Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

هذیان گوئیهای کسیکه از بنیاد های وابسته به عمو سام کمک مالی دریافت میکنه وظیفه اش اینست که همه چیز را بهمه جا وصل کنه .

نوشته شده توسط: Anonymous

فردی بام نام "اسامه مجددی" ادعا میکند که سیستانی فارس زبان و از نسل " سکاها" میباشد.
بیش از نیمی از جمعیت سیستان بلوچ هستند.در تمام تاریخ کهن سیستان تمام حاکمان ان از بلوچهای قبایل رخشانی ،نوشیروانی و غیره بودند. فارسی زبان امروزی سیستان در دوره رضا شاه از دیگر مناطق ایران برای تغییر بافت جمعیت منطقه کوچ داده شدند.
که ما مردم بلوچ انان را "زابلی" می نامیم.
سیستان مورد نظر «فردوسی » در خاک کشور همسایه ، افغانستان قرار دارد و امروز هم با همین نام در نقشه جغرافیایی افغانستان درج شده است.
در ذیل خلاصه تاریخ بوجود امدن استان سیستان و بلوچستان را شرح میدهم :
چند سال پس از آغاز حاکمیت رضاخان پهلوی در پارس (ایران امروزی) وی در سال 1305 هجری شمسی به بلوچستان لشکرکشی کرد و پس از درگیری با نیروهای حکومت بلوچستان برای مدتی بسار کوتاه بلوچستان را در اشغال خود گرفت .اما در این زمان نتوانست .

اما در این زمان نتوانست ان را در کنترل نگه دارد و شکست خورد و مجددا در سال 1307 حمله ای وسیع به بلوچستان کرد .حاکم بلوچستان سردار دوست محمدخان بارکزیی توسط ارتش رضا شاه پس از یک سلسه مقاومت های اسیر گشت و به تهران تبعید شد.رضاخان سعی در تطمیع وی برامد تا پروسه اشغال بلوچستان را قانونی کند ولی دوست محمد خان از امضای قرداد الحاق خاک بلوچستان سرباز زد و در تاریخ 26 دیماه سال 1308 اعدام شد..
عاقبت حکومت دوست محمد خان مانند حکومتهای محلی دیگر در سال 1928 از هم پاشیده شد
پس از قشون کشی رضاخان به بلوچستان و تصرف آن مرحله دیگری از تجزیه وتقسیم سرزمین بلوچستان آغاز شد.
در نخستین تقسیمات سیاسی در زمان رضاخان در سال1307 شمسی کل کشور پارس (ایران) به چهار ایالت(استان) و 12 ولایت تقسیم شد، چهار ایالت عبارت بودند از: 1-آذربایجان 2-فارس و بنادر 2-خراسان و سیستان 4-بلوچستان و کرمان. ده سال بعد در دومین تقسیمات سیاسی در16 آبان سال 1316 حکومت پهلوی منطقه کرمان را از بلوچستان جدا کرده و منطقه بلوچستان از جنوب نهبندان تا تنگه هرمز استان مَکُّران نامیده شد.
نه سال بعد در سال 1326 در طی برنامه تقسیمات سیاسی تجزیه بلوچستان توسط حکومت پهلوی آغاز شد و قسمت های زیادی از مناطق بلوچستان توسط حکومت پهلوی به استان های همجوار ضمیمه شد.
مناطق بلوچ نشین نرمانشیر ، ریگان وبم و جیرفت ... را به استان کرمان و مناطق جاسک،میناب،جگین،بشاگرد و اطراف آن که همگی بلوچ نشین و جز بلوچستان هستند به استان جدیدالتاسیس "بنادر ساحلی جنوب" که بعدها به عنوان هرمزگان تغییر نام داده شد ضمیمه شدند.
در سال 1336 شمسی نام سیستان از انتهای استان خراسان حذف و به انتهای نام بلوچستان اضافه شد و نام استان بلوچستان به "بلوچستان و سیستان" تغییر داده شد اما سرزمینهای تجزیه شده دوباره به بلوچستان الحاق نشد و فقط نام سیستان برگشت خورد.!
این در حالیست که قبل از سال1336 سیستان به مناطق نهبندان و قائنات اطلاق می و منطقه حسین آباد (زابل امروزی) جزیی از بلوچستان بود با توجه به تقسیمات رضاشاهی.
.اما همانگونه که یاداور شدیم سرزمین سیستان که بخش اعظمی از قائنات و نهبندان و ...است همچنان در بخش خراسان باقی ماند و فقط نام سیستان را به بلوچستان با عنوان پیش وند نامی برگرداندند..
و سرانجام در سال 1358 نام بلوچستان به انتها برده شد و نام سیستان به ابتدای نام سرزمین بلوچستان آورده شد و نام "بلوچستان و سیستان" تبدیل به "سیستان و بلوچستان " شد.
و نکته دیگر اینکه مسئله کسانی که ما امروز انها را زابلی خطاب می کنیم حقیقتا کولی های دوره گردی بودند که از استانهای دیگر منجمله خراسان و اطراف ان در زمان رضا شاه به ریگزار بلوچستان در زابل فعلی که قبلا منطقه حسین آباد بود کوچانده شدند تا بابت مشکلاتی که برای حکومت مرکزی آنوقت بوجود آورده بودند در این ریگستان تنبیه و هلاک شوند.
ما مردم بلوچ که مردمانی خدا دوست و مشهور به مهمان نوازی و عرف و اخلاق انسانی هستند این خدازدگان را مورد اکرام و احترام قرار دادند و برای اینکه تلف نشوند مشغولشان کردند در مزارع و امورات بنایی تا حداقل بتوانند زنده بمانند و حقیقتا همانگونه که در تواریخ بالا اشاره کردم سیستانی که از بلوچستان جدا شد همان قائنات و مناطق نهبندان هستند که هنوز در جغرافیای خراسان قرار دارند و به بدنه مادر بلوچستان برگردانده نشدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

امروز تلویزیون میهن از امریکا خبر داد که حشمت رئیسی بدلبل سکته قلبی در بیمارستان است.
چند بیننده تماس گرفتند و برای وی آرزوی بهبودی نمودند.
توصیه ما هم اینست که ایشان ترک سیگار بکنند . چون چربی و سیگار عامل مهمی برای سکته هستند.
اخیر ادعا شده که در خاورمیانه بدلیل مصرف نان سفید گندم ،سکته زیاد است .
دیروز تلویزیون آلمان گزارش داد که در دانمارک بدلیل منع روغنهای خاصی ، تعداد سکته بشسیار کاهش یافته. من متوجه نشدم منظور کدام چربیهای درختی یا گیاهی و یا حیوانی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ماساژتها در بالای رود آراز یا Araxزندگی میکرده اند از تورکان توران بودند. کورش در عمرش هوس کرد به توران هم حمله کند اما سرش بریده شد. از کتاب ترودوت

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا یعنی فکر میکنی حکومت شیعه ایران از زنجان فدایی ابولفضل می ترسه ؟ یا از تبریز شیعه ؟ یا ...اونا که زیر پرچم سیاه .قرمز تو تاسوعا وعاشورا سینه میزنند عزادار حسین نه زبان ترکی نه ملیت ایرانی نه ....پرچم قرمزشون نشون از خونخواهی حسین نه استقلال تبریز واهواز و... نه حکومت سکولار ایرانی و...پس تا هستند مدافع حرم هست تا هستند اونا حکومت میکنند شما تو این سایت ها واسه هم خط ونشون میکشید وبس رویای شما مثل رویای عربستان که فکر میکنه یک روز امریکا به ایران حمله میکنه همونقدر بی منطق و به دور از واقعیت ولی اونا 37 سال که در واقعیت دارند حکومت میکنند نه تو سایت نه رویا نه خیال اونا مرزها پشت سرر گذاشتند از قوم وملیت رد شدند از افغانی وپاکستانی وعراقی ولبنانی و...کنار هم متحد شدند واسه هدفشون و دشمنان اونا حتی تو فضای مجازی هم چشم دیدن هم دیگر هم ندارند به بهانه قوم ملت وخون وزبان و...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تهرانلی:
اتفاقا در میان همه فارسی زبانان ما سیستانی ها تنها کسانی هستیم که نمیتوانیم ادعای نوه کورش بودن بکنیم چون ظاهرا ما از نسل سکا ها هستیم که اسم سیستان را هم از همین ها گرفته اند جدا از داستان هایی که درباره تومریس(تهمریش) تورکان سر هم کرده اند (جعل کرده اند)
این جده ما از قبیله ماساژت ها بود که کورش را کشت اگر روزی کورش به جای خوابیدن واقعا بیدار شود ما باید بگذاریم و فرار کنیم از ایران

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

موضع گیری درستی ست. اما ...با یک اشتباه بزرگ فنی:
توجه دوستان را در تحلیل رخداده به این نکته ی مهم جلب میکنم که:
نوشته اید : « اما بدون پشتیبانی اتحاد شوروی نمیتوانست، در حد یک حکومت خودمختار قوام و دوام یابد.»

در ذکر رخداد تاریخی و تحلیل آن « می توانست-نمی توانست» نداریم. بل آنچه « رخداده لازم است قید شود.»
و آن این بود که « فرقه ی دموکرات ( تا حدودی) از پشتیبانی اتحاد شوروی برخوردار شد»
اینکه بدون این پشتیبانی « چه رخ میداد» بر تاریخ نویس « پوشیده است»
و او اجازه ندارد « گمان و اعتقاد و برداشت و آینده نگری» خود را داخل موضوع کند. و به « حدس و گمان» پردازد.
چیزی که رخ نداده نمی تواند در « تاریخ و حتی تحلیل آن» مطرح باشد.

از این روی « اگر-مگر» و « می توانست-نمی توانستها» و مانند اینها جایی در تاریخ ندارنذ. و همینطور « اعتقادات» نیز
خارج از موضوع قرار دارند و نباید داخل مطلب شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی ستاره دار! باسلامهای کامسامولی شما ها که روزگاری آرزوی رئیس کامسامول شدن را در کوره دهات جغرافیای موسوم به ایران در سر داشتید، با رفتن عمویتان "قیر پاچ اوف" فرو ریزی سوسیالیسم واقعا موجود حضرتش استالین، و رهبر دلبندتان آقای لنین صلوات الله عیله و صلم، اینک درآغوش نرم و گرم عموسام امپیریالیسم آمریکا لم داده مدعی نان برای کارگران هستی؟ این دیگه چه صیغه ییه!؟ رفیق! شما مدام جار انداخته ای گویا قیمت نان در یک روز چند برابر شده است.شما که اینهمه جیغ و داد راه میندازی، آیا شخصا کمک های ارسالی نقدی نیز برای کارگران و زحمتکشان جهنم ایران فراهم کرده ای یا فقط شعاردادن بلدی؟! درضمن شعارهای توخالیت چه دردی از درد زحمتکشان و بیچارگان و تهیدستان را دوا میکند؟! قرار بود برای معرفی و شناسائی ماهیت تهاجمی پانکردیسم درمنطقه، مطالبی مرقوم فرموده درسایت قراردهی! چی شد؟! اگه همه قول و قرارهایت

چنین است، وای بحال کارگران و زحمتکشان و گرسنگان عالم که شما برای مطرح کردن خود از آنان دم میزنی! باور کن من جایتان بودم ول میکردم سیاست را. قرار نیست هرکس سیاست کار بشه؟ شما اگر امروز درآغوش نرم و گرم دول غرب جا خوش کرده دررفاه وآرامش بسرمیبری، شما چه میدانی درد رنجبران و کارگران و تهیدستان را؟! شما که خود را مثل امدادهای غیبی چاه جمکران در پشت ستاره مرحوم استالین صلوات الله علیه و صلم نهان کرده ای، و از نشان دادن چهره شیطنت آمیز و ملوست به زحمت کشان و کارگران جهان وحشت داری، و از سایه خود میترسی، فردا در میان آتش و خون درمیان نبردهای توفانزای تاریخ چگونه خواهی توانست از حقوق کارگران و زحمتکشان و تهیدستان درمقابل برده داری پان ایرانیسم تمرکزگرا و پانفارسیسم درنده خو دفاع کنی؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

موضع گیری خصمانه آلمان در باره تورکیه بر همه معلوم است. راجع به خبر عفوی بین المللی که دولت تورکیه میلیونها انسان را محبور به کوچ کردن از مناطق جنوب شرقی ترکیه شده است, بهتر است منبع اصلی آن از سایت خود عفو بین المللی ارائه فرمائید نه از سایت صدای آلمان . والا مثل سایر گزارشها این هم دروغ است. این پ کک بود که بزور در خانه های مردم بی گناه در جنبوب شرقی ترکیه وارد شده و سنگر بندی کرده بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سازمان تجزیه طلب فدائی به راستی تاریخ را اگاهانه تحریف میکند و از یک جریان وابسته به دولت روس جریانی مترقی و ملی معرفی میسازد . حقیقت این است که شادروان پیشه وری قربانی سیاست دولت روس شد و هدف انها نه ایجاد دمکراسی در ایران بود و نه پایبندی به نظام مشروطه . در کشوری که دولت قانونی و قانون اساسی و در اشغال دولت متجاوز روس است حرف زدن از ازادی بسیار ابلهانه است .بنا به دستور مسکو پیشه وری در حقیقت کودتا کرد . روز 21 اذر روز نجات مردم اذربایجان از چنگال خون ریز دولت بلشویک است . مسئولیت تمام خونهائی که ریخته شد فقط با دولت روس و خود فرقه و جریان چپ میباشد .
اگر جنگ دومی نبود نه ایران اشغال میگردید ونه جریانات دست نشانده مانند حزب توده بوجود میامدند .

فدائیان خود اعتراف میکنند که (متفقین با وارد شدن به ایران و تقسیم ایران تحت نفوذ خود، بطور کلی فضای سیاسی، اجتماعی کشور را تغییر دادند.

بر بستر تلاقی این دو تحول داخلی و بین المللی حکومت ملی دمکراتیک آذربایجان به رهبری پیشه وری تشکیل شد. )
معنای این اعتراف این است که اساسن جنبش مردمی وجود نداشت و در پناه ارتش اشغالکر روس حزب توده و فرقه بوجود امدند .کجای این رویدادها ملی و انقلابی و مردمی و بومی و قانونی است ؟

هم زمان با تشکیل فرقه بدستور دولت بلشویک در کردستان نیز قاضی محمد اعلام جمهوری مهاباد را کرد .
سکوت فدائیان در باره مسئله کردستان و قاضی محمد ناشی از پذیرش جداسری دوایالت از ایران و به رسمیت شناختن دولت کرد و کردستان از نگاه کنونی فدائیان میباشد .



نوشته شده توسط: Anonymous

از خانه همسایه چه خبر ؟

سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید که ترکیه نیم میلیون شهروند این کشور را مجبور به مهاجرت از مناطق جنوب شرقی ترکیه کرده و هنوز برنامه‌ای مشخص برای بازگرداندن مهاجران اجباری ارائه نکرده است.

به گزارش دویجه وله، سازمان عفو بین‌الملل ترکیه را متهم کرده است که تقریبا نیم میلیون شهروند ساکن مناطق جنوب شرقی این کشور را مجبور به مهاجرت اجباری کرده است. این سازمان در گزارشی که روز سه شنبه (۶ دسامبر/۱۶ آذر) منتشر کرده است، می‌نویسد، ساکنان این مناطق ظرف مدت یک سال در اثر "رفتار خشونت‌آمیز مقامات ترکیه" مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

سازمان عفو بین‌الملل مهاجرت اجباری ساکنان این مناطق را با "مجازات دسته‌جمعی" برابر دانسته است. "مجازات دسته‌جمعی" ناقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه است.

در گزارش سازمان عفو بین‌الملل به ویژه به رفتار با ساکنان منطقه تاریخی سور در شهر کردنشین دیاربکر در جنوب شرقی ترکیه اشاره شده است.

این منطقه از تابستان ۲۰۱۵ صحنه درگیری‌هایی میان حزب پ‌ک‌ک (حزب کارگران کردستان) و نیروهای امنیتی ترکیه است. در آن سال آتش‌بس تقریبا دوساله میان نیروهای پ‌ک‌ک و نیروهای دولتی ترکیه نقض شد.

در گزارش آمده است که تنها در سور تقریبا ۲۴ هزار شهروند مجبور به ترک خانه‌هایشان شده‌اند. به گزارش سازمان عفو بین‌الملل، دلیل ترک خانه‌ها بیش از همه وضع قوانین منع رفت و آمد توسط مقامات ترکیه است که آخرین بار در دسامبر سال ۲۰۱۵ به اجرا درآمد. در ادامه این گزارش آمده است، کمبود مواد خوراکی و آب، به دلیل ادامه درگیری‌ها، شمار زیادی از مردم این مناطق را مجبور به ترک خانه‌هایشان در فواصل کوتاه بین زمان منع رفت و آمد کرده است.

به نوشته گزارش سازمان عفو بین‌الملل، نشانه‌هایی وجود دارد که مقامات مسئول آب را به طور هدفمند برای تسلیم شدن پیکارجویانی که در این منطقه سنگر گرفته بودند، قطع کرده‌اند.

به گزارش سازمان عفو بین‌الملل، آوارگان هنوز به خانه‌های خود بازنگشته‌اند زیرا یا بخشی از خانه‌ها ویران شده‌اند یا بخشی از آنها در مناطقی قرار دارند که هنوز مسدود هستند.

در ادامه گزارش آمده است که در بهار امسال سازمان‌های دولتی ترکیه بیشتر زمین‌های سور را مصادره کرده و آن‌ها را به‌عنوان اموال اداره محیط زیست و شهرداری به ثبت رسانده‌اند.

طبق این گزارش اقدامی برای جبران خسارت وارد آمده بر آوارگان صورت نگرفته است. سازمان عفو بین‌الملل از دولت ترکیه خواسته است تا امکان بازگرداندن آوارگان به خانه‌هایشان را فراهم کند. اما به گزارش این سازمان، ترکیه هنوز برنامه‌ای مشخص و قابل اعتماد برای بازگرداندن مهاجران اجباری ارائه نداده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

مقایسه کنید اثار عظیم علمی , فلسفی یونان را با اثر جعلی منسوب به ساسانیان . وقتی فیساقورس علم هندسه , سقراط فلسفه , و دیگر دانشمندان ان زمان یونان باستان شاهکار علم باستان را مینوشتند , باستان گرایان ما چسبیده اند به یک نامه جعلی به عنوان تنها اثر امپراتوری خیالی باستان شان !!!

نوشته شده توسط: Anonymous

و گرچه تنسر در نامه خود ایرانی را به معنی خاضع و تسلیم به سلطنت و شریعت می‌خواهد و ایران را «بلاد الخاضعین» یعنی کشور افتادگان و سرسپردگان معنی می‌کند، اما...!!!دم خروس از همین دو سطر نمودار است . حالا چرا حتی یکی از این اسناد دوران پیش از اسلام در خود کشور ایران پیدا نمیشود و همه در هند و لندن و شیکاگو جا خوش کرده اند ؟؟؟ آقا همنشین , این نامه به چه الفبایی نوشته شده و چه نوع کاغذ نوشته شده ؟ حداقل عکسی, چیزی پیدا میکردید تا چشمان به جمال این نامه روشن میشد . نقل قول که سند نمیشود . اگر در ان زمان نامه نویسی مرسوم بود , چرا خود ساسانیان با چکش و میخ کتیبه مینوشتند و هیچ اثر مکتوبی از آنان نیست .

نوشته شده توسط: Anonymous

همنشین گرامی. روزی افتخارحظوردرجمع دوستانی نصیبم بودوصحبت ازمرحوم مجلسی وبحارالانوارش میرفت .یکی ازحضارکه متشرعی بسیارمومن ومعتقد ومتعصب بوده ودربحث هائی ازاین قبیل چنان که رسم است مخاطبان رالاجرم واداربه سکوت وسکون میکنند درمقابل احتجاجات غیرمعمول وبی وقفه جوانی که خود وعقایدش راملزم به تسلیم وعقب نشینی نمیدانست وبرسرانکاروانتقاداتش پافشاری میکرد باگوشه وکنایات ! ملیح وفروخوردن خشم آَشکارش گفت هرآن چه که آن مرحوم یعنی مجلسی نوشته دلیل اعتقادات اونیست اوهرچه راکه شنیده وخوانده اعم ازمستدل ومنطقی وغیر عقلانی ورطب ویابس گردآوری کرده واین دیگربستگی به درجه فهم وایمان وخلوص(روی ایمان وخلوص هم تکیه خاص میکردند.)من وشما دارد که چه قسمت هایی رامغتنم دانسته یادرچه مطالبی شک داشته باشیم.......منظورخاصی نداشتم.باقی بقایت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف عزیز،، فدرالیستها در ایران همانند جوجه های یک روزه می مانند که مرتبا سرشان از لابلای پر های مرغ بیرون می آورند و نگاهی به دنیای آزاد می کنند و از ترس، دوباره خودشان را در زیر بال و پر مرغ قایم می کنند، اینها هنوز نمی دانند که این مرغ مادر نیست بلکه یک عروسک خیمه شب بازی است که بعنوان مرغ مادر بر سر ملتهای ایران گذاشته شده،

نوشته شده توسط: Anonymous

در قیافه حشمت رئیسی همه چیز پیدا است

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بني طرف خسته نباشيد از دوستان پان فارس وپان ايرانيست ناراحت نباشيد چراكه امثال شما در مقابل تماميت خواهي چنين افرادي ايستاده ايد اين دوستان چه بخواهند وچه نخواهند حق تعيين سرنوشت هر ملتي دست همان ملت است اگرمردمان ازربايجان كردستان وبلوچستان ويا خوزستان اراده كنند وبخواهند مستقل زندگي كنند هيچ قدرتي نمي تواند مانع شود

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتیکه جنگی ویا شورشی در گرفت وباز هم عده ای در بدر و اواره شدند و تعدادی تیرباران شدند و عده ای سر از زندان و غرب در اوردند و بازهم شاعری خواهد نوشت ( من باور نمیکنم نه نه من باور نمیکنم مرک خویش را )ان زمان دو باره پلونومی کنفرانسی و کنگره ای تشکیل میدهند و خواهند گفت که بله رفقا ما د رباره شعا رهای خود مانند ملل تحت ستم زیاده روی کردیم و در ایران تضاد اصلی نه نابودی ملت پارس بلکه همکاری با اخوند بود ). روشنفکران چپ این سرزمین بی تعهد ترین و خود فروشترین ادم های روزگارما هستند .انها خود را به ساده گی به لنین به مارکس به محمد به صدام و پول و وعده قدرت میفروشند . انها پیامی برای نوع بشر ندارند و منافع فردی قدرت پرستی را برتر از منافع مردم میدانند .روزگار سوریه عراق و لیبی و افغانستان و ایران به دست همین روشنفکران است .

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی انسان به صحبتهای حشمت رئیسی گوش میدهد بلافاصه متوجه میشود که هدف ایشان با دادن آدرسی عوضی ،کم کردن بار جنایات و ترور های جمهوری اسلامی ایران است چرا که او خوب میداند که تمامی این گروه های تروریست و جنایت کار بعد از روی کار آمدن رژیم اسلامی خمینی ایرانی بوجود آمده مثل حزب الله لبنان ، طالبان افغانستان و الحوثی ها « انصارالله » در یمن و القاعده و کلی دیگر که با حمایت مستقیم مالی ایران بوجود آمده حتی رهبران القاعده و خانواده شان در ایران زندگی میکردند و حتی دخالت در امور کشور های همسایه و صدور انقلاب سیاست اصلی دولت ایران بوده و هست و اگر تادتان باشد قبل از هجوم ارتش عراق « صدام » به ایران منتظری یک نامه و طوماری از رهبران مذهبی عراق در ایران را در نماز جمعه خواند که از رهبر انقلاب خمینی خواسته بودند که رهبری انقلاب عراق را خمینی به عهده بگیرد معنی آشکار این یعنی ترور و دخالت در

دخالت در امور دیگران .البته این جنایات و سیاست دولت ایران در منطقه باعث شد که دیگر کشور ها از جمله عربستان برای مقابله با ایران از برخی گرو های مذهبی و تروریستی حمایت کنند که خود بحث دیگری است منتها مسبب اصلی ترور و نا امنی در منطقه خاور میانه و شمال افریقا دولت ایران است و حشمت رئیسی و امثالهم برای سر پوش گذاشتن به اعمال رژیم و جنایاتش مشغول عسل طهارت برای دولت ایران هستند ولی این کارشان مثل کوبیدن آب در هاونگ میباشد چرا که آب کثیف این هاونگ سر و صورت این حضرات را آلوده میکند
نوشته شده توسط: lachin

آقای بابک خرمدین....1- قرار بر این شد که شما از طرف خودتان صحبت بکنید نه از طرف ( کل ملت ترک آزربایجان).. همانطور که قبلآ گفته شد شما قیّم و یا وکیل ما ملت ترک آزربایجان نیستید. 2- دلیلی که زبان ترکی به زبان سپاهی و ارتش معروف است به این دلیل است که مملکت را با شمع و گل و پروانه و گوشه گیری نمی توان اداره کرد. اگر جامعه ادیبان فارس به دنبال شمع و گل و پروانه بودند , لااقل ترک ها توانستند از مرزهای ایران دفاع بکنند تا این ادیبان در گوشه میکده با ساغر و پیمانه و با ساقی مستانه و با شمع گل و پروانه در عالم هپروت و دیوانه زندگی بکنند. 3- زبان ملی شما که پارسی نوشته اید اشتباه است. زبانی به نام زبان پارسی وجود ندارد. زبانی که شما با آن تکلّم می کنید و با خط عربی می نویسید به زبان ( دری ) معروف است....

نوشته شده توسط: Anonymous

این اقا عجب رویی دارد. پدر بزرکش، پدرش، خاله اش اشرف و تقریبان کل خانواده اش 50 سال در ایران ادم کشته اند.
پدر بزرکش را انگلیس و پدرش را انگلیس و امریکا با زور کودتا و کشتار به مردم تحمیل کردند . حالا عوض اینکه شرمنده و از دید مردم پنهان باشد صحبت از پادشاهی یا از مسایل سیاسی ایران می کند. سیاستمداران در جهان با گوچکترین اشتباه خود و خانواده ایشان از سمت خود استفاء می دهند ولی من قول می دهم اگر امریکا و انگلیس الان برایش بگویند می خواهیم تو را شاه ایران کنیم بشکن بشکن می زند ولی هم امریکا و هم انگلیس و هم خودش می دانند در ایران سیستم شاهنشاهی به تاریخ پیوسته . اما می خواهد سر مردم ایران منت بگذارد که شاه نمی شوم شاید رئیس جمهور شدم :) اما اگر فردا جمهوری اسلامی سرنگون شود این اقا حتی جرعت نخواهد کرد به ایران برود. فقط یک عده را سرکار گذاشته طرف

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب روزبه واقعیت اینه که چپ مرده حال اگر شما دوست دارید خود را بفریبید و همچون کوروش عرفانی میخواهید چپ را از زباله دانی تاریخ دوباره برکشید و به لعاب فریبنده جدیدی بخورد مردم بدهید خود دانید ، زهی خیال باطل.
شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
هرچه ایدئولوژی اسلام اگرایی حیات مجدد یافت چپ هم دوباره حیات مجدد می یابد.
البته در چگونگی تحول فکری در چپول ها بیاد نقل قول سعید بهبهانی در میهن تی وی افتادم که میگوید :
تفکر چپی همانند ویروس سفلیس و سوزاک است وقتی که وارد بدن شد تا آخر عمر میماند.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرمدین از آذربایجان :بعد از تمامه .. رقصی های این پان ترکان باید به نتیجه رسید که این کج فهمی وارونه انگاری از زبانه کارگری ترکی است . زبان کارگری ترکی رسایی واژه ها را ندارد ناقص است و به درد ارتش و سپاهی گری می خورد چنانچه از قد یم بوده و هست تمامه افزار جنگی آدم کشی به ترکی است . اگر رسایی و انتقال دهنده بود می فهمیدند که ما در ایران اقو م داریم نه ملتها . ملت یکی است و انهم ملت دوهزار پانصد اندی ساله ایران است بعبارتی اولین ملت دولت مدون جهان که تا به امروز دوام دارد و خواهد داشت. حا لا پاچه خواری و پاچه این و آن را گرفتن چیست.ما آذر بایجانیان به سهم خودمان نمی گذاریم ایران هندوستان شود که در شعا ع پنجاه کیلومتر زبان عوض شد نه دانش آموز بفهمد آموزگار را نه آموزگار بفهمد دانش پژوه را. زبان ملی فارسی نقطه قوت ماست و در استمرار ان کوشا هستیم .

البته کلیه زبانهایی که به ان مادری میگویند برای آنهای که دارای مادر هستند و زبان مادری را مادر به آنان می آموزد محترم است . در میان ترکان آواره عثمانی رسم بود بجای مالیات از مردم بد بخت بچه نوزاد می ستاندند و ترکان در سپاهی گری از آن یتیمان به عنوانه خط اول استفاده می شد که به آنان را "ینی چری" می نامیدند . شاید یتیم بودن و دولت را بجای مادر گرفتن و از او زبان مادری بخواهند سابقه طولانی دارد .زبان ملی ما درایران پارسی است زبان شعر و هنر زبان دیوانی زبانه ادب و صدها صفت عا لیه دیگر اگر هم زبانی ملت است پس ا فریقایی ها که انگلیسی تکلم می کنند انگلیسی هستند و فیلیپینیها ,استرالیایها,آمریکاییها ,کاناداییها خوب همه آنها انگلیسی حرف میزنند این است استدلال ترکان . جالب این است که شصد در صد ترکی پارسی است. الفباي لاتين به جاي الفباي عربي در ترکيه: دولت جمهوري تركيه يکم نوامبر 1928ميلادي الفباي اين كشور را كه تا آن زمان همانند ساير ممالك اسلامي الفباي عربي بود به لاتين تغيير داد تا بلکه تلفظ واژگان در سراسر کشور يكسان شود و تفاوت لهجه ها كاهش يابد. از آن پس واژه ها به همان گونه كه دركوچه و بازار تلفظ مي شد ــ نه مطابق ريشه و اصل واژه ــ به لاتين نوشته شد و اندكي تغيير يافت. براي مثال ؛ اسلامبول به صورت استانبول درآمد، بلند «بولنت» و محمد «مهمت» نوشته شد.
پاینده و جاوید باش ای ایران گهواره تمدن بشری و بدور باش از دورغ و دروغگویان
نوشته شده توسط: Anonymous

مچ جاعل های عاریایی را باید گرفت و تفهیمشان کرد که زمانی که بجای عیران ممالک محروسه قاجار بوده و حتی در خود عهد نامه ها هم اشاره شده این نوشته ها نشان از استیصال و تقلا های اخر الزمانی عاریا پنداریست.

نوشته شده توسط: Anonymous

به احتمال قوی به نفت مربوط نمیشده بلکه در رابطه با دیدارهای تورک ها و پوتین همچنین اتحاد منطقه علیه خرابکاری های عیران و نتایج بندبازی عیران روی نوژه همدان همراه با یک پماد سوختگی.باور نمیکنید اخبار چند روز بعد را دنبال کنید.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب سازاخ,
آدرس عوضی ما را گمراه میکند. " دبی و شارجه و باکوی " سرشار از نفت و گاز را با لیبی مقایسه میکنند که در پی آبادانی و استقلال کل آفریقا بود و با حمله " امپریالیسم " به روزگار افغانستان دچار شد. عراق سرشار از نفت نیز لابد دچار حمله " پانروسیستی و پانچینستی " ! بود که عراقی ها به حال افغنستانی ها هم غبطه میخورند. بجای بروز احساسات و آدرس غلط دادن بهتر است کمی با اوضاع دنیا آشنا شد شاید بشود قبل از بروز فاجعه چاره ای اندیشید ولی همانطور که قبلا گفتم کار از این حرف ها گذشته است و " پان ها " نیز مزید بر علت اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بزرگترین ترس کهریزکیان عاریایی اولا نا کارامدی و میرایی پارسی عست که در حال جان کندن هست دوما قدرت و سهولت یادگیری زبان تورکی عست سوما ترس از تمامیت عرضی ازربایجان های جنوبی و شمالی در قالب یک کشور مقتدر صاحب نفت عست که عاریا پندار ها را از عرمنستان قطع و با هم تباران افغان و تاجیکشان در یک محدوده بلاک می کند.چهارما نزدیکی دشمنان انسان ستیزی از خلیج عرب تا بحر خزر عست.پنجما ترس از دست دادن سرمایه های باد عاورده جهت تاسیس کتابخانه های بدرد نخور پارسی در جای جای دنیا هست که سالیان مدیدی فقط خاک می خورند.و اخرین مورد تلخ از دست دادن مانقوردهایی در قالب لشکریان مفت خور قاسم جون و مدافعین مثلا حرم.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرمدین از آذربایجان : بله جناب بنی طرف گذشته بنیاد آینده است. گذشته هم خود عیان است چه حاجتی به بیان یوسف جان جناب عا لی واقف به امپراتوری ایران هستید از شرق به غرب از شمال تا به جنوب ایران بزرگ محدود به مرزهای سیاسی ساخت انگلیس نیست کل حجاز هم زیر مجموعه ایران است عرب فقط و فقط در حجاز است الباقی عرب زبان شده گان با پول باد آورده حجاز است. با غبا ر زدای از گذشته کل منطقه آگاه خواهد شد به گذشته و بنیادی واقعی و حقیقی خود. آگاه خواهد شد که همین مکه و کعبه داخل آ ن سنگ بنای آنرا آرتش ایران در سر راه خود در آنجا اطراق کرده گذاشته و بعدها با گستره دروغ مقدس والباقی دروغهای دیگر و کپی برداری از بودیستها که طواف به چپ می کنند آنها به راست تسبیح بودیستهارا هم دادند دستشان و صدها و شاید هزاران دورغه دیگر دکان تازهی باز کردن بنام اسلام.

وقتی حقیقت تاریخی بر ملا شود همانطور که جناب عا لی می فرماید خودتان حدس بزنید اصا لت ایران را که ایران یک فرهنگ است یک مملکت ساخت انگلیس نیست. شما و پان ترکان باید دوباره از کلاس اول ابتدایی شروع کنید شاید به دانایتان افزوده گردد. آمیدوام بفهمید که لبنانی ها عرب نیستند فنیقی هستند ,مصری ها قبطی هستند عرب نیستند لیبی ها سوری ها و و و راست بگیر بیا پآیین و برو سمت چپ بالا بعد متوجه میشی که عرب در حجاز است و بس . ایران بزرگتر و با اصالت تر از این حرفهاست . فرهنگ والای ایران انسانها را به مسلمان و کا فر تقسیم نمی کند که اجازه کشتن بدهد فرهنگ ایران انسانها را ما ن قورد نمی نامد که خود نشان از بی فرهنگی و وحشی گری دارد . همه باهم برابرند نه در ایما ن بلکه در جان سیاه سفید توانا ناتوان زن مرد همه باهم برابرند .
پاینده و جاوید باد ای ایران مرز پر ز گوهر گهواره تمدن بشری بدور باش از دروغ
نوشته شده توسط: lachin

دوستان نمی دانم این چه حکمتی است که چرا ما ترک زبانان شعر سعدی که اشتباهی نوشته شده است ( باران که در حلاوت طبعش خلاف نیست ) را تصیح کرده و آنچه که سعدی نوشته است را ((باران که در لطافت طبعش خلاف نیست )) می نویسیم , نمره های منفی میگیریم. از این مضحک تر نمی دانم از کی (( تشکر از کارمندان ایران گلوبال)) نمره منفی ایجاد میکند . چند وقت پبش بخاطر توضیحات منطقی از مسئولین کامنت های ایران گلوبال تشکر کردم و بخاطر این تشکر نمره های منفی هم گرفتم....نمی دانستم که بی ادبی در فرهنگ ایرانیان امتیاز« مثبت» دارد...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نظریه علمی عصر کنونی می گوید، گذشته نه تنها بنیاد آینده نیست بلکه ربط چندانی هم با آن ندارد. بطور مثال عصر گلوبال - دیجیتال کنونی چه ربطی می تواند به عصر صنعتی شدن داشته باشد؟ یا صنعت چاپ کجا بنیاد فضای سایبری کنونی است؟ توجه کنید ، من در باره تیتر مقاله می گویم ، نه در باره متن مقاله

نوشته شده توسط: Anonymous

همینکه اعلیحضرت می فرمایند" دغدغه پادشاهی ندارد؛ دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریسم برایش اولویت دارد و خواستار حکومتی است که در آن مسلمانان و بی‌خدایان آزاد باشند" گویای ذهن مشوش و اتوپیای فوق تصورشان هست.زمان شعار های عوام پسند پوپولیستی تمام شده ایشان بایستی بفرمایند که چگونه چنان چیزی در سرزمین احورایی با اذهان علیل ممکن خواهد شد؟این شاهزاده خود خوانده دغدغه اش دستگیری های اجتماعات کوروش پرستی هست ولی قوانین اتوپیای ایشان نظری در باره تجمعات مسالمت آمیز قلعه بابک یا تبدیل قلعه بابک به پادگان رژیم کهریزکی ندارد.

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

دوست عزیز، 1- شهر شاهی زمان پهلوی اکنون به چهار شهرستان مستقل تبدیل شده است. شاهی شهر تلاش برخی نویسندگان برای نامیدن این مجموعه چهار شهر که پیش در پهنه شاهی قرار داشتند به کار می رود. نامگذاری جدید است و خیلی هم آنرا نمی پسندند. تا ببینیم آینده مردم چه تصمیم می گیرند یا رایج می شود یا فراموش می شود. 2 - نام شاهی پیش از 1313 علی آباد بود. 3 - تیراژ کتاب 700 نسخه است. برای تهیه کتاب می توانید با ناشر تماس بگیرید: نشر چشمه، www.cheshmeh.ir

نوشته شده توسط: Anonymous

درود به دانشجویان مبارز و آزاده دانشگاه های ایران که تحت بدترین شرایط استبداد و خود کامگلی، خاطره پر شکوه 16 آذر سال 1332 را گرامی داشته و فریاد خشم و انزجار خود را علیه رژیم کشتار و جنایت جمهوری اسلامی، بلند کردند. علیرغم ترور و اختناقی که رژیم آزادیکش، طی سال ها در صحن دانشگاه ها ایجاد کرده است و با وجود تهدیدات مقامات حکومتی و تعدیات و زور گوئی های دار و دسته های مزدور ی نظیر بسیج دانش جوئی، دانشجویان مبارز در نهایت تهور و آزاد منشی، نهایت بیزاری خود را از رژیم خود کامه ضد دانش جوئی، ابراز داشته ، با اعلام هم بستگی و پیوند خود با کارگران ، توده های زحمتکش و زنان اسیر و دربند، خواهان بر افتادن و سرنگونی سلطه ننگین رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی شدند. واقعیت این است که تضاد دانش جویان ایران با رژِیم قرون وسطائی و تاریک اندیش جمهوری اسلامی،تضا دی آشتی ناپذیر و ریشه ای

می باشد که تنها با سرنگونی تمامیت این رژِیم جهل و خرافات توسط توده های محروم و زحمتکش ایران ، قابل حل میباشد.
رژیم دینی حاکم، رژیم اشرار است
رژیم جهل و تباهی، رژیم ادبار است
رژیم وحشی شلاق و سنگسار و ترور
رژیم وحشت و حبس و شکنجه و دار است
رژیم دشمن زحمتکشان کوخ نشین
رژیم کاخ نشینان پست وغدار است
به سرنگونی کاخ ستم یقین دارم
که توده، دشمن سرسخت شیخ مکار است
نوشته شده توسط: Anonymous

به خاطر اینکه مید ونند اون کودک تو 7 سالگی طبق قوانین ایران با ید به فارسی اموزش ببینه نه ترکی پس دو راه بیشتر نیست یا بپذیرند این واقعیت رو و برای اینکه بچه دچار مشکل نشه با فارسی باهاش صحبت کنند یا اسلحه دست بگیرند ادعای جدایی بکنند البته اگر موفق بشوند شیعیان رو وادارند به خاطر زبان وقوم و....به کشتار هم قانع کنند که عمرا شیعه شیعه بکشه به خاطر این چیزهای مسخره یک عده هم که میدونند نمی تونند تو یک کشور با اکثریت شیعه جنگ داخلی راه بندازند از یک طرف هم نمیتونند بر تعصبات قومی خودشون غلبه کنند با اصرار از یاد دادن فارسی به کودکانشون تا 7 سالگی خودداری میکنند بعد بچه ها دچار مشکل میشوند تو سایت ها شروع میکنند به ناسزا گویی به فارس وایران و.....37 سال ایرانی نیست فارس نیست ترک نیست کرد لر عرب نیست ایران دست شیعیان این واقعیت امروز ایران وشما هنوز درگیر چندهزار سال قبل یا خون وقوم و...هستید

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

با پوزش کامنت قبلی خطاب به کاربر گرامی.. ساراخ ...میباشد.

به کاربر گرامی،...سازاخ.....

نوشته شده توسط: منصور سیفی

سلاملار سایین آ. ائلیار

ممنون از توضیح شما. مثل همیشه نکات بسیار جالبی را اشره کردید.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

- روشی را که شما در مورد نگارش نوشتارها مطرح کرده اید، حوزهء اخبار ها و گزارشهای ژورنالیستی و شرح تجسم شرایطی خاص از یک واقعه و یا یک پدیده است و بخش مقاله نویسی تحلیلی را در بر نمیگیرد. شما یک نوشتار تحلیلی در تئوری، و در حالت نیمه مجسم و مجسم پیدا نخواهید کرد که مانند یک گزارش خبری کوتاه و مختصر باشد....


2- اینکه خوانندگان دنبال لُپ مطلب و یا به عباریتی دنبال لقمه ای آماده هستند که در کله و دهانشان گذاشته شود، بسیار خطرناک است که همین امر، ضعف دانستنیهای عمومی و مستند در همهء اقشار جامعهء ایرانی ناشی از همین قشری نگری و سیاه و سفید کردن موضوعات است. مقاله ای هست، فقط خبری و یا سیاسی، و یا تاریخی و یا باستان شناسی و سایر عرصه های دیگر است، متأسفانه در بسیار مواقع نوینسده مجبور میشود شمه ای از همهء این مطالب را در یک نوشتار جمع آوری کند.
3- اصولأ یک مقالهء خوب باید ضوابط و قوانین و مراحل مشخص مقاله نویسی را را رعایت کند، برای نمونه یک مقاله یه عنوان کلی دارد، یک پیشگفتار دارد، که بطور فشرده آغاز و میانه و پایان مقاله را در بر میگیرد، بعد از پیشگفتار به اصل مطلب میپردازد، این اصل مطلب خود چند فاز دارد، نویسنده باید شرایط کنونی (]ist - Zustand) را بشکافد، آسیب پذیری ها، نکات ضعف و قوت و علل آنها را بررسی کند، مرحله بعدی (Soll- Zustand) شرایط ایده آل مورد نظر و پیشنهاد است که این خود به چند زیر مجموعه تقسیم خواهد شد، و در فاز بعدی آینده نگری و نتیجه گیری از این مطلب است،
طبیعی است که در چنین نوشتارهای نمودارها و تصاویر به عنوان ابزار کمکی آورده میشود. تصاویری هست که تهیّه کنندهء اوّلی به حجم آن توجهی نکرده است، و دیگرانی که میخواهند از این تصوریر کمک بگیرند و استفاده کنند، هر تغییری را در آن دهند کیفیّت اولی را از دست خواهد دا. نمونه تصویر اوّلی در مقالهء بالا که خواستم حجم آنرا کم کنم و نشد.

4- جای خودستایی و مبالغه نیست، ولی با ید گفت که بعضی از این مقالات برای بالا بردن و باز کردن بینش بعضی از افراد و خوانندگان است که خود خوانندگان بارها برای من نوشته اند. از این گذشته ایران ما در عصر روشنگری و رفرماسیون حقیقی است، بنا بر این علیرغم تلاش بسیار من مقالات کمی طولانی میشوند.

5- اینکه شما بر این دیدگاه هستید که جوهر مقالات من فقط کوبیدن مردمان تُرک و عرب هست، اشتباهی بس بزرگ است، متأسفانه من این برداشت را از شما کردم که شما اهل مطالعه و پیگیری حقیقی مطالب نیستید، و دنبال نوشته های قشری و پوپولیستی هستید. من حجم سایت ایران گلوبال را هرگز به اندازهء هم تباران شما که شبانه روز چند خواب پوپولیستی و قشری می بینند و آنرا به عنوان مقاله در سایت میگذارند اشغال نمی کنم.

6- از همهء اینها گذشته شما فکر میکنید که ما کار و زندگی و خانواده نداریم و بفکر رفاه و آسایس و تندرستی خود نیستیم و فقط حرفهء ما نوشتن مقالات طولانی است. کسانیکه دستی بر آتش دارند میدانند که نوشتن هر مقاله ای چقدر زحمت و وقت تلف میکند، چقدر از هر لحاظ در زندگی شخصی فرد مزاحمت و خلاء ایجاد میکند.آنهم چنین مقالاتی که اعصاب خردکُنی است و برخلاف میل باطنی من میباشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقاى بنى طرف، ايا بهتر نيست بجاى هويت تراشى براى اعرابى كه چند سده پيش به خوزستان و ديگر نقاط ايران مهاجرت كرده و ساكن شده اند و با افسانه سازى و داستان پردازى، براى انها ادعاى آب و خاك كنى، در يك اتاق تاريك و دربسته بنشينى و روز ها با خود خلوت كنى كه چرا مردمان جهان از نام عرب نفرت و وحشت دارند و واژه ى " عرب " به واژه هاى دشنام و توهين و فحش هاى زشت افزوده شده است . اين بيش از ٣٠٠ ميليون عربى كه در چندين كشور دنيا پراكنده اند چه تاج گلى بر سر خود و مردمان جهان زده اند، بجز مصرف گرى و زيست قارچى و شهوت رانى و شكم پرستى و توليد مثل موش و خرگوش وار بگونه ايكه يك زن عرب پس از رفتن به خانه شوهر تا زمان يائسه گى هيجگاه شكمش خالى از بچه نبوده وحتى عرب هايى كه در اروپا زندگى مى كنند داشتن ده يا پانزده بچه را نرمال مى دانند و چون افات خطرناك آرامش و امنيت مردمان بى گناه جهان را به خطر انداخته

نوشته شده توسط: Anonymous

آموزش هر زبان و به ویژه در دوران کودکی موجب کسترش ذهن خواهد شد.چه های دو زبانه و یا سه زبانه در ابتدا تا حدودی مشگلاتی را در سخن گفتن احساس خواهند کرد، اما پس از مدتی این دانشآموزان بهتر از دیگران قادر به گذراندن پله های پیشرفت میشوند. در آلمان ودر فرانسه دانشآموزان نخبه را با مخارج بالا در دبستانها و دبیرستانهای با کیفیتی بهتر روانه میکنند.
اگر شما با چپ و راست مسئله دارید، این به محدود بودن گنجایش ذهن و کشش مغزیتان مربوط خواهد بود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

منصور گرامی،
هر زبانی دریچه ی مخصوص به خود دارد که از آن به « اشیاء و پدیده ها» نگاه میکند. این پنجره در بخشی با دریچه ی دیگر زبانها یکی ست ، ولی در بخش دیگر متفاوت است. این تفاوت ویژگی دریچه و نگاه خاص هر زبان را میافریند.
در این مورد میتوان به این نوشته مراجعه کرد:
http://www.iranglobal.info/node/57036

مسئله ی « ساغ-سول» یا در فارسی که بعکس « چپ-راست» گفته میشود مربوط به همین نگاه خاص زبانی ست.
نگاه زبان ترکی به اشیاء و پدیده ها با نگاه زبان فارسی و دیگر زبانهای « تحلیلی» فرق دارد.
در نگاه زبان ترکی پدیده ی ساغ اول توجه شخص را جلب میکند و بعد سول.
در زبان فارسی عکس قضیه صادق است.
ذهن کودک از آغاز به نگاه زبان خود عادت میکند و آنرا درونی میسازد. هنگامیکه در محیط این ذهنیت را برهم میزنند
کودک « جهت یابی» خود را گم میکند.

راه درست زبان آموزی آموختن زبان غریبه بر پایه ی زبان مادری ست. نه متلاشی کردن ذهنیت زبان مادری کودک.
متاسفانه آنچه سیستم زبان آموزی بوده و ما تجربه کرده ایم متلاشی کردن ذهنیت کودک بوده است.
اینجا وجود «مشکل جهت یابی کودک» که تا آخر زندگی با او میماند کاملا سیتماتیک است.
----
به این جملات دقیق شویم:
-آغ بولودون توی گونودور( بختیار وهاب زاده).
-روز عروسی باد (سپید) است

در جمله ترکی نخست « سفیدی» ، بعد « ابر» ، بعد « عروسی» ، و در آخر « روز» و کار ( فعل» ،
توجه را جلب کرده و « ردیف» شده اند. فرعیات نخست بعد چیزهای اصلی آمده است.
اما در فارسی این پدیده ها نظم دیگری دارند و توجه را طور دیگری
جلب نموده و ردیف شده اند: روز عروسی باد (سپید) است.

در جمله ی دیگر نیز چنین است:
- آغ یئل آغ گول بیتیریر
- سپید باد ، سپید گول ، می رویاند( باد سفید" باد گرم و خشک" موجب رویش گل سفید می شود)

در نگاه زبان ترکی فرعیات نخست توجه را جلب کرده و بعد چیزهای اصلی. چنین نیز نوشته میشوند.
ولی در نگاه زبان فارسی که در مثال نخست بهتر قابل تشخیص است اول چیزهای اصلی مورد توجه قرار گرفته است.
--------
ذهنیت کودک با نظم زبان مادری ساخته میشود. ذهنیت او را برهم زدن جنایت است. کشتن روح اوست.
نوشته شده توسط: Anonymous

کشته مردۀ این قسمت مقاله ام: ( من بر خلاف طباطبايى زبان فارسى را تشخص همه ى ايرانيان نمى دانم. اين حرف گنده اى است. زبان فارسى تنها شالوده ى مليت و تشخص فارس هاست. اگر صداى مليت هاى ديگر در دفاع از زبان مادرى خويش اينهمه بلند است به دليل حفظ شالوده ى مليت خويش و تشخص زبان خويش مى باشد. مشكل اينجاست كه طباطبايى هنوز استعمارى بودن زبان فارسى را درك نكرده است. من اعتقاد دارم عليرغم اينهمه سال سلطه گرى زبان فارسى، اتفاقاً اين تشخص زبانى ما بود كه زنده مان نگهداشته است.)

نوشته شده توسط: Anonymous

در تاريخ ايران، .. استدلال فاشيستى را همين جواد طباطبايى از خود به در مى كند. او بر جايگاه تحميل و اشغالگرى زبان فارسى لم داده و دارد از زبان تحميلى تركى مى نالد! حس رهايى و اراده ى آزادى زبان تركى را به تحميلى بودنش تعبير مى كند. استبداد و قدرت و سركوب و ستم دست اوست اما اين ماييم كه به سركوبگرى و اشغالگرى متهميم. ....

نوشته شده توسط: Anonymous

مرده شور این فاشیسم بازی را ببرند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه , تمام پان ایرانیستها که اقای اقبالی و شماهم از آنها هستید, تا سلام میدهید , میگویند ما از نوه کورش هستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینده ایران حتما یا فدرال خواهد بود و یا تقسیم، در ان شک نکنید. و بزرگترین عامل ان هم همین افکار شوینیستی است که علیه ملیتها جاری است و فارسها خود را قیم دیگران میدانند و حاضر نیستند بفهممند که دنیا و ایران و مردمان ان تغییر کرده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

لمپن کسی است که دیگری را لمپن بنامد . کله طاس های چشم مغولی با لیاس شامانی و اردغان پرست ، لمپن هستند و نه حشمت رئیسی وطن پرست .

نوشته شده توسط: Anonymous

فدراليسم مدرن تنها راه جلوگيري إز جنگ داخلي در ايران است

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بنی طرف :
تنها ادم های نادان اند که در گذشته زندگی میکنند . اینها مردگانی اند که از گور برخاسته اند تا بر سر گور خودشان به زاری گریه سر دهند اینان هزاران سال است که مرده اند
قرار را بر سخنان شما بگذاریم باید ملک بنی امیه در اسپانیا و بنی عباس در پاکستان را هم به خدمت شما عرضه کنند
بیخود برای خوزستان نقشه نکشید وجب به وجب خاک ان سرزمین اغشته به خون جوانان ایران است همان زمان که امثال شما شعار معروف "به ناموس ام فحش بده اما به صدام فحش نده" سر میدادند
شما هم نوشتن "زاری نامه" برای گرفتن پول از اربابان را ادامه بده برای ما قابل درک است که زندگی خرج دارد گاهی با عملگی برای صدام گاهی برای شاه سعودی و قطری

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بولان تورک:
بی عفتی را به پای مادر کسانی میویسند که خوداش را اشکارا فرزند جلیل خان نارویی بگوید و از این پدر بلوچ و مادر تورک تنها زبان فارسی را برای اعتراض یاد گرفته باشد
وگرنه اگر پدر بلوچی شرعی ای در کار بود ایبن افتخار را به پسر اش میداد که انقدر زبان بلوچی به پسراش یاد بدهد که بتواند یک کامنت به بلوچی بنویسد (بدون کپی پیست)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محمد امینی در کنفدراسیون به ممد لنین معرف بودند، حالا که با انکار تبار ترک خود، برای پانفارسیسم سینه می زند و بخاطر پانیرانیسم و یکپارچگی ایران گلو پاره می کند، حتما اینبار هم لقب خشایارشای بی ترمز را از پانیرانیستها خواهد گرفت