Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دوشوکی لطفا درون بازی این آدمهای لمپن با اون سابقه تباه نیفتید. روش سیاسی یا شاید هم روش زندگی این آدمها همینه که اینقدر با سماجت به پر و پای دیگران می پیچند که دیگران را وادار به واکنش میکنند،که همین جدی گرفتنشون به اونها هویت و وجود میبخشه. این آقا و امثال اینها آدمهایی هستند که با مصادره یکسری موضوعات مقبول چون سکولاریسم وجنبش سبزخودشونرو تحمیل میکنند به اپوزیسیون ایرانی. این آقا ظاهرا مضرات و صدماتش برای ایرانیان تمامی نداره. ۳۵ سال از مقاله عاشقانه اش برای خمینی میگذره ولی هنوز با تحمیل مسائلی چون فدرالسیم به شبکه ای که خودش شبکه سکولارهای سبز میخونه و غیر از ایشون که همه کاره اش است کس دیگه ای از اون شناخته شده نیست و یا به آب و آتش زدن که مبادا شورای ملی تشکیل بشه(ایشان اخیرا فرموده اند که چرا منشور شورای ملی به احزاب تجزیه طلب مزدورعربستان و اسرائیل و غرب امتیازی نداده!؟)هنوز

به طور خستگی ناپذیری در حال ادامه دادن همون زندگی تباه بخش گذشته اش است. هر چند این مسئله به غایت مهم است که انتخابات آزاد تنها در محدوده عمومی معنی دارد. یک انتخابات تا مادامی آزاد است که وارد حوزه حقوق بشر که ذاتی وجود انسانهاست و در نتیجه درحوزه خصوصی شهروندان قرار دارد نشود. همه امور تا زمانیکه ناقض حقوق اساسی(بشر) شهروندان نشود آزاد است،چنانچه نمیشود بواسطه قانونی آزادی انسانی را سلب کرد و بعد انتظار انتخاب آزادانه را هم از اوداشت. در مورد تشکیل شورای ملی هم تنها راه انسانی و درست تایید و احرازهویت حامیان(امضاء کنندگان) منشور و انتخابات آزاد اعضا شورای ملی بوسیله رای گیری اینترنتی است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاسخ به پیامها: 1-برزیه طبیب گرامی ممنون از توجه شما. 2- تبریزی گرامی، مقوله «ملی» همانطور که در متن آمده « رفع ستم ملی» در همه عرصه ها را شامل میشود و بعد « عمومی» دارد. 3-جناب آراز، اشکال شما در مسئله « هدف و وسیله» است. توصیه میکنم در این مورد مطالعه کنید. «آگاهی انسان» تنها آگاهی « بومی» نیست ، بل منطقه ای- جهانی ست. یعنی « بشری» ست. 4- جناب کارا، سخن شما در مورد « افق دید» درست است. برای همین کوشش شده
« استراتژی و تاکتییک» جنبش مشخص شود. و سره از ناسره تفکیک گردد. 5- آقای همدانی گرامی، پاسخ « درست » به مسایل در جریان «عمل» خود را نشان میدهد. آرزوها و ایده آلها در « رئال پولیتک» جایی ندارند. مقاله کوششی ست برای نشان دادن راه « سیاست عملی». کجراهه بودن ناسیونالیسم موجود- از همه نوع آن- در نوشته هایم توضیح داده شده است.6- ممنون از همه عزیزان که نظر خود را بیان کرده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی کاش این سوال را هم‌ میکردید که دعوت‌شدگان غذا و خوراک با خودشان است یا با دعوت‌کنندگان و اگر جواب دومی است، هزینه‌ها را چه کسی یا کسانی تامین می‌کنند؟ آیا منبعی نهانی است یا آقای احمدی می‌تواند نام تامین‌کننده مالی کنفرانس را هم اعلام کند. تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای موافق در هیچ سرشماری در ایران درفرم پاسخنامه قومیت نزاد وزبان را نمیپرسند سرشماری اخیر هم همین طور بود شاید خودعرب ها خانه به خانه سرشماری کرده اند اگر اینقدر در منطقه قدرت وسیستم دارید خوب بگویید ما عیلامیان با اثار باستانی مان منطقه را ترک کنیم و خلافت اسلامی عربی عربستان 2 را در خاک عیلام تشکیل دهید شماهم مثل اریایی ها تازه از راه نیامده دارید عیلام زدایی میکنید اگر صدام واخوندان تواستند شما هم با عرب های پراکنده دورگه اریایی یهودی عرب سیدو سید زاده در فلات خواهید توانست قدرت اتش وفداکاری ووطن پرستی عیلامیان را بزودی اریایی ها وعرب های مسلمان تمامیت خواه خواهند چشید ببینیم کدام قوم بیشتر تلفات خواهد داد

متاسفانه قوم متبوع شما تاوان اعراب مسلمان مهاجم به عیلام را هم در جنگ اینده خواهد داد باز باید با اریایی ها برای حفظ شیعه متحد شوید و عیلام گورستان اسلام خواهد شد وبه تاریخ خواهید پیوست با دوستان اریایی خود.رشد افسار گسیخته قومی که ازدواج کودکان چند همسری و عدم کنترل خانواده ازارز هایش است نشانه تمدن نیست نشانه توحش است سکسی بودن وازدواج زود هنگام وچند همسری وسکس تا گور داشتن نشانه بیکارگی تنبلی دزدی وتوحش است وباعث افتخار نیست .ما سنگ بنای تمدن علام جدید را بر استخوان های مهاجمین ضد عیلامی اریایی عرب یهودی... وهرکه ضد عیلامی است بنا خواهیم کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هومن عزیز، نظرات شما در باره عیلام جالب است. ولی من هنوز نتوانسته ام درک کنم که این "بومیهای عیلام" چه کسانی هستند، در کجا زندگی می کنند و به چه زبانی صحبت می کنند. از طرف دیگر تکلیف "مهاجمین" هم مشخص نیست، اینها چه کسانی هستن و به چه زبانی حرف می زنند؟
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اردبیلی عزیز با سلام، آیا شما هما علیرضا اردبیلی هستید که گفته می شود فارسها را "دچار نقص کروموزومی، بیشعور و نفهم" می داند؟ و اگر جوابتان مثبت است، آیا می شود شما را به عنوان یک کسی که بر علیه نژادپرستی مبارزه می کند جدی گرفت؟
با تشکر پیشاپیش از جواب صریح و قانع کننده شما

نوشته شده توسط: Anonymous

sale 2009 pishbini kardam ke azaye mafiyaye jomhouriye adamkhare eslami be jane ham khahand oftad molahezeh befarmaiid

http://victoriaazad.com/index.php?option=com_content&task=view&id=398&I…

نوشته شده توسط: Anonymous

sale 2009 pishbini kardeh bodam ke bandhaye Mafia jomhouriye adamkharan be jane ham
khahand oftad pas dastgirie Mehdi va ....mozo ajibi nist.

http://victoriaazad.com/index.php?option=com_content&task=view&id=398&I…

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی‌،

با نگاهی‌ به بافت جمعیتی و نتیجه سرشماری سال ۱۳۹۰، میتوانید به صحت ادعای بنده در مورد میزان و نسبت اعراب خوزستان در مقایسه با دیگر اقوام و تیره‌های ساکن استان پی‌ ببرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

به گوش می رسد مخارح این نشست ها را پسر رفسنجانی تامین می کند برای دوباره رئیس جمهور شدن شخص هاشمی رفسنجانی در کنار خامنه ای

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دوشکی از شما این انتظار را نداشتم. تیتر مقاله شما بسیار بد است. وقتی روشنفکران ایرانی از مثالهایی مانند: ترکتازی، ره به ترکستان بردن و... استفاده می کنند، به جای آنها من خجالت می کشم.

نوشته شده توسط: Anonymous

قبل توجه‌ دوستان ایران گلو بال دوستان باور کنید این لیدا افشار نه‌ زن است و نه‌ ایران حضور دارند بدین شکل ایشان یک عکس را در پروفایل خودشان گذاشتن اصلأ معلوم نیست مال خودش باشد اولأ ایشان لیدا افشار میگویند ایران حضور دارند انگار این جناب با چند نفر انسانهای ساده‌ و خام سر و کار دارند که‌ با عکس و پرو فایل و مشخصات ایران حضور داشته‌ باشند و علیه‌ تمامیت ارضی ایران تبلیغ کنند و علیه‌ جمهوری اسلامی بدو بیراه بگویند و جمهوری اسلامی هم با ایشان کاری نداشته‌ باشند

با همین نام لیدا افشار سری به‌ صفحه‌ی فیس بوک این جناب بزنید ایشان مدافع سر سخت نمایندی تا مغز استخوان در مجلس شورای جمهوری اسلامی ایران هستند و به‌ همه‌ پیشنهاد میکنند از نماینده‌ی تمامأ اسلامی معتقد به‌ امام زمان و نائیب آن امام خامنه‌ای دفاع کنند در هر صورت این کامنت کوتاه برای این بود که‌ این جناب لیدا افشار انسانها را دست کم نگیرند نمیشود در ایران حضور داشت با عکس و مشخصات کامل و علیه‌ ایران و جمهوری اسلامی هم شب روز بد و بیراه گفت در حالی که‌ میدانیم جمهوری اسلامی بنیان گذاران جمهوری اسلامی مثڵ رفسانجانی و موسوی و کربی را تحمل نمیکند به‌ چه‌ دلیل جناب لیدا افشار شما را تحمل کند که‌ کملأ تا مغز استخوان از فاشیزم ترک دفاع میکنی و علیه‌ تمامیت ارضی و جمهوری اسلامی هستی؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

از تبلیغات و ماسمدیای کشورهای اشغالگر بشنوید واقعأ جالب است که‌ کشورهای مثل ترکیه‌ و ایران و امثالهم همیشه‌ صورت مسئله‌ی اخبار را تغیر میدهند دیروز یک هلکوپتر نیروهای اشغالگر ترکیه‌ مورد اصابت اتشبار هوائی پ ک ک قرار گرفته‌ و هلکوپتر سرنگون میشود و 17 نفر از سرنشینان این هلکوپتر همگی کشته‌ میشوند و لاشه‌ی هلکوپتر در دست گریلاهای پ ک ک قرار دارد حال ببینید سخنگوی دولت فاشیست ترکیه‌ چگونه‌ خبر را منعکس میکند که‌ هلکوپتر به‌ علت بدی آب و هوا سقوط کرده‌ در حالی که‌ همه‌ میدانیم این فصل از سال آب و هوای کردستان کملأ نرمال و عادی است حتی مردم کردستان با پیراهن آستین کوتاه به‌ خیابانها میهروند برای تظاهرات

این هم لاشه‌ی هیلکپتر نظامی ترکیه‌ در عکس کاملأ مشخص است که‌ هوا صاف و آفتابی است

http://www.awene.com/article/2012/11/10/16176
نوشته شده توسط: Anonymous

صورتش یک بومی فلات است پر از اصالت پر از تاریخ پر از پهلوانی و مردانگی کارگری شهریگر وبومی ومتمدن که هنوز در دوران پهلوانی مردانگی می زید کار کرد با بازوی خودش وکارمند ومزدور نفت خوار نشد درس استعماری نخواند تا فرهنگ باستانی واصیلش در مدرسه یا دانشگاه رزیم روستایی لگد مال شود با خوداگاهی ومطالعه ومشاهده ازاد وزندگی پر افتخار کارگری به بلندای اصالت و پهلوانی ومردانگی رسید به اگاهی وسالت رسیدو اگاهی داد وشهید اگاهی تعهد و اصالتش شد اگر میخواهید بدانید بومیان فلات چگونه ادمیانی بودند به چهره ومنش او نگاه کنید هزاران سال تاریخ وحماسه در چهره اش هویداست کاوه زمان ما که درفش سرخ وخونینش را با بدن درب داغان شده از توحش اشغالگران فلات برپا نگاه داشت او بشارت دوران پهلوانی ومردانگی وشهریگری را داد وبه خدایان باستانی فلات پیوست .

نوشته شده توسط: Anonymous

""" خبر مهم """ شهر "" ال عین "" با بافت جمعیّتی عرب و کرد به دست ارتش آزادیبخش سوریه افتاد، در جریان عملیات، ۱۶ نفر از "" گروه‌های تروریستی پ ک ک "" کشته شدند. ارتش آزادیبخش سوریه پ ک ک را متهم می‌کند که علنا از اسد حمایت می‌کند، در خبر دیگر "" مالکی بدبخت عراق عامل رژیم آدم خوا ر ایران، خرید بیشتر از ۴ بیلیون از تجهیزات جنگی و دفائی را به بهانه واهی "" فساد "" لغو کرد، فکر می‌کنید دلایل پشت صحنه در لغو این قرارداد چه بوده؟

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی یکبار دیگه اینو بخونید و ببینید چند تا غلط در این مقاله هست. این بی دقتی به جزییات و کپی پیست کردنا نشانه بارز نسل اپوزیسیون دایناسوری هست

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی می برن پیش ستار؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا حقیقت دارد که نادره افشاری همکار سابق این سایت فوت نموده است ؟

نوشته شده توسط: علی رضا اردبیلی

ايدئولوژي قرن نوزدهمي كمونيسم كه قرار بود كارگران جهان را از زنجير اسارت سرمايه نجات دهد، وقتي در روسيه و سپس نقاط ديگر جهان صورت عملي يافت، ابتدا حق رأي كارگران (و بقيه جامعه) را از آنها سلب كرد و سپس بي حقوقي كارگران و آحاد جامعه را صدها سال به عقب و در مواردي به عصر برده داري باز پس فرستاد. انحلال سنديكاها و تشكلات كارگري مستقل، ممنوعيت اعتصاب، كار بدون حقوق و نداشتن حق انتخاب محل سكونت، لغو عملي تمامي قوانين مدافع حقوق كارگران و حتي نداشتن اسناد مسافرت براي دهقانان و در كنار اينها سلب استقلال قوه قضائيه و تبديل آن به كميته اجرائي سازمانهايي چون چكا، ان كا و د، كا گ ب، اشتازي و امثالهم. در مورد حمامهاي خوني كه از قتل عام كارگران و زحمتكشان شهري و روستايي توسط اين رژيمها براه افتاد، حداقل امروز همه باخبرند.


در جهان سوم هم منوال به قرار فوق بود: اتيوپي، آنگولا، كامبوج و افغانستان تنها نمونه­هاي بسيار بارز اين برابر بودن نسخه­هاي المثني با اصل روسي و چيني است. آنچه در برخي كشورهاي ديگر همچون رژيمهاي صدام حسين، حافظ اسد سرهنگ قذافي اتفاق افتاد، از جنس ديگري بود. در اين كشورها، كمونيستها در حمايت از رهبران آدمخوار "ضد امپرياليست" حتي در مورادي بعداز سركوب پليسي خودشان دست زدند.


مورد رژيم ولايت جمهوري اسلامي ايران در ميان منظره فوق جاي خاصي دارد. رژيم ولايت فقيه، يك نظام تئوكراتيك و نه تنها كمونيست كش بود بلكه ضد شوروي هم بود. جنبش خلق مسلمان كه در اساس خود ماهيت اتنيك تركي آن غيرقابل انكار بود و در آذربايجان و شهرها عمدتا ترك نشين چون قم، مشهد، كرج و حتي بخشهايي از تهران حضوري پر احتشام داشت، يك جريان "ضد ولايت فقيه" بود. شعار اصلي اين جنبش "قانون اساسي ده اولان اصل 110 ضد بشردير، ايصلاح اگر اولمازسا، او باطيل­دير، هدردير" بود. كمونيستهاي ايران بجز استثانائاتي كوچك، بطور تخت قاپو در پشت سر رژيم ولايت فقيه قرار گرفتند و بعنوان آلت دست رژيم در توجيه سركوب نظامي آذربايجان قرار گرفتند. اينكه رهبر رژيم ولايت فقيه و رهبر معنوي جنبش ضد ولايت فقيه هردو آيت الله و هر دو مرجع ديني شيعه بودند، همانقدر بي اهميت است كه كمونيست بودن رهبران فدائيان اقليت و فدائيان اكثريت. اگر مقاومت فدائيان اقليت در قبال رژيم فقاهتي به دليل اشتراك ايدئولوژيك با گروه فرخ نگهدار، فرقي با حمايت ذبونانه "سازمان اكثريت" از رژيم اسلامي نداشت، پس ميتوان جنبش ضد ولايت فقيه خلق مسلمان و رژيم ولايت فقيه خميني و اخلاف وي را هم از يك جنس دانست. داستان جنبش خلق مسلمان نه براي جنبش ملي آذربايجان و طرفداران دموكراسي در ساير نقاط ايران، بلكه از جهت شناخت نقش ايدئولوژي در عمل سياسي و استخراج دو نتيجه متضاد از سوي دو رهبر يك مكتب ايدئولوژيك، اهميت دارد.


در پايان بايد افزود كه روايت هزاران باره اين تجربه مهم از تاريخ جديد آذربايجان كه طي آن كمونيستها با شعار آزادي، برابري و حقوق كارگران سر از زير عباي رژيم ولايت فقيه در آورده اند، براي امروز و آينده جنبش رهايي ملي آذربايجان خالي از فايده نخواهد بود. امروز ما شاهديم كه عناصري مسكون در حاشيه جنبش ملي با عمليات ايذايي گاه و بگاه خود و با تكرار شعارهاي مشابه همان شعارهاي فوق، سر از زير بغل "ناصر كرمي" در مي آورند و اين چيزي جز طنز گزنده و عبرت آميز تاريخ نيست.

مقاله آقاي ياشار گولش در ديدن جزئيات و ظرايف امر، اثري قابل تحسين است. (اين نوشته توضيحي از سايت تريبون بر نشر آن در سايت مزبور است)
نوشته شده توسط: Anonymous

بنده فدرالیسم را یک توطئه برای گمراه نمودن ملیت های تحت سلطه ایران میدانم، این فدرالیسم فقط جهت جلوگیری از اعمال حق تعیین سرنوشت توسط این ملیت ها اعم از کورد، عرب، بلوچ، تورکمان، تالشی و سایر ملیت های موجود می باشد. موافقت شما با فدرالیسم برای کوردستان مورد نیاز کوردستانیان نیست. حق تعیین سرنوشت غیرقابل مذاکره و بحث است. اما جواب من را در مورد حمایت ترکیه از تروریست های حماس نداید. اگر نمیتواند پاسخ من را بدهید یا از این حمایت اطلاع ندارید و یا باز حاضر به اعتراف به واقعیات منطقه نیستید. در مورد تحلیل من در مورد سوریه خوشحال می شوم تحلیل شما در مورد آینده سوریه در کوتاه و بلند مدت را بدانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

دنیزگرامی من هم به شما به عنوان یک فرد تورک عدالت خواه وشهریگر که تمامیت خواه نیست ودرد شهریگری وتمدن دارد افتخار میکنم در طول زندگیم از تورک های شهریگر عدالت خواه بسیار آموخته ام از تمامیت خواهی اریایی وتورک انزجار دارم خواهان ترویج زبان تورکی پالوده واصیل درمدارس و دانشگاه ها هستم وترویج فرهنگ بومی وباستانی تورک ها نه شیعه گری تورک های صفوی یا سنی گری تورک های حاکم بر ترکیه فعلی اسلام شیعه یا سلفی یا اخوانی هیچ ربطی به تورک ها ندارد و تورک ها باید برای هویت یابی ازین الودگی به فرهنگ ابراهیمی خودرا پالایش کنند ولی

بعد ها به تفصیل خواهم گفت که دینگرایی ابراهیمی در تمام شاخه هایش نوعی رفتار زنانه است وباعث افول صفات مردانه میشود من هم مانند فمینیست های لاییک وشهریگر خواستار حضور وقدرت گیری زن ها درعرصه های سیاسی اقتصادی فرهنگی هستم ولی از افول ارزش های مردانه و پهلوانی بخاطر دینداری ابراهیمی نگرانم مردانگی به شدت در ایران ودیگر کشورهای که فرهنگ ابراهیمی در انها رایج شده سقوط کرده شاید دین برای زنان نوعی سرگرمی کم خطر باشد ولی برای مردان تنها ادا و اطورا زنانه است وبیماری است که مردانگی را تهدید میکند صفات منفی زنانه که با دین در مردان تشدید میشود از طرف مردان اصلا پذیرفته نیست زنان متمدن ولاییک امروز هم از زنانگی مردان دیندار به ستوه امده اند مرد باید مرد باشد وزن زن دینداری هم مردان را تضعیف میکند هم زنان را .هر چند زنان را کالایی گران ودست نایافتنی وافسانه ای میکند .
نوشته شده توسط: Anonymous

برنامه‌ی پنجاه ساله‌ی سنی زادیی نظام ولایت فقیه ایران گام های مهم رزیم روستایی برای تحمیل فرهنگ روستایی شیعه به مردم ساکن فلات مقاله درزیر از سایت انقلاب اسلامی بصورت بکر درین صفحه منتشر میشود .این مقاله تایید اسلام سنی گرا از طرف من نیست تنها به عنوان بخشی از حرکت اشاعه روستاییگری شیعه حاکم درینجا مطرح میشود.

با پیروز شدن انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلاب مستضعفان جهان و پیروزی حق علیه باطل اشک شوق بر گونه‌ی همه‌ی مشتاقان و مسلمانان ایران و جهان جاری شد و امید در دل همه‌ی مستضعفان جهان جوانه زد که هم اکنون حکومت عدل الهی به ثمر رسیده است.

اما متأسفانه این انقلاب مردمی که توسط احزاب و گروههای مختلف سیاسی و دینی و اقشار مختلف مردم به ثمر رسیده بود، توسط عده‌ای از روحانیون شیعه مصادره گردید؛ آنان در مدت زمان کوتاهی توانستند تمامی احزاب و گروه های انقلابی را کنار بزنند و دیکتاتوری ولایت فقیه را بنیان گذاری کنند. یکی از مهمترین گروه‌هایی که در این راستا به حاشیه رانده شدند، اهل سنت و جماعت بودند که قربانی شعارهای فریبنده علمای مدعی تشیع شدند .

سردمداران رژیم ولایت فقیه ایران از همان بدو تدوین قانون اساسی توسط مجلس خبرگان، بغض و کینه و عداوتشان را نسبت به اهل سنت وجماعت آشکار ساختند و وعده‌های اولیه‌ی خود را زیر پا گذاشتند و با تصویب قانون اساسی و ممنوع ساختن پست های کلیدی برای اهل سنت، این جمعیت بیست در صدی کشور را از تمام حقوق سیاسی خویش محروم کرده و شهروند درجه‌ی دو بشمار آوردند.

در آن هنگام، برخی از رهبران اهل سنت و جماعت من جمله مرحوم مولانا
عبد العزیز ملازاده و علامه‌ی شهید احمد مفتی زاده تلاش‌های فراوانی نمودند تا حقوق اهل سنت را به زمامداران رژیم، یاد آوری کرده و از آنها خواستند که به عهد و پیمان خود عمل کنند و اهل سنت را از صحنه‌ی سیاسی کشور حذف نکنند؛ اما بر خلاف انتظار، حکومتی که قرار بود بر اساس اسلام راستین، بنیان گذاری شود، اساس آن بر اندیشه‌های شیعی صفوی گذاشته شد و حق و حقوق ملتها در چارچوب بسته و غیر منطقی نظام ولایت فقیه، تعریف گردید. در عمل نیز حقوق ملی و مذهبی اقوام، مذاهب و احزاب سیاسی مختلف زیر پا گذاشته شد. و بر اساس قانون اساسی مبتنی بر تئورى ضد دینی، ضد اخلاقی و ضد بشری ولایت مطلقه‌ی فقیه، با اهل سنت ایران، رفتاری مبتنی بر قلع و قمع علما، اندیشمندان، تئوریسینها، رهبران، جوانان، عموم مردم و آزادیخواهان اهل سنت در پیش گرفتند؛ و برای پیشبرد این اهداف، برنامه‌ی پنجاه ساله‌ی سنی زدایی را در پیش گرفتند و حاضر نشدند به ندای خیرخواهانه و حق طلبانه‌ی رهبران اهل سنت گوش فرا دهند.

اینگونه اهل سنت ایران از تمام سطوح مدیریتی کشور حذف گردید. و بهترین دلیل بر این مدعای ما، این است که در تاریخ انقلاب، هیچ وزیر، معاون وزیر، سفیر، استاندار اهل سنت و بطور کلی هیچ پستی کلیدی در کارنامه‌ی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تئوری نظام مطلقه‌ی ولی فقیه، به چشم نمی‌خورد. البته در دوران دولت آقای خاتمی که اندکی فضای سیاسی کشور برای دگر اندیشان و احزاب سیاسی باز شد، رایزنی‌هایی مبنی بر راه یافتن یک وزیر اهل سنت به کابینه، یا انتخاب یک نفر از اهل سنت برای هیئت رئيسه‌ی مجلس، صورت گرفت؛ اما همانگونه که انتظار می‌رفت با عکس العمل بسیار تند و غیر منطقی و غیر عقلانی مراجع تقليد، جريان‌هاى اصوال‌گرای شیعه و متعصبان مذهبی مواجه گردید و سرانجام هم این رایزنی‌ها راه به جایی نبرد.

و چه بسا که افرادی از اهل سنت در دوره های مختلف مجلس شورا توانستند از صافی‌های متعدد وزارت اطلاعات، حراست‌ها، و شورای نگهبان منتخب ولایت فقیه عبور کنند و به مجلس راه یابند، و با تمام محدویت‌ها و خط قرمزها در مواردی بسیار اندک به دفاع از حقوق اهل سنت برخاستند. اما در دوره‌های بعدی نه تنها اینکه رد صلاحیت شدند؛ بلکه راهی زندان و سیاه چال‌های نظام ولایت فقیه گردیده و به سختی، شکنجه و اذیت و آزار گردیدند؛ که دانشمند فرهیخته و عالم بزرگوار مولانا نظرمحمد دیدگاه (نماینده‌ی اولین دوره‌ی مجلس از ایرانشهر) را می‌توان به عنوان نمونه ذکر کرد.

رهبران انقلاب ایران از آیت الله خمینی گرفته تا حجت الاسلام خامنه‌ای، در سالهای گذشته، تلاش کرده‌اند تا علما، اندیشمندان و رهبران اهل سنت را با تحقیر، تهدید، ترور، زندانی و شکنجه از سر راه خود بردارند. همچنین با تخریب مساجد و مدارس دینی، محدودیت در چاپ و نشر، فشار آوردن بر مراکز دینی، رد صلاحیت دانشجویان اهل سنت، گزینشهای سخت استخدامی، جلوگیری از ساخت مسجد و مراکز دینی در شهرهای بزرگ من جمله تهران و شیوه‌های مختلف دیگر، سعی داشته‌اند تا اندیشه‌های دینی اهل سنت را تضعیف کرده و روح این مکتب حیات بخش را در میان مردم وجوانان اهل سنت از بین ببرند و آنان را به سمت و سویی سوق دهند که خودشان می‌خواهند.

از طرفی دیگر، هفته‌ای بنام هفته‌ی وحدت برای فریب افکار عمومی، اعلام کردند و شعار وحدت میان سنی و شیعه و انسجام اسلامی سردادند تا اینگونه بر خیانتها و جنایتهای خود در حق اهل سنت، سرپوش بگذارند؛ اما باید دانست که سردمداران ایران از شعار وحدت، تنها برای فریب ملتها استفاده کردند و در عمل هیچ گام مثبتی در جهت وحدت برنداشتند.

قابل یادآوری است که اهل سنت و تشیع قبل از انقلاب از وحدت بیشتری برخوردار بودند و این دشمنی و عداوتی که هم اکنون میان شیعه و سنی وجود دارد، در گذشته وجود نداشته است. اما این نظام جمهوری اسلامی بود که با تصویب قانون اساسی تبعیض آمیز‌، اعمال تبعیض در استخدامها، گزینشهای تبعیض آمیز، توهین به مقدسات، اهانت به همسران نبی اکرم، تکفیر نزدیکترین یاران پیامبر، و بطور کلی تحقیر اهل سنت، آتش بغض و کینه و دشمنی را میان ملت ایران که شیعه و سنی هستند، شعله ور ساخت.

با وجود اینکه اهل سنت دومین اکثریت مذهبی بعد از شیعیان بشمار می‌روند؛ اما حکومت همواره تلاش کرده است تا آنان را جزو اقلیت‌های مذهبی و قومی قلمداد کرده و اینگونه از حقوقشان محروم گرداند؛ حال آنکه اهل سنت حدود 20 میلیون از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند.

اما متأسفانه بنا به اصل دوازدهم قانون اساسی، اهل سنت حق ندارند نامزد ریاست جمهوری شوند و یا پستهای کلیدی کشور را احراز نمایند و تنها شیعیان دوازده امامی از این حق برخوردارند. و اینگونه در واقع، اهل سنت از انتخاب شدن و انتخاب کردن، هر دو محروم گردیده‌اند.

و این، نگاه ظالمانه‌ای است که از دوران شوم صفویه بر جای مانده و فرزندان صفویه در طول تاریخ، آن را اجرا کرده و تا امروز ادامه داشته است. علاوه بر این، اهل سنت از حقوق ناچیزی که در قانون اساسی برای آنان در نظر گرفته شده، محروم هستند.

در همان سالهای نخست انقلاب، چند تن از علما و اندیشمندان اهل سنت که در رأس آنها مولانا عبد العزیز ملازاده و علامه شهید احمد مفتی زاده قرار داشتند به فکر ایجاد تشکیلاتی برای مطالبه‌ی حقوق اهل سنت برآمدند و در تاریخ20/12/1359زمینه‌ی تشکیلات شورای مرکزی سنت توسط کاک احمد مفتی زاده فراهم گردید و در تاریخ 12و13 فروردین ماه 1360 عده ای از علما و اندیشمندان اهل سنت ایران بنا به دعوت کاک احمد مفتی زاده در تهران گِرد هم آمدند که پس از بحث و تبادل افکار، با صدور قطعنامه‌ای، تشکیل شورای مرکزی سنت (شمس) را اعلام نمودند. اهداف این شورا عبارت بود از: اصلاح قانون اساسی، فعالیت پیگیر و قاطعانه برای رفع هر گونه ستم از اهل سنت در ایران و احقاق حقوق آنان و اقداماتی از قبیل ساختن مسجد در تهران (بنا به وعده‌ی اولیه از طرف آیت الله خمینی) و سایر خدمات اسلامی، تلاش در جهت سد باب سبّ و اهانت به الگوها و مقدسات دینی و عقیدتی اهل سنت و گنجانیدن آن در قانون اساسی، کوشش در جهت تحکیم مبانی وحدت و اخوّت اسلامی و زدودن نمادها و مظاهر تفرقه و جلو گیری از شدت تفرقه اندازی اصل " دوازده" و سایر اصول تبعیض آمیز و تفرقه انداز قانون اساسی، بود.

ولی علی رغم آشکار و بدیهی بودن اهداف شورا و دلسوز بودن اعضای آن که صمیمانه در پی وحدت و انسجام اسلامی بودند، بر اثر اعمال فشار از سوی زمامداران متعصب رژیم ولایت فقیه، فعالیتهای خیرخواهانه و صلح آمیز اعضای شورا، نه تنها اینکه ره به جایی نبرد بلکه به جای رسیدگی به خواسته‌های بر حق و مشروع اهل سنت، عمال رژیم به سرکوب رهبران اهل سنت پرداختند و فعالیت‌های شورای مرکزی سنت را ممنوع کردند و بسیاری از جوانان و علمای اهل سنت از جمله کاک احمد مفتی زاده را دستگیر و به زندان انداختند و در مناطق سنی نشین به خصوص کردستان وسیستان بلوچستان به بهانه‌های مختلف انواع ستمها را بر مسلمانان بی دفاع اهل سنت روا داشتند و آنها را تحت تعقیب و پیگرد قرار دادند و سیاست پنجاه ساله‌ی " سنی زدایی" در سراسر کشور را به اجرا در آوردند. این سیاست که حکم به عدم صلاحیت جوانان آگاه اهل سنت برای استخدام در ادارات و مؤسسات دولتی، و در تنگنا قرار دادن کارمندان مسلمان سنی و تصفیه کردن آنان به بهانه‌های مختلف و روشهای گوناگون، برکنار کردن ائمه‌ی جمعه بعضی از شهرها و نصب امامان خود فروخته و دست پرورده، تفتیش عقاید در بیدادگاه ها و مدارس، اهانت به الگوهای دینی و معتقدات اهل سنت، ترویج مواد مخدر ومشروبات الکلی در مناطق سنی نشین بود، به اجرا در آمد.

و در همین راستا، علما و دانشمندانی را که مانع پیشبرد برنامه‌ی پنجاه ساله‌ی رژیم ولایت فقیه بشمار می‌رفتند و مردم را با اعتقادات و اندیشه های اهل سنت آشنا می‌ساختند، زندانی، اعدام یا ترور کردند. که ما در این گزارش مختصر فقط به مشهورترین آنان اشاره می‌نماییم:

1- علامه محمد صالح ضیائی، امام جمعه اهل سنت و مدیر مدرسه‌ی دینی بندر عباس، فقیه فرزانه در تاریخ 22/4/1373به اداره‌ی اطلاعات فراخوانده شد و چند روز بعد، جنازه‌ی قطعه قطعه شده‌ی این بزرگوار، در تاریخ 29/4/1373 در دره‌های چاه مسلّم، نزدیکی‌های شهرستان بندرلنگه پیدا شد.

2- علامه کاک احمد مفتی زاده، از رهبران برجسته سیاسی اهل سنت ایران و مؤسس شورای مرکزی شمس، کسی که در کنار آیت الله خمینی نقش بسزایی در روند انقلاب ایران داشت، پس از ده سال زندان سرانجام، در بیستم بهمن ماه سال1371 هجری شمسی در بیمارستان آسیای تهران به شهادت رسید.

3- شهید استاد عبد الملک ملازاده یکی از فعالان شورای مرکزی اهل سنت در سیستان و بلوچستان، مؤسس سازمان محمدی در زاهدان، برای مدتی زندانی شد و سرانجام، به علت فشار زیاد حکومت، مجبور شد به پاکستان هجرت کند و در آنجا با تشکیل " مجلس اعلی" به مبارزه و افشا گری علیه رژیم پرداخت و سرانجام در تاریخ 14/12/1374در شهر کراچی بوسیله‌ی تروریستهای وزارت اطلاعات ایران همراه دوست و همسنگرش مولوی عبد النصیر جمشیدزهی به شهادت رسید.

4- دکتر علی مظفریان، پزشک، دعوتگر به حق، دانشمند و روشنفکر، اهل شیراز بود که پس از تعمق در کلام الهی و تحقیق و بررسی متون اصیل اسلامی، از مکتب تشیع به مکتب اهل سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گرویده بود و امامت جمعه اهل سنت شیراز را در مسجد الحسنین بر عهده داشت؛ ولی از آنجایی که متعصبین این رژیم تحمل هدایت یافتگان حق را نداشته و ندارند برای شهید مظفریان پرونده سازی کردند و پس از شکنجه‌های زیاد او را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل وامریکا و صدام در تاریخ 11/5/1371اعدام کردند.

5- دکتر احمد سیاد متخصص علوم حدیث از دانشگاه بین المللی مدینه منوره، یکی از شخصیت‌های بزرگ علمی اهل سنت ایران، مدیر مدرسه‌ی دینی دار السنه زر آباد از توابع شهرستان چابهار استان سیستان و بلوچستان بودند. وی درفرودگاه بندر عباس دستگیر شد و چند روز بعد در تاریخ 11/5/1371جنازه اش در فلکه‌ی میناب پیدا شد.

6- شهید استاد ملا محمد ربیعی امام جمعه کرمانشاه، یکی از شخصیتهای علمی و اندیشمندان اهل سنت و از علمای مبارز و حق گویی بود که سال های مدیدی از عمر پر بار خود را در راه خدمت به اسلام و مسلمانان سپری نمود و سعی در بالا بردن آگاهی اهل سنت نسبت به حقوقشان داشت؛ اما این عالم ربانی ناپدید گردید و در تاریخ 12/9/1375جنازه اش پیدا شد.

گفتنی است بعد از شهادت استاد ربیعی در تشییع جنازه‌ی آن شهید بزرگوار (روزپنجشنبه 15/9/1375) حداقل یک نفر از تشییع کنندگان در کرمانشاه و 15نفر از مردم بی دفاع جوانرود بدست نیروهای رژیم به شهادت رسیدند.

7- شهید استاد قدرت الله جعفری از علمای جوان و پر تحرک اهل سنت خراسان بود که برای بیداری اهل سنت، بسیار تلاش می‌کرد و این امر عمال رژیم را علیه او بر انگیخت و برای او پرونده سازی کردند و به تهمت وهابیت، وی را دستگیر و به زندان انداختند. او در زندانهای نظام ولایت فقیه به ویژه در شکنجه گاه اوین به بدترین وجه شکنجه شد تا جایی که حدود نه ماه بعد از پایان شکنجه باز هم توانایی راه رفتن را نداشتند؛ ولی با این همه شکنجه، مردانه مقاومت نمود و تن به ذلت و خواری نداد و سر انجام بعد از سپری کردن بیش از یکسال در شکنجه‌گاه اوین و زندان مشهد در اسفندماه 1369 به جرم وهابیت اعدام گردید.

8- شهید استاد ناصر سبحانی از علما و اندیشمندان کرمانشاه یکی از رهروان راه حق بود که با اراده‌ای استوار و شگفت انگیزی در برابر ظلم‌های حکومت ایستاد و به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی پرداخت و بعد از اینکه مدتی را در زندان، سپری نمود سرانجام، در تاریخ 28/12/68 به اتهام ضد انقلاب، اعدام گردید.

9- شهید استاد فاروق فرساد از کردستان، نخست، برای مدتی زندانی گردید و سسپس به شهرستان اردبیل تبعید شد و سرانجام، در تاریخ 24/9/1416 هجری به روش بسیار مرموزی به قتل رسید.

10- شهید استاد موسی کرمپور از علماء خراسان و یکی از واعظان توانا و امام جمعه‌ی مسجد جامع شیخ فیض مشهد بود که پس از تخریب مسجد جامع شیخ فیض، در تاریخ10/11/1372به افغانستان هجرت نمود؛ وی در آنجا به وعظ و ارشاد مردم روی آورد و مسلمانان را از اهداف رژیم ایران آگاه و روشن می‌ساخت؛ به همین خاطر، نظام ولایت فقیه، بیدارگری وی را برنتابید و از این حرکت وی خشمگین گردید و در تاریخ 14/2/1380 بعد از نماز جمعه با انفجار بمبی که توسط عمال رژیم در درب خروجی مسجد جامع خرقه هرات گذاشته شده بود، همراه 14تن از نماز‌گزاران، به شهادت رسید.

11- شهید نعمت الله توحیدی استاد حوزه‌ی علمیه دارالعلوم زاهدان و از علمای وارسته و حق گو و مفسر قرآن کریم بود؛ از خصوصیات بارز این عالم ربانی تبلیغ توحید، دفاع از صحابه، اهل بیت پیامبر و عرض و آبروی ایشان بود. و این موضوع برای نظام ولی فقیه خوشآیند نیامد و با شیوه‌ی سبّ و شتم نظام، هماهنگی نداشت؛ بنابراین، در پی دسیسه و ترور این مرد حق بر آمدند و سرانجام وی را با هماهنگی ایادی خود، با سه تن دیگر از جمله مولوی عبد الحکیم گمشادزهی در جاده زاهدان- کرمان روز دوشنبه ۲۱/1/1385 با اتوبوس بدون سر نشین زیر گرفتند و به شهادت رساندند.

و صدها تن دیگر از علما و جوانان اهل سنت که در این مختصر نمی‌گنجد و مجال ذکر آنها نیست که همگی آنها در اثر اجرای همین سیاست‌های پنجاه ساله‌ی سنی زدایی تصفیه و به شهادت رسیدند.

همه‌ی اين كشتارها و جنايات در راستاى برنامه‌ی پنجاه ساله برای نابودی اهل سنت در سطوح مختلف انجام گرفت.

سندی در دهه‌ی هفتاد توسط دکتر عبدالرحیم ملازداه فعال حقوقی اهل سنت منتشر گردید و در آن گوشه‌هایی از این برنامه‌ی پنجاه ساله‌ی سنی زدایی افشا گردید. همچنین این سند توسط ایشان به زبان‌های مختلف ترجمه گردید و به بسیاری از حکومتهای منطقه و علما و اندیشمندان اهل سنت در بیشتر کشورهای جهان اسلام ارسال گردید.

اما از آن جا که نظام ولایت فقیه در ایران شعارهای اسلامی و به ظاهر ضد اسرائیلی سر می‌داد، بسیاری از علما و حکومتهای جهان اسلام این سخنان را باور نکردند.

اما اشغال عراق توسط آمریکا و قتل عام علما و اندیشمندان اهل سنت و توده‌ی مردم و تخریب بسیاری از مساجد و جنایت های وحشتناک دیگر با حضور مستقیم سپاه قدس و همکاری گروههای شیعی عراق امثال سپاه بدر، سپاه مهدی و تشکیل جوخه‌های مرگ، تا حد زیادی پرده را از چهره‌ی جنایتکار نظام ولایت فقیه برداشت.

بله، نظام ولایت فقیه با تشکیل گروههای تروریستی و آموزش آنها در حومه‌های تهران و قم مانند سپاه بدر، سپاه مهدی، گروههای حجتی و سپاه قدس با همکاری مراجع تقلید شیعی عراقی همچون سیستانی قول امنیت را به آمریکایی‌ها دادند که هیچ فتوایی مبنی بر جهاد علیه آمریکاییها ندهند و به آمریکاییها فهماندند که شیعیان با آمریکا مخالف نیستند و با همین روش، قدرت را در عراق بدست گرفتند و به جای اینکه علیه آمریکا مبارزه کنند و گلوله‌های تفنگشان به سوی آمریکایی‌ها نشانه رود، این گلوله‌ها به سوی علما و مردم اهل سنت نشانه رفت و هزاران نفر از علمای اهل سنت و زنان وکودکان را به شهادت رساندند؛ تا جایی که هرکس نامش ابوبکر و عمر بود، به قتل می رساندند .

صحنه‌هایی که انسان را به یاد جنایات شاه اسماعیل صفوی در ایران می اندازد؛ آن زمان که همه‌ی ایران اهل سنت بودند و صفویان با حمله‌ی وحشیانه، مردم را قتل عام کردند.

تاریخ، این رویدادها را ثبت و ضبط نموده و در حافظه‌ی خود حفظ کرده که چگونه سربازان شاه اسماعیل صفوی در شهرهای ایران می‌گشتند و هرکس اسمش ابو بکر و عمر و عایشه بود، با شمشیر از بین می‌بردند؛ چرا که به آنها گفته بودند که اهل سنت دشمن اهل بیت هستند.

گویا تاریخ تکرار می‌شود؛ جنایات شیعیان در عراق، کشتن علمای اهل سنت، تخریب مساجد و مدارس دینی و جنایتهای بیشمار آنان با کمک سپاه پاسدارن، همه و همه باعث گردید تا نگاه علما و مردم جهان اسلام به طور کلی نسبت به ایران عوض شود.

و اینگونه صدای بسیاری از علمای جهان اسلام را که نسبت به ایران خوشبین بودند ، درآورد. در این زمینه به عنوان نمونه می‌توان به دکتر یوسف قرضاوی اشاره کرد که همیشه در کنفرانسها و سمینارهای وحدت اسلامی کشور ایران شرکت می کرد؛ اما پس از حوادث عراق به صورت جدی از سیاستهای نظام ولایت فقیه انتقاد نمود تا جایی که در شبکه‌ی خبری الجزیره با آقای هاشمی رفسنجانی به گفتگو پرداخت وبه شدت از سیاست‌های فرقه گرایانه‌ی این کشور انتقاد نمود و ایشان را از خطر جنگ فرقه‌ای برحذر داشت.

بحرین نیز یکی دیگر از قربانیان برنامه‌ی پنجاه ساله‌ی سنی زدایی بشمار می‌رود؛ بلی، نظام ولی فقیه در ایران، سالهاست که با تنی چند از روحانیون شیعه‌ی بحرینی ارتباط برقرار کرده و آنها را به ایران برده اند و با شستشوی مغزی آنان و تهیه‌ی امکانات مادی و برنامه ریزی برای آنها توانستند چند تظاهرات با حمایت ایران به راه بیندازند و با تحریک عواطف مذهبی در بحرین زمینه آشوب و ناآرامی در این کشور آرام را پدید آوردند. و مدتی بعد با شروع بهار عربی که در چند کشور عربی اتفاق افتاد، سیاستمداران ایرانی فضا را در بحرین مناسب دیدند و به تحریک گروههای بحرینی علیه حاکم بحرین پرداختند و در جریان این تظاهرات غیر از شیعیان چند گروه سیاسی اهل سنت منتقد دولت نیز شرکت داشتند وعلاقه مند بودند به صورت مسالمت آمیز خواستار اصلاح بعضی از قوانین در بحرین شوند؛ اما زمانی که دیدند با یک توطئه مواجه شده‌اند و حزب الله لبنان و گروههای شیعه عراقی مقتدا صدر و ایرانی و دیگران در تظاهرات نفوذ کرده‌اند؛ همچنین گروههای شیعه عکس‌های آیت الله خامنه‌ای و آقای حسن نصر الله واحمدی نژاد را بالا می برند وبه صورت علنی خواستار نظام ولایت فقیه ایرانی هستند، همه‌ی گروههای معترض اهل سنت از صحنه‌ی تظاهرات خود را کنار کشیدند و در برابر این موقف که سعی داشتند از این جریان بهره برداری کنند، ایستادند.

اما با همکاری کشورهای منطقه این توطئه خنثی گردید.

متأسفانه، صفویان از اعراب به عنوان "سگ تازی" یاد کرده اند، و تا کنون هم در فرهنگ سیاسی ما به عربها نگاهی تحقیرآمیز دارند و از آنها به نام "شیخ نشینان"یاد می کنند. و باید دانست که این حقد و کینه و دشمنی، ریشه در دوران صفویها دارد.

ما ملاحظه می کنیم که از کشور عربستان نیز در قاموس صفویت جدید به نام وهابی یاد می‌شود و همه‌ی مردم عربستان را کافر می‌دانند. و صفویت معاصر بر این باور است که مکه و مدینه اشغال شده‌اند و باید آزاد شوند و صدها امام زاده در آنجا بنا گردد....

شاید یکی از حکمتهای خداوند در طولانی شدن آزادی سوریه این باشد که عملکرد حکومت ایران برای همه‌ی مردم، شیعه، سنی، و جهان اسلام آشکار گردد مبنی بر اینکه شعارهای ضد اسراییلی این کشور صرفا بهانه‌ای برای قدرت طلبی دستگاه حاکم می‌باشد و قضیه‌ی سوریه کارت وحدت طلبی نظام را برای همیشه سوزاند.

در قضیه‌ی سوریه که نسل کشی بیش از سی هزار نفر از مردم سوریه و آواره کردن میلیون ها سوری توسط رژیم بشار اسد با همکاری سپاه قدس ایران و حزب الله لبنان اتفاق افتاد برای همه‌ی مردم آشکار گردید که نظام ولایت فقیه به هیچ عنوان به دنبال مصالح و منافع دنیای اسلام نیست؛ بلکه در صدد اجرای سیاست‌های فرقه گرایانه و متحجرانه‌ای است که از کتابهای ملا محمد باقر مجلسی و شیخ صدوق نشأت گرفته است. که آن ها مستقیما دستور قتل مخالف ولایت فقیه بخصوص اهل سنت را داده است

ودر این راستا جنایات بسیاری اتفاق افتاده است که منطقه را به سوی افراط گرایی برده است طرح ها و ترورهایی که نظام ولایت فقیه با کمک شبه نظامیانی که آموزش داده است در لبنان وافغانستان و پاکستان و یمن که هرکدام جزوات خاصی می خواهد که به صورت مجزا مستند ارائه نمود تا بر همه معلوم شود كه اين اغراق نيست بلكه واقعيتي است كه بر خيلي از هموطنان ما مخفي مانده است ومجال اين نيست تا در این گزارش مختصر بدان بپردازیم

ما امروز، همان سندی را که پانزده سال قبل، دکتر عبدالرحیم ملازاده وبعضی از فعالین مذهبی اهل سنت منتشر نمودند ، بار دیگر بازگو می‌کنیم. تا شاید هموطنان ما آگاه گردند

اين سند، بخش بسیار كوچكى از برنامه‌ها و طرحهاى حكومت ولایت فقیه برای ریشه کن کردن پيروان اهل سنت در داخل و خارج از كشور بر ملا می‌سازد. لازم به توضیح است این سنددر دهه هفتاد خورشیدی به صورت معجزه آسایی از درون سازمان اطلاعات ایران کشف گردید وبه دست علمای اهل سنت رسید

و اما برنامه‌ی پنجاه ساله که دراول انقلاب بر ای نابودی اهل سنت در ایران تدوین شده بود که پرده از گوشه ای از جنایات نظام ولی فقیه بر می دارد:

اگر ما نتوانيم انقلاب خود را به ممالك مسلمان نشين اطراف صادر كنيم بی‌شك فرهنگ آنها كه آميخته با فرهنگ غرب مى‌باشد به ما خواهد تاخت و ما را مغلوب خواهد نمود ...

حال كه به يارى خدا وند وفد اكارى امت قهرمان امام پس از چند قرن بار ديگر حكومت اثنا عشرى در ايران به ظهور رسيده است بنا بر رهنمودهاى رهبران عاليقدر تشيع، وظيفه‌اى بس سنگين و خطير بر عهده داريم كه آن صدور انقلاب است. و اين را بايد بپذيريم كه حكومت ما گذشته از حفظ استقلال كشور و حقوق ملت، يك حكومت مذهبى است و صدور انقلاب در رأس همه‌ی امور بايد قرار بگيرد. اما با توجه به موقعيت فعلى جهان و قانونهاى به اصطلاح بين المللى صدور مستقيم انقلاب غير ممكن و شايد هم با خطراتى ويرانگر همراه باشد؛ به همين خاطر، ما طى سه جلسه با آراء قريب به اتفاق شركت كنند گان و اعضای ستاد، يك برنامه‌ی پنجاه ساله كه شامل پنج برنامه‌ی ده ساله مى‌باشد، طراحى نموده تا اين انقلاب اسلامى را به همه كشورهاى همسايه صادر و اسلام را يكپارچه نماييم. زيرا خطری كه از طرف حكام سنى پيشه ما را تهديد مى‌كند، بسيار بيشتر و بالاتر از خطرى است كه از طرف شرق و غرب متوجه ماست. زيرا آنها مخالف با نهضت، و دشمنان بنيادى ولايت فقيه و ائمه‌ی معصومين مى‌باشند. حتى تعيين مذهب تشيع را به عنوان مذهب رسمى كشور در قانون اساسى، مخالف شرع و عرف مى‌دانند و اسلام را به دو شاخه‌ی متضاد تبدیل نموده‌اند. به همين خاطر، نخست، ما بايد در كليه‌ی مناطق سنى نشين داخلى مخصوصا شهرهاى مرزى كشور نفوذ خود را بيشتر نمایيم، مساجد و حسينيه ها را افزايش دهيم و مراسم مذهبى را با جديت بيشترى برگزار كنيم و در شهرهایى كه بين نود تا صد در صد سنى نشين هستند، امكاناتى را فراهم نماييم تا عده‌ی كثيرى از شیعیان از شهرها و روستاهاى داخلى به مناطق سنی نشین كوچ کنند و براى هميشه آن شهرها را محل سكونت و كسب و كار خود قرار دهند. و اين افراد بايد غير مستقيم تحت حمايت دولت و دستگاههاى ادارى قرار بگيرند تا بتوانند قدرت اداره‌ی شهرها و مراكز فرهنگى و اجتماعى را به مرور ايام از دست شهروندان قبلی خارج نمايند.

برنامه‌اى كه ما براى صدور انقلاب طراحى نموده‌ايم بر خلاف عقيده‌ی بسيارى از ناظران بدون هيچگونه دردسر، خونريزى و يا واكنشى از طرف دولتهاى قدرتمند جهان به ثمر خواهد رسيد.

ما مى‌دانيم كه نگهدارنده و گرداننده‌ی هر كشور و ملت فقط سه چيز است: اول، قدرت كه در دستگاه حاكم قرار دارد؛ دوم، علم و دانش كه در انديشه‌ی علما و دانشمندان مى‌باشد؛ و سوم، چرخش اقتصاد كه در دست سرمايه داران است. اگر ما بتوانيم دردستگاه حاكمان تزلزل ایجاد کنیم، بين دولتمردان و عالمان ايجاد نفاق كنيم و سرمايه‌داران هر كشور را متفرق ساخته، سرمايه‌ی آنها را بسوى كشور خود يا كشورهاى ديگر جهان سرازير گردانيم، بی شك، موفقيت چشمگيرى بد ست خواهيم آورد. و اين سه مورد مهم را از آنها سلب خواهيم نمود. بقيه‌ی مردم هم که بين هفتاد تا هشتاد درصد جمعيت هركشور را تشكيل مى‌دهند، طرفدار قدرت هستند و براى گذران زندگى بدنبال آب و نان و مسكن مى‌باشند و از شخص يا اشخاصى حمايت خواهند نمود كه قدرت در دست آنها باشد.

همسايگان سنى و وهابى ما عبارتند از: تركيه، عراق، افغانستان، پاكستان و تعدادى از كشورهاى اميرنشين در حاشيه‌ی جنوبى ایران كه ظاهرا با همديگر متحد، ولی در باطن، مخالف يكديگرند.

این منطقه‌ی استراتژىک در طول تاريخ، چه در گذشته و چه حال، بسيار حائز اهميت بوده، و از نظر سوخت رسانى گلوگاه كره‌ی زمين محسوب می‌شود و نقطه‌اى حساستر از اين در جهان وجود ندارد. حاكمان اين كشورها از فروش نفت بهترين امكانات زندگی را در اختيار دارند. جمعيت اين كشورها از سه گروه تشكيل شده است گروه اول افراد بدوى و صحرانشين هستند كه حضور آنها در اين سرزمينها به صدها سال پيش می‌رسد .

گروه دوم مهاجرينى هستند از جزاير و بنادرى كه امروزه جزء خاك كشور ما محسوب مى‌شوند؛ هجرت آنها از زمان شاه اسماعيل صفوى آغاز شد تا زمان نادر شاه افشار، كريم خان زند ، پاد شاهان قاجار و پهلوى همچنان ادامه داشت. و بعد از پيروزی انقلاب اسلامى نيز كم و بيش مهاجرتهاى پراكنده به چشم خورده است. گروه سوم از ديگر كشورها عربى وعده ای هم از شهرهاى داخلی ايران می‌باشند. كارهای تجارى، بازرگانى و شركتهاى ساختمانی بيشتر به افراد غير بومی تعلق دارد . جمعيت داخلی آن كشورها از اجاره بهای ساختمان و خريد و فروش املاك كسب در آمد مى‌كنند. و وابستگان اميران هر يك به مقدار معين از فروش نفت حقوق مى‌گيرند. فساد اجتماعى و فرهنگى و انجام كارهاى ضد اسلام به وفور نمايان است و عمر بيشتر ساكنان آن صرف عياشى و لذتهاى دنيوى می‌گردد. بسياری از آنها از ترس خراب شدن کشورشان در كشورهای اروپايى وآمريكايی خصوصا ژاپن، انگلستان، سوئد و سوئيس اقدام به خريد آپارتمان، سهام كارخانجات و سرمايه گذارى هاى ديگر نموده‌اند.

تسلط ما بر اين كشورها يعنی تسلط بر نيمى از جهان.

ما برای اجراى اين برنامه‌ی پنجاه ساله ابتدا بايد با همه‌ی كشورهاى همسايه يك دوستى و ارتباط و احترام متقابل برقرار نماييم. حتی با عراق پس از خاتمه‌ی جنگ و سرنگونی صدام حسين روابط حسنه برقرار خواهيم نمود؛ زيرا از پاى در آوردن هزار دوست به اندازه‌ی يك دشمن دردسر ندارد. چون روابط فرهنگى، سياسى و اقتصادى ما با آنها برقرار شود، بى شك موجب هجرت گروهى از ايرانيان به آن كشورها خواهد شد. ما مى‌توا نيم همراه با اين مهاجرين عده‌اى مهاجر مأمور كه ظاهرا مخالفين نظام هستند، داشته باشيم كه وظيفه‌ی آنها در انجام مأموريت ذكر خواهد شد .

فكر نكنيد پنجاه سال عمر درازی است. انقلاب ما با يك برنامه‌ی بيست ساله به پيروزى رسيد. مذهب ما كه امروز كم و بيش در دستگاه ادارى و حكومتى بسيارى از كشورها نفوذ دارد برنامه‌ی يك روزه و دو روزه نبوده است. روزگار طويلی ما در هيچ كشورى از جهان حتى یک كارمند نداشته‌ايم‌، چه رسد به وزير و وكيل يا حاكم . ما وارثان ميليونها شهيد هستيم كه از وفات پيامبر تا به امروز بدست اهريمنان اسلام نما خونهايشان در جويبار تاريخ روان است و نخواهد خشكيد تا آنگاه كه هر كس نام اسلام بر خود دارد.

ما باید کاری کنیم تا مردم على و خاندان رسول الله را بشناسند و بر اشتباه اجداد خود اعتراف كنند و فقط تشيع را به عنوان وارث را ستين اسلام بشناسند.

درست است كه ما در آن دوران نبوده‌ايم؛ ولى اجداد ما بوده اند و زندگى امروز ما ثمره‌ی فكر ، انديشه و تلاش آنهاست. شايد هم در آينده ما نباشيم اما انقلاب و مذاهب ما خواهد ماند.

برای انجام اين وظيفه‌ی مذهبی فقط گذشتن از جان و نان و خانه‌مان كافی نيست؛ برنامه‌ی صحيح لازم است، طرحها بايد بكارگرفته شود حتى اگر پانصد ساله باشد چه رسد به پنجاه سال.

1- در افغانستان، پاكستان، تركيه، عراق و بحرين ما از نظر ترويج مذهب مشكلى نداريم؛ برنامه‌ی دوم ده ساله را در اين پنج كشور برنامه اول قرار خواهيم داد. پس وظايف مأموران مهاجر ما در ديگر كشورها در دهه اول فقط سه چيز است: ابتدا خريد املاك، خانه و آپارتمان و ايجاد شغل و امكانات زندگى براى همكيشان خود كه در آن خانه‌ها سكنى دهند و جمعيت را بالا ببرند. دوم ارتباط و برقرارى دوستى با سرمايه داران بازارى و كارمندان ادارى مخصوصا اشخاص سرشناس و افرادى كه در دستگاههاى دولتى نفوذ شايان دارند. سوم در برخى از اين كشورها روستاهايى كوچكى بطور پراكنده در دست احداث و طرح دهها روستا و شهرك ديگر در حال نقشه بردارى می‌باشد. این خانه‌ها را تا حد امكان خريد نمايند و با قيمتى مناسب به افراد و اشخاصى كه املاك خود را در مراكز شهرها فروخته‌اند، بفروشند و به اين ترتيب شهرهاى پر جمعيت را از دست آنها بيرون بياورند .

2- ضمن تشويق مردم به منظور احترام به قانون و اطاعت از مجريان و مأموران با تواضع براى برقرارى مراسم مذهبى و داير نمودن مساجد و حسينيه از مسئولان مجوز كتبى دريافت نمايند. چرا كه همين مجوزها در آينده به عنوان سند مطرح خواهد شد. براى ايجاد شغلهاى آزاد بيشتر، بايد به فكر مكانهاى پر تجمع بود تا بشود در مواقع حساس آنجاها را مركز بحث و گفتگو قرار داد. در اين دو دوره سعى بيشتر افراد آن باشد كه با استفاده از دوستان و تقديم هداياى گرانبها، گذرنامه كشور محل اقامت خود را دريافت كنند و مشوق جوانان برای اشتغال در ادارات دولتى مخصوصا كارهای نظامى باشند. در نيمه‌ی دوم اين دهه ضمن تشويق محرمانه و غيرمستقيم علماى سنى مذهب و وهابى براى جلوگيرى از فساد اجتماعى و كارهاى ضد اسلامى كه در آن كشورها فراوان به چشم می‌خورد، اعلاميه‌هاى اعتراض آميزى از طرف برخى از مقامات مذهبی ديگر بلاد چاپ و منتشر نمايند كه بی شك موجب برانگيختن عده‌ی زيادی از ملت آن كشور خواهد گرديد. تا اينكه مقام مذهبى مذكور را دستگير نمايند يا او نوشته‌ی خود را تكذيب كند. در این صورت، امواج حمايت مذهبيان از آن اعلاميه‌ها بالا خواهد گرفت و اعمال مشكوكى به وقوع خواهد پيوست كه منجر به تعويض يا دستگيرى عده اى از خادمان خواهد شد. و همين موضوعات باعث مى‌‌گردد تا حاكمان به كليه‌ی افراد مذهبى خود بدبين شوند و براى تبليغات مذهبى و ساختن اماكن كارى انجام ندهند. حتى سخنرانيها و برگزارى مراسم دينى و مذهبى را نيز به ضرر نظام خود تلقى خواهند نمود. گذشته از آنكه بين عالمان و حاكمان آن كشورها كينه و كدورت رشد خواهد نمود. حتى سنيان و وهابيون داخلی، پايگاههاى پشتيبانى خود را از دست خواهند داد و ديگر هيچ گونه حمايت خارجي نخواهند داشت.

3- در دوره‌ی سوم كه دوستى عده‌اى از مأمورين ما با سرمايه‌داران و كارمندان عالی رتبه به ثبات رسيده است. و عده‌ی زيادى هم در دستگاههاى نظامى و اجرايى كشور به كار صادقانه اشتغال دارند و در امورات مذهبى دخالتى ندارند، بيش از بيش توجه دولتمردان را به خود جلب خواهند نمود و در اين دوره كه بين مذهبيون و دستگاه حاكم اختلافات و تفرقه به چشم مى‌خورد، عده‌اى از روحانيون شاخص ما وظيفه دارند ضمن برگزارى مراسم مذهبى از حاكمان آن بلاد حمايت نمايند و جمعيت تشيع را بی‌خطر جلوه دهند. حتی اگر امكان داشته باشد اين حمايتها را نيز از طريق رسانه‌هاى جمعی به گوش همگان برسانند طوريكه جلب توجه و رضايت آنها را فراهم نمايند تا در واگذارى پستهاى مهم ادارى وحشتى نداشته باشند. در اين دوره با تحولاتى كه در بنادر و جزاير و ديگر شهرهاى مرزى كشورمان و سپرده‌‌هاى بانكی بوجود خواهيم آورد، طرحهايى پى ريزى خواهد شد كه اقتصاد كشورهاى مجاور دچار ركود بشود و بی شك بخاطر كسب سود و امنيت و ثبات اقتصادى بيشتر سرمايه‌داران كليه امكانات خود را به كشور ما سرازير خواهند نمود. زمانى كه براى انجام هرگونه كار بازرگانى و سپرده‌هاى بانكى افراد ديگر كشورها را آزاد بگذاريم، آنها هم از سرمايه گذارى ملت در كشور خود استقبال خواهند نمود.

4- در مرحله‌ی چهارم ما كشورهایى را در اختيار داريم كه بين عالمان و حاكمانشان درگيرى است. تجار رو به ورشكستگى و فرار هستند و مردمانش پريشان احوال به نظر مى‌‌رسند؛ بيشتر مردم املاك و خانه‌هاى خود را به نصف قيمت خواهند فروخت تا به جاى امن‌ترى سفر كنند؛ در اين ميان فقط افراد ما هستند كه حاميان دولت به حساب مى‌آيند، و اين افراد اگر آگاهانه عمل نمايند بخوبى قادر خواهند بود پستهاى مهم كشورى و لشكرى را تصاحب کنند و فاصله‌ی خود را با حاكمان دستگاه حاكم نزديكتر سازند. در چنين مواقعى به خوبى مى‌شود خدمتگزاران مخلص آن‌ها را خيانتكار معرفی نمود كه موجب دستگيرى و بركنارى آنها و يا جايگزينى افراد ما خواهد شد. خود اين موضوع باعث دو نتیجه‌ی مثبت می‌شود؛ يكى آنكه افراد ما بيش از پيش اعتماد و اطمينان دولتمردان را بخود جلب خواهند نمود. دوم اینكه نارضایتى عمومى سنيان عليه دولت و حاكم بخاطر به قدرت رسيدن شيعيان در ادارات آشكار خواهد گرديد و اعمال ضد دولتى بيشترى از خودشان نشان خواهند داد. در اين برهه، افراد ما باز هم بايد در كنار حاكم بايستند و مردم را به صلح و آرامش دعوت نمايند و از طرفى املاك و خانه‌هاى افراد در حال فرار را خريدارى نمايند.

5- در دهه‌ی پنجم زمينه براى آغاز يك انقلاب آماده است؛ زيرا ما آن سه مورد اصلى را كه آسايش و آرامش و امنيت بود، از آنها گرفته‌ايم و دستگاه حاكم مانند كشتى طوفانزده‌اى مى‌ماند كه هر آن احتمال غرق شدنش مى‌رود . در چنين موقعى هر پيشنهادى را براى نجات جان خواهند پذيرفت. در اين دوره بوسليه‌ی افراد سرشناس و قابل اعتماد پيشنهاد تشكيل يك مجلس مردمى را براى خاموش گرداندن اوضاع، نظارت بر ادارات و كنترل كشورى به حاكمان خواهيم داد. در این صورت، بدون هیچ تردیدی، مورد قبول واقع خواهد شد و كانديداهاى ما با اكثريت آرا كرسيهاى مجلس را بدست خواهند آورد.

اين موضوع موجب فرار بازرگانان، عالمان و حتى خدمتگزاران واقعی خواهد گرديد و ما بدون هيچ جنگ و كشتارى خواهيم توانست انقلاب اسلامى را به بسيارى از كشورها صادر كنيم.

اگر اين روش در دهه‌ی پنجم هم به مثمر ثمر نيفتاد، مى‌شود با انقلابهای اسلامی مردمى قدرت حاكمان را سلب نمود. هر چند به ظاهر افراد ما اهل و ساكن و يا متولد آن كشورها هستند؛ اما ما بخوبى وظيفه‌ی خود را در برابر خداوند و دين و مذهبمان به انجام رسانده‌ايم. هدف ما به قدرت رسيدن شخص مخصوصى نيست؛ هدف فقط صدور انقلاب است و آنگاه مى‌توانيم بعنوان علمدار اين دين الهی، قيام خود را در همه‌ی كشورها آشكار سازيم و با قدرت بيشترى بسوى جهان كفر قدم نهيم و تا ظهور مهدى موعود جهان را به نور اسلام و تشيع مزين نماييم.

این، گوشه‌ای ازسند برنامه‌ی پنجاه ساله بر علیه جهان اسلام بود که انسان را به تفکر وامی‌دارد که شباهت‌های این نقشه با نقشه‌های صهیونیسم جهانی چقدر زیاد می‌باشد.

روزگاری نیز عبدالله بن سبا یهودی برای تفرقه انداختن میان مسلمانان جنگ‌های سیاسی بین مسلمین برپا نمود و با نقشه‌های دقیق همه را به جان هم انداخت وسپس اندیشه‌های خود که از یهودیت به ارث برده بود در لباس اسلام و اهل بیت در قالب روایت‌های باطل به دوستداران اهل بیت داد. و پس از آن بزرگترین تفرقه را در بین مسلمانان ایجاد نمود ....

اما خداوند بوسيله‌ی مؤمنان اين سياست‌های پر مکر ونیرنگ را افشا نموده و با نور قرآن همه‌ی این باطل‌ها را خاموش خواهد کرد....

نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

هومن عزیز،
با سپاس از نظارت جالب و واقعبینانه تان باید بگویم که تا آخرهای مقاله تان از بابت نظراتتان بصورت مثبت و سازنده ای متاثر بودم که متاسفانه در آخرهای نوشته تان باید بگویم که بهتر است در نظرتان تجدید نظر بکنید. ارزشهای انسانی- اخلاقی را فقط "مردانه" دانستن با باورمندیهای امروز به هیچ وجه همخوانی ندارد. امروز شاید به جرات بشود گفت که یکی از آزاده ترین، انسانی ترین و فراگیرترین جنبش دموکراتیک در ایران جنبش فمنیستی و جنبش زنان ایران می باشد که به مراتب جلوتر از ما "مردان" نقش پیشگامی را ایفا می کنند. ارزشهای اخلاقی انسانی متعلق به همه انسانها می باشد، نه به یک جنسیت مشخص.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای موافق هیچ امار دقیقی درمورد جعیت عرب زبان های عیلام وجود ندارد امار دیگر قوم های بومی عیلام هم مشخص نیست امار مهاجمین به عیلام هم مشخص نیست ولی اینکه بعد از جنگ اعراب روستا نشین در غیاب عیلامیان شهر نشین که بخاطر جنگ منطقه را ترک کردند ساکن شهرها شدند و بیشتر به چشم میخورند دال بر نیمی از جمعیت نمی شود

تا زمانی که عیلامیان اواره شده از جنگ به منطقه بازنگردندوسرشماری دقیق از بومیان انجام نگیرد نمیشود ادعا کرد نیمی از جمعیت عیلام عرب هستند شما فقط برو ببین درشاهین شهر اصفهان شهر صنعتی اراک کرج وجاهای دیگرچقدر عیلامی جنگ زده ساکن شده حضور غیر بومیان در عیلام به هیچ دلیلی قابل توجیه نیست عرب زبان ها هم حقوقشان برابر دیگر عیلامیان بومی است ولی عیلامیان شهری تحیمل فرهنگ روستایی و عشایری عربی را در عیلام به غیر عیلامیان تحمل نمی کنند عرب زبان ها باید فرهنگ شهری خودرا باز تولید کنند ودر کنار اموزش زبان عربی فصیح نه عربی رایج در عیلام که مانند فارسی زبانی بی هویت است ودر جهان عرب مورد تمسخر است در منطقه فرهنگ سازی کنند عرب زبان ها هم باید به کار وتلاش و تولید بیندیشند و در فکر افزایش تولید ملی در عیلام باشند البته بعد از اخراج غیر بومیان مهاجم به عیلام عیلامیان عرب زبان وغیر عرب زبان یک دشمن مشترک دارند و ان مهاجمان غیر بومی هستند که برای سرقت کار و سرمایه عیلام از مناطق به قول خودشان اریایی نشین یا تورک نشین یا کور دنشین به منطقه هجوم اورده اند عیلامیان عرب و غیر عرب باید تن به کار بدهند وبا تلاش شبانه روزی عیلام را از وجود مهاجمین غیر عیلامی پاک کنند باید اختیار نفت و گاز را بدست گیرند واز صادرات ان به خارج از عیلام جلوگیری کنند ایرانیان اریایی یا تورک یا کورد هم باید قید نفت و گاز عیلام را بزنند ومنطقه ای دیگر برای غارت و دزدی وسلطه پیدا کنند اصل و نسب هر کس در عیلام مشخص است ومهاجمین از ایران قابل شناسایی هستند به محض تشکیل حکومت ملی در عیلام مهاجمین فورا اخراج خواهند شد .
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای موافق هیچ امار دقیقی درمورد جعیت عرب زبان های عیلام وجود ندارد امار دیگر قوم های بومی عیلام هم مشخص نیست امار مهاجمین به عیلام هم مشخص نیست ولی اینکه بعد از جنگ اعراب روستا نشین در غیاب عیلامیان شهر نشین که بخاطر جنگ منطقه را ترک کردند ساکن شهرها شدند و بیشتر به چشم میخورند دال بر نیمی از جمعیت نمی شود


تا زمانی که عیلامیان اواره شده از جنگ به منطقه بازنگردندوسرشماری دقیق از بومیان انجام نگیرد نمیشود ادعا کرد نیمی از جمعیت عیلام عرب هستند شما فقط برو ببین درشاهین شهر اصفهان شهر صنعتی اراک کرج وجاهای دیگرچقدر عیلامی جنگ زده ساکن شده حضور غیر بومیان در عیلام به هیچ دلیلی قابل توجیه نیست عرب زبان ها هم حقوقشان برابر دیگر عیلامیان بومی است ولی عیلامیان شهری تحیمل فرهنگ روستایی و عشایری عربی را در عیلام به غیر عیلامیان تحمل نمی کنند عرب زبان ها باید فرهنگ شهری خودرا باز تولید کنند ودر کنار اموزش زبان عربی فصیح نه عربی رایج در عیلام که مانند فارسی زبانی بی هویت است ودر جهان عرب مورد تمسخر است در منطقه فرهنگ سازی کنند عرب زبان ها هم باید به کار وتلاش و تولید بیندیشند و در فکر افزایش تولید ملی در عیلام باشند البته بعد از اخراج غیر بومیان مهاجم به عیلام عیلامیان عرب زبان وغیر عرب زبان یک دشمن مشترک دارند و ان مهاجمان غیر بومی هستند که برای سرقت کار و سرمایه عیلام از مناطق به قول خودشان اریایی نشین یا تورک نشین یا کور دنشین به منطقه هجوم اورده اند عیلامیان عرب و غیر عرب باید تن به کار بدهند وبا تلاش شبانه روزی عیلام را از وجود مهاجمین غیر عیلامی پاک کنند باید اختیار نفت و گاز را بدست گیرند واز صادرات ان به خارج از عیلام جلوگیری کنند ایرانیان اریایی یا تورک یا کورد هم باید قید نفت و گاز عیلام را بزنند ومنطقه ای دیگر برای غارت و دزدی وسلطه پیدا کنند اصل و نسب هر کس در عیلام مشخص است ومهاجمین از ایران قابل شناسایی هستند به محض تشکیل حکومت ملی در عیلام مهاجمین فورا اخراج خواهند شد .
نوشته شده توسط: Anonymous

نسب تورکمنها به اغوزها می رسد، جد مشترک تورکها، کسانی که بزگترین حکومت فدرال گونه سلجوقی را برپا کردند که تمدن داخل فلات ایران مدیون آن است. و در حال حاضر نیز نوادگانش چندین حکومت تورکی در دنیا برپا کرده اند که تعدادی از آنها مانند آذربایجان و تورکیه و قزاقستان، خود را به کشورهای پیشرفته نزدیک می کنند.
اما نسب پان فارس ها ظاهرا به چند طایفه بیابانگرد و وحشی آریایی می رسد که نوادگانش در صد سل اخیر دو حکومت فاشیستی و عقب مانده ایجاد کردند و دست به جعل تاریخ زدند.
شما فقط یکسری حرفهای تکراری و بی ارزش تاریخی را پرت می کنید! یعنی غیر از توهین وچرندیات چیز دیگری در چنته شما نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نوروز: تحلیل به درد بخوری ارائه دادی که البته فقط به درد خودتان می خورد.بنده خود با تشکیل حکومت های فدرال برای همه ملیت های و از جمله کورد در تمام مناطق کورد نشین موافقم. لطفا از پاسخ دادن به سوال هم طفره نروید. سوال بنده درچارچوب مرزهای ایران بود و هر ایرانی می تواند در باره آن نظر دهد! اما در مورد حماس باید بگویم که جمهوری اسلامی از این گروه حمایت میکرد و در حال حاضر قطع نکرده. اگر جواب سوال بنده را می دهید که منتظرم مگرنه به خیر و سلامت!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای گلشن تشکر از این نقد خوب و منطقی تان. آقای سلطان زاده اینکه بخواهد به انتقا دات و سئوالات ما جواب بدهد و یا ندهد مهم نیست. در واقع مخاطب واقعی ما آقای سلطان زاده نیست بلکه ملت ازربایجان است, نه شخص دیگر. ما ول کن نیستیم.آقای سلطان زاده ها باید مسئولیت گذشته شان را به عهده بکیرند. الیهناس آهای خلق آزربایجان دقت کنید! آقای سلطان زاده معتقد است که حرکت خلق مسلمان آیت الله شریعتمداری بک حرکت ارتجائی بود ولی کمی رقیق تر از حرکت خمینی. حالا از آقای سلطان زاده سئوال میکنم: چه را شما جانب حرکت ارتجائی غلیظ تر خمینی را اختیار کردید؟ و حمایت کردید تا حرکت مردمی آزربایجان

به خاک و خون کشیده شود؟ آقای سلطان زاده از اعمال گذشته تان پشیمان هستید؟ یا نیستید؟


نوشته شده توسط: Anonymous

تحلیل مسائل سیاسی نیاز به تفکر دارد، آرزوها و خیالات با واقعیت زمین تا آسمان است. این انتظار شما که سوریه به دست اخوان المسلمین بیفتد با منافع متحد(اسرائیل) بزرگترین قدرت ناتو(آمریکا) در تضاد است. در بهترین شرایط اسد توسط اطرافیانش ترور می شود و علویون دولت ساحل را با کمک آمریکا جهت جلوگیری از نسل کشی خود تشکیل می دهند، دولت درزی در سمت سوری جولان تشکیل می گردد، کوردستان مناطق شمالی و شرقی سوریه را در اختیار می گیرد و امارت ضعیف اسلامی در حمص و جنوب آن تشکیل می گردد.اما در بدترین وضعیت شرایط موجود برای چند سال ادامه پیدا می کند و ما شاهد یک سومالی دیگر که هیچ گروهی قادر به غلبه بر دیگران نیست (نظر من). در ضمن یکی از این گروه های تروریستی خاورمیانه حماس است که ترکیه بشدت از آنان پشتیبانی می کند می خواستم نظر شما را در باره حمایت ترکیه از این گروه تروریستی بدانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

تحلیل مسائل سیاسی نیاز به تفکر دارد، آرزوها و خیالات با واقعیت زمین تا آسمان است. این انتظار شما که سوریه به دست اخوان المسلمین بیفتد با منافع متحد(اسرائیل) بزرگترین قدرت ناتو(آمریکا) در تضاد است. در بهترین شرایط اسد توسط اطرافیانش ترور می شود و علویون دولت ساحل را با کمک آمریکا جهت جلوگیری از نسل کشی خود تشکیل می دهند، دولت درزی در سمت سوری جولان تشکیل می گردد، کوردستان مناطق شمالی و شرقی سوریه را در اختیار می گیرد و امارت ضعیف اسلامی در حمص و جنوب آن تشکیل می گردد.اما در بدترین وضعیت شرایط موجود برای چند سال ادامه پیدا می کند و ما شاهد یک سومالی دیگر که هیچ گروهی قادر به غلبه بر دیگران نیست (نظر من). در ضمن یکی از این گروه های تروریستی خاورمیانه حماس است که ترکیه بشدت از آنان پشتیبانی می کند می خواستم نظر شما را در باره حمایت ترکیه از این گروه تروریستی بدانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

میگویند معنی کلمه" ایره وئجه "که خاستگاه وحشی های شمالی مهاجم به فلات در 3000 واندی سال پیش بود قبل از هجوم مغول وارشان به فلاتی که مردمانی بومی ومتمدن وشهرنشین داشت" ولگرد وهمه جا گرد "است اینها خصلت مردمی است که هیچ وقت بومی فلات نبودند و متاسفانه نام خویش را برفلات گذاشتند از شمال قفقاز ودریای سیاه بودند برای همین است همیشه میل به ولگردی وزندگی در اروپا وامریکادارند که این از فراق 3000 ساله شان حکایت میکند مردم بومی فلات هنوز هم درفلات درس میخوانند کار میکنند ازدواج میکندد و مبارزه میکنند وکشته میشوند.و منابعشان توسط اقایان اریایی غارت شده ودر اروپا وامریکا توسط اقازاده های اریایی خرج میشود.ادم غیر بومی هیچ وقت بومی نمیشود وهمواره ولگرد ومهاجم است.

نوشته شده توسط: Anonymous

فهرست بیش از هزار آخوند تبریزی ــــــــــ تخمین زده می شود که کمابیش هزار و پانصد آخوند در شهر تبریز جای گرفته اند، گروهی از این آخوندها از کارگزاران رژیم ولایت فقیه هستند، گروهی دیگر از کارگزاران رژیم نیستند اما از راه دین نان مفت می خورند..........

فهرست بیش از هزار آخوند تبریزی ــــــــــ تخمین زده می شود که کمابیش هزار و پانصد آخوند در شهر تبریز جای گرفته اند، گروهی از این آخوندها از کارگزاران رژیم ولایت فقیه هستند، گروهی دیگر از کارگزاران رژیم نیستند اما از راه دین نان مفت می خورند، روشن است که در فردای ایران آزاد و پس از آن که رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه نیست و نابود شد و لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ پرتاب شد بدون چون و چرا باید دستگاهی به نام روحانیت برچیده شود، ستمگران به کیفر برسند و دیگر کسانی که از راه دین مفت خوری می کنند عبا و عمامه را کنار گذاشته و به دنبال پیشه ای آبرومندانه باشند، با در نظر داشتن این که در هیچ کجای دین اسلام گروهی به نام روحانی وجود ندارد و در زمان پیامبر اسلام عنوان هائی مانند روحانی، ایة الله، حجة الاسلام، مجتهد، مرجع تقلید، ملا ، آخوند، طلبه، روضه خوان، نوحه خوان، مرثیه خوان، مداح و ………. وجود نداشتند و دستگاه روحانیت و مفت خوری از راه دین در زمان فرمانروائی پادشاهان صفوی با الگوبرداری از دستگاه روحانیت مسیحیان کاتولیک برپا شد، در فهرست زیر نام و نام خانوادگی بیش از هزار آخوند که در تبریز جای گرفته اند آمده است، این فهرست کامل نیست و شما اگر تبریزی هستید این فهرست را کپی کنید و در تکمیل آن بکوشید و بهتر است این فهرست را در برنامه اکسل جای دهید و در برنامه اکسل ستونی برای نام خانوادگی، ستونی برای نام، ستونی برای نشانی و ستون هائی برای کد پستی و شماره تلفن و مانند آن بسازید و بهتر است در برنامه اکسل برای هر یک از حروف الفبا یک کاربرگ جداگانه را به کار ببرید، اگر وبلاگ و وبسایتی را می گردانید این فهرست را در آن جای دهید و در فرستادن آن به وبلاگ ها و وبسایت های دیگر بکوشید: (فهرست را در این لینک می توانید ببینید)

http://iranglobal.dk/meinungedit.php?fileid=archive/komentar/021308Ak2131J.txt
نوشته شده توسط: Anonymous

تشکیلات سراسری با پشبیتانی تمام مردم ایران تنها زمانی ایحاد خواهد شد که هموطنان قارس به جای انکار ملیتهای دیگرو حقوق اساسی انان خود را به عنوان "یکی" از ملتهای ایران تعریف کرده و با قبول حقوق برابر و حق تعیین سزنوشت دیگر ملتها برای ایجاد حس اعتماد و همکاری بین تمام مردم ساکن ایران قدم بردارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

Dar zemn man vaght nadaaram baa chantaa oghuz naa-taarikhdaan bahs konam...
Hamin keh maa Iranizabaan dar Iran aksariyat hastim o vahshigari torkhaa raa baa farhang khonsaa kardim, khod besiyaar rezayatbakhsh ast.
Hamin badbakhti shomaa pan-turkisthaayeh nasl kosh bas keh fekr mikonid naami az oghuzhaa dar zamaan Kurush vojood daasht!! o massegaathaayeh Irani (Aryayi) raa tork mipendaarid.. kaafi ast beh chand site mot'aber negaah konid..naami az oghuzhaa pish az eslaam dar Iran vojood nadaarad o shomaahaa haqq nadarid saakenaan asli in sarzamin maanand kordhaa o tabarihaa o sistaanihaa o saayer Irani-tabarhaa raa mihmaan daanid
In shomaa torkhaa/taataarhaa/torkomanhaa hastid keh mihmaan hastid
Felan ziraa man hoseleyeh kasaani keh bedihiyaat nemidaanand raa nadaaram

نوشته شده توسط: Anonymous

Khosham amad keh Reza Shah Jalaadaan Torkoman keh hamaan Oghuzaan khoonriz taarikh bodand o raam kard.. Sarzamin Golestaan mot'alegh beh mardomaan Irani tabaar hast o shomaa Torkomanhaa dar doraan qaajar baa kosht koshtaar vaared shodid.
Hich naami ham az qowmeh vahshi oghuz pish az eslaam nist o bikhodi khodetaan raa beh doraan kurush barnagardaanid.
Bikhodi taarikh nadaarand o khodeshaan raa beh massegaathaa marboot midahand
!
Dar zemn paasokh man motaaqebel beh oghuzhaayeh vahshi bood..vagarnah moshkeli baa aghaliyat besiaar kam torkoman dar Iran nadaaram

نوشته شده توسط: Anonymous

Jenaabeh Torkoman
Baa poozesh az laatin neveshtan baraayeh doostaan

Massegatehaa irani boodand o nah tork
Shomaa torkhaa baa koshtaar o khoonrizi vaared Iran shodid o hattaa naameh yek tork pish az milaad masih dar jahaan vojood nadaarad
Taataristaan ham baa Taataar fargh daarad o Taataar naameh omoomi baraayeh Torkzabaanaan dar zabaanhaayeh orupai hast
Torkhaa pish az eslaam dar Iran nabodand o baraayeh hamin mehmaan o mohaajer hastid o baayad hadeh khod raa bedaanid. Khosham amad Reza shah shomaa Torkomanhaa raa taa hadi raam kard
Oroomiyeh ham naamash asoori ast o kordhaa saakenan qadimitar aan hastand.
Naameh Iran ham yanni keshvar ariyaayi haa o shomaa torkomanhaa mehmaan hastid.
Sepaas

نوشته شده توسط: Anonymous

سیاست دستمالی وخ...ا...ه مالی سیاست روز است مخصوصا برای انها که اصلا سیاست را فن خ...ا...ه مالی میدانند هروز به دستمالی به یک رنگ خ...ا...ه های روستاییان شیعه حاکم یا غیر حاکم را میمالند سال 57 با دستمال سرخ کیانوری نگهدار کشتگر سال های بعد با دستمال سبزباز نگهدار کشتگر موسوی کروبی این افراد همیشه بجای اینکه از مشت شان وفریادشان استفاده کنند چون مشتی ندارند وهیچ وقت هم در زندگی فریادی نزده اند همیشه دنبال خ...ا...ه ای در حکومت ویا تنبان روستاییان شیعه هستند تا انرا بمالند برای تنوع هم هی رنگ دستمال ها را عوض میکنند نیروهایی هم هستند که روزی مشتی اهنین را بر این خ...ا...ه ها ودستمال های نوازش کننده انها خواهند کوبید و خ...ا...ه روستایی حاکم ودست نوازش گراوپزیسیون نمارا زیر مشت خود له خواهند کرد وخون کثیف هردو گروه را به جهان خواهند پاشید.مشت آهنین شهریگران

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، رضا همدانلی، من سخنگوی آقای آ.ائلیار نیستم و ایشان هر پاسخی به شما بدهند خود دانند اما درباره این سخن شما که می گوئید: ( .......... تا ببینیم پان عرب، بلوچ، کرد، تورکمن وتورک پیروز خواهد شد یا پان فارسیزم و پان ایرانیست ها ) باور من این است که همه شکست خواهند خورد!..........

دوست گرامی، رضا همدانلی، من سخنگوی آقای آ.ائلیار نیستم و ایشان هر پاسخی به شما بدهند خود دانند اما درباره این سخن شما که می گوئید: ( .......... تا ببینیم پان عرب، بلوچ، کرد، تورکمن وتورک پیروز خواهد شد یا پان فارسیزم و پان ایرانیست ها ) باور من این است که همه شکست خواهند خورد! هم پان آریاها که پیاپی تاریخ تراشی کرده و از هر سنگ و کلوخی که در هر ده کوره ای پیدا می شود برای برتری آریاها داستانسرائی می کنند و خود را برترین و دیگران را بدترین می دانند شکست خواهند خورد و هم پیروان پان های دیگر! اگر می پرسید: چرا؟ پاسخ شما تاریخ است. دوست گرامی، رضا همدانلی، تاریخ آموزگار بزرگی است و تاریخ نشان داده است که ناسیونالیسم جز زهر کشنده چیز دیگری نیست و تاریخ نشان نداده است که در سایه ناسیونالیسم کسی به پیروزی رسیده باشد. در کجای تاریخ یک رهبر یا یک رژیم یا یک کشور با ناسیونالیسم و اندیشه های ناسیونالیستی به پیروزی رسیده اند؟ دوست گرامی، رضا همدانلی، آیا ناسیونالیست های سرشناسی که شما هم حتما نام آنها را شنیده اید مانند: ناپلئون بناپارت، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی، اسلوبودان میلوشوویچ، صدام حسین و ..... و ..... و ..... پیروز شدند یا شکست خوردند؟ سراینده ای سروده است: ( هر که نامخت از گذشت روزگار - هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار ) دوست گرامی، رضا همدانلی، واژه هائی هستند که چندین معنی دارند و پان ایرانیسم نیز که شما آن را در یادداشتتان به کار برده اید یکی از آنها است. اگر معنای پان ایرانیسم آریاپرستی و پان آریا بودن و گفتن این سخن که ایران از آن آریائی ها است و زبان آریائی ها پارسی است و پرت و پلاها و چرندنامه های هیتلرپسندی این دست باشند که چنین پان ایرانیسمی را باید به زباله دانی انداخت و آسوده شد! اما اگر معنای پان ایرانیسم این باشد که ایرانی کسی است که در درون مرزهای ایران زندگی می کند و شناسنامه ایرانی دارد و زبان و نژاد نشانه برتری هیچکس بر دیگری نیست چنین پان ایرانیسمی را باید ارج نهاد. با چنین دیدگاهی است که اگر چند تن از چین یا کانادا به ایران آمدند و شناسنامه ایرانی گرفتند و در ایران زندگی کردند آنها نیز ایرانی هستند. دوست گرامی، رضا همدانلی، چون واژه پان ایرانیسم مانند واژه (ملی) واژه ای چند معنی و دو پهلو است من و شما بهتر است آن را به کار نبریم و واژه هائی روشن و گویا و رسا را به کار ببریم. دوست گرامی، رضا همدانلی، این چنین نیست که همه یا باید پان آریا باشند و یا پان ترک و یا پان عرب و یا پیرو یکی از پان های دیگری که همگی چهره های گوناگون پدیده ای به نام ناسیونالیسم هستند، کسانی مانند من نیز هستند که پیرو هیچ کدام از این پان ها نیستند و پندار خود را از زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم رهانیده اند و همه پان های رنگارنگ را دور ریخته اند. به چنین باورداشتی تک میهنی (اینترناسیونالیسم) گفته می شود یعنی یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان و پان بی پان و مرز بی مرز! دوست گرامی، رضا همدانلی، چون سخن درباره تک میهنی (اینترناسیونالیسم) به درازا خواهد کشید بهتر است که در موتورهای جستجوی اینترنتی واژه اینترناسیونالیسم را با خط پارسی تایپ کنید تا روشن شود که شناسه اینترناسیونالیسم چیست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نوری علا، بیشتر مواقع باتوجه به خط و مشی تان ، این سئوال را ازخودمیکنم که: آیا آقای نوری علا، بواقع شخص ناآگاهی درمسایل سیاسی - مبارزاتی است و یا مقصودش این است که این رژیم ساقط نشود؟
بنظرمن ، تخطئه کردن موضوع "انتخابات آزاد" بعنوان یک راه حل استراتژی و تاکتیکی برای برچیدن رژیم ، و وصل کردن آن به اشخاص یا نیروهایی که سوابق اصلاح طلبانه دارند( مانند، فرخ نگهدار یا امیرحسین گنج بخش یا اتحاد جمهوری خواهان و سازمان جمهوری خواهان ،یا این جریانی که دراستکهلم و بروکسل برگزارشدودرچند روزآینده نیزدرپراگ برگزارخواهدشد.) نه ناآگاهانه ، بلکه آگاهانه ازسوی جنابعالی انجام میشود.
برای پی بردن به این موضوع ، تنها کافی است ازخودسئوال کنیم : چرا آقای نوری علا،موضوع "انتخابات آزاد" را ازاین زاویه نگاه برچیدن رژیم نمی نگرند؟>>> ادامه درادامه نظر

>>> اگربپذیریم که موضوع "انتخابات آزاد" یک استراتژی و تاکتیک مبارزاتی است (که هست)، آنگاه میتوانیم درچارچوب این نگاه، شرایط برگزاری "انتخابات آزاد"را از زاویه بیان کنیم.
بطورمثال میتوانیم بگوئیم: انتخابات آزاد موردنظرما هنگامی ممکن است که این رژیم بطور کامل ازحکومت کنار رفته و یا برچیده شده باشد، و قدرت در اختیار نیروهای مخالف رژیم افتاده باشد؛آنگاه شرایط برگزاری "انتخابات آزاد"ممکن خواهدبود.
اما براستی آقای نوری علا، آیا شما به این موضوع ، بواقع واقف نیستید؟ اگرنیستید، چگونه میشود شما را درمحور مبارزات قبول کرد؟
آقای نوری علا، بنظرم کسانی بدنبال این خط و مشی فکری شما خواهند بود که یا نا آگاه و یا عوامل رژیم باشند. چراکه، خط و مشی شما، نتیجه ایی به جزماندگاری رژیم ندارد. اگرشمابواقع میتوانید ازخط و مشی خود دفاع کنید، این گوی و این میدان، بفرمائید ، درهمین بخش به مناظره بنشینیم. اگرهم توان دفاع ازنظرات خودندارید، من بسهم خودازشما درخواست میکنم خط و مشی خود را تغییر دهید و "انتخابات آزاد" را اززاویه نگاه و مضمون برچیدن رژیم بنگرید.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایرانی : باز هم با همان سلاح پوسیده جعل و دروغ گویی مبهم خودت وارد شدی!

تاتارستان نه کشوری تورک است و نه در محدوده کشورهای تورک نشین است .بلکه دقیقا در دل خود روسیه و نیز از نظر نژادی و اخلاقی مشابه خود روس ها بودند. هرچند در حال حاضر حداقل از امثال پان پارس ها بسیار متمدن تر هستند و ملاک نیز وضعیت حال حاضر آنهاست! در زمان حمله چنگیز به ایران حکومت ایران یک حکومت تورکی بود و حکومت های پراکنده تورکی در آسیای میانه به شدت با چنگیز جنگ داشتند و البته قومی که چنگیز هیچ گاه نتوانست شکست دهد تورکمنهای شرق دریای خزر بودند! اغوزها هم همان کسانی بودند که سر یک جلاد به اسم کوروش را برای دوستانش فرستادند! تا اینجا فکر کنم کمی دانسته های تاریخی ات اصلاح شده باشد و منبعد زبانت کمی درست در دهانت بچرخد.
من هیچ کجا نشنیدم که کسی کورد را مهمان بخواند . سابقه حضور کوردها در ایران و منطقه روشن است. اما این شما هستید که بر آتش اختلافات بین کورد و تورک می دمید! آذری ها اعتقاد دارند که شهر ارومیه تورک نشین است و منطقه اصلی سکونت کوردها کردستان ایران است و مهاجرت کوردها به ارومیه برنامه ریزی شده است . همان گونه که مهاجرت سیستانی ها در زمان پهلوی منحوس واین رژیم نیز برنامه ریزی شده است.این یک بحث تاریخی و علمی است و در آینده با حذف این رژیم قابل تحقیق است و هر نتیجه ای داشته باشد نباید مانع همزیستی مسالمت آمیز این دو ملت شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

گرجستان در جنگ با روسیه دارای موقعیت استراتژیک خاصی نبود. در ضمن جالب گرجستان عضو ناتو بود روسیه جرات حمله نداشت . حمله روسیه که یار استراتژیک رژیم های عقب مانده مانند ایران و ارمنستان است، برای جلوگیری از این عضویت بود که به زودی به تحقق خواهد پیوست.

با عضویت گرجستان و نیز همکاری روزافزون غرب با آن گرجستان بعید است که روسیه بتواند بار دیگر دست به چنین کاری بزند.تا اینجای بحث چند تا نکته از شما آقای نوروز و نیز آقای ایرانی مشخص شد: شما دارای افکار عقب مانده نژاد پرستی هستید. پیشرفت های ملل تورک آذربایجان و تورکیه و در آینده آسیای میانه چشم تان را کور کرده است- شما از اسد پشتیبانی می کنید. شما به خصوص نوروز جنبش آزادی خواهانه مردم سوریه را تروریسم میدانید.شما از عملکرد گروه های تروریستی کورد در تورکیه حمایت میکنید و ترور را جایز می دانید بنابر این حتما این حق را به ملیت های ایرانی نیز خواهید داد که دست به اقدام مشابه در ایران بزنند چون ملیت های ایرانی نیز هزار بار بدتر از کوردهای تورکیه تحت ستم هستند(جناب نوروز :نظر شما را در مورد اینکه آیا ملل ایرانی تحت ستم هستند یا نه را می خواهم بدانم)بنده مطمئنم که این امثال نوروز و... یا کورد نیستند و یا این که مزدور همین رژیم ایران هستند و عموم کوردها معمولا چنین نظرات عقب مانده و در خدمت این رژیم منحوس ایران نمی دهند. اگر کمی دقت کنید ادبیات این شخص و شخص ایرانی بسیار شبیه به ادبیات نویسندگان سایت هایی مانند تابناک است. ضد عرب و ضد تورک بودن و دامن زدن به اختلافات تورک و کورد و باقی ملل ایرانی خصوصیت اصلی این ها می باشد.علت بقاو قدرت گرفتن کشورهای عقب مانده و دیکتاتوری مانند روسیه هم همین کشورهای ایران و سوریه هستند و نیز اشخاصی مانند نوروز و ایرانی که به روسیه پناه می برند.
نوروز و ایرانی : خاورمیانه دیگر جای رژیم های پوسیده ای مانند اسد و ایران نیست. جای گروهک های تروریستی هم نیست. رسوایی امثال شما هم نزدیک است. با همگرایی هر چه بیشتر آزادی خواهان سوری در قطر، به تازگی شاهد سقوط آن جلاد خواهیم بود. کلینتون هم چنین حرفی را نزد و نیز مخالفان هم وابسته یه تورکیه یا آمریکا نیستند که برایشان تعیین تکلیف کنند. دیدن روی شما در آن روز سقوط اسد دیدنی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

مبارزه کاندومیک با نظام حاکم کره شمالی :
بارش کاندوم و اعلامیه های سیاسی بر فراز کره شمالی
پیونگ یانگ تهدید به واکنش "بی رحمانه" نظامی کرد

مخالفان رژیم پیونگ یانگ -کره شمالی- روز پنج شنبه 8-11-2012 به وسیله 20 بالن مقدار زیادی اعلامیه سیاسی وکاندوم را بر فراز خاک کره شمالی پخش کردند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه فعالان طرفدار دموکراسی در کره جنوبی از هفته ها پیش اعلام کرده بودند که با استفاده از بالن بر فراز کره شمالی اعلامیه های سیاسی پخش خواهند کرد.

دولت کره شمالی در مقابل سئول را تهدید کرده بود که در صورت اجرای چنین طرحی به واکنش "بی رحمانه" نظامی دست خواهد زد و مناطقی که بالن ها از آن جا به پرواز در خواهند آمد را بمباران خواهد کرد.

بر اساس این گزارش امروز صبح 20 بالن که حامل 150 هزار اعلامیه سیاسی و 5 هزار کاندوم بود را از خاک کره جنوبی به سمت همسایه غربی به پرواز در آوردند.

بونگ تای هونگ، سخنگوی گروه "رایت کوریا" که این بالن ها را ارسال کرده است، گفته است:"ما می دانیم که کاندوم در کره شمالی به سختی یافت می شود."

وی افزود:" مردم کره شمالی نیازمند کاندوم برای پیشگیری از بارداری و نیز جلوگیری از بیماری های مقاربتی هستند".

در ادامه این گزارش آمده است که بالن های یادشده همچنین مواد کم یاب در کره شمالی مانند، چراغ برق، شیرینی، لباس و خمیردندان با خود حمل کردند.

کره شمالی به دلیل تحریم های شدید بین المللی علیه رژیم این کشور به دلیل برنامه هسته ای اش از مشکلات اقتصادی به شدت رنج می برد.

ارسال بالن ها توسط شماری از فعالان سیاسی کره شمالی مخالف رژیم پیونگ یانگ و نیز برخی از فعالان مسیحی صورت گرفته است.

اعلامیه های ارسال شده، مردم کره شمالی را به قیام برای رهایی از رژیم دیکتاتوری خانواده "کیم" که از سال 1948 تا کنون در این کشور حکمرانی می کنند فرا خوانده است.

کره شمالی و جنوبی از سال 1953 تا کنون به دلیل نبود معاهده صلح میان دو کشور، همچنان در وضعیت جنگی به سر می برند.
احتمالا با طرح جدید تحکیم خانواده خامنه ای احمدی نژاد که از روستاییان شیعه خواسته اند تمام وقت در رختخواب ها مشغول باشندو گوینده یا علی تولید کنند تا در شهرها به ارتش 20 میلیونی دهگریز ها بپیوندند برای سرکوب شهری ها از مدتی دیگر کاندوم که که یک وسیله ضروری شهری است در شهرها همراه داشتن و فروشش قاچاق میشود ومجازات اعدام خواهد داشت وبهتر است اویزیسیون خارج از کشور که از بیکاری پشه میپراند این بالون سازی کاندومی را یاد بگیرد وبرای مردم بیچاره ایران از کشورهای اطراف کاندوم از اسمان بریزد مبارزه کاندمیک هم در راه است وجنبش کاندومی خوشبختانه هیچ وقت شهری های ایران دنبال زاد ولد بیجا نبوده ونیستند برای مبارزه با دشمنان طبیقاتی وفرهنگی خودشان انها زندگی را مانند روستاییان شیعه فقط سکس ورختخواب وزن نمیدانند که تنها کارشان در شبانه روز هماغوشی با زوجه هایشان باشد شهری ها از طریق فرهنگ سازی خودرا تکثیر میکنند وبا ترویج فرهنگ شهری مغز کودکان روستازاده را تغییر می دهند وانهارا به ارتش خودوارد میکنند وارتش 20 میلونی خامنه ای را تحت کنترل فکری واردای خود در میاورند هر قوم مرتجع و روستایی که برای تحکیم سلطه اش بر دیگران اینروش احمقانه سکس وزاد ولد گله ای را پیشه کند تنها توحش خودرا نشان داده افزایش جنون وار جمعیت یک قوم نشانه توحش ان قوم وتجاوزگری ان قوم به حقوق دیگر شهروندان است .مردم شهری همواره نسبت به قومیت هایی که زاد ولد بیرویه داشته اند همواره سیاست تحقیر وحذف را پیشه کرده اند قومیت های پر زاد ولد همواره دچار تحقیر شهریگران هستند .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار دلیل وحشت و انزوای چپ سنتی و چپ ایرانی خجالتی(اذری) قابل درک است،ولی هر تفکر و جریانی تاریخ مصرف خود را دارد.زمان شما ها به سر امده است.نسل جدید به استقلال می اندیشد وبس.از دیدگاه پان ایرانیست های خجالتی منزوی در آزه ربایجان جنوبی جوانان استقلال طلب پان تورک هستند.در راه استقلال و رهایی از اسارت وطن تحت اشغال و ملت آزه ربایجان ما پیه همه چیز را به تنمان مالیده ایم.باشید تا صبح دولتتان بدمد تا ببینیم پان عرب،بلوچ،کرد،تورکمن وتورک پیروز خواهد شد یا پان فارسیزم و پان ایرانیستها.

نوشته شده توسط: Anonymous

تا زمانی که چپ موجود درایران ناسیونالیسم را به رسمیت نشناسد و بجای مبارزه با سرمایه داری وابسته وفرهنگ روستایی شیعه موجود با ناسیونالیسم وفرهنگ بومی وسرمایه سازی غیر نفتی و مولد وغیر استعماری ملی نبرد کند وحیات کارگران وکشاورزان را در نفی سرمایه سازی ملی ببیند وبجای داشتن روحیه ملی و بومی تسلیم فرهنگ کشورهای شمال باشد تنها نیروی خویش را به تحلیل برده وخودرا منزوی میکند چپ امروز ایران باید دوش بدوش جنبش های ملی ایالات برای حفظ سرمایه های ملی وجلوگیری از انتقال انها به کشورهای شمال را بگیرد بدون تمرکز سرمایه وافزایش وتراکم ان در ایالات

تولید مولد کشاورزی وصنعتی و پیشه وری پا نمیگیرد وکشاورزان وکارگران بیکار وبی اینده خواهند بود در نظام اینده ملی در ایالات چپ ها با حضور خود درقالب احزاب وسندیکاها وشرکت های تعاونی زراعی صنعتی وداشتن رسانه ها میتوانند نظام سرمایه سازی ایالات را از استثمار مزدبگیران واز وابستگی سرمایه ایالات به سرمایه کشورهای استعمار گر باز دارند نظام سرمایه سازی ملی بدون حضور احزاب چپ و نبودن نظام چند حزبی دچار انحراف فساد واستثمار ووابستگی و خروج سرمایه به خارج میشود بدون حضور مخلصانه وبی غرض چپ ها در کنار ناسیونالیست ها جنبش های ملی محکوم به شکستند نظام سرمایه سازی ملی تنها با حضور کشاورزان وکارگران وپیشه وران چپ میتواند حیات سالم وملی داشته باشد احزاب چپ میتوانند با فرهنگ سازی با ادیان وخرافات روستایی در شهرها وروستاها مبارزه کنند ونگرش علمی وفلسفی را بین زحمتکشان گسترش دهند وفرهنگ فداکاری وکار مولد وجامعه محوری نه فرد محوری را گسترش دهند باید داس وچکش و ورایانه و فرهنگ کار وتولید جای فرهنگ ریش وتسبیح وچادر وجانماز وزنانگی تحت لوای دین را بگیرد روحیه مردانه چپ وملیگرایی وتولید میتواند روحیه زنانه دینداری وبیکاری وانگلی و مصرفگرایی را در جامعه دینزده وزنانه شده امروز بگیرد.جامعه شهری به روحیه مردانه چپ بسیار نیاز دارد دوران زنانگی ودینداری ودینخویی در ایالات به پایان رسیده ودوران پهلوانی ومردانگی وملیگرایی وجامعه گرایی وشهریگری اغاز خواهد شد.ملیگرایی وجامعه گرایی از اصول شهریگری هستند وبازگشت به ارزش های دوران مردانگی وپهلوانی قبل از دینداری وزنانگی.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" موفقیت بزرگ دانشمندان ترک """اساتید دانشگاه "آق‌دنیز" دنیز موفق به تولید اسپری شدند که قادر است ویروس اچ‌پی‌وی را نابود کند.این اسپری که در دانشکده شیمی دانشگاه "آق‌دنیز" تهیه گردیده، می‌تواند تمامی ویروسها، باکتریها و قارچها از جمله ویروس عامل سرطان دهانه رحم را در عرض ۳۰ ثانیه از بین ببرد.
دانشمندان دانشگاه "آق‌دنیز" معتقدند با این اسپری می‌توان از انتشار ویروسی که موجب سرطان دهانه رحم می‌گردد و بیشتر از طریق توالتهای غیر بهداشتی منتقل می‌شود، جلوگیری نمود.

بر خلاف سایر سرطانها، ویروس اچ‌پی‌وی (Human Papilloma Virus) موجب بروز سرطان دهانه رحم می‌شود که پس از سرطان پستان رایجترین نوع سرطان در جهان است.
این ویروس علاوه بر راههای مقاربتی، از طریق توالتهای غیر بهداشتی نیز قابل انتقال است.
به منظور جلوگیری از ابتلا به بیماری سرطان دهانه رحم که در هر دو دقیقه موجب مرگ یک زن در جهان می‌شود، از سال ۲۰۰٦ زنان و دختران ۹ تا ۲٦ ساله واکسینه می‌شوند.
پروفسور دکتر ارتوغرول آرپاچ که با فعالیتهای خود در زمینه نانو تکنولوژی شهرت دارد، اظهار داشت که اسپری تهیه شده به منظور تولید انبوه به ریاست دانشگاه داده شده است. وی معتقد است که زنان باید این اسپری را همواره همراه خود داشته باشند
نوشته شده توسط: Anonymous

""" خبر مهم، ۷۱ سرباز رژیم اسد، به همراه ۲ ژنرال، و ۱۱ کلنل به ترکیه پناهنده شدند، یکی‌ از این ژنرالها، قسم خورد که بعد از به درک واصل کردن اسد، تمام توان و نیرویه خود را تا آخرین قطرهٔ‌ خون برای نابودی "" تروریست‌های پ ک ک "" که در کنار اسد با ارتش آزادیبخش سوریه مبارزه می‌‌کنند به کار خواهد گرفت.مژده به مردم ایران که با سقوط اسد، سرنگونی رژیم منحوس ایران نزدیک است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خبرگزاری "فارس": مهدی هاشمی متهم به جاسوسی است


خبرگزاری "فارس" وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد، یکی از اتهام های مهدی هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، "جاسوسی" است.

بنا بر این گزارش، مهدی هاشمی هم اکنون در بخش VIP بیمارستان دی تهران بستری است. این منبع تاکید کرده که پزشکان بیماری او را تایید نکرده اند.
خبرگزاری "فارس"، به نقل از "منبع آگاه" خود با اشاره به روند رسیدگی به مهدی هاشمی، نوشت: "تاکنون چهار اتهام اصلی به وی تفهیم شده است."
این منبع با بیان اینکه "اتهام جاسوسی و انتقال اطلاعات حساس به بیگانگان" از اتهاماتی بوده که به مهدی هاشمی تفهیم شده است، افزود: "اخلال در نظام اقتصادی کشور از دیگر اتهاماتی است که به وی تفهیم شد".
این گزارش با اشاره به این که "اخلال در امنیت کشور در دوران فتنه 88 از اتهامات دیگر تفهیم شده به آقازاده جنجالی است"، تصریح کرد: "فساد در قراردادهای بزرگ نفتی در دوران مسئولیت در وزارت نفت در زمان ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی از دیگر اتهاماتی بود که به وی تفهیم شد."
اصولگرایان حاکم بر ایران به نا آرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش این کشور "فتنه" می گویند.
اصلاح طلبان که می گویند در انتخابات تقلب گسترده و سازماندهی شده روی داده، دست به اعتراض زدند. حاصل سرکوب این اعتراض ها، ده ها کشته در بازداشتگاه ها و خیابان ها و زندانی شدن صدها نفر دیگر بود
نوشته شده توسط: Anonymous

جنگ روسیه با گرجستان را به شما یادآور می شوم که نه موقعیت استراتژیک و نه پیمانهای نظامی آن توانست کمکی به آنها بنماید. کشوری که از نظر نظامی و تکنولوژیک وابسته باشد توان و اجازه تصمیم گیری سرخود را ندارد، فکر می کنم هیلاری کلینتون به خوبی این موضوع را در مورد سوریه به ترکیه گوشزد نمود (عدم برسمیت شناختن معارضبن سوری تحت حمایت ترکیه). شما انتظار نداشته باشید که خروجی جنگ سوریه چیزی به ضرر اسرائیل باشد (تسلط تروریست های مورد حمایت ترکیه بر سوریه). جنگ سوریه احتمالاً چندین سال دیگر ادامه خواهد یافت و ما شاهد یک سومالی دیگر خواهیم بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

۱۹ آبان روز شهادت بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری ایران دکترحسین فاطمی گرامی باد
دکتر حسین فاطمی پس از اخذ دیپلم ادبی راهی تهران شد. در تهران همگام با تحصیل به نشر مقاله های میهنی و سیاسی در مطبوعات آن روز نمود و سرانجام در سال ۱۳۲۲ با انتشار روزنامه باختر که صاحب امتیاز آن برادر بزرگش بود همکاری کرد.مبارزات مطبوعاتی فاطمی در سال ۱۳۲۳ شدت بیشتری یافت و هنگامی که روس ها تقاضای نفت شمال را کردند، مقاله ای تحت عنوان ( برای کافتارادزه ترجمه کنید ) دکتر فاطمی را به زندان و روزنامه باختر را به توقیف کشانید پس از آن به حمله به سیاست های توسعه طلبانه شوروی در ایران وسواستفاده روس ها از جنبش ملی اذربایجان

که قصد تسلط بران و انحراف ان و تبدیل اذربایجان جنوبی رابه مستعمره خود والحاق ان به شوروی را داشتند پرداخت ومقاله دیگری زیر عنوان (آقای سادچیکف اینجا ازبکستان نیست) انتشار داد و بار دیگر با تقاضای سفیر شوروی به زندان افتاد،
نگاهی به سلسله مقاله های دکترفاطمی در سالهای سیاه ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۵ پیرامون نفت و آذربایجان گویای درک صحیح و بینش میهن پرستانه این روزنامه نگار شجاع از حوادث آن روز ایران است
دراین زمان برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد و از آنجا هم مقاله های شورانگیزی برای روزنامه ها از جمله مرد امروز می فرستاد. پس از خاتمه تحصیلات در نیمه اول سال ۱۳۲۸ برای خدمت به هم میهنان خود به ایران بازگشت.
در نیمه دوم سال ۱۳۲۸ که جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق تشکیل شد دکتر فاطمی به آن پیوست و روزنامه باختر امروز ناشر افکار این سازمان سیاسی بزرگ گردید.
روز دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ دکتر مصدق زمام امور کشور را به عهده گرفت و دکتر فاطمی را به معاونت نخست وزیر برگزید؛ روز ششم آبان ماه همین سال دکتر فاطمی به هنگام سخنرانی بر مزار روزنامه نگار شجاع شهید محمد مسعود سردبیر روزنامه مرد امروز هدف گلوله جوانی خام از گروه تروریستی روستایی شیعه وانگلیسی فداییان اسلام قرار گرفت و به سختی آسیب دید؛ در انتخابات دوره هفدهم از سوی مردم به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد؛ در یک مهرماه سال ۱۳۳۱ پست وزارت خارجه به او سپرده شد و با دستور پیشوای ملت امر مهم قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس را در روز سی ام مهرماه همان سال انجام که این امر کینه ی تایمز نشینان نسبت به مصدق و یار وفادارش فزونی گرفت.
در کودتای نافرجام نیمه شب بیست و پنجم امرداد به وسیله گارد شاهنشاهی به گونه اهانت آمیزی بازداشت شد. با شکست کودتا سحرگاهان پیروزمندانه به خانه خویش باز گشت و عصر روز بیست وششم در میتینگ میدان بهارستان که به دعوت فراکسیون نهضت ملی و اخزاب هوادار مصدق تشکیل شده بود شرکت کرد و سخنرانی معروف خود را ایراد کرد
بیست و هشتم امرداد خونین و غم آلود، سپاه اهریمن در مرز و بوم رها شده ما چون بلای آسمانی فرود آمد دولت ملی سقوط کرد پیشوا و یاران وفادارش به زندان کشیده شدند ومیهن ما که میرفت تا از سلطه استعمار و استبداد برای همیشه رهایی یابد به دام دیکتاتوری وابسته به بیگانه افتاد.
کوشش گماشتگان کودتا برای دستگیری دکتر فاطمی وزیر امور خارجه مصدق به جایی نرسید و برغم جایزه کلانی که برای یابنده او از سوی حکومت کودتا اعلان شده بود، ماه ها در خانه مردم این شهر به حالت مخفی به سر برد. روز ششم اسفند ماه ۱۳۳۲ سرگرد مولوی مامور اجراییات فرمانداری نظامی، دکترفاطمی را که به سختی بیمار بود دستگیر و مورد عتاب سپهبد بختیار قرار گرفت زیرا که محاکمه و محکومیت او دردسری تازه برای کودتاگران بود حال که شهادت به هنگام دستگیری می توانست ماموری را معذور بدارد!! به همین دلیل توطئه ای بوسیله چاقو کشان به سردمداری شعبان بی مخ برای جان او پیش از محاکمه ریخته شد که با فداکاری خواهر شجاع او نافرجام ماند.
دکتر فاطمی ۹ ماه در شرایط سخت و توانفرسای زندان بسر برد و در تمامی آن دوران سیاه به رغم جسم بیمار و دردهای بیرون از تاب و توان، روحیه ی قوی و تسلیم ناپذیر داشت.
سرانجام محاکمات فرمایشی در دادگاه های دربسته نظامی و زیر سایه سرنیزه آغاز گردید. قلم جادویی فاطمی برای آخرین بار به یاری او آمد و دفاعیات او به ادعا نامه ای علیه کودتا گران بدل شد. رادمردانی که آن روزهای سیاه پنجه در پنجه استبداد افکنده و زندان و شکنجه و مرگ در برابر ایمان تزلزل ناپذیرشان ناچیز و زبون گردیده بود آن دلاور را که مرگ را در برابر آزادی و سربلندی ایران استعمار واستبداد زده پذیرفت به یاد می آورند او را که در آخرین روزها از تمامی رمق زندگی مدد می گرفت تا فریاد بر آورد:

هرگز دل ما زخصم در بیم نشد در بیم نشد ز صاحبان دیهیم نشد
ای جان به فدای آنکه پیش دشمن تسلیم نمود جان و تسلیم نشد
در تاریک روشن روز نوزدهم آبان ماه سال ۱۳۳۳ او را که از تب می سوخت و توان رفتن به میدان شهادت را نداشت بر روی برانکاردی نهادند و به قتلگاه بردند
پس از صدور حکم اعدام دکتر سید حسین فاطمی در داخل و خارج از ایران کوشش هایی برای جلوگیری از این فاجعه انجام گرفت اما صبح روز هجدهم آبان ماه ۱۳۳۳ دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس با سپهبد عبدالله هدایت رییس وقت ستاد ارتش ملاقات کرد و شادمانه به سفارتخانه بازگشت و به خانه شماره ده داونینگ استریت بارمز اعلام نمود که سرتیپ آزموده و سرتیب بختیار (جلادان) را قانع کرده است که اعدام دکتر فاطمی ضروری است و بدین سان انتقام قطع رابطه با انگلستان را از وزیر خارجه مصدق گرفت.

دنیس رایت در خاطرات خود نوشته است که اعدام وزیر خارجه مصدق در حقیقت به او آرامش داده است زیرا دیگر کسی جرات نخواهد کرد چنین خشم آلود پنجه بر چهره ی سیاست انگلستان بزند.
اعدام شهید فاطمی سند مهمی از وحشی گری کشورهای استعمار گر وحشی های شمالی ونفرت انها از ناسیونالیسم ایرانی است وبرگی از خیانت های خانواده پهلوی که همیشه خودرا در اختیار وحشی های شمالی می گذاشتند وبا ناسیونالیسم ایرانی همواره در ستیز بوده وهستند اعتماد بیجای و بی دلیل مصدق به آمریکایی ها وامید بیجای او به کمک امریکایی ها برای احقاق حقوق نفتی ایران از انگلیس اشتباه بزرگ او یارانش بود که شناخت خوبی از وحشی های شمالی غارتگر اروپا وامریکا نداشتند ومانند شهید پیشه وری که قربانی دوستی و اعتماد و امیدش به روس ها وباکو نشینان شد مصدق نیز قربانی امیدش به امریکا شد مردم ایران از هر قومیت بادی بدانند وحشی های شمالی اروپا امریکا دشمن انه هاس هستند و هیچ نوع حکومتی ملی را از هیچ قومی در محدوده فلات تحمل نمیکنند یا این جنبش هارا به انحرفا میکشانند یا سرکوب میکنند تجربه جنبش ملی شهید کوچک خان شهید پیشه وری قاضی محمد ومصدق و فاطمی تجربه ای گران است که نباید هیچ گاه فراموش شود افراد مدعی ارایی گرایی و سلطنت ونژاد اریا نیز متحدان اصلی وحشی های شمالی در سرکرب جنبش های بومی وملی فلات هستند کلا جریان اریایی گرایی وسلطنت یک جریان ساخته و پرداخته استعمار است وهدفش بی هویت کردن مردم فلات ایران از هویت بومی خود وچسباندن انها به وحشی های شمالی اروپا امریکا وغارت سرمایه های مردم فلات است .مردم بومی ایران از نژاد پست وغارتگر اروپاییان وامریکاییان نیستند که تاریخشان تاریخ غارت و کشتار و دزدی و استعمار بوده .
نوشته شده توسط: Anonymous

مهدی‌جان، آن‌طور که یک‌سویه طرف را از پیش محکوم کردی و می‌گویی گوش فلک را پر کرده‌اند، شاید «در» گفت‌وگو را ببندی. در حالی که من هم به عنوان آدمی پی گیر، در این زمینه مدعی هستم که سخنانی مانند سخنان تو گوش فلک را پر کرده و به‌ویژه از سوی رسانه‌های همسایه ایران (باکو، آنکارا و اکثر رسانه‌های عربی و حتا غربی و حتا شبکه‌های غربی فارسی‌زبان) به شدت حمایت می‌شود و نه تنها کمبود تریبون ندارید بلکه تریبون‌های رسمی جهانی نیز ـ به خاطر مخالفت با حکومت ایران ـ آزادانه در اختیار شما هستند...
نخست بگویم که با تو درباره غیراخلاقی بودن تحریف وقایع کاملا موافقم. یعنی اگر اعتراضی «قومی» بود باید رسانه‌ها آن را همان‌طور پوشش دهند و قلب واقعیت نکنند، اما درباره‌ی تفسیر همان واقعه با تو اختلاف دارم.از نوشته‌ات چنین برمی‌آید که به باور تو هر که به هر دلیلی اعتراضی کرد از موضعی درست است و باید از وی دفاع کرد.

پس در آن‌صورت، اگر فلان فرد در فلان ایالت آمریکا ادعای خودمختاری داشت برحق است و سرکوب وی توسط دولت آمریکا باید محکوم شود؟
اگر دوست عرب‌زبان من به من می‌گوید که کسانی غیرمحلی در محیط‌های عرب‌زبان پول خرج می‌کنند تا طرف مذهبش را از شیعه به سنی تغییر دهد و پشت سر جریان‌های قومی ِ مردمان عرب‌زبان رسانه‌ها و سرمایه‌های کشورهای دیگر باشد انتظار داری امثال من هم که از جریان آگاهند مانند خانم صدر ژست حقوق بشر بگیرند و دست بزنند؟ نمونه‌ای از مردمان کشورهای پیشرفته را نشان بده که چنین کرده‌اند. این چه سخنی است که می‌گویی: «هر ملتی حق دارد تا مرکز سیاسی خاص خود را آزادانه انتخاب کند». کجای دنیا چنین می‌اندیشند؟ البته موضوع عدم رسیدگی به وضع اقتصادی و وضعیت آن 300 هزار تن ـ اگر سخنت مستند باشد ـ و توجه به زبان‌های مادری (که البته درباره زبان عربی کمتر مصداق دارد و آموزش ما از آن لبریز است) معترضان را برحق می‌دانم و می‌اندیشم که در کنار هم باید برنامه‌ای ملی - در معنای واقعی آن - را شکل دهیم.