Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

تکلیف شهرهای با اکثریت ترک و اقلیت کرد آذربایجان غربی مشخص است. فقط لازم است که گروههای کردی دست از برنامه های بلندپروازانه خود بردارند و بدون آن که منطقه را به سمت جنگ ببرند مانند قاضی محمد به مذاکره با گروههای آذربایجانی بپردازند و مطمئن باشند که حقوق کردهای موجود در خاک آذربایجان جنوبی محفوظ خواهد بود چنانچه مرحوم پیشه وری برای کردهای غرب آذربایجان حقوقی از جمله تحصیل به زبان مادری در مدارس را در نظر گرفته بود. گروههای کردی که شهر اورمیه، را در داخل نقشه های خود می گنجانند باید بدانند که دومین شهر بزرگ آذربایجان جنوبی که در چند سال گذشته به یکی از قطبهای حرکت ملی آذربایجان جنوبی تبدیل شده و در بعضی از موارد حتی از شهر تبریز هم جلو زده است از مجموع بزرگترین شهرهای کردستان ایران ( سنندج+ مهاباد) هم بزرگتر است پس بهتر است که به فکر حقوق اقلیت کرد در چارچوب آذربایجان جنوبی باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

از عوامل سایت تشکر دارم مقاله کاملی بود
خاستم خاطر نشان کنم قربانیان این فاجعه ملت مظلوم کرد بودن
با تشکر مجدد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آ،ائلیار شما نوشته‌ای در مورد این به‌ اصطلاح آذربایجان غربی نوشتید پیشنهاد میکنم یک بار دیگر نوشته‌ی خودتان را بدقت بخوانید چون در لا بلای تمام نوشتتان که‌ به‌ ظاهر بی طرفانه‌ نوشته‌ شده‌ ولی تفکر ترک گرائی و حذف اتراک از خشونتهای دوران اول جنگ جهانی و قبل و بعد از آن میباشید شما در کل نوشته‌ی خود از جیلو لوق و کورد لوق میگوئید و اینکه‌ آنها کشتند و جنایت هیچ ابائی نداری من قبلأ نیز در یک کامنت بیان داشتم جایگاه این ترکها در خشونتها و این کشتارهای قبل و بعد جنگ اول جهانی و این که‌ تا کنون نیز ادامه‌ دارد در کجاست ؟؟؟

یک بار دیگر از این دوستان ترک چه‌ ناسیونالیسم ، چه‌ چپ که‌ بظاهر نوشته‌ی آ - ائلیار از آن دسته‌ میباشند و ، و سوأل میکنم کرد، ارمنی، فارس، روس، آسوری ،کلدانی، همه‌ جنایتکار بودند و هستند خوب شماها بفرمائید نقش ترکها در این کشت و کشتارهای منطقه‌ از 1000 سال پیش تا حالا چو بوده‌ ؟؟ اگر میفرمائید چنگیز، آتیلا، هلاکو، تیمور، آتاتورک. شاه عباس، اسماعیل شاه، آقا محمد خان، نصرلدین شاه و 1000 کوفتو زهرمار جنایتکار دیگر ترک به‌ تاریخ سپرده‌ شده‌ پس چگونه‌ است دست از سر اسماعیل سمیتقو بر نمیدارید ؟؟ جناب آ-الئیار ؟ مگر اسماعیل سمیتقو همزمان با آتاتورک گور به‌ گور نبوده‌ که‌ در ادامه‌ی کشتارهای عثمانیهای ترک 1500000 ارمنی، کرد، آسوری را به‌ قتل رساندند ؟؟ مگر اسماعیل سمیتقو هم زمان رضآ شاه قلدر نبوده‌ که‌ 14000 ملک شخصی مردم را در گوشه‌ و کنار ایران با زور تصاحب کرد ؟ مگر همین اسماعیل سمیتقو برادرش جعفر خان در زمان خلاء قدرت سیاسی جنگ اول در ایران برای مذاکرده‌ با 70 نفر به‌ تبریز میفرسد ترکهای جنایتکار تمام آنها را از دم تیغ نگذاراندند ؟ اتراک لطفأ بس کنید من قبلأ نیز گفتم اگر جنوسیادهای وحشیانه‌ کشتارهای به‌ وسعت میلونی، جایتهای ضد بشریت در یک کلام بربریتی در جهان رخ داده‌ باشذ قبل از همه‌ تاریخ این بر بریت و وحشیگریها را به‌ نام ترکها به‌ ثبت رسانده‌ .جناب آ-الئیار بی طرف یک بخش از جملات خود را برای یاد آوری میآورم جایگاه ترکها در این جنایتها در کجاست ؟؟

از آ الئیار تمام نوشته‌ شما اینگونه‌ است

شده اند. خوب ، حالا چکار کنیم؟ منظور از طرح این رخداده ها چیست؟ چه درسی از آنها برای امروز آذربایجان غربی میتوان گرفت ؟ یا حتی بشریت؟ رهبران جیلولوق و کوردلوق از چه ایده لوژی و آرمان پیروی میکردند، برنامه یشان چه بود؟ که مرتکب کشتار شدند؟ ناسیونالیسم افراطی دانسته و ندانسته آرمان آنها بود- آرمانی که در میان ما نیز تحت عنوان ناسیونالیسم ترک و کرد ترویج میشود.
نقش عجم ها را لطفأ بیان کنید ،، چرا ملت کرد برای ترساندن کودکان خود از لفظ( عجم هات) استفاده‌ میکند ؟ چون به‌ گواهی تاریخ عجمها هیچ وقت در مورد کشتار کردها 2 دل نبودند

جناب آ الئیار به‌ همین اکتفا نکرده‌ ایشان در نوشته‌ی خود برای تذکر 2 نقشه‌ از زیاده‌ رویهای کردها و ترکها را در کنار هم به‌ نمایش میگذارد از دیدگاه ایشان این نقشه‌ها آب به‌ آسیاب دشمن میریزد ولی ایشان در ادمه‌ی بحث خود باز فراموش نمیکند گوش زد کند که‌ کردها نقشيهای رنگا رنگ چاپ میکنند باز فراموش میکند که‌ اتراک نیز از نقشه‌های این چنانی اگر از کردها بیشتر چاپ نکنند کمتر چاپ نمیکنند ذهنیت ترکها همان ذهنیتی است در مورد آذربایجان غربی که‌ در قرباغ دارند 98% مردم قرباغ ارمنی زبان هستند این همه‌ کشتار را ترکها از ارمنی ها کردند باز مظلوم نمائی میکنند
نوشته شده توسط: Anonymous

احتمالا جناب آقاي حيدرخان ارومولو كه مي فرماييد دفاع جانانه چريك فدايي خلق انجام شد چون مقر دفترشان هم دقيقا خانه اي كه اول خيابان دانشكده و الان شده بانك توسعه صادرات روبروي كنسولگري تركيه بود مي فرمائييد ؟ و حتما هم مي خواهيد بفرماييد كه فرمانده اين گروه كه جانانه مبارزه كردن آقاي رحيم يلعبي بوده درسته ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي شاهين خيلي جالب معني ديكتاتور را تعريف كرديد بنابراين اين رضاشاه كبير و نيم پهلوي محمدرضا شاه و ربع پهلوي رضا شاه شما در اين 57 سال هيچ قتل و جنايت نكردند؟ يعني خود اين انسانها كه در سال 1325 در تبيز اروميه و ساير شهرها با نام روز نجات آزربايجان قتل عام شدن را شما قبول نداريد . زود پاسخ ندهيد كه انها كمونيست و خادن بودن هر چه هم بودن انسان بودن و اگر قرار است شما هر كسي را كه مخالف شما حرف بزند بكشيد ولي اسمش را قتل عام نگذاريد بنابراين اسمش ديكتاتوري نيست پس چيست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي حيدر خان ارومولو اين حادثه ديگر حادثه جيلولوق و كردلوق نيست كه از اصل ماجرا را كتمان كنيد اين حادثه را بنده هم حضور فيزيكي داشته ام شما كه بچه محل آن طرف خيابان دانشكده هستيد عرض كنم كه ما كه اين ور خيابان كه الان كو4 و كو6 به آن مي گويند مي داني كه همه اين خانه ها ديوار حياط آنها به زمينهاي آقاي افشارجو كه بعد انقلاب تقديم سپاه كرده بود و عرض كنم كه از سر كوچه ( انتهاي كوي 6) خانه آقاي سرهنگ تقي زاده ( رييس پليس آگاهي وقت ) خانه آقاي خزاني منزل آقاي دميرچي و آقاي (اسمش الان يادم نيست ) فرش فروشي در تيمچه اروميه و روبروي خانه ايشان منزل قديمي آقاي افشارجو كه به سازمان حفاظت محيط زيست اجاره داده بود همه در اختيار اين افرادي كه جنابعالي ارتش آرا مي فرماييد ولي نمي دانم چرا لباس كردي تن كرده بودن و با تيربار از بالاي پشت بام اين افراد به سمت داخل سپاه تيراندازي مي شد .

و روبروي همين منطقه خيابان ديلمقاني كه سپاه تا آنجا عقب نشيني كرده بود و در سر همين خيابان سنگر بسته بودن شب وقوع حادثه ابتداء با صداي آژير قرمز كه آن روزها اوايل جنگ هم بود برق قطع شد و همه به زير زمين رفتيم و با شنيدن صداي آژير سفيد صداي تيراندازي شنيده شد منزل ما از سر گوچه فعلي كه نامش الان شهيد پرهيزكار هست و دقيقا چسبيده به ديوار ساواك و سپاه امروز بود صداي بلندگوي سپاه بلند شد كه اهالي محله از آمدن به بيرون خداري نماييد شهر توسط اكراد منطقه محاصره شده و حمله مربوط به اين اكراد است . دوست داريد بيشتر هم توضيح بدهم . جناب آقاي ائيليار ملاحظه مي فرماييد جنبش ديگري هم در رابطه با اروميه درآمد از فردا گروه هاي ديگري مثل آسوري ارمني يهودي كلداني و...... از صاحبان اصلي اروميه خواهند شد پس چگونه مي شود با اين همه مذاكره نمود ؟؟؟؟ مشكل اين منطقه فقط بايستي الان مشخص شود حالا با مذاكره و هر چيز ديگر تنها راه مشكل منطقه همين است كه قبل از هر اتحاد كرد با ترك وضعيت غرب آزربايجان مشخص شود
نوشته شده توسط: Anonymous

عجیب است هروقت اسم ناصرپورپیرارمتعلق بقوم/ملت فارس میایددوستان پان حاکم ومحکوم دستپاچه شده وجزناسزا حرفی ندارند دوستان دلیل درردنظرات پورپیرارلازم واجباری است اگرداریدوچون چیزی درچنته نداریدوالقاب پان ترک وپان عرب وغیره به پورپیرارنمی چسبد پس بددهنی بهترین شیوه شماست.ولی مسائل علمی را بابدوبیراه وناسزاکاری نیست.من ازآقای توکلی خواهش کردم ودوباره تکرامیکنم که لطفآ مصاحبه ای باپورپیرارانجام دهندتا نظرات ایشان نیز دردیدهمگان قرارگیردحالاکه مصاحبه مدروزاست ومتاسفانه بعضی ها هم مصاحبه راباشو های تلویزیونی عوضی گرفته وبدلقک های تلویزیونی بدل شده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

********** مصاحبه آخوند خونخوار سیدحسین موسوی تبریزی با مسیح علی نژاد **********
http://www.masihalinejad.com/?p=5493

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم لیدا افشار من نمی دانم که شما این داستان حمله کردها در زمستان 1360 را از کجا آورده ای. من هم اهل اورمیه هستم و نانه ما در آن زمان یعنی زمستان 1360 در محله سومون آباد بود که چند صد متر با سپاه پاسداران فاصله نداشت. حالا چرا من صدای این درگیریها را نشنیدم؟ اینکه درگیری بین سپاه پاسداران و حزب دمکرات و کومله در اطراف همیشه بود، درست است و حتا یک بار درگیری به شهر هم کشیده شد ولی در زمستان 1360 چنین درگیری وجود نداشت. شاید آنچه که شما حرفش را می زنید حمله «آرا» (ارتش رهابیی بخش ایران به فرماندهی تیمسار اویسی) در بهار 1360 باشد که با دفاع جانانه کمونیستهای فدایی اکثریت و بعد هم با رسیدن سپاه و بعد از آن ملاحسنی و کمیته دفع شد و از دانشگاه به این طرف هم نیامد. جالب اینجاست که اکثریتیها که می گفتند سلاحها را تحویل داده اند ولی در حقیقت مقدار زیادی را نگه داشت بودند و در همانجا بکار بردند و

بعدا هم باعث دردسرشان شد چون سپاه و ملاحسنی همین را علم کردند و از آنها سلاح می خواستند. به هر ترتیب در زمستان 1360 در اطراف سپاه باسداران درگیری با کردها وجود نداشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقايان و مسئولين محترم ايران گلوبال با اين طرز برخورد كه شما در تفاوت بين كلام برخي قائل مي شويد مطمين باشيد كه با اصل تفكر دموكراسي كه در اين سايت در نطر گرفته ايد پيش نخواهد رفت شما براي نوشته (( بنده حقير )) از اينجانب كامنت ادبي مي گذاريد و براي دشنام و به افتضاح كشيدن ديگري حذف و كامنت مي گذاريد و بر افكار اينجانبه كه براي اطلاع از اوضاع منطقه غرب آزربايجان مطلب مي نويسم مهر ناسيوناليست و برچسب رژيمي مي زنيد بيانات سراسر فحش و ناسزا و تشابهات حيواني اين آقا يا خانم نوروز را براساس قوانين سايت ايران گلوبال مي دانيد ؟ اگر قوانين سايت ايران گلوبال اين مطالب را صحت و سالم مي داند كه ديگر فاتحه بقيه افراد خوانده است

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای رضا تقی زاده عجیبه در این کنفرانس شرکت کردن بانیان این کنفرانس رضا شاه کبیر و پسرش را دیکتاتور می خوانند دیکتاتور یعنی جانی و خطرناک وقاتل با این وصف وحال چه جوری شما را تحمل می کنند ؟ فقط برای تظاهر به وحدت ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي آ.ائلیار با تشكر از بيانات جناب عالي چند موضوع هم بنده اضافه نمايم كه اولا موضوع ناسيوناليست در فارسي زبانان يا بهتر بگويم پان فارسيست را متاسفانه همه دوستاني كه حتي در اين سايت در مورد زبان و نژاد آريايي سخن چنان زبان مي آورند كه گويي دنيا زماني فقط پر بوده است از نژاد آريايي دوما در اين كلمه اينكه كسي بگويد من ترك هستم پس نتيجه مي گيريم ايشان يك پان ترك است به نظر بي انصافي محض است چرا كه پس چه بگويد بگگويد بنده آريايي هستم و ترك زبان؟ در حالي كه خودتان بهتر مي دانيد

تشكيل دوران اوراتورها در 12000 سال پيش در مناطق اطراف وان فعلي تحت نام ( آوان ها) و منشعب شده از اين گروه به سوي درياچه اروميه فعلي سه شهر اصلي Uche,uchne, techan tapa ( قوم آزار ها و بخشي هم به سوي درياچه سوان امروزي همان ارمنستان (آرمن ها) ( رفرنس موزه شهر اروميه و آثار كشف شده اسكلت كتيبه ها و اسناد كه در اطراف شهر اروميه حسنلو گئلي كشف شده است ) البته كه از مطرح كردن اين موضوع قصد تاريخ و مباحث تاريخي ندارم و نداشته ام كه بر فرضيه اينجانب كشيدن موضوع به تاريخ كهن يك امر باطل و بيهوده است اما همانطوريكه فرموديد موضوع اختلاف بين تركها و كردها نبايستي بر اساس خواست حكومت فعلي ايران حركت داده شود اما دلايل بنده دقيقا بر اساس سياستي است كه حكومت در اين 34 سال در پيش كشيد . بطوريكه به درستي فرموديد تركيب جمعيتي تا قبل از انقلاب روستائيان اطراف شهر اروميه تا نزديك مرز ايران عراق و تركيه خصوصا احداث اردوگاه زيوه در زمان محمذ رضا شاه جهت بارزاني ها كه امروزه يكي از شهرهاي ايران محسوب گرديده است
اما از اهالي كه در سالهاي 1360 تا 1370 در اروميه زندگي مي كردند مي توانند به ياد داشته باشند كه هفته اي نبود كه كردهاي مسلح از سمت بند و راژان و زيوه به سمت شهر حمله مي كردن و درگيري هاي شبانه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اول خيابان دانشكده ( محل سابق ساختمان ساواك اروميه ) تا صبح طول مي كشيد زمستان سال 1360 هرگز فراموش نمي شود كه سه روز ساختمان سپاه و اطراف ساختمانهاي آنجا اشغال بود و ملا حسني مردم را براي دفاع از شهر در مسجد اعظم بسيج مي كرد خانه هاي اطراف تا صبح تخليه شده و به سمت شمال شهر انتقال يافته بودند و بالاخره بعداز سه روز و حمله از سوي روستاي بهنق ( كه امروز بهترين مناطق شهر اروميه محسوب مي شود ) با هلي كوپتراز روي رودخانه شهر چايي به سمت ساختمان سپاه حمله شد و باعث عقب نشيني كردها شدند .
اين داستان را از آن جهت عرض كردم كه موضوع ساخت راه درياچه اروميه كه امروز يكي از موضعله خشك شدن درياچه اروميه است بيشتر قوت گرفت چرا كه حكومت در اين تجربه اشغال شهر برآن بود كه بتواند در اسرع وقت نسبت به انتقال نيرو از تبريز شود . و اما بعد از سالهاي 1370 تغيير يافت و با يك صلح پشت پرده با برخي از گروه هاي مسلح كرد وارد مذاكره شد و همان سياست تغيير تركيب جمعيتي كه امروز مي بينيم شد .
و همان كه امروز بنام كمك هاي غير مستقيم به گروه پ ك ك مي باشد درر راستاي اعداف سياسي دخالت در موضوعات سياسي تركيه اما اينكه برخي دوستان كرد مرا ناسيوناليست كرد ستيز مي خوانند عرض كنم اتفاقا اينجانب نيز موضوع حل اختلاف اراضي اين مناطق را بعداز تشكيل دولتهاي مستقل هر دو طرفين مي دانم به شرطي كه توافقات حداقل در همين زمان تعيين و مشخص باشد و لذا اتحاد هر دو گروه بسيار براي حكومت زيان آور است اما وقتي مشاهده مي كنيم روابط صميمي و حتي نظامي امروز جمهوري اسلامي با اقليم كردستان عراق ( بارزاني ها) همان هاي كه در زمان محمد رضا شاه در اردوگاه زيوه اسكان داده شده بودند بيشتر و قوت بيشتري گرفته است نمي توانيم اين موضوع را ناديده بگيريم
نوشته شده توسط: Anonymous

پروژه مردزدایی از فلات مردان مخالف وغیر همراه با رزیم کشتارمیشوند منطقه نظراباد از مناطق بومی با سکونت 7 هزار ساله غیر اریایی است

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، بدبختانه من نمی دانم شما نوشتار مرا در لینک پیشین که سه برابر نوشتار فشرده لینک کنونی است خوانده اید و یا این نوشتار را که آقای آ.ائلیار فشرده ای از آن را در این لینک گنجانده اند؟ گمان بر این است که شما همین نوشتار فشرده را خوانده اید نه نوشتار لینک پیشین را، چون در نوشتار لینک پیشین پاسخ های من به پرسش های شما روشنترین پاسخ هائی است که می توان به پرسش های شما داد! پس خواهشمندم به لینک پیشین برگردید و نوشتار مرا بخوانید و برای یکجا گرد آمدن نوشته ها هر سخنی دارید در همان لینک پیشین بنویسید تا هم من بتوانم پاسخ شما را بدهم و هم بینندگان همه نوشته ها را یکجا در دسترس داشته باشند. سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اين عصبانيت شما نشانه بي فكري شماست ،كمي آب خنك بخوريد تا خداي نكرده سكته نكني! ملت كرد تا شما را دارد نيازي به دشمن ندارد،عامل عقب ماندگي هم افراد متعصب و خشك و خالي چون شما هستيد كه ميخواهيد تنها با زور و هاي و هوي حرف خودتونرو به كرسي بنشونيد. با فحش دادن به اين و اون كاري نميتونيد ازپيش ببريد و تنها غير از ضرر و زيان چيزي عايدتون نميشه ، من بيش از شما مرحوم قاضي رو ميشناسم و عقايدتش رو ميشناسم اون مرد بود نه مثل شما كه به راحتي با فحش دادن همه چي رو به قول خودت حل ميكني، كاش يك هزارم از مردي اون تو هم داشتي ...

نوشته شده توسط: Anonymous

اتفاقاً یکی از دلایل تجزیه کوردستان همین تلاش برای همکاری با دیگر ملت ها بوده است. ملت های دیگر پس از رسیدن به اهداف خود به کوردها خیانت کرده اند. از کرکسی به اسم مصطفی کمال تا مالکی بی شرف. همه از اول دم از همزیستی و همکاری می زنند و در نهایت جفتک می اندازند. اتراک می توانند از هرکه انتظار کمک داشته باشند تا برایشان کاری بکنند ولی کوردها دیگر منافع هیچ ملتی را بر منافع خود ترجیح نخواهند داد. اتراک می توانند پیشه وری(مگس) وار رفتار نمایند ولی کوردها قاضی محمد(سیمرغ) وار می ایستند و مبارزه می نمایند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از دوست گرامی، آ.ائلیار که این پرسش و پاسخ را به گونه جداگانه در سایت گنجانده اید. این سخن شما درست است که می گوئید: ( .......... موقع نوشتن به اصل « مختصر مفید» توجه کنید .......... ) چرا که بیشتر خوانندگان این نوشتارها سیاسی کاران حرفه ای نیستند و از خواندن نوشته های دراز خسته می شوند. من نیز می کوشم تا آنجا که بتوانم کوتاه و گویا بنویسم. دوستانی هم که می خواهند همه نوشتار مرا که کمابیش سه برابر نوشتار فشرده کنونی است بخوانند می توانند به کامنت شماره 7290 در این لینک نگاه کنند http://www.iranglobal.info/node/12162

نوشته شده توسط: Anonymous

ارومیه یک شهر ترک نشین بوده و مردم کرد هم اطراف شهر و روستاهای همجوار ارومیه زندگی کرده اند اما با مهاجرت و آوارگی در جنگ ایران عراق و نیز گسترش شهر نشینی و مهاجرت کردها به شهر ارومیه این ترکیب تا حدی دستخوش تغییر گردیده . اما اساسا هم اینک می توان با یک رفراندوم و آمار گیری براحتی متوجه گردید که جمعیت ترک زبان ارومیه بسیار بیشتر از کرد زبان است و تقریبا هم اینک بیش از 73 درصد از جمعیت شهر را ترکزبانان تشکیل میدهند لذا دوستان چرا به جای یک آمارگیری واقعی بدنبال آن هستند که ارومیه متعلق به کردهاست یا کرده. ؟! در هر شهر یا روستا یا منطقه که ترک ها در آن اکثریت هستند و در آن مناطق سکونت دارند متعلق به آن ملت است و بر عکس . اما اقلیت ساکن کرد هم بایستی حقوق مدنی خود را در میان اکثریت می توانند داشته باشند. لذا نخست آمار واقعی ساکنان ارومیه را بایست در آورد بعد به حل منصفانه و دوستانه.

ادعاهای تاریخی و گذشته هیچ اعتباری نداشته و ندارد چرا که بارها شهرها دست بدست شده و بارها بافت جمعیتی دچار تحول و دگرگونی گشته اگر کالبد شکافی تاریخی مد نظر بعضی ناآگاهان باشد پس بفرمایید شهر و منطقه را به آشوری ها و ارامنه بدهید و هم کردها و هم ترک ها شهر را تخلیه فرمایید چون در برهه ای از تاریخ و در زمان معین این شهر مسلمان نشین نبوده چه رسد به کرد و ترک. هم چنین بایستی عراق و سرزمینهای افغانستان و تاجیک را ضمیمه ایران کنید و از مردمان فعلی عرب و روس و تاتار تخلیه. یا کشور ترکیه فعلی را تحویل رومی ها باید داد و ...پس این منطق کالبد شکافی تاریخی هرگز نمی تواند راه برد و راه حل اختلافات باشد پس آنچه مهم است نخست ساکنان فعلی و حرمت انسانی مردمان کرد یا ترک است که اکنون ساکنان فعلی این شهرها و سرزمینها هستند و بافت همین مردمان تعیین کننده است . اما دوستان کرد وترک شوونیسم فارس سعی در کالبد شکافی تاریخی منطقه و مخصوصا شهر ارومیه را دارد تا با ایجاد اختلاف و جنگ نژادی موجب اسقرار حاکمیت خود شود و بعد اختلافات و جنگ و نفرت دوباره خود به عنوان ناجی و میانجی به میدان معرکه بیاید و به سرکوب هر دو ملت مظلوم بپردازدچنانچه بارها همین کار را هم کرده. . آیا ترک ها و کردهای عزیز این سیاست حکومت را نمی دانند ؟! که بعضی ناآگاهین و یا ناسیونالیستهای افراطی و یا مزدوران جکومت مرکزی به عمد سعی در ایجاد و خلق اختلاف دارند...؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی مطالب شما را بدقت خواندم و با تفاسیر شما از مسایل هفتاد درصد موافقم اما دقیقا شما به 3 سوال فوق جواب شفافی نمی دهید . مثل بله یا خیر ...؟!
شما ملت را تعریف و شرط وشروط اما و اگر ها کنار هم می چینید آخر بگذارید من به شما اصل روشنی را اعتراف کرده و بگویم من صد در صد حاضرم که با اصل قرار دادن هر 3 مورد که برایتان قید کردم با لحاظ قرار دادن یک کشور مستقل یا جمهوری خودمختاری یا فدرال چه در داخل ایران و چه مستقل حاضرم نظام آن صد در صد مارکسیستی یا کمونیستی یا هر آن چه که شما تصور می کنید باشد. و یک سیستم مترقی اداره آذربایجان جنوبی را بر عهده گیرد ومشکلی با عقاید شما ندارم. برای من نخست وجود یک دولت ملی مردمی با اختیارات وسیع اولویت دارد که درآن ملت آذربایجان مثل تاریخ گذشته دچار نسل کشی و لشکر کشی از مرکزو استبداد زدگی مرکزی نشود اما من هیچ مکانیزم محکمی و

او قارانتی سراغ ندارم که ضمانت کامل وعملی سعادت ملتم را حفظ و مدافعه نمایدحال این ضمانت از سوی چپ مارکسیست یا و راست و دمکرات و غیر دمکرات باشد . من روشن کردم و اذعان نمودم که که ملتی که حاکمیت ملی منطقه ای و مقدرات خود را نداشته باشد نمی تواند ایده های دمکراتیک خواهانه خود را در سراسر ایران به مرحله اجرا بگذارد . داستان و تاریخ غم انگیز میرزا کوچک خان جنگلی و ستارخان و باقر خان و انحراف مشروطیت و قتل عام ملت ما در وقایع شیخ محمد خیابانی اقبال لاهوری و پیشه وری هنوز جلو چشمان ماست و درسهای تاریخی که نشان داد که بدون سلاح و قدرت نظامی مستقل از مرکز و یک دولت ملی و حاکمیت ملی نمی توان با تکیه بر دمکراسی وعده داده شده از سوی تهران با انتظار نشست و بدون داشتن دولت ملی منطقه ای در داخل یک ایران متحد نمی تواند ضامن هیچ نوع دمکراسی سراسری در ایران باشد .چننچه در کشور اسپانیا با آن دمکراسی اروپایی گاتالانها "باسک" ها و نیز ایرلندی ها در فضای نسبا دمکراتیک آن کشورها هنوز که هنوز است در حال مبارزه هستند و سعی در اختیار گرفتن مقدرات ملی خود . لذا اگر شما فکر می کنید که با استقرار دمکراسی در ایران که به عقیده من "محال است " باز هم بدون وجود حاکمیت ملی ملت آذربایجان و کردستان و... امکان پذیر است اشتباه محض می کنید این نوع دمکراسی مد نظر شما حتی در صورت استقرار همان خواهد شد که که در اسپانیا و انگلستان و ایرلند هست.
لذا آقای تبریزی در وحله نخست بنده نه با ناسیونالیسم خوب و یا بد ونوع و تقسیمات و تعبیر و تفاسیر و نه با مارکسیسم خوب و بد کاری ندارم لطف کرده و موضع خود را شفاف مثل مثال فوق من بیان کنید و ما را خلاص از این مباحث دو گانه سه گانه و و چند طرفانه . لذا جواب شما به 3 سوال فوق به طور شفاف آری است یا خیر. ؟! خیلی خلاصه ......متشکرم
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی گرامی ممنون از توضیح شما . واژه اصلاح شد.* عزیز agrin kaya در صورت امکان لطفا نظر خود را در مورد کوردلوق- اسماعیل آقا سیمیقو- بنویسید. در متن قید شده که در حرکات او انسانهای بیگناه کشته شده اند. آیا این مسئله را صحیح نمیدانید؟ یا موضوع آرمان ناسیونالیستی را؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز تبریزی، ببخشید که کامنت شما را جهت باز درج خلاصه کردم. لطفاً در صورت موافقت موقع نوشتن به اصل « مختصر مفید» توجه کنید. ممنون از زحمتهای شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

از این شخص (ناصر پورپیرار) فرد آگاه تری نداشتید که در باره تاریخ ایران " آگاه سازی" کنید؟! این آقای پورپیرار که هیچگونه تحصیل دانشگاهی و اعتبار علمی ندارد مدتهاست که در داخل ایران هم رسوا شده و سخنانش مورد ریشخند همگان است، یکی از"استادان " بی مایه جمهوری اسلامی از جنس قرائتی و رحیم پور ازغدی و روازاده که وجه مشترکشان اظهارات شگفت آور بی پایه در تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از مطلب شما - شهر ارومیه نماد برادری دو ملت کردستان و آذربایجان است و باید به نماد همزیستی مسالمت آمیز کردها و ترک ها تبدیل شود.
ولی در مورد قضیه کوردولوق با شما موافق نیستیم.!!!!

یک کردستانی از ارومیه

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار با سلام،
گذشته از محتوی نوشته تان که با قسمتی از آن موافق و با قسمتی دیگرش مخالفم، لطفا در مقام یک انسان فرهیخته که با نژادپرستی مخالف است، کلمه "جهود" را در باره هم میهنان و غیر هم میهنان یهودی بکار نبرید. "جهود" یک کلمه تحقیرآمیز برای خرد کردن شخصیت یهودیان است. به نظر من اگر منظور تعلق قومی این عزیزان است، باید کلمه "یهودی" را بکار برد و اگر منظور تعلق دینی است، "کلیمی" را.
در باره پیشه وری هم قبلا با هم بحث کوتاهی کرده ایم، هم علت پیروزی (1324) و هم علت شکست (1325)ایشان تنها و تنها بدلیل سرسپردگی تمام عیار او و فرقه به شورویها و شخص باقراوف بود. بدون اعمال نفوذ آنها نه حکومت فرقه پا می گرفت و نه آبی از آب تکان می خورد. همانطور که دیدیم با قطع حمایت شوروی فرقه قبل از رسیدن ارتش ایران به تبریز سقوط کرد و رهبرانش فراری شدند. یعنی استالین و باقراوف با آنها حتی اجازه شلیک

یک گلوله را هم ندادند، قاضی محمد ولی تا آخر در کنار مردم مهاباد (و نه کردستان) ایستاد و ننگ دورویی را بجان نخرید.

شاد باشید
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

امید دانای گرامی! با پوزش، دوباره آنرا به گوناگون انتقال دادیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

پوزش میخواهم اما این مطلب چه ربطی به اخبار کوتاه دارد در ثانی شما نخست در قسمت گوناگون گذاشتید و حالا در قسمت اخبار کوتاه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

امید دانای گرامی! لطفا در تنظیماتی که در مورد محل مطلب انجام می گیرد، دست نبرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

be onvane ye hamvatane azarbayjani motaasefam . omidvaram in dustane pan, harfe jenabe iranio be gush begirand va saay konand khodeshunro bala bekeshand. .

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، این سخن زبانشناسان که می گویند: زبان پارسی یا همان زبانی که هم اکنون زبان کاربردی ایرانیان است چهره ای از زبان عربی است سخن صد در صد درستی است! البته نام درست این زبان (دری) است نه پارسی که گذاشتن نام نادرست پارسی به روی زبان کاربردی ایرانیان نیز داستانی دراز دارد..........

دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، این سخن زبانشناسان که می گویند: زبان پارسی یا همان زبانی که هم اکنون زبان کاربردی ایرانیان است چهره ای از زبان عربی است سخن صد در صد درستی است! البته نام درست این زبان (دری) است نه پارسی که گذاشتن نام نادرست پارسی به روی زبان کاربردی ایرانیان نیز داستانی دراز دارد. پنجاه تا نود در صد واژگان زبانی که به نادرست پارسی نامیده می شود و هم اکنون زبان کاربردی ایرانیان است عربی است! در همان یادداشتی که شما فرستاده اید واژه های: کشف – اعتراف – شخصیت – تعقیب – مقوله – ملت – جنوب – حق – تعیین – اساس – کسب – استقلال – مختار – اعتقاد – عمیق – لذا – فکر – صراحت – ایمان – حتی – مرام – حزب – علنا – قید – ابا – فعالین – هویت - کافی – حال – جریان – مخالف – عضو – تنقید – متهم – حد – اوصاف – متعلق – مقابل – قرار – ادعا – مثل - فارس – افتخار – کاملا – طلب – تعارض – معقول – انسان – منتظر – جواب – مورد – فوق - صورت – شفاف – جزء – مترقی واژگانی عربی هستند! تا اینجای کار شاید کسانی پیدا شوند و بگویند که بسیار خوب! تو که می گوئی من تک میهن (اینترناسیونالیست) هستم و درباره سخن گفتن به هر زبانی نیز بی طرف هستی پس اگر واژگانی از زبان عربی به زبان پارسی آمده باشند و یا حتی اگر زبان کاربردی همه مردم ایران یعنی هفتاد میلیون ایرانی زبان عربی صد در صد سره باشد برای تو یکسان خواهد بود از چه چیزی گلایه داری؟ دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، پاسخ من این است که دردسر و گرفتاری از آنجا آغاز می شود که واژگانی از زبان عربی به زبان پارسی آمده اند که یا در معنائی دیگر به کار می روند و یا چند معنای گوناگون و حتی وارونه باهم دارند! برای نمونه واژه (اصلا) در زبان عربی از واژه (اصل) عربی برگرفته شده است و معنای واژه اصل در زبان پارسی (ریشه) است و معنای واژه (اصلا) در زبان پارسی (ریشه ای) است! و به کار بردن واژه (اصلا) به جای (هرگز) نادرست است. در جمله: ( من اصلا به چین نرفته ام ) باید به جای واژه (اصلا) واژه (هرگز) نوشته شود: ( من هرگز به چین نرفته ام ) و یا واژه (تماشا) از واژه (مشی) یا (راه رفتن) که واژه ای عربی است برگرفته شده است و معنای واژه (تماشا) در زبان پارسی ( باهم راه رفتن ) است نه (دیدن) که در زبان عربی به آن (رؤیت) گفته می شود! و یا معنای واژه (تحصیل) عربی در زبان پارسی ( به دست آوردن ) است نه (آموختن)! در زبان عربی برای (آموختن) واژه (تعلیم) به کار برده می شود نه (تحصیل)! پس واژه (تحصیلات عالیه) نادرست است و یا باید (تعلیمات عالیه) بنویسیم که عربی باشد و یا (آموزش پیشرفته) بنویسیم که پارسی باشد. از این روی زبانشناسان بر آنند که هر زبانی اگر سره نوشته شود شیوا و رسا و کارآمد خواهد بود و اگر ناسره نوشته شود کارائی آن کم شده و سرانجام از میان خواهد رفت. برای ویرایش زبان پارسی اندیشمندان و دانشمندانی مانند: احمد کسروی تبریزی، حسین گل گلاب، داریوش آشوری، پرویز داریوش، میرجلال الدین کزازی و .......... کارهای ارزنده ای انجام داده بودند. با به روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه که با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایرانیان تیره روز فرمانروائی می کند همه این کوشش های ارزشمند نافرجام ماندند و زبان پارسی آن چنان آشغالی شد که حتی پارس زبان ها نیز از آن بیزار شدند! و هم اکنون بسیاری از پارس زبان ها می گویند و می نویسند که ای کاش زبان کاربردی مردم ایران زبان انگلیسی شود نه زبان پارسی ناکارآمد رژیم ولایت فقیه که چهره ای از زبان عربی است! دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، دو واژه که از زبان عربی به زبان پارسی آمده اند و معناهای گوناگون و وارونه باهم و گیج کننده و سردرگم کننده ای دارند واژه های (ملت) و (ملی) هستند. معنای واژه (ملت) عربی در زبان پارسی (مردم) است و معنای واژه (ملی) عربی در زبان پارسی (مردمی) است. البته در زبان عربی برای واژه (مردم) پارسی واژه (ناس) نیز به کار برده می شود. دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، به آن واژه ای که در زبان انگلیسی به آن نیشن (nation) و در زبان فرانسوی به آن (ناسیون) گفته می شود در زبان عربی (شعب) گفته می شود نه (ملت)! و برابر واژه (شعب) در زبان پارسی (بوم) است نه (مردم)! صدام حسین دیکتاتور پیشین و پان عرب و ناسیونالیست عراق ارتشی از نیروهای وفادار به خود را برپا کرده و نام آن را (جیش الشعبی) یا (ارتش ناسیونالیستی) گذاشته بود و صدام حسین نام این ارتش را (جیش الملی) یا (ارتش مردمی) نگذاشته بود! دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، بدبختانه و به نادرست واژه (ملت) عربی در ایران به جای واژه (شعب) عربی و یا (بوم) پارسی نیز به کار می رود! و واژه (ملی) در ایران به نادرست به جای واژه (شعبی) عربی و (بومی) پارسی نیز به کار می رود! دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، با این پیشگفتار واژه (ملت آذربایجان) دو معنای صد در صد وارونه و ناهمسان باهم می تواند داشته باشد! یک معنای واژه (ملت آذربایجان) این است: مردمی که در بخشی از کره زمین که آذربایجان نام دارد زندگی می کنند و یا مردم باشنده در آذربایجان از هر نژاد و گویشوران به هر زبان. این مردم شاید ترک، پارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری باشند و به زبان های گوناگون سخن بگویند. با این شناسه از آذربایجانی بودن اگر پسری تبریزی به تایلند برود و با دختری تایلندی ازدواج کند و آن دختر تایلندی به آذربایجان بیاید و در آذربایجان زندگی کند آن دختر زاده شده در تایلند نیز آذربایجانی است و با این شناسه از آذربایجانی بودن اگر دختری تبریزی با پسری افغانی ازدواج کند و آن پسر افغانی به آذربایجان بیاید و در آذربایجان زندگی کند آن پسر زاده شده در افغانستان نیز آذربایجانی است و با این شناسه از آذربایجانی بودن فرزندان دورگه و چند رگه چنین کسانی نیز آذربایجانی هستند. دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، معنای دوم واژه (ملت آذربایجان) این است: کسانی که نژاد آنها از نژاد ترکانی است که پدران و مادرانشان از سرزمینی به نام ترکستان یا ختا در شمال باختری چین که امروز بخشی از کشور چین به نام سین کیانگ است به بخشی از کره زمین که آذربایجان نام دارد کوچ کرده اند و به زبان ترکی سخن می گویند آذربایجانی هستند. با شناسه دوم از آذربایجانی بودن پارس ها و عرب ها و ارمنی ها و آشوری ها آذربایجانی نیستند چون نژاد آنها از نژاد ترکان سرزمین ختا نیست! و با شناسه دوم از آذربایجانی بودن کسانی مانند: سیداحمد کسروی تبریزی، سیدجعفر پیشه وری، سیدمحمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) ، سیدکاظم شریعتمداری، سیدمیرحسین موسوی، سیدمیرآرمان سیدعلینژاد عالی نسب (آرمان عالی نسب) و ............ هیچکدام آذربایجانی نیستند چون از دیدگاه دانش نژاد شناسی سیدها عرب هستند و عرب ها یا باید گورشان را از سرزمین آذربایجان گم کنند و یا باید کشته شوند و لاشه آنها سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی با نژادهای دیگر آلوده نشود! و با شناسه دوم از آذربایجانی بودن ازدواج آن دختر تایلندی با آن پسر تبریزی که از آنها یاد شد ممنوع است! و اگر ازدواجی رخ دهد یا باید آن دختر تایلندی از شوهر تبریزیش طلاق بگیرد و گورش را از آذربایجان گم کند و به تایلند بازگردد و یا باید کشته شود و لاشه اش سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی با نژادهای دیگر آلوده نشود! و با شناسه دوم از آذربایجانی بودن ازدواج آن پسر افغانی و آن دختر تبریزی که از آنها یاد شد ممنوع است! و اگر ازدواجی رخ دهد یا باید آن پسر افغانی زن تبریزیش را طلاق دهد و گورش را از آذربایجان گم کند و به افغانستان بازگردد و یا باید کشته شود و لاشه اش سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی با نژادهای دیگر آلوده نشود! و با شناسه دوم از آذربایجانی بودن فرزندان دورگه و چند رگه چنین کسانی نیز آذربایجانی نیستند و باید کشته شوند و لاشه آنها سوزانده شود تا نژاد ترکان ختائی آلوده نشود! دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، با شناسه دوم از آذربایجانی بودن در شهرهائی مانند اورمیه و نقده و مهاباد و بوکان و اشنویه و .......... که کمابیش نیمی از آنها ترک و نیمی از آنها کرد هستند باید جنگی برای کشتار کردهائی که با این شناسه آذربایجانی نیستند درگیرد و ترک ها و کردها تا می توانند همدیگر را بکشند و در این مسابقه آدمکشی هر کس برنده شد و بهتر و بیشتر توانست بکشد شهرهای اورمیه و نقده و مهاباد و بوکان و اشنویه و .......... از آن او خواهد بود! دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، شما سه پرسش از من پرسیده اید و گفته اید که: ( .......... منتظر دیدگاه و جواب شما به 3 مورد فوق به صورت شفاف هستم .......... ) که نخستین آنها این است: ( .......... آقای تبریزی به من بگویید و بنویسید که آیا شما هم به ملت بودن آذربایجان اعتراف می کنید؟! .......... ) این هم از پاسخ روشن و سر راست من به شما درباره پرسش نخست: چون واژه (ملت آذربایجان) دو معنا و دو شناسه صد در صد ناهمسان دارد با شناسه نخست آن چنان که گفته شد من آذربایجانی بودن و ایرانی بودن و آمریکائی بودن و کانادائی بودن و چینی بودن و .......... را می پذیرم که به این دیدگاه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) گفته می شود و با شناسه دوم از واژه (ملت آذربایجان) آن چنان که گفته شد من نه آذربایجانی بودن را می پذیرم، نه ایرانی بودن را می پذیرم، نه ترک بودن را می پذیرم، نه پارس بودن را می پذیرم، نه آلمانی بودن را می پذیرم، نه ژاپنی بودن را می پذیرم و نه هیچ (ملتی) را در سرتاسر کره زمین! به شناسه دوم از واژه (ملت) دیدگاه ناسیونالیستی یا شعبی یا بوم گرایانه گفته می شود. ********** دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، درباره پرسش دوم شما که آموزش زبان ترکی است پاسخ شما و دوستانی مانند شما را من چندین بار داده ام و نیازی به چندباره گوئی نیست و پاسخ کوتاه و گویای شما این است که دیدگاه من درباره زبان های گوناگون دیدگاهی بی طرفانه است و زبان تنها ابزاری است برای پیوند میان انسان ها و جز این ارزش دیگری ندارد و زبان کاربردی همه مردم ایران یعنی هفتاد میلیون ایرانی اگر ترکی باشد یا روسی باشد یا چینی باشد یا عربی باشد یا انگلیسی باشد یا پارسی باشد یا کردی باشد و یا هر زبان دیگری باشد می تواند باشد و ما نباید از زبان بتی ناسیونالیستی بسازیم وهمه چیز را در پای این بت ناسیونالیستی قربانی کنیم! ********** دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، درباره پرسش سوم شما ( .......... حق جدا شدن یا ماندن بر اساس همه پرسی و رفراندوم برای استقلال یا فدرالیسم .......... ) درباره خودگردانی (فدرالیسم) من بارها نوشته ام که خودگردانی بهترین و خردمندانه ترین روش کشورداری در جهان است و شناسۀ خودگردانی (فدرالیسم) تمرکز زدائی از پایتخت و پخش کردن همۀ دارائی یک کشور در سرتاسر یک سرزمین و گرداندن کارهای هر بخش از کشور از سوی مردم همان بخش است و کشورداری پیشرفته در جهان نیز بر این روال است و همه کشورهائی که در سازمان ملل دارای حق وتو هستند با روش فدرالی گردانده می شوند و کشورهای پیشرفته دیگری مانند: آلمان و کانادا و سوئیس با این روش گردانده می شوند اما خودگردانی نباید دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی و هیتلری میان ترک ها و پارس ها و عرب ها و کردها و.......... باشد. فدرالیسم در معنای خردمندانه و مردم سالارانه آن هیچگونه پیوستگی با دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین ندارد اما با اندوه و افسوس فراوان باید گفت که بدبختانه بسیاری از دوستان بزرگوار به فدرالیسم تنها از دید ناسیونالیستی نگاه می کنند نه از دید مردم سالارانه! ********** دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، درباره جدائی پاسخ شما این است که جدائی خواهی همواره با انگیزه های ناسیونالیستی آغاز نمی شود اما سرانجام ناسیونالیسم نیز پا به میدان می گذارد! زمانی مردم بخشی از یک کشور خواستار جدائی می شوند که رژیم هائی زورگو و ستمگر و ناکارآمد مانند رژیم ولایت فقیه بر یک سرزمین فرمانروائی کنند، چندین بار دوستان ناسیونالیست درباره جدائی آذربایجان از ایران این شعار را داده اند که: ( کشور کوچکتر، زندگی بهتر! ) من از این دوستان نازنین می پرسم: چرا در آمریکا که شش برابر ایران مساحت دارد هیچکس نمی گوید: کشور کوچکتر، زندگی بهتر؟ و چرا در هیچ کشوری که با اندیشه خردمندانه گردانده می شود و مردم آن از یک زندگی شاد و آزاد برخوردار هستند هیچ سخنی از جدائی نیست؟ اکنون که در ایران رژیمی بر سر کار است که اقتصاد آن بر پایه مفت خواری، بانکداری آن بر پایه رباخواری، دادگستری آن بر پایه رشوه خواری، کشورداری آن بر پایه زورگوئی، فرهنگ آن بر پایه خرافات، هنر آن بر پایه زوزه کشی و همه تار و پود آن بر پایه دروغ و مردمفریبی است سخنان فراوانی از جدائی گفته و نوشته می شوند اما اگر سطح زندگی در ایران مانند آمریکا و کانادا و آلمان و ژاپن و حتی ترکیه می بود و رژیمی با اندیشه خردمندانه در ایران کشورداری می کرد آیا باز هم کسی سخن از جدائی می گفت؟ دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، گفته می شود که در آمریکا کمابیش چهل میلیون تن سیاهپوست زندگی می کنند اما چرا سیاهپوستان آمریکا خواستار جدائی از آمریکا و برپائی کشوری به نام سیاهستان نیستند؟ چون آمریکا با اندیشه خردمندانه گردانده می شود و سیاهپوستان با دیگران دارای حقوق برابر هستند و هم اکنون سیاهپوستی به نام باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا است. خرترین خر جهان نیز اگر در آمریکا زندگی کند خواستار جدائی از آمریکا و یا تجزیه آن نخواهد شد! و یا کشور ژاپن از چهار جزیره به نام های: کیوشو، شیکوکو، هوکایدو و هونشو برپا شده است اما هرگز کسی نشنیده است که در ژاپن کسانی پیدا شوند و خواستار برپائی چهار کشور یعنی کشور کیوشو، کشور شیکوکو، کشور هوکایدو و کشور هونشو باشند! چون در چنین کشورهائی دیکتاتورهائی خونخوار و نفهم مانند علی خامنه ای با قانون (ما می فرمائیم) فرمانروائی نمی کنند. دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، پس از نابودی رژیم سر تا پا لجن جمهوری اسلامی انگیزه برای جدائی خواهی که واکنش و گریزگاهی روانی در برابر رژیم ولایت فقیه است خود به خود از میان خواهد رفت و همگان برای آبادی سرزمینشان در سایه اندیشه خردمندانه خواهند کوشید و در آن هنگام جدائی از کشوری که با اندیشه خردمندانه و رژیمی مردمی گردانده می شود چه سودی برای جدا شدگان خواهد داشت؟ ********** دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، این را نیز بدانید که چپ گراها همگی یک گروه با دیدگاه یکسان نیستند. برای نمونه بسیاری از چپ گراها مارکسیست نیستند و اندیشه های کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی را نمی پذیرند. گروهی از چپ گراها به مارکسیسم کلاسیک باورمند هستند. گروهی از چپ گراها فلسفه مارکسیسم را نیازمند به ویرایش و بازبینی می دانند. سازمان فدائیان اکثریت با سازمان فدائیان اقلیت دیدگاه های یکسانی ندارند. حزب کمونیست کارگری و سازمان انقلابی کارگران ایران (راه کارگر) دیدگاه های یکسانی ندارند و ..........
نوشته شده توسط: Anonymous

امروز اردوگاه سوسیالیستی در هم فروریخته، دوران تکاملی دیگری و جهان و خاورمیانه در روند تازه ای است و خواسته های مردم آذربایجان و کردستان دیگر هم یکی نیست و یا حداقل روش های جایگزینی دمکراسی و برخورداری از خواسته های قومی آنها در این نقاط از کشور دیگر همسان و همسو هم نیست. مردم کُرد به حقوق دمکراتیک خود هرگز دست نخواهد یافت مگر اینکه مسئلهء مردم کُرد در کشور ترکیه حل شود، در مقابل گروه قابل توجهی از مردم تُرک آذربایجان خودمختاری خود را با پشتیبانی ترکیه و جمهوری آذربایجان جستجو میکنند، و بطور شفاف از منافع تُرک تباری ترکیه دفاع میکنند. علی خامنه ای در رأس این گروه میباشد.
فقط خنديديم آخرين جوك سال بود متشكريم آقاي كرمي

نوشته شده توسط: Anonymous

شما كه تا ديروز ويكيپديارو بعنوان مرجع معرفي ميكردي،حالا تغيير رويه دادي؟ببين عزيز اين رويكرد فاشيستي و شو نيستي راه حل مشكل كردها يا تركها نيست.مسئله تاريخ رو به مورخان موكول كني بهتره چون تكرار طوطي وار برخي شنيده ها كه عاري از حقيقت است جز رسوايي چيزي براي شما به بار نمي آورد.مردم كرد و ترك سالها و شايد صدها سال در كنار هم به خوشي زندگي كرده اند و اگر كردهاي اروميه و تركهاي سنقر را مهمان بدانيم و حرمت آنها را نگر داريم از بزرگواري كردها و تركهاست و شيطنت برخي افراد عجول و تندرو مثل شما هزينه هاي سنگيني براي هر دو طرف دارد كه خواست ملت ترك و كرد نيست.من شمارو به صبر و حوصله و همچنين مطالعه بيشتر مخصوصا در حوزه حقوق بشر دعوت ميكنم و بار ديگر خاطرنشان ميكنم كه تاريخ حضور تركان در آذربايجان چند دفعه بيشتر از كشف قاره آمريكا و يا تشكيل كشور آمريكاست و اين كشور مسكن چندين ملت ميباشد

نوشته شده توسط: محسن کردی

دنیا همین امروز و فردا و ده پانزده سال دیگر نیست. شما فکر میکنید مثلا پنج هزار سال دیگر کسانی که در آذربایجان یا تهران یا لس آنجلس زندگی میکنند به چه زبانی صحبت میکنند؟ اگر چهل هزار سال بگذرد چی؟ آیا هنوز این مردم با هم سر مساله زبان و ملیت با هم کلنجار میروند؟ آیا تبریزی ها هنوز ترکی و تهرانی ها هنوز فارسی حرف میزنند؟ چهل هزار سال گذشته! این دعواها چیزی برای آینده بشر ندارد. من فکر میکنم مردمان آینده وقتی در کامپیوترهای شان کامنت های بیست هزار سال قبل را میخوانند بخود میگویند عجب بیکار و عقبمانده بودند اینها.

نوشته شده توسط: Anonymous

خسته نباشید خیلی قشنگ بود

نوشته شده توسط: Anonymous

دکتر براتی و دیگر تمامیت خواهان ایرانی به این نتیجه رسیده اند که در خلا قدرت سیاسی بعد از جمهوری اسلامی ملیت های ایران هر کدام در مناطق خود حاکمیت خود را بدست می گیرند و دست قوم فارس را منابع و ثروتهای ت های هنگفت ملیت های غیر فارس کوتاه می کنند. به همین دلیل در تلاش هستند قبل از ایجاد خلا قدرت نیروهای ملیت های غیرفارس را متقاعد کنند که همچنان در چارچوب ایران باقی بمانند. زهی خیال باطل ترک ها و کردها و عربها بار دیگر سلطه قوم فارس را تحمل نخواهند کرد و به سوی تعین سرنوشت خود گام بر می دارند. به باور من نیروهای دمکرات و ازادی خواه ملیت های غیر فارس نباید در چنین جلساتی شرکت کنند. تنها زمانی باید در این جلسات شرکت کنند که فدرالیسم جغرافیایی رسما از جانب فارس ها مورد قبول و تایید قرار گرفته باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

فکرش را بکنید اگر عامل جنایت برلین یک کرد بود چه‌ مشد؟ عامل جنایت برلین در تهران دستگیر شذ همگان خبر دارید که‌ چندی پیش شخصی به‌ نام امید ‌شهروند هلندی با هویت ایرانی البته‌ فارس زبان در برلین آلمان مرتکب جنایتی شد که‌ از نظر همگان جنایت بی سابقه‌ و بی نهایت و حشیانه‌ بود این شخص امید پستانهای زنی ایرانی را به‌ نام بنفشه‌ در جلو چشم دختر خرد سال بنفشه‌ پی برد و ضربات متعدد چاقو نیز به‌ ایشان میزند به‌ گفته‌ی پزشکان بنفشه‌ از این جنایت جان سالم بدر میبرد و تا زمانی که‌ زنده‌ هست هم خودش هم دخترش با این جنایت دهشتناک زندگی خواهند کرد حال فکرش را بکنید این شخص کرد بود ملت کرد می بایست در تمام بحثهای سیاسی در دفاع از هویت و آزادی برای

ملت کرد می بایست در تمام بحثهای سیاسی در دفاع از هویت و آزادی برای ملت کرد میبایست جوابگوی این جنایت برای پان ایرانیستها میبود که‌ در هر بحثی به‌ علل عقب ماندگی و وقوع جنایت در کردستان بنا به‌ جنایت همین جناب جوابگو میبود که‌ ملت کرد حق آزادی ندارد چون امثال امید مثلأ کرد زبان مرتکب جنایت شده‌ ولی امید فارس زبان است تا جنایت دیگر شاید به‌ دست یک کرد فعلأ ملت کرد معاف است که‌ پان ایرانیستها این جنایت را برایش سوژه‌ کنند
نوشته شده توسط: Anonymous

اگزوت ترین( Exot) اگزوت طرز تفکر این جناب مهرا ن براتی است. انگار هنوز هم در دنیای افشار یزدی ها زندگی میکند.سمبل یک طرز فکر ناب پان ایرانیستی,پان آریانیستی و پانفارسیستی. حیف از آن نانی که آلمانی ها به جناب براتی میدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

به کسیکه افتخارش مصاحبه با رادیو اسرائیل و سلطنت طلبان و منبعش کیهان شریعتتمداری است نیز نباید اطمینان کرد و او را رجل سیلسی دانست.

نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال ایا نظام حاکم فعلی وبدنه مردمی ان که روستاییان مهاجم به شهرها هستند با مردم مودبانه ومنطقی برخورد میکنند که ما شهر نشینان لاییک مخالف نظام در برخورد با نها ومتحدینشان در اوپزیسیون خارج نشین برخورد مودبانه ومنطقی داشته باشیم ایا درجنگ بین دوطبقه و دو فرهنگ غالب و مغلوب ادب و منطق حاکم است یا جنگ روانی وتخریب و تحقیر ایا من ودیگران باید مثل اصلاح طلبان به رزیم حاکم وبدنه مردمی ان احترام بگذاریم ایا حرف شما همان حرف اصلاح طلب ها نیست ایا شما خودرا سایتی اصلاح طلب می دانید ودنبال وحدت ملی بین طبقات متخاصم هستید ؟همین حرفی که رفسنجانی میزند ایا به جنگ فرهنگ ها اعتقاد دارید یا گفتگوی فرهنگ ها الان که قدرت دست رزیم روستایی وروستاییفکران اشغالگر شهرهاست میشود

گفتگوی دوستانه ومنطقی ومودبانه داشت؟ایا شیعیان درین 500 سال به ما شهرنشینان بومی فلات احترام گذاشتند ومنطقی بودند
یا اینکه مارا کشتار کردند ودهانمان را لگد کوب کردند ؟
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

هومن گرامی! حساب کاربری شما را همکار گرامیمان آ. ائلیار بلوک نکرده است. ما چند روز پیش به شما هشدار دادیم که اگر به نوشتن کامنتهای توهین آمیز ادامه دهید، حساب شما بسته خواهد شد. شما همچنان به نوشتن کامنتهای توهین آمیز ادامه دادید. به همین دلیل هم حساب شما فعلا بسته شده است. بدیهی است اگر همچنان به این شیوه ادامه دهید، حساب شما نیز بسته خواهد ماند و اگر در شیوه های خود تجدید نظر کنید و کامنتهای خودتان را به گونه ای مودبانه و منطقی بنویسید، می توانیم حساب شما را مجددا باز کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

ویکیپیدیا یک منبع عمومی اطلاع رسانی است و خود به خود معتبر نیست بلکه رفرنس های داده شده در آن بر اعتبار مطلب ارائه شده در آن می افزاید. اما در مورد لینک داده شده شما تمامی استناد آن به فرد معلوم الحالی است به نام "یعقوب آژند". آتاترک در گور است و تفکرات فاشیستی وی حتی در ترکیه امروزی نیز جایی ندارد(اشاره به تغییرات گسترده در قانون اساسی ترکیه که برای ریشه کنی افکار فاشیستی آتاترک انجام می گیرد). اتراک تا همین 10 سال پیش کوردها را ترک کوهی می نامیدند، حالا اردوغان برای گدایی رای آنان به هر کاری دست می زند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آ ایلیاز
این مقاله شما حرف نداشت و ما فعالین ترک آذربایجانی هم این موارد ذکر شده شما را تایید و تصدیق میکنیم لذا از بابت این مقاله بایستی به شما تبریک گفت که باری حق ماندن یا جدایی یک اصل مسلم انسانی حقوقی است و مرز ها هرگز تقدس نداشته اند و تقدس ندارند و خاک پرستی مردود است و حرمت انسانی در اولویت. موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی امروز کشف بزرگی کرده ام که می خواهم به شما و دوستان بگویم و اعتراف نمایم ...!!! آقای یدالله کنعانی بهترین دوست من و شخصیتی است که سالهای سال است وی و کارهای وی را تعقیب کرده ام و ایشان را استاد خود می دانم. . ایشان به سه مقوله 1- ملت آذربایجان جنوبی 2- زبان ترکی آذربایجانی 3- حق تعیین سرنوشت و حق جدا شدن ملت ترک بر اساس رفراندوم و همه پرسی و کسب استقلال یا فدرال و خودمختاری اعتقاد عمیق دارند . لذا همفکران ایشان صراحتا ابه 3 مورد اعتراف و ایمان دارند و حتی به گفته خود در اساسنامه و مرامنامه حزب توده هم علنا قید کرده اند و ابایی هم ندارند. همین سه مقوله از سوی همفکران هم حزبی ایشان برای ما فعالین هویت گرا کافیست . حال کشف بزرگم این است که من هم از جریان چپ هستم و اگر هر چپی به سه اساس اعتقاد داشته باشد من نه تنها مخالف نیستم بلکه عضوی از آن حزب چپ هستم و خواهم بود.

تنقید ایشان به دوستانی که جریان چپ را نادیده می گیرند و یا چپ ها را متهم می کنند می باشد که تا حد بسیاری به حق است آقای تبریزی با این اوصاف باید بگویم که من متعلق به چپ راستین هستم و نه چپی که شما دو جریان چپ و ناسیونالیسم را دشمن هم و مقابل هم قرار می دهید و ادعا می کنید بنده و دوستان ما مثل شوونیستهای فارس آریایی دگم اندیش نیستند و افتخار می کنم که در کنار هر جریانی باشم که کاملا برابری طلبانه باشد و آزادی خواهی و دمکراسی خواهی من تعارضی با هویت طلبی معقول و انسانی ملتم ندارد. و حال شما آقای تبریزی به من بگویید و بنویسید که آیا شما هم به ملت بودن آذربایجان اعتراف میکنید؟! به داشتن زبان ترکی و به حق جدا شدن یا ماندن بر اساس همه پرسی و رفراندوم برای استقلال یا فدرال ؟! این حد و مرز ماست منتظر دیدگاه و جواب شما به 3 مورد فوق به صورت شفاف هستم شاید شما هم جزو چپ مترقی و راستین باشید ؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز دریاچه ای که میلیونها سال قدمت دارد و اکو سیستم خاص خود را داراست را که نمیتوان به سادگی به دلیل حماقت عده ای مغرض از دست داد کل دریاچه باید احیاء شود حتی تبدیل کویر مرکزی ایران وتغییر اکوسیستم آن نیز حمافت مطلق است زیرا اکوسیستم آنجا نیز مختص میباشد در پشت این مسئله غرض ورزی های سیاسی وجود دارد

نوشته شده توسط: Anonymous

فرمایشات شما در خصوص تورک های قشقایی و تورکمن در ایران صحیح نیست. اگر امکان دسترسی داشتید قبل از اظهار نظر در خصوص تورکمنها می بایست SVD به کتابخانه های تورکمنستان و یا مسکو و یا بنیاد امره تورکیه می زدید. تاریخ تورکمنهای ایران قبل از دو تکه شدن سرزمین تورکمنها، جدا از بقیه تورکمنها نبوده است.در آنجا بدوراز هیاهو به مطالعه دقیق علمی در خصوص زبان و فرهنگ و تاریخ سرزمین های تورک از چین تا اروپای شرقی می پردازند .دقیقا بر خلاف ایران که اولا مطالعه تاریخ ملل غیر فارس توسط خود آن ملل و یا نهادهای بین المللی امکان پذیر نیست و در ثانی مطلعات صورت گرفته توسط اشخاصی که عموما فارس هستند همراه با نیت و غرض شخصی بوده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر کسانی از دوستان می خواهند درباره کشتار ترکان ایرانی بیشتر بدانند بهتر است به این لینک نگاه کنند ********* کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تبریز در تابستان ١٣۶٧*********
http://eshtrak.wordpress.com/2012/08/02/%da%a9%d8%b4%d8%aa%d8%a7%d8%b1-…

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نمینلی عزیز؛
بدون تردید شما یکی از صداقت ترین فعالان در راستای تحقق حقوق ملی-دموکراتیک آذربایجان هستید. علارقم اینکه با بعضی موارد نوشته تان موافق نیستم و بیشتر انگشت اتهام را در مسئله تخریب و سیاه نمایی به فعالین حرکت ملی آذربایجان نسبت داده اید. بهتر می نمود ریشه این گسست و تضادهای فکری بررسی می شد. اگر از بعضی تبادل افکارها و جر و بحث ها با نام های مجازی بگذریم بایستی ازعان نمود که بیشترین تخریبات علیه فعالین دهه های اخیر حرکت ملی آذرباجان صورت می گیرد. در عرصه سیاسی شفاف بودن فعالیت ها ضروری بوده و نهادهای مجازی نمی توانند نقشی محوری داشته باشند و اسامی مستعار از هر طیف و گروه فکری در عرصه پراتیک نیز نمی توانند کارایی موثری داشته باشند و اگر چنین است بایستی این امکان از گرفته شود. از این نظر بر فعالیتهای شفاف و روشن بیشتر باید تمرکز نمود. اما در عین نمی توان صرف مستعار بودن یا

یک نوع تفکر خاص را بهانه قرار داده و کلیت حرکت ملی آذربایجان را کوبید.
شما به خوبی به نقش زنده یاد سید جعفر پیشه وری درایجاد خود مختاری آذربایجان اشاره می نمایید که بدون شک یکی از برگهای زرین و افتخار آفرین تاریخ آذربایجان است. اینها بر کسی پوشیده نیست و اکثریت طیف حرکت نوین ملی آذربایجان نیز بر این باورند. اما شما صرفا با تاکید بر منسوب بودن پیشه وری به چپ تمامی چپ را که در حال حاضر طیف کثیری از آنان همواره علیه آذربایجان و حرکت ملی موضع گرفته فعالیت نموده اند مبرا نمایید.
از شما سئوالی دوستانه می نمایم چگونه می توان به شخصی که محمد امین رسول زاده بنیانگزار نخستین جمهوری دموکراتیک در قفقاز و خاورمیانه را خائن و فاشیست می نامد؛ اشغال آذربایجان شمالی توسط بلشویک ها را تمجید نموده و با تکفیر کلیت حرکت ملی آذربایجان (جنوبی) وا فاشیست و راسیست نامیدن انها خوراک تبلیغاتی شوینیزم فارس و حاکمین جمهوری اسلامی آریایی را به عنوان دشمنان این حرکت و ملت فراهم می ماید اعتماد نمود یا فردی دموکرات و آذربایجان دوست نامید؟
جناب نمینلی عزیز؛ آیا چنین شخص یا اشخاصی با چنین تفکرات تنگ نظرانه و جزمی فردا با همین فلسفه و منطق در تقابل احتمالی فعالین ملی آذربایجان با حکومت مرکزی ایران در مسئله ملی؛ جانب مرکز را نخواهند گرفت؟ و با آنان همان را بلشویک ها با حکومت ملی اذربایجان نمودند را نخواهند نمود؟ صرف اینکه از زاویه دید آنان حرکت ملی آذربایجان فاشیستی است! شخصا به صداقت چنین افرادی به دیده تردید می نگرم.
علارقم توضیحات جنابعالی مبنی بر به رسمیت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت و درج شدن ایده ایران فدرال در پلاتفورم سازمان های چپ ؛ نه تنها فعالیتها و ادبیات سیاسی در چنین راستایی از آنها دیده نمی شود؛ بر عکس بعضا چنین به نظر می رسد که استفاده از ترمین ها؛ صرفا در راستای خلع سلاح نمودن حرکات ملی ملل غیر فارس و ابزار هجوم به انها مورد سوء استفاده قرار می گیرد؛ چرا که تاکنون هیچ فعالیت عملی و صادقانه از این گروه ها یا سازمان ها در این راستا دیده نشده است.
طبیعتا فعالیت و تجربه من به اندازه شما نبوده است ولی آنچه در این دو دهه اخیر چه در داخل و چه در خارج دیده و تجربه کرده ام با آنچه شما تصویر می نمایید متفاوت یا گاها متضاد است. نمونه های متعددی را می توان نام برد؛ از اعتراضات در دوره کاندیداتوری چهرگانی در مجلس 1374؛ گرد همایی های قلعه بابک ؛ مراسم های یادبود ستارخان تا تظاهرات ها یا قیام های خونین 1 خرداد 1385که چپ مورد نظر شما مهر سکوت بر لب زد یا اینکه به مانند حزب کمونیست کارگری این حرکات را ارتجاعی و پس گرا نامید! چرا که مردم شعار " هارای هارای من تورکم" تورک دیلینده مدرسه" یا یاشاسین آذربایجان و ... سر دادند!
جناب نمینلی عزیز؛ با شما هم نظرم که هر جریان سیاسی در صدد ایجاد اعتلافها و اتحادها باید باشد و در استراتژی خود قرار دهد. اما قبول نماییم که حتی زنده یاد پیشه وری نیز با حزب توده اختلافات اساسی در مسائل ملی و آذربایجان داشت چرا که اگر چنین نبود به عنوان عضو یا کادر ان حزب به فعالیت خود ادامه می داد و ناگزیر از تاسیس حزب دموکرات آذربایجان نمی شد که تاسیس خزبو انشعاب خلاف اصل وحدت مورد نظر شماست؛ اما بعضا همانگونه زنده یاد پیشه وری نمود اجتناب ناپذیر می نماید. اگر به سیاست حزب توده به مسئله آذربایجان در ان دروه نیز توجه کنیم بیشتر متاثر از سیاست اتحاد شوری می باشد تا ایمان به تحقق حقوق ملل غیر فارس؛ نگاهها و عملکردهای بعدی آنانن در دهه های اخیر خصوصا بعد از حکومت ملی اذربایجان نیز موید سیسات دوگانه و ابزارگونه آنان نسبت به مسئله آذربایجان است تا یک باور عقیدتی.
نمی خواهم در این مقال بیشتر به این مسائل بپردازم؛ عمدتا سخنم بر این نکته تاکید دارد که؛ جهان و به طبع ان آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی وارد فاز جدیدی شده است و در دوران جنگ سرد زندگی نمی نماییم. حتی چپ فارس نیز در نگرش و دیدگاه های خود تغییراتی بنیادین داشته است و حتی همین حزب توده و زیر مجموعه آن وسواس تر از گذشته نگران وحدت سرزمینی و تمامیت ارضی ایران است تا احقاق حقوق ملی دموکراتیک ملل تحت ستم. کافی است به ادبیات مورد استفاده آنان در سایت پیک نت و راه توده نظری بنماییم. حتی بعضا ادبیات ضد جنگ انان که در ظاهر ادبیاتی صلح طلبانه است نیز بیشتر نه در جهت صلح واقعی بلکه ترس از تجزیه ایران نوشته می شود و جان مردم مسئله ثانوی است. اینها از دید خواننده پنهان نمی ماند و مانع از درک نیات واقعی آنان نمی شود.
حال چپ سنتی ما ( آذربایجان) به لحاظ پیوندهای ائدئولوژیک یا مبارزه سیاسی مشترک یا ... که با این طیف ها داشته به نوعی نمی تواند موضع خود را ما بین اتحاد با آنان؛ یا با نیرو و جریان جدیدی که در آذربایجان شکل گرفته مشخص نماید. اما نیروی جدید که پیوند ائدئولوژیک یا مبارزه سیاسی مشترک با انان نداشته چنین مشکلی نداشته و با ساز و کارها و دیدگاه ها و خواست های خود به سمت تحقق حقوق ملی و موکراتیک حرکت می نماید. اینهاست که باعث گسست و ایجاد تضادها بین نسل گذشته و حال و تعبیر و افسیرهای متفاوت و گاها متضاد در مسائل سیاسی؛ تموکراسی یا شیوه های مبارزاتی می شود. البته تمامی نسل گذشته چپ اینگونه نیستند و هستند کسانی که ارجحیت را بر محور آذربایجان نهاده اند و با حفظ دیدگاه های ائدئولوژیک خود؛ همزمان رابطه بسیار نزدیکی با این جریان جدید برقرار نموده اند و در یک جبهه فعالیت می نمایند. حضور چنین نیروهای با تجربه در کنار نیروی نسل جدید جوان و متحرک حرکت ملی آذربایجان قدرت مانور و توان آن را افزایش داده و این خود به خود به برجسته شدن نقش آذربایجان در تحولات سیاسی آینده ایران خواهد انجامید. اما هستند کسانیکه از جنس چپ که شمشیر را آخته تر از شووینیزم فارس و جمهوری اسلامی و از رو بر روی این حرکت بسته اند و با تخریب فاز جدید حرکت ملی و با عنادورزی کودکانه و بی ثمر سعی در تحمیل خود و افکار کلاسیک شان هستند.
در پایان اینکه ادبیات شما حتی به عنوان مخالف با نسل جدید حرکت ملی و موافق با شانتاژگران آن؛ ادبیاتیست کاملا متفاوت و دوستانه و صمیمی. شاید این بدین جهت است که شما بیشتر با این نسل در ارتباط بوده اید و دیدی عمیقتر به مسائل دارید.
تحولات در این جهان بسیار سریع رخ می دهد و ما ناگزیر از به روز نمودن خود؛ استفاده از تجربیات گذشته و ممانعت از تکرار اشتباهات هستیم. در تحولات ایران آینده گفتگو با تشکلات فارس و غیره و حتی اعتلافها امری حرام نیست بلکه این ماهیت و ذات مسائل سیاسی است اما نکته اساسی از دید فعالان دو دهه اخیر حرکت ملی داشتن نگاهی آذربایجان محور و توجهی اساسی به حقوق و منافع این ملت در این مذاکرات و اعتلاف هاست. این امر با قرار گرفتن اکثریت طیف های فکری سیاسی اذربایجان در کنار یکدیگر و ایجاد جبهه متحد میسر است نه با اعتلاف بر اساس ایده های ایران محور ( فارس محور) با تشکلات به اصطلاح سراسری فارس. بحث بر سر استقلال و فدرالیزم نیست؛ بحث اساسی بر روی نگرشها اولویت ها در اهداف استراتژیک برای نیل به حقوق ملی دموکراتیک ملت تورک آذربایجان است.


برای شما آرزوی موفقیت دارم ....

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در « مسئله آذربایجان غربی» ما با 3 مشکل روبرو هستیم : 1- ناسیونالیسم کورد که در فکر کردستان بزرگ است. 2- ناسیونالیسم ترک که در فکر آذربایجان بزرگ و دنیای ترک است. 3- حکومت ایران که اختلاف بین دو ناسیونالیسم را در منطقه شدت می دهد. * منطقه در بعضی جاها مختلط است. مردم کرد برای استفاده از امکانات هرچه بیشتر شهرنشینی به شهرهای منطقه روی میاورند. که این در نتیجه پیشرفت تمدن رخ میدهد. حکومت هم به خاطر اهداف خود دوست دارد « ترکیب ملیتی» شهرها را برهم زند. از قدیم پناهندگان عراقی هم در منطقه و شهرها هستند که اکنون دیگر ایرانی به شمار میروند. اختلاف بین دوناسیونالیسم سر مسئله ارضی- و بنزن پاشی حکومت به این اختلاف از طریق بهم زدن عمدی ترکیب ملیتی شهرها - و از طریق عوامل خود شدت بخشیدن به تبلیغات تحریک آمیز بین طرفداران دو ناسیونالیسم- سر مسئله ارضی- در داخل و خارج ،

آن صحنه ایست که ما در اخبار و سایتها مشاهده میکنیم. اما برخورد درست به این مسایل چگونه است؟ من برخورد طرفین و حکومت را نادرست میدانم و نظر خود را به زودی منتشر خواهم کرد. در مورد بر خورد درست به رخداده های تاریخی و درس آموزی از آنها « نباید هیچ انتظاری» از حکومت داشت. چون این کار تنها از دست حکومت دموکراتیک بر میاید که متأسفانه در ایران عکس آن یک حکومت دیکتاتوری برسرکار است.
نوشته شده توسط: Anonymous

انگشت من سوي آن كردي است كه با آرزو ها و اهدافش توسط اين رژيم بازي مي شود كه براي روز مبادا از اين درب باغ سبز بهره ببرد و گوشت دم توپ شود من در تعجب هستم هرچند نام ناسيوناليسم و مهر نژادپرست برمن زديد در اين سايت اما ضمن اينكه باز مي گويم يك وطن پرست آزربايجاني هستم شما كه اكراد قهرمان را آريايي و از ايران مي دانيد چرا سكوت كرده و بر من برچسب مي زنيد و با اينكه مي دانيد قرار است در اين منطقه چه اتفاقي بيفتد سراسر حرفهاي مرا بي سرو ته و آسمان ريسمان مي ناميد . افكري كه در اين قوم هزار رنگ ( حكام جمهوري اسلامي ) هست بر كسي پوشيده نيست هم از تركان و هم از كردان و هم از همه ملتها درون آن هست و تنها چيزي كه برايش مطرح هست بودن خودش هست و به نفع كردهاي مناطق تركيه و نه براي تركهاي مناطق ايران نشين و ساير ملتها برايش پشيزي ارزش قائل نيست انسان ها را براي آمال و اهداف خود مي خواهد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي ائليار قربان آن قلم زيبايتان خوب من هم كه همين را گفتم اگر به جاي پوشاندن اين حقيقت كه امروز سريع روي مدرسه 15 خرداد اروميه را با بتن آرمه مي پوشانند يك پارك و موزه احداث كنند و فرزندان از همه جاي ايران به اين موزه بياورند و به آنها نشان بدهند كه حاصل جنگ هاي قومي و نژادي اين شده است امروز جنگ بين ترك و فارس و ارمني و آريايي نمي شود . پس چرا در اين مورد استثناء مي شود . در مورد جمله آخر اگر اشكالي نداشت ........ بگذريم آقاي ائليار عزيز و گرامي تمام حرف من هم در مورد كردهاي اروميه همين است كه دست نشانده رژيم جمهوري اسلامي است و اگر نه كرد و ترك مشكلات خودشان را به راحتي مي توانند حل كنند و اين سپاه و اطلاعات اروميه است كه انگشت به اين نكته گذاشته و من با زبان بي زباني دارم آن را مطرح مي كنم انگشت اتهام من به

سوي آن كردي است كه حتي يك كلمه كردي بلد نيست و امروز در دانشگاه اروميه ترويچ افكاري را مي كند كه در گروه پژاك و پ ك ك مي شود .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خانم افشار گرامی، بر اساس آگاهی ها « هلوکاست» در آلمان رخداده و محل آن اکنون یک محل توریستی ست جهت بازدید و درس آموزی. حتی دانش آموزان را هم برای درس آموزی به آنجا می برند. چرا؟ برای آموختن چه درسی؟ معلمان آنجا به کودکان چه یاد میدهند؟ آنجا برای کودکان توضیح میدهند که : این کشتار ها توسط نازیسم که « ایده لوژی ناسیونالیستی» ست صورت گرفته است. و دانش آموزان برای سر کلاس متون سخنرانی و مقالات خود را بر پایه پرسشهایی نظیر این تهیه میکنند: نازیسم چیست؟ ناسیونالیسم چیست؟ این دو چه ارتباطی با هم دارند؟ فلسفه و آرمانشان چه بود؟ چرا این دیدگاهها ضد انسانی ست؟ چکار کنیم که این کشتار ها تکرار نشود؟ با نازی های باقی ماند که خیلی پیر هستند چه رفتاری درست است؟ و...در فرهنگ مدرن و انسانی با این روشها به مسئله رخداده های غم انگیز برخورد میکنند. آیا روش بر خورد ما هم چنین است؟ نه! متأسفانه نه!

نه بر خورد به مسئله جیلولوق درست است و نه کوردلوق- و نه بر خورد به مسئله همزیستی دوملت کردستان و آذربایجان. و نه بر خورد به « کار دو بهمزنی» حکومت. که در این میان کار اختلاف اندازی بین مردم آذربایجان و کردستان را رهبری میکند.