Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

علل انقلاب ایران از دید جان فوران جامعه شناس:
« انقلاب ایران رخدادی خلاف قاعده نبود، ...
علل عمیق انقلاب ایران را می‌توان در ... توسعه وابسته، سرکوب حکومتی، فرهنگ‌های سیاسی مقاومت، سقوط اقتصادی و گشودگی در نظامهای جهانی یافت.
این علل در انقلاب‌های موفق دیگر نظیر مکزیک، کوبا، و نیکاراگوئه نیز نقش بازی کردند.»
A Century of revolution: social movements in Iran

مشکلات بزرگ « اقتصادی، سیاسی، فرهنگی»:
دقت کنیم این «مشکلات» در گوهر خود ، شخص و آدمها نیستند، بلکه سرشت شان « روابط» است.
و از آدمها جدا و مستقل اند، گرچه بین افراد و جامعه جریان دارند.
برای مثال « رابطه ی خرید و فروش»، یک رابطه است، آن، نه شخص خریدار است و نه شخص فروشنده، بلکه « جریان عملی» ست بین این دو . یعنی « دادن یک چیز - و گرفتن چیز دیگر»، که در کل « حرکات » اند.
این است که حرکات و روابط با خود اشخاص یکی نیستند . رابطه میتواند قطع شود، عوض شود، ولی آدمها همان حسن و حسین میمانند.
اگر افراد را A و C بنامیم رابطه حرف B است که بین آنها قرار دارد: رابطه ی خرید و فروش:
A-B-C
رابطه اجتماعی در عین حال که خود آدمها نیستند اما بین آدمها و اشیا جریان دارند و بدون آدمها نمی توانند موجویت داشته باشند.
------
جامعه را مجموعه ی روابط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بین جمعیت تشکیل میدهد.

وقتی در جامعه مشکلات بزرگ « اقتصادی، سیاسی، فرهنگی»، بوجود میاید و حل نمیشوند، شرایطی بوجود میاید که جامعه دچار بحران میشود. وقتی افکار هم آماده میشود و بخش معنویت روابط اجتماعی بحرانی را تکمیل میکند ، گفته میشود: شرایط معنوی و مادی بحران اجتماعی دست به دست هم داده اند. هر گاه حکومت نتواند اینجا مردم را کنترول کند، شرایط جهانی به مردم امکان بدهد، حادثه رخ میدهد که اصطلاحا انقلاب گفته میشود.
انقلاب را نه افراد بلکه « روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و امکان جهانی» پدید میاورند. و بر این اساس آدمها به حرکت در میایند. به حرکت درآورنده ی آدمها نه خودشان، بلکه « مجموعه ی روابط بحرانی» موجود در جامعه است.
بحران اگر نه همه ، اکثریت مردم را به حرکت در میاورد. امکان ندارد اکثریت مردم از بحران که در خارج از آنها جریان دارد ، بگذرند و در خانه بشینند. این کار بدست خودشان نیست . بحران ایده یا فرمان حرکت را برای آنها داده است.
این فرمان از زبان رهبران و احزاب هم شنیده میشود.
---
رد یا قبول فکری که بحران ایجاد میکند
هر کس به اندازه ی دانش خود میتواند در مورد فکری که بحران ایجاد میکند تصمیم رد یا قبول بگیرد.
معمولا سطح دانش افراد عامی را که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند همین فکر که در بحران تولید شده تشکیل میدهد.
چون با تجربه ی زندگی آنها مطابقت دارد.
تنها بخشی از افراد روشنفکر ، نه همه یشان، که دانشی بالا تر از افکار تولید شده در بحران دارند، میتوانند، ایده ها را آنالیز کنند.
اکثریت مردم قادر به چنین آنالیزی نستند و دنبال جریان راه میافتند.
سازنده ی افکار هرشخص محیط اوست. و دانش فرد امکان آنالیز میدهد. دانش در سطح محیط باشد شخص نمی تواند تصمیم دیگری غیر از آنچه محیط میگیرد اتخاذ کند.
----

نوشته شده توسط: Anonymous

انقلاب یعنی زیر و رو شدن جامعه و در این زیر و رو شدن همه چیز زیر و رو می شود و تمام تجربیات مفید هم نابود می شود چون وقتی قشر محروم جامعه حاکمیت را بدست می گیرد، دیگر به سفید و سیاهش نگاه نمی کند و به صغیر و کبیرش رحم نمی کند، بشکل فله ائی همه مخالفان را درو می کند، یک خطی می کشد و هر کسی که در خارج آن خط واقع گردد، به جوخه اعدام و یا به انزوا کشیده می یشود، در تمام کشورهائی که مثل شوروی، چین، کره شمالی، کوبا و ایران، انقلاب رخ داده، عملا جامعه به قهقرا کشیده شده، ملتی که با مشت گره کرده حکومتی را عوض می کنند، برای گرفتن نان شب، باید همانند گدایان در بارگاه حاکمان جدید به التماس بیافتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه گرامی،
شما مثالی که زده اید:
آن روز که بامداد سلطان به فتح خلیج بیرون خواستی شد هزار مرد به مزد گرفتند.
جمله درستی ایست و میتواند دال بر آینده در گذشته باشد، اما وقتیکه شما مینویسد:
(من خواستی آمد به جشن اما بیمار شدم). این جمله بیشتر ساختگی ایست و به این شکل نه نوشته میشود ونه گفته.
برگردان جمله انگلیسی : I woud come to the party but I became ill
میشود: من قصد داشتم به جشن بیایم اما بیمار شدم.
و به زبان محاوره : قصد داشتم به جشن بیام اما بیمار شدم. یا : میخواستم به جشن بیام ولی مریض شدم.
جناب اسامه، همانطور که پیشتر یاآوری کردید، زبانهای زنده و دینامیک رو به ساده گویی و ساده نویسی میگذارند. از این سو نوشتن جمله : من خواستی آمد به جشن اما مریض شدم. جمله ایی ناگوار است( ناگوارش) است.
ممکن است در زبانهای زنده اروپایی این (مدال) آینده در گذشته

موجود باشد اما در زمان کنونی بیشتر شکل شرطی به خود گرفته.
پیروز باشید.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آن روزها عضو «علنی» سازمان چریک های فدایی خلق بودم .حالا فکر نکنید که بازوبند چریک ها را به بازو زده بودیم و صا ف، صاف تو خیابانهای تهران بطورعلنی قدم می زدیم . خیر «عضو علنی» به کسی گفته می شد که بعنوان یک شخص حقیقی ؛ شغلی می داشتی و می باید همزمان ،دو خانه در اجاره خود می داشت؛ یک خانه پوششی و دیگری خانه ی مخفی، در خانه مخفی مسلح به کلت ونارنجک و سیانور بود یم و در خانه علنی شاید عکسی از فرح و شاه را هم نصب می کردیم و خود را فردی کاملا غیر سیاسی به در و همسایه ها نشان می دادیم ..
پیکاری ها (سازمان مجاهدین خلق م. ل) که از چریک ها بیشتر کتاب مارکسیستی خوانده بودند ولی از ما گمراه تر بودند و کلا آنان نگاه عاقل اندر... به چریک ها داشتند. یواش یواش تجمع رفقا و دوستان چپ اندرچپ در این محافل گسترده ترمی شد .مجاهدین رجوی اصلن حضور سیاسی قبل از انقلاب نداشتند و بجای آنان پیکاری ها همه جا بودند

سعی می کردند که ما را به راه راست هدایت نمایند.
سال 56 درنارمک تهران شرکتی پوششی درست کرده بودم و این محل ، سرپل چریک ها در داخل و خارج ویا بعبارتی مرکز رهبری چریک های فدایی قلمداد می شد .«هادی »رهبر چریک ها ازاین محل بود که تلفنی با آنطرف خط که اشرف دهقانی و حرمتی پور بود ؛ داد و فریاد می کشید، می گفت تروتسکی کیه؟ پاشین بیایئد ایران و.....
سال 57 انقلاب داشت اوج می گرفت و رهبری چریک ها ، انگار 2زاریشان نیافتاده بود که دارد چه اتفاقی در ایران می افتد.
آیینه موتور هوندای 110 ، افتاده بود و هیمن امر موجب تنبیه ام شد که یک هفته می باید ،بدون موتور از غرب به شرق تهران و بالعکس رفت و امد می کردم ! اما در این اواخر ،دیگه دستورات امنیتی سفت و سخت چریک ها را اجرا نمی کردم بنظرم رسید آنان از مرحله پرت اند. مثلا می گفتند که اعلامیه را در «دبه ای» بگذارید و سپس ارطروق مخفی، محل دبه ها را به اطلاع آنان برسانید... من این دستوررا اجرا نمی کردم چرا که ساواک داشت متلاشی می شد مردم خیابانها را فتح کرده بودند از این رو مستقیم به درب خانه هوداران سازمان می رفتم وبسته اعلامیه ها را تحویل انان می دادم ... بگذریم
در تظاهرات روز 16 شهریور57 بود که چند ده هزارنفر از قیطریه بطرف پیج شمران در حرکت بودند که من و عباس پیکاری خودمان را داخل جمیعت چپاندیم و بتدریج رهبری تظاهرات را دردست گرفته بودیم . آن روز ها، هنوز خمینی شعار سرنگونی شاه را سر نداده بود و در محافل جبهه ملی زمزمه های آشتی ملی طرح شده بود ولی ما آن تظاهرات 16 شهریور شعارهای سرنگونی و جنگ مسلحانه سر دادیم که نزدیک های پیج شمیران آخوند های هودار خمینی، ما دو نفر را محترمانه از صفوف تظاهرات بیرون انداختند .
عباس پیکاری که دانشجو پزشکی تهران بود و مدام با من صحبت می کرد که بایستی صف مستقل داشته باشیم و از کار صنفی دردورن کارخانجات می گفت و.... بهم پیشنهاد کرد که بیا فردا بجای میدان ژاله (میدان 17 شهریور) در یک منطقه کارگری در میدان هاشمی که کارگران ساختمانی جمع می شدند؛ آکسیونی را سازمان دهیم . حدود 50 نفر جمع شدیم و برنامه آکسیون را به اطلاع رهبری چریک های فدایی (قاسم سیادتی) رساندم و اوهم قول داد که دو تیم چریکی یکی در جلو و تیم دیگردر عقب تظاهرات برای دفاع از ما قرار بدهند و همه چیز به دقت برنامه ریزی شده بود. خانه ام در شرق تهران بود و هفت صبح از خانه زدیم بیرون و اتوبوس که به میدان ژاله رسید ، اوضاع خیلی عجیب و غریب بنظر می رسید و می دیدم که مردم با تانک ها و سربازها درگیرند ؛ خیلی دلم می خواست پیاده می شدم و در تظاهرات میدان ژاله شرکت می کردم ولی خوب قول و قرارهای چریک ها حرف نداشت می بایست سر دقیقه به میدان هاشمی می رسیدیم
. ساعت 9 صبح در میدان هاشمی قرار داشتیم و غافل از اینکه هفت صبح حکومت نظامی از رادیو اعلام شده بود و ما ها بی خبرم بودیم . بهر حال 50 نفر با 50 پلاکارد که همه شعارهایی در حمایت از کارگران بود و.... یکهو. سر ساعت 9 پرچم ها بر افراشته شد و شعار ها سرداده شد و مردم و کارگران هاج و واج با چشمانی از تعجب گشاد شده ؛ تنها نظارگر ما بودند اگر اخوندی و یک یک بچه بازاری عکسی از خمینی در دست می گرفت در عرض چند دقیقه تظاهرات به صد ها نفر می رسید ما یک کیلومتری از میدان هاشمی رد شده بودیم ولی هیج کس مطلق هیج کس به ما نپوست !!، نگاهی با تمسخر به عباس پیکاری کردم پرسیدم ... پس کو مردم ؟! تو ام با آن صف مستقل ات!!!
در حالی که اگردر میدان ژاله پیاده می شدم ؛ حالا چه حالی می کردم . از خیابان هاشمی خود را به دانشگاه تهران رساندیم . دیدم ای بابا حکومت نظامی شده و می گویند چند هزار نفر در میدان ژاله کشته شده اند از عباس پیکاری جدا شدم و صف مستقل را به او برگرداندم و به صفوف مردم
نوشته شده توسط: Anonymous

بگذار فرصت طلبان حکومتی هم در خیالات واهی خود حرکت ملی آزربایجان را ابزاری برای ترفیع موقعیت خود قرار دهند، آنها نمی دانند که حرکت ملی ملت ترک آزربایجلن همانند آتش زیر خاکستر آنقدر گرم و سوزان است که وقتش که برسد ، تمام خائنان و طنمان را خواهد بلعید، کسی نمی تواند با ملت ترک بر سر هویت و زبان مادری معامله کند، مگر اینکه با عزرائیل قرار ملاقات داشته باشد، قبول دمکراسی از جانب ما به مفهوم صدور مجوز صلب هویت از ملت ما نییست، بلکه احترام متقابل به دیگر ملت ها است، حتی به ملت فارس.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز،
هر چه بهتر شدن سایت آرزوی من است. همیشه آماده‌ام در حد وقت و توان برای به اجرا درآمدن تصمیمات شما گردانندگان سایت، در زمینه فنی یاری رسان باشم.
زنده باشی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای yaradiciliq درست میگه، آزربایجانچیلیق رو ولش کنین! نوکری و مزدوری برای ترکیه تنها راه نجات است!!!

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای کیانوش توکلی گرامی , مقصر خود شاه بود که باعث شد ما به رادیکالیسم روی بیاوریم. شاه به اعضای جبهۀ ملی اجازه نفس کشیدن نمی داد چه برسد به اینکه اجازه دهد شعار معروف آنها که"« اصلاحات آری _ دیکتاتوری نه"» بود پیش برود و محقق شود.
شاه حتی گوشش به خیرخواهی های نزدیکانش بدهکار نبود و به سناتورهای پیرپاتال قدیمی می گفت شما بهتر است به جای خیرخواهی و نگرانی از آیندۀ سلطنت و کشور، به فکر درمان بواسیر خود باشید!
دیکتاتوری شاه که از 1332 به‌دنبال کودتا علیه حکومت ملی و محبوب دکترمصدق و تار و مار کردن حزب توده و وابستگی استعماریش به غرب، نزد توده‌های خلق، فاقد مشروعیت بود، در دهۀ 40 نیز با سرکوب احزاب سیاسی آن زمان (امثال جبهه ملی و نهضت آزادی) و تحکیم وابستگی استعماری، بیش از پیش با مردم فاصله گرفت.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

درود به کیانوش و اژدر عزیز؛
قاعدتن مطلب جدا نوشته میشود و سپس به سایت منتقل میشود.مشکل کمبود وقت و انلاین نویسی است. من با زمان ویرایش 10 تا 20 دقیقه موافق هستم. و بر این باورم که حتی می توان حق ویرایش را از همه گرفت. من با این موضوع مشکلی ندارم. مسئله من اقدامات غافلگیرانه است!
آنچه مهم هست همانا ضوابط شفاف، مدون و اعلام شده است. من هرگز نمی توانم با این سبک کار موافق باشم که فردی مقاله ای درج کند و به بهانه ویرایش، نظرش را پس از 24 ساعت تغییر دهد.
اژدرجان ممنون از توضحاتی که دادی و نوشتی (نقل به معنی) که آمر خودسری کیانوش و شما تنها عامل اجرائی دستورات خودسرانه هستید.
در مورد قضاوتی که در مورد کیانوش دارید لطفن مرا شریک نکنید. من موضوع را نه با "بی‌مسؤلیتی" بلکه با سبک کار محفلی و برخورد اراده گرایانه تبیین می کنم.

تندرستی و شادی تان پایدار باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" آزربایجانچیلیق و کردستان """ تشابهات عجیبی‌ بین آمریکای لاتین و " آمریکای لاتین شکست خورده خاورمیانه " کردستان " وجود دارد. هم اکنون در هر ۴۰ دقیقه، ۱ نفر در السالوادر، توسط ۳ سه گنگ مافیا مواد مخدر، کشته می‌‌شود، کمونیزم " روحیه کار آفرینی " را در آمریکای لاتین چنان کشته که مردم تنها راه نجات را، فرار به همان امپریالیزم آمریکائی می‌‌بینند که کمونیست‌ها عمری با آن مبارزه کردند. کردستان و تروریست‌های کمونیست پ ک ک نیز، آینده کردستان را، به این روز انداخته اند، هیچ امیدی به رنسانس علمی‌ کردستان نیست. آزربایجانچیلیق یعنی‌ "" رنسانس علمی‌ / اقتصادی با شکستن قفسی که کمونیست ها، جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج، با آویزان شدن از پان ترکیزم کزائی، قصد ساختن آن را، برای ما دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب راز :
1- زبانی با نام زبان تورکی وجود ندارد یکبار برای شما توضیح کامل داده شد نام واقعی این به اصطلاح زبان شما زبان "مغولی" گویش غربی میباشد سه کامنت اخر من اثبات همین بود
2- من درباره فعل اینده در گذشته دقیقا کتاب کسروی را شاهد اوردام با قید صفحه شما لطف کن مقاله ای بر رد ان بنویس و کسروی را هم از اشتباه بیرون بیاور

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب گشتاسب :
منبع کتاب زبان پاک / احمد کسروی / صفحه 23
اگر حرفی درباره "نبودن" اینده در گذشته داری ان فعل را که نوشته تعیین زمان کن؟؟ و کسروی میگوید هست ؟ چرا تو مینویسی نیست ؟ لطف میکنی برای ما توضیح بدهی کسروی اشتباه کرده یا شما ؟؟ این مهم هست میخواهم بدانم
لینک دانلود رایگان کتاب کسروی:

http://www.kasravi.info/ketabs/zabane-pak.pdf

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بهمن جان / این نظر منه ، که انقلاب 57 به ویرانی ایران انجامید ؛ مسئولیت این انقلاب هم بعهده رهبری انقلاب یعنی خمینی می باشد. حالا که به گذشته نگاه می کنم راه درست شعاری بود که ان زمان جبهه ملی می داد .« آصلاحات آری _ دیکتاتوری نه» اگه ما با این نگاه به انقلابی که اصلن دست ما نبود ، مواجه می شدیم ؛ سعی نمی کردیم که به رادیکالیسیم ان بدمیم . خمینی از ندانم کاری ما سود جسد و همه ی ما را یک به یک درو کرد اول گروه فرقان و بهاییان را زد دوم به جان ترکمن ها افتاد سوم به علیه کرد ها لشگر کشی کرد ؛خلق عرب را نابود کرد به جان پیکاری ها اتفاد و تقی شهرام را اعدام کرد با چریک های فدایی درگیر شد و سپس مجاهدین را در 30 خرداد تار و مار کرد بعد حزب توده و اکثریت را از هم پاشاند

و سرانجام در تابستان 67 دست به کشتار زندانیان سیاسی زد . پس از نابودی چپ ، مجاهد و ملی گرا ها ی سکولار به جان مخالفین
داخلی خود افتاد تا جایی که محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین ممنوع تصویر و ممنوع از حضورشد. میر حسین موسوی و کروبی هم بیش از 5 سال در حبس خانگی بسر می برند. و اکنون ایران در خطر حمله نظامی و فروپاشی کشوری بنام ایران قرار گرفته ایم چرا که نا دان ترین گروه سیاسی یعنی باند خامنه ای _ سپاه در راس قدرت اند. اگر رهبری آنان ادامه یابد . دیگر چیزی بنام کشور بنام ایران وجود خارجی نخواهد داشت. شما نگاه کنید در مقابل تهید نظامی ترامپ ، جننتی که اکنون بایستی در خانه سالمندان اسراحت کند دررهبری این نطام قرار دارد وقتی می گوید اگر روی میز ترامپ گزینه نظامی هم هست ، روی میز ما «الله اکبر» است . آری من پیشمانم که در چنین انقلابی به رهبری یک ملای قرون وسطایی شرکت کردم در کامنت بعدی یک خاطره ای از انقلاب تعریف می کنم که نشان دهنده اوضاع و احوالی واقعی ان روزها ست.
نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم آخوندی برای تخریب جنبش آذربایجان و برای تصاحب آن خیلی سرمایه گذاری کرده. فعالان راستین آذربایجانی باید مواظب عوامل نفوذی باشند و در حد امکان آنان را شناسایی کنند. یکی از آسانترین راههای شناسایی عناصر رژیم از طریق اندازه گیری درجه دشمنی این عناصر با نام آذربایجان و اهمیت تاریخی آن است. عوامل رژیم کمپین عجیبی در سوسیال مدیا بر علیه آذربایجان و اهمیت ملی و تاریخی آن براه انداخته اند. بر اساس تبلیغات این عناصر غیبی، در ایران و در دنیا فقط یک ملت تورک وجود دارد. کسانیکه از هویت آذربایجانی، موسیقی آذربایجانی، رقص آذربایجانی، ادبیات آذربایجانی، ترکی آذربایجانی و ملت آذربایجان حرفی بزنند، استالینیست، پان ایرانیست، راسیست، کلونیالیست، اورینتالیست و مانقورد هستند! جالبش

جالبش اینجاست که این عناصر هیچ کدامشان اسم و هویت واقعی ندارند ولی توانسته اند بسیاری از فعالین آذربایجانی را با شارلاتانیسم و شعبده بازی آخوندی، سرکار بگذارند!
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

این نوشتۀ تهدید آمیز و مضحک را بی تردید مزدوران سایبری رژیم جمهوری اسلامی برای نگارندۀ مطلب بالا فرستاده اند. این مزدوران دزد و آدمکش با ماسک سلطنت طلبی و پادشاهی خواهی ، آ. ائلیار را تهدید کرده اند.
سرنگونی رژیم جهل و جنایت آخوندی نزدیک است.
زنده باد خلق قهرمان ایران.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقبالی و دیگر دوستان گرامی / قرار شد که زمان ویرایش به 24 ساعت و تعداد دفعات ویرایش به 10 بار افزایش پیدا بکنه، لطفا نظر خودتان را بگذاراید ا

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز،
به هیچوجه مایل نبودم در زیر مقاله شما درباره انقلاب ایران، به موضوعی خارج از آن پرداخته شود ولی این خواست خود شما بود زیرا می‌دانستی که توضیح و حکم غیرواقعی شما، توضیحی از جانب مرا به دنبال خواهد داشت.
شما به درستی برای "مسول فنی" 3 علامت سؤال و 3 علامت تعجب گذاشته‌ای. "به درستی"، زیرا سایت اصلا "مسؤل فنی" ندارد. من زمانی این مسؤلیت را به عهده داشتم ولی همانگونه که بارها اعلام کرده‌ام، مدت زیادی است که این مسؤلیت را ندارم و از دوش خود افکنده‌ام. با این وجود، هرگاه کیانوش به من مراجعه می‌کند، تا آنجا که توانسته‌ام، در زمینه فنی به او یاری رسانده‌ام. یعنی هر کاری هم در سایت انجام داده‌ام، برخلاف ادعای شما، "خودسرانه" نبوده است.
البته من شخصا از این حکم شما متعجب نشدم زیرا می‌دانم تفکر شما بر اساس تئوری توطئه است. این تفکر همواره با شما بوده و احتمالا خواهد بود.
محدودیت امکان ویرایش هم خواست خود کیانوش بود. اگر هم لزومی به اطلاع رسانی به شما و دیگران وجود داشته است، این کار، وظیفه خود کیانوش توکلی است و نه من. ولی من و شما خوب می‌دانیم که کیانوش تا چه اندازه بی‌خیال است و گاها نیز در کمال بی‌مسؤلیتی عمل می‌کند.
مثلا در مورد همین کامنت شما، وظیفه کیانوش بود که به شما توضیح دهد. امروز صبح هم در تماسی که باهم داشتیم، قرار شد توضیح را در هیمنجا بنویسد ولی این کار را نکرد و به دست فراموشی سپرد! شاید هم دلیل دیگری دارد.

محدود کردن امکان ویرایش دلایل فنی داشته است که من برای روشن شدن موضوع آن را توضیح می‌دهم.
ایران‌گلوبال بیش از 200 نفر کاربر دارد. حدود 30 نفر از این تعداد، مطالب خود را مرتبا ویرایش می‌کنند. برخی مقالات بیش از 200 بار ویرایش شده‌اند.
سیستم سایت تمامی این ویرایش‌ها را حفظ می‌کند و این امکان وجود دارد که هر ویرایشی به حالت پیشین برگردانده شود.
وقتی سیستم سایت همه ویرایش‌ها را حفظ می‌کند، به این معنی است که اگر مقاله‌ای مثلا 100 بار ویرایش شده است، 100 مقاله در بانک اطلاعاتی وجود دارد.
علاوه بر ویرایش‌های نویسندگان، مطالب مرتبا توسط کیانوش جا به جا می‌شوند، هر جا به جایی نیز به معنی یک ویرایش و از نظر بانک اطلاعاتی یک مقاله است.
همچنین بارها پیش آمده است که نویسنده‌ای تمامی مطالب خود را "ویرایش" کرده، همه مطلب و حتی تیتر آن را باک کرده و تنها یک نقطه باقی گذاشته است. یعنی از یک طرف لینکهایی که به آن مطلب در شبکه‌های مختلف داده شده‌اند خراب شده و از طرف دیگر امنیت سایت نیز به خطر افتاده است. تصور بکنید کسی 50 مطلبی را که در سایت منتشر کرده، به این حال و روز درآورده باشد. چقدر باید وقت صرف شود تا به حالت اول برگردانده و احیا شوند!
با افزایش تعداد ویرایشها، حجم بانک اطلاعاتی سایت نیز به شدت بالا می‌رود و افزایش حجم بانک اطلاعاتی یکی از مشکلات اساسی است زیرا سرعت سایت کم می‌شود، و همچنین بک آپ گرفتن از آن گاهی غیرممکن می‌گردد و...
مدتی پیش سرعت سایت به شدت پایین آمده بود. کیانوش از من خواست چاره‌ای پیدا کنم.
با بررسی سایت و بانک اطلاعاتی مشخص شد که حجم بسیار زیادی از آن به همین ویرایش‌ها و به سیستم امتیازدهی مربوط است. به همین دلیل به فکر چاره افتادیم و راهی که پیدا کردیم، محدود ساختن امکان ویرایش بود.
موضوع را با کیانوش در میان گذاشتم و او گفت که ویرایش را محدود کنم ولی با حذف امتیازدهی مخالفت کرد. همانجا به او متذکر شدم که با این کار، عده‌ای ناراضی خواهند شد و پاسخگویی به عهده خودت می‌باشد. او هم پذیرفت ولی مطابق معمول همیشگی، به قول خود وفا نکرد!
قرار شد که امکان ویرایش محدود شود و به 5 بار کاهش یابد. یعنی وقتی کسی مطلبی را 5 بار ویرایش کرد، سیستم، امکان ویرایش آن مطلب مشخص را از او می‌گیرد.
شما در این مدت توجه نکرده‌ای زیرا برخلاف ادعای شما، محدود شدن امکان ویرایش بطور اتوماتیک به همه همکاران سایت اطلاع رسانی شده است و می‌شود. به این ترتیب که هر بار کاربری مطلبی را ویرایش می‌کند، سیستم به او اطلاع می‌دهد که چند بار دیگر امکان ویرایش دارد و اخطار می‌دهد که وقتی تعداد ویرایش‌ها به 5 برسد، این امکان بلوک خواهد شد.
امیدوارم توضیحات من کافی بوده باشد.
تندرست و شادکام باشی.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقبالی جان / اولا متن تصحیح شده را در متن مقاله ات گذاشتم 2- تقریبا سه ماه پیش تصمیم گرفتیم که حداکثر 5 بار ویرایش برای هر کار بر ؛ منتها متاسفانه به اطلاع شما نرساندم . مسئولیت این کار بعهده من بود و مسئول فنی مقصر نیست . 3_ پیشنهاد شما هم را با مسئول فنی در میان می گذارم . دلایل فنی در ادامه کامنت امده است:

دلایل فنی محدود کردن امکان ویرایش

ایران‌گلوبال بیش از 200 نفر کاربر دارد. حدود 30 نفر از این تعداد، مطالب خود را مرتبا ویرایش می‌کنند. برخی مقالات بیش از 200 بار ویرایش شده‌اند.

سیستم سایت تمامی این ویرایش‌ها را حفظ می‌کند و ما این امکان را داریم که هر ویرایشی را برگردانیم.

وقتی سیستم سایت همه ویرایش‌ها را حفظ می‌کند، به این معنی است که اگر مقاله‌ای مثلا 100 بار ویرایش شده است، 100 مقاله در بانک اطلاعاتی وجود دارد.

علاوه بر ویرایش‌های نویسندگان، مطالب هم که جا به جا می‌شوند، هر جا به جایی به معنی یک ویرایش و از نظر بانک اطلاعاتی یک مقاله است.

همچنین بارها پیش آمده است که نویسنده‌ای تمامی مطالب خود را "ویرایش" کرده، همه مطلب و حتی تیتر آن را باک کرده و تنها یک نقطه گذاشته است. یعنی از یک طرف لینکهایی که به آن مطلب در شبکه‌ها داده شده‌اند خراب شده و از طرف دیگر امنیت سایت نیز به خطر افتاده است. تصور بکنید کسی 50 مطلبی را که در سایت منتشر کرده، به این حال و روز درآورده باشد. چقدر باید وقت صرف شود تا به حالت اول برگردانده و احیا شوند!

با افزایش تعداد ویرایشها، حجم بانک اطلاعاتی سایت نیز به شدت بالا می‌رود و افزایش حجم بانک اطلاعاتی یکی از مشکلات اساسی ماست زیرا سرعت سایت کم می‌شود، و همچنین بک آپ گرفتن از آن گاهی غیرممکن می‌شود و...

به همین دلیل به فکر چاره افتادیم و راهی که پیدا کردیم، محدود ساختن امکان ویرایش بود.

قرار شد که امکان ویرایش محدود شود و به 5 بار کاهش یابد. یعنی وقتی کسی مطلبی را 5 بار ویرایش کرد، سیستم، امکان ویرایش آن مطلب مشخص را از او می‌گیرد.

محدود شدن امکان ویرایش هم بطور اتوماتیک به همه همکاران سایت اطلاع رسانی شده است. به این ترتیب که هر بار کاربری مطلبی را ویرایش می‌کند، سیستم به او اطلاع می‌دهد که چند بار دیگر امکان ویرایش دارد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نوشته ی تهدید آمیز « آخوندی-آریایی»، « ساواکی-ساوامایی»
بعد از انتشار مقاله ی « انقلاب و پیشیمانی از آن»
که به نویسنده فرستاده اند:
تهدیدگران یا تهدید گر « در متن و نثر خود ، جهت رد گم کردن، "آخوند و آریا" ، خط « ساواکی-ساوامایی» را ممزوج نموده اند، که معلوم نشود، به کدام گروه تعلق دارند» . و ظاهرا به نام خط فکری آریایی امضاء گذاشته اند.
سخن متن این است که چون نویسنده ی مقاله « آخوند و آریا» را نقد میکند، به « اشد مجازات» خواهد رسید. یعنی « ترور» خواهد شد.
پاسخ :
ساواک و ساواما هر دو از یک جنس اند
و سرنوشت شان نیز یکی ،
و از آن گریزتان نیست.
فرزندان خلق قهرمان آذربایجان پایان ناپذیرند،
ما نامیراییم،
چون کشتزارهای سرزمینمان در هر فصل از نو میرویم
و اختناق شمایان را سرنوشتی جز نابودی نیست.
از اینروست که آزادی جاودانه است.
**

behrooz mohammadi <dowlateiran@gmail.com>



اعوذ بالله من الشّیطان الرجیم يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُون لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ

دولت ایران ضمن محکوم کردن زشت کاری ددمنشانه اشرار که چند صد بیگانه و منافق و مشرک و کفار حربی با تابعیت عراقی و یمنی و بحرینی ودیوزادگان یهودی زاده و فاسق و فاجر و انیرانیان، تجمعی در اوج کراهت و بی مایگی و زشتی تحت عنوان 22 بهمن در بلاد ایرانیان و سرزمین اهورایی خاک پای ائمه معصومین برگزار کردند و موجبات شر و آسیب به مردم و کسب و کار مردم و ایجاد بدبینی بین اقوام مردمان و ابنای بشر را فراهم کردند، به ملت ایران دست مریزاد میگوید که خیل عظیم مومنان که با بی توجهی مطلق به این اقدامات دیوهای سیاه و سپید و رسانه های اهریمنی اشرار تمامی دیو های پلید را انگشت به دهان کرده اند! چنان که در هر تجمع نامشروعشان این گوساله پرستان شب نشده مشت محکمی بر دهان خودشان میزنند.

همچنین به اشرار بشارت میدهیم که تمامی عناصر مواجب بگیر شما که یک روز مواجبشان قطع شود فتنه بپا میکنند تا شر و خونریزی حاصل شود و پول کثیفی نصیب ایشان شود همگی شناسایی شده و به حول و قوه الهی به اشد مجازات خواهند رسید.
دولت پادشاهی ایران
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

خلق قهرمان ایران از انقلاب سال 57 به هیچ وجه پشیمان نیست و امروز نیز به دنبال به پیروزی رساندن انقلاب سوم و سرنگونی رژیم جهل و جنون آخوندی است.
خلق شریف و قهرمان ایران با انقلاب ضدسلطنتی سال 57 و سرنگونی قهرآمیز نظام سلطنتی وابسته به امپریالیسم پهلوی نشان داد که خواهان ایرانی متحد و یکپارچه و جمهوری مستقل و دمکراتیک هستند و سرکوب خونین خواسته های انقلاب سال 57 توسط خمینی خون آشام، به هیچ وجه از ارزش و اهداف انقلاب بهمن و مبارزه ضدسلطنتی و ضدامپریالیستی خلق ایران برای یک ایران متحد و آزاد و مستقل نمی کاهد. بیش از یکسال مبارزه متحدانۀ خلق ایران، در صفوف سه نسل و به صورت میلیونی ، حاکی از آن بود ، که نیروهای انقلابی (سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران ) و خلق ایران بر تمامیت ارضی ایران و ایرانی دمکراتیک و مستقل و ضدسلطنتی و ضدامپریالیسم صحه می گذارند. خلق ایران -

نشان داد که قدرت آنها در ایرانی متحد، دمکراتیک و یکپارچه است.
در ضمن حق تعیین سرنوشت خلقها در ایران به هیچ وجه به معنای مُبلغ جدائی و تجزیۀ ملی نیست، بلکه به معنای این است که خلقهای ایران به دور از تحکم و هژمونی یک خلق یا یک گروه بر دیگر خلقهای ایران، زندگی نوینی را آغاز نمایند، در یک کلام ایران به معنای واقعی کلمه متعلق به همۀ ایرانیان باشد. این دسته از چپهای ایرانی ، اتحاد داوطلبانۀ خلقها و حق تعیین سرنوشت را شکل حکومتی دمکراتیک و فدرال می دانند که در آن همۀ خلقهای ایرانی بطور همسان در جوار هم به زندگی و سازندگی مشغول باشند. فدرالیزم مدرن و اداری و غیرقومیتی که خواهان دیوار چینی نژادی و قومی بین ساکنین ایران نیست، از اشکال حق تعیین سرنوشت برای خلقهاست که تناسب بسیاری با موقعیت ساکنین ایران دارد. اما آن حق تعیین سرنوشتی که مُبلغ جدائی و تجزیۀ ملی باشد ، هیچ تناسبی با موقعیت ساکنین ایران ندارد و اساساً مربوط به کشورهایی است که زیر سلطۀ امپریالیستها و استعمارگران هستند.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

نمونه ای از مغالطات یک قومیت گرا:
«"... ولی از زاویه فشار اجتماعی که اختلاف بارزی بین دو رژیم شاه و شیخ هست از جمله موسیقی و حجاب اجباری و امثالهم رژیم آن سخت گیری قبلی را ندارد و تنها فشاری که افزایش افزایش میابد بر ملیتهای غیر فارس است "» عجب!!! به این اظهار نظرها می گویند "منحرف کردن افکار دیگران" و "آدرس غلط دادن" و "تفرقه و اختلاف انداختن بین مبارزین و مردم".
تمامی مردمان ایران از ستم و تبعیضات آخوندی در رنج و عذاب هستند، برای رژیم ضدایرانی و ضدخلقی جمهوری اسلامی که ،"فارس و غیر فارس" تفاوتی ندارد و سرکوب و چپاول رژیم متوجۀ تمامی مردم ایران از فارس و غیر فارس است.رژیم جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت ضدخلقی اش با تمامی اقوام ایرانی در جنگ و ستیز است. البته در ایران هموطنانی که شیعه مذهب نیستند تحت ستم مضاعف قرار دارند. به طور مثال هموطنان کرد و بلوچ و ترکمن به جرم سنی مذهب بودن ! -

انواع و اقسام ستم ها و تبعیضات را تحمل می کنند. و هموطنان بهائی و زرتشتی و مسیحی و یهودی و دروایش نیز تحت ستم مضاعف هستند. متاسفانه در ایران "ستم مضاعف مذهبی" از سوی آخوندهای پلید وجود دارد و به هیچ وجه "ستم ملی" در ایران وجود ندارد.
جمهوری اسلامی ، یک رژیم آپارتاید مذهبی است.
جمهوری اسلامی ، یک رژیم ضدایرانی است که دشمن تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران زمین می باشد که حتی اسامی ایرانی را نیز نمی تواند تحمل کند.
جمهوری اسلامی، دشمن زبان فارسی است و اگر می توانست زبان فارسی را ممنوع می کرد و زبان عربی را جایگزین آن می کرد .
نوشته شده توسط: جمال

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه وزیرخارجه روسیه اظهار کرد: برای حمایت از ساختار دولت در سوریه و ثبات در منطقه خاورمیانه حل مسئله کردها دارای اهمیت کلیدی است.به گزارش اسپوتنیک، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در گفتگویی مطبوعاتی اظهار کرد: برای حمایت از ساختار دولت در سوریه و ثبات در منطقه خاورمیانه حل مسئله کردها دارای اهمیت کلیدی است. هدف از مداخله ما در سوریه تامین صلح میان تمام اقلیت های هویتی و مذهبی در این کشور و زندگی برابر و صلح آمیز با یکدیگر در قالب یک کشور واحد است.
وی افزود: با هدف تاسیس یک دولت متحد در سوریه تلاش زیادی برای میانجی گری میان کردها و دولت مرکزی صورت داده ایم. در سال گذشته از ماه ژوئن تا دسامبر 4 دیدار مشترک ترتیب دادیم. این دیدارها نتایج بسیار مطلوبی داشته است. پتانسیل بزرگی برای رسیدن به توافق مشاهده می کنیم.

نوشته شده توسط: جمال

اینقدر بدم می آید زمانی کە این پان تورکها میگویند ملتهای ساکن ایران و از مبارزەی ملتهای ساکن ایران دم میزنند اینها من واقعأ نمیدانم این پان تورکها با چە روی و چە شرافتی از ملتهای ساکن ایران و حقوق آنها صحبت میکنند پان تورک تا خر خرە در لجن زار فاشیزم و همسوئی با راسیسیزم و دکتاتوریت و همان ها کە در منطقە حقوق این ملتها را زیر پا میگذارند گیر کردند پان تورک تمام وجودش نفرت از ملت کورد و فارس و ارمنی است کە همین ها نیز ملتهای ساکن ایران هستند فاشیزم پان تورک آذری با هار ترین و وحشیترین نوع راسیسیزم و فاشیزم اسلامی تورکیە بر علیە یکی از همین ملتهای ساکن ایران همسو هستند بە چە رەوی از ملتهای ساکن ایران صحبت میکنند همان بهتر کە خود را نوکر و آفتابە بدست حکومت مداران فاشیستی معرفی کنند

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای کیانوش توکلی گرامی ! مگر شاه با دیکتاتوری خود گذاشت که شعار "اصلاحات آری ، دیکتاتوری هرگز" محقق شود؟! چرا شما همۀ تقصیرات را گردن مبارزین می اندازید؟! اگر شاه از دیکتاتوری خود دست می کشید و جلوی فساد های اقتصادی را می گرفت، به طور قطع جنبش سیاهکل و مبارزات مسلحانۀ فدائیان و مجاهدین شکل نمی گرفت. بختیار هم زمانی آمد که دیگر کار ازکار گذشته بود و اقدامات او هیچگونه تاثیری نداشت. دوران حاکمیت شاه و فاصله سالهای 1332 تا 1357 (از کودتا تا آغاز انقلاب) به دو دوره تقسیم می شود. سالهای 1342‌- 1332 که حکومت هرچه دیکتاتور‌تر و اقتدارگراتر می‌شد و سالهای 1357- 1342 که حکومت سرشتی هرچه خودکامه‌تر یافت. حکومت فردی جای دیکتاتوری معمولی را گرفت و دولت عملاً فاقد هر گونه پایگاه اجتماعی بود. به یاد داریم که در این دوران شاه حتی کوچکترین روزنه دمکراسی در داخل نظام خودش را هم بر نمی‌تافت، کما -

این‌که دو حزب فرمایشی موسوم به ”حزب مردم ”و ”حزب ایران نوین ”را هم که برای نمایش دموکراسی شکل داده بودند تعطیل کرد و سیستم تک حزبی به‌نام ”رستاخیز ”را جایگزین آن نمود و در سخنرانی‌اش رسماً اعلام کرد که همه باید در این حزب دست سازش نامنویسی کنند و هرکس هم که ناراضی است و نمی‌خواهد از کشور بیرون برود.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای توکلی ! شما از مبارزه با رژیم شاه و شرکت و حضور خودت در انقلاب 57 پشیمان باش! ولی من به شخصه نتنها از شرکت و حضور خود در انقلاب 57 نادم و پشیمان نیستم، بلکه افتخار هم می کنم که در حد خودم سهمی در سرنگونی رژیم شاه داشته ام . بعد از انقلاب هم تمام تلاش خود را کردم که انقلاب از مسیر اصلی خود منحرف نشود و استبداد آخوندی شکل نگیرد، و در این راه زندانِ جمهوری اسلامی را متحمل شدم و شکنجه های قرون وسطائی رژیم را به جان خریدم.
به امید پیروزی انقلاب سوم ایرانیان و سرنگونی رژیم جهل و جنون آخوندی و تشکیل یک جمهوری براساس اصول حقۀ سوسیالیسم و لائیسیته و دمکراسی .

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه دیکتاتوری رژیم شیخ ادامه دهنده رژیم دیکتاتور شاه است هیچ شک و شبه ای نیست و خمینی در همان ماههای اول انقلاب در جواب این گفته شاه که ایران ، ایرانستان خواهد شد گفت خواهید دید که ما به ایرانستان اجازه نمی دهیم و ما بهتر از شما اداره خواهیم کرد یعنی دیکتاتوری به شدت ادامه خواهد یافت و درست هم گفت این رژیم با سرکوب عربها در اهواز ، ترکمن ها در ترکمنستان ، کوردها در کردستان و تورکها در آذربایجان « جریان خلق مسلمان » و ادامه اش حرکت ملی آذربایجان و هر روز دستگیریها شکنجه و زندان .پس تا زمانیکه خواستهای دموکراتیک و آزادی بجای آورده نشده مبارزه ادامه دارد و نه تنها ملیتها ساکن پشیمان نیستند بلکه بر عکس مبارزه همچنان ادامه دارد ولی از زاویه فشار اجتماعی که اختلاف بارزی بین دو رژیم شاه و شیخ هست از جمله موسیقی و حجاب اجباری و امثالهم رژیم آن سخت گیری قبلی را ندارد و تنها فشاری که افزایش

افزایش میابد بر ملیتهای غیر فارس است بنده نه تنها از گذشته مبارزاتی پشیمان نیستم بلکه با افتخار و سر بلندی به مبارزه ام بر علیه ادامه دهندگان دیکتاتوری شاه یعنی شیخها ادامه میدهم و یکی از خوش خاطره ترین روز های زندگی ام شرکت و راه اندازی قیام ٢٩ تبریز ١٣٥٦ و شرکت در تصرف پاگادن جی در تهران و شرکت در تصرف پادگان تبریز در بعد ظهر ٢٦ بهمن « آیت قاضی نماینده خمینی با فرمانده پادگان تبانی کرده بودند تا تصرف نشود ولی نیروهای مجاهدین موسی خیابانی و چریکها خلق راضی به این نشدند و پادگان تصرف و سلاحها به دست نیروهای انقلابی افتاد .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای روزبه آیا شما کسی را می شناسید که انتقادی به آقای ایراج مصداقی کرده باشد و آقای مصداقی او را به وزارت اطلاعات وصل نکرده باشد؟
همین امروز امتحان کنید. از خشونت کلامی و اتهام زنی او انتقاد کنید. بعد از مدتی خواهید دید که خود شما هم مامور وزارت اطلاعات بودید و نمی دانستید!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

عکس کلاس درس دخنربچه ها نشان میدهد که تسل آینده شبیه افغان ها شده .

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام . ماشین تبلیغاتی رژیم آپارتاید اسلامی ایران حرکت مللی آزربایجان را هدف قرار داده که با به پای رای کشاندن آزربایجان میخواهند از مللت آزربایجان تجدید بیعت بگیرند. ببینیم و تماشا کنیم این مللت پر مدعا تا چقدر هوشیار است. اگر آزربایجان تجدید بیعت کند تمام توان این اشتباه را قبل از مللت آزربایجان روشن فکران حرکت مللی پرداخت خواهند کرد. چون وظیفه روشن فکر مللی با وظیفه فعال مللی یکی نیست. و مسولیت نگهداری از آرمانها و اهداف مللی در اذهان عمومی به عهده آنان است...مسله رهبریت مشکل ظعف اندیشه های سیاسی در حرکت مللی آزربایجانیها است که ناشی از نامصمم بودن افراد در مقابل پندارهای مللی و سیاسی آنها است. ! وگرنه با اشخاص هدفمند در افتادن یعنی بر افتادن تفسیر میشود.!

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به آقای لوایی،

فعالان سیاسی معتقد به حرکت ملی آذربایجان جنوبی و اهداف آن باید پیوسته تحرکات و دیدگاههای افراد نفوذی رژیم حاکم و عناصر فرصت طلب درون حرکت را ذیر ذره بین قرارداده و افشاء نمایند. این گونه افراد را باید بطورمشخص در معرض دید مردم آذربایجان قرارداد تا علفهای هرز فرصت رشد وبه انحراف کشاندن حرکت را نداشته باشند.
شناساندن آنها برای منزوی کردنشان مطلقا ضروریسث. استعاره ای و غیر مستقیم نوشتن کافی نیست!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب راز گرامی،
اینکه در فارسی آینده در گذشته وجود ندارد، واقعیت است اما نه تنها آینده در گذشته در فارسی وجود ندارد بلکه در زبانهای آلمانی، فرانسه و ایتالیای و یا دیگر زبانهای با ریشه لاتین نیز ساخته و گفته نمیشود. این وجه تنها مختص انگلیسی است به همان شکل که رانندگی از سوی چپ نیز مختص انگلستان میباشد.
شاد باشید.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

یوزش از خوانندگان:

تا کنون مطالب در صفحه سایت نوشته میشد و بلافاصله ویرایش میشد.

مسول فنی‌ (؟؟؟!!!) به دلیل این که فرد دیگر تا ۱۶ بار نوشته‌هایش را تغییر میدهد (به قول آقای توکلی)؛ بیخبر(بدون ابلاغ فرمان) امکان ویرایش را گرفت. البته این سبک کار خودسرانه برای من ناآشنا نیست.
با یوزش از خوانندگان متن ویرایش شده در بخش کمنتار درج میشود.

از یکسال پیش از انقلاب، صدای شکستن تخت و تاج بگوش میرسید. دیگر سایه وحشت ساواک، زندان، شکنجه و دیکتاتوری پاسخ نمی داد. بحران سیاسی با بحران اجتماعی – اقتصادی گره خورد و سیل اعتراضات در گلو تلنبار شده جامعه، در بهمن ماه 1357 بشکل انفجار کور بر سر نظام سلطنتی فرود آمد.
نظام تک حزبی رستاخیزی نسلی را پرورش داد که دنیا را تنها از تریبون آزاد روحانیت شیعه می شناخت و از همینرو مساجد سوت و کور، ستادهای سازماندهی سیاسی قدرت نوین در ایران شدند. روز 22 بهمن و تسخیر مراکز نظامی – سیاسی نظام سلطنتی، در دل خود پیام های آینده سیاسی را هم اعلام کرد.

نویسنده سخن امروز، خود شاهد تسخیر مراکز نظامی توسط مردم بود. هنگامی که شورشیان علیه استبداد دست به غارتگری زدند و افراد با چندین کاپشن در بغل، اسلحه بر دوش و .. مشاهده شد، شگفت زده گفت: مگر برای غارتگری بپا خاستید؟

همانجا این تناقض انقلاب بهمن، در ذهن قد برافراشت؛ که چگونه آزادی بدون آگاهی میسر است؟ شورشیان بی باکی که پادگان سلطنت آباد را تسخیر کردند، تا حد غارتگر تنزل یافتند و آن صحنه غم انگیزی که در ذهن من حک شد، الگوی فردای سیاسی-فرهنگی حکومت اسلامی شد و 38 سال در اشکال گوناگون، سازمانیافته و سیستماتیک در ایران ادامه یافت.

اکنون باشندگان ایران بار دیگر از استبداد جان شان به لب رسیده و هر لحظه می تواند خشم فروخفته آنها شعله ور گردد. جنبش های خودبخودی و نزدیک بین به تغییر شکل اکتفاء می کنند و فاقد توانائی پیکار ریشه ای با استبداد هستند. از اینرو بار دیگر اهمیت روشنگری، آگاهی و سازماندهی در جامعه برجسته میشود.

ما باید همچنان سیاست تحقق اهداف انقلاب مشروطه و بهمن را سرلوحه برنامه مان قرار دهیم. انقلاب مشروطه تلاشی برای نفی استبداد، حکومت قبیله ای، دخالتگری دین در حکومت، و برقراری جمهوریت، پارلمانتاریسم و لائیسیته در ایران بود.

به نظر می رسد که اهداف ذکر شده بالا به نیازهای فوری جامعه ایرانی ارتقاء یافته و نیروی آگاه ( اما بی شکل سیاسی) در جامعه آماده اند تا برای تحقق انها هزینه کنند.

حکومت اسلامی مانع جدی برقراری آزادی، جمهوریت، دمکراسی و لائیسیته در ایران است و هرچه عمر این غده چرکین طولانی تر گردد، عوارض ان بیشتر و نجات ایران و ایرانیان دشوارتر می گردد.

اکنون مردم در اشکال گسترده اعتراضات خود را بیان می کنند و از فقر، فلاکت و بیداد حکومت اسلامی جان شان به لب رسیده است. اگر خشم و نارضایتی مردم توسط در یک جنبش سیاسی لائیک دمکراتیک تبلور سیاسی – سازمانی نیابد و بعنوان نیروی سیاسی-اجتماعی پا بمیدان سیاست در ایران نگذارد، ما بار دیگر غافلگیر و شگفت زده؛ شاهد شورش ها، فداکاری ها و از جان گذشتگی های مردم نزدیک بین خواهیم بود که جاده را برای ارتجاع دیگر فرش می کنند.

امروز مصادف با انقلاب ضد استبدادی بهمن 1357 است، انقلابی که هدف شریف آن توسط حکومت اسلامی بخاک سپرده شد. در اینروز، ما بار دیگر به امر مبارزه برای پی گیری اهداف شکست خورده دو انقلاب مشروطه و بهمن، و ایجاد جنبش جمهورخواهانه و لائیک دمکراتیک برای تحقق آنها تاکید می کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر میکنم اینجا اگر خود جناب ابوالقاسم فردوسی طوسی هم که بیاد راجع به تاریخ و ادبیات و فرهنگ ایرانیان صحبت کنه باز کامنت یک عده پانترک به صورت زیر خواهد بود!

این مردک بیسواد هم که اینجا نماینده عده ای فاشیست پانفارس و یک مشت عیرانیان باستان پرست شده خودش هم سرش تو آخور جمهوری عسلامیه و از اونطرف از آخور سلطنت طلب ها هم جیره و مواجب میگیره آخه یکی نیست به این مردک بیسواد عاریایی پان عیرانیست بگه آخه تو که فرق بین شاهنامه و بارنامه رو نمی دونی مگه مجبوری بیایی اینجا عراجیف ببافی و با حرف های بی سر و ته یک عده فاشیست شوونیست پان عیرانیست نژاد پرست رو دور خودت جمع کنی!!!
تازه خود این کتاب فردوسی رو که بهش میگن شاهنامه زمان رضا شاه نوشته شده!

نوشته شده توسط: Anonymous

نخیر قربان،همان مستنداتی که از صدها سال پیش و برخی منابع از بیش از هزار سال پیش و برخی منابع یونانی و غربی از بیش از دو هزار سال پیش و قبل از اختراع واژه ای به نام پانفارسیسم توسط ذهن های مالیخولیایی، وجود داشته اند!
همانگونه که درست فهمیدم گویا شما سالهاست در ایران نیستید! من دارم میگم در مدارس و دانشگاهها تاریخ ایران باستان سانسور و خیلی مختصر شده و به جاش تاریخ اسلام و اعراب آموزش داده میشه ولی انگار اصلا توجهی به معنی جملات نمی کنید!
نمی خواهید باور کنید و براتون قابل هضم نیست که وطن خواهی و ایران پرستی و تشنگی تاریخی برای دانستن
تاریخ و هویت ایران به زعم سرکوب ها و سانسورهای جمهوری اسلامی به صورت خودجوش و عاشقانه در دل جوانان امروز ایران زمین به وجود آمده! هرچی

نوشته شده توسط: Anonymous

""" کشوری با انقلاب شکست خورده در همسایگی کشور دیگری با اقتصاد موفق و دارای روحیه کار آفرینی انقلابی‌ """ باید با پتک به سر "" قهر مزخرف انقلابی‌ کمونیستی / مذهبی‌ کوبید تا "" روحیه کار آفرینی "" بستر جامعه را با افزایش " طبقه متوسط " آماده پرش به انقلاب صنعتی‌ کند. شاهنامه خوانان شانس آورده اند که کشوری مثل ترکیه بغل گوششان در حال تبدیل شدن به اقتصادی "" ۳ سه‌ تریلیون دلاری "" است. گزارش را بخوانید """ ترکیه تا سال ۲۰۳۰ دارای اقتصاد ۳ تریلیون دلاری خواهد شد """. فقط خواهشاً ۱- کمونیست‌هایتان از کمونیست‌های تروریست پ ک ک حمایت نکنند. ۲- از کودتای آخوند گولن در ترکیه حمایت نکنند. گزارش را بخوانید. Turkey's GDP to increase to $3T by 2030, says PwC
>>> http://www.newstalk.com/Futures-bright-for-postBrexit-Britain-says-PwC >>>>

Britain is currently ranked ninth and could round off the top 10 by 2050. In contrast, Germany would fall from fifth to ninth, France is predicted to drop out of the top 10 and Italy out of the top 20 as the big European nations are overtaken by faster growing emerging economies like Mexico (the sole newcomer in the top 10 by 2050), Turkey and Vietnam.
نوشته شده توسط: Anonymous

حمایت کامل سازمان مجاهدین خلق از روح الله خمینی و نقش فرقه مجاهدین خلق در انقلاب ضد شاه وضد سلطنت در سال 1357

https://www.youtube.com/watch?v=68LVxZ7_-VI

نوشته شده توسط: Anonymous

اقا هدف امریکا گرفتن مناطق نفت خیز در خوزستان . و گذاشتن یک دولت گوش بفرمان در ان منطقه . در کل امریکا صاحب نفت خوزستان خواهد شد . همین. ای اقتصاد امریکا اله شد، روابطش با اروپا بله شد، استراتژی فلان بهمان شد. این حرفها وقت تلف کردن است. حتی در سایر مناطق ایران هر اتفاقی بیافتد برای امریکا مهم نیست بوش پسر قبل از حمله به عراق در یک جلسه خصوصی گفته بود صدام باید نفت را بشکه ای 1 دلار به من بدهد و گرنه دهنش را سرویس می کنم
اگر نفت خوزستان در دست امریکا باشد بنا به تکنولوژی و مدیریت امریکاییها سالی بیش از 100 میلیارد دلار می توانند سود ببرند فکر نکنم امریکا برای گرفتن مناطق نفت خیز حتا 20 میلیارد خرج کند البته یک سهمی به روسیه خواهد داد تعریف و تمجید ترامپ هم از پوتین روسیه بر همین منوال است. و ان مصاحبه ها که ترامپ در رابطه با پوتین و تعریف از او می کند
در واقع از پیش برنامه ریزی شده

و هدف ترامپ از ممنوع کردن مسلمانان 7 کشور بخاطر نگرانی انها از تلافی جویانه ایران از امریکا است.
ممکن است در حین جنگ ایران کسانی را از این 7 کشور برای خرابکاری، ترور ، یا انفجارهای انتحاری به امریکا بفرستد.
نوشته شده توسط: Anonymous

شعری هم داریم که میگوید " مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد" که قبلا عرض کردم شما هستید.
گفتم که من احتیاج ندارم که زبان شناس فارسی باشم پس نمیدانم دردتان چیست که خود را تکرار میکنید.
مثال جنتی و سکولاریسم دقيقاً به خود شما بر ميگردد. در شمال سوئد اقلیت "سامی" ها از حقوق کامل انسانی برخوردارند با حفظ زبان و سیستم زندگی. معلوم است که در زندگی پناهندگی در سوئد چیزی که یاد نگرفتید
احترام و حفظ حقوق بشری است. خاصيت فاشیسم ندیدن حقوق دیگران است و اینکه هر کسی باید بزرگتری داشته باشد. بزرگتر از من عقل انسان مدار من است. بزرگتر از شما هيتلر بود که عاقبتش را دیدیم.
ما در مورد زبان ترکی بحث نمی کردیم.
زبان فارسی زمان آینده در گذشته ندارد. حالت شما هم هندل بزن.

نوشته شده توسط: جمال

ایران میتواند تمام دنیا را تهدید کند بر روی موشکهایش مرگ بر اسرائیل بنویسد در تظاهرات های فرمایشی مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل مرگ بر سعودی بگویند سفارت آمریکا را اشغال کند سفارت عربستان را در تهران و مشهد اتش بزند سفارت انگلیس در تهران را غارت کند ووووووووووو ولی کسی حق ندارد ایران را تهدید کند این هم از حجایب ملا و آخوند

نوشته شده توسط: جمال

شوک دیگری برای پان تورکها ،،همین امروز کنگره امریکا رای به اجازه بازکردن دفتر سیاسی نیروهای مدافع خلق کوردهای سوریە درامریکا را داد واینکه نیروهای پیروز در 8 کیلومتری رقه هستند که اخبارش در میدیای جهانی بخوبی منعکس میشود

نوشته شده توسط: Anonymous

صادق جان نوشدارو بعد از مرگ سهراب ، والدین کودکان یتیمی که بدست رژیم یتیم ماندند، که بخاطر تضاد فکری والدینشان در هر گروه و سازمانی در زمان دستگیری بقتل رسیدند، یا در زیر شکنجه و یا با محاکمه پنج دقیقه ائی، تیرباران و یا حلق آویز شدند، قابل توجیه نیست، شاید مسعود رجوی شهردار شدن تهران را در رقابت با رجائی از آیت الله بهشتی قبول می کرد، امروز همه تشکیلات مجاهدین بسیجی و لاجوردی رژیم بودند و شاید آقای مصداقی هم بجای فرشباف شهردار تهران بودند ـ چون اختلاف مجاهدین با حزب الله، فقط فقط در بین رهبریت روح الله و مسعود بود، آنها در رابطه با اسلام تضادی با هم نداشتند و این همه انسان جان خود را از دست نمی دادند، در سایه تضاد این دو نفر جاه طلب بود که دیگر گروهها، از جمله کمونیستها در زیر پای این دو گروه له و لورده و نابود شدند.

نوشته شده توسط: Anonymous

صبرمجاهدين طي 40سال گذشته بالاخره باعث شد كه فردي مشابه صادق زيبا كلام كه 24 ساعته دمخور اين آخوندها و به قول معروف دست راست رفسنجاني بود ، بالاخره خودش با صداي خودش درتلويزيون هاي خودشان به اين اقرار كند اين تازه شروع كار است لطفا كمي بيشتر صبر داشته باشيد

نوشته شده توسط: Anonymous

این خانم.......؟
رضا پهلوی در مورد سکویی گفت که این اشخاص حتی طرفدار سلطنت هم نیستند بلکه دشمن.
شریعتی میگفت بد دفاع کردن از موضوعی زشت تر از حمله به آنست.

نوشته شده توسط: جمال

کسی کە این جملە را نوشتە،،،،،،،،،،،،،،« آیا شکنجه گر میتواند در کالبد شکنجه شده حلول کند یا نه ؟»
از نظر من روانشناسی به این سئوال پاسخ مثبت میدهد.،،،،،،،،،، حتمأ بە ، داستان آدم و حوا ، کشتی نوح ، هابیل و قابیل ، عصای موسا ، زندە شدن عیسی و دو نصف کردن کرەی ماه با اشارە انگشت و رفتن بە معراج و امام زمان سید خراسانی و چاه جمکران قیامت و جهنم بهشت و شاش شتر و اذان در درون کدو و خیلی چیزهای دیگرم باور داشتە باشد

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

رژیم و سیستم حکومتی شاه در رابطه با نیروهای سیاسی مخالف مانند مصدقی ها و توده ای ها ، و انقلابیون پیشتاز و آگاه و قهرمان که همانا فدائیان خلق و مجاهدین بودند ، برخورد و ماهیتی بسیار خصمانه و جنایتکارانه داشت، اما شوربختانه با آخوندهای رذل و کثیف و مرتجع مهربان بود و با رافت آریامهری برخورد می کرد!
زنان، مردان و جوانان که سودایی بجز استقلال و آزادی در سر نداشتند، توانستند با حضور یکپارچه خود در صحنه، همگام و همراه با نیروهای انقلابی، بزرگترین انقلاب قرن بیستم را رقم بزنند.
مردم ایران که رخت بر بستن بساط ظلم و جور از ستم شاهی و خجسته بهار آزادی و تداوم آن را به امید نشسته بودند، دیری نپائید که از آنچه که بر سر آرمان و اهداف انقلاب رفت، سرخورده شدند.
خمینی خون آشام که پست‌ترین و متحجرترین قشری که خاستگاه و جایگاه آنان نه در بطن اجتماع که همانا تاریکخانه‌ها و حجره‌های دربسته بود -

را نمایندگی می‌کرد، به‌ ناحق رهبری این انقلاب شکوهمند را در غیاب نیروهای مردمی و انقلابی بسرقت برد.

هرآنچه را در پاریس گفته بود از رفتنش به قم و طلبگی پیشه کردن، آزادی احزاب و برابری زنان و... با مکر از یاد برد و بعد گفت خدعه کردم. او آمد و حکومت خدعه و خنجر و فریب را بنا گذاشت.
در زمان اقامتش در پاریس با فریب و حیله، تصمیمش برای چگونگی اداره امور کشور را کتمان کرد.
پاسخ به سؤالات درباره اهداف و برنامه‌های آینده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را با گفتن'الان وقت این حرفها نیست'، 'اموری نیست که بتوانم الآن برای شما تشریح کنم'، 'اینها بعداً روشن خواهد شد'، شیادانه به آینده موکول و اینگونه نیت شوم خود را پنهان کرد.
در همان ابتدای کار با فریب و نیرنگ، مردم را با رأی 'آری' یا 'نه' ملزم به انتخاب پاکتی دربسته کرد که درونش احکام 'اسلام ' و برونش به دروغ به مارک'جمهوری' مزین بود، 'جمهوری اسلامی' و اینگونه پایه‌های حکومت ننگینش را بنا کرد.
وحوش چماقدارش را برای اجرای احکام اسلام و با نعره‌های گوشخراش 'یا روسری یا توسری' بر سر زنان میهنمان روانه کرد، گرفتند، زدند و به آنان تعدی کردند.
با خلف وعده و فریب 'مجلس خبرگان را به جای مؤسسان نشاند و 'ولایت مطلقه فقیه' را از دل آن بیرون آورد.
با تصویب لایحه ضدانسانی و ضدمردمی 'قصاص' قوانین بربریت را جاری و ساری کرد.
کسی که او را فرشته می‌خواندند و عکسش را در ماه می‌دیدند، به‌زودی نقاب برگرفت و چهرۀ منفورش را نمایاند.
با دوز و کلک، سیاست 'جنگ و سرکوب' را پیشه کرد.
بقصد'فتح قدس از راه کربلا' پس از باز پس‌گیری خرمشهر بی‌محابا هم‌چنان بر طبل جنگ ضدملی و امپریالیستی کوبید و جان و مال مردم را بها و هزینۀ شرارت خود کرد.
'سکوت کنید' جنگ است، حتی اگر۲۰سال طول بکشد، 'قحطی است'باشد، ما که برای شکم انقلاب نکردیم،

'کشته‌ها پشته شدند'، لکن اشکالی ندارد، بکشید و کشته شوید راهتان بسوی بهشت است. 'ایران نابود می‌شود'، مهم نیست، آنچه مهم است پیروزی اسلام است.
'حزب فقط حزب‌الله' / 'تشکلات سیاسی' ممنوع / 'روزنامه‌ها ' تعطیل / 'دانشگاهها' بسته...
که همه مظاهر غرب اند و عامل فساد.
'منافقین از کفار بدترند و خونشان مباح'.
فرمان دیو شرزه، فرمان ویرانی و خون بود:
اوباشان خود را برای 'گرفتن و زدن و کشتن' دختران و پسران نوجوان میلیشیا روانه کوی و خیابان کرد.
'روزنامه خوان و روزنامه فروش و مجله فروش' را به جرم آزادیخواهی از دم تیغ گذراند.
نه عاطفه و احساس داشت و نه اعتقادی به اصول و ارزشهای انسانی و مردمی و نه هیچ مسلک و مرامی، تماماً تجسم 'شقاوت بود و حیله گری'.
اما 'نسل پاکباختۀ انقلاب' و'نسل چریک فدائی خلق و مجاهد خلق' به بهای 'رنج و رزم ' در برابر دیکتاتور منفور خون آشام قدعلم کرد تا از تتمۀ آزادی حفاظت و صیانت کند.
پرستوهای بی‌دفاع و خونین بال میلیشیایی مجروح و مضروب شدند اما دم برنیاوردند و کشته‌ها دادند.
تا آن روز، سرفصل30خرداد سال1360 و آن 'اتمام حجت تاریخی' و 5 مهر همان سال 'شاه سلطان خمینی مرگت فرا رسیده'.
کارنامه 38 سال حکومت اسلامی پر از نکبت است و سیاهی.
پراز دوز و کلک، دروغ، نیرنگ و ریا، خیانت، جنگ و جنایت، دزدی، غارتگری و چپاول، حق کشی و فساد، نابودی فرهنگ واخلاق و... .
اما مهمترین آن'خیانت به اعتماد مردم'.

سرنگون باد نظام جهل و جنایت آخوندی









نوشته شده توسط: Anonymous

انقلاب اسلامی خمینی شکست نخورده!، چپ و راست شکست خورده اند! انقلاب الان نزدیک چهل سال است، با بریدن نفس امت مسلمان، به حول و قوه امام امت، به امید حضرتش، ترمز بریده، میره تا کرب و بلا پیش آقای اسد برای زیارت اعمه اطهار. در ضمن تابحال نزدیک 3.000.000.000 دلار! از برکت بخششهای امام امت، حاج آقا خامنه ای، که به توصیه اتحادیه اروپا، و سیا صورت میگیرد، به جیب اسد بطور مفت و مجانی سرازیر شده است. در بهترین هتلها در آغوش فاحشه های مدرن میلولد. بهترین مشروبات را میخورد. بهترین غذاهای مغذی را میزند تو رگ! ملت آریائی عزیز و یکپارچه ایران واحد! نواده کوروش کبیر، صلوات الله علیه و صلم نیز! به عشق حضرتش!، از شدت فقر، شبها گرسنه میخوابند! به این میگن پیشرفت!

نوشته شده توسط: Anonymous

اقبال عزیز انقلاب، کودتا و حمله نظامی ممالک قدرتمند باعث زیر و رو شدن بافت جامعه می شود ، و در نتیجه در یک آن کلیه تجربیات مدیریتی یک جامعه نابود می گردد، شوخی نیست جامعه در یک چشم به هم زدن سیستمی را از دست می دهد که محصول سالیان سال تجربه است، متاسفانه در جامعه ایران شناخت در رابطه با مدیریت و نقش آن در جامعه فوق العاده ضعیف است و در نتیجه ارزشی برای آن قائل نیستند، تجربه نابود شده را قهر انقلابی می نامند، انقللاب سفید ملاکینی را از بین برد که می توانستند با تجربیات مدیریتی خود تمام روستا ها را به سیستم کشت و صنعتی تبدیل کنند، زمین های بزرگ کشاورزی به باغچه های عقیم تبدیل شدند و کشاورزی نابود شد، در انقلاب 57 تجربیات فنی مدیریتی کارخانجات نابود شد، و در عراق و سوریه و لیبی کودتا و حمله نظامی همه تجربیات فنی و مدیریتی نابود شد و روز از نو و روزی از نو.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقاي توكلي با سلام،
درد دل خانم ماندگار درد دل بسياري از كنشگران سياسي با نظرگاههاي متفاوت است. من با بسياري از اين عزيزان در داخل و خارج از كشور در تماس هستم و به جرات میتوانم بگويم که یکی از اساسی ترین ضعف های مبارزات آزادیخواهانه و دموکراسی طلبانه مردممان دردهه های گذشته تشتتي مزمن در صفوف نیروهای مبارز مردمی در برابر انسجام نسبی نیروهای ضد مردمی بوده است. تا چنين جوي بر كنشگران و سازمان هاي سياسي حاكم باشد هيجگونه اميدي براي بهبود در اوضاع كشور متصور نيست. به همين دليل است كه جمعي چشم به خارج دوخته اند كه بيايند و براي ما دموكراسي !! بياورند.
البته روي سخن من با تمامي كنشگران و سازمان هاي سياسي فعال در عرصه كشورمان ايران است.

دوستان، رفقا، مبارزان راه ازادي،
هيچ چيزي بالا تر از منافع تودهاي مردم و ازادي و رفاه انان نيست و تحت هيچ شرايطي نبايد منافع مردم را فدای درگیریهای حتی به حق خودمان کنیم.
ايا وقت ان نيست كه از خواب غفلت بيدار شويم، كدروت ها را كنار بگذاريم، چشمهايمان را بشوييم و به تشكيل يك جبهه فراگير ملي در جهت مبارزه با استبداد حاكم بر ايران اقدام نماييم. ازادي و سعادت مردم ايران دين ما به شهداي راه ازادي است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی، من هميشه باور دارم كه دنيا رو بليد خانم ها به دست بگيرند ناراحت نشيد حرفهاي اين خانم حرفهاي من در اين چند سال حكومت ديكتاتوري ايران هست. البته من خوشحال شدم كه شما باز هم منطقي برخورد كرديد و براي اشتباهاتون توجيهي نياورديد اين خودش يك گام بسبار بزرك هست براي ديگران!!!

نوشته شده توسط: جمال

Kurdistan Region – Iranian Kurds launched a social media campaign on Friday calling for Iran’s Islamic Revolutionary Guard Corps (IRGC) to be declared a terrorist organization.

“It is time for international community to realise that IRGC is a terrorist organization,” Aso Saleh, representative of the Democratic Party of Iranian Kurdistan (PDKI) to Sweden and the Congress of Nationalities for Federal Iran (CNFI), shared on Twitter, using the hashtag #IRGC_terrorist.