Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اولاً پيشفرض مقاله ؛ يعنى نياز امريكا براى داشتن اجماع جهانى براى حمله به ايران ، نادرست است. متاسفانه ترامپ نيازى به چنين اجماعى ندارد. شخصيت روانى و غيرمنتظره او وكابينه اش كه سرتاپا ضد ايران و جنگ سالار هستند مؤيد اينست كه اگر عزم حمله به ايران رابكنند ،كوچكترين وقعى به مخالفت ساير ملل و دولتها نخواهند داشت.دولت ترامپ كه حتى به تظاهرات ميليونى هموطنان خود بى اعتناست ،نيازى به تاييد ديگران احساس نخواهد كرد.
تنها يك درگيرى كوچك در خليج فارس كافيست تا وى از سر نادانى ،دستور آتش صادر كند و دوطرف وارد جنگ شوند.

ثانياً برجام هم مانع نخواهد شد،چراكه هر بهانه اى را براى متهم كردن ايران به نقض آن ميتوانند دستاويز قرار دهند ؛ازجمله آزمايشهاى موشكى ايران. در جنگ عراق ، جرج بوش وجود سلاح كشتار جمعى را بهانه قرار داد كه هرگز يافت نشدند.
ثالثاً از نقش عربستان ،اسراييل و....نبايد غافل شد.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

گرامی باد حماسه سرخ بهمن، راهگشای بهاران سبز آزادی
در بامداد سرخ‌ فام روز دوشنبه 19بهمن سال1360، سردار کبیر خلق " شهید موسی خیابانی" و شهید "اشرف رجوی (ربیعی زاده)"، سمبل زن انقلابی مجاهد خلق همراه با 18تن از فرماندهان و مجاهدان قهرمانی که در رکابشان جنگیدند، در مقابله با یورش جنایتکارانه پاسداران خمینی، حماسه‌ یی پرشکوه در ایثار و مقاومت را رقم زدند .
پایگاه اشرف و موسی، واقع در زعفرانیه تهران از ساعت 12شب با ایجاد حلقات پی‌درپی، محاصره شد.
دشمن با حداکثر نیرو کلیه راههای عبور و مرور منطقه را بسته و بر گذرگاههای آن و پشت‌بام ساختمانهای مشرف به پایگاه، واحدهایی از مزدوران مجهز به سلاحهای نیمه‌سنگین را مستقر کرده بود. در ساعت 5بامداد، در شرایطی که خورشید خون‌گرفته هنوز سر از مشرق برنیاورده بود، پایگاه از هر‌سو با شلیک سلاحهای نیمه‌سنگین مورد حملات وحشیانه قرار گرفت.

با شلیک اولین گلوله‌های دشمن، کلیه رزمندگان پایگاه، در آماده‌باش کامل نظامی قرار گرفته و رگبار مسلسلهای مجاهدین از زوایای مختلف پایگاه، سینه مزدوران خمینی را هدف گرفت.
گله‌های پاسدار و مزدوران اجیر‌شده خمینی، چون سگان هار با تمام قوا مذبوحانه می‌کوشیدند تا مجاهدین را به‌تسلیم وادار کنند و اگر بتوانند کسی از آنان را زنده دستگیر کنند. اما اشرف و موسی و یاران پاکبازشان، تا آخرین گلوله و تا آخرین دم حیات بر اردوی دشمن تاختند، انبوهی از پاسداران و ازجمله سرکرده مزدوران خمینی را که قدم به حریم پایگاه سردار گذاشته بود، به هلاکت رساندند و داغ تسلیم را بر دل مزدوران نهادند.
سرانجام در پایان این نبرد نابرابر که سه ساعت ادامه یافت، آن‌گاه که تک‌تک فرماندهان و رزمندگان مستقر در پایگاه به‌همراه سردار و سمبلشان به‌خون خفتند؛ مسلسلها از غرش افتادند؛ و دود گلوله و باروت همه‌جا را پر کرد؛ مزدوران خون‌آشام، در قتلگاه، به شناسایی اجساد پرداختند، و پس از شناسایی سردار و اشرف و آذر و سایر یارانشان، بر بالای سر آنان به پایکوبی پرداختند .
در قتلگاه مجاهدین، مزدوران خمینی به‌دستور لاجوردی از هیچ رذالت و دنائتی نسبت به پیکرهای مجاهدین شهید خودداری نکردند. آنها بیشرمانه موهای شهدا، اشرف و آذر را گرفته و آنان را همراه سایر شهدا به‌بیرون خانه کشیدند.
آن روز خون هزاران رزمنده و میلیشیای قهرمان مجاهد خلق در خون اشرف و موسی گره خورد و در شریان تاریخ مبارزات این میهن جاودان گردید و چون مشعلی فروزان در گذرگاه رهایی خلق از چنگال رژیم ضدبشری خمینی و در مسیر آزادی خلق و میهن ، برافروخته شد .
نوشته شده توسط: Anonymous

ناشناس كامنت نويس
لوايى در همان برنامه از رضا طالبى دفاع كرد. زحمت بكشيد از خود رضا طالبى بپرسيد. برويد به فيسبوك رضا و تشكر او را از لوايى در مورد دفاعش در آن تاريخ بخوانيد. منظور شما از اين دروغگويى چيست؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

38 سال است که رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی مردم ایران را به گروگان گرفته است و با انواع و اقسام شیوه های سرکوب و خفقان و مجازات های وحشیانه قرون وسطایی سرزمین ایران را برای مردم ایران به جهنمی تبدیل کرده است و مردم ستمدیده و مظلوم ایران را به فقر و فلاکت کشانده است.
حالا آخوند شیاد "محمد خاتمی" را باش که همچنان بی شرمانه و در کمال وقاحت از رژیم ضدبشری و غارتگر جمهوری اسلامی دفاع می کند و مردم ایران را به نمایش چندش آور حکومتی 22 بهمن دعوت می کند! این آخوند شیاد خونریز ذره ای شرافت ندارد و کثافتی است مانند بقیۀ آخوندهای رذل حکومتی.مردم ایران با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به خاتمی شیاد و تمامی سردمداران و حاکمین جنایتکار دیروز و امروز حکومت آخوندی خواهند فهماند که سر سازش و آشتی با آخوندها و پاسداران و دزدان بازاری ندارند. بین ملت ایران و رژیم جمهوری اسلامی، هفت دریای خون فاصله است .

نوشته شده توسط: Anonymous

پس تلاش کن به تلافی سکوتت در رابطه با رضا طالبی عامل بیداری دپرسیو ها باشی، ما هم خوشحال می شویم، یاشاسین آزربایجان یاشاسین اوز میلتین سونلر

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

این نوشته را زیر مقاله ی دنیز ایشچی گرامی که در مورد تقی افشانی نوشته گذاشتم و لازم میدانم در زیر این اطلاعیه سازمان هم بیاید. جهت سندیت.

نام تقی افشانی را در همان اوایل که گروههای معتقد به مبارزه ی مسلحانه تشکیل میشد شنیده بودم.
بعدها فهمیدم تقی از اعضای سازمان چرکهای فدایی بوده و به ابد محکوم شده است.
وقتی بحث از مسایل دید ایده لوژیک ، و مبارزه ی زحمتکشان و پیشروان، به میان میامد
نام تقی افشانی هم وارد بحث بچه ها میشد. چرا که گفته میشد:
- تقی به مبارزه ی پیشاهنگ جدا از زحمتکشان اعتقادی ندارد.
- تقی به مارکس و لنین برخوردی ایده لوژیک نمیکند و آنها را بت نمیداند.

بعد از انقلاب که در ارومیه مطب داشت بارها مرا هم در میان دوستان مشترکمان به حضور پذیرفت.
در این دیدارها دیدم او به مارکس به عنوان یک اندیشمند ، و به لنین به عنوان یک انقلابی،
که میتوانند «درست و اشتباه» داشته باشند، برخورد میکند، وبت نمیسازد. کار سیاسی جدا از زحمتکشان را درست نمیداند.

تقی افشانی را در دوره ی خودش انسانی اندیشمند یافتم. که درسطح بالایی از اندیشه نسبت به هم نسلان خود قرارداشت.
او را در سیاست دوست نزدیک بچه ها و در طبابت دوست نزدیک بیماران دیدم.
چه میتوان گفت، انسانی بود دوست داشتنی، خواهان سعادت مردم و زحمتکشان.
خیلی ساده انسانی بود واقعا دوست داشتنی.
یادش جاودانه باد
-------
غلامحسین رستمی،

یا آنچنان که بین بچه های سیاسی معروف بود « غلی رستمی » از جوانان سولدور(نقده) ،
و از تشکیل دهندگان « گروه نقده» به شمار میرفت. که در سالهای 51 و 52 در زندان ارومیه بودند.
گروه نقده مانند گروههای اورمیه و تبریز و اردبیل و «خوی-سلماس» از اولین گروههای معتقد به مبارزه ی مسلحانه بود که
اعضای آن و آنها در سالهای مذکور در زندان اورمیه بودند. تقریبا مجموع گروهها به 50 و چند نفر میرسید.

اشتباه نکنم گفته میشد رستمی به شش سال محکوم شده است.
رستمی در عین حال یکی از سخنگویان بچه های نقده در زندان بود که مسایل زندانیان را در ارتباط با مقامات زندان مطرح میکرد و از خواسته های بچه ها دفاع مینمود. او در چندین اعتصاب که بخاطر « داشتن بند سیاسی جدا از عادی ها» صورت گرفته بود شرکت فعال داشته است.

او صاحب خصایل و آگاهی لازم برای دفاع از منافع تبعیض دیدگان و زحمتکشان بود که در این راه نیز جانش فدا شد.
رستمی بعد از انقلاب توسط حکومت اعدام شد.
لازم است دوستانی که با سرگذشت این انسانهای کوشا و مبارز و فدایی بیشتر آشنا هستند ، آنها را بنویسند که فراموش نشوند.
فراموشی این چیزها فراموشی هستی خودمان است، که هرگز چنین مباد.
یادشان زنده و گرامی باد.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب اسامه، مطلب در صفحه اول هست و هنوز جیم نشد

نوشته شده توسط: Anonymous

درباره زبان تورکی توضیحات کاملی در لینک داده شده که البته سرپرست سایت سریع ا ن را در حالی که بیشترین بحث و کامنت را داشت از صفحه اول جیم کرد البته ما بیشتر از این توضیح داشتیم که اگر داده میشد حضرات تورک میبایست هزارتا ریشه نامشخص را با 40 تا وند مغولی در دست گرفته گرد مغولستان بچرخند

http://www.iranglobal.info/node/58685

نوشته شده توسط: جمال

دوبارە از سخنان نیم متری آلیار ،،،،،،،،،، هر نیرویی، چه کرد و چه فارس حقوق ما را رعایت کند دوست ماست.
- با نقض کنندگان حقوق مان نمیشود اتحاد و دوستی داشته باشیم. این جناب آ الیار کاش این جملە خودش را بیشتر باز میکرد منظورش از رعایت کردن حقوق تورکان از طرف کوردها چیست ؟؟؟ تورکها کە بیش از 700 ,,,و 800 سال است بدون وقفە کورد کشی میکنند و سرزمین کوردها را اشغال کردند و خود را صاحب خانە و سرزمین کوردها میدانند و کوردها را در خانەی خودشان مهاجر میدانند آن وقت آمدە میگوید کورد اگر حقوقش را رعایت کند دوستشان هست ز‌هی ،،، آخر از کجای بی رحمی از کلە منارە درست کردن چشم در اوردن و جا خوش کردن تورکها در کوردستان بگویم ؟؟ اگر قبول دارید

چنگیئز و اتیلا و هلاکو تیمور، آیتماتوف ، نادر افشار ، شاه عباس ، سلطان حوسین چوخ یاخچی ، شاه سلطان سلیم ، سلطان محمد خدا بندە ، محمد خان کوسە قاجار ، عباس میرزا ، فتحعلی شاه ، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه ، چهرقانلی ، نظمی افشار ، آتاتورک ، تانسو چلیر ، دولت باغچلی ، اوردغان ، خامنەای ، ملا حسنی ، خلخالی ، زهیر نژاد ، مراد قطاری اینها و 1000 ها جانور دیگر کە زبانشان تورکی بود و خود را تورک میدانستند کە در تمام طول این تاریخ کە بە سرزمین کوردها سرازیر شدند کشتند و ویران کردند و زبان بریدند و بخاطر یک جملە کوردی در پارلمان تورکیە یک زن کورد را 10 سال زندان کردید و از کجای مرحمت این مهاجمین تورک بە سرزمین کوردستان کە از اغوزستان بە سرزمینشان وارد شدید بگوئیم ؟؟ آن وقت پز روشنفکری هم میگیرد حق بە جانب اگر کورد و فارس حقوق مان را رعایت کنند دوست ما هستند واقعنأ کە نیست کە شما تورکان با کشتار و ویران کردن مردمان این منطقە در سرزمین خودشان خیلی زیاد حقوقشان را رعایت کردید ،،،،،،،
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سحر همه ش شعرای خودتو خوندی، خسته شدیم. پس چی شد بحث و فحص درباره ی باستانگرائی؟ ما که چیزی نفهمیدم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نام تقی افشانی را در همان اوایل که گروههای معتقد به مبارزه ی مسلحانه تشکیل میشد شنیده بودم.
بعدها فهمیدم تقی از اعضای سازمان چرکهای فدایی بوده و به ابد محکوم شده است.
وقتی بحث از مسایل دید ایده لوژیک ، و مبارزه ی زحمتکشان و پیشروان، به میان میامد
نام تقی افشانی هم وارد بحث بچه ها میشد. چرا که گفته میشد:
- تقی به مبارزه ی پیشاهنگ جدا از زحمتکشان اعتقادی ندارد.
- تقی به مارکس و لنین برخوردی ایده لوژیک نمیکند و آنها را بت نمیداند.

بعد از انقلاب که در ارومیه مطب داشت بارها مرا هم در میان دوستان مشترکمان به حضور پذیرفت.
در این دیدارها دیدم او به مارکس به عنوان یک اندیشمند ، و به لنین به عنوان یک انقلابی،
که میتوانند «درست و اشتباه» داشته باشند، برخورد میکند، وبت نمیسازد. کار سیاسی جدا از زحمتکشان را درست نمیداند.

تقی افشانی را در دوره ی خودش انسانی اندیشمند یافتم. که درسطح بالایی از اندیشه نسبت به هم نسلان خود قرارداشت.
او را در سیاست دوست نزدیک بچه ها و در طبابت دوست نزدیک بیماران دیدم.
چه میتوان گفت، انسانی بود دوست داشتنی، خواهان سعادت مردم و زحمتکشان.
خیلی ساده انسانی بود واقعا دوست داشتنی.
یادش جاودانه باد
-------
غلامحسین رستمی، یا آنچنان که بین بچه های سیاسی معروف بود « غلی رستمی » از جوانان سولدور(نقده) ،
و از تشکیل دهندگان « گروه نقده» به شمار میرفت. که در سالهای 51 و 52 در زندان ارومیه بودند.
گروه نقده مانند گروههای اورمیه و تبریز و اردبیل و «خوی-سلماس» از اولین گروههای معتقد به مبارزه ی مسلحانه بود که
اعضای آن و آنها در سالهای مذکور در زندان اورمیه بودند. تقریبا مجموع گروهها به 50 و چند نفر میرسید.

اشتباه نکنم گفته میشد رستمی به شش سال محکوم شده است.
رستمی در عین حال یکی از سخنگویان بچه های نقده در زندان بود که مسایل زندانیان را در ارتباط با مقامات زندان مطرح میکرد و از خواسته های بچه ها دفاع مینمود. او در چندین اعتصاب که بخاطر « داشتن بند سیاسی جدا از عادی ها» صورت گرفته بود شرکت فعال داشته است.

او صاحب خصایل و آگاهی لازم برای دفاع از منافع تبعیض دیدگان و زحمتکشان بود که در این راه نیز جانش فدا شد.
رستمی بعد از انقلاب توسط حکومت اعدام شد.
لازم است دوستانی که با سرگذشت این انسانهای کوشا و مبارز و فدایی بیشتر آشنا هستند ، آنها را بنویسند که فراموش نشوند.
فراموشی این چیزها فراموشی هستی خودمان است، که هرگز چنین مباد.
یادشان زنده و گرامی باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چون شیعه ولایتی آخوندی جنگ طلب و ناسازگار و اهل شرارت است . نگاهی به فرهنگ و رسانه ها و جامعه آخوندی بیندارید منوجه میشوید که اینها با خودشان هم دعوا دارند و زندان و اعدام و کتک و توهین و تهمت و توطئه برایشان مثل آب خوردن است.
شیعه حسینی یعنی خون و زخم و شعار و نا آرامی و جنگ و دعوا !

نوشته شده توسط: Anonymous

پوتین برای سربازان، بازداشتگاه نم کشیده، پول برق را باید داد، پول آب جدا، و دیگر هیچ.!
جناب چیمه شعرای من بهتره یا ... شعرای شما.؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای ائلیار امروز نوشته ای از حزب توده ایران به (به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب سوسیالیستی اکتبر ۲۰۱۷ - ۱۹۱۷ - دربارهٔ حق ملّت‌ها در تعیین سرنوشت خویش) میخواندم که امیدوارم توجه شما نیز به ان نوشته جلب شود . انچه در نوشته طولانی حز ب توده بچشم نمیخورد سخن از ایران وبه باور من تمامیت ارضی ایران و به باور شما مسئله اذربایجان است. حز ب توده حل مسئله را هنوز در قالب اندیشه لنین بررسی و به ان باورمند است . با این روش لنینی حزب توده 70 سال است که ازادی واستقلال مردم ایران را قربانی اهداف دولت شوروی میکند و قشر باسواد و کاردان کشورو چپهای ایرانی را به دشمنی با ازادی وایران و ایرانی انداخته است .اما ما نیک میدانیم که حز ب توده دروغ میگوید و لنین و استالین در باره میلتهای شوروی دست به چه جنایات هولناکی زدند . میدانیم که لنین دستور اتش زدن باکو را داده بود .

بنابر این وجود تاسیس حزب توده در ایران و جریان فرقه دمکرات و قتل شادروان پیشه وری نیز درچهار چوب سیاستهای دولت استالین قابل بررسی و اندیشه دو باره است .انقلاب اکتبر یک فاجعه جهانی بود که هنوز کشور ما ایران گرفتار اثار مخرب و شوم ان است . انقلاب اکتبرنامی جز توحش و بربریت و نابودی فرهنگ و تمدن بشری ندارد. . بهوش باشیم و اینده مردم ایران و سرنوشت انها را با شعارها و وعده های ناممکن تباه نکنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آزادى, زبان مادرانه ى نويسنده اى است
كه در تخريب ها و انزوا گل مى دهد
مى شكفد
و دسته گلى مى شود در دستان عاشقانى كه به ديدار هم مى شتابند...

نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده مقاله در این مقاله نقش مشاور جمهوری اسلامی را بازی کرده است وراهکارهایی را ارائه میدهد تا جمهوری اسلامی اسلامی با خطر از بحرانها عمر طولانی تری پیدا کند ،ماهیت اصلی آقای موسویان اینجا مشخص میشود که میگوید:
ﺍﻣﺎ ﺳﻨﺎﺭﯾﻮﯼ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎﺗﺮﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮐﺎﺥ ﺳﻔﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻥﻫﻢ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺍﺧﺘﻼﻓﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﻢ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﻭ ﻣﻮﺷﮏ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
چرا باید فشار برجمهوری اسلامی بخاطر نقض حقوق بشر را سناریو خطرناک نامید؟این پرسشی است که نویسنده مقاله بایستی به آن جواب دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یاد این رفیق گرامی باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مارتین نیمولر کشیش پروتستان ضد نازیسم که به خاطر مقاومت در برابر هیتلر و گفتار کوتاه شعرگونه‌اش که به اشتباه به برتولت برشت نسبت می‌دهند و مدام دستکاری و کم و زیاد می‌شود، شهرت جهانی دارد.
اول سراغ کمونیست‌ها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودی‌ها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
شعر مارتین نیمولر را نباید به برتولت برشت که خودش کمونیست بود نسبت داد. توجه کنیم که راوی شعر می‌گوید: زمانی که نازی‌ها کمونیست‌ها را بردند، من سکوت کردم، چون کمونیست نبودم. و زمانی که صدای رضا طالبی از گوناز قطع شد، شما سکوت کردید، و امروز نوبت شما فرا رسیده، دیگر رضا طالبی ها هم صدای شما را نمی شنوند، ویا خیلی افراد دیگری که دپرسیو شدند، مواظب سلامتیت باش،

نوشته شده توسط: Anonymous

ایمان عزیز این تاریخی که در مدارس و دانشکاهها یاد می دهند تاریخ نیست قرص روانگردان است که آدمی بعد از خواندن آآن به مرض نارسیسم مبتلا می شود و جوی آب را اقیانوس می پندارد و انیشتن را شاگرد دکتر حسابی، سعدی را بانی سازمان ملل و کورش بدوی را بانی حقوق بشر تصور می کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

داستان ازاین قراراست که در تاریخ اسلام و تشیع اساسن نقدی جدی در باره مزخرفات محمد و ایات او صورت نگرفته است . روشن است که از همان اغاز اسلام جنگ علیه دیگر ادیان و تجاوز به دیگر کشورها بخشی از تاریخ اسلام و باور مسملین شده است . مسلمین محکوم به شکست هستند چرا که هر گز خرد را در زندگی اجتماعی چه سیاسی و چه فردی بکار نگرفته اند.این جهالت انچنان است که ظلم بر ایرانی را روا میدارند و بسود دشمن ویا دشمن خیالی قدم بر میدارند. این قوم فاسد اخوندی دین گرا اساسن فاقد فرهنگ انسانی است .دشمنی کورکورانه محمد با قوم یهود هر چند تاریخ گذشته است اما اکنون نمیتواند برنامه سیاسی یک کشور باشد . دول عرب برادران فلستینی را رها کرده و نظام نمیتواند کاسه داغ تر از اش شود. دشمنی کینه توزانه محمد با قوم یهود سرنوشت ما نیست بلکه احترام به مردم یهود اینده را ترسیم میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

حسین بر عزیز، آمریکائی ها ترامپ را انتخاب کردند، تا منفافع کشور خود را اژ او طلب کنند، ملت انتزاعی ایران که وجود خارجی ندارد، قادر به اتحاد ننخواهد شد، همیشه این ترکها بودند که رژیمها را عوض کردند و یا در جبهه ها خون دادند، صدام را از خرمشهر بیرون کردند، ترکها با خون خود سرمایه گذاری کردند ولی بخاطر حاکم بودن پانفارسیسم جز تحقیر چیزی دیگری نصیبشان نشد، و در نهایت ترکها به این نتیجه رسیدند که زندگی در زیر یک سقف با جامعه فارس دیگر مقدور نیست، مالیات چند برابر و بودجه کمتر از ده در صد از مناطق فارس نشین عملا باعث مهاجرت بیش از پنجاه درصد ملت ترک به مناطق فارس نشین گردیده، در کل آزربایجان تا دلت بخواهد مدیرکل فارس می توانید پیدا کنید ولی حتی یکنفر کارگر فارس و حتی افغانی نمی توانید پیدا کنید، طبیعتا ترامپ هم به این جامعه نمک نشناس کمکی جز فروپاشی نخواهد کرد، چون ترکها دیگر

جبهه برو نیستند، جامعه فارس باید خودش آستین بالا زده مثل کورش و رستم دستان خیالی از وطنش دفاع کند، ما فعلا در خانه بدون کمک و بودجه دولتی مشغول یاد گیری زبان مادری از دست رفته خود هستیم ، تا جبران خسارات وارده به زبان فرهنگمان را بازسازی و جبران کنیم و اگر ترامپ هم بیاید، با کباب کوبیده از سربازان آمریکائی پذیرائی می کنیم، ما توسط حاکمیت پانفارسیسم در اشغالیم، چه فرقی به حالمان می کند بجای بسیجی فارس سرباز آمریکائی در خیابانهای تبریز تردد کنند، دیگر کسی در خیابان دهانمان را بو نمی کند و کسی به زنانمان حجاب پوشیدن یاد نمی دهد، و اگر بفرض محال زبانش را هم به ما تحمیل کند با جان و دل همراه زبان مادریمان یاد می گیریم تا از دست این زبان تحمیلی شاهنامه و شعر گل و بلبل راحت بشویم که در هیچ کجای دنیا ثناری ارزش علمی ندارد، منتظر ظهور امام زمانی بنام ترامپ نباشید، ایران از درون خواهد پوسید و همانند شوروی ملتها از دست استعمار پانفارسیسم نجات خواهند یافت، آآقای حسین بر شما هم یقینا یک روزی به ضرورت استقلال پی خواهید برد..
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

پیام زندانی سیاسی ارژنگ داوودی از زندان زابل به‌مناسبت 22 بهمن
بیست و دو بهمن
نومید مردم را معادی مقدرنیستی
چاووشی امید برانگیز مبارزان
به لاجرم روزی
قافله وطن را به آزادی می‌رساند
هم میهنان!
بیست و دو بهمن ماه 95 هم از گرد راه ظلم و ستم دار و دسته فقیه فاسد فرا رسید و دریغا که نور پرشور چراغ فروزانی که با انقلاب 22بهمن 57 سراسرِ میهن اهورایی را فراگرفت به دست شبروان آزادی و عدالت، چه زود به خاموشی گرائید.
از آن جا که شیادان، دزدان، جنایتکارانِ سابقه‌دار، فاحشگان، فاحشه‌داران و سایر گروه‌های خلافکار پایگاه صوری رژیم بی‌پایگاه فقیه شدند، این سرگردنه‌داران بیگانه‌زاد و بیگانه‌پرست با کمک همین لمپنها، شائبه حضور مردم در صحنه و شبهه مشارکت عمومی در قدرت سیاسی را ایجاد کردند ولی به‌رغم توجیهات و تقلاهای پیاپی به علت درغلتیدن به ورطه روزمرگیهای مزمن، چون نتوانسته‌اند وضعیت نابسامانی -

که رقم زده‌اند را با مضامین تعریف شده آزادی و دموکراسی وفق دهند، با وقاحت تمام مابازاء این همه آشفتگی و تناقض پردازی را مردم‌سالاری دینی نام نهادند که همانند ترکیب نابهنجار جمهوری اسلامی، حتی کلمات تشکیل دهنده آن نیز یکدیگر را نفی و دفع می‌کنند.
هم میهنان!
پریشان حالی کنونی کشور نه قابل انکار است، نه غیرقابل رمزگشایی و نه فقط حاصل کم‌کاری و ندانم کاریهای باند 500نفره حاکم، بلکه اساساً نتیجه اخراج عامدانه انقلاب 57 از مسیر طبیعی خود و انحراف تمام‌عیار آن از روندهای دموکراتیک لازم برای نیل به آرمانهای انقلاب بود که خیلی زود با به روی کار آوردن مزدورانی کودن، جیره‌خوار و فرصت‌طلب به موازات ایجاد نهادهایی ناسازگار با روح ضداستبدادی انقلاب به منجلاب سقوط همه‌جانبه پرتاب شد.
هم میهنان
در یک حاکمیت دموکراتیک، کلیت سامانه مدیریتی از صدر تا ذیل با توجه به آرمانهای مشخص و اهدافی مدون، معطوف به فلسفه غالب در کشور داری مدرن، هماهنگ عمل می‌کنند. در یک حاکمیت دموکراتیک، مطبوعات و احزاب به‌عنوان چشم و گوش جامعه، عملکرد کلیه مقامات به‌ویژه مسؤلان اجرایی را زیر ذره‌بین قرار می‌دهند و نادرستیها را جسورانه افشا می‌کنند. در یک حاکمیت دموکراتیک نه تنها سیاستمداران منتخب و نامنتخب براحتی نمی‌توانند تخلفات خود را توجیه یا فرافکنی کنند، بلکه افراد فاسد نیز چندان فرصت نمی‌یابند تا از خلاء های قانونی سوء‌استفاده‌های خرد یا کلان بنمایند.
هم میهنان!
در طول انقلاب مشروطه تا به امروز تنها در دولت 28ماهه رهبر ملی ایران مصدق فقید است که امکان حضور راستین مردم ایران در صحنه و مشارکت درستین عموم در قلمرو قدرت سیاسی فراهم آمد. دورانی که اصولاً با عملکرد 4 دیکتاتور قبل و بعد از او نه سنخیتی دارد و نه قابل مقایسه است.
هم میهنان
ضمن عرض تسلیت به‌مناسبت فرارسیدن سی و هشتمین سالگرد ترکتازی دزدان انقلاب 57 به صراحت اعلام می‌نماید که ما هر گونه ارتباط سازمان‌یافته میان دین و حکومت در ساختار قانون اساسی را در مغایرت تام با نیازهای انسان در عصر حاضر می‌دانیم و بر این باوریم که برخورداری از مواهب زندگی و زیستن در سایه عشق انسانی تنها با حرکت به سوی دموکراسی، تأمین حقوق و ترویج عدالت همگانی ممکن است که این همه نیز به نوبه خود در گرو بازیابی آزادی و نهادینه سازی آن در کشور می‌باشد. پس برای رهایی از شرِ ظلم و ستم سرگردنه داری خامنه‌ای و شرکاء و به‌منظور به پیروزی رساندن انقلاب سوم یعنی انقلاب دموکراتیک ایرانیان بپاخیزید.
ارژنگ داوودی – زندان زابل- بهمن 1395
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله ای جاندار بود افرین .گفتن این نکته ضروری است که تنها جریان دینی در ایران اشوب و ناامنی و گشتار به پا نکرد بلکه این فاجعه ملی از سوی چپ حمایت جهانی شد. سردمداران حزب توده از هیچ کمکی به ارتجاع سیاه دریغ نکردند و یکی از مدافعان ارتجاع سیاه همین احسان طبری بود .در حالیکه نظام اسلامی از ترقه بازی در شب چها رشنبه سوری جلوگیری میکند این ازادی برای حزب توده وجود دارد که برای احسان طبری مدافع ارتجاع خمینی جشن بگیرند .لازم به به گفتن نیست که او هویت چپی داشت و اساسن ایرانی نبود.طبری در دانشگاه تهران زیارت عاشورای حسینی خواند .او ان چمدان بدست معروف لایپزیکی است که به گفته اقای عباس امیر انتظام قربانی جاسوسی حزب توده فاجعه ببار اورد .
جالب است زیر نظر نظام اسلامی ضد بشر جشن تولد گرفتن .

(جشن یک‌صدمین سال‌روز تولد احسان طبری در تهران برگزار شد





اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه ۱۷ بهمن ۱٣۹۵ - ۵ فوريه ۲۰۱۷


اخبار روز - گزارش دریافتی: با حضور ده‌ها تن از دوست‌داران احسان طبری، جشن یک‌صدمین زادروز این دانشمند، فیلسوف، نظریه‌پرداز، استاد دانشگاه، ادیب، شاعر، مترجم، منتقد و مبارز برجسته ی انقلابی و عضو کمیته ی مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ی ایران در تهران برگزار شد.

احسان طبری در ۱۹ بهمن سال ۱۲۹۵ در شهر ساری متولد شد. دوره ی دبستان را در این شهر گذراند و بعد به‌همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. در تهران پس از پایان دوره ی دبیرستان وارد دانشگاه تهران شد و در رشته ی حقوق فارغ‌التحصیل گردید. در همان سال‌های جوانی با دکتر ارانی، دانشمند انقلابی برجسته آشنایی یافت و به مارکسیسم گروید. در سال ۱٣۱۶ به‌همراه ۵۲ تن دیگر از یاران دکتر ارانی بازداشت و روانه ی زندان شد.

پس از شهریور ۱٣۲۰ از زندان رهایی یافت و همراه دیگر هم‌رزمانش نقش به‌سزایی در تأسیس حزب توده ی ایران ایفا کرد. در پی توطئه ی ترور مشکوک شاه در ۱۵ بهمن ۱٣۲۷، حزب توده ی ایران غیرقانونی اعلام شد. بخش بزرگی از رهبران حزب زندانی شدند و گروهی نیز مجبور به جلای وطن گردیدند.

احسان طبری در دادگاهی فرمایشی و بطور غیابی به اعدام محکوم شد. بنابر این به‌دستور حزب کشور راترک و به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. در آن‌جا و سپس در جمهوری دموکراتیک آلمان، ضمن انجام وظایف انقلابی و حزبی، ابتدا به مقام «نامزد علوم فلسفی» در مسکو و سپس کسب مقام «دکتر هابیل» در فلسفه (که بلندمرتبه‌ترین مقام علمی در کشورهای سوسیالیستی بود) نائل آمد.

بعد از انقلاب ۱٣۵۷ به میهن بازگشت و فعالیت‌های حزبی، سیاسی و علمی خود را ادامه داد. در اردیبهشت ۱٣۶۲ دستگیر و زندانی شد و مورد سهمگین‌ترین آزارها و شکنجه‌ها قرار گرفت و نهایتا در اردیبهشت ۱٣۶٨ در زندان جان باخت. به اقرار دوست و دشمن، وی در بین شهدای عالی‌قدر حزب توده ی ایران، مظلوم‌ترین چهره را داشت. چرا که تبه‌کاران، هرآنچه در توان داشتند به‌کار گرفتند تا نام نیکی از او به‌جا نماند. اما یاد او تا ابد در جانهای کمونیست‌های ایران باقی است.

در این مراسم، اشعار و گفتارهایی از احسان طبری با صدای خودش پخش شد. ویدئوهایی از «بانگ نی» سروده ی هوشنگ ابتهاج در رثای احسان طبری، و آواز احمد آشورپور روی شعری از رفیق فقید با نام «امید» به نمایش در آمد. برخی از کتابهای تألیف احسان طبری با روش چند رسانه‌ای معرفی گردید.

سخن‌رانان از شخصیت بی‌بدیل وی تجلیل به عمل آوردند و ایشان را ادامه‌دهنده ی راستین راه دکتر تقی ارانی دانستند. مبارزات انقلابی، سازمانی و قلمی ایشان را ستودند و بیش از آن، وی را احیا کننده ی فرهنگ و هویت ملی ایرانیان خواندند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام خدمت اقاي اقبالي،
اگر شما سازمان مجاهدين و خيل هواداران و سمپات هاي انان را درون جبهه خلق ميدانيد كه انتشار چنين مطالبي اشتباه محض و تفرقه افكني در درون اين جبهه است.
بلعكس اگر انان را ضد خلقي و خارج از جبهه خلق ميدانيد، فقط ميتوانم لعنتي دوباره به حكومت ضد بشر حاكم بر كشورمان نثار كنم كه ما را به چنين تفرقه اي دچار كرده است.
دوست محترم، بدگويي از منسجم ترين و پر قدرت ترين سازمان سياسي با بيش از ٥٠ سال مبارزه خستگي ناپذير ( بد يا خوب ان را ميتوان در مقايسه با ساير سازمان ها به بحث نشست و نقد كرد) و دهها هزار شهيد منافع چه كساني را تامين ميكند. من خود به سازمان مجاهدين و صد البته به ساير سازمان ها و گروه هاي سياسي نقد دارم ولي انچه شما در كامنت خود نوشته ايد را صحيح و مطابق منافع توده هاي مردم در مبارزه شان براي سرنگوني حكومت نماينده خود خوانده خدا بر روي زمين نمي دانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

در حكومت ها، نيرويي فوق اراده ي يك شخصيت، اهداف سياسي را به پيش مي برد.ولي ممكن است يك مقام سياسي مثل رييس جمهور باتوجه به اختيارات محدود وتحت تاثيرنفوذ سياستمداران داخلي و خارجي موفق شود تاحدودي معادلات سياسي را بهم بزند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جامعه انسانی میدان تره بار نیست که همانند حضرت مارکس ارواحنا لهم الفدا بشود انسانها را همانند سبزی خوردن دسته بندی کرد، حرکت ملی آزربایجان را با معیارهای تاریخ گذشته مارکس نه می شود دسته بندی و نه تحلیل کرد، حرکت ملی آزربایجان هر ضربه ائی که خورده از کمونستهای پانروسیست روسی و پانفارسیست ایرانی خورده، این بازماندگان چپ و مجاهدین خلق است که با دیدگاههای دو نبشی در داخل حرکت ملی موجب تشتت و اختلافات فدرال، استقلال راه انداخته اند، مسائل آزربایجان هیچ ربطی به تعاریف مارکس و لنین ندارد، آزربایجان کجا مارکس و لنین کجا؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای بامسی تو کدوم مدرسه و دانشگاهی تاریخ رو اینجوری یادت دادند عزیز من؟!
به خدا اگر شما تو خود دانشگاه باکو هم تاریخ میخوندی اینهمه تحریف و جعل یادت نمی دادند که الان داری بیان میکنی!
عزیز من در زمان حمله اسکندر به ایران اسمی به نام آذربایجان ( که تازه خود این اسم هم پارسی هست ) وجود نداشت، اسم این منطقه ماد کوچک بود که به خوبی این واژه نشون میداد که آریایی های ماد در این منطقه ساکن بودند و هنوزم هستند و در طول تاریخ هم ساکن بودند، در اون زمان هیچ ترکی در ایران وجود خارجی نداشت که بخواد جلوی حمله اسکندر مقاومت کنه! اصلا چیزی به اسم ترکان و تمدن ترک وجود نداشت و به گوش ایرانیان نخورده بود! سردار بزرگ هخامنشی یعنی آتروپات که نمی توانست سقوط هخامنشیان و سلطه اسکندر رو تحمل و باور کنه به منطقه ماد کوچک ( آذربایجان امروز ) رفت و در آنجا حکومت محلی بنیان گذاشت و اونجا

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی چه ما شکست خواهیم خورد؟ این حرف تو علیه ازربایجان است. اگر تو می ترسی بشین همان پشت کامپیوتر ولی روحیه دیگران را نگیر. این را مطمعن باش اگر کردها علیه تورکها شلوغ کنند از ازربایجان بطور کامل پاک سازی می شوند برای همیشه. بنظر من بهتر است هر کس در چیزی که احساس راحتی می کند نظر بدهد.
در روز موعود ازربایجان قهرمانان زیادی دارد که جنبش را سازماندهی خواهد کرد. و اتفاقات اینده یک روزه یا یک هفته ای نیست که یکی بزند و در برود سالها طول خواهد کشید. تخمی که در صد سال گذشته انگلیس کاشته و فارسها از همه طیف ان را ابیاری کرده اند حالا از توی ان تخم یک گودزیلا در خواهد امد
من دوست نداشتم زیر مقاله تو کامنت بگذارم ولی با این نوشته مجبورم کردی.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نادر گرامی ، دوست عزیز،
مطمئن باشید کسی از مردم فارسی زبان متنفر نیست.

- تنفر از« تبعیض» داریم. نه از انسان. که عاملش حکومت و تأیید کنندگان تبعیض اند.
-اتحاد مردمان مختلف ایران زوری نمیشود باید داوطلبانه باشد.
-هر نیرویی، چه کرد و چه فارس حقوق ما را رعایت کند دوست ماست.
- با نقض کنندگان حقوق مان نمیشود اتحاد و دوستی داشته باشیم.
-امیدوارم این فرهنگ را داشته باشیم که همه حقوق یکدیگر را رعایت کنیم و مشکل درست نکنیم.
- اختلافات بین مردمان مختلف در صلح و فضای دموکراتیک با دیالوگ حل خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین ازآذربایجان : جناب آ. ائلیار خود شما و امثال شما مشکل اصلی جامعه ایران هستید .شما باید داده های صحیح بدهید تا بتوانید نتیجیه صحیح بگیرید.دوست عزیز آیا فرق پزان و اوپوزان را میدانید کل عجمین ما ناراضیان سیاسی هستیم . زنده یاد بختیار آخرین اوپوزسیون بود که با همکاری بی دریغ فرانسه اورا کشتند .اگرسازمان مجاهدین به قانون اساسی جمهوری اسلامی (داعش شیعه ترکی ) رأی داده بود میشد آنان را اوپوزان خواند.جمهوری جهل جنون اسلامی (داعش شیعه ترکی ) برای خودش یک گلخانه مصنوعی درست کرده و در ان از جمله اوپوزسیون ساخته و در ساخت و پا خت های سیاسی خارج از کشور مشروعیت تام دارد .بیشتر انهم کپی کاری روسی است .

متاسفانه با بی سوادی سیاسی حا کم در ایران و تجزیه طلبان ترک و عرب در اختیار نهاد های اطلاعا تی داخلی و خارجی بطور مستقیم و غیر مستقیم به این حکومت داعش شیعه ترکی کمک بزرگی می کنند و بقای آنان را تداوم می دهند .آخوند های انگلیسی روسی هم در کارخانه بدیل سا زی هم در حا ل تو لید است . وقتی شماها فرق ملت و قو م را نمی دانید فرق پزان و اوپوزان را نمی دانید فرق امت و ملت ,خصو صآ دشمن واقعی ملت ایران را نمی دانید چگونه می خواهید راه گشا باشید بعکس در خد مت آنان هستید . پاینده و جاوید باش ای ایران به دور باش از دروغ و دروغگویان
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

درودهای صمیمانه خدمت جناب بهمن موحدی (بامدادان) گرامی؛
ضمن احترام به روحیه رزمنده، ایراندوستانه و فاشیست ستیزانه شما، بر این باورم که ارزیابی سیاسی شما نسبت به سازمان مجاهدین ذهنی-عاطفی و دور از بستر تاریخی- ایدئولوژیک، سیاست و پراتیک این سازمان است.
مجاهدین هدف روشن ایجاد حکومت اسلامی را در دستور کار دارند و تبعیض دینی- ایدئولوژیک را از هم اکنون بر پرچم خود حک کرده برافراشته اند. این چگونه لائیک دمکرات هائی هستند که شعارشان برقراری حکومت اسلامی و ورد زبانشان؛
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا‎ «مجاهدان را بر خانه‌نشينان به پاداشى بزرگ، برترى بخشيده است.» [قرآن نساء ۹۵] می باشد؟!
جناب موحدی عزیز؛
من و شما هدفمان آزادی ایران و بهروزی باشندگان میهن مان است. صادق ترین تکیه گاه مردم ایران خودشان، آگاهی سیاسی - اجتماعی تاریخی و همبستگی ملی شان است.

واقعیت اینست که مردم ایران پس از نزدیک به چهل سال تجربه خونبار حکومت اسلامی، دیگر زیر بار هیچ مذهبی نمیروند و باور کنید که اگر کل جامعه ایرانی را دست و پا بسته از حکومت اسلامی خامنه ای به حکومت اسلامی مجاهدین ویا هر فرقه دیگر اسلامی تحویل دهند، با توجه به آگاهی بالا، شناخت توده ای از فرقه های دینی و روحیه پیکارجوی ایرانی برای رهائی از زیر سلطه اسلام و اسلامگرایان، ازعزم آنها برای نفی نظام اسلامی کاسته نخواهند شد.
جناب موحدی گرامی؛
ما دارای هدف مشترک برچیدن حکومت اسلامی هستیم و برای سازماندهی یک پیکار لائیک دمکراتیک و ازادیخواهانه، نمی توانیم به باشندگان ایران ادرس نادرست دهیم.
ایرانیان در نخستین اعتلاء جنبش سراسری خود، حکومت اسلامی و مدافعانش را بتاریخ خواهد سپرد! کسانی که خیر نیروهای صادقی را می خواهند که زیر دیوار پوسیده مجاهدین نشسته اند، بهتر است آنها را به کنار کشیدن از زیر دیوار در حال فروریختن دعوت کنند تا قطب آزادیخواه، لائیک دمکرات و ایراندوست تقویت گردد.
در اینراه دست شما را بگرمی میفشارم.
تندرستی و شادی تان پایدار باشد!
با مهر و احترام
اقبال
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اسامه ضمن سلام درصد بسیار بالای ارتش مغول ها ترک بودند ودلیلش هم این بود که قدیم رسم بود که رئیسان قبایل مغلوب خیلی وقت ها بوسیله فاتحین ابقا میشدند و در مقابل اسب وسرباز در اختیار فاتحین قرار می دادند که قبایل ترک وقتی مغلوب مغول ها شدند کلی سرباز دراختیار مغول ها قرار دادند. چه بسا قاجارنویان فرمانده سربازان ترک در داخل ارتش مغول ها باشد.1- طبق کدام مدرک شما می فرمایید قاجارها خودشان را مغول می دانستند. زبان قاجار ترکی بود چه دلیلی داشت که خودشان را مغول به دانند.عده ای ازهموطنان فارس با چسباندن ترک ها به مغول ها هی میگند مغول زاده قصد تحقیر ترک ها را دارند. اگر دو نفر نابغه جنگی نام ببریم چنگیز یکی از آن هاست. مغول ها متوسط بهره هوشی شان ازبهره هوشی خیلی ملت ها بالاتراست (مغول ها = 101 و ایرانی ها =84 و آلمانی ها = 99) مراجعه شود :

https://iq-research.info/en/page/average-iq-by-country
2- اکثر این پسوندها را که شما ذکر کرده اید از مغولی رفته به ترکی اولاما در زبان ترکی از آنها استفاده نمی کنیم.ثانیا از کجا معلوم که از ترکی نرفته به زبان مغولی طبق کدام مدرک از مغولی رفته به ترکی. یعنی این پسوند ها از زبان 3 میلیو ن مغول وارد زبان حدود 400 میلیون ترک شده . عجیب نیست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

ترامپ دنبال یک مشاور سنی بلوچ ضد شیعه و ضد ایرانی است تا همه شیعیان را بکشد و داعشی ها را با بلوچهای پاکستان آشتی دهد و در خاورمیانه میان اسرائیل و عربستان و بلوچستان صلح پایدار برقرار شود و سفر حج مجانی شود همراه یک چمدان پول برای حامیان وهابی و ترامپ و اسرائیل.
بیچاره خلقهای ایران که مشتی بیسواد نادان خود را رهیر آنان میدانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ستارگان پارسی همچنان در حال درخشیدن در جامعه جهانی هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

حیف از جوانان آزربایجان که روغن چراغ ایران و فارس شدند. سوختند تا چراغ ایران وفارس روشن بماند و برای ملت ترک جوک بسازد و متلک بگوید و فرزندانش را به تبعید به اولان باتور تهدید کنند. امیدوارم دیگر هیچ ترک آزربایجانی روغن چراغ دیگران نشود نه چراغ فارس نه چراغ روس و نه چراغ هر کس و ناکس دیگری

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین ازآذربایجان : جناب همنشین بهاراز زحمات شما قدردانی میکنم مخصوصآ از فایل صدا همراه که بسیار سودمند است برای ما که وقت خواندن کم داریم .ما وارثان یک امپراتوری با دکترین منحصر بفرد آن باید پازل های تاریخی آشنا شویم استیلای هزار ساله ترکان بی لیا قت وطن فروش مدنیت بر انداز, پشت سر گذاشتن سه طوفان عظیم بنیاد کن حمله اسکندر گجستک, حمله عربان ,حمله چنگیز مغول ,دست آخر ترکان آسیای آلتایها که هنوز که هنوز است دستشان از سرزمینما ن کوتاه نشده .پاینده و جاوید باش ای ایران به دور باش از دروغ و دروغگویان

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به آقای یوسف آذربایجان
من طرفدار تمامی نیروهای سرنگون طلب هستم ( البته به استثنای مرتجعین پهلوی چی و سلطنت طلبها) اینجانب در این سایت از مجاهدین و ملی گرایانِ مدافعِ براندازی تمام و کمال جمهوری اسلامی و کمونیستهای مدافع تمامیت ارضی ایران دفاع می کنم و آرزویم این است که این نیروها با یکدیگر متحد شوند.
من به هیچ وجه ضد ترک نیستم و بلکه برعکس تصور شما، عاشق هموطنان ترک خود می باشم و خواستار حفظ زبان بالنده و فرهنگ غنی و پربار هموطنان ترک خود می باشم، اینجانب مخالف سرسخت جریان پان ترکیسم و همچنین مخالف تفکرات تجزیه طلبانه هستم و از هرگونه پان گرائی ( پان ترکیسم ، پان ایرانیسم و پان عربیسم) متنفر هستم و این تفکرات را چندش آور می دانم.
در ضمن توجه باشید که مجاهدین به هیچ وجه دنبال این نیستند که دولت اسلامی در ایران تشکیل دهند بلکه برعکس خواهان تشکیل یک جمهوری لائیک در ایران هستند -

هدف سازمان مجاهدینِ ضد بنیادگرا، وتا بن استخوان ضدحکومت دینی، از این تیتر و عنوان "جمهوری دمکراتیک اسلامی" , خلع سلاح خمینی خون آشام از اسلام، ولایت فقیه وحکومت ونظام اسلامی بود. پس این تیتر خالی - تنها وتنها برای آن دورۀ 6 ماهۀ دولت موقت - در شورا تصویب شد و پس از دوران گذارشش ماهه ، کلمۀ اسلام از عنوان جمهوری دمکراتیک ایران برداشته خواهد شد. اگر چه در این مورد بارها بین اعضای شورا صحبت شده ، اما تاکنون هیچ فرد و گروهی رسماً تقاضای برداشتن این کلمه از عنوان آن دولت 6 ماهه را نکرده است.هدف تاریخی ذکر این یک کلمه در تیتر این دولت موقت 6 ماهه این بود که مجاهدین بگویند که: «" منِ مجاهد تحت این تیتر وبه نام اسلامی که من می شناسم- در این 6 ماه برای تشکیل اولین انتخابات موسسان برای برقراری یک نظام لائیک وسراپا مبتنی بر جدایی دین از دولت اقدام می کنم. دولت موقتی که منِ مجاهد، 6 ماه وقت، برای برقراری اولین انتخابات دمکراتیک دارم، دولتی است که دمار از روزگار تو خمینی و خامنه ای در می آورد و به نام یک انسان وسازمان مسلمان، حکومت ونظام اسلامی در ایران را برای همیشه به زباله دان تاریخ می سپارد"»
نوشته شده توسط: Anonymous

باز هم می گویم هنوز خیلی زود است که در مورد ترامپ قضاوت کرد. فعلا ترامپ هم مثل اوباما مرد میکروفون بوده و در عالم واقعی سیاست هیچ غلطی نکرده دراین یکی دو هفته ای که سر کار آمده فقط هارت و پورت کرده. بنظرم کسی که واقعا مرد عمل است هارت و پورت نمی کند. رئیس جمهوری که نتواند مرزهایش را کنترل کند و نتواند تصمیم بگیرد چه کسی می تواند وارد کشور شود و چه کسی نمی تواند بدرد همان برنامه های تلویزیونی می خورد و نه سیاست. تا اینجا که تمام حرکات ترامپ احمقانه و بدون فکر بوده و هیچ هوشمندی در حرکاتش دیده نمی شود. کاری که ترامپ تا حالا کرده زدن حرفهای گنده امضای فرمانهای بدون پشتوانه و توخالی و تحریک دشمنانش در داخل و خارج بوده و این کار یک انسان عاقل نمی باشد. اینها همه نشان می دهد که این آدم بدون استراتژی است

نوشته شده توسط: Anonymous

حد اقل باید 20 سال زندان می کشیدن. البته اعدام هم بد نبود :)

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر امریکا با ایران وارد جنگ شود نقش روسیه و چین همان خواهد بود که در زمان حمله امریکا به عراق ، لیبی، و یوگسلاوی بود. یعنی با گرفتن امتیازی از امریکا کنار خواهند استاد .ایران بنا به شرایط خاص داخلی در صورت حمله امریکا خیلی زود از هم خواهد پاشید و امریکا کاملا از این شرایط اطلاع کافی دارد. عمر جمهوری اسلامی به ترامپ گره خورده.
خوش به حال انها که میلیاردها وام گرفته و به خارج منتقل کرده اند البته چنین اشخاصی در رده های بالای نظام بوده و می دانستند که جمهوری اسلامی یک سیستم مافیایی است و اخر و عاقبت ندارد

نوشته شده توسط: جمال

انگار برای اولین بار درگیری سختی در کوردستان سوریە بین ارتش کوردهای سوریە و ارتش تورکیە در نزدیکی اعزاز در کوردستان سوریە در گرفتە تورکیە کە نگران پیشرویهای کوردها بە سوی رقە پایتخت داعش هست و همینطور کمک های اسلحەی سنگین از ترف امریکا بە کوردها و دعوت نمایندگان کورد سوریە بە کنفرانس این بار ژنف تورکیە را نگران کردە و در نزدیکی اعزاز بە نیروهای کورد با هواپیما و بمب حملە کردە کە نیروهای کورد بە مقابلە پرداختند و خبرها حکایت از در هم شکستن تعداد زیادی تانک ارتش تورکیە دارد کە دود غلیظ در هم سکستن تانکها و ماشین آلات تورکیە منطقە را گرفتە

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

درود بر عزیز دل ما، هاشم خواستار گرامی.
بلایی که خمینی خون آشام و رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی اش بر سر ایران و خلق ایرانی آوردند ، عرب و تاتار و مغول نیاورد! سران رژیم جمهوری اسلامی از شاهان الدنگ و پفیوز قاجار، الدنگ تر و پفیوزتر و بی کفایت تر هستند. خلاصه اینکه تاریخ ایران همچین موجودات پست و پلید و غارتگر و جنایتکار که همانا آخوندهای ضدبشر و ضدایرانی حاکم بر ایران باشند به خود ندیده است. اصلی ترین عامل بدبختی های کنونی جامعۀ ایران آخوندهای ضدبشر و در راس آنها خامنه ای جلاد هست، کسانی که با سوء استفاده از اعتماد ملت ایران و با سوار شدن بر موج انقلاب ضدسلطنتی سال 57 ، این دست آورد بزرگ رو تبدیل به وسیله ای جهت اجرای ایدئولوژی ارتجاعی و پلید خودشان کردند. پس شکایت اصلی ملت ایران در حال حاضر از شخص خامنه ای جلاد است.

نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر کردم نویسنده دغدغه ایران دارید. روشن شد که شما هم از این نمد کلاهی برای خود میخواهید . اقای محتر م شما اشتباه می کنید . زمانی جریان چپ مردم را به دور شعار مرگ برشاه و مرگ بر امپریالیسم به خیابان اورد و نتیجه انرا دیدیم و اکنون با شعار تجزیه طلبی و مرگ بر پارس و اذربایجان ما چه باید بکند مردم را تحریک می کننید.یایان شعار های دهان پرکن خلقها و همبستگی جهانی به ترس از کرد و تنفر از پارس و ایران ستیزی کشیده شده است .با این اندیشه های خام نه از تاک نشانی خواهد ماند ونه از تاک نشان .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایکاش کامنت نویس، کمی مدنیت به خرج میداد و زحمت میکشید به سایت اشرف دهقانی مراجعه میکرد و بعد از گوش کردن به سخنان ایشان در مورد مسایل زادگاه خود ، میدید که جایی برای اتهامات ناروا و بدون « فاکت و دلیل» ، "عینک و ندیدن ستم"، وجود ندارد.
لینک سایت اشرف دهقانی: http://www.ashrafdehghani.com/index.php

مراجعه شوند به « فایل های صوتی :« گفتگویی با رفیق اشرف دهقانی در مورد رویدادهای آذربایجان و مسئله ملی »
------
مقاله:
مراجعه شود به: http://www.siahkal.com/index/right%20col/Mosahebeh_Azabayejan2006.htm

متن ترکی مصاحبه:
http://www.siahkal.com/index/mid%20col/Mosahebeh_A-Dehghani_June06_Turk…
---

«شلاق ستم» برای کارگران مبارز معدن «آغ دره»
https://www.youtube.com/watch?v=SwzVKBpDp7Q

----------
سخنانی از اشرف دهقانی در مورد مسایل ملی آذربایجان: منبع مصاحبه ی ایشان:
- بعضی‌ها با کوته‌فکری و یا با اندیشه‌های شوینیستی خود طرح هرگونه شعار ملی در این جنبش و مثلاً دفاع به حق مردم آذربایجان از زبان خود را به پای ناسیونالیسم بورژوائی و پان‌ترکیسم می‌گذارند. اتفاقاً رو آمدن و مطرح شدن خواست مشخص ملی به مثابه یکی از خواست‌های دموکراتیک خلق‌های ایران جنبه مهم جنبش اخیر است که اگر با دید تاریخی به آن نگاه کنیم خود نشاندهنده رشد و پیشرفت جنبش دموکراتیک در جامعه ماست- که در حوزه‌های دیگر و مثلاً در جنبش زنان نیز خود را آشکار مي‌سازد. برخلاف مبارزات دهه 50 که شعارها جنبه کاملاً کلی داشت، امروز مردم در حوزه‌های مختلف مبارزاتی با شعارهای کاملاً مشخص در صحنه مبارزه حضور می‌یابند و این امر بسیار مثبتی است.

-محتوای شعارهای عمومی و گسترده‌ای هم که در این جنبش مطرح شد و متعلق به توده‌های وسیع تظاهرکننده بود، کاملاً حق‌طلبانه و عادلانه بود و جنبه ملی درستی داشت. تا آنجا که من می‌دانم شعارهای مربوط به زبان و هویت ملی شعارهائی از این قبیل بودند: آذربایجان اویاخدی – ئوز دیلینه دایاخ دی (آذربایجان بیدار است – پشتیبان زبان خودش است).

-اکنون که بحث آذربایجان مطرح است من بیشتر می‌شنوم که کسانی این خلق را "آذری" می‌نامند و یا می‌شنوم که مرتب از "زبان آذری" صحبت مي‌کنند. این واژه برای شخص من کاملاً بیگانه و نامأنوس است. البته اگر جائی از ترک آذری برای متمایز کردن از ترک ترکیه صحبت شود این امر مفهوم دارد. ولی کلاً واقعیت این است که ترک‌ها در آذربایجان خودشان را ترک می‌نامند و نه "آذری". من در تجربه خودم هرگز به یک نفر از توده‌های آذربایجان برخورد نکرده‌ام که چنین کلمه‌ای را در مورد خودش بکار برد و یا زبان ترکی‌ای که استفاده مي‌کند را "آذری" بخواند. اما امروز به نظر مي‌رسد که وضع فرق کرده و گویا در طی سال‌هائی توانسته‌اند این کلمه را به جای زبان ترکی یا ترک آذربایجانی جا بیاندازند. من البته قصد وارد شدن به این امر را ندارم، فقط خواستم توجه شما را به آن جلب کنم. قبلاً هم گفته‌ام که مثلاً اگر مردم، رودخانه جاری در محل زندگی‌شان را "آراز" می‌خوانند، هیچ دلیلی وجود ندارد و درست نیست که دیگران بگویند نه اسم آن "ارس" است و مردم آن محل هم اشتباه می‌کنند که به آن رودخانه آراز مي‌گويند!

-اجازه بديد به جلوه دیگری از ستم ملی که برجسته هم هست اشاره کنم. يک جلوه ديگر از ستم ملي، تحقیر و توهین‌های آشکاری است که از دوره رضا خان که به نمایندگی از امپریالیسم انگلیس وظیفه داشت تا با به زیر سلطه کشاندن همه بخش‌های جامعه، یک حکومت متمرکز در ایران بوجود بیاورد، با تکیه بر شوینیسم آریائی برعليه همه خلق‌های ایران بکار مي‌رود. در مورد مردم آذربایجان، درست در جهت سرکوب روحیه مبارزاتي ‌این مردم و ایجاد حس حقارت در آنها، حتی برای مردم ترک زبان آذربایجان تاریخ‌های جعلی ساخته و به آنها بند کرده‌اند که زبانی که شما به آن صحبت مي‌کنيد از آن خودتان نیست. چون شما در گذشته های تاریخی، فارس بوده اید!! در دوره دبیرستان در این زمینه نمایشنامه‌ای خواندم که نویسنده در قالب یک داستان عشقی، با سوز و گداز توضیح می‌داد که چطور مردم آذربایجان توسط مأموران دولت (اگر درست در یادم مانده باشد، آن مأموران مغول بودند) مورد شکنجه قرار گرفتند تا دست از زبان خود که گویا فارسی بوده بردارند و ترک زبان شوند!! یادم است که با بهروز، برادر انقلابی‌ام، کلی به نادانی و کوته‌فکری نویسنده این نمایشنامه می‌خندیدیم و اصلاً آن نمایشنامه، مدتی مایه خنده و تفریح اهالی خانه ما شده بود.
نوشته شده توسط: peerooz

فرار از مسئولیت یعنی همه متهم و مسئولند جز آنکه مرتکب خلاف شده است. ملت صغیری که محتاج " قیم " بود " آقایان " را به سر کار آورد و اکنون به کی بود کی بود افتاده است. کودکی دعا میکرد که ملای مکتب بمیرد تا به مکتب نرود, ملا شنید و گفت دعا کن پدرت بمیرد که تو را به اینجا میفرستد. ملت باید دعا کند آنها که او را به اینجا آوردند بمیرند, در ۳۷ سالگی, تازه اول کرکری و چل چله آنهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

این نوشته تحلیل و تعریفی ترکی و غیر علمی و من درآوردی از لمپنیسم است.
لمپن یعنی آدم لات و پارازیت و بی اخلاق که وابستگی طبقاتی ندارد یعنی به طیقه استثمارشده خود خیانت نموده و خودرا در ازای پست و پول میفروشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر خمینی و سیدعلی و روحانی را ما بر صندلی دادگاه بنشاینم بما خواهند گفت بر اساس قران وسنت رسول الله عمل کرده اند و پاسخگوی ما نیستند بلکه در برابر الله و در روز قامت پاسخ خواهند داد .
بنا بر این اگر سید علی نباشد مسلمان دیگری بنام اسلام به قتل عام و دوروغ و ترویر و خیانت ادامه خواهد داد .
یعنی اگر سید علی برود کار تمام است ؟ بنا براین زدن سیدعلی در قرن موشک وبودن این همه مخالف و جان باز و داشتن این همه دشمن باید بسیار ساده باشد . سید علی نیست که فرمان میراند این باور به اسلام ایران ستیز مسلمین است که ایران را فدای دین و مردگان عرب میکنند . سید علی روزی خواهد مرد اما با طلبه هائی که مانند مور ملخ از مدارس دینی بیرون میخزند چه باید کرد؟ این مدارس دینی ارتجاع این مساجد در ایران این قاریان قران هرگز یک روزهم تعطیل نبوده اند .

بیش از هزار سال است که شب و روز و روزانه 5 بار مردم را به مرده پرستی و خرافه و ایران ستیزی دعوت میکنند در حالیکه خود ایرانیان از داشتن یک حزب و سازمان و کانون ملی فرهنگی محروم هستند .نیک بختی مردم ایران در گرو انتخاب یا اسلام و یا ایران است .
نوشته شده توسط: Anonymous

ان یک میلیارد برادر مسلمان ات که مردم را ازشان میترساندی چه خبر ؟
کارمزد ان حج عبادی سیاسی اقتصادی به همین زودی تموم شد ؟
انشالله دوباره به همین زودی یک کنفرانس ضد ایران با لقمه های چرب و نرم برگذار میشود و تغاری میشکند و ماستی میریزد

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت قبل :
پسوند های مغولی در ترکی:
۱۰ – پسوند، «غُو» :
اِسپِی غو (به اندازه سپیدرنگ)– پلاس غو (به اندازه یک گلم)– پِیرو غُو (به اندازه یک پیراهن) – جُوب غُو (به اندازه – به مقدار)-قوندَر غُو (حساسیت به اندازه)– قونرغو (شرمنده و ملامت) – قَودَه غُو (به اندازه یک بسته علف)– سبد غُو (به اندازه یک سبد)– ماشِیو غُو (به اندازه یک پارچه پشمی)– لَچَک غُو (به اندازه یک چادر)– سِیرغو (به اندازه سیرشدن)– سالپُورغُو (به اندازه تمام سال)– شنوندغُو (آگاه کردن و شنواندن) و…

۱۱ – پسوند، «گُو» :
آغیل گُو ( هم قریه و هم نشین و همسایه) – آلی گو (عزیزان . دوستان . رفقا) – آجَه گُو (پیرزنان – مادر کلان ها)– بارَه گُو (بره ها) –بِیری گُو (عروسان) – چَاپُوش گُو (میش ها) -– گوسله گو (گوساله ها) و…
۱۲ – پسوند، «لَه» :
ادوگوت له (تصادف کردن) –اِرکَه توله (نازکردن) – تَرتَغ لَه (دست و پا چه شدن؛ پالیدن با چشم پت) – توکشیی لَه(نفس سوختگی – تند تند نفس کشیدن)– خونده له (صاحب شدن)– خیر جی له (لجاجت و خیره سری کردن) – دوتَه لَه (گریختن) – دوره لَه (تقلید و پیروی کردن) – دیلمل له (معطلی ودرنگ وسست کار) – سُرپُچی له (سر پرستی کردن)- سغره له (پوستی که روی زخم می خشکد)سُوخَک لَه (با حرص اشتیاق ) – سُونجی لَه (رفع خستگی از بدن کردن) – شندق له (چرک ضخیم پوست بدن) –شَقَب له (مستی وشوخی و بدماشی) – قغه له(خشک کردن چیزی) – قوتقَل لَه (پالیدن و جستجو کردن) – قُوتُورلَه (نازدانگی) – قورخ چیل لَه (بدخلقی و بد رفتاری کردن) – قِیغَس لَه(بلند صدا کردن) – – کوته له (سگ گری) –کیچیو له (نابلدی و نا رسائی) – گوی گیل لَه (مجادله لفظی؛ گفتگو)– لخشوم له (لشم کردن و آرایش زنها) – لَمِیشت له (تنبلی کردن) – مردک لَه (غیرت و مردانگی نشان دادن)– مَختَه له (ناله وگریان کردن) – نخره له (ناز و نزاکت کردن)– نیبته له (در پناه و کناره گرفتن کسی) – نیکول له (زیر مراقبت گرفتن) – نیمرَه له (پنهان شدن) – وُنگه لَه (رنگ و رخ نشاندادن)– ورگیل له (نشسته خواب کردن یا خواب رفتن)– کوربه لَه ( در خاک غلط زدن)-و…
۱۳ – پسوند، «لُو» :
کُندَلُو (راه کناری . در پهلو دراز کشیدن) – بُرلُو، (بالایی) شِیولُو، (پائینی) سَرلُو، ( بالا سر ) بَغَل لُو، (بغلی) جَغَه لُو، (کناری) تَی لُو(پائینی) و…
۱۴ – پسوند، «نَه» :
غولنَه (مابینی) – دیرنَه (سابقه) – گَینَه (قدیمی) – کَینَه (از قدیم) – شِیونَه (پائین) – بَلنَه ( بالایی) تَینَه (پائینی) –
نوشته شده توسط: Anonymous

درباره پسوند های تورکی که ائلیار با ردیف کردن ان میخواهد مصادره به مطلوب کند باید این توضیح داده شود که در زبان ترکی، پسوندها نامحدود می باشند و بیشتر از نود و پنج درصد الفاظ الحاقی را پسوندها تشکیل می دهند به همین دلیل این زبان را پسوندی (التصاقی) میگویند
این واقعیت را باید بپذیریم که اصلا پسوند هایی که در مکالمات روزمره تورک ها رایج بوده و مورد استعمال دارند، هیچ ربطی به تورکی ندارند
قاج + ار
باز هم بازی با کلمات . همه میدانند که قاجار منتصب به قاجار نویان از فرماندهان چنگیز خان و مغولان بوده حتی قاجار ها هم خودشان را مغول میدانستند نه تورک این واژه هم مغولی است نه تورکی
تعدادی از پسوند های مغولی که در زبان تورکی همم دقیقا بدون تغیر به کار میرود در ادامه نوشته میشود

۱ – پسوند، «اَدَلِی» :
آدم ادلی (مانند آدم)– چُوغُول ادلی (مانند دروغگو سخن چین) سُولَه اَدَلِی (سست و بیکاره رقم)– سولَه ادلی (مانند حرامزاده و بدکار) – کُوچُوک اَدَلی (مانند چوچه سگ)– گرگ ادلی (مانند گرگ)- مغُول ادلی (مانند آدم پاکیزه و شجاع) و…
۲ – پسوند، «بَلَه» :
اوماغ بَلَه (بااطمینان و فارغ البال – مغرور و متکبر) – اوق بَلَه (حالت استفراغ) – دِیل بَلَه (حالت دل بدی) و…
۳ – پسوند، «تُو» :
اِرکَه‌تو (نازدانه، نازپرورده) – اُولغوی تو (محافظت و نگهبانی شده) – اَنگَل تو (جنزده . به دردسر گرفتار شده)- خل پل تو (جندی و مریض عصبی) – خوستَه تو (نامزد دار) – خَیگِینَه تو (تخم دار ) – جورکه تو (باشهامت، دلیر، باجرأت)– جیرکه تو (با حوصیله ) – چَم تُو (باهوش و توانمند)– رَوُوت تُو (منظم و مرتب) – سام تو (سهمناک، پُر هیبت، ترسناک) – شولوک تو (چیزی یا جایی که کرم داشته باشد) – شیر مه تو (چیز دلچسپ و تاثیر ناک) – قونغه تو (شخص پرکار و پشت کار) و…
۴ – پسوند، «جی» :
اَرخَل جِی (از جابلند کردن)– اِستَل جِی (ایستاده کردن)– اُوچَل جی (نوشاندن) – اُولَه جِی (صداکشیدن سگ- زوزه گرگ) تاوپیل جی (بی قراری) – توختل جی(مقاومت کردن)– تُوشٌل جِی (با زور چیزی را به جلو هل دادن) جَغَرجی (وادارکردن بکاری) جَلغَل جِی (پیوند چیزی به چیز دیگر) – دُوتَل جِی (فراردادن) – شِیغَه جِی (منقبض – منقبض شدن) – شیغل جی (سخت کردن معده حیوانات) –غَرغَل جی (بزور نوشانیدن) – غَل غَل جِی(شور وغوغا) – غولَه جی(بیزاری و دلسردی) – غَیغَل جی (صدای گریه )– قیغه جی (خراشیدن پوست بدن) – قین جی(شکنجه و آزار رساندن)– لِیختَل جِی (بلند کردن) – مُوختَل جِی (محکم کردن چیزی) و…
۵ – پسوند، «چِیلُو» :
سیال چِیلُو (مانند حریف)- قُلغَی چِیلُو (مانند دزد) – بیری چیلُو (مانند عروس) – مُغُول چیلُو (مانند آدم های پاک و نظیف و شجاع) – آدم چِیلُو ( مثل آدم واری) – اُوستاچِیلو (مثل آدم های ماهر) قُودغُو چِیلُو (مثل مادر عروس یا مادر داماد) و…
۶ – پسوند، «دَلجِی» :
قوش دَلجی (همه را جمع کردن) – اَدَلِی دَلجِی (شبه و مانند ساختن) – بوترادلجی (پراگنده ساختن . فراری دادن ) – بوغوس دلجی (قهرساختن) – پوددلجی(پرو بال کنده شده – بی پرو بال کردن)– تولغه دلجی (تکیه کردن)– تونجی دلجی (خشک کردن) – خونده دلجی (کسی را ما لک چیزی ساختن) – دَبَه دَلجی(قورت کردن از نظر غایب شدن)– دوته دلجی (گریختاندن) – سولچی دلجی (بیحال کردن ازگرسنگی)– غتول دلجی (کثیف کردن آب)– غرغل جی (به زور نوشانیدن) – قابو دلجی(از نزدیک کمین کردن) – قت قوله دلجی (یکجا ساختن) – قول قیسر دلجی(درهم و برهم کردن) – کل تک دلجی (خیز زدن و پر تاب کردن) – کوی دلجی (به صدا درآوردن) – گوی دلجی (چپه کردن . لول دادن) – مارَکَه دَلجِی (جلسه مشترک دایر کردن) – مُوشت دَلجِی (وادار کردن کسی به خیز زدن)– و…
۷ – پسوند، «دَه» :
بُلُوق دَه (در حال فواره کردن و جوشیدن)– بیَه دَه (قدبلندک کردن)– جَغَه دَه (کناره گرفتن)– ترقَک دَه ( بیتابی کردن از خشم)– قِرتَک ده ( جست و خیززدن)– جُغُول ده (لگد مالکردن) – غوره ده (بغض کرده) – قَش قَلَگ دَه (بیر و بار و ازدحام و برهم زدن) – لِیختَک دَه (کلان کاری) – نر غیل ده (زیر پای کردن) – و…
۸ – پسوند، «س» :
قَوٌس – عَرٌس – شَرٌس – تَرَقٌس – گَرٌس – مُورٌس، چِیوٌس و…
۹ – پسوند، «سَه» :
قولخ سه (آدم بی حیا و هرزه) – رَغَس سَه (افشان و پاشان شده)– قُلمَه سه (گرگ زده) – قِیشَخ سَه (پاره پاره و بی نظم) – یخ تخ سَه (خنک خورده) – بَربَس سَه – مَندَخ سَه (مانده، خسته) و…