تجربه و سابقه و سواد لازم در جوابگویی به شما را دارد و زبان شماها را بهتر می فهمد . لطفا از سوالات من و آقای شاملی طفره نروید و لااقل یک نمونه و معیاری را دقیقا تعریف و ارایه نمایید ما منتظر روشنگری شما هستیم که چه در فکر و ضمیرتان هست و کلا چه تفسیر و

برداشتی دارید که تنها در عالم تخیل مجازی جهانی عاری از ناسیونالیسم ملی را ارایه می کنید که واقعا آرمانگرایانه تخیلی به نظر می آید تا واقع گرا ...؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایلیاز . آ
بفرمایید شما با دست خالی از سلاح و جیب خالی بدون پشتوانه هیچ دولت و ابر قدرتی جهانی و با عده ای فقیر و دردمند و زبان بریده و بدون تلویزیون روشنگر در مقابل ایدولوژی مجهز به انتحار و بمب و سلاح و با پشتوانه میلیاردها دلار پول صاحب مدیای روزنامه و تلویزیون و ماشین تبلیغات به خودنویس و خودکار خود متوسل شوید و اطمینان داشته باشید با خود نویستان پیروز خواهید شد . همان طور که صمد بهرنگی و اشرف دهقانی و سایر روشنفکران پیروز شدند . اما مواظب باشید که رنگ خود نویستان وقتی تمام شد پولی در جیب داشته باشید برای خرید یک خودنویس و قلم تازه ...؟! تازه به قول جلال آل احمد اگر کسی از دردمندان و هواداران شما پول و سواد خرید کتاب شما را داشته باشد و بتواند بخواند....؟!
استاد چقدر شما در عالم تخیل زندگی می کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

تظاهرات ، اعتصابات، اعتراضات،ومبارزه‌ و ماقومت ملت کرد در بخش اشغالی کردستان ترکیه‌ از طریق منعکس کردن خبرها و فیلمها و رپورتاژ ها و عکسها را مستقیمأ از طریق این سایت دنبال کنید .

http://botinkurdistani.tumblr.com/

http://botinkurdistani.tumblr.com/
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بس از اينكه ويدو را كذاشتي روي أن كليك كن وبعد علامت كوه را وبعد عداد ٣٣٠ را بكذار

نوشته شده توسط: Anonymous

انشالله که آمریکا و دنیا از این به بعد یعنی سال 2012 پشت حرکت ملی آذربایجان و کردستان باشد ما از دست این فاشیستهای اسلامی آریایی فراری هم چون ناصر کرمی ها و سلطنت طلبان آریایی خلاص شویم.
آقایان فارس زبان بگذار اعتراف کنم شما چون خون خالص و منزه آریایی زرتشتی در رگهایتان جاریست و نژاد و زبان و هنر برتر تنها در نزد شما شاهزادگان پارس است و بس . لایق نیست خدای ناکرده با ملتی با نام ترک آذریجانی که خون مغول و وحشی ها در رگهایشان جاریست قاطی شوید و در یک کشور باشید . پس بفرمایید شما به هم نژادان و هم زبانان و هم فرهنگهای تاجیک و افغان خود ببالید و با آنها متحد شوید.

تمدن و فرهنگ ترکیه و جمهوری آذربایجان صد البته که به پای تمدن کنونی پارسی اسلامی خالص شما در ایران و افغانستان و تاجیکستان نمی رسد. این را همه می دانند.
نوشته شده توسط: Anonymous

باز این مقاله تقریبا مستند و علمی باعث شد آقایان فاشیستی همچون ناصر کرمی و چند تن دیگر خواب زده شوند. ای بابا آخر چقدر این ناصر کرمی به نام ملت ترک آذربایجان جنوبی آلرژی دارد و دشمن هر کسی کس که ترک است ...؟!
همراهان آقای کرمی چون فولادوند و آریوبرزن و ارسی ها هنوز نفهمیده اند و نخواهند فهمید که مهمترین عامل استقلال طلب شدن ما آذربایجانی ها افرادی چون ناصر کرمی ها و.... بوده وهستند. این افراد مریض مطلق روحی هستند . بنده با حفظ عقیده ام تا کنون با هیچ فارس و کردی تا به حال ذره ای مشکل نداشته ام. تازه همسرم هم فارس زبان است و ما هرگز دارای آن درجه از روحیه نیستیم که به خود ناموسمان و فامیلمان که اهل اصفهان هم هستند اهانت کنیم ما در جامعه کوچک فامیلی اتفاقا بهترین روابط دوستی عاطفی داریم لذا بچه هایم به هر دو زبان تسلط کامل داشته و به فیلمهای هر دو زبان نگاه میکنند و لذت میبرند و

به هر دو زبان افتخار می کنند اما من هر بار برای اثبات مظلومیت و حقانیت ملت های تحت ستم به به اقوام فارس زبان خود مقالات و نظرات آقای ناصر کرمی و دوستان وی را نشان می دهم برایشان می خوانم اما باور کنید همه همین اقوام فارس زبان ما هم از افکارات ایشان اظهار انزجار می کنند . آن زمان است که همه اقوام و دوستان فارس زبان ما کاملا به من حق می دهند که استقلال طلب باشم و خواهان تعیین حق سرنوشت ملتم.
لذا اجازه دهید مقالات افکارات و اندیشه های تفرقه افکنانه و در سطح پایین وی سند حقانیتی باشد برای مبارزین هویت طلب کرد وترک.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان آمار سیا و جا های دیگه تماما توسط یک کرد تهیه میشه به نام مهرداد ایزدی
http://www.kurdistanica.com/?q=node/۱۹

که در دانشگاه کلمبیا با وقاهت تمام داره دروغ سازی میکنه

هر سال چند درصد به جمیعت کردها اضافه میکنه ،مثلا پارسال که نقشه ایران رو تغییر داد کردها ۷% بودن (البته تو این نقشه هم حتی گیلان ،مازندران هم کردن )
http://gulf2000.columbia.edu/images/maps/Iran_Languages_lg.jpg

امسال آغا یک دفعه تصمیم گرفت که جمیعت اکراد رو بکنه ۱۰% ودر نقشه جدید کرد زبانان این ۱۰% رو وارد کرد ،
(اختلاف بین آمارهای و نقشها خیلی زیاد هستش )
http://gulf2000.columbia.edu/images/maps/Kurds_Distribution_in_Mid_East_lg.jpg

خوب این کاراش خلاف شرافت و اخلاق علمی هستش و بزودی گندش در میاد
،ایشون از سال ۱۹۹۹ شروع به دروغ پراکنی کرده , الان تو امریکا بخاطر نبود منبع دیگه داره از کاراش استفاده میشه ، واسعه همین شما در آمارهای آمریکایی سقوط شدید جمیعت در تورکزبانان و لر زبان ها رو میبینین
، باید بگم جدی گرفته نمیشه مثلا اقلیم کردستان عراق کمتر از نصف جای که آغا به عنوان مناطق کرد نشین عراق رسم کرده هم کمتر، ولی خوب کسی برای تشکیل اقلیم عراق از این آغا نظر نخواست

در نتیجه آمار های امریکای از نظر ما تورکها معتبر نیست ،
نوشته شده توسط: Anonymous

در مناطق زلزله آزربایجان مردم در چادرها هستند, برف هم باریده است, برق هم مرتب قطع میشود. سران جمهوری اسلامی در فکر چپاول و دزدی خودشان هستند


امروز از روستاهای قره داغ در مسیر ورزقان به خاروانا بازدید کردیم.

برق یا نیست یا هر روز فقط چند ساعت وصل میشود.
عموما مردم چادرها را با چراغ (پیلته) گرم میکنند.
وضعیت اسفناک است.برف در / ظولم آباد/ پرخاران/همای سفلا /همای علیا و ... زندگی را به مرگی تدریجی تبدیل کرده است.
همه چیز نیاز است در روستاها. لباس گرم/چکمه/بخاری برقی/سیم قوی برق/خوراک و هر چیزی که برای زندگی روزانه نیاز است.

از آدمین های پیج های آزربایجانی عاجزانه میخواهیم از امشب بر روی امداد رسانی مجدد به مردم قاراداغ زوم کنند.
از همه کسانی که امکانی در دست دارند عاجزانه میخواهیم به دور جدید امداد رسانی بپیوندند.
روستاهای دور دست در اولویت اند. روستاهای نزدیکر ورزقان و کنار جاده وضعیت نسبتا مناسبی دارند هر چند انجا هم کمک رسانی نیاز است.
نوشته شده توسط: Anonymous

هجوم مجدد مامورین پلیس فتا به منزل یک وبلاگ‌نوس مسیحی

روز گذشته تعدادی از ماموران لباس شخصی که گفته‌اند از طرف پلیس فتا آمده‌اند، با در دست داشتن حکم جلب و بدون حکم تفتیش، به منزل علیرضا ابراهیمی نوکیش مسیحی هجوم برده و منزل وی را بازرسی می‌کنند.


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این برای سومین بار است که مامورین به منزل ایشان و پدر وی مراجعه می‌نمایند و قصد جلب و بازداشت وی را داشته‌اند.


در تاریخ دهم خرداد ماموران به منزل شخصی پدر وی هجوم آورده و لپ تاب، مقالات و نوشته‌های وی در خصوص مسحیت و کتاب‌های مربوط به این موضوع را ضبط و با خود می‌برند.


در تاریخ هفت خرداد ماه ۱۳۹۱ ماموران لباس شخصی به منزل آقای ابراهیمی هجوم برده و به علت نبودن ایشان موفق به دستگیری وی نمی‌شوند اما دو نفر از دوستانش به نام‌های سعید و صادق میرزایی که آن‌ها هم از نوکیشان مسیحی هستند بازداشت و به محل نامعلومی منتقل می‌گردند. هر دو این نوکیشان به اتهام تبلیغ علیه اسلام و اقدام علیه امنیت کشور در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برند.


آقای ابراهیمی وبلاگ نویس نوکیش بوده و در سه سال گذشته به مسیحت پیوسته است.


او به همراه تعدادی از نوکیشان دیگر مسیحت را تبلیغ می‌نموده است که دو نفر از آن‌ها توسط پلیس بازداشت می‌گردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

تلاش نمایندگان شیعه مجلس روستایی برای پایمال سازی خون ستاربهشتی

همانگونه که انتظار می رفت ، تلاش مسئولان جمهوری روستایی برای طبیعی جلوه دادن قتل عمدی ستار بهشتی تحت شکنجه های طاقت فرسا و کشنده جسمی و روحی با سرعتی هرچه تمام تر در جریان است و هر یک از مسئولان و دست اندرکاران برای مبرا کردن حکومت از چنین قتلی فجیع و دردناک و پایمال کردن خون این جوان بیگناه از هم پیشی میگیرند .


اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که مسئولیت رسیدگی به این پرونده را برعهده دارند و عملا و در واقع در حکم قاضی و داوری که در مقام داوری در مورد این تراژدی اسفناک قرار گرفته بودند ، پیش از آنکه وارد موضوع شده باشند ، در اظهار نظرهایی جداگانه تمام سعی خود را برای تبرئه حکومت و دستگاههای امنیتی و قضایی اش بکار گرفته و تا آنجا پیش رفته اند که زندانیان سیاسی را عامل قتل معرفی و آن را پروژه ای هدایت شده میدانند وآثار کبودی که مورد تایید دادستان کل کشور و دستگاه قضایی است را انکار مینمایند.


نگاهی فهرست وار و گذرا به اظهارات اعضای این کمیسیون در این مورد بسیار گویا و روشن کننده است ، آنجا که منصور حقیقت پور نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا )می گوید: "... مسئله ستار بهشتی به گونه‌ای نیست که از سوی این کمیسیون نیاز به ورود باشد..." . و شوشتری دیگر عضو این کمیسیون که از قضا رئیس کمیته حقوق بشر مجلس نیز می باشد ، در گفتگو با خانم مسیح علینژاد ، نه تنها از این واقعه ابراز بی اطلاعی مینماید ، بلکه بطور کلی وقوع چنین امری را بدون حکم و نظر مقام قضایی مردود میداند که البته در جای خود بسیار قابل توجه است. یعنی به معنایی مفهوم مخالف آن اینست که قتل این زندانی سیاسی با دستور مقام قضایی صورت پذیرفته است. :
به فاصله ای کوتاه و با افزایش فضاحت و بی آبرویی حاکمیت و عدم موفقیت در مخفی سازی این جنایت ، علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی در این مورد میگوید :"...


آثار «ضرب و جرح» بر بدن این وبلاگ‌نویس دیده نشده است... هیچ گونه ضرب و شتمی در این ارتباط صورت نگرفته است..." . بروجردی در حالی از عدم وجود آثار ضرب و شتم در جنازه ستار بهشتی خبر داد که اگر اعتراف صریح دادستان کل کشور، مبنی بر وجود 5 نقطه کبودی در جنازه ستار بهشتی نبود ، با توجه به دفن شدن جنازه ، این اظهارات می توانست به لاپوشانی کل پرونده منجر گردد.


مجددا ساعتي بعد ، و در حاليكه محسنی اژه ای دادستان کل کشور در مصاحبه خود به نقل از پزشك زندان گفته بود :"... ستار بهشتي هيچگونه مشكل قلبي نداشته..."، محمد حسن آصفری نماینده اراک و عضو کمیسیون امنیت ملی می گوید:"... پزشکی قانونی علت مرگ ستار بهشتی را «ایست قلبی» اعلام کرده است ...". محمدحسن آصفری افزود: "... تاکنون هیچ اثر ضربه یا خورانیدن چیزی که سبب فوت ستار بهشتی وبلاگ نویس شده باشد ، وجود ندارد و پزشکی قانونی ، ایست قلبی را دلیل مرگ اعلام کرده است ... " . وی همچنین اظهار کرده است: "... بازجویان ستار بهشتی نیز مورد بازخواست قرار گرفته‌اند و برخی از آنان با قید وثیقه آزاد هستند ... ". این در حالی است که «شبکه ایران» وابسته به روزنامه ایران ، از «بازداشت» سه بازجوی ستار بهشتی خبر داده بود.


و بالاخره اينكه غروب دوشنبه ، رئیس کمیته امنیت داخلی کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید :"... احتمال اینکه ستار بهشتی به مرگ طبیعی مرده باشد وجود دارد ... ". محسنی‌ثانی افزود : "... در جلسه امروز کمیته امنیت داخلی که با حضور دادستان ٬ فرمانده پلیس و مدیرکل زندان‌های استان تهران برگزار شد ، هیچگونه استنادی که بتوان به آن تکیه کرد که در این رابطه قصور و تقصیری از جانب ماموران وجود داشته باشد به نتیجه نرسیده است ...".


اما مهم تر از همه ، اظهارات یکی دیگر از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس بنام کریمی قدوسی است که علاوه بر تلاش در تبرئه حاکمیت از این بی آبرویی ، سعی بر متهم نمودن دیگر زندانیان سیاسی دارد . وی دیروز در مصاحبه با بولتن نیوز چنین می گوید : "


... روز گذشته کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با حضور مسئولین مختلف از جمله مسئولین قوه قضائیه، قاضی پرونده ، مسئولین نیروی انتظامی و ... در جلسه ای این مسئله را بررسی کرد .


نماینده مشهد با بیان اینکه نتیجه جلسه و گزارش های قرائت شده در آن به این موضوع منتهی شد که کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس جهت استحضار نمایندگان ، گزارش مفصلی در این زمینه تهیه کرده تا در صحن مجلس قرائت شود، گفت: به احتمال زیاد این کمیسیون در ارتباط با قتل مذکور و پیچیدگی های خاص آن ، امروز سه شنبه گزارش خود را تهیه و این گزارش فردا ( جهارشنبه ) در صحن مجلس قرائت خواهد شد.


وی با تاکید بر اینکه برخی از نمایندگان نسبت به این قتل مشکوک هستند، در مورد دلایل این مشکوک بودن، گفت: یکی از دلایل این است که رسانه های بیگانه به خصوص بی بی سی از لحظه دستگیری تا فوت این فرد لحظه به لحظه خبر منتشر کردند و حتی این فرد قبل از دستگیری با بی بی سی ارتباط داشته و درباره وبلاگ خود با این رسانه صحبت کرده است.


کریمی قدوسی ، گزارش‌های رسانه های بیگانه از ضرب و شتم این فرد در داخل زندان را یکی دیگر از دلایل مشکوک بودن این قتل عنوان کرد و گفت: این فرد پس از دستگیری توسط پلیس فتا قبول می کند که همه مطالب نوشته شده در وبلاگش متعلق به خود وی است و با اعترافی که کرده تحویل زندان اوین می شود. بنابراین وقتی که فردی به جرم خود اعتراف کند دیگر چه لزومی به ضرب و شتم وی برای گرفتن اعتراف وجود دارد ، اما رسانه های بیگانه مرتب در این زمینه خبرسازی می کردند.


وی با بیان اینکه فرد مذکور پس از اعترافات از پلیس فتا به زندان اوین منتقل می شود، گفت: در زندان اوین در بندی نگهداری می شود که عناصر اصلی فتنه 88 در آن بند حضور دارند و جالب اینجاست که این فرد از داخل زندان اوین با بی بی سی تماس می گیرد و گزارش هایی را مخابره می کند.


نماینده مشهد در مجلس با تاکید بر اینکه داشتن سیم کارت در داخل زندان اوین یکی دیگر از عوامل مشکوک بودن این قتل است، گفت: جالبتر این که چهار، پنج نفر از عناصر فتنه 88 در آن بند بین خود صورتجلسه ای می نویسند که این وبلاگ نویس مورد ضرب و شتم قرار گرفته ، که این خود از دیگر دلایل مشکوک بودن این قتل است.


وی با بیان اینکه این فرد مجدداً تحویل ناجا می شود تا تحقیقات تکمیلی از وی انجام گیرد، گفت: در آن زمان پلیس در گزارش خود ذکر می کند که در سه یا چهار جای بدن این فرد کبودی ساده وجود دارد. پلیس نیز از وی بازجویی هایی را به عمل می آورد که ساعتی قبل از فوت اعلام می کند که دچار ناراحتی قلبی شده و بلافاصله فوت می کند.


وی با بیان اینکه پزشک قانونی دو گزارش متقن ارائه کرده است، افزود: در گزارش های پزشک قانونی عنوان شده که هیچ گونه آثار ضربه مغزی و یا شکسته شدن دنده و یا آثاری که منجر به مرگ شود در این فرد دیده نمی شود. همچنین پزشک قانونی به عنوان مرجع رسمی قوه قضائیه هیچ آثار سمی از این جسد کشف نکرد.


این چهره شاخص فراکسیون اصولگرایان مجلس با اشاره به پیچیدگی های این قتل، گفت: در حال حاضر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم و فتنه گران در حال بازخوانی مراحل فتنه 88 هستند و از هر تلاشی برای مشوش کردن اذهان و جلب توجه استفاده می کنند.


قدوسی با اشاره به پروژه کشته سازی فتنه گران در سال 88 گفت: به نظر می رسد که این افراد برای انتخابات سال آینده نیز به پروژه کشته سازی روی آورده اند چرا که فتنه گران می دانند که پروژه کشته سازی به نفع آنها و مخالفان نظام است و سعی می کنند این پروژه را به ضرر نظام جلو ببرند.


نماینده مشهد با بیان اینکه دشمنان می خواهند در این زمینه به نظام اتهام نقض حقوق بشر وارد کنند، گفت: آنها همچنین به دنبال تضعیف دستگاه امنیتی، قضایی و اطلاعاتی هستند و ما هشدار می دهیم تا مسئولین مراقب فتنه گران، حتی در داخل زندان اوین باشند.


وی با یاد آوری بیانیه شدید الحن خانواده هاشمی رفسنجانی در مورد سلامت مهدی هاشمی در زندان اوین نیز تاکید کرد: این بیانیه هم در همین راستا ارزیابی می شود و ما معتقدیم که مخالفین و فتنه گران پروژه بسیار پیچیده ای را دنبال می کنند.


نماینده مشهد گفت: ما به نفوذ پیچیده عناصر فتنه و سرویس های جاسوسی، و مخالفان نظام در این زمینه و پروژه کشته سازی مشکوک هستیم و از مسئولین می خواهیم این فعالیت ها را زیر نظر بگیرند و ارتباط همزمانی قضیه مهدی هاشمی و فضا سازی داخلی و خارجی با برخی مسائل داخل کشور را ردیابی کنند... ".


حال پس از ادعاهای مضحک و احمقانه این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران که حاکی از عمق فاجعه و سناریویی جدید است و نیز پس از اعلام این فرد مبنی بر اینکه گزارش مفصلی توسط کمیسیون ارائه و در صحن مجلس قرائت خواهد شد ، کمیسیون امنیت ملی در گزارشی کوتاه ، خنثی و بسیار مبهم که حتی در مجلس فرمایشی نیز مورد اعتراض واقع گردید ، هیچ نتیجه ای را بدست نمی دهد که با توجه به سیر اظهار نظرهای اعضای مختلف این کمیسیون در مورد قتل فاجعه بار ستار بهشتی از یکسو و تلاش دادستان کل کشور در جهت مخدوش سازی قتل ستار در زیر شکنجه و طبیعی جلوه دادن آن از سوی دیگر و همچنین اظهارات صادق لاریجانی در این مورد و فرافکنی در مورد مسئولیت مستقیم قوه قضائیه در مورد قتل شهروندی که با دستور مقام قضایی دستگیر ، زندانی و مسلما با هماهنگی همان مقام ، تحت شکنجه واقع گردیده و به قتل رسیده است ، به روشنی در می یابیم که مصونیت جانیانی از این قبیل ، در جمهوری اسلامی امری عادی و روالی همیشگی است.


نوشته شده توسط: Anonymous

پدرام نصر اللهی ، فعال کارگری بازداشت و روانه زندان شد
به گزارش رسیده، روز چهارشنبه 24/8/91 «پدرام نصراللهی» فعال کارگری و عضو کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری پس از مراجعه به دادگاه بازداشت شد. وی جهت گذراندن حکم 19 ماه زندان صادره، که در دادگاه تجدید نظر تایید شده بود، روانه زندان مرکزی سنندج شد.

کمیته ی هماهنگی ضمن محکوم کردن بازداشت پدرام نصرالهی، خواهان آزادی بی قید و شرط وی و همه کارگران و فعالان دربند می باشد.

کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

نوشته شده توسط: Anonymous

علامت کوه که مدیا هست کار کنم یا درخت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا" چاپ کنید:
حداقل وظیفه ما در مقابل خون شهدا و زنان و مردان و جوانانی که بخاطر شرف و عزت و دفاع از ما مردم در زندانها زیر شکنجه اند، اطلاع رسانیست.
دوباره محرم و سوءاستفاده این رژیم فاسد از ما مردم احمق و خرافاتی! تا کی؟ شاید تا جهنم!

لطفا" چاپ کنید:
حداقل وظیفه ما در مقابل خون شهدا و زنان و مردان و جوانانی که بخاطر شرف و عزت و دفاع از ما مردم در زندانها زیر شکنجه اند، اطلاع رسانیست.
دوباره محرم و سوءاستفاده این رژیم فاسد از ما مردم احمق و خرافاتی! تا کی؟ شاید تا جهنم!
عزاداری امام حسین یعنی پیروی و رفتن راه امام حسین، یعنی کمک به مردم فقیر و محتاج و آبرومند، یعنی قیام بر علیه ظلم و بیعدالتی، یعنی مبارزه بر علیه فساد و ریا و تظاهر، یعنی عدم پیروی از حاکمان و زمامداران فاسد و دزد و ظالم، یعنی از بین بردن دروغ و ریا و نفاق و ... یعنی حمایت از مظلوم، یعنی کمک به همنوع از هر دین و آیین.
ما مردم همیشه باید عزاداری کنیم نه برا امام حسین بلکه برا خودمون! چون از زنان و مردانی که بخاطر ما الان تو زندانند و زیر شکنجه حمایت نکردیم، چون راه شهدای پاکی که راه حقیقی امام حسین را ادامه دادند و به خاطر ما مردم بیغیرت زیر شکنجه شهید شدند را ادامه ندادیم، هنوز خون پاک شهید ستار بهشتی رو کفن خشک نشده، آیا از خودمون پرسیدیم چکار کردیم؟ چه راهی دارم میریم؟ آیا برامون مهمه که مادرش چه شکلی داره تو این گرونی زندگی میکنه یا مادر و خواهرش هنوز تو اجازه خروج از خونه رو ندارند و تحت نظرند! و صدها نفر مظلوم و بیگناه دیگه که شاید گمنام باشند و کسی اون هارو نمیشناسه!
زن و مرد، مجرد و متاهل سرگرم شدیم به فساد و دزدی و دروغ و نفاق و تظاهرو غیبت و جاسوسی! کارمون شده از هر راهی که بتونیم پول در بیاریم و خوش باشیم و فقط به خودمون فکر کنیم!
آیا امام حسین هم همینطور بود؟ ولله ولله نه، پس خودتو گول نزن با یه عزاداری ظاهری!
تو کلمون کردند که خدا و امام حسین و حضرت فاطمه و پیغمبرخوشحال میشند و ثواب داره اگر:
مثل دلقک سیاه بپوشیم و تو سر و سینه بزنیم! بزور اشک بریزیم! ظاهرمونو بشکلی بگیریم که یعنی غم و مصیبت بزرگی داریم! تو سر و کله هم بزنیم که غذای نذری بگیریم! عوض اینکه به چند تا مستحق واقعی کمک کنیم پولامونو بریزیم تو یه ضریح باصطلاح امامزاده تا این مفسدین فی الارض باهاش تو اروپا و آمریکا و... خوش بگذرونند (کمک بلاعوض 13 میلیاردی حرومزاده واعظ طبسی به دوست دخترش در دبی) یا سالی حداقل یکبار بریم مکه و عتبات عالیات! تا چی؟ تا دشمن و استکبار جهانی ببینه ما چقدر به دین و مذهبمون اعتقاد داریم!!! اطمینان داشته باشید که این باصطلاح دشمن و استکبار جهانی که این آخوندا و مداحا 33 ساله تو مغز ما مردم احمق و خرافاتی کردند و همه بی لیاقتی و فساد و دزدیشونو تو سرش خراب میکنند چیزی نیست جز خرافه پرستی و مرده پرستی ما! ما مردم احمق میدونیم که تعداد امامزاده‌ها در ايران طبق آماري كه در اول انقلاب گرفته شد، هزار و 500 عدد بوده، اما اين رقم روندي صعودي داشته و تا سال 90 بيش از هفت برابر شده است. اين امامزاده‌ها از كجا و چگونه پيدا شده‌اند؟ سالانه 300 امامزاده بعد از انقلاب در ايران كشف شده‌اند! یعنی تا سال 90 تعداد 10 هزار و 615 امامزاده رسمي و مورد تاييد در هشت هزار و 51 بقعه کشف شده‌اند!
هنوز نفهمیدیم که دشمن ما جهل و نادانی و اعتقادات خرافاتی ماست، دشمن ما بی تفاوتی و سکوت ماست که باعث شده روز به روز نه بلکه لحظه به لحظه فقیرتر و بدبخت تر بشیم، جان و مال و ناموسمونو از دست بدیم و فقط به فکر سیر کردن شکممون باشیم و زیر شکم البته همش با توجیهات اسلامی و قرآنی! خودمونو گول بزنیم که دین و اعتقاداتمونو داریم حفظ میکنیم!
همه چیزمون برخلاف دستور خدا و قرآنه پس چه انتظاری داریم خدا شر این حکومت فاسدو از سر ما کم کنه! پس بیخودی دعا نکنید.
ارتشی که باید حافظ جان و مال و ناموس مردم و این کشور باشه الان شده حافظ جان و مال و ناموس دشمنان مردم! کار نیروهای مسلح ما شده دست بوسی مراجع دنیا طلب فاسد و سایر مفسدان و متظاهرین بخاطر کسب مقام و ارتقاء! ننگ بر این ارتش و سپاه! ننگ بر این نیروهای باصطلاح مصلح ما! آهای ارتشی، سپاهی، نیروی انتظامی فراموش کردید هدف از این لباس مقدس نظامی چیه! هدف اونیه که تو قرآن اومده و خدا گفته یعنی دفاع از ما مردم بدبخت، دفاع از مردم بی پناه که برای یه لقمه نون مجبور نشه زن و بچه هاشو بفرسته تو خونه یا شرکت خصوصی فلان حاج آقا یا مداح یا سپاهی و اطلاعاتی و اقازاده هاشون! یعنی دفاع از اون کارگر بدبختی که به خاطر گرفتن حقش و چندین ماه حقوق ناچیز عقب افتادش اعتراض میکنه اونوقت تو نظامی بی غیرت با باتوم و گاز سمی به این مردم بی پناه حمله میکنید! بترسید از عذاب خدا و بدونید که وعده خدا بر حقه یعنی دفاع از مظلوم و انتقام از ظالم. آقای نظامی ازت سوال میشه چرا به مردم بی دفاع حمله کردی؟ چرا از اونها حمایت نکردی؟ چرا از مظلومین دفاع نکردید؟ چرا از عقلت استفاده نکردی؟ مگه نگاه نکردی که اونها بدنبال حقشون اومده بودند؟ مگه ندیدی که حاکمان و مسولان همه فاسد و دزد ومنافقند! هر دفاعی کنی فایده نداره! اونجاست که خداوند میگه "هیچ عذری قابل قبول نیست و جایگاهتان دوزخ است".
از ما مردم خرافاتی هم میپرسند که چرا از عقلتون استفاده نکردید؟ چرا فکر نکردید؟ مگر با چشماتون فساد و دزدی و دروغ و ریا و نفاق را در مسولان و حکمرانان فاسد ندیدید؟ پس چرا باز از اونها پیروی کردید؟ چرا سکوت کردید؟ چرا بیتفاوت بودید؟ چرا از مظلومین دفاع نکردید؟ چرا از خونهای بیگناهان خونهاهی نکردید؟ چرا؟؟؟؟؟ هیچ جوابی نداریم بیدیم. اونجاست که خداوند میگه "هیچ عذری قابل قبول نیست و جایگاهتان دوزخ است".
ترا بخدا فکر کنید هدف از قیام امام حسین چی بود؟ امام حسین متنفره از این دلقک بازی و سیاه بازیهای ما امت منافق، امام حسین بیزاره از اینکه ما همه با اسم اون خلاف دستوراتش عمل میکنیم! اون قیام کرد تا دین جدش رسول خدا رو زنده کنه، دینی که معاویه و یزید و ... با اون از مردم احمق و نادان و خرافاتی اون زمان سوءاستفاده میکردند، همه پیشنماز بودند و مفسر قرآن و آمران به معروف و ناهیان از منکر! همه حج و طواف خانه خدا میکردند! ولی همه متظاهر و فاسد و دزد و دروغگو! خوردن مال مردم را حق خودشون و فامیل و طرفدارانشون میدونستند! مردمو و ناموسشونو برای خودشون حلال میدونستند! چیزی که خامنه ای همه را حق خواص خودش دونسته، امام حسین قیام کرد تا اینها رو از بین ببره پس نیازی به اشک و عزاداری ما مردم نادان و خرافاتی نداره. بشینیم برای خودمون گریه و عزاداری کنیم!
سخت نیست، یه کم فکر کنید، تو این دنیا همه چی تکرار میشه ولی ما نمیفهمیم، البته خودمونو به نفهمی میزنیم! یه عده بیسواد و دزد و فاسد و دروغگو و منافق بنام خدا و قران و پیامبر و امامان دارند جان و مال و ناموس و کشومونو غارت میکنند، از هر نیرنگ و حیله ای هم استفاده میکنند ولی همه ما میدونیم که اینها دزد و فاسد و ریاکارند! پس وقتشه تکونی بخوریم و بیدار بشیم و متحد بشیم و از هم حمایت کنیم و ریشه همشونو بکنیم.
در غیر اینصورت در پیشگاه خدا باید جواب بدیم!
میدونم شرایط زندگی خیلی سخته، برای هممون سخته، ولی ترا خدا اگه میخواید برا امام حسین واقعا" اشک بریزید و عزاداری کنید تو خونه هاتون اینکارو بکنید ترا خدا نرید تو این مراسم هایی که یه عده آخوند و مداح فاسد برا سوء استفاده از حضور ما مردم برگذار میکنند! معلوم نیست با کدوم پول حرومی خرج غذا و مراسمو میدند! لذت این لقمه حرومه که ما مردمو بیتفاوت و بیغیرت بار آورده! حرومخورای فاسدی که برا نیم ساعت مداحی یا سخنرانی از طرف هیاتهای رزمندگان اسلام وسایر مراکز دزد و فاسد 2-3 تا ماشین آزورو به ارزش بالای 100 میلیون میگیرند! (3 سال پیش حاج آقا مومنی در مشهد و و سعید حدادیان در تهران) هنوز نفهمیدیم که چرا همسرای بعضی از شهدای عزیزمون مثل شهید همت و شهید باکری از این مراکز فساد و علما و مداحای فاسد و دزد دوری میکنند.
خیلی حرف دارم، وقتی تو خیابونای تهرون میبینم دوباره این حکومت فاسد خوشحاله که محرم و صفر اومده و ما مردم احمق و خرافاتی مثل گوسفند و الاغ ریختیم تو خیابونا و حسینیه ها و ... تو سر و مغزمون میزنیمو از این آخوندا و مداحای فاسد طلب التماس دعا میکنیم! حالم به هم میخوره.
نمیفهمیم همه زندگیمونو ازمون گرفتند و ما برای یه غذای مفتی (خودمونو گول میزنیم که غذای نذری!) از سر و کول هم بالا میریم و با هم درگیر میشیم!
ولله ولله این پولا حرامه، رفتن به این مجالس حرامه، هر چیزی که باعث بشه تا این حکومت فاسد ازش به نفع خودش سوءاستفاده کنه حرامه، هر چیزی که باعث بشه تا زندگی ما مردم نکبت و کثافت بشه حرامه، قبول نداری اون دنیا میبینیم.
اون دنیا ما مردم مجازات میشیم که چرا از عقلمون استفاده نکردیم؟ چرا کورکورانه تقلید و پیروی کردیم؟ بس نیست 33 سال نکبت و فساد و دزدی و ریا و فقر و ...
هرچی تو این قرآن به عنوان گناه و نکبت اومده تو مملکت ما عادیه و شده عرف جامعه! این یعنی خدا داره آمادمون میکنه برا عذاب بزرگ! مثل مثالهایی که از اقوام لوط و صالح و .... زده.
اگه به این بازاری حرومخور بگند یه کمکی به یه بدبختی بکن ، تا مطمءن نشه که یه مورد برا عشق بازیشه اینکارو نمیکنه! تو بازار همه چیز ربا و حرومه حالا برا امام حسین از اون پول حروم عزاداری میکنند!
ولله ولله ولله اینها حرامه.
دوباره محرم و سوءاستفاده این رژیم فاسد از ما مردم احمق و خرافاتی!
اطمینان داشته باشید که با این راهی که داریم میریم نه دنیارو داریم نه آخرتو!
نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس آقای توکلی؛ شاگرد باید از استاد بیاموزد؛ آموختم

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب موحدی گرامی / وقتی ویدئو کلیب می گذارید ،از صفحه بیرون می رند بعبارتی بیش از اندازه بزرگ است برای کوچک کردن در صفحه بار گذاری عکس یک درخت است روی ان کلیک کنید و اندازه 330 در 330 را بزنید؛ اندازه مناسب می شود

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از رهبران گروه های روستایی سلفی مصر خواهان تخریب مجسمه ابوالهول از میراث تمدن باستانی مصرشد
موج روستایی گری سلفی مصر بعد ازبهار عربی را درمینوردد
مصر باستانی واز نمادهای شهریگری خاورمیانه زیرپاهای برهنه روستاییان سلفی دهگریزپایمال میشود سرنوشت ایران روستا زده در انتظار مصر باستانی ومتمدن



مرجان سالم الجوهری یکی از رهبران سلفی ها در مصر در یک برنامه زنده تلویزیونی خواستار تخریب مجسمه "ابوالهول" و "اهرام" این کشور شد.

الجوهری در گفتگو با شبکه تلویزیونی " دریم" گفت :" همانند مجسمه بودا در افغانستان باید مجسمه ابوالهول و اهرام ثلاثه را تخریب کنیم."

این رهبر سلفی افزود :" آنها از نظر اسلام بت به شمار می آیند بنابراین بر مسلمانان واجب است تا دستور شرع در این زمینه که همانا نابودی بت ها است ، اجرا کنند."

الجوهری همچنین گفت:" هنگامی که همراه گروه طالبان بودم برغم عدم موافقت دولت با تخریب مجسمه بودا ، ما توانستیم آنرا منهدم کنیم."

در این برنامه شیخ عبدالفتاح مورو رئیس جنبش نهضت اسلامی تونس، با رد اظهارات نماینده سلفی ها ، خطاب به وی گفت:" پیامبر اسلام (ص) در دوران دعوت به اسلام بت ها را منهدم کرد چرا که آنها در آن دوران پرستش می شدند در حالی که اکنون کسی مجسمه ابوالهول و اهرام سه گانه را نمی پرستد."

پیش از این محمد حسان یکی دیگر از اسلام گرایان سلفی خواستار پوشاندن چهره مجسمه ها در مصر شده بود.

بسیاری از روشنفکران مصری اظهارات جواهری را به باد انتقاد گرفته و در این زمینه ابراز نگرانی کردند.

سید محمود روزنامه نگار مصری گفته است :" شیخ جواهری و امثال او را باید به دادگاه کشاند."

"حزب نور" نماینده سلفی ها در مصر در کنفرانس های خود بارها اظهاراتی نگران کننده درباره آثار تاریخی مصر مطرح کرده است.

















نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرونی این آماری است خود دولت ایران منتشر کرده است. در این آمار هم صد در صد دستکاری شده است , با وجود این در مقایسه با شما پان پان فارسیتها صد رحمت به جمهوری اسلامی.

Die 18. größte Land in der Welt in Bezug auf Fläche am 1.648.195 km hat der Iran eine Bevölkerung von über 70 Millionen Euro. Es ist ein Land von besonderer geostrategische Bedeutung aufgrund seiner Lage im Nahen Osten und zentrale Eurasien. Iran wird im Norden von Armenien, Aserbaidschan und Turkmenistan grenzt. Während der Iran ist ein Küstenland Zustand des Kaspischen Meeres, die ein Binnenmeer und Eigentumswohnungen, Kasachstan und Russland ist auch Irans direkten Nachbarn im Norden. Iran wird im Osten an Afghanistan und Pakistan grenzt im Süden an den Persischen Golf und dem Golf von Oman, im Westen an den Irak und im Nordwesten der Türkei. Teheran ist die Hauptstadt, die größte Stadt des Landes und das politische, kulturelle, kommerzielle und industrielle Zentrum des Landes. Der Iran ist eine regionale Macht, und hält eine wichtige Position in der internationalen Energiesicherheit und Weltwirtschaft als Ergebnis seiner großen Reserven von Erdöl und Erdgas.

Einige interessante Fakten sind:

Iran ist die Heimat einer der weltweit ältesten kontinuierlichen Hauptzivilisationen
Iran wird der Perser (51%), Aserbaidschaner (24%), Gilaki und Mazandarani (8%) machte, Kurden (7%), Araber (3%), Baluchi (2%), Lurs (2%), Turkmenen (2%), Laks, Qashqai, Armenier, persischen Juden, Georgier, Assyrer, Tscherkessen, Tats, Mandäer, Zigeuner, Brahuis, Hazara, Kasachen und andere (1%)
Drei vierte Iraner über 15 lesen und schreiben kann.
Der Iran ist der zweite in der Welt in Erdgas-und Öl-Reserven. Es ist OPECs zweite größte Öl-Exporteur
Iran zweitgrößten Exportgut ist Teppichen
Die Arbeitslosigkeit im Iran ist etwa 12%.
نوشته شده توسط: Anonymous

اطلاعات تکمیلی در باره "یدالله روزچنگ" پولدار ترین امرد ایران با ملیت کورد
این "آقا یدالله" ، کارگزار "رحیمی" معاون اول احمدی نژاد بود که حالا خودش را کشیده کنار و پشت آقا یدالله را خالی کرده است.

او با همین حمایت دولتی در دوبی دم و دستگاهی راه انداخته بود افسانه ای و مرتب بین ایران و دوبی در پرواز بود. وقتی می خواست از دوبی به طرف تهران پرواز کند شاید نزدیک به یکصد نفر در فرودگاه بدرقه اش می کردند و صرافی اش یکی از شیک ترین صرافی های دوبی بود و دکوراسیون آن از مهم ترین بانک های دوبی هم شیک تر.

او این صرافی را از یک افغانی خریده بود که تا اسمش در لیست سیاه امریکا در آمد صرافی اش را به آقا یدالله روز چنگ فروخت.

تا آنجا که اطلاع دارم، یدالله روز چنگ هم این صرافی را مدتی پیش فروخته و به ایران رفته بود که حالا اسمش سر زبانهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

چنین مقالاتی ملت آذربایجان را که قربانی نژاد پرستی هستند در شرایط بدتری قرار می‌‌دهد و شائبه حمایت قدرتهای بزرگ را پیش می‌‌آورد ؛ آذربایجان را مظلوم تر از این که هست نکنید اجازه دهید ملت خود سرنوشت خود را تعیین کند؛ به دشمنان ما بهانه سرکوب بیشتر ندهید؛ حرکات ملی‌ آذربایجان نیازی به حمایت آمریکا ندارد آمریکا قبلا در کنار رژیم پهلوی امتحان خود را داده است این افسانه بافی‌‌ها را رها کنید؛ حقیقت پیروز خواهد شد و حقانیت ملت آذربایجان ضامن این پیروزیست ،به امید بهروزی تمام ملل ایران

چنین مقالاتی ملت آذربایجان را که قربانی نژاد پرستی هستند در شرایط بدتری قرار می‌‌دهد و شائبه حمایت قدرتهای بزرگ را پیش می‌‌آورد ؛ آذربایجان را مظلوم تر از این که هست نکنید اجازه دهید ملت خود سرنوشت خود را تعیین کند؛ به دشمنان ما بهانه سرکوب بیشتر ندهید؛ حرکات ملی‌ آذربایجان نیازی به حمایت آمریکا ندارد آمریکا قبلا در کنار رژیم پهلوی امتحان خود را داده است این افسانه بافی‌‌ها را رها کنید؛ حقیقت پیروز خواهد شد و حقانیت ملت آذربایجان ضامن این پیروزیست ،به امید بهروزی تمام ملل ایران
نوشته شده توسط: Anonymous

پول نفت وگاز عیلام درایران خرج سکس وقمار وسفرهای زیارتی سکسی ساخت خاکمرده حسین ودیگر اراذل شیعه میشود در ونژوئلا با ان میلیون ها خانه برای بیخانمان ها ساخته میشود
مقاله ترجمه آقای رضا نافعی ااز نشریه یونگه ولت آلمان
پول نفت در ونزوئلا خانه می شود

و در ایران خودمان گم می شود

هنگام خواندن این گزارش برای من که مترجم این گزارش هستم این پرسش مطرح گشت که چطور می شود در یک کشور نفت خیز میلیارد میلیارد پول نفت گم شود و در یک کشور نفت خیز دیگر با همان پول نفت دو میلیون خانه رایگان برای مردم ساخته می شود؟


دولت ونزوئلا دست به اجرای یک برنامه ساختمانی درخشان زده است. تخلیه اجباری مسکن را ممنوع کرده است. کسانی که در اثر توفان های مصیبت بار خانه و کاشانه خود را از دست داده اند و نیز ساکنان محلات فقیر نشین نخستین کسانی هستند که خانه های رایگان دریافت می دارند.

در وبسایت دولت ونزوئلا تصویری ازفردریش انگلس و در کنار آن جمله ای از مقاله ای که او 140 سال پیش نوشت درج شده است، با این مضمون: «پس از پایان دادن به شیوه تولید سرمایه داری است که میتوان مسئله مسکن را حل کرد.» در این صفحه اینترنتی در باره برنامه درخشان دولت پرزیدنت چاوز توضیح بیشتر داده شده است: برای بر طرف کردن کمبود مسکن در ونزوئلا طی هفت سال 2 میلیون آپارتمان ساخته خواهد شد. چاوز روز پنجشنبه گذشته در اجلاس کابینه خود گزارش داد که در حال حاضر 400 هزار آپارتمان در دست ساختمان است. 80 هزار واحد از این آپارتمانها تا پایان سال جاری در اختیار نیاز مندان قرار خواهد گرفت.

ریکاردو مولینا، وزیر خانه سازی ونزوئلا، در همین اجلاس گزارش داد که از آغاز اجرای این برنامه در آوریل سال 2011 تا کنون نزدیک به 290 هزار آپارتمان در اختیار نیازمندان گذاشته شده است. در وبسایت مربوط به این برنامه اعلام شده که تا پایان سال 2012 دست کم 350 هزار آپارتمان ساخته خواهد شد. ولی تا چند روز پیش چنین بنظر می رسید که این هدف تامین نخواهد شد. زیرا شرکت های ساختمانی نتوانسته اند طبق زمانبندی پیش بینی شده کار را تحویل دهند. از قرار معلوم دولت نمی خواسته است در جریان مبارزات انتخاباتی برای ریاست جمهوری با شرکت های خصوصی ساختمانی در گیر شود. پس از آن که در 7 اکتبر چاوز در مقام خود تثبیت شد بلافاصله چند نفر را مامور کنترل دقیق زمان بندی های مقرر کرد. این سوء ظن وجود دارد که بعضی از شرکت های ساختمانی با توجه به مبارزات انتخاباتی برنامه خانه سازی را مخصوصا به تعویق انداخته اند تا از این طریق بطور غیر مستقیم به مخالفان دولت کمک کرده باشند.

قربانیان توفان هائ دوسال گذشته نخستین کسانی هستند که مالک این خانه ها خواهند شد. توفان های دو سال اخیر چندین هزار خانه را در ونزوئلا ویران کردند. این خانه ها رایگان در اختیار توفان زدگان قرار خواهد گرفت. طبق برنامه دولتی دیگری بنام ( خانه مجهز من ) برای تامین اسباب و اساس موردنیاز ساکنان خانه های نو به آنها کمک خواهد شد. گروه بزرگ دیگری که از پروژه ساختمانی استفاده خواهد کرد کسانی هستند که تا کنون ساکن محلات فقیر نشین در حاشیه پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ بوده اند. اینها می توانند در ازای پرداخت ماهی 100 بلیوار که برابر ااست با 18 یورو از این خانه استفاده کنند. در مرحله سوم این برنامه خانه هائی در اختیار طبقه متوسط ولی کم درآمد جامعه قرار خواهد گرفت، که انها نیز تا کنون از کمبود مسکن و در نتیجه افزایش اجاره در زحمت بوده اند.

همراه و همزمان با برنامه خانه سازی در ونزوئلا، چندین قانون به تصویب رسید که هدفش مبارزه مستقیم با سوداگری مسکن است. چاوز در پنجم ماه مه 2011 طی مصوبه ای تخلیه اجباری خانه های مسکونی افراد حقیقی و خانواده های آنان را که نیازمند سرپناه هستند، کسانی که بطور قانونی ساختمانی را برای سکونت شخصی در اختیار دارند، ممنوع کرد. دلیل تصویب این مصوبه که طبق آن عملا تخلیه اجباری محل مسکونی ممنوع می گردد این است که معیار تعیین اجاره ها بورس بازی با زمین و ساختمان و سودجوئی های بورس بازان، ملاکان و موجران بوده است و نه بالا رفتن ارزش واقعی ملک و یا افزایش منطقی و قابل درک اجاره ها . در نتیجه فقط قشرهای کم در آمد از طبقه متوسط و قشرهای ناتوان اجتماعی هستند که با خطر از دست دادن کاشانه خود روبرو هستند. چاوز می گوید این وضع نه تنها عواقب اقتصادی و اجتماعی مستقیم برای خانواده هائی دارد که مورد تهدید هستند بلکه آنها را زیرفشارهای روانی و جسمانی نیز قرار می دهد و سلامت آنها را هم باخطر مواجه می سازد.

روزنامه راستگرا و مخالف دولت بنام " ال اونیورسال " برنامه خانه سازی را " نمایش احساساتی " نامیده بود که نه استراتژی دارد و نه برنامه . مقصر کمبود مسکن در ونزوئلا نیز دولت کاسترو در کوباست که با پول ونزوئلا در کوبا خانه می سازد در نتیجه ونزوئلا خود برای خانه سازی سیمان و مصالح ساختمانی ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بی خبری از وضعیت ۵ زندانی سیاسی کُرد در زندان ارومیه و نگرانی از تلاش برای اعتراف گیری

یک منبع فعال حقوق بشر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که ۵ تن از زندانیان سیاسی کُرد که در بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه نگهداری می شدند از روز پنج شنبه ۲۰ مهرماه توسط ماموران اداره اطلاعات شهر ارومیه از زندان مرکزی به بازداشتگاه اداره این شهر منتقل شده و در این مدت آنها موفق به ملاقات و یا تماس با آنها نبوده و تنها بعد از چندین بار مراجعه به زندان، مسئولین زندان به آنها اعلام کرده‌اند که آنها در اختیار وزارات اطلاعات هستند و آنها باید برای پیگیری وضعیت آنها به ستاد خبری اداره اطلاعات ارومیه مراجعه نمایند. همچنین یکی از همبندیهای این زندانیان به خانواده‌هایشان گفته است که ماموران حفاظت زندان روز شنبه ۱۳ آبان ماه به بند ۱۲ مراجعه کرده و کلیه وسایل شخصی این زندانیان را با خود برده‌اند.


این افراد یوسف کاکه ممی، علی احمد سلیمان ( تبعه عراق )، احمد تمویی، جهانگیر( بیژن ) بادوزاده و مصطفی علی احمد ( تبعه سوریه ) نام دارند که کمپین موفق شده است با یکی از اعضای دو خانواده در این زمینه ارتباط برقرار و اطلاعات یاد شده را دریافت کند. یک عضو خانواده یکی از این پنچ زندانی که خواست نامش فاش نشود در گفت وگو با کمپین مدعی شد :« در طول چند سال گذشته چندین بار این زندانیان سیاسی به بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شده و برای گرفتن ندامت و اعترافات تلویزیونی تحت فشار و حتی ضرب و شتم قرار گرفته بودند بطوریکه یکی از زندانیان سیاسی به نام منصور محمدی در مهرماه سال ۸۸ بعد از انتقال از زندان به بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر به دلیل اعمال شکنجه‌های شدید از سوی بازجویان اداره‌ اطلاعات شنوایی گوش چپ خویش را از دست داده است و بعد از شکایت این زندانی سیاسی از بازجویان اداره‌ اطلاعات به جای رسیدگی به شکایت و مجازات فرد خاطی، او را به زندان بندرعباس تبعید کردند.»


چهار تن از این زندانیان به نامهای احمد تمویی، علی احمد سلیمان، مصطفی علی احمد و یوسف کاکه ممی به اتهام همکاری با پژاک قبلا از سوی دادگاه انقلاب شهرهای ارومیه و مهاباد به به ترتیب به ۱۵ سال، ۵ سال،۱۰ سال و ۷ سال زندان محکوم شده اند و جهانگیر (بیژن) بادوزاده نیز به اتهام محاربه به حبس ابد محکوم شده است و با اینکه مسوولین زندان برای ملاقات موافقت کرده اند اما وزارت اطلاعات از اینکه این زندانی از مرخصی استفاده کند جلوگیری می کند.»


۵ زندانی یاد شده این زندان به صورت مستمر از سوی بازجویان اداره‌ اطلاعات ارومیه در بخش امنیتی این زندان احضار و مورد بازجویی و تهدید به تبعید قرار گرفته‌اند این درحالی است که همه آنها دارای حکم قطعی هستند و بعد از دریافت حکم عملا بازجویی انجام نمی شود. به گفته منبع یاد شده تهدیدات یادشده برای تبعید درجریان تلاش های نیروهای امنیتی برای اعتراف گیری از این زندانیان صورت گرفته است. برای تعدادی از آنها از سوی اداره‎ اطلاعات پرونده‎ی جدید گشوده شد بطوریکه در خردادماه سال ۹۰ یکی از این زندانیان به نام مصطفی علی احمد به اتهام تبلیغ علیه نظام در زندان و انجام اقدامات اعتراضی منجمه اعتصاب عذا در زندان از سوی شعبه‌ یک دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی چابک به ۶ ماه حبس تعزیزی محکوم شده است.





نوشته شده توسط: Anonymous

آزمایش کنید و فرق را ببینید ما بی خود نمیگوئیم که‌ کرد تنها و تنها کردستانیست و ربطی به‌ ایران ندارد مرگ ستار بهشتی بر اثر شکنجه‌ موجی از اعتراض در بین ایرانیان چه‌ داخل و خارج دامن زد تا آنجا که‌ هیچ حزب ایرانی سرتاسری نبود در رابطه‌ با مرگ ستار بهشتی اعلامیه‌ صآدر کند و لب به‌ اعتراض نگشاید این اعتراضات تا آنجا دامن زده‌ شد که‌ مقامات ریز و درشت حکومتی و مسءولین حکومت مار بدوشان نیز هر کدام به‌ نوعی در این را بطه‌ صحبت کردند حال در گوشه‌ای از این مملکت ویران شده‌ مثلأ ایران در شهر سلماس نیز سربازی کرد زبان بر اثر شکنجه‌ یعنی همان سرنوشت ستار بهشتی گرفتار می آید و بر اعر شکنجه‌ کشته‌ میشود دقیقأ همان گونه‌ که‌ ستار بهشتی به‌ قتل رسید

دوستان و کسانی که‌ این 2 خبر را میشنوند یا میخوانند خود آزمایش کنند و شاهد باشند که‌ چگونه‌ فرق است بین شکنجه‌ و قتل یک کرد و یک فارس زبان در کشوری به‌ اسم ایران یکی را قهرمان شهید سنبل میکنند و اسم آن را آنقدر بزرگ میکنند که‌ حتی رئیس سازمان ملل و رئسای بعضی از کشورهای خارجی نیز ساکت نمیمانند و دیگری را در سکوت کامل احزاب ایرانی خانواده‌اش به‌ خاک میسپارد آیا شما میتوانید به‌ من بگوئید چرا من کرد ایرانی باشم؟ اصلأ بودن یا نبودن کرد در ایران چه‌ فرقی دارد کرد در یک کردستان آزاد هویت انسانی خود را باز خواهد یافت ولی در چهار چوب ایران بی هویتی و در سکوت مدافعان حقوق بشر باید جسد مثله‌ سده‌ عزیان را به‌ خاک سپارد
نوشته شده توسط: Anonymous

پول نفت وگاز عیلام درتهران چگونه وتوسط چه کسانی خرج میشود مدعیان ایران یکپارچه ومتمرکز که در آن عیلامیان گرسنه وبیکار باشند ووحشیان شمالی مرکز نشین در پنت هاوس های 30 میلیاردی زندگی کنند چه برادری بین عیلامیان ووحشی های شمالی ایران نشین میتواند وجود داشته باشد چه برادری بین یک ملت 100 سال غارت شده ویک ملت غارتگر ثروتنمد فخر فروش بی تمدن مهاجم از ماورای خزر میتواند وجود داشته باشد؟ اشرافیت تهران نشین بدانند روزی که عیلام دارای یک حکومت ملی وبومی شود تنها نفت خود برای تهیه سوخت هواپیماهای بمب افکنش مصرف خواهد کرد تا کاخ های تهران ودیگر شهرهای غیرعیلامی را که با خون عیلامیان ساخته شده اند درهم بکوبد.برادری بین غارتگر وغارت شده نیست

آپارتمان‌های لوکس یا "پنت هاوس"های چند صد متر مربعی در وبسایت‌های قانونی در ایران فراوان به چشم می‌خورد و گزارش و تصویر آن نیز در رسانه‌ها و مطبوعات منتشر می‌شود.

روزنامه خراسان اول مهرماه از فروش یک واحد مسکونی در منطقه کامرانیه تهران به قیمت ۳۰ میلیارد تومان خبر داد. چند روز پیش از آن نشریه " اقتصاد ایران آنلاین" با رجوع به صفحه نیازمندی‌های روزنامه‌ها گزارشی منتشر کرد از "پنت‌هاوس"های چند صد متری و چند میلیارد تومانی در مناطق شمالی تهران.
ریخت و پاش‌های آشکار و پنهان نوکیسه‌ها
خانه و خودروی میلیاردی را نمی‌توان به راحتی پنهان کرد. خانه‌های لوکس اگر در محله‌های دنج از چشم بسیاری پنهان بماند خودروهای پورشه، لامبورگینی و مازراتی را می‌توان در خیابان‌های تهران دید. بخش‌های پنهان ریخت و پاش نوکیسه‌ها شامل کارهایی چون قمار در قمارخانه‌های خصوصی می‌شود.
به این مکان‌ها شاید نتوان به راحتی سرکشی کرد اما خبرهای مربوط به آن به گوش مردم می‌رسد و گاهی نیز در رسانه‌های خبری منعکس می‌ود.
سایت خبری بازتاب در گزارشی که روز شنبه ششم آبان ماه منتشر شد نوشت : « قمارخانه‌های لوکس در تهران بیداد می‌کند. » بنابر این گزارش مسائل سیاسی و خبرهای مربوط به نوسان شدید بازار ارز و سکه چنان همه را به خود مشغول کرده که " دیگر به فسادهای سازمان یافته که از طبقات بالایی سرچشمه گرفته بی‌اعتنا هستیم."

تفریح نوکیسگان دوران احمدی‌نژاد

به نوشته‌ی بازتاب، «رشد نقدینگی و وام‌های کلان و معاملات انحصاری، برای چهارمین بار در تاریخ سی و سه سال معاصر، موجب پیدایش " طبقه جدیدی " شده که بیشترین دلواپسی شخصی این نوکیسه‌ها را رقابت بر سر رنگ پورشه و مازراتی و قمارهای کلان، اما نه در بانکوک و قبرس، بلکه در تهران، بیخ گوش منازل آقایان سیاستمدار تشکیل می‌دهد.»

در این گزارش تفریح نوکیسگان در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی که " دوران سازندگی" خوانده می‌شود "زن بارگی و نوش‌خواری و افیون" عنوان شده است. این گزارش می‌افزاید، اکنون اینها « دغدغه طبقه نوظهور عصر دولت دهم نیستند، بلکه علایقی نظیر : " خانه با شکوه "، " قمار" و " گرانترین ماشین " جای آنها را گرفته است.»

قماربازی در سایه امنیت فرزندان دولتمردان

سایت خبری بازتاب، مشتری قمارخانه‌های لوکس تهران را "صاحبان معاملات انحصاری واردات انگور تا پورشه و پروژه‌های نفتی و بدهکاران بزرگ بانکی" معرفی می‌کند و می‌نویسد، گردانندگان این قمارخانه‌ها " امنیت را با شکار فرزندان مدیران کشوری از هر نوعش تامین می‌کنند."

بازتاب در گزارش خود به رقابت دو قمارخانه خصوصی در زعفرانیه و کامرانیه اشاره می‌کند که با "نوشیدنی‌هاى بهتر و خانم‌هاى زیبا و سرشناس‌تر" به دنبال جذب مشتری‌های بیشتر هستند. این گزارش می‌افزاید "همانند اینها در محله‌های خوش‌نشین تهران رو به فزونی است. در فرشته، الهیه، زعفرانیه، سعادت‌آباد و شهرک غرب چنین قمارخانه‌هاى لوکس در حال تاسیس است."

از صنعت و ورزش تا قمار

بسیاری از این مراکز که یافتن آدرس‌شان با چند پرس‌وجو میسر می‌شود جز با اطلاع و همکاری نیروی انتظامی امکان ادامه‌ی کار ندارند. این موضوع مانند خرید و فروش مشروبات الکلی در تفریح‌گاه‌های شمال کشور یا برگزاری مراسم و عروسی‌های مختلط در باغ‌های اطراف شهر است که اغلب شهروند طبقه متوسط نمونه‌ای از آن را تجربه کرده‌اند.

ظاهرا برخی از نوکیسگانی که قمار را به یکی از تفریح شبانه خود تبدیل کرده‌اند قصد دارند با استفاده از حضور و نفوذ در ارکان حکومت، نوعی از این "تفریحات" را در سطح جامعه نیز رواج دهند.

سایت بازتاب تعداد قماربازان نوکیسه را حدود دو هزار نفر برآورد می‌کند و می‌نویسد : حالا این گروه اندک می‌خواهد قمار را به یک بازى همگانی و خانگی تبدیل کند، و سرمایه ‌گذاران جدیدى ظهور کرده‌اند که سابقه صنعتی و ورزشی دارند و تاسیس باشگاه‌های شرط‌بندى، اولین اقدام آنها خواهد بود

متن کامل گزارش بازتاب

قمارخانه‌های لوکس در تهران بیداد می‌کند

رشد نقدینگی و وام های کلان و معاملات انحصاری، برای چهارمین بار در تاریخ سی و سه سال معاصر ، موجب پیدایش " طبقه جدید " شده که بیشترین دلواپسی شخصی این نوکیسه ها را رقابت بر سر رنگ پورشه و مازراتی و قمارهای کلان، اما نه در بانکوک و قبرس، بلکه در تهران، بیخ گوش منازل آقایان سیاستمدار تشکیل می‌دهد.

«بازتاب»، سرویس جامعه : همین چند روز پیش بود که خبر باخت یکصد میلیونی یک مالک نمایشگاه خودرو در یکی از همین قمارخانه های جدید التاسیس شنیدیم . اخباری ازاین دست که ما می شنویم و بدون حساسیت از ان می گذریم . خبرهای سیاست و دلار و سکه چنان سنسور ما را از کار انداخته که دیگر به فسادهای سازمان یافته که از طبقات بالایی سرچشمه گرفته بی اعتنا هستیم .

اگر تا چندی پیش چند جوان کم مایه یا پیرمرد از کار افتاده از روی تفنن و بیکارگی به قمار می پرداختند و اصطلاح “ تلکه بگیر” به افراد دون پایه که شب ها خانه شان را به قمارخانه تبدیل می کردند، منتسب میکردیم و میخندیدیم و آنها را در کوچه و خیابان مسخره میکردیم، محل مزاح بود نه خطر بزرگ ! اما حالا به یک رفتار وسیع تبدیل شده است.

در گذشته این نهاد خانواده بود که نسبت به قمارهاى خانگى واکنش سریع نشان میداد. اولین واکنش جنبه اقتصادی داشت، زیرا سرمایه اندک خانواده نابود می گشت، علاوه بر آن، بی آبرویی نصیب دختر و پسر خانواده میشد. حالا وضعیت فرق کرده است، طبقه جدیدی آسیب پذیر شده است که بدنبال تفریح و هیجان، نه از نوع زن بارگی و نوش خواری یا افیون ، بلکه هیجانی با ماهیت کاملا اقتصادی است که سعی دارد صنعت قمار را به رسمیت بشناسد

رشد نقدینگی و وام های کلان و معاملات انحصاری، برای چهارمین بار در تاریخ سی و سه سال معاصر، موجب پیدایش “ طبقه جدید ” شده که بیشترین دلواپسی شخصی این نوکیسه ها را رقابت بر سر رنگ پورشه و مازراتی و قمارهای کلان، اما نه در بانکوک و قبرس، بلکه در تهران، بیخ گوش منازل آقایان سیاستمدار تشکیل می‌دهد

به گمانم سه تفریح سابق الذکر ( زن بارگی و نوش خواری و افیون) در “ مقبره عصر سازندگی “ دفن شده اند و حالا دغدغه طبقه نوظهورعصر دولت دهم نیستند، بلکه علایقی نظیر : “ خانه با شکوه “ و “ قمار” و “ گرانترین ماشین ” جای انها را گرفته است

حالا تهران، اینجا تهران است!، صداى نوکیسه ها از بام تا بوم و از شام تا سحر می آید. شاید جمعیت صاحبان معاملات انحصاری واردات انگور تا پورشه و پروژه های نفتی و بدهکاران بزرگ بانکی به دو هزار نفر برسد، اما در مقایسه با فاحشه ها و اوباش و دزدان شبرو بسیار کمتر است. (شاید پنج درصد آنهاست) اما تاثیر این تعداد کم بر انبوه مردم بسیار زیاد است. حالا این گروه اندک میخواهد قمار را به یک بازى همگانی و خانگی تبدیل کند، و سرمایه گذاران جدیدى ظهور کرده اند که سابقه صنعتی و ورزشی دارند و تاسیس باشگاه های شرط بندى، اولین اقدام آنها خواهد بود

متوسط ها به سایت های شرط بندى فوتبال و پوکر و مانند آن می روند، از صد هزارتومان تا یک میلیون تومان. سایتهاى خارجى و داخلى، برخی شان فیلتر نشده و چند تایی هم فقط اعضای خیلی خودى از وجودش خبر دارند!!. اما انتقال پول در داخل انجام میشود، سایت های خارجی نماینده داخلی دارند و دلار را به تومان تبدیل میکنند و از سیستم بانکى داخل کشور بهره میبرند. همه نوع قمار براى سطوح مختلف جامعه فراهم شده و هیجان “ بازی پول “ براى میان بُر زدن فراهم است، فقط جاى “ انسان کامل ” خالی است .

تب پولدار شدن در متوسط ها شیوع وبایى دارد. این متوسط ها شوربختانه گرفتار “ بازى پول “ که بشوند، همیشه بازنده اند. در این میان فقرا و پایین دستى ها مثل لوطی هاى عصر قاجار می مانند : نصف العیش شان همان وصف العیش شان است ، چیزى ندارند قمار کنند ، فعلا تا اطلاع ثانوى تماشاچى هستند

شاهین یک جوان بیست و پنج ساله است، آرزو دارد در سه سوت از بزرگراه فقر به بزرگراه ثروت “ میان بًر” زند و آرزوهای فرو خفته اش را جامه عمل پوشاند. حالا چیرگی اش را به رُخ میکشاند، به پشتیبانی یک نوکیسه، آپارتمانی مُبله در فرمانیه اجاره می کند، ماهیانه چهار میلیون تومان. پنج دستگاه کارت خوان، یک میز قرمز قمار، چند سیم کارت اعتباری و چند دست لباس مجلسی و اسپورت، همه ان چیزی است که نیاز دارد.

در رقابت تنگاتنگ با داوُد زعفرانیه که مدیریتش کمی خشک است، خدماتش را باکیفیت تر!! ارائه میکند، همراه نوشیدنیهاى بهتر و خانم هاى زیبا و سرشناس تر. همانند اینها درمحله های خوش نشین تهران رو به فزونی است. در فرشته ، الهیه ، زعفرانیه ، سعادت اباد و شهرک غرب چنین قمارخانه هاى لوکس در حال تاسیس است .


نوکیسه ها خودشان می آیند، احتیاج به تبلیغ پیامکی یا تلویزیونی نیست ، بی منت هم می آیند، اما امنیت می خواهند و محیطی دلچسب با خوردنی ها و نوشیدنی ها. امنیت را با شکار فرزندان مدیران کشوری از هر نوعش تامین می کنند و خوردنی ها را هم از گرانترین رستوران سفارش می دهند

قمار از سر ِشب شروع میشود، بانکها تعطیل هستند، اما پول از سیستم رسمی بانکی با هر کارت کشیدن به جریان می افتد، این هم یک معامله است، بازی با پول هیجان دارد و برای برخی نشئه اش از زن بارگی و افیون دلچسب تر است. به نیمه شب، که اکثر مدیران اقتصادی در خواب آرمیده اند، نزدیک میشویم، نوکیسه ها و یقه مشکی ها سر حال تر می شوند، هیجان باخت مثل هیجان برد است، یکصد میلیون، سیصد میلیون، بیشتر وبیشتر، شادی و غم توامان می رود و می آید، این “ بازی پول “ است، سریع جا بجا میشود رنگ عوض میکند نام عوض میکند از حسابی به حساب دیگر میرود، همچون نقش ها و نظرات سیاسی و میز آدمها که در سه سوت عوض میشوند، همچون بازی با افکار عمومی که هر دم مواضع جدید و اخبار جدید و متضاد با دیروزش میشنوند، این را “ بازی پول “ نام نهاده ام، که من هنوز هیجان قمارش را نچشیده ام، اما هر روز از تب و تاب پیامدهای سیاسی و فرهنگی اش میسوزم


نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آراز،
اتهنلگو یک سایت میسینری مسیحی‌ هست و هیچ تخصصی در آمار ندارد. اما آنها نیز در شمارهٔ جدیدشان تعداد ترکزبانان آذری ایران را تنها یازده میلیون ذکر میکنند:
http://www.ethnologue.com/show_country.asp?name=IR
[azb] 11,200,000 in Iran (Johnstone and Mandryk 2001), increasing. 290,000 Afshar, 5,000 Aynallu, 7,500 Baharlu, 1,000 Moqaddam, 3,500 Nafar 1,000 Pishagchi, 3,000 Qajar, 2,000 Qaragozlu, 130,000 Shahsavani (1993).

که البته همان آمار سازمان س‌ای‌ا هست. هرچند اتهنلگو سایت م`تبری نیست، اما در مورد یازده ملیون درست است. برایه همین نسخهٔ قبلیشان را بروز کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آراز،
اتهنلگو یک سایت میسینری مسیحی‌ هست و هیچ تخصصی در آمار ندارد. اما آنها نیز در شمارهٔ جدیدشان تعداد ترکزبانان آذری ایران را تنها یازده میلیون ذکر میکنند:
http://www.iranglobal.info/node/۱۲۱۲۴

که البته همان آمار سازمان س‌ای‌ا هست. هرچند اتهنلگو سایت م`تبری نیست، اما در مورد یازده ملیون درست است. برایه همین نسخهٔ قبلیشان را بروز کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم پیرامون "" چرا تناقض از سر و روی این مقاله می‌‌بارد """ اشاره کردم که در دنیای پست مدرن امروز، رسالت آموزش و پرورش از "" تحویل علم و دانش صرف "" به تولید "" کار آفرین یا entrepreneur """ تغییر یافته، کار آفرین در دنیای به شدت رقابتی‌ امروز باید به سلاح "" خلاقیت و نواوری "" مسلط باشد تا قادر به ابداع و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب باشد، "" نظریه پرداز "" امتداد این فرهنگ خلاق است. در چنین دنیایی، بخش خصوصی فعال ستون فقرات پیشرفت یک جامعه را تشکیل خواهند داد. دنیای نویسندهٔ این مقاله حتئ از دیدن پیشرفت کشور‌های پیرامون ایران نیز عاجز است و در دنیای تنگ خویش، درس زندگی‌ کردن در عصر جهانی‌ شدن را به ما میدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه روند روستایی کردن داشنگاه ها با حذف درس تنظیم خانواده :
دکتر محمدحسین یادگاری در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مقرر شده است که دیگر برنامه تنظیم خانواده نداشته باشیم، چرا که در ده‌های آینده با نیروهای مسن و افردای با سن بالا مواجه می شویم. برای همین دیگر تنظیم خانواده نداشته و برروی افزایش جمعیت متمرکز می شویم.

وی ادامه داد: شورای عالی انقلاب فرهنگی برای افزایش جمعیت مصوبه دارد و بر روی تشکیل خانواده و محوریت خانواده در نظام جمهوری اسلامی متمرکز شده است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به این سئوال که آیا قرار است درس تنظیم خانواده در دانشگاه‌ها حذف شود، گفت: دستور حذف درس تنظیم خانواده ابلاغ شده است.

وی اظهار داشت: دیگر هیچ درسی به عنوان تنظیم خانواده در داخل دانشگاه ها نداریم، بحث ازدواج، محوریت خانواده و افزایش جمعیت در دستور کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین دانشگاه‌ها قرار می گیرد.

یادگاری درباره اینکه آیا به طور کامل زمان حذف تنظیم خانواده در دانشگاه‌ها مشخص است، گفت: درحال حاضر این درس حذف شده است، وزارت بهداشت بحث تنظیم خانواده و سرمایه های مربوط به این کار را صفر کرده، وزارت علوم هم به همین صورت عمل کرده و درس های مرتبط با تنظیم خانواده را حذف کرده و بحث افزایش جمعیت و محوریت خانواده را طرح کرده است.