Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آ طهرانى
همان طور که شاه و شيخ به ملتهاى ايران امتياز دادن، حتمأ حکومت بعدى هم امتياز خواهد ،البته اين دفعه يک امتياز خصوصى به شما و دوستانتان ، به عنوان مشاوران رژيم براى سرکوب مردم ازربايجان .آقا غلام به ابن بحثهاى مسخرة جلوى دانشگاهى خاتمه دهيد.جز مسخره کردن خودتان و اتلاف وقت چيزى نسيبتان نه خواهد شد.اينجانب شخصأ بى صبرانه منتظر بخش دوم زندگى نامه شما مى باشم .که بهترين Bestseller تبديل خواهد شد. به اميد بخش بعدى !!!! ׳

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.facebook.com/amirhosein.movahedi?fref=ts
زنده باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس من در مورد آقای ارسی با شما هم عقیده هستم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خانم لیدا افشار گرامی، راه حل مسایل سیاسی در محیط های گوناگون - زمانهای گوناگون- مختلف است. درست حل شدن آنها- یعنی در جهت بهزیستی و پیشرفت مردم بودنشان نیز گوناگون است. هیچ چیز را از جای دیگر نمیشود کپی برداری یا شباهت سازی کرد که جواب درست نمیدهد. هر چیز را در مکان و زمان خودش باید مورد بررسی قرار داد و راه حل جمعی نسبی پیدا نمود. راحلها علاوه بر پیوستگیشان به زمان و مکان- به چگونگی نیروها- اهداف و آرمانها- توان نیرو های مخالف داخلی و خارجی- توان نیروهای موافق داخلی و خارجی- تشکل یافتگی نیروها- میزان آگاهی مردم - درست یا نادرست، و یا نیمه درست نیمه نادرست انتخاب شدن راه حلها- و غیره بستگی دارد.
یعنی برای هر مسئله خاص راه حل خاصی لازم است. و یا فتن و اجرای را ه حل نیز به نیروی کافی نیاز دارد. اما در کل میتوانم این اصل را
بگویم که عملاً در همه چیز رأی مردم تعیین کننده است.

نه رأی این تشکل و آن تشکل. یا این حزب و آن گروه و سازمان. اگر میزان آگاهی مردم در مورد مسئله بالا باشد- شرایط دیگر هم اجازه بدهد آن رأی پیروز میشود. این پیروزی الزاما به معنای راحل درست مسئله نیست. چرا که مردم هم میتوانند اشتباه کنند. همانطور که بیشتر مردم خمینی را تأیید کردند. و اشتباه بود. از اینها بگذریم من فکر میکنم در مورد فدرالیسم- استقلال- یا یک فرم دیگر نظام غیر متمرکز- رأی اکثریت مردم ملاک است- و نه رأی این جریان و آن جریان سیاسی. و باید به رأی مردم در این موارد احترام گذاشت. حتی اگر مخالف هم باشیم. مخالف میتواند ضمن احترام نظریات خود را بیان کند و باید از هر جهت آزاد باشد. اما قبل از «رأی» پذیرش
«حق انتخاب» فرد لازم است. کسی که برای دیگری « حق انتخاب» نمیشناسد- بدیهی ست که برای او حق رأی هم نمی پذیرد. و صحبت
از « تعیین سرنوشت» هم با او بی نتیجه است. آدمها پیش از حل یک مسئله سیاسی ضرورت دارد که نسبت بهم « حق انتخاب» را محترم
بشمارند. پذیرش حق انتخاب دیگری ازپایه های دموکراسی ست.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای کیانوش توکلی گرامی، نقشهء به پیوست این نوشتار بدون پشتوانه و بسیار کودکانه را چندی پیش شاید یکسال پیش در کنار سایر نقشه های تخیلی دیگر دریافت کردم، هر کسی که کمی با نرم افزار طراحی آشنایی داشته باشد، میتواند نقشه های با کیفیّت بسیار بهتر را در کمترین وقت رسم کند......

نقشهء به پیوست این نوشتار بدون پشتوانه و بسیار کودکانه را چندی پیش شاید یکسال پیش در کنار سایر نقشه های تخیلی دیگر دریافت کردم، هر کسی که کمی با نرم افزار طراحی آشنایی داشته باشد، میتواند نقشه های با کیفیّت بسیار بهتر را در کمترین وقت رسم کند. ●●بحث ملّی یک موضوع جدی جدی است و مسابقهءِ نقاشی بین کودکان پیش دبستانی نیست.● این مردم آذری کمی جرأت داشته باشند و خود بگویند میخواهند جدا شوند، دیگر چرا بحث آمریکا را پیش میکشند و یا خانم های تُرک آذری را به میدان بحث میفرستند.● ● آمریکا حتمأ نیروی درونی تُرک آذری دارد که در کنگره از آن بحث میکند. ●● از این گذشته جمهوری آذربایجان و ترکیه هر گز با یکی شدن آذربایجان شمالی و جنوبی موافقت نخواهند کرد، آنها تُرکهای آذری را برای آغتشاش و آنارشیسم در درون ایران لازم دارند●● مطمئن باشید اگر مردم تُرک آذربایجان را ااز ایران جدا کنند و به همان دامنه های آلتایی ببرند، روز بعد به ایران باز خواهند گشت سیاست جدایی تُرک آذربایجان یک مترسک نظام جمهوری اسلامی و ناسیونالیست های تُرک هست که ما ایرانیان از آن هیچگونه ترسی نداریم که هیج، تازه برای هزارمین بار تکرار میکنم ما از جدایی آذربایجان با کمال میل استقبال خواهیم کرد بهر حال این گوی و این هم میدان●● ما در ایران ملّتی بنام فارس نداریم، و جغرافیای درون نقشه را که فارستان نامیده شده هیچگاه زادگاه و محل مسکونی هخامنشیان(پارسی)، و زبان پارسی نیست و زادگاه و محل مسکونی مادها و هخامنشیان اتفاقأ کل سرزمین آذربایجان است، که اکنون به سه استان نقسیم شده است●● ما ایرانیان از هر تیره و قبیله از جمله مردم کُرد هم، برای اینکه از شر این تُرکان آذری خلاص شویم و زمینهءِ جایگزینی دمکراسی هموار شود، مجبوریم استان اردبیل و نیمهء شرقی آذریایجان شرقی را به مردم تُرک واگذار کنیم. جایگاه اوّلیه و اصلی هخامنشیان (پارسی) جغرافیای آذریایجان آذرآبادگان باستان و در امتداد دو سوی و بر فرلز رشته کوه زاگرس تا خلیج فارس هست. ماد و پارس یک مجموعهء مکمل یکدیگر و جدایی ناپذیر ابدی در تاریخ هست.
نوشته شده توسط: Anonymous

بدلایل بسیار یکی اینکه خانواده های متزلزل مذهبی با ارایش های انچنانی حفظ وتحکیم شود خانواده هایی که با زور وپول تشکیل شده اند بدون عشق وانتخاب وزنان مذهبی با طرفه الحیل میخواهند شوهران گریزپای خودرا با انواع آرایش های خلیجی وتورکی واریایی حفظ کنند ونیز با تبلیغات اریایی گرایان که میخواهند همه ایرانیان را بزور اریایی کنند وبعضی زنان بیچاره بی هویت برای آریایی نمایی خود مجبورند هر هفته موهای خودرا بلوند کنند لنز های رنگ روشن استفاده کنند کرم های سفید کننده خیلی قوی گرانقمیت استفاده کنند وبا پوشیدن کفش های پاشنه 10 سانتی قد خودرا که بخاطر سوئ تغذیه بعد ااز شورش 57

بسیار کوتاه شده به استاندارد آریایی بالای 170 سانت برسانند بینی های بومی خودرا به شکل بینی خوکی اریایی کوچک سربالا دربیاورند تا شبیه زنان هیتلری شوند.این ها همه مخارجی است که اریایی گریان ودینگرایان به زنان تحمیل کرده اند در صورتیکه درتمام کشورهای شمالی سفید همه مردان برای زنان سیه چشم وبرنزه پوست بومی ایرانی گریبان چاک میدهند وزنان بلوند خودرا تحویل نمیگیرند وهمه شان میروند زیر اشعه تا برنزه شوند وکرم های برنزه کننده زنانشان استفاده میکنند .کاش این ملت قدر انچه خود داشت میدانست ودنبال تقلید میمون وار از دشمنان تاریخی خودنبود.اگر ازدواجی بر پایه عشق وانتخاب باشد هیچ مردی حتی اگر هروز در خیابان حوری های بهستی را ببیند عشق خودرا بدان ها نمیفروشد.اگربین ملتی برابری ودوستی وهمدلی باشد ونفرت ملی وطبقاتی وقومی برقرار نباشد هیچ زنی مردی را که به زنی دیگر تعلق دارد با این ارایش ها وبزک دوزک ها ازراه بدر نمیکند تا نفرتش را از زن آن مرد که همجنس خوداونیز هست اینگونه نشان دهد .اینها همه نشانه یک جامعه است که درحال فروپاشی وتجزیه است همه دشمن همه هستند.وقتی همه عرصه های حضور برای زنان بسته شده برای کار تحصیل پیشرفت حیات سیاسی اجتماعی نظامی واقتصادی و زن تنها عروسکی و اسبابی جنسی در دست مردان مذهبی قلمداد میشود زنان نیز تنها برای خودنمایی تنها صورت خودرا دارند تا هروز انرا به شکلی دربیاورند کاش روزی برسد که زنان خودرا باور کنند ودر تمام عرصه ها قدرت وکمال وجمال خودرا نشان دهند کاش روزی برسد رهبرانی غیر دینی وزن داشته باشیم و به زیبایی ومهربانی ذاتیشان بنازیم نه امردان زشت فعلی که از مرد بودن هیچ ندارند .امردانی که با دینداری تنها میمونوار ادا واطوار های زنانه دارند.یکزن لاییک با تمام زنانگی طبیعیش برای رهبری سیاسی از هزار امرد دیندار بهتر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

هردومبارزی ملی وبومی بودند امید وارم شعر های حماسی این شهید ودیگر شعرای عرب هم درسایت با ترجمه فارسی در کنار متن عربی منتشر شود هر ملتی وقتی سرکوب و کشتار وتاراج میشود شاعران حماسی خودرا میسازد فرهنگ غالب رزیم روستایی نه فرهنگ فارسی است نه زبان وادبیات فارسی فرهنگ بدوی وبسیار عقب مانده عربی یهودی تورکی شیعه است با اریایی گرایی غیر شهری وکوچرویی وملقمه ای از رفتارها ومنش های شیطانی همه اقوام ایران که درفرهنگ شیطانی رژیم روستایی متبلور ومنسجم شده اتفاقا رزیم دست وپای بسیار میزند تا میمون وار خودرا عرب نشان دهد ولی از عربیت اصیل وباستانی وشهری ومتمدن ومدرن نیز بسیار فاصله دارد وتنها خودرا مضحکه مردم ایران وکشورهای عرب کرده مردم مدعی تشیع ایران هم خیلی زور میزنند عرب نمایی کنند وعرب باشند

ولی دست وپای اضافه میزنند وعرض خود میبرند هر کسی باید از پدر مادر عرب زاده شود ویک ایرانی شیعه هرچند خودرا بالاپایین بیندازد وسینه بزندوگریبان چاک بزندواز ته حلق سلام علیک کند عرب نمیشود انسان باید عرب زاده شود تا
عرب باشد مردم ایران باید اصلیت خودشان را پبدا کنند ودنبال اصالت باشند با قربان صدقه رفتن آل علی نمیتوانند عرب بشوند وقتی یک شعر ساده عربی را نمیفهمند این حق اعراب اصیل ایران است که از عربیت شهری باستانی واصیل خاورمیانه دفاع کنند نه عربیت تحمیلی حکومت عرب نمای بی هویت تهران حکایت عرب نمایی مردم شیعه ایران مانند حکایت میمونی در کلیله ودمنه است که میخواست درود گری بیاموزد ولی چکش بر آلت خویش زد.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی، آن دوستی که در کامنت شماره 6982 با نام تبريزي یادداشتی را برای آقای امیرحسین موحدی نوشته اند با من ارتباطی ندارند و یادداشت ایشان به خود ایشان مربوط است و به من مربوط نیست و نویسنده آن یادداشت من نیستم و این تنها یک تشابه اسمی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" تجزیه ایران به وسیلهٔ سیستم‌های کارا در جوامع پیرامون ایران میسر خواهد شد """ دوبی یک مرکز مالی‌ جهانی‌ است که با مراکز مالی‌ هنک کنگ و سنگاپور رقابت می‌کند. دوحه و شارجه نیز در چنین قلمروئی فعالیت میکنند، استانبول یک مرکز مالی‌ جهانی‌ دیگر است که هماکنون مسکو را پشت سر گذاشته و بزودی به چهار راه "" فعالیتهای مالی‌ بین اروپا، قفقاز، آسیای مرکزی، بالکان و خاورمیانه تبدیل خواهد شد، قطر در "" شاخص اقتصاد‌های رقابت پذیر "" رتبهٔ ۱۱ یازده را از آن خود کرد، قفقاز به رهبری آذربایجان با رتبهٔ ۴۶ از ایران با رتبهٔ ۶۶ پیشی‌ گرفت، قزاقستان نیز با رتبهٔ ۵۱ از روسیه پیشی‌ گرفت. جامعه ایرانی‌ / فارسی‌ فاقد توانائی " رقابت "" در عرصه‌های علمی‌، تجاری و اقتصادیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

بیا باز هم بگوئید کردها نقشه‌ خیالی میکشند نقشي کشیدن ترکها هیچ اشکالی نداره‌ حتی اگر سرزمین دیگران را ضمیمه‌ کنند ولی کردها اگر گفتند این سرزمینها کردنشین است مثل پاسبان هوار اتراک بلند میشه‌ این نقشه‌ خیالی مگر روی نعش امثال کرد مثل من رد بشین که‌ تعدادشان به‌ میلونها کرد میرسد اتراک بالش خاطر جمعی زیر سرشان بگذارند هر وجب از این به‌ اصطلاح آذربایجان غربی را با چنگ دندان حفاضت خواهیم کرد دوران مغول بازی و تاتار بازی گذشته‌

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود،

از ایران گلوبال خواهش می‌کنم از قرار دادن این کلیپ‌های بی‌ ارزش روی سایت خوداری کنید. از ایران گلوبال بعید است که بعنوان یک پرتال مترقی با اخبار و اطلاعات سالم در آگاهی‌ و اطلاع رسانی مقام خود را خدشه دار کند.

با تشکر از مطالب شما در این پورتال
به یزدان که گر‌ ما خرد داشتیم - کجا این سر انجام بد داشتیم

یزدان نگهداره ایران با د

نوشته شده توسط: Anonymous

مرگ مظلومانه یک شهروند نوجوان عیلامی در دزفول بخاطر تحریم ها وبازی های امپریالیستی با حکومت روستایی:
منوچهر اسماعیلی لیوسی" نوجوان 15 ساله و مبتلا به بیماری هموفیلی در دزفول بر اثر عدم دسترسی به دارو فوت کرد. مدیرعامل کانون هموفیلی ایران در گفت و گو با خبرآنلاین با تاکید بر کاهش دسترسی بیماران هموفیلی به داروهایشان در رابطه با جزئیات فوت این بیمار هموفیلی می گوید: منوچهر یکی از بیماران هموفیلی 15 سال سن داشت و در ایلات و عشایر نزدیک شهرستان دزفول زندگی می کرد پس از آنکه در کوهستان دچار حادثه شد به علت آنکه دارویی در منزل نداشت پس از رسیدن به بیمارستانی در دزفول جان خود را از دست داد.

احمد قویدل مدیر عامل کانون هموفیلی ایران ضمن ابراز تاسف از فوت این نوجوان دزفولی می گوید: متاسفانه در حال حاضر سطح دسترسی بیماران هموفیلی به داروهایشان به دلیل تحریم داروهای این بیماران کاهش اساسی یافته است و عملا با کمبودهای دارویی موجود، بیمار نمی تواند در منزل خود دارو نگهداری نموده و در مواقع خطر از آن استفاده نماید.»

بحران در بازار دارویی کشور در حال حاضر به شکلی است که به گفته عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی ذخایر دارویی در کشور تا دو ماه آینده جوابگوست و نیاز دارویی کشور در بسیاری از بیماری های خاص تامین نمی شود و دارو های آنها کمیاب و نایاب شده است.

تحریم های امپریالیستی ونبودن برنامه نفت در برابر دارو وغذا که حداقل برای عراق انجام شد در مورد رژیم روستایی ایران که ساخته وپرداخته خود امپریالیست هاست هروز جان شهروندان بسیاری را خصوصا در ایالات محروم فقیرو استعمار شده مانند عیلام میگیرد مردم ایران تا کی باید بخاطر بازی های امپریالیستی و حکومت های دست نشانده تلفات بدهند ایا نسل کشی ایرانیان در دو جنگ جهانی گذشته برای کشورهای امپریالیستی وحشی وغارتگر شمالی کافی نبود .
لازم به ذکر است در جنگ تحمیقی 8 ساله که وحشی های شمالی امپریالیست وحکومت های وقت تهران وبغداد برعیلام وکوردستان تحمیل کردند شهر دزفول با حدود 180 موشک عراقی ساخت شوروی بارها ویران شد وحدود 10 هزار نفراز مردم مظلوم این شهر جان خودرا ازدست دادند.




نوشته شده توسط: Anonymous

ایراداتی به مذهب کمونیسم بازنشسته شده دارم
کار گرپرستی و اینکه کارگران اگاهی خداداد دارند وقوم برگزیده جهان هستندواگاهی از انان به دیگران انزال میشود پنداربافی وخرافت غیر علمی بود وعملا در جامعه ثابت شد کارگران آنی نبودند که مارکس در موردشان بشارت های دینی داده بود پیشرفت ابزار تولید هیچ تاثیری دررشد اگاهی کمونیستی و سوسیالیستی کارگران نداشت نگاه ابزاری به تاریخ و رشد فرهنگی کاملا در عرصه واقعیت رد شد رشد فرهنگ مردم ربطی به نوع ماشین الات کارخانه ها ندارد بلکه بستگی به فرهنگ حاکم بر دولت وطبقه حکمه دارد در خود ایران کارگران بسیاری

داشتیم که با پیشرفته ترین دستگاه های تراش رایانه ای کار میکردند ولی شیعه خرافاتی وخادم الحسین وبسیجی سرکوبگر وشکنجه گر واوباش سرکوبگر مردم بودند وهستند تمام مستحبات ومکروهات وزیارات را انجام میدادند و برای مراجع گریبان چاک میدادند وفرهنگشان ازیک زن پیر روضه خان خانه نشین ... گنده بسیار پایین تربود الان هم ازین کارگران بسیار داریم در انتخابات دودوره قبلی هم همه به احمدی نزاد رای دادند وکلا رای احمدی نزاد کارگری روستایی بود بنابراین کارگران مثل بازاریان طبقه ای خوداگاه نیستند ومترقی هر حزبی وهر سازمانی میتواند روی آنها کار کند وبا تطمیعشان در مبارزات سیاسی از انها استفاده کند مثل استفاده از اتحادیه های کارگری شیلی توسط سازمان سیا در زمان پینوشه علیه حکومت چپ وملی النده یا برخوردهایی که چند سال پیش اتحادیه های ونزوئلا علیه چاوز با تحریک امریکا میکردند یا استفاده رزیم روستایی حاکم ایران از طبقه کارگر از فردای شورش روستایی 57 الان حدود 40 درصد اعضای بسیج از بسیج کارگری هستند و در تظاهرات شهری همیشه مردم را سرکوب میکنند .بنابراین عصمت واگاهی که مارکس ودیگران برای طبقه کارگر قایل بودند یک نگاه کاملا دینی و دوراز واقعیت بود وپنداربافی ها و احساسات کودکانه ای بیش نبود.فرصت بود ادامه خواهم داد...
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

حامد گرامی ، تا کنون مهمترین مسایل جنبش ملیتها و جنبش دموکراسیخواهی در ایران و همینطور مسایل مبرم آذربایجان در مقالات مختلف آ. ائلیار مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در مورد پیشه وری و جنبش او هم نظرم را نوشته ام. در پیرامون مسئله ملی و دموکراسیخواهی و خود دموکراسی نیز بارها بحث کرده ام. همه این مسایل در مقالاتم موجود است. تفاوت و همینطور تضاد اندیشه ام با دیگران هم آنجا مشخص است. یک بار دیگر در رابطه با مسئله ملی و دموکراسی در ایران نظریه خودم را که چند سال پیش داده ام-پیش از دیگران- اینجا قید میکنم: « در ایران راه دموکراسی از راه ِ - حل مسئله ملی میگذرد. بعکس- راه ِ -حل مسایل ملی نیز از راه ِ -حل مسئله دموکراسی در ایران میگذرد». یک معادله دو سویه است. یکی بدون دیگری ممکن نیست. راه درست مبارزه در دو زمینه است :« هم مسئله ملی- وهم دموکراسی».این دو مسئله از هم جدایی ناپذیرند.

یکی مکمل دیگریست.
تقدم و تأخری در این مبارزه وجود ندارد. آنکه برای رفع ستم ملی مبارزه میکند مجبور است بخاطر رفع آن در راه دموکراسی هم بجنگد. و بعکس. زبان مادری جدا از آزادی بیان نیست. نمیشود گفت من امروز زبان مادری را میخواهم فردا آزادی بیان را. یا اول زبان را بعد آزادی بیان را. خواستن یکی باید به همراه دیگری باشد. ما هم زبان مادری را میخواهیم و هم آزادی بیان را. هم رفع ستم ملی را میخواهیم و هم رفع دیکتاتوری را. و ... دیگر مسایل هم همه بهم پیوسته اند. برای معادله دو طرفه در عمل حالت « تقدم و تأخر» پذیرفتن نادرست است. در ریاضیات هم همینطور است. مثالهایش را خودتان میتوانید ذکر کنید. * پیشه وری شخصیتی بود دارای « اندیشه - سواد و قلم( ادبی، سیاسی، رجوع به منتخب آثار پیشه وری) - تجربه- و قدرت سازماندهی» . او یکی از آموزگاران بزرگ زمان خود بود. جنبش او بر پایه آماده ای - نیروی انقلابی آماده- مشکلات جامعه ی آذربایجان- با شکست اتوریته حاکمیت به علت ورود ارتش سرخ- توانست نزدیک به یکسال قدرت را در آذربایجان بدست بگیرد و دست به اصلاحات فراوانی بزند که تا آن موقع در ایران و حتی خاورمیانه بی نظیر بود. اساس جنبش او بر زحمتکشان شهر و روستا قرار داشت. و برای بهبود زندگی آنان بود. جنبش او یک جنبش چپ دموکرات بود. اشتباه او مثل اشتباه اکثر مبارزان انترناسیونالیست - تکیه به انترناسیونالیسم دوره خود بود. انترناسیونالیسم دوره او « انترناسیونالیسم استالینی» بود که با انترناسیونالیسم کارگری متفاوت و حتی متضاد بود. فرزند اندیشمند دیگری از آذربایجان- خلیل ملکی ( رجوع به یاد نامه خلیل ملکی) - از آموزگاران بزرگ دوره خود- اشتباه بودن این نوع انترناسیونالیسم را در همان دوره گوشزد کرده بود. شرایط ادامه پیروزی او و قاضی محمد هر چند در داخل آذربایجان و کردستان موجود بود ولی فاقد «وضعیت مثبت جهانی و مرکزی مناسب در ایران» بود. آنهم « تجدید اتوریته حکومت مرکزی» بود که موجب شکست شد. یعنی عوامل شکست چهار چیز بودند: 1- تکیه به انترناسیونالیسم استالینی 2- تجدید قدرت حکومت مرکزی 3- تقویت قدرت مرکزی از طریق عوامل جهانی. 4- ضعف جنبش در مقابل قدرت مرکزی. * جنبش پیشه وری به علت شرایط جهانی و ایرانی نامساعد و همینطور ضعیف بودن خود جنبش در مقابل حکومت مرکزی امکان ادامه حیات نداشت و محکوم به شکست بود. اما این شکست نیرویی از سوی دیگر پیروزی معنوی - پیروزی خواسته های مردم در رابطه با ستم ملی و اصلاحات اجتماعی- رفع تبعیض از زنان و غیره را شامل میشود. جنبش پیشه وری از نظر معنوی جنبشی پیروزمند است. همانطور که در گذشته نوشته ام یکی از درسهای بزرگ جنبش پیشه وری- برای ما - نسلهای بعدی- اینست :« ضرورت دارد مبارزان جنبشها به این اصل توجه کنند که " اگر از نظر نیرو شکست خوردند حد اقل از نظر آرمانی شکست نخورند. و نسلهای بعدی بتوانند از آرمان و خصوصیات جنبش آنها دفاع کنند» . درسی ست برای جنبشهای امروزی. اینست که میگویم ناسیونالیسم موجود در جنبشها نه امروز قابل دفاع ست و نه فردا. درس بزرگ دیگر جنبش پیشه وری این بود که کردها- کردستان- را به عنوان برادر خود پذیرفت و عملا این سیاست را رعایت کرد. کردستان هم همینطور. این راهی ست برای حل مسایل ما در آذربایجان غربی. سر فرصت به مسایل آذربایجان غربی خواهم پرداخت.*
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

این نوشته قبلا در سایت درج شده بود و تکراری است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اي بر بدر اون كسايي لعنت كه با كينه توزي وعقده اي بودنشون زندكي رو واسه مردم جهنم كردن ولعنت بر اون كسايي كه ميدونن سران دارن اشتباه ميكنن به جاي اصلاح وانتقاد سازنده مجيزشون روميكن و...

نوشته شده توسط: Anonymous

hamed گرامی من هنوز هیچ مطلبی را در مورد کورش تایید نمیکنم تا سند معتبر تری پیدا نشود خود کورش ظاهرا متولد انشان بوده ولی ایل وتبارش که عشایر بودند مطابق نوشته نویسندگان پان اریا وصهیونیست از ماورای قفقازودریای سیاه به فلات مرکزی هجوم کردند و طبعا از نزادسفید ووحشی های شمالی محسوب میشوند که اقوام متعددی بودند وایلی کوچک ازآنها ایل پاسارگاد بوده که به عیلام مهاجمت یا مهاجرت کرده به هر حال بین تولد کورش واستقرار ایل پاسارگاد درعیلام فاصله زمانی بسیاری است وچون کورش با روایات فعلی متولد انشان ایالت عیلامی بوده است از تابعین عیلام بوده .

گفته میشود ایل پاسارگاد 2800 سال پیش در عیلام چادرزد و ساکن شد.تا زمان تولد کورش 2576حدود 250سال میشود وکورش تبعه عیلام محسوب میشود.البته شخصا هیج اعتمادی به نوشته های نویسندگان یهودی اروپایی ندارم .وباید تاریخ باستان فلات توسط نویسندگان بومی بدون اغراض استعماری نوشته شود
نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه اشغالگران حکومت مرکزی در عیلام هروز رجال بیشتری را که بزرگان امروز عیلام هستند چه عرب زبان چه غیر عرب زبان درسرزمین عیلام کشتار میکند تااین سرزمین را از مردان فرهنگ ساز و شجاع خالی کند عیلامیان عرب زبان بسیاری که درد تمدن وشهریت داشتند وترویج فرهنگ شهری عربی کشتار شدند ولی رزیم در تهران با زور عربیت روستایی و بدوی خودرابر همه مردم ایران تحمیل میکند آموزش زبان عربی فصیح درعیلام ممنوع است ودفاع از فرهنگ باستانی وشهریگری عربی مجازات اعدام دارد.رژیم اشغالگرروستایی همواره میخواهد عیلامیان عرب زبان وغیر عرب زبان را عقب افتاده نگه دارد و فرهنگ عربی قلابی وبدوی ایرانی شیعه را به آنها تحمیل کند.پاینده باد شهریگران عیلامی عرب زبان مبارز وجنبش شهری و ترقی خواه عیلامیان عرب زبان وغیر عرب زبان در سرزمین عیلام اشغال شده توسط بیگانه

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای داورپناه گرامی تمام این کارها برای ترویج روستایی گری شیعه در شهرهای ایران است که تمام پست های مدیریتی انهارا از شوش تا سرخس دهگریزان شیعه غیر بومی اشغال کرده اند مجسمه آریوبرزن سردار بزرگ را از یاسوج پایین کشیدند ده ها مجسمه بزرگان تاریخی را از شهر تهران شبانه غارت ومنهدم کردند آخرینش حتی مجسمه مریم مادر عیسای ناصری بود که در پارک خیابان کریمخان تهران غارت کردند فرهنگ روستایی که پایه آن فرهنگ ابراهیمی است با هرنوع مجسمه که نشانه شهریگری است مخالف است ابراهیم پیامبر دهاتیان خاورمیانه حرکتش رابا شکستن مجسمه های بین النهرین شروع کرد طالبان روستاییان افغانی نیز مجسمه های ارزشمند بودا را در بامیان منفجر کردند هیچ کس هیچ توجهی به جریان روستاییگری در خاورمیانه نمیکند واین جریان استعماری روز بروز بیشتر وحشی گری میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی جالب است شما در فیسبوک خود بی حجاب در اینجا با حجاب!؟در آنجا دوستان شما یکسر باکویی های هستند که همگی باهم در تلاش تجزیه ایران هستید. در اینجا دم از یکپارچگی آذربایجان:اردبیل وتبریز و زنگان و....؟!در آنجا یکسر از عظمت ترکان وترکیه ودر اینجا حرف آذربایجان بزرگ؟!...

پاینده باد ایرانشهر
زنده باد آزادی

نوشته شده توسط: Anonymous

ستار سياحي فرزند جمعه معروف به ابوسرور متولد ١٩٧٥در تاريخ ١٠/١٣٨٦ در حين برگزاري مراسم شهادت يكي از فعالان سياسي توسط اطلاعات دستگير مي شود.

ايشان سه دفعه دستگير مي شود ( هر دفعه حدود ٤ ماه در حبس مي ماند)به غير از اين چندين بار توقيف در ستاد خبري با أخذ تعهد أزاد مي شد .وي در تاریخ 18/10/2012 توسط اطلاعات بازداشت مي شود و از طریق تماس تلفنی او را به ستاد خبری واقع در فلکه ساعت اهواز دعوت می کنند و برای اخرین بار به او اخطار می دهند که هیچ گونه شعری نسراید و دست از تحریک مردم بردارد و در غیر ینصورت او را بجایی می فرستند که بازگشتی ندارد.

در تاریخ 03/07/2012 اداره اطلاعات رژیم با شاعر فقید تماس تلفنی می گیرند و اورا تهدید می کنند که جنانچه دست از تحریک مردم برندارد وگرنه فرزندانش را یتیم خواهند کرد.

در نهایت ایشان در نیمه شب یازدهم نوامبر 2012 در منزل شخصی خود در کوی مشعلی اهواز و در جوانی خود و بطور مشکوکی می میمیرد.




ناگفته نماند فرزند عمه أش شنان سياحي ٧ ماه پيش هنگام رفتن جهت شب شعر بطرز مشكوكي زير ماشين مي رود و كشته مي شود اين أخير هم شاعر است.





با توجه به کثرت حوادث مشکوک رانندگی و قتل شعراء و فعالان فرهنگی عرب در سالهای اخیر هم اکنون رژیم شیوه جدیدی برای حذف فعالان فرهنگی عرب استارت زده است شیوهای نو که مسئولیت قتل این افراد را از خود دور می کند و به اعتقاد دوستان فقید ستار سیاحی مسمومیت این افراد است.

قربانیان حوادث مشکوک رانندگی زیاد می باشند و نکته مهم هم تعرض شعراء و فعالان فرهنگی بیش از دیگران به این نوع حوادث مرگبار می باشد. که برای نمونه می توان به قتل مشکوک سه شاعر پر آوازه عرب در شهر محمره(خرمشهر) بنامهای طاهر سلامی و عباس جعاوله و ناظم هاشمی که از پس از بر پایی شب شعری در بندر ماهشهر در حال بازگشت در جاده آبادان -ماهشهر در تاریخ25/03/2008 دچار حادثه مشکوک می شوند و هرسه در دم جان می سپارند. در سال 1385 شمسی نیز ایوب خنافره شاعر جوان و پر نشاط عرب در جاده کوت عبدالله شهر اهواز هم بطرز فجیعی کشته می شود ایوب پس از یک هفته از برپایی شب شعری می میرد که فیدیوی ان در شبکه یوتیوب منتشر می شود.

در آذر ماه سال 1390 شمسی هم به خانه شاعر عرب دیگری که ناصر جبر زرگانی نام داشت هم یورش می برند و او را به قصد کشتن در جلوی فرزندانش شکنجه می کنند که هم اکنون زمین گیر و فلج می باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

درمورد بزرگترین جانی وخونخوارتاریخ بشریت کورش یا خورش خاخامنشی اسلاوتبار به آثارناصرپورپیرارمراجعه فرمائید.هم خورش مثل خورشچف روسی وهم داریوش اسامی اسلاوی بوده بطوریکه مثلا باسامی بازیکنان هرتیم ورزشی ازممالک اسلاوتبارنگاه کنیدحداقل ازهرتیم 7-8 نفره دوسه نفرداریوش نام دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام خدمت آئلیارعزیز،البته که مسائل مطروحه ازطرف شما وجوابهای ارائه شده بنظرات دوستان ازجانب شما درکلیت درستند ولی متاسفانه عام گوئی بدون پرداختن بمسائل روز ایران وجنبش ها وخواسته های غیرفارس زبانان. آخرین مقاله یونس شاملی که هنوز دربخش ملی سایت موجوداست مسائل بسیارزنده ای رامطرح کرده است،لطف کنید به آنها هم جواب دهید.
وچون 21آذر دراه است نظرتانرا درموردپیشه وری ابرشخص تاریخ ایران وآذربایجان نیزبیان کنید باتشکرقبلی ساغ اولاسیز

نوشته شده توسط: Anonymous

من تركم و اذربايجاني ، ما اذربايجانيها به دوره روشن و ايام ازادي و ازادگي پيشه وري و حكومت فرقه دموكرات و ملي اذربايجان افتخار ميكنيم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي ايراني ..... لزومي نمي بينم كه آمارها كذايي و تاريخ بي سر ته شما را پاسخ بدهيم آينده نزديك نشان خواهد داد ضمنا ما در سرزمين خودمان ايستاده ايم مرد مي خواهيم ما را از سرزمين هايمان خارج كند

نوشته شده توسط: Anonymous

یک روستایی شیعه در منطقه اردکان با اطلاع نهاد های حکومتی سنگ نگاره های 5 تا ده هزار ساله بومیان فلات در اردکان را با لودردولتی تخریب کرد :

دبير انجمن دوست‌داران ميراث فرهنگی چارسوق کوير از تخريب سنگ‌ نگاره‌هايی با حدود پنج هزار تا ده هزار سال قدمت در شهرستان اردکان خبر داد.

به گزارش انتخاب ؛ رضا ملاحسينی گفته است که هفته گذشته فردی با هدف پيدا کردن اشيای عتيقه و گنج٬ با لودر همه اين محوطه را زير و رو و سنگ ‌نگاره‌های اردکان را تخريب کرده است.

به گفته او اين سنگ‌ نگاره‌ها شامل ۵۲ نقاشی مانند صحنه‌هايی از شکار بزکوهی٬ يوزپلنگ و نقوش باستانی است که تخريب شده‌اند.
مزدوران رزیم روستایی که هیچ کدام بومی فلات نیستندو شیعیان کوچرو مهاجم در صده های گذشته از عثمانی رانده شده هستند بارها توسط افراد دولتی برای تخریب آثار باستانی به بهانه اسلام خواهی ومبارزه با تاریخ قبل از اسلام ونیز غارت اشیائ عتیقه برای نهادهای دولتی و ارسال انها به خارج برای فروش به مجموعه داران خارجی سایت های تاریخی را تخریب و غارت کرده اند ضدیت با میراث فرهنگی از اصول فرهنگ روستایی است وهر انچه غیر اسلامی وبومی است باید از نظر آنها که خودرا بومی فلات نمیدانند واکثرا عراقی یا عثمانی سوری بحرینی یا لبنانی هستند از سطح فلات پاک شود متاسفانه هجوم شیعیان رانده شده از عثمانی مشکلات بسیاری برای تمدن دیرینه فلات به وجود اورده پس از حمله اعراب مسلمان از حجاز به فلات وهجوم مغولان وتورکان هجوم شیعیان رانده شده از عثمانی نقش زیادی در عقب افتادگی فلات داشته البته قبل ااز اصلاحات ارضی این افراد کوه نشین یا ده نشین بودند ولی از 50 سال گذشته با حمایت و هدایت کشورهای استعماری به شهرها هجوم آوردند ودر سال 57 نیز قدرت سیاسی را در دست گرفتند وتمدن هزاران ساله فلات را به فنا میدهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امیر حسین موحدی
اگر اشکالی ندارد و امکان دارد نام فیس بوک و یا ایمیل تان را برای بنده و دوستان بگذارید . بنده فعال ترک آذربایجانی بوده و مقیم کانادا . متشکرم

نوشته شده توسط: Anonymous

من اذری هستم اما قبل از ان ایرانی هستم. ایران وطن من است و ملیتم نیز ایرانی است.و به ان افتخار می کنم.
زبان فارسی زبان وطنم است و زبان اذری زبان مادریم.

من ترک نیستم .من اذریم. ما خواهان ازادی هستیم .

جوانان اذری طرفتار رضا پهلوی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسین موحدی
با احترام به شما اما سوالی اساسی از شما دارم . شما چگونه با افکارات بسیار افراط گرایانه آریایی نژادپرستانه همشهریتان آقای محمد ارسی می توانید هم سو باشید ...؟! شمایی که بسیار دمکرات تر و روشنفکر تر از ایشان در هر بعدی هستید...؟؟؟!!!
بنده و دوستان ترک آذری در حیرانیم و منتظر عملکردهای متعاقب شما. چون همسویی سالهای سال در پشت پرده و آشکار بین بهرام مشیری و محمد ارسی
بسیار روشنتر و شفاف تر از آن است که شما متوجه نشده باشید .ایشان " محمد ارسی" حتی تحمل یک نشریه وارلیق را برای سی میلیون ترک ایرانی به ریاست دکتر جواد هییت را ندارد و دایما در برنامه با زبان اتهام و مسخرگی و لودگی تمام به تمام نیروهای هویت طلب و فدرالیست می تازد و همه این فعالین از کوچک و بزرگ را مزدور و خیانتکار خطاب می نماید . با منطق ایشان و نظام خامنه ای اصلا تفاوتی در دشمنی با ترک و کرد

وجود ندارد . لطفا مواظب سیاسین خبره کار و هزار چهره باشید تا ..........................
با آرزوی توفیق
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

محسن جان / اينو من نزاشتم ،مي بأيد تفسيري بر أفكار بيمار كونه سر كويي نوشت، من ترسم از اين است كه أميد دانا جوان از اين شخص دفاع مي كنه، سر كارم و حروف فارسي ندارم......تا بعد بيم خونه ،،،،،،

نوشته شده توسط: محسن کردی

من عقیده دارم که اگر بزرگداشتی هست خوب است که در زمان زندگانی افراد برگزار شود. بزرگداشتی بصورت نوشته هم بزرگداشت است. سالها قبل در روزنامه نیمروز چاپ لندن در دو شماره در مورد داریوش همایون نوشتم و پس از آن نشریه وزین تلاش به مدیریت خانم فرخنده مدرس و آقای علی کشگر مطلبی درج کردند و حق مطلب را در طی سالیان با در اختیار گذاشتن «تلاش» شان در مورد داریوش همایون ادا کردند. من همین کار را در وبلاگم در مورد زنده یاد نادره افشاری تکرار کردم و چند بار مطالب او را در وبلاگم کپیه کردم و به خوانندگان هم توصیه کردم که اصل نوشته را در سایت ایشان ببینند و نیز نوشته های شان را دنبال کنند. و کیانوش عزیز... همانگونه که پیشترها هم گفتم، حتا دمکراسی نیز حد و مرزی دارد که نباید اجازه داد دشمنان دمکراسی و کینه ورزها از آن ادامه...

از آن مرزها عبور کنند و به دمکراسی آسیب برسانند. تو سالهاست در قلب دمکراسی زندگی میکنی و باید با بدانی که این سیستم اجازه نمیدهد که عزت افراد توسط هر بی سروپایی لکه دار شود. متاسفانه تو با عدم شناخت این حد و مرز آنچنان بلبشویی در ایران گلوبال براه انداختی که آخر گرداب اش دامان خودت را هم گرفت. تو با آن سیاست نادرست باعث جدایی دوستانی ارزشمند و آزاد اندیش از ایران گلوبال شدی که نادره افشاری و علی میرفطروس یکی از آنها بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش گرامی کار خوبی کردی این ویدیو را گذاشتی. امیدوارم آنهایی که گه گاه به رضاپهلوی نهیب میزنند که چرا جلوی طرفدارانش را نمیگیرد خوب این ویدیو را نگاه کنند. بارها من به این دوستان یادآور شدم که آقا نه سلطنت طلب یک بت پرست است و نه اینجا ایران زمان شاه و نه رضاپهلوی بجای محمدرضاشاه نشسته که بتواند به آن چاکران سابق تشر بزند. آنجا که رضاپهلوی بارها در مصاحبه ها در مورد چنین افرادی مورد سوال قرار میگیرد و میگوید که بابا من خودم هم از دست اینها عاجز هستم این یک نمونه اش است. حالا من از آدم های عامی انتظاری ندارم اما دچار تاسف میشوم وقتی می بینم کسانی که دستی به قلم دارند و خود را صاحب نظر میدانند چنین افرادی را مستمسک قرار میدهند و همه مشروطه خواهان را با چوب امثال این آدم و یک دیوانه دیگر در استکهلم میرانند. ادامه...

طرفدارانش را نمیگیرد خوب این ویدیو را نگاه کنند. بارها من به این دوستان یادآور شدم که آقا نه سلطنت طلب یک بت پرست است و نه اینجا ایران زمان شاه و نه رضاپهلوی بجای محمدرضاشاه نشسته که بتواند به آن چاکران سابق تشر بزند. آنجا که رضاپهلوی بارها در مصاحبه ها در مورد چنین افرادی مورد سوال قرار میگیرد و میگوید که بابا من خودم هم از دست اینها عاجز هستم این یک نمونه اش است. حالا من از آدم های عامی انتظاری ندارم اما دچار تاسف میشوم وقتی می بینم کسانی که دستی به قلم دارند و خود را صاحب نظر میدانند آنهم از طیف چپ چنین افرادی را مستمسک قرار میدهند و همه مشروطه خواهان را با چوب امثال این آدم میرانند. سلطنت طلبانی شبیه این آدم یکی دوسال اول انقلاب در آمریکا زیاد بودند. اما آنها «خوشبختانه» سالهاست مشکلات شان را با رژیم حل کرده و به ایران رفت و آمد دارند و دور رضاپهلوی را خط کشیده اند. کسانی شبیه این آدم بسیار کم هستند و طیف سلطنت طلب و مشروطه خواه را نمایندگی نمیکنند و درست نیست آنها را بزرگ کنیم. من که هروقت ویدیوی این مشنگ را می بینم عکس العمل ام فقط خنده است. واقعا یک تاک شوی خنده دار بییش نیست. من دیدم کیانوش صفت فاشیست به این آدم داده درحالی که فاشیزم یک مکتب سیاسی است و هرکسی هم موسولینی نمیشود. این بابا اصلا معنای فاشیزم را نمیداند و شعورش به این حرفها نمیرسد.
اما یک چیزی در این آدم و بقیه ما سلطنت طلبها هست که در شما چپ ها نیست. (البته این آدم گندش را در آورده) و آن استقلال رای مان است. شماها مثل ما ها اهل انتقاد از خود نیستید.
یک نکته دیگر را هم بگویم و آن اینکه سکویی تاریخ را تحریف میکند. رضاپهلوی سوگند نخورده پادشاه و شهریار بشود بلکه سوگند خورده از قانون اساسی مشروطه صیانت کند. کسانی که متن آن سوگند را نوشتند هرکس هرکسی نبودند و دیپلمات های سابق بودند و میدانستند چگونه بنویسند که خرده نتوان گرفت. صیانت کردن از قانون اساسی مشروطه هم جرم نیست بلکه یک حق است حتا اگر مردم ایران به جمهوری اسلامی رای داده باشند. آنچنان که صیانت از سوسیالیسم یک حق است حتا اگر مردم به جمهوری اسلامی رای داده باشند. پادشاه شدن ایشان هم بر اساس همان قانون اساسی تنها در صورتی ممکن است که مردم به قانون اساسی مشروطیت رای بدهند و نظام پادشاهی و نیز پادشاهی رضاپهلوی رای بدهند. این دیگر رای مردم است و نمیتوان بر رضا پهلوی خرده گرفت. هر کس دیگری هم به اندازه رضاپهلوی حق دارد خود را نامزد پادشاهی کند و اگر رای مردم را بدست آورد چرا که نه؟
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا شما را لو داده اند شما هایی که لو رفتین و به راحتی آزاد شدین در کدام بخش مدیریتی حزب فعالییت داشتین که یکه و تنها بدون اینکه دیگر افراد حزب رو بشناسین این مدیریت خطیر رو انجام میدادین؟ یا اینکه هیچ فعالییتی نداشتین یعنی هم برای دولت جمهوری اسلامی وهم برای حزب معنی نداشتین و لزومی به لو دادن و افشا گری خیالی جنابعالی نبود.
جای خالی ها رو پر کنید چون جای خالیها برای اطلاعات ایران مهمند که به قول خودتان انها هم از همه چیز با خبرند. افشاگریتان شبیه دادگاه اختلاس تو ایرانه. معلومه درستو خوب پس میدی.

نوشته شده توسط: Anonymous

شاید حرفاش مسخره بیاد ولی حقیقتی تلخ درونش هست که شاهزاده تکلیف هواداران و بقیه اپوزسیون رو مشخص نمیکنه.در این هفته مقاله ای در این رابطه خواهم نوشت

نوشته شده توسط: Anonymous

هر کسی‌ از زن خود شد یار من...ولی‌ هدف من باز شدن باب گفتمان مدنی می‌‌باشد نه آنگ‌های کهنه و نخ نما شده‌ای مثل پان ترک و این حرفها..اگر موضع حقیر را میخواهید بگذارید همینجا یکبار برای همیشه بنویسم :انکار حقوق ملی‌ آذربایجان قابل توجیه نیست نمی‌‌توانی‌ هم سنگ روشنفکری و ارمانخواهی را به سینه بزنی‌ و هم با افکار نژاد پرستانه قلع و قمع ملت آذربایجان را توجیه کنی‌

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب واحدی؛
ایران کشوریست که مردمانش پس ازصد سال مبارزه با استبداد جند صد ساله برای آزادی, دمکراسی وقوانینی مدرن, بدام رژیم حیله گری گرفتارآمده، به قرون وسطی بازگردانده شده ودرزندانی بزرگ با ازدست دادن کلیه حقوق انسانی وتمامی آزادیها، دریک قیومت مذهبی قانونی دست وپا میزنند. ولایت فقیه میگوید؛ مردم جاهل, ناقص وناکاملند, آنها شرعن نیازمند ومحتاج یک قیمند. ولایت فقیه برای احیاء اسلام اثنی عشری قوانین بیابان‌گردان را برمردمان ایران تحمیل کرده، در عینحال به تخریب تمدن وفرهنگ ايرانيان که آنرا بیارزش وبیمقدارمیدارد پرداختنه. علت عقب ماندن ایرانیان وکلیه مسلمانان جهان قوانین بیابان‌گردان با تبعیض های رنگارنگ بویژه تبعیض وستیزبا زنان یا نیمی از مسلمانان است. بس کنید سفسطه ومغلطه را، به اصل مطلب ومرکز مشکلات بپردازید.

نوشته شده توسط: Anonymous

من مردم از خنده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حالا چرا این فاشیست انقدر داد میزنه؟

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام خدمت جناب موحدي
با وجودي كه در ابتداي اين مقدمه خود را بي طرف ناميده و اين چند سطر را سر آغازي بر گشايش نظرات مختلف دانستيد طرز بيان و كج سليقگي در به كاربردن واژگان، بي طرفيتان را زير سوال مي برد استفاده از واژگاني چون حقوق (( ملت )) آذربايجان و تاكيد بر اصل خيالي سازمان ملل مبني بر تحصيل به زبان مادري شالوده سخنانتان را همچون قوميت گرايان مي نمايد
چگونه است كه گردانندگان و هواداران بلواي آذربايجان را عده اي قرباني و حق طلب مي ناميد و به تمامي مخالفان آن القاب سلطنت طلب شوونيست و ... مي دهيد؟ لابد نقداني چون مرحوم جهانشاهلو نيز در ضمره خائنين به اين آرمان خيالي خواهيد دانست . آرمان و خواستي عمومي كه تا تشكيل فرقه كسي از اهالي آذربايجان در جريان آن نبود ! و با خارج گشتن قواي روس نيز به يك باره از روح و تن اين قوم تحت استعمار رخت بر بست !

نوشته شده توسط: Anonymous

خوشبختانه اسناد دست اول در مورد بازیچه بودن پیشه وری امروز چاپ شده است. بخاطر شکست حقیرانه پیشه وری پانترکیستها داستان فاجعه مینویسند ولی هیچ سند جدی ندارند..درحالیکه روزنامه های وقت آن دوران روشن است که چه میگویند:
http://farda.us/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DA%AF%D8%A7…

نوشته شده توسط: Anonymous

در ضمن من گفتم که کسانی که به نام ترک-گرایی بخواهند بخشی از ایران را جدا کنند درست مانند اینست که ترکان آلمان یا اعراب فرانسه روزی مدعی بخشی از این دو کشور باشند.. زیرا همانطور که ترکان آلمان مهاجر هستند کسانی که دم ناتیونالیسم ترکی در آذربایجان ایران را میزنند بومی این منطقه نیستند و بومیان منطقه همان تالش/کرد/ارمنی هستند و بنابراین تنها این اقوام میتوانند در مورد جداشدن این بخش ایران نظر بدهند.. اگر روزی شهر لس آنجلس پر از ایرانی شد، این حق ایرانیان نیست که آن را جدا کنند و تنها سرخپوستان آمریکا میتوانند در این مورد نظر بگیرند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم لیدا
شمار ترکزبانان در کشور ایران بنابر آمار دقیق سی-آی فاکتبوک 12 ملیون است. دوم ما چیزی به نام "ترک آزری" نداریم.. بلکه آذری یک لغت فارسی است و آذربایجان یک لغت پارسی است و هیچکدام مربوط به شماها نیست. دوم کشور موسوم به آذربایجان متعلق به لزگی و تالشی و ارمنی هست و نام آذربایجان از لحاظ تاریخی هیچ ربطی به ترکان ندارد. قزوین و همدان هم ترکزبان نیستند(اکثراً) و شهرهایی مانند زنجان و تبریز و اردبیل از دوران صفویه به بعد ترکزبان شدند .. خوشبختانه امروز 60+ ملیون غیرترکزبان در ایران وجود دارد و همانزور که ارمنیان جلوی زیاده خواهی علیف را گرفتند و برادران ابرانی کردمان در ترکیه جلوی فاشیسم ترک بایستند..حدود 60+ ملیون ایرانی-زبان و حتی اکثریت مطلق ترکزبانان آذربایجانی (حدود 10 ملیون نفر) نیز با شماها نیستند. پس خواب خوش ببینید...اول بروید آن تیکه آرتساخ که آزاد شد (بدست ارمنیان) ..

اول بروید آن تیکه آرتساخ که آزاد شد (بدست ارمنیان) را پس بگیرید .. سپس برای ما ایرانیان ادعا دربیاورید..تنها در سه استان زبان ترکی اکثریت شد: اردبیل و زنجان و آذربایجان شرقی که مجموع جمعیت آنها 6 ملیون نفر هم نیست. آذربایجان غربی حدود 70% کردزبان هست و در قزوین و همدان ترکزبانان اقلیت محض هستند.. هرچقدر هم آمار پوشالی بیاورید بدرد نمیخورد زیرا آمارهای دقیق استانی وجود دارند.. در همدان هم نه تنها مرکز ترکزبان نیست (خود شهر همدان) بلکه سه شهر بزرگ دیگر استان نیز ترکزبان نیستند:نهاوند و تویسکران و ملایر..برای همین تظاهرات مسخره سوسک در همدان و قزوین نبود زیرا این مناطق ترک نیستند و ترکزبان نیستند..بهتر است از همان کنج خانه خودتان در باکو سفری به شهرهای ایران بکنید..مهاباد و قزوین و همدان و تمامی دهات دور و ور ارومیه و سلماس و خوی.. ترکزبان نیستند.

ما ایرانیان ولی حاضریم زمانیکه جمهوری علیف تالشهای ایرانی و ارمنی و لزگی را آزاد کرد و زمانیکه ترکیه حدود یک سوم جمعیتش که کرد هست را آزاد کرد.. تنها و تنها در این زمان با شما پانترکیستها در مورد آذربایجان ایران مذاکره میکنیم. وگرنه اگر بحث زور باشد امروز حتی ارمنستان فسقلی هم زده است توی دهن ترکان ظالم تاریخ و روسیه هم همیشه در تاریخ زده توی دهن ترکان ظالم. حتی یک وجب از خاک ایران متعلق به ترکان نیست زیرا ترکان پس از اسلام به این مناطق آمدند.

باز تاکید میکنم آذربایجان ربطی به شماها ندارد زیرا خود نام آترپاتکان در تاریخ پیش از حتی وجود نام یک ترک در تاریخ وجود داشته است.
همین را خوش باشید که ترکیه که متعلق به ارمنیان/یونانیان/کردها است را دزدیدید و هنوز 80% کشوری به نام جمهوی قلابی علیف دارید (که آنهم متعلق به اقوام بومی ارمنی/لزگی/تالشی هست). آذربایجان ایران هم متعلق تنها به تالش/کرد/تات/آسوری/ارمنی و آذربایجانیهای وطندوست هست..وگرنه کسانی که پس از اسلام با زور و کشتار به این منطقه امدند حق تاریخی بر آن ندارند...و چیزی در تاریخ به نام "ترک آذری" وجود ندارد زیرا هیچ کتابی پیش از 100 سال پیش هرگز چنین لغتی را استفاده نکرده است..
نوشته شده توسط: Anonymous

منهمعلويون هم با شما هم عقيده ام و آرزو ميكنم كه كاش در يكسال حكومت ملي آذربايجان شرف حضور داشتم و اندوره سرشار از عزت و آزادي و ازادگي را از نزديك نظاره گر ميبودم. خدمات يكساله دولت ملي آذربايجان براي آذربايجانيهايي همچو من كه پدرانمان تعريفش ميكردند غير قابل انكار است .روح پيشه وري و همرزمانشان شاد باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

در کل مقاله جامع ایست که به اساس تفاوت در رویکردها و تعریف از دموکراسی جنبش های ملی غیر فارس و جنبش های سراسری در ایران پرداخته است. نکته جالب توجه به پارادوکسی است که جنبش های به اصطلاح سراسری فارس (اعم از چپ یا راست) در تعریف دموکراسی یا گلوبالیزم یا اینترناسیونالیزم دارند و بر اساس آن جنبش ها یا حرکات ملی ملل غیر فارس را خواسته یا ناخواسته با ضد دموکراتیک ترین و فاشیستی ترین ادبیات که بعضا حتی افراطی تر از ادبیات سیاسی یا لومپن مآبانه جمهوری اسلامی می باشد هدف تخریب قرار می دهند.
آقای شاملی به خوبی به این تضادها چه در عرصه اندیشه و چه در عمل اشاره نموده و بی صداقتی گفتمان های سراسری در ادعای دموکرات بودن را متذکر شده اند. در قرن بیست یکم و عصر انفجار اطلاعات و کمتر کسی با هرگونه تفکر و اندیشه سیاسی خاص می توان یافت که مخالف گفتمان هایی نظیر گلوبالیزم و اینترناسیونالیرم باشد کما اینکه

حرکت های ملی چون حرکت ملی آذربایجان نیز عموما از این قاعده مستسنا نیستند.
اما هنوز هستند ایده های کلاسیکی که مخالف این ترمینولوژیها و تعاریف مدرن و انسانی از حقوق انسانها و دموکراسی و حق تعیین سرنوشت آنها میباشند. حاکمیت های ائدوئولوژیکی چون کره شمالی یا افرادی با تفکر "اريش هونکر" رهبر آلمانغربی؛ نیکولای چائسشکو در رومانی یا میلوشویچها در یوگوسلاوی سابق نمونه هایی از این دست هستند. نکته جالب اینکه چنین افرادی و تفکراتی که دستانشان به خون هزاران انسان آلوده است بیش از همه طرفداری اینترناسیونالیزم و گلوبالیزم و دموکراسی وانمود می نمایند. جمهوری اسلامی نیز کم و بیش ساختاری چون آن کشورها دارد و توسط افرادی با همان خصوصیات رهبری می شود.
بر کسی پوشیده نیست که اروپا از جنگ دوم جهانی درسهایی بسیار گرفت و آرامش و ساختار دموکراتیک کنونی اش را مدیون ان تجربیات و تلفات انسانی و پیآمدهای منفی ناشی آن است. اما بد نیست وقتی از اتحادیه اروپا صحبت می شود به تاریخچه شکل گیری و مسائل حقوقی سیاسی آن نیز توجه شود. والا صرف نام بردن آن به عنوان سمبل همگرائی و وحدت قاره ای یا جهانی برای مقابله با جنبش های ملل تحت ستم غیر فارس در ایران چیزی جز مصرف تبلیغاتی نخواهد داشت.
نخست اینکه اتحادیه اروپا بیشتر بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با سقوط دیکتاتورهای وابسته به آن و پیوستن داوطلبانه کشورهای اروپای شرقی شکلی جدی به خود گرفت. یعنی در این مورد تحمیل و زور در کار نبود. ضمنا این اتحاد بیشتر بعدی اقتصادی داشته تا جنبه ای سیاسی و خصوصا در عرصه سیاست داخلی هر کشوری سیاست مستقل خود را پیش می برد. لذا ذکر نمودن اتحاد اروپا به عنوان سمیلی از گلوبالیزم و وحدت جهانی دلیل موجهی برای پس گرا نشان دادن و تخریب حرکات ملی در ایران کثیر الملله نمی باشد. چه این دو مقوله تفاوتی ماهوی و جدی باهم دارند.
متاسفانه در صده اخیر تفکراتی "میلوشویچ" گونه بر این جغرافیای سیاسی (ایران) حاکم شده است. این نوع قالب تفکر چه در نوع آشکار ملی گرائی افراطی ایرانی ( پان ایرانیزم و سلطنت طلبی و نژاد برتر آریایی) و چه در نوع نهان با توصل به اینترناسیونالیزم و نادیده گرفتن و مسائله فرعی انگاشتن حقوق ملل فارس و وجهه المصالحه قرار دادن حقوق آنان و متهم نمودنشان به فاشیست بودن و ... توسط غالب چپ های کلاسیک ( مثل حزب توده و.. طبیعتا این شامل همه چپها نمی شود) مرسوم بوده است و حال نیز با شدتی کمی متفاوت ادامه دارد.
بحث ملی گرایان افراطی ( فارس) ایران گرا تقریبا منتفی است؛ اما بحث چپ مدعی اینترناسیونالیزم و دموکراسی که در ظاهر مخالف ملی گرایی؛ قدری متفاوت است. باید از کسانی مدعی کشوری به نام کره زمین و ملیتی به نام انسان هستند پرسید که زبان رسمی این کره یا اتحادیه منطقه ای چه خواهد بود؟ وضعیت حقوقی آنان به لحاظ اقتصادی؛ سیاسی و فرهنگی چگونه خواهد بود و تخمین چگونه الگویی را بدین منظور پیشنهاد می نمایند؟
اگر اینگونه و با این شدت مدافع اینترنسیونالیزم می باشید من و بسیاری نیز از طرفداران پر و پا قرص ان می باشم بیایید از همین آسیا شروع نمائیم و زبان رسمیش نیز انگلیسی یا عربی باشد ( به لحاظ اینکه انگلیسی ربانی بین المللی است یا عربی بدین جهت که اکثریت حمعیت ان مسلمانند و آشنا به زبان عربی) ؛ نام تمامی کشورهای موجود از نقشه سیاسی حذف و شهرها و قصبه ها بر آن نوشته شود؛ ملیت ها منحل ( چه تورک؛ چه فارس و چه .... ) و ملیت آسیایی جایگزین شود. برای شروع نیز همگان از زبان انگلیسی در مکاتبات به عنوان زبان بین المللی استفده نمایند؛ بدین گونه کسی نیز به ناسیونالیزم افراطی یا فاشیست بودن متهم نخواهد شد! اگر آسیا برای اینکار کمی ایده آلیست و غیر واقعی به نظر میرسد ابتدا از همین جغرافیای سیاسی ایران و با تغییر نام آن به ممالک محروسه که در برگیرنده یا تداعی کننده نام هیچ ملیتی نباشد که نزاع ملیتی نیز پیش نیاید؛ شروع نمایید.
ببینیم کسانی که سنگ دموکراسی را به سینه می زنند چه واکنشی خواهند داشت؛ خصوصا واکنش احزاب و جریانات سیاسی فرهنگی فارس ( اصلاحا سراسری) به این مسئله جالب خواهد بود و بدینگونه محکی نیز در میزان تمایل به دموکراسی جریانات مختلف زده خواهد شد و مرز فاشیست از ضد فاشیست ؛ صادقان از شیادان و ... مشخص می شود.
به نظرم نتیجه از قبل روشن است و آشکار؛ اما کاش فرصتی پیش می آمد تا این ایده آل ها فرصت آزمایش می یافت و حقایق از تاریکی ابرها روشن می نمود؛ خصوصا امروزه که دموکراسی و مدرنیزم و ... کارکردی چندگانه پیدا نموده اند و گاه به صورت ابزار تخریب نیز عمل می نمایند. نمونه آن دفاع حکومتی فاشیستی چون جمهوری اسلامی از حقوق بشر و متهم نمودن غرب و اروپا به نقض دموکراسی است.
تخریب جنبش های ملی دموکراتیکی نظیر حرکت ملی آذربایجان توسط برخی مدافعان ظاهری دموکراسی نیز به اندازه تخریب دموکراسی غربی توسط سردمداران جمهوری اسلامی مضحک و مملو از پارادوکس می باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال ممنون وسپاسگذارم .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي ايراني خيلي محكم صحبت مي كنيد و اين حق را چه كس و چه كساني به شما داده است كه اين حق را از 40 ميليون ترك آزري را از شما اجازه بگيرند كه چه مي خواهند يا نه شما اول ثابت كنيد كه آنان ايراني هستند بعد در ثاني خيلي اينطرف و آن طرف شنيده مي شود كه گفته مي شود ما خائن هستيم و مي خواهيم آزربايجان جنوبي را از ايران جدا كنيم و به شمالي ها بدهيم اين چه حرفهاي خنده دار است شما جواب مرا بدهيد اگر در قرارداد تركمن چاي به جاي نيمي از آزربايجان در سر حداد اراز آزربايجان دو شقه نمي شد و تا قزوين مورد توافق قرار مي گرفت و همه آزربايجان جدا مي شد هم اكنون باز ما را ايراني مي خواندي و حق و حقوق براي ما تعيين مي كردي ايا مرا آزربايجان روسي يا روسي آزربايجاني يا ايراني آزربايجاني چه حرفهاي خنده دار مي زنيد در ثاني خيلي شنيده ايم كه مي گوييد كه آزربايجان جنوبي قصد جدا شدن و الحاق شدن به شمالي ها دارد

اين هم از آن حرفهاي خنده دار ديگر است عزيز برادر از كي تا حالا كل در جزء ادغام مي شود اولا كه پرچم مقدسه سه رنگ آب لاجوردي قرمز و سبز با نشان ماه نشان اسلام ناب محمدي و ستاره اميد ملت اولين بار توسط محمد علي رسول زاده مطرح و به تصويب ملت آزربايجان رسيد در زماني كه آزربايجان بزرگ هنوز شقه نشده بود ثانيا شما كه گوشهاي خودتان را بسته و در اعماق تفكرات دوران هخامنش مانده ايد و نمي شنويد كه در ورزشگا ها هزاران نفر و در كوچه و خيابانهاي تبريز و اروميه و اردبيل و همدان زنگان و قزوين شعار (( آزربايجان بير اولسون پايتخته تبريز اولسون ) پس قرار نيست جنوب در شمال يا شمال در جنوب ادغام شود بلكه اتحاد ملت بزرگ آزربايجان مطرح است
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاسخ به پیامها 2: 1- دوستان عزیز، مبارزه مسلحانه کردها در طول 100سال دستاورد مهمی برای آنها نداشته است. به جز کشته های بسیار. این شیوه مبارزه اشتباه است و چریکهای فدایی هم آنرا امتحان کرده اند. از توی مبارزه مسلحانه دیکتاتوری سربرمیاورد نه دموکراسی و عدالت اجتماعی. راه درست، مبارزه مدنی و حقوقی مسالمت آمیز است.2- بهتر است کامنتها دقیقاً در رابطه با نظریه مقاله باشد که در مورد آن بتوان صحبت کرد.3- موضوعات حاشیه ای و دور از متن اصلی مقاله را نمیتوان اینجا مورد بحث قرار داد.4- میهن یا وطن دوستی خوب و مثبت است - و لازم- ولی با « ناسیونالیسم کور و افراطی» یا ناسیونالیسم به عنوان ایده لوژی متفاوت و متضاد است که در ادامه به نژادپرستی و برتری بینی یعنی به راسیسم و فاشیسم و شوینیسم منتهی میشود- که درست نیست. نمونه آن ناسیونالیسم آریایی ست که می بینیم.

5- مبارزه برای حقوق خود- ربطی به انترناسیونالیسم ندارد - این مسئله خارج از موضوع مقاله است.6- نظریات آ.ائلیار مربوط به هیچ مکتبی نیست و مختص خود اوست. چه درست باشند و چه اشتباه. 7- هدف یافتن راههای بدرد بخور- درست و عملی- و دور از اتوپی ها و بهشت سازی ها و خیال بافی هاست.8- هیچکس پیامبر و صاحب حقیقت و راه درست نیست. حقیقت و راه درست نسبی را با مشورت و هم اندیشی میتوان یافت و درجریان عمل بتدریج میشود تکمیلش کرد.9- با مغز هیچکس فکر نکنید- بکوشید با مغز خود بیندیشید. یعنی همه چیز را خودتان مطالعه کنید- درک کنید- نظریات مختلف و متضاد را ببینید - به آثار متفکران جهانی مراجعه کنید- تا خودتان بتوانید مستقل بیندیشید و سره را از ناسره جدا کنید. 10- جامعه امروزی- آذربایجان به جوانان مستقل اندیش و متفکر نیاز دارد- نه به کسانی که از این و آن - از این گروه و آن گروه- و غیره « طرفداری» کنند. آذربایجان نیاز به متفکر دارد نه مقلد.11- راستش بارها از بابت پایین بودن سطح اندیشه در میان خودمان - آذربایجانیها- گریسته ام. آخر ما در گذشته خیلی از متفکران جامعه روشنفکری را در دامان خود پرورده ایم . جای افسوس نیست که اکنون جوانان ما مقلد این و آن باشند؟ آیا خود توان مطالعه و یادگیری و تحقیق و اندیشه را ندارند؟ من اطمینان دارم اینان بسیار توانا هستند ولی راه « اندیشیدن» را لازم است درست بیابند. مجموعه مقالات صمد بهرنگی را بخوانید. ببینید چگونه و به چه روش و متدی میاندیشد. و مسایل را تجزیه تحلیل میکند. آثار متفکران جهانی را بخوانید و به روش تفکر و نگاهشان به مسایل دقیق شوید. کتابهای منطق و فلسفه را بیاموزید. 12- آذربایجان به اسلحه قلم و تفکر و اندیشه نیاز دارد ، نه به چیز دیگر.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای موحدی اول اینکه این نوشته چندین نقصان اساسی دارد. سر خط" روز نجات آزربایجان" که در زمان رژیم آریا پرست پهلوی تبلیغ میشد در واقع روز اشغال آزربایجان توسط ارتش مرکز و با همکاری خائنین همچون ذلفقاری میباشد. اگر به آرشیوهای آنزمان دسترسی داشته باشید، بیانیه ارتش محمدرضا خانی از آن ابتدا با سر خط روز اشغال آذربایحان یاد کرد ( البته در این اشتباه فرویدی حقیقتی آشکار نهان بود و آن همانا اشغال آزربایجان توسط نیروهای سرکوبگر ایران بود) هم از این رو بعدها از آن تخت عنوان " روز نجات آذربایجان" یاد کردند. دوم اینکه کمونیستها تماما با پیشه وری وفرقه دمکرات مخالف بودنداگر تشکیلات تبریز خود را تسلیم فرقه کردند تحت فشار باقر اوف بود . اما آنان هرگز از خیانت و تخریب دست برنداشتند

، در نامه های که به مسکو ارسال میکردند تاکید میکردند که با وجود حزب توده ایران وجود فرقه دمکرات آزربایجان غیر ضروری میباشد و با چاپلوسی در دربار کرملین از فرقه با عنوان ناسیونالیست افراطی یاد میکردند . تصادفی نبود که در سال 1950 م. ایوانف که رساله دانشگاهی خود را در باره حزب کمونیست ایران مینوشت از پبشه وری تحت عنوان دشمن خلق خویش یاد میکرد ؛ البته آنزمان پیشه وری در قید حیات نبود که از خود دفاع کند ، او مدتها پبش از آن توسط نیروهای امنیتی مسکو کشته شده بود. بنا براین دفاع از پیشه وری به عهده میر جعفر باقراوف افتاد، باقراوف بر خلاف جرگه قفقاز که زیر نفوذ ارمنی ها بود از استقلال آزربایجان جنوبی دفاع میکرد و هم او بود که در جواب ایوانوف به مالنکوف نامه ای فرستاد که عین ترجمه آن چنین است " پیشه وری در نزد خلق ایران شخصیتی دوست داشتنی و معتبر است. این افترا توسط حزب توده ( حزب کمونیست ایران ، آرتاشیس آواناسیان ) ساخته و پرداخته شده است. این هیج چیزی جز فعالیت های ضد انقلابی حزب توده در عین حال افترا های ساختگی بر علیه پیشه وری نمی باشد......." ( بر گرفته از کتاب آدی گوزه ل ممداوف: میرجعفر باقیر اوف ؛ تام مخفی، باکی 2012. ص 160).
این چند سطر آوردم تا از نقش مخرب کمونیستها به رهبری حزب توده بر علیه جنبش ملی آزربایجان بدون سند نگفته باشم. دیگر اینکه ارتش ایران روز 21 آذر به مرکز آزربایجان جنوبی وارد نشد این واقعه چند روز بعد اتفاق افتاد سردمداران فاشیست ایران برای به سایه انداختن روی 21 آذر این تاریخ را انتخاب کردند. بعد از ورد ارتش شاهی 25 هزار نفر از بهترین و فداکارتری مردمان آزربایجان وحشیانه قتل عام شدند بیش از 150 هزار نفر به قسمتهای بد آب وهوای جنوب دپورت شدند. تمامی کتابهای تورکی به سبک و سیاق فاشیزم در آتش سوختند تا ایده یک دولت یک ملت در امان بماند. بعد از آن نظریه پردازان آریامهری در کنار سیاست یکسان سازی و خفقان هجوم تبلیغاتی گسترده ای را بر علیه آزربایجان به راه اندختند و آنرا کار بیگانه گان خوانند تا به امروز که امروز است هر گونه حق طلبی از سوی آزربایجان به بیگانگان نسبت داده میشود. آن هم از سوی کسانی که بند نافشان را انتجن سرویس انگلیس بسته است و وجود خودشان مدیون بیگانه است.
در پایان روز 21 آذر فرخنده روز آزربایجان در راه حق تعین سرنوشت بود. نسل امروز آزربایجان با تکیه بر اعلان نامه حقوق بشر ضمن درس گرفتن از نقصانهای حکومت ملی آزربایجان تا احقاق حقوق خویش به مبارزه ادامه میدهد. امروز حرکت ملی گفتمان خویش را آفریده است و در عرصه گفتمانی در مقابل گفتمان هژمونی طلب به استقلال فکری دست یافته ؛ شایسته آن بود که شما هم جایگاه خود را در این میانه آشکارا بیان میکردید در آن زمان بهتر میشد دیالوگ کرد.
یاشاسین اوزگور آزربایجان
باقر افشار
نوشته شده توسط: Anonymous

کماکان منتظر نظر شما در مورد حمایت ترکیه از تروریست های حماس هستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

حامد عزیز نظر من روشن است: ورود ارتش ایران به آذربایجان در۱۳۲۵ با گساوت وبی رحمی ؛یک فاجعه بود دولت ایران و شخص شاه مسول این جنایات بود و هست؛ شاه می‌‌توانست بدون دخالت نظامی با ملت آذربایجان به مذاکره بنشیند و با اعطای حقوق آنها آذربایجان را در ترکیب ایران نگاه دارد ولی‌ شاه چنین اراده‌ای نداشت و از نظر ماهوی نژاد پرست و مستبد بود

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم پیرامون "" مقایسه انزوای ایران و ارمنستان """ عملکرد ترکیه و جمهوری آذربایجان نه تنها نقش چتر حمایتی تمام عیار ایران و روسیه در قبال ارمنستان را خنثی را کرد بلکه برتری سیاست خارجی‌ جمهوری آذربایجان و ترکیه را در بعد منطقه‌ای و جهانی‌ به ثبوت رساند. "" توجه "" اینک این دو ۲ کشور خود در محاصره " انزوای جهانی‌ "" قرار دارند. انزوای ایران و روسیه برخلاف ارمنستان در ابعاد منطقه‌ای و جهانی‌ است. چند هفته پیش نوشتم که آمریکا در چند سال آینده در صادرات نفت و گاز از عربستان و روسیه پیشی‌ خواهد گرفت. نتیجهٔ تحقیقاتی‌ که امروز در مدیا درج شده این حرف من را تایید می‌کند. با به درک واصل شدن اسد، رژیم ایران و پوتین روسیه ابعاد تازه‌ای از این انزوا را با تمام وجود حس خواهند کرد.