Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب گشتاسب:
من کاری به جمله نداشتم بحث ما هم جمله نبود فعل بود
بخواستی شد= فعل
جمله من هم این نبود
این بود: من میخواستم امدنم را به جشن اما بیمار شدم (فعل = میخواستم امدنم)
در عربی هم به این شکل اینده ساخته میشود (سوف + بن مضارع= سوف تذهب= خواهم امد )
لطف بفرما بیشتر توضیح بده درباره فعل نه درباره جمله
ان کتاب کسروی هم مجانی هست همان صفحه 24 را یکبار نگاه کن:

نوشته شده توسط: peerooz

جناب/ سرکار استخانلو/فیروز,
معنی Version در فارسی ( ترجمه، برگردان، ترگمان, متن، نسخه، ویرایش، ویراست, روایت، برداشت، تعبیر، تفسیر، قول، اقتباس, نمونه، نوع، گونه، صورت ), طبق روایت http://www.farsidic.com/en/Lang/EnFa میباشد و چون نمیشود بیشتر این معانی را در یک کلمه جا داد معمولا کلمه " ورژن " بکار میرود که امروزه در فارسی اصطلاحی معمولی ست و برای آموختن آن احتیاج به " یک هفته زنگی در غرب " نیست. زنده باشید.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

پرسش اینست که؛
1- شاه و دستگاه عریض و طویل ساواک راهی جز "انقلاب" باقی گذاشته بود؟
2- مردم خواهان انقلاب بودند یا حکومت انقلاب را (آنهم از بدترین نوع ممکن آن) بمردم تحمیل کرد؟
3-اگر حکومت شاه به دلائل محاسنی که داشت بدون انقلاب اصلاح پذیر بود؛ حکومت اسلامی که تنها چاره اش انقلاب است. البته انقلاب نه بمعنای عامیانه قهر کور و بی هدف، بلکه تغییر ساختار ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی و اقتصادی حکومت است!
اساسن مبارزه مردم مسالمت آمیز است و کاربرد قهر توسط حکومت ها تحمیل میشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتار بسیار خوب تاریخی بود .اما انچه شکست بختیار را تضیمن کرد دشمنی دو گروه دینی و چپی با نظام سلطنت و باور ساده لوحانه به نظام عدالت خواهانه عهد علی و نظام سوسیالیستی نوع شوروی بود . از فردای 28 مرداد تا سال 57 فرصت برای اندیشه و سازماندهی بود .فرصت برای بررسی در باره انچه در شوروی سابق گذشته است .گزارشی و یا کتابی از سالهای حکومت وحشت استالین که کشتار های 50 هزار نفری راه انداخته بودند در دسترس جوانان ان زمان نبود .( هنوز هم بخش باسواد و سیاسی کار ما نمی خواهد بداند در ان زمان در روسیه چه گذشت ) اغلب جوانان دانشگاهی هر گز نگاهی انتقادی به جریانی بنام ماکسیسم لنینسیم نداشتند هنوز هم ندارند . چهار جلد لنین و یک مانیفست و یک تفنگ و یک دنیا سراب برای جامعه سوسیالیستی جریانی بنام هویت ایرانی منافع ملی ازادی و انتخابات ازاد

نمیشناخت. مارکس به عنوان یک انقلابی یک فیلسوف یک پیامبر مسلح عقل از دشمنان نظام سلطنت برده بود در حالیکه باید میدانستند مارکس بزرگترین لطمات را به بشریت تحت عنوان قدرت برای پرولتاریا زده است .
شادروان بختیار میتوانست ایران را از هیولای ادمخواران اسلامی و جلادان چپ نجات دهد اگر او را می فهمیدند .انها که تجربه انقلاب مشروطه و 28 مرداد و خرداد 42 را در حافظه خود داشتند و خطر سقوط سلطنت را پیش بینی میکردند اقدامی تاریخی برای جلوگیری از فاجعه انجام ندادند .نه تنها مخالفان سلطنت بلکه خود دربار و هواداران به نقش تاریخی نظام و سرنوشت ایران در صورت واژگونی باوری نداشتند و پیشاپیش گریختند .شادرون بختیار در میان گروهی که فرار میکردند و دزدان و غارتگران و ادمکشانی که از پی می امدند گرفتار بود .این فاجعه ادامه دارد و گروهای مدعی بیش از بیش به تخریب ایران دست میزنند . نه پیمانی و نه وحدتی با هم ونه باوری به ازای و تمامیت ارضی ایران دارند .هنوز هم اندیشه بختیار و بختیاروجود دارد ولی خود خواهی و بی مسئولیتی مدعیان خوشبختی نسل اینده و سرنوشت ایران را تباه میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه رژیم دیکتاتوری شاه سرنگون شد درست بود منتها به علت نبود آزادی ، امکان تشخیص خوب از بد نبود و آخوندهای شیاد و در راس همه خمینی با وعده های دروغ همه غول زد و بلافاصله بعد از گذشت ٧-٨ ماه از انقلاب مچ این شیادان باز شد منتها کار از کار گذشته بود و یک عده غیر آخوند همچنان تحت عنوان مبارزه بر علیه لیبرالیزیم و ضد امپریالیستی آخوندها در تحکیم و ماندگاری رژیم سهیم شدند که این بزرگترین خیانت به آزادی و انقلاب بود که ثمره اش ٣٨ سال حاکمیت دیکتاتوری و خون و شکنجه شد و عجیب تر از همه اینکه همان حضرات با یک روش دیگر « فرخ نگهدار و امثالهم » اینبار از درون حکومت شکنجه و خون میخواهند رفروم و ملایمت درست کنند و سر هر معرکه انتخابات رژیم دنبال نرم تنان هستند و تبدیل به شاخه تبلیغ چی رژیم در خارج شده اند و حتی اگر این رژیم در سالهای ١٣٦٠سرنگون میشد جانشینش به احتمال زیاد مجاهدین میشدند که با توجه

با توجه به عملکردشان چه آن ازدواج تعفن آور رهبری و چه دستور طلاقهای جمعی و چه مواضعشان در رابطه با ملیتهای غیر فارس « حتی ممنون کردن صحبت بزبان تورکی در درون تشکیلات بهار سال ١٣٦٦ » و یا فیلمهای سینه زنی و یا تهدید و ارعاب مخالفین و امثالهم آنچه مشخص است وضع بهتر از حاکمیت کنونی نمیشد و مردم امروز تا حدی با چشم باز به مسائل نگاه میکنند
نوشته شده توسط: Anonymous

این -ورژن- یعنی چی ؟
ایرج مصداقی میگفت بعضی ها بعد از یک هفته زنگی در غرب ، فارسی را با لهجه انگلیسی حرف میزنند.مخصوصا دختران جوان که مدعی هنر هستند.
زمان ما به اینها میگفتند آدم دهاتی < یا لر فرنگی.
این فیروز،شاه دوست لس آنحلسی است یا پان ترک ضد ایرانی ؟ من اغلب نمی خوانم نوشته هایش را .

نوشته شده توسط: peerooz

ادامه,
اما " ورژن " فارسی سفره گسترده ابوی شما اینست که میهمان - و نه آخوند - پس از برچیده شدن سفره وارد شد. صاحبخانه پیشنهاد کرد که از باقیمانده غذا چیزی برای شام میهمان بیاورند. میهمان گفت نه همین دسر کافیست و بقیه ماجرا را که شما آنجا بودید! میدانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبال! زیاد به ایشان افتخار نکن. ایشان از تورکهای شیراز است. آقای پرفسور نادری فعلا در سازمان هوافضای آمریکا مشغول کار است. افتخار شما به چنین افرادی که سعی میکنی تلویحا او را زیر پوشش کلمه "ایران" فارس جلوه دهی دیگر تاثیری در مردم ایران ندارد. چون ایران فارس نیست! فارس هم ایران نیست! هر ایرانی هم فارس نیست! با دخیل بستن به ملل غیر فارس جغرافیای موسوم به ایران، همچنین با بزرگ کردن اساطیر و افسانه های تخیلی دوره پارینه سنگی کورش!، کار به جائی نمی رسد. دنیای امروز ! دنیای علم و صنعت و دانش و تکنولژی است که جامعه فارس صدها سال از آن فاصله دارد. حرفهای شما شبیه آب در هاون کوبیدن است. با افتخارات کاذب کار بجائی نمیرسد!

نوشته شده توسط: peerooz

جناب شبح - نمیدانم نام دیگری جز شبح برای کسی که حتی برای خود اسم مستعار هم بکار نمیبرد چیست که انسان بداند با کدام شبح سر و کار دارد ؟ - اگر قصد شرکت در گفتگویی که بنظر من اساسا بیمورد است داشتم وارد گود شده و پس از ۴۰ سال گذشت روزگار و آگاهی از سرنوشت ده ها ماجرای مشابه, " حکیمانه " اظهار نظر میکردم و از دیگران ایراد میگرفتم . علت دیگر آنکه, بگویم تشابه اسمی من با " پیروز " موجب سوء تفاهم افراد ایراد گیری چون شما نشود و همچنین - با وجود مخالفت ذاتی ام با حکومت سلطنتی - بگویم که با تظاهر به ادب نمیشود یک واقعیت تاریخی را انکار نمود. محض اطلاع شما مدت هاست که من جز شوخی " خیلی کوچکی " با جناب کیانوش کامنتی نداشته ام. آیا پدر بزرگوار و سخاوتمند شما در سر سفره گسترده! خود این یک لقمه را هم از من دریغ میدارد؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قیام مسلحانه هم حق انسانها ست در برابر ظالمان مسلح.

راههای موجود در آن موقع :
1- سیاسی-نظامی،2- رفرمیسم،3 سیاسی توده ای

آزمایش سه راه بالا - در آنموقع- نشان داده راه « سیاسی-نظامی» بردش در میان مردم بیشتر بود.
گرچه بهای بیشتری هم هزینه شد .
---
تعداد چریکها از 49 تا 57 به زحمت چند ده نفر میشد. که مسلح بودند.
اما هوا داران آنها که کار سیاسی میکردند (در سراسر ایران تخمین زده میشود که به چند ده هزار نفر میشد و در 57 نفوذ میلیونی )
بنابرین مبارزه ی مسلحانه را نباید مطلق کرد. تنها چند ده نفر مسلح بودند. باقی کار سیاسی-صنفی، فرهنگی میکردند.
---
راه «سیاسی-صنفی و فرهنگی» صحیح بود.
---
مبارزه ی « سیاسی-نظامی» را شرایط « جامعه ی ایران و جهان» پیش پای نسل جوان نهاد. رد این مسئله
و انتخاب راه سیاسی مشکل بود.
توده ای ها راه سیاسی را انتخاب کرده بودند.
---

انتخاب، از سه شیوه ی مبارزه ی نظامی، سیاسی، فرهنگی، یا تلفیق آنها ، بستگی به شرایط و تحمل انسانها و سطح آگاهی آنها دارد.
ممکن است حکومت چنان شرایط سخنی پیش آورد که گروهی یا گروههایی تنها به مبارزه ی نظامی روی بیاورند.
تحمل انسانها حدی دارد.
قیام مسلحانه هم حق انسانها ست در برابر ظالمان مسلح.
وقتی امکان تحمل نیست راه نظامی یا قیام مسلحانه را انتخاب میکنند.
گاها انسانها به آخر خط میرسند، و مقصر آنهایی هستند که دیگران را به آخر خط میرسانند.
در هر صورت نمی توان این حق را سلب کرد که:
قیام مسلحانه هم حق انسانها ست در برابر ظالمان مسلح.
استفاده از حق قیام هم همیشه درست نیست.
بستگی به « کی، کجا، در چه شرایط، با چه تعداد آدم ، امکان شکست و پیروزی و....» دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خدا رحمت کنه انیشتن رو واقعا راست میگفت حماقت بشر انتها نداره
قابل توجه تجزیه طلبها
شستشو مغزی شدین همتون بیچاره ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

با دادن تیغ بدست زنگی مست نتیجه همین میشود. این جناب در حالی مسئوليت خبر رساني این سایت را دارد که اطلاعات جغرافيايى شان از حد دبستان کمتر است و نمی داند که دریای کارائیب در شرق آمریکاست و کالیفرنیا در غرب آمریکا.
دانش ابتدایی عمومی ایشان هم زیر صفر است و نمیدانند که تغییرات عظیمی مانند پیدایش قاره ها از زیر آب کار ملیونها سال است و در کالیفرنیا حتی فسیل دایناسور پیدا شده است! البته ممکن است که ایشان فکر میکنند که تمدن مدرن ایران باستان در زمان دایناسورها ایجاد شده است.
چقدر باید از مرحله پرت بود تا فکر کرد که حدود نصف مدیران ارشد ناسا ایرانیند و اینرا به عنوان خبر به خورد مردم داد!
شاهد روباه هم که دمش ميباشد. تارنمای بالاترين شده منبع موثق خبر رساني!!!
البته باید منصف بود و اذعان کرد که جناب اقبالی در یک مورد پيشرو بوده و آن هم پيش قدمتی در دوره پسا حقیقت است. ایشان چند...

سال است که با دست بردن در اصل خبر و با تولید اخبار جعلی و نقل قولهایی از این قبیل که می ببینیم آشفته بازاری در خبر رساني تولید فرموده اند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در برخورد به « گذشته» یا « رخداده ی تاریخی» ، متد علمی از « اگر و مگر و ایکاش، می شد، نمی شد ...» نمیتواند استفاده کند.
آنچه رویداده ، و آنچه آنموقع بود، را مورد توجه قرار میدهد.

بله « پشیمانی» کلمه ی مناسبی نیست.
« راه دیگری می جوستم» مناسب است.
-----
« اما دیگر انقلاب نمی‌کنم. »
انقلاب را « نمی کنند، بلکه انقلاب " روی میدهد" .
منظورتان اینه که « در انقلاب شرکت نمی کردید».
بله این جمله مناسب است.
اما انتخاب در دست شما نبود، در دست بحران اجتماعی بود که فکر شما را ساخته بود.
اسیر بحران نشدن-دنباله رو نشدن- تنها از عهده ی افراد نادری برمیاید.
------
راههای موجود در آن موقع :
1- سیاسی-نظامی،2- رفرمیسم،3 سیاسی توده ای
-----
« راه دیگری را برای مبارزه با شاه انتخاب می‌کردم» ؛ بله میشد.
شما در راه شماره یک بودید، نتوانستید راه دیگری انتخاب کنید.
----

« درباره این‌که چرا یک نسل انقلابی‌گری را انتخاب کرد » موضوع قابل بحثی ست.
منظور از « انقلابی گری» یا « رادیکالیسم» چیست؟
اگر منظور « انتخاب راه مبارزه ی سیاسی-نظامی» ست، بله ، راه دیگری غیر از آن هم بود،
که « سیاسی » میگفتند.
----
عمدتا شرکت کردن یا نکردن در انقلاب، در دست افراد نیست، در دست بحران اجتماعی ست که فکر افراد را میسازد،
شما هم جزو همین افراد بودید.
انتخاب «چگونه شرکت کردن » هم برای بیشتر آدمها سخت است، خیلی ها راحت دنباله رو یک جریان میشوند.
----
اسیر بحران نشدن-دنباله رو نشدن- تنها از عهده ی افراد نادری برمیاید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آآقای peerooz شما طبق معمول نمی خواهید در هیچ بحثی شرکت جدی داشته باشید، البته با منت گذاری تعارف مابانه، عملا بیشتر از همه و در تمام مباحث حضور دارید، این نوع برخورد منو یاد آخوند محله مان انداخت که سرزده سر شام آمد به خانه ما، پدرم گفت حاج آقا بفرما شام بخور، حاج آقا گفت، من شام خوردم، باشه حالا یه لقمه می خورم تا غذا از گلویتان راحت پائین برود، آخونده در یک چشم به هم زدن هر چه در سفره بود بلعید، ما حاج و واج مانده بودیم، وقتیکه آخوند خواست برود، دم در پدرم گفت حاج آآقا اگر بار دیگر خواستید سرزده تشریف بیاورید، لطف کنید، یک لقمه تان را در خانه تان نوش جان کنید، شام را تشریف بیاورید خانه ما، البته من ترجمه مترادف اصطلاح قیرپ چیرپ ترکی را یک لقمه نوشتم که زیاد دقیق نیست،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی یک سوالی ذهن منو بدجوری مشغول کرده اظفا بفرمائید چرا مطلب فریدون آتامان را حذف کردید و مقاله ایشون چه اشکالی داشت؟!! کامنتهای من که سانسور شد جهنم فدای سرت ولی حذف پست یک نویسنده بدون اطلاع و تذکر قبلی جای بسی سوال است؟!!!

نوشته شده توسط: lachin

آقای اقبال اقبالی.....از آنجائی که من به علوم فضائی مخصوصآ به فیزیک نجومی علاقه دارم و هرسال در روزهای بازدید عمومی از JPL واقع در پسا دینا در کالیفرنیا دیدن می کنم و این شانس را داشتم که با آقای دکتر فیروز نادری در یک نشستی در وست وود لوس آنجلس آشنا شوم لازم دانستم که به اطلاع شما برسانم که آن 43 درصد مدیران ارشد ناسا که شما اشاره کرید که ایرانی هستند ا, کاملآ اشتباه هست. هرچند که وجود اشخاصی همچون دکتر نادری برای ملت ایران افتخار آفرین است و برای ایشان آرزوی موفقیّت بیشتری را در تحقیقات علمی آرزومندیم. متاسفانه نوشته شما و یا اشخاصی مثل شما, توهینی است به ایشان. چون اشخاصی که در این مراکز علمی مشغول به تحقیق هستند , با (( سیاست )) کاری ندارند , (( چون سیاست شغلشان )) نیست. در ضمن کسانی که استخدام این موسسه معروف میگردند , از یک زیر نظر علمی و عمومی

گذرانده میشوند و همیشه هم تحت نظر هستند. نمی دانم که چرا دست از این غلو سازی ها, تحریف ها , دروغ بازی ها برداشته نمی شود. اگر دکتر نادری در JPL همرا با چند تن از ایرانی ها استخدام نمی شد , باور کنید آنقدر چینی , ژاپنی , لبنانی و هندی است که جای ایشان را میگرفتند . لطفآ از این نوع نوشته ها دست بردارید چون تحقیق گران علمی شایسته همچون توهین ها را ندارند.....فعلآ با حقوق بشر کورش و با شعر سعدی در بالای در ورودی سازمان ملل متحد خودتان را راضی نگه بدارید.....
نوشته شده توسط: بابک آزاد

جناب توکلی ممنون از توضیحات شما من شما را چندین سال است از طریق فعالیتهای رسانه ای می شناسم شما عملا در ایرانگلوبال این امکان را فراهم کرده اید در شرایط دموکراتیک بارها از طرف افراد مختلف رژیم پهلوی مورد نقد و بررسی قرار گیردمن به خاطر این روشنگری از شما تشکر می کنم به نظر من اظهار پشیمانی شما از شرکت در تظاهرات انقلانی بر علیه شاه جنبه احساسی و زودگذر دارد اما شما بعنوان فردی شناخته شده وقتی اظهار پشیمانی می کنید این امر ممکن است خصوصا در بین جوانان نسبت به رژیم پهلوی ایجاد توهم کند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اسماعیلی عزیز، قصه ی خیلی زیبایی نوشته اید، دستت درد نکند.
ایکاش متن ترکی را هم میاوردی. علاقمند بودم متن ترکی را هم بخوانم.
ولی بازهم ممنون از طرح این جستجوی دنیای زیبای انسانی.
باشد که نوشته های دیگری هم از شما بخوانیم.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

پوزش از خوانندگان ایرانگلوبال:
این خبر که منبع آن : https://www.balatarin.com/permlink/2017/2/5/4424288
بود نادرست است و از سوی آقای نادری تکذیب شد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

از اینکه علیه شاه و دیکتاتوری نظامی او مبارزه کردم پشیمان نیستم. اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه می‌کنم اما دیگر انقلاب نمی‌کنم. آنهم انقلابی که رهبرش خمینی بود..... بنابراین اگر واژه پشیمانی واژه مناسبی باشد ، درباره این‌که چرا یک نسل انقلابی‌گری را انتخاب کرد- به این معنی که گفتم پشیمانم. اگر آن روز عقل امروزم را داشتم راه دیگری را برای مبارزه با شاه انتخاب می‌کردم

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

از اینکه علیه شاه و دیکتاتوری نظامی او مبارزه کردم پشیمان نیستم. اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه می‌کنم اما دیگر انقلاب نمی‌کنم. آنهم انقلابی که رهبرش خمینی بود. در ضمن گفته من "پشیمانم" نگفتم" نادم " هستم ، فکر کنم همان کلمه پشیمان را می گذاشتی مناسب تر بود.. بنابراین اگر واژه پشیمانی واژه مناسبی باشد ، درباره این‌که چرا یک نسل انقلابی‌گری را انتخاب کرد- به این معنی که گفتم پشیمانم. اگر آن روز عقل امروزم را داشتم راه دیگری را برای مبارزه با شاه انتخاب می‌کردم

نوشته شده توسط: Anonymous

فکرنمیکنم این آقاتااین حدتهی مغزباشد که چنین حرفهایی آنهم باآمارهای مضحک زده باشد . اگرمنبع موثقی دارید (که مطمئنم ندارید ) ارائه دهید

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا یارادیچلیق هم همکار آقای نادری است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دکتر فیروز نادری این خبر را در فیس بوک خود تکذیب کرد:
FAKE NEWS!!
I have been contacted by multiple people asking if the news below which is going viral in Iran is accurate. IT IS NOT. I oppose Mr. Trump's policies but this is not how I communicate, and the data about NASA is totally bogus.

در این نشانی:

https://web.facebook.com/photo.php?fbid=10208740622938574&set=a.2673648566079.2115397.1402125887&type=3&theater

و بدینگونه:
Dr Firouz Naderi
8. Februar um 05:55 ·
I wrote this post in English and asked a friend who writes Farsi better than I to translate it.
تکذیبیه زیر در پاسخ به متنی که به کذب به اینجانب نسبت داده شده نوشته شده است. لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.
با آنکه من حامی آقای ترامپ نیستم و بشدت در مخالفت با سیاستهای او، بخصوص منع صدور ویزا صحبت کرده ام، در این تکذیبیه اعلام میکنم متنی که در رسانه های دیجیتال و چاپی ایران به اینجانب نسبت داده شده، کذب کامل است. اگر اطلاعات مضحک این متن، از جمله سهم ۴۳ درصدی ایرانیها از کل تعداد کارمندان ناسا (سهم واقعی کمتر از یک درصد است) یا غرق شدن کالیفرنیا زیر آبهای کارائیب باعث شک خواننده نمیشد، لحن و سبک آن باید به وضوح مشخص میکرد که نامه مذکور توسط بنده نوشته نشده است. من به هیچ وجه نمیدانم چه کسی از نام من استفاده کرده و یا به چه دلیل اینکار را کرده است، اما این داستان ساختگی را بکل تکذیب میکنم.
من بهمراه دیگر اعضا جامعه ایرانی-آمریکایی به سخن گفتن در مخالفت با دستور اجرایی آقای ترامپ برای منع صدور ویزا ادامه خواهیم داد و آنرا در دادگاه های آمریکا بچالش خواهیم کشید، زیرا آنرا غیرقانونی و در واقعیت برای منافع ملی آمریکا زیانبار میدانیم. آن دسته از ما با شخصیتهای اجتماعی مسوولیت این را داریم که ازطرف دانشجویان ایرانی، دارندگان گرین کارت، و دوستان و اقوام شهروندان آمریکایی ایرانی تبار، این عمل نسنجیده را تقبیح کنیم.

در این نشانی فیس بوک خویش:

https://web.facebook.com/Dr-Firouz-Naderi-71364090055/?fref=ts
نوشته شده توسط: Anonymous

""" آزربایجانچیلیق گفتمان اقتصاد محور را جایگزین گفتمان‌های کمونیستی و گفتمان‌های رجز خوانی‌های جامعه شناسان ساده لوح تحصیل کرده خارج خواهد کرد """ یکی‌ از دلائلی که ترامپ در آمریکا قدرت را قبضه کرد "" فرسایش طبقه متوسط "" بود، اقتصاد دانان غربی، برای جلوگیری از "" فرسایش طبقه متوسط"" این راه حلها را ارائه داده اند. ۱- بستن مالیات به روبات‌ها ۲- ارثیه ثروتمندان به بازماندگان به ۲۵ % کاهش می‌‌یابد و بقیه صرف پرداخت مقرری به شهروندان می‌‌شود. ۳- تعیین حقوق ماهیانه برای شهروندان بیکار و نیمه کار. جوامع اینگونه از فروپاشید آار دوران ورود به "" عصر دوم ماشین "" جلوگیری خواهند کرد. هم زمان، آمریکای لاتین با افکار پوسیدهٔ کمونیستی و کشتن روحی‌ کار آفرینی، شاهد کشت و کشتار شهروندان خواهد بود. اشاره کردم که ساده لوهترین ایرانیان از هر ملت و زبانی‌، در خارج جامعه شناسی‌ خواندند، ساده لوهترین این جام

جامعه شناسان، می‌‌خواستند با تکیه بر "" پست مدرنیزم و پسا ساختار گرایی کذایی، مشکلات چاه جمکرانی خاورمیانه را، حل کنند. در عصر دوم ماشین، مشاغلی که ناا پدید خواهند شد یا توسط روبات‌ها جایگزین خواهند شد همین رشتهٔ جامعه شناسی‌ و جامعه شناسان ساده لوح خواهند بود.
نوشته شده توسط: peerooz

من قصد شرکت در این گفتگو را ندارم چون بنظر من بعد از ۵۰ - ۴۰ سال - با عرض معذرت - " هر ننه قمری " میداند که باید چه میکرد و یا چه نمیکرد. داد صحبت را باید ۵۰ - ۴۰ سال پیش میداد که بسیاری دادند و به خطای خود اقرار کردند. بقیه حرف مفت است. ضمنا جناب " پیروز " من نیستم و جناب بابک آزاد باید بداند که کلمه " شاه " جزئی از نام است؛ شاه عباس و محمد شاه و احمد شاه را نمی شود عباس آقا و محمد آقا و احمد آقا نامید هرچند تظاهر به ادب باشد. محمد رضا شاه, محمد رضا شاه است نه آقای محمد رضا. بوی کبر و بوی حرص و بوی آز - در سخن گفتن بیاید چون پیاز

نوشته شده توسط: Anonymous

A real friend is one who walks in when the rest of the world walks out.

نوشته شده توسط: Anonymous

منافق واقعی ، آخوندهای مرتجع هستند که با دو معیار عمل میکنند.
زنان ایرانی را، در خیابان به جرم کم حجابی، میزنند و می ربایند ، ولی با زنان غربی لاس خشکه میزنند و برای صرف خذا می پذیرند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیا جان،

بله شما به دیکتاتوری نه گفتید از این پشیمان نیستید.
- از اینکه رادیکال رفتید و به مسئله رفرم توجه نکردید ، پشیمان هستید. خوب یک نظر است. میشود صحبت کرد.
( رفرم را حزب توده قبل از 57 مطرح میکرد- ولی رژیم رفرم پذیر نبود. نظام تک حزبی درست کرد. همانطور که ملا رفرم پذیر نیست)
- نوشتید« پیشمانم که در چنین انقلابی به رهبری یک ملای قرون وسطایی شرکت کردم»

از دید من شما به رهبری ملا در انقلاب شرکت نکردید، به رهبری « سازمان» برای انقلاب و در انقلاب شرکت کردید.

شما با سازمان خود کار میکردید نه با تشکیلات ملا. سازمان هم اهدافی غیر از ملا داشت.
منظور از شرکت در انقلاب تا آخر 57 است.
--
جریانها به رهبری خودشان در انقلاب شرکت کردند و « رقیب» ملا بوند.
از اینرو نیز بعدها بدست ملا درو شدند.
---

بله ، ملا از « تلاش» چپ ها سود برد. از این اینکه زحمت شما مورد سوء استفاده ی ملا قرار گرفته ، ناراحت هستید. و حق دارید.
--

« انقلاب 57 به ویرانی ایران انجامید »
انقلاب بهمن
دو فاز داشت :
- سکولار( بدون خمینی) ، مثبت
- تئوکراتیک( مذهبی) - به رهبری خمینی، منفی
آنچه باعث ویرانی شد فاز مذهبی بود.
------
دوستی که در فاز اول کوشا بود، در فاز دوم گفت:
« دنبال ملا راه نیافتید که گندکاریش را به پای ما مینویسند»
بله، قصه ی بهمن چنین بود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب پیروز
1- آنها نسخه نیست و برای کسی هم نوشته نشده . برای این است که بدانیم در محیط این افکار نیز وجود دارد.
2- دموکراسی ، چیز مطلق و جامدی نیست. یک مفهوم نسبی دارد. عمل به یک سری اصول است. که ما نمی خواهیم رعایت کنیم. چون به زیان خود می یابیم.

- « طرح و برنامه و آینده نگری»
بله ، تا جاییکه من دیده ام جریانهای سیاسی -هرکس به نوعی- برای خودشان اینها را داشتند.
اما مهمتر « امکان پیاده کردن» ایده هاست. نه خود ایده های خوب. ایده ی خوب خوب است ولی وقتی امکان پیاده شدن ندارد به درد نمی خورد.
امکان را هم محیط میدهد. وقتی محیط فاقد امکان است، یعنی مرده است، ایده پیاده نمیشود.
زحمت نتیجه نمیدهد.
-
کسانی در محیط موفق میشوند که محیط برای آنها ساخته شده یا حداقل امکانات را دارد.
آقا مسجد و منبر و حوزه و چه و چه داشت. موفق هم شد.
چپ و دموکرات چه داشت ؟ زندان .


نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

انقلاب 57 به ویرانی ایران انجامید ؛ مسئولیت این انقلاب هم بعهده رهبری انقلاب یعنی خمینی بود. حالا که به گذشته نگاه می کنم راه درست شعاری بود که ان زمان جبهه ملی می داد .« آصلاحات آری _ دیکتاتوری نه» اگه ما با این نگاه به انقلابی که اصلن دست ما نبود ، مواجه می شدیم ؛ سعی نمی کردیم که به رادیکالیسیم ان بدمیم .آری من پیشمانم که در چنین انقلابی به رهبری یک ملای قرون وسطایی شرکت کردم ولی از اینکه با دیکتاتوری شاه مخالفت کرده بودم ، ابدا پیشیمان نیستم

نوشته شده توسط: Anonymous

دیکتاتوری شاه را فراموش نکنید که تمام چپ ها و سیاسیون و دمکراتها و ملیون و روشنفکران را نابود کرده بود.
نمایندگان جنگ سرد مانند امریکا و انگلیس و اسرائیل را بیاد بیاورید که در ایران و در ساواک یکه تازی میکردند.
افسران اسرائیل بعدها در مصاحبه گفتند که تا روز آمدن خمینی در فرودگاه حضور داشتند و آماده ترور او بودند ولی دستورات دیگری از امریکا و اسرائیل و دربار رسید.
فقط نادان های سیاسی همیشه میان بد و بدتر - یا میان گذشته و حال - انتخاب میکنند . و بهتر و آینده گرایی را فراموش میکنند.
شعور سیاسی پاره ای از روشنفکران ایرانی هنوز در سطح سالهای پیش از انقلاب مانده و با وجود زندگی در غرب ، رشدی ننموده .
چپها و نمایدگان مبارزه طبقاتی و هواداران سوسیالیسم و دمکراسی ، آگاه ترین قشر مبارزان جنبش مردمی ایران بوده و خواهند بود. به آنان بپیوندیم !

نوشته شده توسط: Anonymous

مجيد جان سلام و خسته نباشى،
اما كاش به اين موضوع هم اشاره ميكردى كه آزادى هاى سياسى و حقوق مردم، در نظر ما همانى نبود كه در كشورهاى غربى امپرياليستى ، ما اينها را مطابق با آموزه هاى لنين، مقولات و مفاهيمى ارتجاعى و امپرياليستى ميدانستيم، اينها آزاديهاى بورژوايى بودند.
رفقاى نزديك و همنظر ما كه در كشورهاى ديگر بقدرت رسيده بودند، تعبير و تفسير خوبى از آزاديهاى سياسى و اجتماعى ارائه ندادند، از پول پت بگير تا اريش هونكر...
اينكه لنين هم از پيشرفت دم ميزند و هلموت اشميت نيز از همين مفهوم و كلمه استفاده ميكند، نبايد ما را بخطا بياندازد كه گويى منظور هر دوى اينان يكى ست.
در زندگى زورمره مان هم كه در همان دوران، پوشش چريكى ما و اينكه سر و وضع مرتب توده اى ها را مسخره ميكرديم و در دانشگاه ها، دختران و پسران خوش پوش و شيك را خرده بورژوا لقب ميداديم و دست مى انداختيم را از ياد نبرده ايم...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای yaradiciliq ، خب ترکیه کشور ثروتمندی شده، انشالله از این هم ثروتمندتر بشه، ولی این به ما آذربایجانیها چه ربطی داره؟! آخه عزیز همه که نمیتونن نوکر و مزدور ثروتمندها بشن! پولدار شدن ترکیه چه ربطی به آذربایجانیهای بدبخت و بیچاره در ایران داره؟!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار
درست است که میفرمائید ، جامعه ما بویژه کنشگران سیاسی اجتماعی که به خارج کوچ کرده اند و اینک در کشورهای آزاد و ظاهرا در ناف کشورهای دموکرات زندگی میکنند ، بویی از دموکراتیسم نبرده اند ، دلیلی است برای نداشتن اتحاد .
و اگر اتحاد میخواهید؟
این اصول را به برنامه ی عملی خود تبدیل کنید؛ تا اتحاد عملا حاصل میشود:
1-تقسیم قدرت سیاسی
2- استقلال فرهنگها و شکوفایی آنها
3- خدمات مضاعف برای مناطق تبعیض دیده
4- تأمین آزادی و برابری و عدالت اجتماعی
5- حق تعیین سرنوشت خلقها
6- حقوق بشر و عدم اعدام
7- جدایی دین و دولت
آیا این نسخه را برای همان برون مرزیان که هنوز بوئی از دموکراسی نبرده اند نوشته اید یا اینکه آرزویتان برای پس از سرنگونی خلافت آخوند در ایران است؟
در ضمن اگر طرح و برنامه و آیندهنگری در کار نباشد ، شستشو با جان و دل یک فریبکاری بیش نمیتواند باشد

و بدیهیست که نتیجه اش هم میتواند همان شکست در عمل که ناشی از بی شعوری و نه پختگی و بیخردی و آینده نگری بظاهر مبارزان ببار بیآید.
نوشته شده توسط: Anonymous

خاطره بسیار خوب و واقعی و بدون سانسور به نفع چریکها که عضوش بوده.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بابک جان، مخالفت با دیکتاتوری شاه با شرکت در انقلابی که رهبرش یک ملای قرون وسطایی بود، تفاوت دارد. من بطور مشخص دو مطلب را گفتم اول پس از اصلاحات ارضی شعار( اصلاحات آری و دیکتاتور ی نه) بعبارت دیگر مخالفت با دیکتاتوری شاه آری" یعنی مبارزه با دیکتاتوری شاه حقانیت داشت و دارد ؛ در حالی که شما سخن از ندامت من با مخالفت با دیکتاتوری شاه را نتیجه گرفته اید که کاملا نتیجه گیری غلط ونآدرست می باشد. دوم گفتم دست به اسلحه بردن غلط بود و ما نمی بایست دست به سلاح می بردیم . در قسمت «در باره ما » نوشته ام که« سایت مخالف هزگونه نژادپرستی و راسیزم و اختلافات و جنگهای قومی-ملی است. مطالبی که مبلغ نژادپرستی و فاشیزم، ایجاد کینه و دشمنی در میان اقوام و ملیتها و مردمان ساکن ایران باشند، منتشر نخواهند شد ولی بحثهای نظری و تئوریک درباره این مقولات امکان انتشار در سایت را دارند.

دمکراسی مدل های متفاوت و گوناگونی دارد . دمکراسی مورد نظر من ، مدل دانمارک است . بطور مثال سالها ی پس از جنگ جهانی دوم ، نئونازیست های آلمان تبلیغاتشان را در دانمارک انجام می دادند و دارای رادیو و دیگر مراکز تبلیغی بودندویا انکار هلوکاست در فرانسه و آلمان جرم دارد ولی در دانمارک جرم ندارد. در ضمن بایستی نگاهی رئال به سایت ایران گلوبال داشت اگر نگاهی واقعی به مطالب اتنیکی در ایرانگلوبال بیاندازیم، به روشنی دیده می شود ،که ما نژادپرستی آریایی، ترکی ، کردی و عربی داریم. خوب اگر بخواهیم خطوط قرمزی برای نژاد پرستی در سایت بگذاریم ، بسیاری از مطالب اتنیکی را باید ، سانسور کنیم. بنابراین ما بایستی یک تعادل نظری را در سایت رعایت کنیم . خوب شما در نظر بگیرید اگر بنده مقاله فلان کس که افکاری ترک ستیزی دارد را حذف کنم ؛ در مقابل از من خواهند خواست پس مقالات آن طرفی را هم سانسور کن... در نتیجه کار من می شود، سانسور.... چیزی از ابتدا تاسیس سایت نفی هر گونه سانسور بود و هست . البته آزادی بی قید و بند بسیار فاصله دارد.
انقلاب 57 به ویرانی ایران انجامید ؛ مسئولیت این انقلاب هم بعهده رهبری انقلاب یعنی خمینی بود. حالا که به گذشته نگاه می کنم راه درست شعاری بود که ان زمان جبهه ملی می داد .« آصلاحات آری _ دیکتاتوری نه» اگه ما با این نگاه به انقلابی که اصلن دست ما نبود ، مواجه می شدیم ؛ سعی نمی کردیم که به رادیکالیسیم ان بدمیم .آری من پیشمانم که در چنین انقلابی به رهبری یک ملای قرون وسطایی شرکت کردم ولی از اینکه با دیکتاتوری شاه مخالفت کرده بودم ، ابدا پیشیمان نیستم
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب گشتاسب
صرف افعال بصورت آینده در گذشته در زبان انگلیسی بسیار مهم است و ميتوانم بگويم که در صد زیادی از مکالمات روزانه مردم به این شکل است. جملات در این زبان پر از would, should است.
زبانهای سوئدی، نروژ و دانمارکی و ترکی اینرا دارند پس این فقط مختص زبان انگلیسی نیست. در مورد زبانهای دیگر که فرمودید دانش من کافی نیست.
زبانهایی که فاقد این فرم هستند برای رساندن دقیق مفهوم مطلب دچار مشکل میشوند. مثالی که زدید " من قصد داشتم به جشن بیایم ولی مریض شدم» به انگلیسی می شود : I intended to come to the party but I became ill.
این با : I would come to the party but I became I'll بسیار متفاوت است.
فارس زبانان معمولاً در ابتدای یادگیری زبان انگلیسی با این فرم صرف فعل مشکل دارند و تا زمانی که مدتی در خارج زندگی نکرده اند بيشتر از " wanted" استفاده میکنند.
در ضمن...

محض اطلاع رانندگی در سمت چپ در کشورهایی مثل ژاپن و تایلند و مالزی ووو هم رایج است و مختص بریتانیا نیست.
با تشکر از تابیدن نور بر افکار تاریک. سرفراز باشيد.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" آزربایجانچیلیق، انقلاب شکست خورده کمونیستی / مذهبی‌ ایران و قرائت‌های جدید اقتصادی / جامعه شناسی‌ از تحولات روابط ترکیه / جمهوری آزربایجان """" این هفته، بانک جهانی‌ و ترکیه، وام ۴۰۰ میلیون دلاری را، برای احداث خط لوله گاز تاناپ، که گاز آزربایجان را، به ترکیه و اروپا انتقال خواهد داد را امضأ کردند، پیشرفت اقتصادی ترکیه / جمهوری آزربایجان، تشکیل کنفدراسیون جمهوری آزربایجان، گرجستان و ترکیه ما ترکان آزربایجان جنوبی را، در تکوین استراتژی توسعه، به نزدیکی‌ به شمال، و دوری از " مراکز بی‌ ثبات جنوب " فارسستان "، شرق " افغانستان " غرب " کردستان یا آمریکای لاتین کمونیست زده شکست خورده خاورمیانه " متمایل خواهد کرد. وظیفهٔ جامعه شناسی‌ را، تعبیر و تفسیر نظم‌های متغیر تعریف کردم. اگر جامعه شناسان ما، دنبال کمونیست‌های تروریست پ ک ک افتاده اند، این جامعه شناسان، انگل جامعه هستند.World Bank, Turke

World Bank, Turkey sign $400M loan deal for TANAP project

https://born2invest.com/articles/latest-news/world-bank-turkey-sign-400m-loan-deal-tanap-project-3398/
نوشته شده توسط: Anonymous

آمریکا خوب می داند که حیدر العبادی دست نشانده ایران است که و بقول دونالد ترامپ با سه تریلیارد دلاری که اوباما در عراق به باد داد در مسند قدرت باقی مانده. ایران داعش را در تهران ساخت و روانه عراق و سوریه کرد تا جلوی بهار عربی را بگیرد و موج انقلابی منطقه را قبل از رسیدن به ایران زمینگیر کند که تا حدودی هم موفق شد .حال حیدر العبادی که می داند بدون طیاره های آمریکایی حتی یک میلی متر از خاک عراق را نمی تواند از چنگ داعش دربیاورد با این وعده ها می خواهد چند تریلیارد دیگر هم از جیب آمریکا بدزدد ولی او هم باید مثل خامنه ای بداند که آن ابله نیجریه ای الاصل دیگر در کاخ سفید نیست و دارد در جزایر هاوایی اسکی روی آب میرود و گلف بازی می کند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی شما از مردم ایران چه وقت و کجا وکالت یا نمایندگی گرفتبد که بصراحت میگوئید که مردم ایران از اینکه در انقلاب و سرنگونی رژیم و خاندان کودتائی پهلوی شرکت کردند پشیمانند ؟ داشتن چنیین تفکری دراکثر مردم ایران امریست طبیعی ولی شما که ادعای آزادیخواهی و دمکراسی دارید چطور بخود اجازه چنیین دخالتی میدین ؟ البته در ضد پهلوی بودن شما همان قدر دروغین بود که در دمکرات بودن شما . یاد بگیرید که دیگر از طرف مردم حرف نزنید

نوشته شده توسط: Anonymous

ایکاش سایر کوشندگان و یا "روشنفکران" دوران فتنه اسلامی که آخوند را به ملت ایران و ایران و حتا به جهان تحمیل کردند ، نه بعنوان ندامت ، بل جون جناب توکلی با مراجعه به خرد فردی و جمعی تشخیص دهند ( بویژه در برون مرز ) که امروز ایران و ایرانی برای گدر از خلافت آخوندی و پشتیبانی از مبارزان درون مرز و رسیدن به حکومتی سکولار دموکرات و مردمسالار و عدالت اجتماعی نیازمند چه راه حلی هستند تا به منصه عمل درآورند . از ادعا تا عمل با همبستگی و وحدت در عمل

نوشته شده توسط: Anonymous

شاید بتونم بگم بهترین خاطره از شرکت در انقلاب بود که تابه حال خوندم . از نوشته شما کاملا پیداست نمی دونستید می خواهید چه کار بکنید ؟ اصلا هدف ها مشخص نیست فقط می خواستید راه بی افتید در خیابون ها .

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

استفان لوون نخست‌ وزیر سوئد به کسانی دست می دهد که دستشان به خون مردم مظلوم و ستم دیدۀ ایران آغتشته است.
واقعاً باید سران دول اروپایی خجالت بکشند از اینکه همیشه در کنار آخوندهای خونخوار بودند و هستند.
شرم بر دولتهای اروپایی که به خاطر نفت و یک مشت دلار شرف خود را به كثيف ترين موجودات روی زمين فروخته اند.
پیام ملت بزرگ ایران به سران و مزدوران رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی این است که : "اگر تمام سرمایه‌های دنیا و مماشاتگران اروپایی را در اختیار داشته باشی، اگر حمایت تمام استعمار گران غربی و شرقی را یدک بکشی، از سرنگونی و مرگ حتمی گریزی نداری".

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز معلوم نیست چه میخواهی بگی؟ از این حرفها بیست سال پیش هم گفته اند و همیچنان گفته میشه. اگر حرفی تازه و سازنده برای گفتن دارین رک و پوست کنده با سند و مدارک به نورکی بگین. اگه چبزی کشف کرده ای آشکارا بیان کنید ببینیم این سوداگران منجی آزربایجان کی ها هستند و الا کسی از چه افکاری در مغز تو پیچ میخوره اطلاع نداره. با این مبهم گوئیها آب در آسیاب کامنت نویسان جمهوری اسلامی در ایران گلوبال میریزید و بس.

نوشته شده توسط: Anonymous

ما تورکها از سرنگونی رژیم پهلوی بسیار خوشحال هسیم . رژیم پهلوی به زباله دانی تاریخ پیوست و حالا کسانی تا کمر داخل این این زباله دان رفته تا چیزی بدرد بخور پیدا کنند مسله خودشان است. اما ظاهرا این اشخاص نمی توانند چیزی بیرون از این زباله دان پیدا کنند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سیر نزولی اقتصادی

آخرین عامل موثر در خلق بحران انقلابی سیر نزولی‌ای بود که پس از ۱۹۶۷ اقتصاد را درگیر کرد. این موضوع چندین علت درهم‌تنیده داشت: دوره‌های شکوفایی و رشد توسعه وابسته، تنگناهای اقتصادی داخلی و سوء مدیریت‌ها و تأثیر رکود اقتصادی جهانی بر ایران. خوشحال از رشد چهاربرابری قیمت نفت اوپک در سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴ برنامه‌ پنج‌ساله اقتصادی به‌شکلی ریشه‌ای بازبینی شد و مقادیر عظیمی از مخارج دولتی در دستور کار قرار گرفت. اوایل ۱۹۷۵، در پی این تحولات، «اقتصاد ایران تقریباً به طور کامل از کنترل خارج شد … دستاوردهایی هرچه کمتر به ازای هزینه‌هایی هرچه بیشتر». تنگناها در تمام موارد روبرو افزایش یافت: زیرساخت‌ها (بندرها و جاده‌ها)، سرمایه انسانی (نیروی کار ماهر و مدیریتی)، و ظرفیت تکنولوژیک برای جذب مدرنیزاسیون صنعتی و نظامی.سپس حدود سال ۱۹۷۵ بازار نفت از رونق افتاد

چرا که تقاضای جهانی در پی رکود اقتصادی بین‌المللی به شدت کاهش یافت که این رکود خود به خاطر قیمت بالای نفت پدید آمده‌بود. صادرات نفت ایران تا پایان این سال ۲۰ درصد کاهش یافت که منجر به کاهش ۷,۲ میلیاردی در درآمدها شد. تا مارس ۱۹۷۶، رژیم سه میلیارد دلار در پرداخت‌های خود به قراردادهایش عقب افتاده‌بود. اکتبر همان سال شاه هشدار داد: «ما از مردم نخواسته‌ایم ایثار کنند، بلکه آن‌ها را لای پنبه نگه داشتیم. حالا اوضاع فرق می‌کند. همه باید سخت‌تر کار کنند و برای ایثار در راه پیشرفت ملت آماده شوند.» دو شاخص گویا در این مرحله تخریب اعتماد صاحبان کسب‌و‌کار ــ که به فرار ماهیانه بیش از صدمیلیون دلار سرمایه در سال‌های ۱۹۷۵ – ۱۹۷۶ انجامید ــ و نیز افزایش مداوم در قیمت اقلام مصرفی از ۹,۹ درصد در ۱۹۷۵ تا ۷,۱۶ درصد در ۱۹۷۶ و ۱,۲۵ درصد در ۱۹۷۷ (اجاره‌های تهران به‌شکلی نجومی تا ۲۰۰ درصد در ۱۹۷۴-۱۹۷۵ افزایش یافت و این افزایش در سال بعد ۱۰۰ درصد بود.)

بدین ترتیب ۱۹۷۷ سال دشواری بود. رشد صنعتی هنوز مثبت بود اما از ۴,۱۴ درصد به ۴,۹ درصد تقلیل یافت. این واقعیت این پرسش را ایجاد می‌کند که یا سیر نزولی از جنس رکودی مطلق بود یا صرفاً به کند شدن نسبی اقتصاد ربط داشت. هالیدی استدلال می‌کند که «دشواری گسترده‌ای وجود نداشت اما کند شدن رشد اقتصاد اثرات سیاسی بر جای گذاشت»، اما بخش‌های متعددی دچار این اثرات شده بودند: سرمایه‌گذاری خصوصی ۸,۶ درصد سقوط کرد، تولید کشاورزی ۸,۰ درصد کاهش یافت. بودجه دولتی ۵,۳ میلیارد دلار کاهش یافت، و گرفتن وام از غرب ادامه داشت. در ژانویه ۱۹۷۷ تولید نفت ۵,۱ میلیون بشکه در روز کاهش یافت زیرا ایران اصرار داشت تا نفتش را ۵ درصد گرانتر از نفت عربستان سعودی و امارات متحده عربی بفروشد و در نتیجه ۳۰ درصد از صادرات و درآمدهای ایران کاست.

به دلیل لغو یا کوچک شدن مقیاس بسیاری از قراردادها و پروژه‌ها بیکاری افزایش یافت که بیش از همه نیروی کار شهری غیرماهر را تحت تاثیر قرار داد. نرخ رسمی در ۱۹۷۷-۷۸، ۱,۹ درصد بود (۹۰۰ هزار از ۹,۹ میلیون نفر) ؛ بیکاری روستایی به ۲۰ تا ۳۰ درصد می‌رسید و تقریبا تا ۵,۱ میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده بود. یارانه‌های علما قطع شدند که به نارضایتی‌های این گروه مهم افزود. بازاری‌ها کماکان نقش بلاگردان را ایفا می‌کردند و به خاطر تورم جریمه می‌شدند. آموزگار، نخست‌وزیر جدید با کندتر کردن هر چه بیشتر اقتصاد نسبت به تورم واکنش نشان داد و به بیکاری و دیگر معضلات رکود افزود.

این جریان‌ها پس‌زمینه نخستین اعتراضات اواسط ۱۹۷۷ به بعد بودند. اگر چه در اوایل سال ۱۹۷۸ یعنی سال انقلاب، هنوز دولت از پس مدیریت این مشکلات به لحاظ واقعی (اگر نه در تصور عموم) موفق بود، اما پس از آن، اعتراضهای سیاسی به واسطه اعتصاب‌ها، تخریب ملک و اختلال فزاینده در کسب‌و‌کار، این مشکلات را به لحاظ داخلی و بین‌المللی برجسته کرد. سیر نزولی اقتصاد نتیجتاً آخرین شرط ساختاری بود که به سقوط شاه دامن زد و بحران را به مرحله انفجار رساند.جان فوران
نوشته شده توسط: Anonymous

آن مرحوم با زمزمه شعر"مرغ طوفان" ماکسیم گورکی میگفت:
من مرغ توفانم،
نیاندیشم به توفانها
من آن مرغم،
نه آن مرغی که از دریا گریزد.
آخرسری بیهوده خود را بدست رفسنجانی به کشتن داد! بقول مثل تورکی : بیهوده "به گوداز رفت!"

نوشته شده توسط: Anonymous

سقوط اقتصاد که میتواند یک عامل انقلاب باشد، در ایران وجود نداشت. در آن دهه وجود نداشت. در آن دهه اقتصاد ایران شکوفا شده بود و حتی ایران در شرکتهای معتبر خارجی سرمای گذاری میکرد. خرید لوازم خانگی، خودروهای گوناگون، گسترش شرکتها، سرازیر شدن نیروهای کار از شهرستان و ده بسوی شهرهای صنعتی، کمکهای تحصیلی دانشجوها و اعزام دانشجو به غرب، ساختمان سازی همه و هم نشان از شکوفایی اقتصاد داشت. باید عوامل دیگری را در انقلاب ایران در نظر داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم سلطنتی شاه دقیقا مثل ساختمان پلاسکو بود ،آتش نشانان به قصد نجات دادن ساختمان از آتش فداکاری زیاد کردند اما ساختمان بعلت کهنگی زیاد فرو ریخت .
دقیقا کار شاهپور بختیار هم مثل کار آتش نشانان بود ،گر چه بختیار از روی تیز بینی قصد داشت ،نظام مشروطه را حفظ کند اما بافت فرسوده سلطنت بر سرش فرو ریخت.
البته سیستم مشروطه هم سیستم معیوبی بود ،

کسانی که خواستشان اجرای قانون اساسی مشروطه بود،ناخواسته به روحانیون کمک میکردند،زیرا در قانون اساسی مشروطه هم تصریح شده بود پنج نفر مجتهد بر مصوبات مجلس باید نظارت کنند،یعنی اونجا هم شورای نگهبان وجود داشت،به همین سبب بود خواست آقای خمینی تا دو ،سه ماه قبل از انقلاب اجرای قانون اساسی مشروطه بود،البته آن قانون با توجه به اینکه‌ بیش از صد سال پیش نوشته شده بود ،نسبت به زمان خودش قانونی پیشرفته بود.