مسئله و سئوال این است:
« آیا شکنجه گر میتواند در کالبد شکنجه شده حلول کند یا نه ؟»
از نظر من روانشناسی به این سئوال پاسخ مثبت میدهد.
دلیل و فاکت:
1- اعمال حکومت ایران بعد از 57 در زندانها، که بخشی از زندانیان را به شکنجه گر مبارزان تبدیل کرد:
- در جلد تواب
- همکار
- بریده : سخن و رفتاری
که هر بخش به نوعی به آزار دیگران پرداختند.
2- اعمال حکومت نازیستها در آلمان: بخشی از کارمندان و آدمهای معمولی را در بورکراسی خود
به سیستم شکنجه و مرگ و کشتار خود کشاند، و آنان را که خود قربانی بودند به قصاب تبدیل نمود. اینان بعد از شکست نازیسم
از روح حلول کرده ی نازیسم در کالبد خود پرده برداشتند.
3- مشاهده شده و فاکت عینی ست که:
حکومت شاه، حکومت اسلامی ایران، شکنجه گر بودند. مبارزان با این شکنجه گران دو رژیم در زندانها برخورد داشتند.بخشی از این زندانیان در بیرون « تمرین مقاومت» میکردند. به این شکل که « خود و یا دوستانشان را به نوعی تحت فشار
قرار میدادند، به شکلی خود را آزار میدادند که مقاومت شان را بالا ببرند. حتی دیده شده که برخی سیگار را روی بدن خود نیز خاموش میکردند، و...»
گرچه اینگونه « تمرین مقاومت» با شکنجه فرق داشت ولی در اصل حلول روح شکنجه گر در کالبد مبارز بود.
منظور از حلول روح اینجا نه مفهوم ماوراء طبیعی بل « انتقال روحیات شکنجه گر به مبارز و شکنجه شده» است.
این سه فاکت نشان میدهد امکان انتقال روحیات شکنجه گر به شکنجه شدگان در « بخشی از آدمها، نه همه» وجود دارد.
فعال سیاسی شکنجه شده که خود قربانی اول است، وقتی در بیرون به « شکنجه ی افراد دیگر» ، به هر نحوی ، « کلامی، رفتاری، تبلیغی، پرونده سازی، و...» می پردازد ، به داراکولایی تبدیل شده که خود توسط شکنجه گر نیش خورده است.
----
چاره :
به خود آوردن قربانی که خود به شکنجه گر تبدیل شده است. راهش آن است که نخست او بفهمد دارد « شکنجه میکند».
و خود به شکنجه گر دوم تبدیل شده است. این را هم باید به او گفت که« من دارم آزار و ادیت میشوم» .
شکنجه شدن ، یا قربانی بودن، عمل شکنجه دادن قربانی را موجه نمیکند.
سکوت در برابر شکنجه دادن قربانی به دیگران، همکاری با او محسوب میشود و به نوعی تداوم شنکجه ی زندانها در بیرون است.
این اعمال ربطی به دفاع از آرزوهای انسانی و فارغ از شکنجه ی اعدام شدگان ندارد. بل توهین به آنهاست.
--
قربانی که خود قربانی میگیرد به نوعی مریض است.
لازم است مردم را از تیر رس او « حفظ» کرد.
حل مشکل بیمار به عهده ی مراجع ذیصلاح است.
--
حالا، یک قربانی ، یک شکنجه شده، آمده در بیرون، به گروهی از انسانهای « بیگناه یا بفرض با گناه»
گیر داده و به « شکنجه ی روحی اینان» مشغول است.
چه کسی به یک قربانی حق داده که به شکنجه ی روحی افراد دیگر، بفرض گناهکار، بپردازد؟
آیا این حق را اعدام شدگان داده اند که خود در آرزوی « داشتن دنیایی فارغ از شکنجه و آزار بودند و» جانشان را در این راه فداکردند ؟
یا قربانی پیش خود، خویشتن را قیم آنان کرده و به آزار و اذیت دیگران می پردازد؟
چه کسی او را قیم دیگران کرده است؟
این اعمال همه ، نشانه ی تبدیل شدن یک قربانی شکنجه ، به یک شکنجه گر است.
شکنجه تنها کابل زدن نیست بل « رفتاری و کلامی و تبلیغاتی» نیز میشود دیگران را « شکنجه ی روحی» داد، که میدهند.
به جای منع این گونه اعمال بخشی از آدمها دارند همکاری میکنند.
----
با این خصایل، و فرهنگ رفتاری، و ایده های محیطی، نمی توان دموکراسی ساخت ، بل این خصوصیات خالق
نظامهای تبعیضگر و دیکتاتوری اند که جامعه ی ما به شایستگی آنها را داراست.
----
در محیطی که قربانی حکومت، و خود حکومت « امنیت نقاد» را متلاشی میکنند ، برای سرکوب و نابودی او، برای شکنجه ی روحی او، حفظ امنیت به هر طریق مشروع از حقوق اولیه افراد است. و شخص هر طور که صلاح میداند لازم است
امنیت خود را برای بیان نظراتش حفظ کند. کسی که این موضوع را در مورد دیگری نقض میکند و میخواهد که نقاد امنیت خود را حفظ نکند، اگر قصد ضربه زدن به دیگری نداشته باشد به یقین « ناآگاه» است.
و لازم است او را اندکی آگاهی بخشید:
« در محیطی که امنیت نیست، حفظ امنیت خود، شرط حیات است. به هر طریق مشروع که شخص صلاح میداند.»
از جمله نوشتن نقد با نام مستعار.
نیما، بامداد، گوهرمراد، ا.سایه، ووو همه نام آوران ادبیات اند و همه اسامی مستعار. اما پایبند به آن. که تخلص نیز گفته میشود.
چرا، چون امنیت نداشتند.
رئیس تازەی CIA کە تازگی بە تورکیە سفر کردە و با مقامات تورکیە بە گفتگو نشستە ،، از تورکیە خواستە کە از شهر الباب تورکیە عقب نشینی کند و ایة درست بر خلاف نظر پان تورکهاست کە فکر میکنند دولت جدید آمریکا با تورکیە همکاری میکند مایک پمپیو رئیس تازەی CIA بە صراحت از تورکیە خواستە کە بە ترف تورکیە عقب نشینی کنند و این یعنی آمریکا بە همکاریهای خود با کوردها ادامە میدهد
تلاش همکاران ایرانگلوبال به انتشار 5766 مطلب، یعنی حدود 16 مطب در روز انجامیده است. تعداد مطالب منتشر شده در سایت نسبت به سال پیش 328 مطلب کاهش داشته است.
از این تعداد، 3054 مطلب،یعنی حدود 53 درصد به اخبار و 3.2 درصد به مسائل ملی - قومی اختصاص داشته‌اند.
به این ترتیب مشاهده می‌کنیم که تا چه اندازه تبلیغات علیه سایت بی پایه هستند. البته نباید پنهان داشت که اکثر کامنتهای نوشته شده در سایت در رابطه با مسائل ملی – قومی هستند.
در سال گذشته تعداد 20095 کامنت در سایت نوشته شده است که از این تعداد، 18745 کامنت منتشر شده و 1350 کامنت منتشر نشده‌اند.
جناب راز :
ضرب المثلی هست که: دو چیز خیلی سر و صدا دارد یکی "خرده پول" دیگری "خرده معلومات"
میگویند که" گفتگو با مارکس اسانتر از گفتگو با مارکسیست ها است"
شما حتی با نوشتن فعل اینده در گذشته هم قانع نشدی به بودن ان در فارسی چون این را جایی خواندی از بزرگان ات که "نیست" حالا هم ایمان داری که نیست فعلی را هم که من نوشتم نیست چون تو با واقعیت کاری نداری حالا هم راضی کردن یکی متعصب مانند تو مثل اموزش اصول سکولاریسم به "ایت الله جنتی" تقریبا غیر ممکن است شما اگر زبان شناس بودی میدانستی که زبانی با نام "زبان تورکی" اصولا وجود خارجی ندارد و این به اصطلاح زبان تورکی شما همان گویش غربی زبان مغولی است
امروزه دانشمندان این زبان را از گروه "اورال التای " به دو گروه اورال و التای جدا کردنند که خالص ترین این گروه اخیر مغولی بعد یاکوت و چوواش است هرچه از این دو به سمت غرب پیش میروی ان نامفهوم تر است چون از مغولی خالص بیشتر عربیده و فارسیده میشوند اغز و استانبولی ووو گویش های غربی همان زبان اند
نزديك چهل سال است كه ميگويند ،منافقين ، نزديك چهل سال هر دروغ و نيرنگ بود به مجاهدين نسبت ، دادند ، حرم امام رضا را منفجر كردند بيش از ٧٠ انسان بيگناه را كشتند تا تنها بتوانند اين جنايت را به مجاهدين خلق ،منتسب كنند ، كشيشهاي مسحيي را به فجيح ترين وضع كشتند ، و سه دختر قرباني را به عنوان اعضاي مجاهدين به تلويزيون آوردند ، تا اين قتل ها را به مجاهدين نسبت بدهند ، حالا شرايط تغيير دوران به گونه اي است ، كه در تلويزيون رژيم ، از مجاهدين مي گويند و قاتلين آنها را شمر معرفي مي كند ،وبالطبع در راس اين شمر ها ،خميني و بعد ديگر مسئولين تيم كشتار ( پور محمدي ، رازيني ، رئيسي و غيره ) قرار دارند ،و
فكر كنم اين صحبت زيبا كلام ، تبعات خاص خود را در حاكميت خواهد داشت ،
طوفان تویت کوردها در تویتر برای تروریست شناساندن سپاه پاسداران ،،،،،،،،، یک خبرنگار Fox News طوفان توییتری کوردها علیه #IRGC_Terrorist را تحسین میکند https://twitter.com/ryanmauro
کوردها امروز 10000 تویت در تویتر پخش کردند برای شناساندن سپاه پاسداران بە تروریست بودن تعداد زیاد تویت ها از طرف کوردها خبر گزاریهای جهان را هم شوکە کردە
Qvrkh, Kn ڈ V, Gogi, Qvtv, Gv ڈ Ngyy, Gvlkhv, Qvyr ہ Murray, Pvshtvl, Nvghvl, Chyrm ہ, Chambéry, Dyr ہ, kerpiç, Bvchqagh, sohbet
Manny buharlaşma, Ba ٹ Al Dyshkh, Khvrmh, Kvmrky Bvkhchh, Ambvchh, ڈ Vlchh fiziksel Laghouat,
..............................
نام ابزار کار در دو زبان مغولی و تورکی و اثبات یکی بودن هر دو:
خط فارسی:
زبان شناسی عبارت است از بررسی علمی زبان. زبان شناسی حق ندارد «تجویز» کند چرا که تجویز کردن، کار علم نیست و علم تنها می تواند توصیف، کشف و نظریه داشته باشد.
اگر زبان را بصورت دقیق تر پیگیری کنیم در می یابیم که زبان مھم ترین وسیله برای شناخت انسانھا و یا یک قوم است. درین مورد زبان شناس غربی دکتور جانسن چنین ابراز نظر کردہ است :
زبان نسب نامه و قدیمی ترین یادگار ملت ھاست. نوشته ھا و ابراز نظر ھا به سبب علت ھای مختلف از حقیقت دور میشوند اما گنجینه ھای کلمات زبان ھا دروغ نمی گویند و مارا فریب نمی دھند . بشرط اینکه برای معلومات کسب کردن از کلمات زبان ھا، باید از ھنر درست آن آراسته باشیم.
زبان شناس ھندی سید سلیمان ندوی می گوید :
ملت ھا در قبال تاریخ شان ھر گونه خیانت کنند و برای رد و بدل واقعیت ھای تاریخی طبق دلخواہ شان، ولو دروغ بکار بگیرند ولی زبان و گنجینه ی کلمات زبان مانند امانت دار واقعی روداد ھای گذشته را ترتیب وار برای ما نگهداری می کند، که یک محقق به وقت ضرورت از آن استفادہ میکند
عدہ ی از زبان شناسان نظر شان بر این است، زبان ھایی که از بین رفته و یا فراموش شدہ اند شناخت در مورد آنھا کاری محال است. اما بزرگ ترین زبان شناس امریکایی و استاد دانشگاہ استینفرد کالیفورنیا میریت رولن و همکار او جوزف گرین این نظریه را نمی پزیرند و آنھا عقیدہ دارند که بسیاری از کلمات زبان ھا آن قدر مقاوم ھستند که تا مدت مدید باقی مانند. مانند نام ھای اعضای بدن ،نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان ، و پدیدہ ھای طبیعی در محیط
به روش این دانشمندان و زبان شناسان اگر زبان تورکی را در نظر بگیریم بخوبی پی میبریم که این زبان از نظر ریشه ی مستقل نیست بلکه ترکیب و کلمات این زبان از زبان دیگری ریشه گرفته . یعنی نام ھای اعضای بدن ، افراد خانوادہ و پدیدہ ھای طبیعی محیط در تورکی در مجموع مغولی می باشد که دال برریشه مغول بودن زبان تورکی دارد .این نام ھا قرار ذیل اند
برای مقایسه با سه خط اورده میشوند
نام ھای اعضای بدن
صادق زیبا کلام در سرکوب مبارزات مردم کردستان در سال ۵۸ نقش مستقیم داشته است ایشان نمایندەی تام اختیار جمهوری اسلامی و خمینی و چمران در کوردستان بودە و نقش فعال در کشتار مردم کورد داشتە تلاش و تقلا برای سرکوب مبارزات مردم بود. جنگ سنندج، جنایات رژیم در قارنا و قالاتان و نقده و… در همین دوره که وی نمانیده تام دولت در کرستان بود صورت گرفته است.وی یکی از عوامل و عناصر حکومت است که مستقیما در سازماندهی سرکوبها و دستگیرها و اعدام های گسترده آن سالها دست داشته.وی در کنار جنایتکاررانی چون چمران، خلخالی، ملاحسنی، احمدی نژاد، محصولی، مشایی، بقایی؛ برادران باکری از پاسداران تیرخلاض زن رژیم در منطقه غرب کشور بویژه ارومیه و مناطق کردنشین دهها نفر را اعدام کرده و هزاران نفر را دستگیر کرده اند. وی متهم است.وقاحت وبی شرمی اش حدی ندارد. این مصاحبه به نقل از سایت عصر ایران در ادامه می آید
*چه طور وارد موضوع کردستان شدید؟
اردیبهشت ۵۸ بزرگترین جنگ داخلی ایران بعد از انقلاب در نقده بین حزب دموکرات کردستان و دستجات ترک حامی انقلاب اتفاق افتاد که ۲-۳ روزی طول کشید و تلفات خیلی زیادی داشت چون درگیری ها خونه به خونه شده بود، در نهایت ترک ها به لحاظ برتری عددی نیرو پیروز شدند و شکست نظامی سختی به کُردها می دهد. کشتار غیرنظامی ها از هر دو طرف اتفاق افتاد.
آن زمان نصف کمتر جمعیت نقده کُرد و نصف بیشتر ترک بود. این جنگ باعث شد که یک شکاف عمیق بین کُردها و ترک ها به وجود آید. بعد از آن کُردها روستاهای کُردنشین نزدیک نقده را کامل تخلیه کردند و به مهاباد رفتند و چادر زدند. این اتفاق یک ابزار تبلیغاتی به دست رادیو آمریکا، چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها،کومله، شیخ عزالدین حسینی و حزب دموکرات کردستان ضد جمهوری اسلامی شد.
من و دکتر چمران خیلی دنبال این بودیم که این داستان بخوابد. قرار شد یک هیأت بلندپایه ای از تهران به مهاباد برود و سعی کند کُردها را به خانه و زندگی شان برگرداند تا این ابزار تبلیغاتی ضد انقلابی را از آنها گرفته شود. قرار بود یک نفر از سمت امام، یک نفر از شورای انقلاب و یک نفر از طرف دولت موقت اعضای هیأت بلندپایه را تشکیل دهند. امروز شد فردا، فردا شد پس فردا همین طور زمان گذشت، عده ای می رفتند پیش امام و می گفتند اگر شما نماینده بفرستید کُردها را بالا بردید، خود کُردها بگردند، دوباره ما از طرف دکتر چمران می گفتیم بهتر است امام هم یک نفر را به عنوان نماینده خود تعیین کند تا دلجویی و تلطیف قلوب شود. یک ماه گذشت و هیأت هم به آنجا نرفت. بعد من و دکتر چمران خیلی با هم صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم اسمش را هیأت بلندپایه نگذاریم بلکه یک جمعی باشند تا برای بررسی وضعیت بروند. من پیشنهاد کردم از آنجا که چریک های فدایی خلق گفتند در بین کرُدها حصبه و وبا شیوع پیدا کرده، در قالب یک هیأت پزشکی برویم. آن زمان دکتر چمران مرا به دانشکده پرستاری فرستاده بود و رئیس شورای آموزش دانشکده پرستاری هم بودم؛ خردادماه مرحوم مهندس بازرگان یک حکم به عنوان نماینده نخست وزیر در امور کردستان برای من نوشت و من با یک هیأت پزشکی شامل یکسری پرستار و دکتر سوار مینی بوس شدیم و به مهاباد رفتیم. ،،،،،،، بخوانید بقیەی داستان را از زبان خودش
آقای زوزبه، نخست توصیه می کنم مقاله را از ابتدا درست بخوانید، بخوانید و باز هم بخوانید. سپس خواهید دید اصلا دشمنی خاصی با ایرج مصداقی وجود ندارد. در همان متن آن جا که صحبت از بچه پرور می شود تا می رسد به همسر او و از او به مسعود نقره کار و دیگر افراد ، جملات اقای ایرج مصداقی است. در نتیجه شما نیازمند این هستید که ویذئو کلیپ دو ساعت واندی از ایشان را مشاهده فرمایید. این نخست دوم این که من در همان ابتدا عرض کردم که به سندرم روانی زندانی با شکنجه گرش ناچارم نگاهی داشته باشم. اگر شما نمی پذیرید که این آسیب روانی به هر زندانی و در این جا ایرج مصداقی بوجود نیامده است. برداشت غیر علمی و واقع ناپذیر شماست. و نه من. برای من رفتار هر زندانی به هر علت که زندانی شده، پس از خروج از زندان اهمیت دارد. این که در تقابل با دنیای بیرونی چقدر پتانسیل جمعی دارد. چقدر توانایی منطبق کردن خود با دیگران را دارد
اما چرا چنین می کنم. نخست قصدم یاری رساندن به اوست تا قبل از این که به دیگران توجه کند که چه می کنند و یا نمی کنند، سر به درون خود فرو ببرند و خودشان را قصاوت کنند. به بازسازی خویش بپردازند و ابتدا خشم از خودشان را مرمت کنند. حدسی که من از ایشان می زنم این است که ایشان خود را نبخشیده اند . در حالی این نخستین گام و سخترین کامی ست که فرد برای آشتی با خود و رسیدن به صلح درونی نیازمند آن است. دوم که اساسا اقای ایرج مصداقی برای من شخص باارزشی هستند که می توانند با تغییر روش و تغییر درونشان انسان خوبی برای جامعه باشند، البته عرض کردم در صورتی که خودشان بخواهند در جهت بهبودی خویش قدم بردارند و انسان خوبی شوند.
جان کلام را در همین سخن اقای اقبالی میتوان یافت ..ما باید همچنان سیاست تحقق اهداف انقلاب مشروطه و بهمن را سرلوحه برنامه مان قرار دهیم. انقلاب مشروطه تلاشی برای نفی استبداد، حکومت قبیله ای، دخالتگری دین در حکومت، و برقراری جمهوریت، پارلمانتاریسم و لائیسیته در ایران بود.) متاسفانه در سال 57 این گونه نشد و از همان اغاز در کردستان و ترکمن صحرا و خو زستان ادعای خود مختاری و جنگ با امپریالیسم جای خود رابه اجرا هدف انقلاب مشروطه داد .ان انقلاب از همان اغاز محکوم به شکست بود چرا که دین اساسن به مخالف اجازه مخالفت نمیدهد . انچه اقای اقبالی نوشته اند فقط با حکومت بختیار میتوانست /میتواند عملی شود که هم دیر امد وهم اگاهانه از همه سو کوبیده شد .اگر کلام اقای اقبالی معیاری برای اینده کشور ما باشد همه سازمانها و احزاب باید دست از
ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی و جامعه سوسیالیسیتی و ایجاد انقلاب نوین و خود مختاری و تجزیه بردارند و هدف انقلاب مشروطه را هدف سیاسی خود قراردهند .کدام سازمان و حزبی به هدف مشروطه باور دارد ؟
پرداختن به حرفهاي ( روحاني ) به خودي خودي خود ارزشي ندارد ، ولي دادن پاسخ ضرري ندارد
( روحاني ) مي فرماييد : رهبر عقيدتي اگر در دسترس باشد !!
از كي داشتن عقيده جرم است يا شده است ؟ كه رهبر آن عقيده مجرم باشد و يا حده اقل نوعي توهين تلقي شود ،اگر امكان مي دهي كه در دسترس نيست ، اين زحمت توام با توهين پيامش به كيست ؟ به چه كسي پيام به روز بودنت را مخابره مي كني ؟ چرا بايد به روز بودنت را از طريق توهين كردن به مجاهدين اعلام كني ؟ اگر غرض و مرضي نيست ،اين همه مطلب براي به روز شدن ، چرا اگر پاسخ بگيري وا مصيبتها سر مي دهي ، بعنوان يك ( روحاني ) حقوق دان، بايد اين حده اقل را بداني كه أدمي به عالم وأدم بيرون از ذهن كنترل ندارد حتي اگر نزديك ترين افراد به او باشد حتي بر ذهن خود نيز همچنين ، براي روشن شدن مي گويم : سايتهايي كه تبليغات نيز در كنار مطالب خود درج مي كنند ، اولين چيزي كه مي نويسند
اين است ( اين سايت مسئوليتي در برابر اين تبليغات ندارد ، ) هرچند پول تبليغات را مي گيرند ،ولي خود را از نظر حقوقي از تبعات بعدي كه ممكن است از طريق اين تبليغات دچارش شوند مصون مي كنند ،
حال ( روحاني ) حقوق دادن !!! چرا انتظار داري مجاهدين بر دهان كساني كه فوقش سالي يكبار يا دوبار براي موضوع مشخصي استفاده مي كند قفل بر دهانشان بزند مگر در زمانه اي كه شما عضو شورا بوديد به دهان شما قفل زده بودند ،و يا به شما مي گفتند چه چيزي بگوييد و چه چيزي نگوييد ؟ من خودم بارها صداي شما را موقعي كه تنها با نام كوچك خود زنگ مي زديد و اعتراض ميكرديد به يك همچو مواضعي كه شما الان ميگيريد ،،كه از مثلا ( صداي امريكا ) پخش مي شد شنيده ام ، يا آن موقع دروغ ميگفتيد يا الان ، نمي شود كه آدمي ( روحاني ) حقوق دان !! باشد و مدام در دروغ زندگي كند ، فرو رفتن به چه قيمتي ؟؟؟ اگر به گفته اين آقايان اعتراض داريد ، بفرماييد به خودشان اعتراض كنيد ، الا ماشالله كه فضاء هم براي همچو چيزي در اروپا و امريكا آماده است ، مطمعن باش تنها نمي ماني ، يك فراخوان بده برويد جلوي سفارت امريكا يا اگر نميتواند يك بيانيه جمعي تهيئه كنيد و هزاران امضاء جمع كنيد بگوييد تو دهن جولياني يا ترامپ يا هركس ديگر ، كه ميخواهيد ،
تا سال 1443 همانند اهن ذوب شوند وتغییر میکنند و سپس کامل عوض میشود و شکل دیگری بر خود میگرد کی باشد ویزای من برای رفتن امریکا درست بشود برم از این باتلاق ایران
تا سال 1443 همانند اهن ذوب شوند وتغییر میکنند و سپس کامل عوض میشود و شکل دیگری بر خود میگرد کی باشد ویزای من برای رفتن امریکا درست بشود برم از این باتلاق ایران
قبلا گفته ام باز هم میگویم که آنهائی که برای پر کردن برنامه شان به این آقا مصداقی میدان دادند و آنهائی که برای گرفتن عکس در کنار این آقا به صف ایستاده بودند و پز ترقی و اپوزیسیون رژیم را میدادند باید از خود انتقاد کنند چون آنها بودند که این فرد را در اذهان عمومی بزرگ کردند و این فرد امروز کلی انرژی از مخالفین و اپوزیسیون رژیم میگیرد و مثل مجاهدین خلق همه را مذدو رژیم میخواند و در ضمن آقای تقی روزبه درست انگشت گذاشته به مسئله که نباید مرز شکنجه گر و شکنجه شده مخدوش شود .
اینکه گفته میشود انقلاب ها همیشه خشونت زا هستند وخونریزی در انقلاب ها امری طبیعی است مردود میباشد،این انقلابیون هستند که با اعمال خود یک انقلاب را به خشونت میکشانند ما نمونه آمریکا را داریم که با انقلاب مسلحانه از انگلیس جدا شد و ما شاهدیم به چه نتیجه درخشانی رسید،شعار کمونسیت ها از همان اول باطل بود ،شعار آنان نان مسکن آزادی بود،مکتبی که آزادی اولویت سوم آن باشد نان ومسکن را از مردم هم خواهد گرفت ما شاهد بودیم در جوامع
کمونسیتی نه نان برای مردم تهیه شد ونه مسکن.
تعریف کمونیست ها از آزادی باز هم مضحک بود،آنان آزادی را به معنای رهایی از کاپیتالیسم تفسیر میکردند نه به معنای جامعه ای تکثر گرا وآزا بودن انواع اندیشه.
من نمیدانم چپ های ایران با چه استدلالی شعار مبارزه با آمریکا را برای یک کشور جهان سومی تجویز میکردند،حال فرض کنیم چپ ها بقدرت میرسیدند وضدیت با آمریکا را عملی میکردند وبعد سنا وکنگره آمریکا که در واقع سازمان ملل واقعی هستند ،قانونی را تصویب میکرد که هر کس از ایران یک بشکه نفت بخرد تحریم خواهد شد در آنموقع وضع مملکت چه تفاوتی با الان داشت؟
کیانوری گفته بود برای من لذت بخش تر از این نیست که خمینی مردم رابه میدان آورده ومرگ بر آمریکا میگویند.خب مگر شعار مرگ برآمریکا برای مردم نان و آب میشود؟
سازمان مجاهدین خلق که شعار تا ابد نبرد با آمریکا را سر میداد وخمینی را بعلت حمایت از تسخیرسفارت آمریکا تنها رهبرواقعی انقلاب میخواند الان باید کلی رشوه وخواهش وتمنا کند تا یک سیاستمدار دسته سوم آمریکایی درجلسه سالانه آن پنج دقیقه سخنرانی کند واین نادرستی افکار چپ ها را در ایران در زمان انقلاب نشان میدهد.
نظر شما به این پاراگراف دقیقا چیست ؟:در ادامه همان ویدئو کلیپ، ناگاه پای همسر همان که او را "بچه پرو" قلمداد میکند به میان می‌آید و او را که به هر دلیلی در یکی از دانشگاه‌های سطح متوسط و یا حتی پایین امریکا تحصیل کرده و یا میکند به باد مزاح میگیرد و فرضیه ازدواج و مهاجرتشان را به آمریکا می‌کشد و با گفتن "شاید و باید" و "چنین و چنان"، طراحِ زندگی ِشخصی دیگران میشود و میان آشفته بازارِ کلامی و ذهنی که دارد، این ایراد را بر او میگیرد که چرا فارسی را با لحجه حرف میزند، و سپس در ادامه گفتارش، جمیع خلایق، سر از آستین مبارک وزارت اطلاعات در می‌آورند
. مسعود نقره کار متهم ردیف اولش میشود که باید در برابر مردم از آنها پوزش بخواهد و طلب بخشش کند. مهدی فلاحتی که دو بخش از برنامه‌های خود را به او اختصاص داده و حدالمقدور این شرایط را برایش فراهم کرده است تا حرف و سرگذشت او را بشنوند و بشناسند، جورثمه وزارت اطلاعات نام بگیرد. امیر عباس فخرآور دلقک او قلمداد شود. کیانوش توکلی آدم شیاد و حقه باز و بدنامی نام میگیرد که طرح ویرانی یکپارچه‌گی ایران را در سر دارد. آژدر بهنام که به ضّمِ آقای ایرج مصداقی، هم دست کیانوش توکلی است و در عین حال دست نشانده وزارت اطلاعات است، به جرم همکاری با کیانوش توکلی متهم درجه چهارم قرار می‌گیرند و در انتهای ماجرا چون در رصدخانه دنیای مجازی و اینترنتی نام و نشانی از من نمی‌یابد، مرا هم به وزارت اطلاعات نسبت میدهد. بدین ترتیب می‌بینیم که در دنیای دون کیشوتی و کافکایی ایرج مصداقی هیچ سایه‌ای بر روی دیوار، سایه خودِ آدمی نیست!
آقای تقی روزبه عزیز. شما می گویید که قضاوت نکردید ولی یکطرفه قضاوت کردید ، شما لطفا ویدئو آقای مصداقی را نگاه کنید تا بهتر بتوانید قضاوت نمایید. شما خشونت کلامی ایرج مصداقی چگونه ارزیابی می کنید؟ وقتی او به خود حق می دهد به چند شخصیت حقیقی و حقوقی دهن پارگی کند، آن وقت انتظار دارید ، طرف مقابل خفقان بگیرد،؟ منهم با مواضع عباس فخر آور مخالف هستم ولی مصداقی به مسایل شخصی ایشان را در تلویزیون مطرح می کند آو منتقدین خود را وزرات اطلاعاتی می نامد، شما چرا می ترسید کلمه ای نقد نسبت به مصداقی داشته باشید، لطفا منصف باشید و یکطرفه به قاضی نروید
پاراگراف آخر اصلاح میشود:
امروز، مصادف با انقلاب ضد استبدادی بهمن 1357 که هدف شریف آن توسط حکومت اسلامی بخاک سپرده شد، بر مبارزه برای پی گیری اهداف شکست خورده دو انقلاب مشروطه و بهمن، و ایجاد جنبش جمهورخواهانه و لائیک دمکراتیک برای تحقق آنها تاکید می کنیم.
ايشان با تكيه بر ريشه و تبار خميني ميخواهند اسلام سنتي و فقاهتي را از زير ضرب نجات دهند و بگويند همه اينها نقشه انگليس بوده و اگر نه دامن اسلام فقاهتي از اينگونه جنايات پاك است. ولي ديگر براي اينگونه توجيهات دير شده است.
خميني به تنهايي اينهمه جنايات و مصيبت ها را باعث نشد، بلكه با اتكا به جمع كثيري از اخوند هاي دانه درشت و حوزه هاي علميه و شبكه مساجد و هيات ها و با استفاده از تعاليم اسلام فقاهتي توانست انقلاب دزدي كرده و با انحراف ان فاجعه اي ملي را بوجود اورد، مگر اينكه بگوييم همه انها هندي و انگليسي و مامور بودند. اينرا ديگر حتي دايي جان ناپليون هم باور ندارد.
به نظر من اگر خميني و همدستانش خود پيامبر و اصحابش هم باشند، به واسطه اعمالشان و نه تبارشان در پيشگاه تاريخ و مردم ايران مجرم و حكومتشان حكومتي ضد بشري، قرون وسطايي و لذا محكوم به زوال است.
اگرچه نامی مثل کیمیا خاوری نامی است ایرانی و نباید مشکوک بنظر بیایدولی در عمل اینطوری نمی شود و یک گوگل سرچ فقط یک ادرس میدهذ و آن هم ایران گلوبال است. ایا بهتر نیست این رسوم گه متعلق به دوران کودکی اینتر نت است ره فراموش کنیم و راحت خف خود را بزنیم. من در یوتیب از اقای بهبهانی انتقاد کردم و نوشتم کخ ایشان بایستی وقت لازم به ۀقای توکلی بدهد ئو و امتناعش زا محکوم کردند. هیچکدام از شما پسر خاله من نیستید. افکارمان هم به هم تفاوت داره ولی من فکر می کنم همه ما در یک اصل با هم هستیم و آن مخالفت با رژیم است. لطفا اینگونه جنگ نعمتی، حیدری را کنار بگذلرید.
قصدم قضاوت در مشاجرات دوستان نیست.قصددفاع از کسی را هم ندارم. همه اشکالها سرجاش، امازدن مارک پلیسی(بدون سند) وترورشخصیت فرقی نمی کند ازهرسوکه باشدشکال دارد.امااین نوشته فراترازنقدوقضاوت مستدل و منطق است که نویسنده تظاهربآن می کند.اوبراحتی آب خوردن یک شنکنجه شده واززندان واعدام رهیده شده راولودارای اشکال هم باشدباشکنجه کروجلادمعروف قیاس می کند.هرکه که باشد فرقی نمی کندحتی اگرفوق متخصص روانشناس هم باشد،کارش حکایت ازاهداف واغراض غیرپزشکی دارد.که پشت مقوله روانپزشکی سنگر گرفته است.خوب اگرانتقادی به رفتاریک نفرداریدآن رادرهمان شکل طبیعی و انسانی خودوسازنده بزبان آدمیزادمطرح کنید ونه آنکه ازایرادی که به طرف می گیریدخودبدتروشدیدتر از آن را بکارگیرید. انتقادسالم ودرست نیازی به همسان سازی قربانی آن باجلادمعروف ندارد.دراین نوشته هیچ احساس همدردی باصطلاح یک پژشک با یک بیماردیده نمیشودجزنفرت و کینه.
دوم این سوال مطرح است که نویسنده روانشناس ما تاکنون چندنفر از اپوزیسیون زندان رفته را روانکاوی کرده اند؟ آرشیو مطالب ایشان را در کجا می توا ن یافت؟. و اگر وجود ندارد آنگاه این سوال مطرح است که حکمت آن که از این همه آدم به یک نفربندکردن چیست؟ و آیا درست است که کسی را با جلادمعروف اوین طابق النعل به نعل همسان کرد و ترورشخصیت نمود آنهم به شکل ناشناس؟ دلایل اقامه شده نویسنده مطلب تر توجیه استفاده از اسم مستعار( نه نفس و حق استفاده از اسم مستعار) دلیل او) وارد و موجه نیست و حتی مضحک است. او دلیل آن را جلب توجه به اسم تا محتوا عنوان می کند. عرض کردم قصدقضاوت در این گونه مجادلات که عموما هم نمی خوانم را ندارم. غرض من از این یادداشت آن است که نباید اجازه بدهیم که سایت ها و ادبیات اپوزیسیون بخصوص که اگر ادعای ترقی خواهی هم داشته باشند به مسائل پلیسی و ترورشخصیت آلوده شود.حتی اگر کسی چنین کند که روانیست اما در واکنش به او راه اصولی اش عمل به مثل نیست....
مجاهدین ! یعنی ما را میخواستین بدین دست رجوی نارسیست - سکسیست - تمامیت خواه - همیشه داماد! بچه های 12-18 ساله بدون تعیم و حتی چاقو داشتن کشته میشدن آقا!! مشغول دامادیت بودن ! ببخشید !انقلاب ایدئولوژیک . میشه چندتا برای ما پیدا بشه ؟
ما به عنوان ایرانی حق داریم در باره انچه در کشور ما بنام انقلاب روی داد داوری کنیم . انقلاب یعنی بدبختی . یعنی همین وضع موجود یعنی تیر باران یعنی در بدری یعنی پناهندگی به غرب یعنی زیر بار ننگ به عراق رفتن و اعدام شدن وو.ایران نیاز ی به انقلاب نداشت گروهی تروریست مسلح و دین گرایان مرتجع که از روی تعصب دینی مخالف ازادی جامعه گذشته بودند نتوانستند پیشرفت اجتماعی را بپذیرند و سقف خانه را بر سر خود خراب کردند .
انقلاب حتا انقلاب روسیه یعنی خیانت به مردم روسیه خیانت به کار گران و دهقانان روسی .در هیچ انقلابی هیچ گونه پیشرفتی روی نداده است و انقلاب گرایان هدفی جز قدرت ندارند . اگر انقلاب روسیه موفق میبود نیازی به کشتار های ملیونی لنین نبود .بدبخت تر از مردم روسیه مردم ایران هستند که روشنفکرانش بدنبال تروریستی بنام لنین رفتند .
گفته میشود شاه ازادی نداد حرف شما درست .ولی شما چه میخواستید بگوئید ؟ مرگ برشاه و مرگ بر امپریالیسم ؟
ایا سازمان مجاهدین بمن ازادی میدهد مرگ بر رجوی بگویم ؟ ایا حزب توده اجازه میدهد من بگویم استالین یک جنایتکار بود ؟
گفته میشود شاه بد بود حرف شما درست ولی شما چه کردید ؟ میگویند خمینی هم بد بود حرف شما درست ولی ایا شما مخالفان شاه یک بار هم که شده در کنار هم نشتید ؟ ایا این چپها نبودند که از خمینی و خاتمی و روحانی دفاع کردند ؟ خواهند گفت
. نه اقا انها چپ نبودند که....
یکی پیش روانپزشک رفت .
دکتر پرسید :چه خدمتی میتوانم برایتان انجام دهم؟
گفت: آمدم برای شریک زندگیم دوا بگیرم.
دکتر بعد از شنیدن سخنان او نسخه ای نوشت و گفت:
این داروها که تمام، تشریف بیارید اینجا ، شما را دوباره معاینه کنم!
هموطن عزیز با سپاس از توجه شا به نوشته‌ام عرض کنم؛ من فقط یک مقطعی با مجاهدین خلق فعالیت داشتم، آنهم مربوط به همان سالهای اول انقلاب بوده است. با توجه به شناختم از گروه‌های سیاسی، حتی اگر حزب توده‌ای که از همان ابتدا مخالفش بودم به قدرت می‌‌رسید، فجایع بیشمار صورت گرفته در جمهوری اسلامی را مرتکب نمی‌‌شد.
جناب احمد اسماعیلی انقلاب برهبری آخوندها در 57 از همان اول نحس و شوم بود و کسانی مثل شما که عاملان آن بودند اگر صداقت داشته باشند خوب است به اشتباه خود که دنبال اخوند راه افتادند اقرارکنند. ولی شما هنوزهم بعد 38 سال بجای اقرار به اشتباه به کسانیکه مخالف این انقلاب منحوس هستند انگ پهلوی چی میزنید. انقلاب57 برخلاف ادعای شما برای مردم ایران اصلا عزیز نیست بلکه مورد نفرت و انزجار انان است.
جناب مجددی
به شما مربوط نمیشود که من در کجا مینویسم با نمی نویسم. این دقيقاً خصوصیت فاشیستی شماست که امرو نهی میکنید ومن اینجا بیشتر خواهم نوشت تا شما و امثال شما بيشتر رسوا شوید.
دانش من از ٤ زبان به حدی است که بدانم زبان فارسی شما قادر به صرف فعل به صورت آینده در گذشته نیست.
مزخرفات شما راجع به میرا بودن زبان ترکی را قبلاً نشان دادم که همان مزخرفات است.
EGIDS زبان ترکی مانند زبان انگلیسی و اغلب زبانهای غربی برابر 1 است. زبان فارسی هم یک است ولی در جدول مختصات اندکی پایینتر از ترکی است. این ضریب زنده بودن یک زبان را نشان میدهد.
تبارشناسی خمینی شارلاتان اهمیت زیادی ندارد؛ بلکه آن چیزی که اهمیت دارد ، 38 سال فساد ، جنایت ، خیانت، و قتل و غارت در ایران زمین است که مسبب تمام این مصیبت ها شخص خمینی خون آشامِ گور به گور شده است.
خمینی یک آخوند جاه طلب ، موذی، خودکامه، قسی القلب ، خونریز و خبیث بود. خمینی در جریان انقلاب ضدسلطنتی 57 ودر یک خلاء سیاسی و بانبودن چهره های سیاسی شناخته شده و در زندان بودن رهبران سازمان چریکهای فدائی و مجاهدین خلق، و پوشیده ماندن چهره دروغین آخوند از مردم، و با کمک امپریالیسم آمریکا و دیگر دول امپریالیستی غربی برای اسلامی کردن ایران و کشورهای خاورمیانه بر روی ابرها سوار گشت، و بر پشت و شانۀ خلق ایران فرود آمد.
اگر این شارلاتان ، و این نامرد روزگار یک جو شرف و انسانیت داشت، با آن پیشواز باشکوهی که از او پدید آمد، و آن اعتمادی که از جانب مردم ایران به او شد ، وظیفه داشت که -
خدمتگزار مردم باشد . اما خمینی راه خیانت و جنایت را پیمود و بدنام ترین چهرۀ تاریخ ایران شد.خیانتی که خمینی به مردم، کشور و تاریخ و فرهنگ ما نمود، در تاریخ کم پیشینه، و پیامد آن ورشکستگی کشور، و جدا رانده شدن آن از صحنه سیاست و اقتصاد جهان است.
انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 منحوس نبود، بلکه این خمینی خون آشام و دار و دستۀ مرتجعش منحوس بودند.
انقلاب 57 ، شکوهمند و غرور آفرین بود اما متاسفانه در خود ایران به خون نشست و به علت ضعف و ضربات سختی که سازمانهای چریکهای فدائی و مجاهدین خلق از ساواک خورده بودند و کادرهای رهبری کننده اساساً در زندان بودند و نیز برخی علل داخلی و خارجی دیگر مثل استبداد شاه و زدوبندهای خمینی با امپریالیستهای غربی و جریان داشتن جنگ سرد و... زمام امور به دست مرتجع قهاری هم‌چون خمینی افتاد و انقلاب به قهقرا فرو رفت! تا جایی که کار به قیامی دوباره کشید و مقاومتی که هنوز هم ادامه دارد.
شیخ و شاه از بابت ارتجاع و واپس‌گرایی، و از بابت مردم‌ستیزی و آزادی‌کشی، همزاد یکدیگرند. شاه می‌گفت سایۀ خداست و سلطنت موهبتی الهی است که در نسل اندر نسل، جریان می‌یابد و پسرش هم ولیعهد و ولایت عهد است. شیخ هم روی دست شاه
بلند شده و می‌گوید که ولایت و سلطنت مطلقه از آن اوست، ولی خدا، خلیفه پیغمبر و نایب امام زمان است.
بعد از اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان تعدادی از اپلودهای ری استارت و شب بخیرش را گوش کردم متوجه شدم ایشان به کرار صوفیسم و صوفی را جا بجا و اشتباهی بجای هم استفاده می کند که البته بعد از قسمت دهم یازدهم به بعد دقتش بیشتر شد.این فرد که فرق روماتیسم و رمانتیسم را نمی داند هم به ساده لوح بودن عیرانیان پی برده و می خواهد مثل رایفی پور و غیره برای خودش دکانی باز کند.انسان کامل ایشان مشخصاتی که دارد کاملا با ویژگی های یک فرد عاریا پندار نژاد پرست یکی حست.
همه انقلاب ها برای ملت خود همان کشورعزیز بوده گرچه ممکن است به نتیجه دلخواه نرسیده باشد.مگر انقلاب مشروطیت به خواست خود رسید ،چکومت رضا شاه کشور را به دست گرفت.کلمه انقلاب منحوس !! فقظ میتواند از طرف طرفداران پهلوی بکار گرفته شود.والا هیج فرددیگری کلمه منحوس را به این کلمه ارزشمند انقلاب اضافه نمی کند.
جناب ائلیار
با تشکر از اینکه به جای دیگری جواب دادید. ایشان یا اینکه اعتصاب کلمه کرده یا دیگران را کمتر از خود حساب میکند.
در هر صورت این مایه تاسف است.
(خانم کیمیا خاور) گرامی،
که چه زیبا و در خور به کنکاش روان پزشکی شخصیتهای شکنجه شده، روح و استخوان خورد شده زندانیهای رژیم شاه و آخوندها پرداخته اید. آیا از نوشته های یکی از دست اندرکاران ایران گلوبال که گاه گداری کوشش دارد خودش را به سومر و ایلام بچسباند، میتوانید یک پسیهوآنالیز نیز انجام دهید.
از پیش با سپاس و امیدوار به اینکه این زیرنویس قیچی نشود!
به جمال پان کرد. آردوغان تصمیم گرفته پوزه تروریستهارا بزمین بمالد, خواه داعش باشد خواه پ ک ک با جوجه اش پ ی د....کردها بایستی میفهمیدند , با کی طرف هستند. اروپائیها درسفر به آنکارا به صف ایستاده اند.
من فکر میکنم این خانم خاوری خود بچه های خنگ اداره اطلاعات هستند آخه عاشق بند زنان با مردان کی یکی بوده که ایرج بخواد تورو به هماوردی دعوت کنه؟!!دوماًیک روز مگس رو کوه نشست ووقتی میخواست بپره گفت ای کوه سفت بشین که من میخوام بپرم ،کوه در جوابش بهش گفت تو اصلاً کی اومدی حالا حکایت شماست با پریدن به ایرج بزرگ نمیشی عرض خود میبری و زحمت او میداری
" ......خوب من یادداشت خیلی کوچلویی برایش در همان یوتوب گذاشتم ......" از کامنت جناب کیانوش.
خوب تا شما باشید که دیگر انگشت خیلی کوچولویی در لانه زنبور نکنید!
چاپار : در رابطه با راه : کسی که (طاقت راه را) می برد. به اصطلاح امروزی پست
چاپار: در رابطه با بریدن شئ: چاپان. کسن، کس ار : کسی یا چیزی که شئ ای را می برد یا شقه میکند.
قاجار، قاچار: در رابطه با حمله: حمله ور
قاچار: در رابطه با شخصیت و صفات : قوچ ار، ایگیت، بوراخلانان ، قورتولوش لو
توتار: کسی یا شئی ای که چیز دیگری را میگیرد.
کس ار یا کسر، کسی یا شئی ای که چیزی را می برد.
من با میهن تی وی موافقم .
نه پیگیر تی وی شان هستم و نه پیگیر خط مشی شان
اما به وضوح و به طور دائم می بینیم که در این سایت نسبت به جوک گویی و تمسخر و فحاشی نسبت به آزربایجان جنوبی و ترک های ایران هیچ واکنشی دیده نمی شود و هرچه شما فحش رکیک هم بدهید کسی کامنتی را تصحیح نمی کند .
اما خدا نکند که مثلن از یک کرد انتقادی بشه یا مثلا از دولت فاشیستی شووینیستی که بر محوریت برتری فارس ها بر سایر اقوام است انتقادی بشه
همین کیانوش خان کامنت را حذف میکنه یا جوری در کامنت سه نقطه می گذاره که از اساس مطلب قلب معنا میشه .
این هم برای پان تورک ها کە گندە گندە صحبت می کنند ،،،،،،،،، بمباران مواضع ارتش ترکیه توسط جنگنده های روسی معلوم نیست چند نفر ترک کستە شدە در این بمب باران ارتش تورک توسط جنگندە های روسیە ولی تورکیە باید بفهمد این یک بازی بچە گانە نیست هر هفتە سیاست های خود را تغیر دهد دیروز با آمریکا پریزور با روسیە امروز دوبارە با آمریکا دیروز با سعودی علیە ایران پریروز با ایران علیە سعودی باز امروز با سعودی واقعأ حکومت و رهبری تورکیە قاطی کردە
جناب دکتر راز یا چند اسم دیگر
1- شما الان نه در ایران هستی نه کسی مجبورات کرده بیایی در این سایت فارسی زبان برو سایت تریبون که ادرس اش هم سمت چپ همین سایت هست در جمع دوستان ات ببین پرنده پر میزند
2- شما خودات مینویسی"فارسی را جز محاوره بلد نیستی" پس اگر درباره دستور زبان فارسی درفشانی نفرمایی هم خودات را سنگ روی یخ نمیکنی هم ما را کمتر زحمت میدهی
3-زبان شما اگر قوی باشد و قابلیت پویایی داشته باشد زندگی میکند اگرنه حذف میشود این دیگر اه و ناله و گریه ندارد زبان شما 70 سال است که زبان رسمی جمهوری اذربایجان است چه گلی به سر شما زده که ناراحتی که دارد از بین میرود
حتی در ترکیه هم این زبان در نوع بسیار بیشتر استانبولی در مدت 100 سال بیشتر از 100 هزار واژه بیشتر کشش ساخت نداشته این حرف ما نیست کتاب محرم ارگین را اگر بخوانی نشان داده که این زبان بیشتر از این وان واژه سازی ندارد
اگر فرض کنیم هر واژه تورکی پسوندی خالص تنها یک وند پذیرفتعه باشد (نه مثل اذربایجان چلیق = چی + لیق = 2 تا)
انگاه با احتساب 40 وند تورکی تنها 2500 ریشه واژه بیشتر ندارد
4- درباره توانایی فعلی زبان زیبای تورکی اگربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که بسیاری از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛به نظر اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر شما افعال ترکیبی را به عنوان فعل ساده معرفی می کنید یعنی 95 درصد افعال زبان تورکی بن مصدر جعلی اند اگر اینطور نیست تنها 100 تا بن بسیط واقعی تورکی بنویس که بدون این روش مندراوردی ساخته شده باشند
زبانهای دنیاازلحاظ قدرت وجغرافیاوتعدادجمعیت به دودسته تقسیم میشوند.1-پویا2-میرا این زبان تورکی جززبانهای میراست وبازورپول واسلحه و ادمخواری قزلباش حاکم شده وباآب ریختن نمیتوان چشمه درست کرداین گونه چشمه هاخشک خواهندشد.یونسکوهرچندسال زبانهارا
...:
درجه بندی میکندچرابه آنجامراجعه نمیکنی.لطفاازمنطق خارج نشوید.زبان تورکی جززبانهای علمی نیست ونیروپول هدرکردن است.واین زبان توسط استعمار برای تفرقه وعقب نگه داشتن منطقهحاکم شده است.زبان هرملتی برای خودش عزیزاست وبایدپول فرهنگی آن ملتهابرای زبان خودشان خرج شود. پول نفت ایران هزینه اجنبی نیست اگراین زبان مثل انگلیسی اززبانهای زنده بودبازتحملش آسانتربود.این زبان درکشورهای عقب مانده قرقیزستان اذربایجان و ازبکستان کاربردداردوهیچ گونه بارعلمی درجهان نداردپس لازم است مشاهیروهزینه بودجه خودراداشته وبردیگران تحمیل نشود
منظور اینها از اشتی ملی فقط تهران را شامل می شود و اشتی بین گردانندگان جمهوری اسلامی و تقسیم سهم به همه انها.
و گرنه این اشتی چه اثری در بیکاری، خفه گان سیاسی، دزدی های میلیاردی. حقوق ملتهای غیر فارس . وووو دارد؟
گردانندگان جمهوری اسلامی و چه انها که کنار گذاشته شده اند واقعا این دفعه احساس خطر کرده اند.
در پشت اینگونه تیتر و نوشته ها میشود علاقه به جنگ و لابی جنگل را دید.
تجربه پیش بینی جنگ با اسرائیل گویا برای عناصر ضد ایرانی در این سایت آموزنده نبوده .
این سید حسینی ، کمدین تلویزیون آخوندی ، بعد از قهر کردن و رفتن به لس آنجلس ، نتوانست مردم را بخنداند و و حالا هی زور میزند با صوفی و تاریخ اسلام ، بیننده و شنونده پیدا کند. ایشان حتی زبان فارسی را درست نمیداند و معلوماتش در حد کاسب محل است. خنداندن مردم در خارج مشکل است . فقط در ایران میشود با بی مزه گی های لوس ، چند جوان بیچاره را وادار به لبخند نمود.
گرامی باد سالگرد قیام قهرمانانۀ خلق ایران در 21 و 22 بهمن ماه سال 1357 و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی
یاد همه شهدا و یاد آن همه پاکباختگی و شور و غرور ملی و مردمی گرامی باد. به‌ویژه باید به روان پاک شهدای پیشتاز فدایی و مجاهد خلق و نیز کلیه پیشتازان مبارز دیگر درود فرستاد. آنها که به‌مثابه پیشاهنگان راستین انقلاب، با مبارزه مسلحانه راه قیام را گشودند و در این مسیر همه خطرات و شکنجه‌ها را به جان خریده و از هیچ جانبازی دریغ نکردند.
تأسف‌بار است که خمینی خون آشام، این دزد بزرگ قرن، توانست رهبری انقلاب بزرگ خلق ایران را به لحاظ تاریخ و عقیدتی سرقت نماید. او امید و اعتماد توده‌های مردم ما و همه دستاوردهای رهایی‌بخش انقلاب را سبعانه لگد مال کرد و به جد کوشید تا همه چیز و همه کس و همه پدیده‌ها و کلمات انقلابی را، در دریای ظلمت و ابتذال غرقه سازد.
به امید پیروزی انقلاب سوم ایرانیان و تشکیل یک -
جمهوری بر اساس اصول حقۀ سوسیالیسم و لائیسیته و دمکراسی .
اقبال آقا! شما خودت که توی مسائلی بلند شو یکسره برو پیش آقای ترامپ و کارها را ردیف کن! تا از تهران تا مدیرانه کردستان بزرگ بنا بشه! ایران تجزیه بشه و شما خیالت راحت بشه!
مسئله و سئوال این است:
« آیا شکنجه گر میتواند در کالبد شکنجه شده حلول کند یا نه ؟»
از نظر من روانشناسی به این سئوال پاسخ مثبت میدهد.
دلیل و فاکت:
1- اعمال حکومت ایران بعد از 57 در زندانها، که بخشی از زندانیان را به شکنجه گر مبارزان تبدیل کرد:
- در جلد تواب
- همکار
- بریده : سخن و رفتاری
که هر بخش به نوعی به آزار دیگران پرداختند.
2- اعمال حکومت نازیستها در آلمان: بخشی از کارمندان و آدمهای معمولی را در بورکراسی خود
3- مشاهده شده و فاکت عینی ست که:به سیستم شکنجه و مرگ و کشتار خود کشاند، و آنان را که خود قربانی بودند به قصاب تبدیل نمود. اینان بعد از شکست نازیسم
از روح حلول کرده ی نازیسم در کالبد خود پرده برداشتند.
حکومت شاه، حکومت اسلامی ایران، شکنجه گر بودند. مبارزان با این شکنجه گران دو رژیم در زندانها برخورد داشتند.بخشی از این زندانیان در بیرون « تمرین مقاومت» میکردند. به این شکل که « خود و یا دوستانشان را به نوعی تحت فشار
قرار میدادند، به شکلی خود را آزار میدادند که مقاومت شان را بالا ببرند. حتی دیده شده که برخی سیگار را روی بدن خود نیز خاموش میکردند، و...»
گرچه اینگونه « تمرین مقاومت» با شکنجه فرق داشت ولی در اصل حلول روح شکنجه گر در کالبد مبارز بود.
منظور از حلول روح اینجا نه مفهوم ماوراء طبیعی بل « انتقال روحیات شکنجه گر به مبارز و شکنجه شده» است.
این سه فاکت نشان میدهد امکان انتقال روحیات شکنجه گر به شکنجه شدگان در « بخشی از آدمها، نه همه» وجود دارد.
فعال سیاسی شکنجه شده که خود قربانی اول است، وقتی در بیرون به « شکنجه ی افراد دیگر» ، به هر نحوی ، « کلامی، رفتاری، تبلیغی، پرونده سازی، و...» می پردازد ، به داراکولایی تبدیل شده که خود توسط شکنجه گر نیش خورده است.
----
چاره :
به خود آوردن قربانی که خود به شکنجه گر تبدیل شده است. راهش آن است که نخست او بفهمد دارد « شکنجه میکند».
و خود به شکنجه گر دوم تبدیل شده است. این را هم باید به او گفت که« من دارم آزار و ادیت میشوم» .
شکنجه شدن ، یا قربانی بودن، عمل شکنجه دادن قربانی را موجه نمیکند.
سکوت در برابر شکنجه دادن قربانی به دیگران، همکاری با او محسوب میشود و به نوعی تداوم شنکجه ی زندانها در بیرون است.
این اعمال ربطی به دفاع از آرزوهای انسانی و فارغ از شکنجه ی اعدام شدگان ندارد. بل توهین به آنهاست.
--
قربانی که خود قربانی میگیرد به نوعی مریض است.
لازم است مردم را از تیر رس او « حفظ» کرد.
حل مشکل بیمار به عهده ی مراجع ذیصلاح است.
--
حالا، یک قربانی ، یک شکنجه شده، آمده در بیرون، به گروهی از انسانهای « بیگناه یا بفرض با گناه»
گیر داده و به « شکنجه ی روحی اینان» مشغول است.
چه کسی به یک قربانی حق داده که به شکنجه ی روحی افراد دیگر، بفرض گناهکار، بپردازد؟
آیا این حق را اعدام شدگان داده اند که خود در آرزوی « داشتن دنیایی فارغ از شکنجه و آزار بودند و» جانشان را در این راه فداکردند ؟
یا قربانی پیش خود، خویشتن را قیم آنان کرده و به آزار و اذیت دیگران می پردازد؟
چه کسی او را قیم دیگران کرده است؟
این اعمال همه ، نشانه ی تبدیل شدن یک قربانی شکنجه ، به یک شکنجه گر است.
شکنجه تنها کابل زدن نیست بل « رفتاری و کلامی و تبلیغاتی» نیز میشود دیگران را « شکنجه ی روحی» داد، که میدهند.
به جای منع این گونه اعمال بخشی از آدمها دارند همکاری میکنند.
----
با این خصایل، و فرهنگ رفتاری، و ایده های محیطی، نمی توان دموکراسی ساخت ، بل این خصوصیات خالق
نظامهای تبعیضگر و دیکتاتوری اند که جامعه ی ما به شایستگی آنها را داراست.
----
در محیطی که قربانی حکومت، و خود حکومت « امنیت نقاد» را متلاشی میکنند ، برای سرکوب و نابودی او، برای شکنجه ی روحی او، حفظ امنیت به هر طریق مشروع از حقوق اولیه افراد است. و شخص هر طور که صلاح میداند لازم است
امنیت خود را برای بیان نظراتش حفظ کند. کسی که این موضوع را در مورد دیگری نقض میکند و میخواهد که نقاد امنیت خود را حفظ نکند، اگر قصد ضربه زدن به دیگری نداشته باشد به یقین « ناآگاه» است.
و لازم است او را اندکی آگاهی بخشید:
« در محیطی که امنیت نیست، حفظ امنیت خود، شرط حیات است. به هر طریق مشروع که شخص صلاح میداند.»
از جمله نوشتن نقد با نام مستعار.
نیما، بامداد، گوهرمراد، ا.سایه، ووو همه نام آوران ادبیات اند و همه اسامی مستعار. اما پایبند به آن. که تخلص نیز گفته میشود.
چرا، چون امنیت نداشتند.
رئیس تازەی CIA کە تازگی بە تورکیە سفر کردە و با مقامات تورکیە بە گفتگو نشستە ،، از تورکیە خواستە کە از شهر الباب تورکیە عقب نشینی کند و ایة درست بر خلاف نظر پان تورکهاست کە فکر میکنند دولت جدید آمریکا با تورکیە همکاری میکند مایک پمپیو رئیس تازەی CIA بە صراحت از تورکیە خواستە کە بە ترف تورکیە عقب نشینی کنند و این یعنی آمریکا بە همکاریهای خود با کوردها ادامە میدهد
تلاش همکاران ایرانگلوبال به انتشار 5766 مطلب، یعنی حدود 16 مطب در روز انجامیده است. تعداد مطالب منتشر شده در سایت نسبت به سال پیش 328 مطلب کاهش داشته است.
از این تعداد، 3054 مطلب،یعنی حدود 53 درصد به اخبار و 3.2 درصد به مسائل ملی - قومی اختصاص داشته‌اند.
به این ترتیب مشاهده می‌کنیم که تا چه اندازه تبلیغات علیه سایت بی پایه هستند. البته نباید پنهان داشت که اکثر کامنتهای نوشته شده در سایت در رابطه با مسائل ملی – قومی هستند.
در سال گذشته تعداد 20095 کامنت در سایت نوشته شده است که از این تعداد، 18745 کامنت منتشر شده و 1350 کامنت منتشر نشده‌اند.
جناب راز :
امروزه دانشمندان این زبان را از گروه "اورال التای " به دو گروه اورال و التای جدا کردنند که خالص ترین این گروه اخیر مغولی بعد یاکوت و چوواش است هرچه از این دو به سمت غرب پیش میروی ان نامفهوم تر است چون از مغولی خالص بیشتر عربیده و فارسیده میشوند اغز و استانبولی ووو گویش های غربی همان زبان اندضرب المثلی هست که: دو چیز خیلی سر و صدا دارد یکی "خرده پول" دیگری "خرده معلومات"
میگویند که" گفتگو با مارکس اسانتر از گفتگو با مارکسیست ها است"
شما حتی با نوشتن فعل اینده در گذشته هم قانع نشدی به بودن ان در فارسی چون این را جایی خواندی از بزرگان ات که "نیست" حالا هم ایمان داری که نیست فعلی را هم که من نوشتم نیست چون تو با واقعیت کاری نداری حالا هم راضی کردن یکی متعصب مانند تو مثل اموزش اصول سکولاریسم به "ایت الله جنتی" تقریبا غیر ممکن است شما اگر زبان شناس بودی میدانستی که زبانی با نام "زبان تورکی" اصولا وجود خارجی ندارد و این به اصطلاح زبان تورکی شما همان گویش غربی زبان مغولی است
نزديك چهل سال است كه ميگويند ،منافقين ، نزديك چهل سال هر دروغ و نيرنگ بود به مجاهدين نسبت ، دادند ، حرم امام رضا را منفجر كردند بيش از ٧٠ انسان بيگناه را كشتند تا تنها بتوانند اين جنايت را به مجاهدين خلق ،منتسب كنند ، كشيشهاي مسحيي را به فجيح ترين وضع كشتند ، و سه دختر قرباني را به عنوان اعضاي مجاهدين به تلويزيون آوردند ، تا اين قتل ها را به مجاهدين نسبت بدهند ، حالا شرايط تغيير دوران به گونه اي است ، كه در تلويزيون رژيم ، از مجاهدين مي گويند و قاتلين آنها را شمر معرفي مي كند ،وبالطبع در راس اين شمر ها ،خميني و بعد ديگر مسئولين تيم كشتار ( پور محمدي ، رازيني ، رئيسي و غيره ) قرار دارند ،و
فكر كنم اين صحبت زيبا كلام ، تبعات خاص خود را در حاكميت خواهد داشت ،
طوفان تویت کوردها در تویتر برای تروریست شناساندن سپاه پاسداران ،،،،،،،،، یک خبرنگار Fox News طوفان توییتری کوردها علیه #IRGC_Terrorist را تحسین میکند https://twitter.com/ryanmauro
کوردها امروز 10000 تویت در تویتر پخش کردند برای شناساندن سپاه پاسداران بە تروریست بودن تعداد زیاد تویت ها از طرف کوردها خبر گزاریهای جهان را هم شوکە کردە
ادامه کامنت قبل: تورکی زبان نیست اهجه غربی زبان مغولی است
یکسانی های زبان مغولی با تورکی:
پرندہ ھا
سبرال ، بورگود ، شغجئی ، چیگگ ، چولدی ، قرقولاد ، سنگ کویگ ، چوغوگ ، با شه ، قجیر و ……….
حشرات
قونغوس ، بوی ، جولگگ ، قوللئی ، شولوگ ، کوڈی ، چیلگ ، خمندوگ ، ووخلی ، قورہ ، سونه ، گنگ ، کانه ، شلجه ، ریشک ، منٹه پلخ ، جیژدوغ ، مٹگ ، قبرگ ، خمندوگ و……..
حیوانات وحشی و اھلیحیوانات درون آب:
چنچکلو ، مانی پوشت ، قوقری ، باغا و..........
جیرہ ، تولئی ، تبرغو ، تولکا (روبا) ، بیلی ، قالو (سگ دریایی) ، کیرپی جیرہ ، قبلو ، گینڈوگ ، قینجیغ ، داغو ، اولاغ ، قوئین (گوسفند) ، اوچو ، بورو، غونجی ، سوبای ، سغلیغ و……….
خوردنی ھا
خوراک : قورتی ، نان بوٹه ، اوگرہ ، ملیدہ ، قتیغ ، جوبلغه ، پیرکی ، بوسراغ ، چوب جوش ، تافه ، پتری ، ٹیکی ، لولدوش ، پاد ، قدید ، آچونی ، لیٹی و۔۔۔۔۔۔۔۔۔
نام ماہ ھا :
اید ، برید ، کوکئی ، سرتائیستو ، نورس ، جورس، کمو ، کوجگل ، بامو ، سیابار ، نجیر ، ورال.
ادامه کامنت قبل: تورکی زبان نیست اهجه غربی زبان مغولی است
یکسانی های زبان مغولی با تورکی:
پرندہ ھا
سبرال ، بورگود ، شغجئی ، چیگگ ، چولدی ، قرقولاد ، سنگ کویگ ، چوغوگ ، با شه ، قجیر و ……….
حشرات
قونغوس ، بوی ، جولگگ ، قوللئی ، شولوگ ، کوڈی ، چیلگ ، خمندوگ ، ووخلی ، قورہ ، سونه ، گنگ ، کانه ، شلجه ، ریشک ، منٹه پلخ ، جیژدوغ ، مٹگ ، قبرگ ، خمندوگ و……..
حیوانات وحشی و اھلیحیوانات درون آب:
چنچکلو ، مانی پوشت ، قوقری ، باغا و..........
جیرہ ، تولئی ، تبرغو ، تولکا (روبا) ، بیلی ، قالو (سگ دریایی) ، کیرپی جیرہ ، قبلو ، گینڈوگ ، قینجیغ ، داغو ، اولاغ ، قوئین (گوسفند) ، اوچو ، بورو، غونجی ، سوبای ، سغلیغ و……….
خوردنی ھا
خوراک : قورتی ، نان بوٹه ، اوگرہ ، ملیدہ ، قتیغ ، جوبلغه ، پیرکی ، بوسراغ ، چوب جوش ، تافه ، پتری ، ٹیکی ، لولدوش ، پاد ، قدید ، آچونی ، لیٹی و۔۔۔۔۔۔۔۔۔
نام ماہ ھا :
اید ، برید ، کوکئی ، سرتائیستو ، نورس ، جورس، کمو ، کوجگل ، بامو ، سیابار ، نجیر ، ورال.
ادامه کامنت قبل : با نام تورکی زبان نیست .گویش غربی زبان مغولی است
نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان در مغولی و تورکی و یکی بودن در هر دو
آته ، آبه ، ابغه ، بیکه ، اینگه بکله ، آجه ، باکول ، آچول ، نغچی ، تغائی ، ابسو ، قودغو ، لالئی ، آغئی ،بوله ، نیلغه
مغولی :
Бурхангүй үзэлтэн, Шинзо Абэ, Abghh, Bykh, Inge Bekele, өнгө, Bakewell, Chvl, Nghchy, Tghayy, Absv, Qvdghv, Lali, Ghyy, Bola, Nylghh
تورکی :
نام اسباب خانه و اثبات یکی بودن هر دو در تورکی و مغولی:Ate, Abe, Abghh, Bykh, Inge Bekele, bakan, Bakewell, Chvl, Nghchy, Tghayy, Absv, Qvdghv, Lali, Ghyy, Bola, Nylghh
نام اسباب خانه و اثبات یکی بودن هر دو در تورکی و مغولی
به خط فارسی:
قورخ ، کنڈو ، گوگئی ، قوتو ، گوڈنگئی ، گولخو ، قویرہ ، موری ، پوشتول ، نوغول ، چیرمہ ، چمبر ، دیرہ ، پخسه ، بوچقاغ ، چت ،
تبخئی مانی ، باٹال ، دیشکه ، خورمه ، کومرکئ بوخچه ، امبوچه ، ڈولچه ، لاغو بدنی ،
مغولی:
Qvrkh, KN ڈ V, Gogi, Qvtv, GV Ngyy, Gvlkhv, Qvyr , Мюррей, Pvshtvl, Nvghvl, Chyrm , Chambéry, Dyr ہ, Adobe, Bvchqagh, чат,
Мэнни ууршилт, Ба ٹ Al, Dyshkh, Khvrmh, Kvmrky Bvkhchh, Ambvchh, ڈ Vlchh, физик Laghouat,
تورکی:
Qvrkh, Kn ڈ V, Gogi, Qvtv, Gv ڈ Ngyy, Gvlkhv, Qvyr ہ Murray, Pvshtvl, Nvghvl, Chyrm ہ, Chambéry, Dyr ہ, kerpiç, Bvchqagh, sohbet
Manny buharlaşma, Ba ٹ Al Dyshkh, Khvrmh, Kvmrky Bvkhchh, Ambvchh, ڈ Vlchh fiziksel Laghouat,
..............................
نام ابزار کار در دو زبان مغولی و تورکی و اثبات یکی بودن هر دو:
خط فارسی:
ٹونٹی ، چبچور ، گینٹی ، کرنڈی ، پارو ، جارو ، سوولغه ، دوتو ، اتنگ و
VN ٹ Y, Chbchvr, эх барих эмэгтэйчүүдийн ٹ Y, Krn ڈ Y, хүрз, шуур, Svvlghh, Dotto, Atng Vvrmh, Kvmrky Bvkhchh, Ambvchh, ڈ Vlchh, физик Laghouat
تورکی::
Twente, Chbchvr, Gynty, Qrendi, Svvlghh, Dotto, Atng ve
...............................
نام گیاهان:
نام ھای نباتات
گنگو ، قووغ ، تولغنه ، توقید ، میچلیغ ، لوگور ، توسله ، زیربرگ ، سیمسول ، سوخشلبید ، چغرگ ، قرغنه ، بور بوٹه ، دولنه ، اجریغ ، اولغادیگگ ، جیرکنه ، برغنه، خیرلئی ، چاکه ، چوکری ، قلغو ، بوترنغو ، گنڈہ بغل ، بلدرغو ، اوله ، لوخ ، تاخوم ، خینجگ ، اغجی ، بیغجی ، شیریلجی ، اوئیل ، شورکی ، دوری ، قوریغ ، کمئی، راف ، ایستوغ ، شیریشک ، اولیاد ، قاش ، مونڈلی و
مغولی:
Salak, Qvvgh, Tvlghnh, Tvqyd, Mychlygh, Lvgvr, Tvslh, Zyrbrg, Symsvl, Svkhshlbyd, Chghrg, Qrghnh, sarışın Bv ٹ H, Dvlnh, Ajrygh, Avlghadygg, Jyrknh, Brghnh, Khyrlyy, Chakh, Chvkry, Qlghv, Bvtrnghv, Gn ڈہ kollar, Bldrghv, Ole, papirüs, Takhvm, Khynjg, Aghjy, Byghjy, Shyryljy, Avyyl, SHOORAK, Dorian, Qvrygh, Kmyy, Kaba, Aystvgh, Shyryshk, Avlyad, dilim, mVN ڈ Ly ve
تورکی:
Salak, Qvvgh, Tvlghnh, Tvqyd, Mychlygh, Lvgvr, Tvslh, Zyrbrg, Symsvl, Svkhshlbyd, Chghrg, Qrghnh, bor tesisi, Dvlnh, Ajrygh, Avlghadygg, Jyrknh, Brghnh, Khyrlyy, Chakh, Chvkry, Qlghv, Bvtrnghv, Gnd ہ kollar, Bldrghv, Ole, papirüs, Takhvm, Khynjg, Aghjy, Byghjy, Shyryljy, Avyyl, SHOORAK, Dorian, Qvrygh, Kmyy, Kaba, Aystvgh, Shyryshk, Avlyad, dilim, Mundell ve
...........................
نام مناطق:
شیخچغو ، بلاغ ائینگر ، دولنه ، لوٹو ، گیرپید ، اودکل ، بوکرجای ، سنڈیکله ، قرقول ، شیلبینگ ، ترنوا ، ایسپی لاغ ، سیوگ ، قادی ، اشترلئی ، خیدیر ، جیرغئی ، بورجگئی ، ورس ، قلوج ، جیغه تو ، اودقول ، پیدگه ، قونا‍ق ، اولوم ، سورچوگ ، تولئی ، بولوگ ، تمکی ، قاش ، کمرگ ، قبرغه ، بوم ، ناگو ،اولیاد تو ، المیتو ، داله ، سرتلہ .لوخگ ، قرہ ، الغزار ، شیبقال ، جالہ ، جاشه ، تبقوس ، اشکه ،چمبر ، تیلوم ، اورینچی ، اربستو ، سیواگ ، اورزگو ، کجران ، گیزو ، ناوور ، بامیان ، یکولنگ ، چاکه
سرتله ، توکری گولنگ ، بیلو ، المیتو، ممدگ ، سیرقول ، امبلاغ، لوڈہ ، چشکه ، کلدئ ، مڈ گ ، نوورگ ، میسه ، قرغه ، توغلوغ ، میٹه ، پنڈہ ، قارلوخ ، تولئی خو ، قادہ ، ایچه ، تورگن ، پای لوغ ، گزگ ، اوتیلاق ، جاغ ، دای برکه ، زینگر ، دادی ، چیگ تمور، آله گو ، بگرام ، قرہ باغ ، دای کیپگ ، قرغه ، ...
زبان شناسی عبارت است از بررسی علمی زبان. زبان شناسی حق ندارد «تجویز» کند چرا که تجویز کردن، کار علم نیست و علم تنها می تواند توصیف، کشف و نظریه داشته باشد.
ملت ھا در قبال تاریخ شان ھر گونه خیانت کنند و برای رد و بدل واقعیت ھای تاریخی طبق دلخواہ شان، ولو دروغ بکار بگیرند ولی زبان و گنجینه ی کلمات زبان مانند امانت دار واقعی روداد ھای گذشته را ترتیب وار برای ما نگهداری می کند، که یک محقق به وقت ضرورت از آن استفادہ میکنداگر زبان را بصورت دقیق تر پیگیری کنیم در می یابیم که زبان مھم ترین وسیله برای شناخت انسانھا و یا یک قوم است. درین مورد زبان شناس غربی دکتور جانسن چنین ابراز نظر کردہ است :
زبان نسب نامه و قدیمی ترین یادگار ملت ھاست. نوشته ھا و ابراز نظر ھا به سبب علت ھای مختلف از حقیقت دور میشوند اما گنجینه ھای کلمات زبان ھا دروغ نمی گویند و مارا فریب نمی دھند . بشرط اینکه برای معلومات کسب کردن از کلمات زبان ھا، باید از ھنر درست آن آراسته باشیم.
زبان شناس ھندی سید سلیمان ندوی می گوید :
عدہ ی از زبان شناسان نظر شان بر این است، زبان ھایی که از بین رفته و یا فراموش شدہ اند شناخت در مورد آنھا کاری محال است. اما بزرگ ترین زبان شناس امریکایی و استاد دانشگاہ استینفرد کالیفورنیا میریت رولن و همکار او جوزف گرین این نظریه را نمی پزیرند و آنھا عقیدہ دارند که بسیاری از کلمات زبان ھا آن قدر مقاوم ھستند که تا مدت مدید باقی مانند. مانند نام ھای اعضای بدن ،نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان ، و پدیدہ ھای طبیعی در محیط
به روش این دانشمندان و زبان شناسان اگر زبان تورکی را در نظر بگیریم بخوبی پی میبریم که این زبان از نظر ریشه ی مستقل نیست بلکه ترکیب و کلمات این زبان از زبان دیگری ریشه گرفته . یعنی نام ھای اعضای بدن ، افراد خانوادہ و پدیدہ ھای طبیعی محیط در تورکی در مجموع مغولی می باشد که دال برریشه مغول بودن زبان تورکی دارد .این نام ھا قرار ذیل اند
برای مقایسه با سه خط اورده میشوند
نام ھای اعضای بدن
تراخ ،تولغه ، گیدگه ، چوقو ، چوله ، قچار ، کومه ، قاش ، قباغ ، کیرپگ ، اوقرہ ، قیغد کٹوگ ، کرکوٹگ ، الغزگ ، جور ، چیجی ، کورہ ، قیتد ، غب ، لینگ ، تولیگ ، الغه ، ایرکه ، شنگول ، اپسقور ، توقئی ، قاری ، چیمکه ، سوجی ، قوندغسو ، بیر ، اولقله ، بوربی ، کیموگ ، قبرغه ، دالو، قیچغ ، چم چینه ، اونگه ، جیبار ، توقی
زبان مغولی :
Trakh, Tvlghh, Gydg · ц, Chvqv, skew, Qchar, Рик, зүсмэл, Qbagh, Kyrpg, Avqr ہ, Qyghd K ٹ VG, Krkv ٹ G, Alghzg, сайхан сэтгэлтэй, Chyjy, Kvr ہ, Qytd, тоос шороо, Ling, Tvlyg, Alghh, Ayrkh, sappy, Apsqvr , хураан, Qari, Chymkh, Suji, Qvndghsv, баавгай, Avlqlh, Bvrby, Kymvg, хавирга, Dalu, Qychgh, чам хэрэм, Avng · ц, Jybar, хураан авсан
زبان تورکی :
Trakh, Tvlghh, Gydg · s, Chvqv, çarpıklık, Qchar Rick, dilim, Qbagh, Kyrpg, Avqr ہ, Qyghd K ٹ Vg, Krkv ٹ G, Alghzg, tür, Chyjy, kvr ہ, Qytd, toz, Ling, Tvlyg, Alghh, Ayrkh, sappy, Apsqvr , el, Kari, Chymkh, Suji, Qvndghsv, Ayı, Avlqlh, Bvrby, Kymvg, kaburga, Dalu, Qychgh, Cham Duvar, Avng · s, Jybar, el
صادق زیبا کلام در سرکوب مبارزات مردم کردستان در سال ۵۸ نقش مستقیم داشته است ایشان نمایندەی تام اختیار جمهوری اسلامی و خمینی و چمران در کوردستان بودە و نقش فعال در کشتار مردم کورد داشتە تلاش و تقلا برای سرکوب مبارزات مردم بود. جنگ سنندج، جنایات رژیم در قارنا و قالاتان و نقده و… در همین دوره که وی نمانیده تام دولت در کرستان بود صورت گرفته است.وی یکی از عوامل و عناصر حکومت است که مستقیما در سازماندهی سرکوبها و دستگیرها و اعدام های گسترده آن سالها دست داشته.وی در کنار جنایتکاررانی چون چمران، خلخالی، ملاحسنی، احمدی نژاد، محصولی، مشایی، بقایی؛ برادران باکری از پاسداران تیرخلاض زن رژیم در منطقه غرب کشور بویژه ارومیه و مناطق کردنشین دهها نفر را اعدام کرده و هزاران نفر را دستگیر کرده اند. وی متهم است.وقاحت وبی شرمی اش حدی ندارد. این مصاحبه به نقل از سایت عصر ایران در ادامه می آید
*چه طور وارد موضوع کردستان شدید؟اردیبهشت ۵۸ بزرگترین جنگ داخلی ایران بعد از انقلاب در نقده بین حزب دموکرات کردستان و دستجات ترک حامی انقلاب اتفاق افتاد که ۲-۳ روزی طول کشید و تلفات خیلی زیادی داشت چون درگیری ها خونه به خونه شده بود، در نهایت ترک ها به لحاظ برتری عددی نیرو پیروز شدند و شکست نظامی سختی به کُردها می دهد. کشتار غیرنظامی ها از هر دو طرف اتفاق افتاد.
آن زمان نصف کمتر جمعیت نقده کُرد و نصف بیشتر ترک بود. این جنگ باعث شد که یک شکاف عمیق بین کُردها و ترک ها به وجود آید. بعد از آن کُردها روستاهای کُردنشین نزدیک نقده را کامل تخلیه کردند و به مهاباد رفتند و چادر زدند. این اتفاق یک ابزار تبلیغاتی به دست رادیو آمریکا، چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها،کومله، شیخ عزالدین حسینی و حزب دموکرات کردستان ضد جمهوری اسلامی شد.
من و دکتر چمران خیلی دنبال این بودیم که این داستان بخوابد. قرار شد یک هیأت بلندپایه ای از تهران به مهاباد برود و سعی کند کُردها را به خانه و زندگی شان برگرداند تا این ابزار تبلیغاتی ضد انقلابی را از آنها گرفته شود. قرار بود یک نفر از سمت امام، یک نفر از شورای انقلاب و یک نفر از طرف دولت موقت اعضای هیأت بلندپایه را تشکیل دهند. امروز شد فردا، فردا شد پس فردا همین طور زمان گذشت، عده ای می رفتند پیش امام و می گفتند اگر شما نماینده بفرستید کُردها را بالا بردید، خود کُردها بگردند، دوباره ما از طرف دکتر چمران می گفتیم بهتر است امام هم یک نفر را به عنوان نماینده خود تعیین کند تا دلجویی و تلطیف قلوب شود. یک ماه گذشت و هیأت هم به آنجا نرفت. بعد من و دکتر چمران خیلی با هم صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم اسمش را هیأت بلندپایه نگذاریم بلکه یک جمعی باشند تا برای بررسی وضعیت بروند. من پیشنهاد کردم از آنجا که چریک های فدایی خلق گفتند در بین کرُدها حصبه و وبا شیوع پیدا کرده، در قالب یک هیأت پزشکی برویم. آن زمان دکتر چمران مرا به دانشکده پرستاری فرستاده بود و رئیس شورای آموزش دانشکده پرستاری هم بودم؛ خردادماه مرحوم مهندس بازرگان یک حکم به عنوان نماینده نخست وزیر در امور کردستان برای من نوشت و من با یک هیأت پزشکی شامل یکسری پرستار و دکتر سوار مینی بوس شدیم و به مهاباد رفتیم. ،،،،،،، بخوانید بقیەی داستان را از زبان خودش
https://rowzane.com/news/article=84221
آقای زوزبه، نخست توصیه می کنم مقاله را از ابتدا درست بخوانید، بخوانید و باز هم بخوانید. سپس خواهید دید اصلا دشمنی خاصی با ایرج مصداقی وجود ندارد. در همان متن آن جا که صحبت از بچه پرور می شود تا می رسد به همسر او و از او به مسعود نقره کار و دیگر افراد ، جملات اقای ایرج مصداقی است. در نتیجه شما نیازمند این هستید که ویذئو کلیپ دو ساعت واندی از ایشان را مشاهده فرمایید. این نخست دوم این که من در همان ابتدا عرض کردم که به سندرم روانی زندانی با شکنجه گرش ناچارم نگاهی داشته باشم. اگر شما نمی پذیرید که این آسیب روانی به هر زندانی و در این جا ایرج مصداقی بوجود نیامده است. برداشت غیر علمی و واقع ناپذیر شماست. و نه من. برای من رفتار هر زندانی به هر علت که زندانی شده، پس از خروج از زندان اهمیت دارد. این که در تقابل با دنیای بیرونی چقدر پتانسیل جمعی دارد. چقدر توانایی منطبق کردن خود با دیگران را دارد
اما چرا چنین می کنم. نخست قصدم یاری رساندن به اوست تا قبل از این که به دیگران توجه کند که چه می کنند و یا نمی کنند، سر به درون خود فرو ببرند و خودشان را قصاوت کنند. به بازسازی خویش بپردازند و ابتدا خشم از خودشان را مرمت کنند. حدسی که من از ایشان می زنم این است که ایشان خود را نبخشیده اند . در حالی این نخستین گام و سخترین کامی ست که فرد برای آشتی با خود و رسیدن به صلح درونی نیازمند آن است. دوم که اساسا اقای ایرج مصداقی برای من شخص باارزشی هستند که می توانند با تغییر روش و تغییر درونشان انسان خوبی برای جامعه باشند، البته عرض کردم در صورتی که خودشان بخواهند در جهت بهبودی خویش قدم بردارند و انسان خوبی شوند.جان کلام را در همین سخن اقای اقبالی میتوان یافت ..ما باید همچنان سیاست تحقق اهداف انقلاب مشروطه و بهمن را سرلوحه برنامه مان قرار دهیم. انقلاب مشروطه تلاشی برای نفی استبداد، حکومت قبیله ای، دخالتگری دین در حکومت، و برقراری جمهوریت، پارلمانتاریسم و لائیسیته در ایران بود.) متاسفانه در سال 57 این گونه نشد و از همان اغاز در کردستان و ترکمن صحرا و خو زستان ادعای خود مختاری و جنگ با امپریالیسم جای خود رابه اجرا هدف انقلاب مشروطه داد .ان انقلاب از همان اغاز محکوم به شکست بود چرا که دین اساسن به مخالف اجازه مخالفت نمیدهد . انچه اقای اقبالی نوشته اند فقط با حکومت بختیار میتوانست /میتواند عملی شود که هم دیر امد وهم اگاهانه از همه سو کوبیده شد .اگر کلام اقای اقبالی معیاری برای اینده کشور ما باشد همه سازمانها و احزاب باید دست از
ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی و جامعه سوسیالیسیتی و ایجاد انقلاب نوین و خود مختاری و تجزیه بردارند و هدف انقلاب مشروطه را هدف سیاسی خود قراردهند .کدام سازمان و حزبی به هدف مشروطه باور دارد ؟پرداختن به حرفهاي ( روحاني ) به خودي خودي خود ارزشي ندارد ، ولي دادن پاسخ ضرري ندارد
اين است ( اين سايت مسئوليتي در برابر اين تبليغات ندارد ، ) هرچند پول تبليغات را مي گيرند ،ولي خود را از نظر حقوقي از تبعات بعدي كه ممكن است از طريق اين تبليغات دچارش شوند مصون مي كنند ،( روحاني ) مي فرماييد : رهبر عقيدتي اگر در دسترس باشد !!
از كي داشتن عقيده جرم است يا شده است ؟ كه رهبر آن عقيده مجرم باشد و يا حده اقل نوعي توهين تلقي شود ،اگر امكان مي دهي كه در دسترس نيست ، اين زحمت توام با توهين پيامش به كيست ؟ به چه كسي پيام به روز بودنت را مخابره مي كني ؟ چرا بايد به روز بودنت را از طريق توهين كردن به مجاهدين اعلام كني ؟ اگر غرض و مرضي نيست ،اين همه مطلب براي به روز شدن ، چرا اگر پاسخ بگيري وا مصيبتها سر مي دهي ، بعنوان يك ( روحاني ) حقوق دان، بايد اين حده اقل را بداني كه أدمي به عالم وأدم بيرون از ذهن كنترل ندارد حتي اگر نزديك ترين افراد به او باشد حتي بر ذهن خود نيز همچنين ، براي روشن شدن مي گويم : سايتهايي كه تبليغات نيز در كنار مطالب خود درج مي كنند ، اولين چيزي كه مي نويسند
حال ( روحاني ) حقوق دادن !!! چرا انتظار داري مجاهدين بر دهان كساني كه فوقش سالي يكبار يا دوبار براي موضوع مشخصي استفاده مي كند قفل بر دهانشان بزند مگر در زمانه اي كه شما عضو شورا بوديد به دهان شما قفل زده بودند ،و يا به شما مي گفتند چه چيزي بگوييد و چه چيزي نگوييد ؟ من خودم بارها صداي شما را موقعي كه تنها با نام كوچك خود زنگ مي زديد و اعتراض ميكرديد به يك همچو مواضعي كه شما الان ميگيريد ،،كه از مثلا ( صداي امريكا ) پخش مي شد شنيده ام ، يا آن موقع دروغ ميگفتيد يا الان ، نمي شود كه آدمي ( روحاني ) حقوق دان !! باشد و مدام در دروغ زندگي كند ، فرو رفتن به چه قيمتي ؟؟؟ اگر به گفته اين آقايان اعتراض داريد ، بفرماييد به خودشان اعتراض كنيد ، الا ماشالله كه فضاء هم براي همچو چيزي در اروپا و امريكا آماده است ، مطمعن باش تنها نمي ماني ، يك فراخوان بده برويد جلوي سفارت امريكا يا اگر نميتواند يك بيانيه جمعي تهيئه كنيد و هزاران امضاء جمع كنيد بگوييد تو دهن جولياني يا ترامپ يا هركس ديگر ، كه ميخواهيد ،
تا سال 1443 همانند اهن ذوب شوند وتغییر میکنند و سپس کامل عوض میشود و شکل دیگری بر خود میگرد کی باشد ویزای من برای رفتن امریکا درست بشود برم از این باتلاق ایران
تا سال 1443 همانند اهن ذوب شوند وتغییر میکنند و سپس کامل عوض میشود و شکل دیگری بر خود میگرد کی باشد ویزای من برای رفتن امریکا درست بشود برم از این باتلاق ایرانقبلا گفته ام باز هم میگویم که آنهائی که برای پر کردن برنامه شان به این آقا مصداقی میدان دادند و آنهائی که برای گرفتن عکس در کنار این آقا به صف ایستاده بودند و پز ترقی و اپوزیسیون رژیم را میدادند باید از خود انتقاد کنند چون آنها بودند که این فرد را در اذهان عمومی بزرگ کردند و این فرد امروز کلی انرژی از مخالفین و اپوزیسیون رژیم میگیرد و مثل مجاهدین خلق همه را مذدو رژیم میخواند و در ضمن آقای تقی روزبه درست انگشت گذاشته به مسئله که نباید مرز شکنجه گر و شکنجه شده مخدوش شود .
اینکه گفته میشود انقلاب ها همیشه خشونت زا هستند وخونریزی در انقلاب ها امری طبیعی است مردود میباشد،این انقلابیون هستند که با اعمال خود یک انقلاب را به خشونت میکشانند ما نمونه آمریکا را داریم که با انقلاب مسلحانه از انگلیس جدا شد و ما شاهدیم به چه نتیجه درخشانی رسید،شعار کمونسیت ها از همان اول باطل بود ،شعار آنان نان مسکن آزادی بود،مکتبی که آزادی اولویت سوم آن باشد نان ومسکن را از مردم هم خواهد گرفت ما شاهد بودیم در جوامع
کمونسیتی نه نان برای مردم تهیه شد ونه مسکن.تعریف کمونیست ها از آزادی باز هم مضحک بود،آنان آزادی را به معنای رهایی از کاپیتالیسم تفسیر میکردند نه به معنای جامعه ای تکثر گرا وآزا بودن انواع اندیشه.
من نمیدانم چپ های ایران با چه استدلالی شعار مبارزه با آمریکا را برای یک کشور جهان سومی تجویز میکردند،حال فرض کنیم چپ ها بقدرت میرسیدند وضدیت با آمریکا را عملی میکردند وبعد سنا وکنگره آمریکا که در واقع سازمان ملل واقعی هستند ،قانونی را تصویب میکرد که هر کس از ایران یک بشکه نفت بخرد تحریم خواهد شد در آنموقع وضع مملکت چه تفاوتی با الان داشت؟
کیانوری گفته بود برای من لذت بخش تر از این نیست که خمینی مردم رابه میدان آورده ومرگ بر آمریکا میگویند.خب مگر شعار مرگ برآمریکا برای مردم نان و آب میشود؟
سازمان مجاهدین خلق که شعار تا ابد نبرد با آمریکا را سر میداد وخمینی را بعلت حمایت از تسخیرسفارت آمریکا تنها رهبرواقعی انقلاب میخواند الان باید کلی رشوه وخواهش وتمنا کند تا یک سیاستمدار دسته سوم آمریکایی درجلسه سالانه آن پنج دقیقه سخنرانی کند واین نادرستی افکار چپ ها را در ایران در زمان انقلاب نشان میدهد.
نظر شما به این پاراگراف دقیقا چیست ؟:در ادامه همان ویدئو کلیپ، ناگاه پای همسر همان که او را "بچه پرو" قلمداد میکند به میان می‌آید و او را که به هر دلیلی در یکی از دانشگاه‌های سطح متوسط و یا حتی پایین امریکا تحصیل کرده و یا میکند به باد مزاح میگیرد و فرضیه ازدواج و مهاجرتشان را به آمریکا می‌کشد و با گفتن "شاید و باید" و "چنین و چنان"، طراحِ زندگی ِشخصی دیگران میشود و میان آشفته بازارِ کلامی و ذهنی که دارد، این ایراد را بر او میگیرد که چرا فارسی را با لحجه حرف میزند، و سپس در ادامه گفتارش، جمیع خلایق، سر از آستین مبارک وزارت اطلاعات در می‌آورند
. مسعود نقره کار متهم ردیف اولش میشود که باید در برابر مردم از آنها پوزش بخواهد و طلب بخشش کند. مهدی فلاحتی که دو بخش از برنامه‌های خود را به او اختصاص داده و حدالمقدور این شرایط را برایش فراهم کرده است تا حرف و سرگذشت او را بشنوند و بشناسند، جورثمه وزارت اطلاعات نام بگیرد. امیر عباس فخرآور دلقک او قلمداد شود. کیانوش توکلی آدم شیاد و حقه باز و بدنامی نام میگیرد که طرح ویرانی یکپارچه‌گی ایران را در سر دارد. آژدر بهنام که به ضّمِ آقای ایرج مصداقی، هم دست کیانوش توکلی است و در عین حال دست نشانده وزارت اطلاعات است، به جرم همکاری با کیانوش توکلی متهم درجه چهارم قرار می‌گیرند و در انتهای ماجرا چون در رصدخانه دنیای مجازی و اینترنتی نام و نشانی از من نمی‌یابد، مرا هم به وزارت اطلاعات نسبت میدهد. بدین ترتیب می‌بینیم که در دنیای دون کیشوتی و کافکایی ایرج مصداقی هیچ سایه‌ای بر روی دیوار، سایه خودِ آدمی نیست!آقای تقی روزبه عزیز. شما می گویید که قضاوت نکردید ولی یکطرفه قضاوت کردید ، شما لطفا ویدئو آقای مصداقی را نگاه کنید تا بهتر بتوانید قضاوت نمایید. شما خشونت کلامی ایرج مصداقی چگونه ارزیابی می کنید؟ وقتی او به خود حق می دهد به چند شخصیت حقیقی و حقوقی دهن پارگی کند، آن وقت انتظار دارید ، طرف مقابل خفقان بگیرد،؟ منهم با مواضع عباس فخر آور مخالف هستم ولی مصداقی به مسایل شخصی ایشان را در تلویزیون مطرح می کند آو منتقدین خود را وزرات اطلاعاتی می نامد، شما چرا می ترسید کلمه ای نقد نسبت به مصداقی داشته باشید، لطفا منصف باشید و یکطرفه به قاضی نروید
پاراگراف آخر اصلاح میشود:
امروز، مصادف با انقلاب ضد استبدادی بهمن 1357 که هدف شریف آن توسط حکومت اسلامی بخاک سپرده شد، بر مبارزه برای پی گیری اهداف شکست خورده دو انقلاب مشروطه و بهمن، و ایجاد جنبش جمهورخواهانه و لائیک دمکراتیک برای تحقق آنها تاکید می کنیم.
ايشان با تكيه بر ريشه و تبار خميني ميخواهند اسلام سنتي و فقاهتي را از زير ضرب نجات دهند و بگويند همه اينها نقشه انگليس بوده و اگر نه دامن اسلام فقاهتي از اينگونه جنايات پاك است. ولي ديگر براي اينگونه توجيهات دير شده است.
خميني به تنهايي اينهمه جنايات و مصيبت ها را باعث نشد، بلكه با اتكا به جمع كثيري از اخوند هاي دانه درشت و حوزه هاي علميه و شبكه مساجد و هيات ها و با استفاده از تعاليم اسلام فقاهتي توانست انقلاب دزدي كرده و با انحراف ان فاجعه اي ملي را بوجود اورد، مگر اينكه بگوييم همه انها هندي و انگليسي و مامور بودند. اينرا ديگر حتي دايي جان ناپليون هم باور ندارد.
به نظر من اگر خميني و همدستانش خود پيامبر و اصحابش هم باشند، به واسطه اعمالشان و نه تبارشان در پيشگاه تاريخ و مردم ايران مجرم و حكومتشان حكومتي ضد بشري، قرون وسطايي و لذا محكوم به زوال است.
اگرچه نامی مثل کیمیا خاوری نامی است ایرانی و نباید مشکوک بنظر بیایدولی در عمل اینطوری نمی شود و یک گوگل سرچ فقط یک ادرس میدهذ و آن هم ایران گلوبال است. ایا بهتر نیست این رسوم گه متعلق به دوران کودکی اینتر نت است ره فراموش کنیم و راحت خف خود را بزنیم. من در یوتیب از اقای بهبهانی انتقاد کردم و نوشتم کخ ایشان بایستی وقت لازم به ۀقای توکلی بدهد ئو و امتناعش زا محکوم کردند. هیچکدام از شما پسر خاله من نیستید. افکارمان هم به هم تفاوت داره ولی من فکر می کنم همه ما در یک اصل با هم هستیم و آن مخالفت با رژیم است. لطفا اینگونه جنگ نعمتی، حیدری را کنار بگذلرید.
قصدم قضاوت در مشاجرات دوستان نیست.قصددفاع از کسی را هم ندارم. همه اشکالها سرجاش، امازدن مارک پلیسی(بدون سند) وترورشخصیت فرقی نمی کند ازهرسوکه باشدشکال دارد.امااین نوشته فراترازنقدوقضاوت مستدل و منطق است که نویسنده تظاهربآن می کند.اوبراحتی آب خوردن یک شنکنجه شده واززندان واعدام رهیده شده راولودارای اشکال هم باشدباشکنجه کروجلادمعروف قیاس می کند.هرکه که باشد فرقی نمی کندحتی اگرفوق متخصص روانشناس هم باشد،کارش حکایت ازاهداف واغراض غیرپزشکی دارد.که پشت مقوله روانپزشکی سنگر گرفته است.خوب اگرانتقادی به رفتاریک نفرداریدآن رادرهمان شکل طبیعی و انسانی خودوسازنده بزبان آدمیزادمطرح کنید ونه آنکه ازایرادی که به طرف می گیریدخودبدتروشدیدتر از آن را بکارگیرید. انتقادسالم ودرست نیازی به همسان سازی قربانی آن باجلادمعروف ندارد.دراین نوشته هیچ احساس همدردی باصطلاح یک پژشک با یک بیماردیده نمیشودجزنفرت و کینه.
دوم این سوال مطرح است که نویسنده روانشناس ما تاکنون چندنفر از اپوزیسیون زندان رفته را روانکاوی کرده اند؟ آرشیو مطالب ایشان را در کجا می توا ن یافت؟. و اگر وجود ندارد آنگاه این سوال مطرح است که حکمت آن که از این همه آدم به یک نفربندکردن چیست؟ و آیا درست است که کسی را با جلادمعروف اوین طابق النعل به نعل همسان کرد و ترورشخصیت نمود آنهم به شکل ناشناس؟ دلایل اقامه شده نویسنده مطلب تر توجیه استفاده از اسم مستعار( نه نفس و حق استفاده از اسم مستعار) دلیل او) وارد و موجه نیست و حتی مضحک است. او دلیل آن را جلب توجه به اسم تا محتوا عنوان می کند. عرض کردم قصدقضاوت در این گونه مجادلات که عموما هم نمی خوانم را ندارم. غرض من از این یادداشت آن است که نباید اجازه بدهیم که سایت ها و ادبیات اپوزیسیون بخصوص که اگر ادعای ترقی خواهی هم داشته باشند به مسائل پلیسی و ترورشخصیت آلوده شود.حتی اگر کسی چنین کند که روانیست اما در واکنش به او راه اصولی اش عمل به مثل نیست....مجاهدین ! یعنی ما را میخواستین بدین دست رجوی نارسیست - سکسیست - تمامیت خواه - همیشه داماد! بچه های 12-18 ساله بدون تعیم و حتی چاقو داشتن کشته میشدن آقا!! مشغول دامادیت بودن ! ببخشید !انقلاب ایدئولوژیک . میشه چندتا برای ما پیدا بشه ؟
اینکه تبلیغات تجاری است. باید به ایرانگلوبال پول بپردازند تا در اینجا پخش شود
ما به عنوان ایرانی حق داریم در باره انچه در کشور ما بنام انقلاب روی داد داوری کنیم . انقلاب یعنی بدبختی . یعنی همین وضع موجود یعنی تیر باران یعنی در بدری یعنی پناهندگی به غرب یعنی زیر بار ننگ به عراق رفتن و اعدام شدن وو.ایران نیاز ی به انقلاب نداشت گروهی تروریست مسلح و دین گرایان مرتجع که از روی تعصب دینی مخالف ازادی جامعه گذشته بودند نتوانستند پیشرفت اجتماعی را بپذیرند و سقف خانه را بر سر خود خراب کردند .
گفته میشود شاه ازادی نداد حرف شما درست .ولی شما چه میخواستید بگوئید ؟ مرگ برشاه و مرگ بر امپریالیسم ؟انقلاب حتا انقلاب روسیه یعنی خیانت به مردم روسیه خیانت به کار گران و دهقانان روسی .در هیچ انقلابی هیچ گونه پیشرفتی روی نداده است و انقلاب گرایان هدفی جز قدرت ندارند . اگر انقلاب روسیه موفق میبود نیازی به کشتار های ملیونی لنین نبود .بدبخت تر از مردم روسیه مردم ایران هستند که روشنفکرانش بدنبال تروریستی بنام لنین رفتند .
ایا سازمان مجاهدین بمن ازادی میدهد مرگ بر رجوی بگویم ؟ ایا حزب توده اجازه میدهد من بگویم استالین یک جنایتکار بود ؟
گفته میشود شاه بد بود حرف شما درست ولی شما چه کردید ؟ میگویند خمینی هم بد بود حرف شما درست ولی ایا شما مخالفان شاه یک بار هم که شده در کنار هم نشتید ؟ ایا این چپها نبودند که از خمینی و خاتمی و روحانی دفاع کردند ؟ خواهند گفت
. نه اقا انها چپ نبودند که....
یکی پیش روانپزشک رفت .
دکتر پرسید :چه خدمتی میتوانم برایتان انجام دهم؟
گفت: آمدم برای شریک زندگیم دوا بگیرم.
دکتر بعد از شنیدن سخنان او نسخه ای نوشت و گفت:
این داروها که تمام، تشریف بیارید اینجا ، شما را دوباره معاینه کنم!
هموطن عزیز با سپاس از توجه شا به نوشته‌ام عرض کنم؛ من فقط یک مقطعی با مجاهدین خلق فعالیت داشتم، آنهم مربوط به همان سالهای اول انقلاب بوده است. با توجه به شناختم از گروه‌های سیاسی، حتی اگر حزب توده‌ای که از همان ابتدا مخالفش بودم به قدرت می‌‌رسید، فجایع بیشمار صورت گرفته در جمهوری اسلامی را مرتکب نمی‌‌شد.
جناب احمد اسماعیلی انقلاب برهبری آخوندها در 57 از همان اول نحس و شوم بود و کسانی مثل شما که عاملان آن بودند اگر صداقت داشته باشند خوب است به اشتباه خود که دنبال اخوند راه افتادند اقرارکنند. ولی شما هنوزهم بعد 38 سال بجای اقرار به اشتباه به کسانیکه مخالف این انقلاب منحوس هستند انگ پهلوی چی میزنید. انقلاب57 برخلاف ادعای شما برای مردم ایران اصلا عزیز نیست بلکه مورد نفرت و انزجار انان است.
جناب مجددی
به شما مربوط نمیشود که من در کجا مینویسم با نمی نویسم. این دقيقاً خصوصیت فاشیستی شماست که امرو نهی میکنید ومن اینجا بیشتر خواهم نوشت تا شما و امثال شما بيشتر رسوا شوید.
دانش من از ٤ زبان به حدی است که بدانم زبان فارسی شما قادر به صرف فعل به صورت آینده در گذشته نیست.
مزخرفات شما راجع به میرا بودن زبان ترکی را قبلاً نشان دادم که همان مزخرفات است.
EGIDS زبان ترکی مانند زبان انگلیسی و اغلب زبانهای غربی برابر 1 است. زبان فارسی هم یک است ولی در جدول مختصات اندکی پایینتر از ترکی است. این ضریب زنده بودن یک زبان را نشان میدهد.
تبارشناسی خمینی شارلاتان اهمیت زیادی ندارد؛ بلکه آن چیزی که اهمیت دارد ، 38 سال فساد ، جنایت ، خیانت، و قتل و غارت در ایران زمین است که مسبب تمام این مصیبت ها شخص خمینی خون آشامِ گور به گور شده است.
خدمتگزار مردم باشد . اما خمینی راه خیانت و جنایت را پیمود و بدنام ترین چهرۀ تاریخ ایران شد.خیانتی که خمینی به مردم، کشور و تاریخ و فرهنگ ما نمود، در تاریخ کم پیشینه، و پیامد آن ورشکستگی کشور، و جدا رانده شدن آن از صحنه سیاست و اقتصاد جهان است.خمینی یک آخوند جاه طلب ، موذی، خودکامه، قسی القلب ، خونریز و خبیث بود. خمینی در جریان انقلاب ضدسلطنتی 57 ودر یک خلاء سیاسی و بانبودن چهره های سیاسی شناخته شده و در زندان بودن رهبران سازمان چریکهای فدائی و مجاهدین خلق، و پوشیده ماندن چهره دروغین آخوند از مردم، و با کمک امپریالیسم آمریکا و دیگر دول امپریالیستی غربی برای اسلامی کردن ایران و کشورهای خاورمیانه بر روی ابرها سوار گشت، و بر پشت و شانۀ خلق ایران فرود آمد.
اگر این شارلاتان ، و این نامرد روزگار یک جو شرف و انسانیت داشت، با آن پیشواز باشکوهی که از او پدید آمد، و آن اعتمادی که از جانب مردم ایران به او شد ، وظیفه داشت که -
انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 منحوس نبود، بلکه این خمینی خون آشام و دار و دستۀ مرتجعش منحوس بودند.
بلند شده و می‌گوید که ولایت و سلطنت مطلقه از آن اوست، ولی خدا، خلیفه پیغمبر و نایب امام زمان است.انقلاب 57 ، شکوهمند و غرور آفرین بود اما متاسفانه در خود ایران به خون نشست و به علت ضعف و ضربات سختی که سازمانهای چریکهای فدائی و مجاهدین خلق از ساواک خورده بودند و کادرهای رهبری کننده اساساً در زندان بودند و نیز برخی علل داخلی و خارجی دیگر مثل استبداد شاه و زدوبندهای خمینی با امپریالیستهای غربی و جریان داشتن جنگ سرد و... زمام امور به دست مرتجع قهاری هم‌چون خمینی افتاد و انقلاب به قهقرا فرو رفت! تا جایی که کار به قیامی دوباره کشید و مقاومتی که هنوز هم ادامه دارد.
شیخ و شاه از بابت ارتجاع و واپس‌گرایی، و از بابت مردم‌ستیزی و آزادی‌کشی، همزاد یکدیگرند. شاه می‌گفت سایۀ خداست و سلطنت موهبتی الهی است که در نسل اندر نسل، جریان می‌یابد و پسرش هم ولیعهد و ولایت عهد است. شیخ هم روی دست شاه
بعد از اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان تعدادی از اپلودهای ری استارت و شب بخیرش را گوش کردم متوجه شدم ایشان به کرار صوفیسم و صوفی را جا بجا و اشتباهی بجای هم استفاده می کند که البته بعد از قسمت دهم یازدهم به بعد دقتش بیشتر شد.این فرد که فرق روماتیسم و رمانتیسم را نمی داند هم به ساده لوح بودن عیرانیان پی برده و می خواهد مثل رایفی پور و غیره برای خودش دکانی باز کند.انسان کامل ایشان مشخصاتی که دارد کاملا با ویژگی های یک فرد عاریا پندار نژاد پرست یکی حست.
همه انقلاب ها برای ملت خود همان کشورعزیز بوده گرچه ممکن است به نتیجه دلخواه نرسیده باشد.مگر انقلاب مشروطیت به خواست خود رسید ،چکومت رضا شاه کشور را به دست گرفت.کلمه انقلاب منحوس !! فقظ میتواند از طرف طرفداران پهلوی بکار گرفته شود.والا هیج فرددیگری کلمه منحوس را به این کلمه ارزشمند انقلاب اضافه نمی کند.
جناب ائلیار
با تشکر از اینکه به جای دیگری جواب دادید. ایشان یا اینکه اعتصاب کلمه کرده یا دیگران را کمتر از خود حساب میکند.
در هر صورت این مایه تاسف است.
سر سفره رفیق ایرج مصداقی نشستن , بهتر از این نمیشه.
خزعبلات و زمین و زمان را بهم بافتن , حکایت اون وکیلی است که « مفتی حرف نمیزنه »!!
(خانم کیمیا خاور) گرامی،
که چه زیبا و در خور به کنکاش روان پزشکی شخصیتهای شکنجه شده، روح و استخوان خورد شده زندانیهای رژیم شاه و آخوندها پرداخته اید. آیا از نوشته های یکی از دست اندرکاران ایران گلوبال که گاه گداری کوشش دارد خودش را به سومر و ایلام بچسباند، میتوانید یک پسیهوآنالیز نیز انجام دهید.
از پیش با سپاس و امیدوار به اینکه این زیرنویس قیچی نشود!
به جمال پان کرد. آردوغان تصمیم گرفته پوزه تروریستهارا بزمین بمالد, خواه داعش باشد خواه پ ک ک با جوجه اش پ ی د....کردها بایستی میفهمیدند , با کی طرف هستند. اروپائیها درسفر به آنکارا به صف ایستاده اند.
من فکر میکنم این خانم خاوری خود بچه های خنگ اداره اطلاعات هستند آخه عاشق بند زنان با مردان کی یکی بوده که ایرج بخواد تورو به هماوردی دعوت کنه؟!!دوماًیک روز مگس رو کوه نشست ووقتی میخواست بپره گفت ای کوه سفت بشین که من میخوام بپرم ،کوه در جوابش بهش گفت تو اصلاً کی اومدی حالا حکایت شماست با پریدن به ایرج بزرگ نمیشی عرض خود میبری و زحمت او میداری
" ......خوب من یادداشت خیلی کوچلویی برایش در همان یوتوب گذاشتم ......" از کامنت جناب کیانوش.
خوب تا شما باشید که دیگر انگشت خیلی کوچولویی در لانه زنبور نکنید!
چاپار : در رابطه با راه : کسی که (طاقت راه را) می برد. به اصطلاح امروزی پست
چاپار: در رابطه با بریدن شئ: چاپان. کسن، کس ار : کسی یا چیزی که شئ ای را می برد یا شقه میکند.
قاجار، قاچار: در رابطه با حمله: حمله ور
قاچار: در رابطه با شخصیت و صفات : قوچ ار، ایگیت، بوراخلانان ، قورتولوش لو
توتار: کسی یا شئی ای که چیز دیگری را میگیرد.
کس ار یا کسر، کسی یا شئی ای که چیزی را می برد.
من با میهن تی وی موافقم .
نه پیگیر تی وی شان هستم و نه پیگیر خط مشی شان
اما به وضوح و به طور دائم می بینیم که در این سایت نسبت به جوک گویی و تمسخر و فحاشی نسبت به آزربایجان جنوبی و ترک های ایران هیچ واکنشی دیده نمی شود و هرچه شما فحش رکیک هم بدهید کسی کامنتی را تصحیح نمی کند .
اما خدا نکند که مثلن از یک کرد انتقادی بشه یا مثلا از دولت فاشیستی شووینیستی که بر محوریت برتری فارس ها بر سایر اقوام است انتقادی بشه
همین کیانوش خان کامنت را حذف میکنه یا جوری در کامنت سه نقطه می گذاره که از اساس مطلب قلب معنا میشه .
این هم برای پان تورک ها کە گندە گندە صحبت می کنند ،،،،،،،،، بمباران مواضع ارتش ترکیه توسط جنگنده های روسی معلوم نیست چند نفر ترک کستە شدە در این بمب باران ارتش تورک توسط جنگندە های روسیە ولی تورکیە باید بفهمد این یک بازی بچە گانە نیست هر هفتە سیاست های خود را تغیر دهد دیروز با آمریکا پریزور با روسیە امروز دوبارە با آمریکا دیروز با سعودی علیە ایران پریروز با ایران علیە سعودی باز امروز با سعودی واقعأ حکومت و رهبری تورکیە قاطی کردە
جناب دکتر راز یا چند اسم دیگر
3-زبان شما اگر قوی باشد و قابلیت پویایی داشته باشد زندگی میکند اگرنه حذف میشود این دیگر اه و ناله و گریه ندارد زبان شما 70 سال است که زبان رسمی جمهوری اذربایجان است چه گلی به سر شما زده که ناراحتی که دارد از بین میرود1- شما الان نه در ایران هستی نه کسی مجبورات کرده بیایی در این سایت فارسی زبان برو سایت تریبون که ادرس اش هم سمت چپ همین سایت هست در جمع دوستان ات ببین پرنده پر میزند
2- شما خودات مینویسی"فارسی را جز محاوره بلد نیستی" پس اگر درباره دستور زبان فارسی درفشانی نفرمایی هم خودات را سنگ روی یخ نمیکنی هم ما را کمتر زحمت میدهی
حتی در ترکیه هم این زبان در نوع بسیار بیشتر استانبولی در مدت 100 سال بیشتر از 100 هزار واژه بیشتر کشش ساخت نداشته این حرف ما نیست کتاب محرم ارگین را اگر بخوانی نشان داده که این زبان بیشتر از این وان واژه سازی ندارد
اگر فرض کنیم هر واژه تورکی پسوندی خالص تنها یک وند پذیرفتعه باشد (نه مثل اذربایجان چلیق = چی + لیق = 2 تا)
انگاه با احتساب 40 وند تورکی تنها 2500 ریشه واژه بیشتر ندارد
4- درباره توانایی فعلی زبان زیبای تورکی اگربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که بسیاری از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛به نظر اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر شما افعال ترکیبی را به عنوان فعل ساده معرفی می کنید یعنی 95 درصد افعال زبان تورکی بن مصدر جعلی اند اگر اینطور نیست تنها 100 تا بن بسیط واقعی تورکی بنویس که بدون این روش مندراوردی ساخته شده باشند
زبانهای دنیاازلحاظ قدرت وجغرافیاوتعدادجمعیت به دودسته تقسیم میشوند.1-پویا2-میرا این زبان تورکی جززبانهای میراست وبازورپول واسلحه و ادمخواری قزلباش حاکم شده وباآب ریختن نمیتوان چشمه درست کرداین گونه چشمه هاخشک خواهندشد.یونسکوهرچندسال زبانهارا
...:
درجه بندی میکندچرابه آنجامراجعه نمیکنی.لطفاازمنطق خارج نشوید.زبان تورکی جززبانهای علمی نیست ونیروپول هدرکردن است.واین زبان توسط استعمار برای تفرقه وعقب نگه داشتن منطقهحاکم شده است.زبان هرملتی برای خودش عزیزاست وبایدپول فرهنگی آن ملتهابرای زبان خودشان خرج شود. پول نفت ایران هزینه اجنبی نیست اگراین زبان مثل انگلیسی اززبانهای زنده بودبازتحملش آسانتربود.این زبان درکشورهای عقب مانده قرقیزستان اذربایجان و ازبکستان کاربردداردوهیچ گونه بارعلمی درجهان نداردپس لازم است مشاهیروهزینه بودجه خودراداشته وبردیگران تحمیل نشود
زنده باد اردوغان مظهر مردانگی و آزادی.
منظور اینها از اشتی ملی فقط تهران را شامل می شود و اشتی بین گردانندگان جمهوری اسلامی و تقسیم سهم به همه انها.
و گرنه این اشتی چه اثری در بیکاری، خفه گان سیاسی، دزدی های میلیاردی. حقوق ملتهای غیر فارس . وووو دارد؟
گردانندگان جمهوری اسلامی و چه انها که کنار گذاشته شده اند واقعا این دفعه احساس خطر کرده اند.
در پشت اینگونه تیتر و نوشته ها میشود علاقه به جنگ و لابی جنگل را دید.
تجربه پیش بینی جنگ با اسرائیل گویا برای عناصر ضد ایرانی در این سایت آموزنده نبوده .
این سید حسینی ، کمدین تلویزیون آخوندی ، بعد از قهر کردن و رفتن به لس آنجلس ، نتوانست مردم را بخنداند و و حالا هی زور میزند با صوفی و تاریخ اسلام ، بیننده و شنونده پیدا کند. ایشان حتی زبان فارسی را درست نمیداند و معلوماتش در حد کاسب محل است. خنداندن مردم در خارج مشکل است . فقط در ایران میشود با بی مزه گی های لوس ، چند جوان بیچاره را وادار به لبخند نمود.
گرامی باد سالگرد قیام قهرمانانۀ خلق ایران در 21 و 22 بهمن ماه سال 1357 و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی
جمهوری بر اساس اصول حقۀ سوسیالیسم و لائیسیته و دمکراسی .یاد همه شهدا و یاد آن همه پاکباختگی و شور و غرور ملی و مردمی گرامی باد. به‌ویژه باید به روان پاک شهدای پیشتاز فدایی و مجاهد خلق و نیز کلیه پیشتازان مبارز دیگر درود فرستاد. آنها که به‌مثابه پیشاهنگان راستین انقلاب، با مبارزه مسلحانه راه قیام را گشودند و در این مسیر همه خطرات و شکنجه‌ها را به جان خریده و از هیچ جانبازی دریغ نکردند.
تأسف‌بار است که خمینی خون آشام، این دزد بزرگ قرن، توانست رهبری انقلاب بزرگ خلق ایران را به لحاظ تاریخ و عقیدتی سرقت نماید. او امید و اعتماد توده‌های مردم ما و همه دستاوردهای رهایی‌بخش انقلاب را سبعانه لگد مال کرد و به جد کوشید تا همه چیز و همه کس و همه پدیده‌ها و کلمات انقلابی را، در دریای ظلمت و ابتذال غرقه سازد.
به امید پیروزی انقلاب سوم ایرانیان و تشکیل یک -
اقبال آقا! شما خودت که توی مسائلی بلند شو یکسره برو پیش آقای ترامپ و کارها را ردیف کن! تا از تهران تا مدیرانه کردستان بزرگ بنا بشه! ایران تجزیه بشه و شما خیالت راحت بشه!