Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: lachin

دوستان....کنجکاوی کاربر گرامی ( توسط یکنفر ) باعث شد که ما هم به جستجوی این شاعر ( آزاده پرست عبدل جعفراف شاماخی) در اینترنت باشیم ولی همانطور که ایشان ذکر کردند شعر این شاعر (( گمنام)) فقط در سایت های پان ایرانیست ها پیدا میشود ولی از خود شاعر خبری نیست. خوبی این جستجو این بود که در سایت های پان ایرانیست ها با دو کشور دیگر آشنائی پیدا کردم که متاسفانه هنوز پرچم این کشور ها در سازمان ملل متحد نیست. یکی از این کشور ها ( ایران شمالی ) است و دیگری ( جمهوری باکو). تنها با یک نظر سطحی به این سایت ها معلوم میشود که به این زودی , این کشورها یعنی , ایران شمالی , ایران جنوبی , ایران شرقی و ایران غربی همرا با جمهوری باکو به ایران مرکزی ملحق خواهند شد تا آرزوی دیرینه ( خصرت آیت الله کورش ذولقرنین ) عملی گردد. در ادامه نظر در باره این ایت الله کورش جدید می خوانیم که ...

بر اساس یافته های جدید , ذوالقرنین همان کوورش است.

((( ذوالقرنین یکی از شخصیت‌های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده‌است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده‌است. تا یک قرن گذشته کمتر مفسر اسلامی ذوالقرنین را کوروش دانسته است. اما یافته های جدید نگرش تازه ای را بر روی مفسران قران باز کرده است.))))...................................
دوستان همانطور که متوجه هستید , کارخانه های ذوب آهن و استخراج ( مس) بیش از 2500 سال پیش در ایران باستان مخصوصآ در شهر های اصفهان و کرمان رایج بود . علم « متالوژی» یکی از رایج ترین علوم های درسی دوره هخامنشیان بود و بدان جهت این سد عظیم را تنها با دو فلز ( مس و آهن ) ساختند.. اول با آهن درست کردند و چون دیدند که آهن در جوار آب و هوای مرطوب « زنگ» زده و پوسیده می شود و از بین میرود , روی این سدّ آهنی را با (( لعاب از جنس فلز مس)) کشیدند تا این سد تا ابد نه در فلات ایران بلکه در ( مغر و افکار پان ایرانیست های رنگارنگ ) بماند. مسدود کردن اافکار پان ایرانیست های رنگارنگ با این سد ّ فلزی باعث شده است رسوبات مغزی 2500 انباشته شود و در عین حال افکار جدید و عملی و رویدادهای تاریخ در این چندین قرن نتواند به مغز این آقاایان (( رسوخ)) پیدا بکند . در ضمن اضافه بکنم که هنوز هم بین آیت الله های دوره هخامنشی اختلاف نظر وجود دارد که قبر این آیت الله کورش را در پاسارگاد از سنگ و گِل می ساخنتد بهتر بود و یا از آهن و مس. آمیـــــــن یـــــآ ربّ العالــــــــمیـــــن....اهورا پشت و پناه ما باشد.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

در پاسخ به خواننده گرامی و نویسنده کمنتار "فرستاده شده توسط آقای اقبالی"
این قضاوت شما، برای من یادآور شعر سهراب است:
"چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد".
خدمت شما عرض کنم که قضاوت شما بدون اگاهی از نظام اندیشه سیاسی من نسبت به کسب قدرت بیان شده است. جهت آگاهی شما؛ هدف من نه کسب قدرت بصورت فردی، نه گروهی و نه حزبی، بلکه تدارک سیاسی انتقال قدرت بمردم و تعیین سرنوشت ملت ایران توسط خود می باشد. این هدف آزادیخوانه، دمکراتیک، لائیک و تبعیض برافکنانه از مجرای تشکیل ازاد و دمکراتیک مجلس موسسان نظام نوین میسر است.
قضاوت شما در باره جناب کاوه جویا هم، سطحی و بدون منطق است. متاسفانه شما تفاوت مبارزه سیاسی - روشنگرانه علیه آدمخواران پان ترک را بحساب ضدیت با مردمان شریف ترکیه و آذربایجانی ها می گذارید.

ایراندوستی آقای کاوه جویا و من، مرزهای قومی، دینی و نژادی ندارند؛ زیرا خاستگاه ما انسان است!
"چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید"

با مهر و احترام
نوشته شده توسط: Anonymous

"كمونيست" طرفدار تماميت ارضي و ضد پيشه وري، پديده جديدي است!

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله تقدیم میشود به "خراسانی" و پیروز و بشریت حیران و بقیه "اذری" عاظری" عاضری" گویان سایت ایران گلوبال
تا ابد هم که به سبک کامنت نویسی تان ادامه دهید میفهمید که " تورک همیشه تورک است و تر و خشک هم ندارد" و هرگز و هرگز و هرگز با ایرانی دوستی ندارد
پس به امید نابودی اذربایجان چه شمالی چه جنوبی
درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ، انگبین ریزی و شهد ناب

سرانجام گوهر به ‌کار آورد
همان میوهٔ تلخ بار آورد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با پوزش، منبع بخش دوم مطلب نیز قید شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از ائلیار بخاطر این مطلب
با این که طرز فکر من با ائلیار 180 درجه فرق دارد و در گذشته با هم درگیری لفظی داشته و در آینده هم خواهیم داشت ولی از این که اینبار برای افشای این قوم جاعل و اداباز و فیریلداق آستین را بالا زدند تشکر می کنم . در اینجا می خواهم به یک شاه نکته کلیدی در مورد این مطلب جعلی هم اشاره کنم و آنهم در مورد اسمی است که برای این شاعر مجعول و مجهول انتخاب کرده اند. ما متاسفانه در آزربایجان شمالی اسم های عجیب و غریب زیاد داریم مانند علی اصگر علی اکبر قدرت همبت ممیش زاده الهام علیف مهربان علیوا سیاوش نوروزف همین گده بی(YAP) و ... که همه یادگاری از شعوبیه گری و شعیه گری است ولی این اسم عبدل جزو مواردی است که در شمال آراز امکان استفاده اش در حد صفر است در مورد استفاده از اسم شاماخی هم همین طور و اگر هم استفاده شود مانند خویینسکی یا شوشینسکی بکار می رود و

نه اینطور که به این عبدل خان فریلداقچلیق وصل کرده اند. در انتها همچنان منتظر توضیحات یا عذرخواهی جناب کاوه جویا هستیم
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئولین محترم ایران گلوبال . با سلام. ایم مظلب شامل سه بخش است. بخش اول مقاله پیشه وری بزرگ است با ترجمه من کوچک. بخش سوم اعلامیه فرقه دموکرات آذربایجان است. بخش دوم نوشته کیست؟ من امضای نوشته را پیدا نکردم. لطف کنید و انرا مشخص فرمایید.تا دقیق شود.
با احترام
سیروس مددی

نوشته شده توسط: Anonymous

پان ترک به چه فلاکت و چانه زنی های ارزانی افتاده که مدام به بحث های زرگری حیدری نعمتی در این سایت ایرانی مجانی ادامه میدهد و دیکتاتورها در مملکت بجان مردم افتاده اند . اینها که خود را دشمن زبان و مردم فارس میدانند مدام فارسی نویسی را میخواهند به دیکران یاد بدهند .
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو !--- فردوسی کبیر سرود .

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شما واقعا دلتان برای ایران می تپد و استقلال آذربایجان جنوبی آلاهواز بلوچستان یا ترکمن صحرا شما را اشفته کرده است باید در این 90 سال جلو ترک .. یا عرب ... و تحقیر و تمسخر را می گرفتید. امروز اشفتگی شما نتیجه بی فرهنگی و نژاد پرستی شما بوده و است. آیشان از کلمه دکتر استفاده کرده است که جای بسیار شهبه است که مقاله علمی از طرف یک دکتر نباید از معده برون آید. اوضاع سیاسی و هویت طلبی و حتی استقلال طلبی در بین ملتهای موجود نشان از چیزی دیگری است اما این بی سوادان در رویاها و توهمات رضاخانی سعی در انکار و حتی ایجاد تئوریهای واهی برای تسلی خودشان اقدام می کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

قانون ۸۰ـ۲۰ را در نظر بگیریم ۸۰٪ (شاید هم بیشتر) از کسانی که قبلاً طرفدار کمونیسم بودند با این نوشته موافقند، هر سیستمی باید خود را هر ۴ یا ۵ سال محک بزند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده این مقاله در کدام زمان زندگی می کند و خیالات ....ش را بر اساس چه تئوری ها و واقعیت ها بیان می کند. یک سری کلمات و جملات کلیشه ای که در پان فارسهای نزاد پرست خواستار دارد نوشته است. فکر می کنم از رشد و توسعه حرکتهای هویت طلبانه در میان ملت های موجود در عیران هیچ خبری ندارد و به جای تحلیل واقعیت مثل 90 سال گذشته آگاهانه در انکار بی سوادانه ان اصرار می ورزند

نوشته شده توسط: Anonymous

جعل کاری پان ایرانیستها اظهر من الشمس است:
دوستان به تصاویر زیر نگاه کنید . در مورد هر تصویر توضیح میدهم .
1 _ تصویر بالا ، الهه نیکه در شهر افسوس ترکیه است که یک الهه یونانی است . این توضیح خود باستان پرستان در مورد این الهه .
https://www.dropbox.com/s/p4zo95d8r2jspun/%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%87%20%D…


نیکه الههٔ پیروزی در افسانه‌ های یونان باستان بود که دختر پالاس و استوکس شمرده می‌ شود. او بیشتر به عنوان یک نماد شناخته شده است. به صورت دختری بالدار با تاج پیروزی تصویر می‌ شود. نام شرکت نایکی که کفش و دیگر وسائل ورزشی می‌ سازد از نام این ایزد بانو گرفته شده است.
حالا به تصویر پایین در طاق بستان کرمانشاه خودمان نگاه کنید . آن چیزی که باستان پرستان به ما به دروغ در مورد این الهه توضیح داده اند این است .
2 _ آناهیتا یا اَردَویسور آناهیتا در زبان اوستایی نام یکی از الهه‌ گان ایرانی و آریایی و یک پیکر کیهانی هند و ایرانی است که ایزد بانوی آب‌ ها پنداشته و ستوده می‌ شود و از این رو با نماد هایی چون بار وری، شفا و خرد نیز همراه است.
با کدامین بی شرمی چنین جعلی در روز روشن تحویل ما داده اند !!! چطور ممکن است الهه نیکه دقیقا کپی برابر اصل الهه آناهیتا باشد ؟؟!!! هر دو بال دارند ، هر دو در دستشان حلقه دارند ، هر دو زن هستند و هر دو از نظر قیافه شبیه هم .
طاق بستان سازه ای هلنی است که کلنی های یونان در ایران ساختند یا سازه ساسانی ؟ شما نشانه ای از ایرانی و ساسانی بودن این سازه می بینید ؟ ما متهم به چه چیزی هستیم که اینها را می بینیم و مطالعه می کنیم ؟؟ طاق بستان یک سازه ای کاملا هلنی یونانی است که به نام ساسانی جعل کرده اند و به خورد ما داده اند .
https://www.dropbox.com/s/p4zo95d8r2jspun/%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%87%20%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C.JPG?dl=0
نوشته شده توسط: Anonymous

مطمئنا اگر شما روی کار بیائید بدتر از جمهوری اسلامی خواهید شد. آقای کاوه جویا قبری را نمانده که کنده باشد تا بر علیه تاریخ و زبان تورکها مطلب پیدا کند. فردا قدرت در دستش باشد معلوم است.بهتر است همان جا باشید که هستید

نوشته شده توسط: Anonymous

حرکت نژاد پرست و فاشسیت پان ترک  برآمده از بتن دردهای مردم آذربایجان نیست. سیر تکاملی آنرا از فرقه دموکرات به رهبری پیشه وری که بر بستر حضور ارتش سرخ بوجود آمد تا فراکسیون ترکها که بر بستر مادی نظام ولایت وقیح به رهبری لوش و لجنی مثل  نادر قاضی پور شکل گرفته نگاه کنید . چگونگی این سیر "تکاملی" تداعی کننده تکامل بادمجان است که از عقب رشد میکند. این جریان " دم بریده " است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه نظر---القصه ارجاسب نامی که ازتوبه واصلاح پذیری گشتاسب نامی دریک مملکت دیگر خونش به جوش آمده ودهانش کفکرده فی الفور بسیج قشون کرده وبه جنگ این مومن تازه مسلمان میشتابد.از قضا چون همان طور که رسم روزکاراست تمام پیش بینی هاقرارنیست که مطابق میل وپسند طراحان آنهاازآب دربیایند این بارهم کاربرعکس میشود وقشون ارجاسب تارومارومنهزم وخودش هم دسگیر شده وسواربرالاغی بخت برگشته ودمبریده روانه مملکت خودمیشود که شای دوباره همتی کرده وباعده عده بیشتروقویتری این جنگ ناتمام رابه سرانجامی برساند.کاری که درتمام طول وعرض تاریخ هیچ سردارفاتحی مرتکب نشده بود وباهیچ عقلی هم جوردرنمی امد که مار زخم خوردهایراازسرتفنن وتفریح مجال دیگری بدهند.رفرنس عمده این کشف جالب تاریخی هم چیزی نیست جز شاهنامه ! که نقل قول های تاریخی اش حرف نداردعلی الخصوص که به زبان شعرهم میباشد که دیگرردخورندارد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« شعر در دهها سایت و نشریه» یعنی « منبع»؟ شما هنوز معنی منبع را نمیدانید.
این به اصطلاح شعر در کدام رسانه ی جمهوری آذربایجان درج شده ؟ آدرس آن نشریه لازم است ارائه بشود و
گرنه « مطلب ساختگی و جعلی» ست.
نه نثر مال شمال است و نه فکر. و نه منبع دارد. و نه همچو کسی در شمال و جود دارد که چنین «لهجه و زبانی در نظم» استعمال کند.
این « حرفهای هوایی» بافته ی خود پان فارسیسم است که یکی می بافد و همه از روی همدیگر کپی میکنند. و الکی تبلیفات
راه میاندازند.
منبع شعر را در نشریه ی جمهوری آذربایجان درج کنید.
نه خود فریبی کنید و نه دگر فریبی.
-----
هم وزن آوردن مصرع « امضالاندی مقاوله» ، با مصرع « دوشدو بؤیوک بیر فاصله» نیز باز دم خروس را نشان میدهد.
هیچ ساعری در شمال چنین غلط کاری پیشه نمیکند که در دیگر ابیات نیز ادامه دارد:

« منه ده وئرمیشدی آتام» - « من گئدیرم حاقّا چاتام» که تنها با « آتام و چاتام» میخواهد غلط کاری - بی وزنی-« منه ده وئرمیشدی» را با « من گئدیرم حاقّا» به خورد خواننده بدهد. که در وزن ربطی به هم ندارند.
این غلط کاری تا آخر ادامه دارد و با کلمات پایانی مصرع ها رویش سرپوش گذاشته میشود.

مطلب از وزن آزاد بود ، مسئله فرق میکرد .
وقتی « نظم» در نوشته مطرح است لازم است آنرا هم نشان دهد.
و عدم آن « جعلی» بودن نوشته ست که هیچ ربطی به زبان شمال ندارد.
El bilir ki, sən mənimsən
Yurdum, yuvam, məskənimsən
Anam doğma vətənimsən
Ayrılarmı könül candan
Azərbaycan, Azərbaycan
این زبان شمال و زبان شاعر شمال است که ورغون نوشته.
زبان شمال با زبان جنوب عوضی گرفته نمیشود. این تفاوت حتی در شعر شهریار با شعر دیگر شاعران شمال نیز وجود دارد.
که « دو لهجه ی» متفاوت اند. نمیشود لهجه ی جنوب را به جای لهجه ی شمال قالب و جعل کرد.
لهجه ای که در نوشته ی « عبدل جعفر اف شاماخی» آمده لهجه ی جنوب است و نه شمال. که در کامنت قبلی مثالش را آوردم.
جاعلین حتی زحمت نکشیده اند که بدهند یک شخص اهل شمال مطلب را با لهجه ی خودش بنویسد. خیال میکنند
هر چه نوشتند میتوانند به نام شمال قالب کنند.
-اصطلاحات- طرز جمله بندی- چگونگی وزن- چگونگی لهجه- ووو مشخص کننده ی تفاوت بین زبان شمال و جنوب است.
گنجشک را به نام قناری نمیتوان قالب کرد- حتی با رنگ کردن آن. که البته اینجا زحمت رنگ کردن را نیز متحمل نشده اند.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

درود و احترام خدمت جناب موحدی گرامی؛
ممنون از کمنتاری که لطف کردید و نوشتید. در تائید و ادامه سخن شما باید عرض کنم که عصر استبداد شاهی و دینی در ایران بپایان رسیده و جامعه تشنه آزادی، دمکراسی، امنیت و ارامش است. اما همانطور که آگاه هستید چاه ها و چاله های زیادی در راه آزادی حقیقی مردمان ایران وجود دارد که اگر یک اراده سیاسی آگاه، دوراندیش، سکولاردمکراتیک، ایراندوست و قدرتمند در کانون تحولات سیاسی آتی قرار نگیرد، هزینه رهائی ایران از زیر سلطه دشمنان تاریخی اش، سنگین تر خواهد شد.
ایران بیش از هر زمان دیگر به هوشیاری، درایت و فداکاری فرزندانش نیاز دارد!
بامید پیروزی راهمان!

نوشته شده توسط: Anonymous

تو فقط یک دانه از آن نشریه های ازربایجان شمالی که این عبدل خان فیریلداقچیلیق در آن این شعر را گفته معرفی کن تا ما هم رویمان کم شود . در ضمن 200 سال قبل یا همین 15 سال قبل کدام سایت کدام اینترنت وجود داشت که شما بعنوان منبع آن رامرجع می دهی. تو بهتره همیشه اسمت را مخفی نگه داری تا کسی نشناستت چونکه هنوز فرق مرجه و منبع ....

نوشته شده توسط: Anonymous

با عرض سلام. لطفا به حرفهای آقای حسن اعتمادی در لینک زیر گوش کنید
https://www.youtube.com/watch?v=qRZzm7T4t00
آیا میشه به مبهمات طرق برگزاری این سمینار چشم پوشید. دولت ترکیه با برگزاری این سمینار دنبال چه سیاست است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

حرفها و افشاگری جناب "حسن اعتمادی " در باره تجزیه طلبان آذری و عرب بار دیگر نشان داد که ایرانیان نباید هیچگونه بحث و همکاری با این گروه داشته و در جلسات و سمینار و کنفرانس های دروغبن و توطئه گرانه آنان شرکت کنند . اینها که اساس کارشان بر اساس شارلاتانیسم سیاسی ، دروغ و فریب و جعل و تحریف و دشمنی با تمامیت ارضی ایران و کینه به مردم فارس و ایرانیست ، فقط قصد فریب و انحراف اپوزیسیون ضد آخوندی ایران را دارند تا به اهداف پلیدشان که در خدمت آنکارا و ریاض و تل آویو است ، برسند . با تجزیه طلب خائن و ستون پنجم دول بیگانه ، فقط باید با مشت و سنبه زور و قدرت 70 میلیونی مردم درون ایران سخن گفت تا آنان تار ومار و لت و پار شوند و یاد آزادی قره باغ و شهر حلب بیفتند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سازمان چپ اکثریت وقتی با این عبارات به کاسترو اشاره میکند می نویسد : « دست‌آوردها و ناکامی‌های سیاسی »
«کاستی‌ها و خطاهای فیدل کاسترو و هم‌نسلان وی»
منبع اطلاعه ی سازمان اکثریت در همین سایت-پیام هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
آن وقت ایجادی ادعا میکند:
« تمام سازمانهای سیاسی اپوزیسیون چپ با احترام و ستایش از مدل کوبا دفاع کردند»
این کار یعنی « خود فریبی و دگر فریبی » . از سوی یک شخص به اصطلاح « استاد جامعه شناسی».
که بدون فاکت و سند هرچه ایده لوژی ناسیونالیستی خود حکم میکند بیرون میریزد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب ایجادی به درستی میفرمایند " وابستگی ذهنی و روانی به اسطوره های ایدئولوژیک هویتی، آنچنان نیرومند است که تاریخ نمی تواند به راحتی آن را تغییر دهد. " و چرا باید اسطوره را تغییر داد ؟ " اسطوره " اگر چه نه یک " واقعه " بلکه پاره ای از تاریخ است و قابل تغییر نمی باشد.

در اینکه فیدل یک " دیکتاتور " بود و آرمان های غیر عملی کمونیستی داشت شکی نیست اما آیا باید او را هم ردیف هیتلر و استالین و خمینی دانست ؟ که " با داس طبقه برتر بر فرق طبقه های غیر کارگری و بورژوا زد " ؟ قربانیان داس " دیکتاتوری خونخوار " کاسترو چند در صد قربانیان هیتلر و استالین و مجموعه قربانیان " بورژوازی " در کره, ویتنام , لائوس, کمبوجیه , شیلی, آمریکای مرکزی, افغانستان, عراق, لیبی , سوریه و دیگر کشوری آسیا و آفریقا میباشد؟ یک صدم ؟ کمتر ؟ بیشتر ؟ و آیا تعداد قربانیان انقلاب کوبای کمونیست حتی با تعداد قربانیان

انقلاب " پینوشه " بورژوای " مورد حمله قرار نگرفته شیلی, قابل مقایسه است ؟ و اگر نه ششصد بار بلکه یکبار کسی قصد جان جناب ایجادی را بنماید و به خانه او حمله کند واکنش ایشان چه خواهد بود ؟ برای کم کردن سوالات, آیا سیب را با پرتقال و کشور های فلک زده آمریکای لاتین را با کشورهای شمال اروپا و کره شمالی را با کوبا مقایسه میکنند ؟ کوبا را باید با هائیتی و جاماییکا و پرتوریکو و همسایگان او که از نعمت آزادی و دمکراسی " بورژوایی " بر خوردارند مقایسه کرد. و در خاتمه جناب ایجادی و دیگر منتقدین فیدل کاسترو, در کدام نقطه از جهان, وضعی را به وجود آورنده اند که به قول جناب رضا علامه زاده - که قبلا هم به آن اشاره کردم - مادران شب ها سر راحت به بالین میگذارند و مطمنند که فرزندان آنها تا سطح دانشگاه مجانا قادر به ادامه تحصیل بوده, تا آخر عمر بهداشت مجانی داشته و و تمام بیماریهای واگیر های HIV تحت کنترل درآمده و حتی در کشور فقیری چون کوبا کسی از گرسنگی نمی میرد ؟ از این همه دور گود نشینان, لطفا فقط یک نفر را نام ببرید که چنین دست آوردی داشته و پس از آن به کاسترو بگویید که " لنگش کن " و " گر تو بهتر میزنی بستان بزن " . کاسترو صرفنظر از مرام و مسلک یک اسطوره است که قابل تغییر هم نمی باشد.
http://news.gooya.com/politics/archives/2016/11/220622.php
نوشته شده توسط: Anonymous

پانترک از دیدن این شعر زیبا و حماسی بدجوری سوخته است. بخودش زحمت نمیدهد سرچ کندو ببیند این شعر در دهها سایت و نشریه وجود دارد. از فرط سوزش فریاد میکند کو منبع! از آقای جویا برای چاپ این شعرزیبا سپاسگزاری میکنم. درود بر مردم ایرانی تبار جمهوری آذربایجان هموطنان فرهنگی ما.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائیلیار، از کی شما دوباره کمونیست شده اید؟ تازه مگر مقالات خودتان در مورد پیاز تا بادمجان و شعر تا بیشعر که هر هفته در ایران گلوبال پخش میشود از دریچه تخصص بیرون میجهد؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

گفتگوی آقای حسن اعتمادی با تلویزیون میهن در بارهء سمینار استکهلم. آقای حسن اعتمادی در سمینار شرکت داشته و مسائلی را توضیح میدهند که مفید میباشد، بویژه انتشار جزئیات این سمینار در رسانه های پر تیراژ ترکیه جالب میباشد.

https://www.youtube.com/watch?v=qRZzm7T4t00

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشه وری نتوانست با اعمال حزب توده، سرسپردگان استالین مرزبندی کند و این باعث شد که مرز بین حزب توده و فرقه دمکرات آزربایجان مخدوش شود ، اعدام ملاکین آزربایجان و برخورد غیر اصولی حزب توده با تجّار بپای فرقه دمکرات نوشته شد، و نتیجه اش این شد که قبل از تجاوز ارتش پانفارسیسم به آزربایجان بعد از توافق شاه و استالین، دروازه کلیه زندانها باز و همه خلافکاران آزاد شدند و حزب توده تمام تجهیزات سنگین نظامی را همراه با پرسنل نظامی حزب توده به شوروی رفتند و فرقه دمکرات با سلاحهای ابتدائی از پشت توسط خلافکاران رها شده از زندان به همراهی خانزاده هائی پدرانشان بدست حزب توده اعدام شده بودند مورد هجوم واقع شدند و از روبرو هم با توپخانه سنگین ارتش پانفارسیسم رودرو شدند،

نوشته شده توسط: Anonymous

محسن جان مرگ من ادای روشن گری را در نیار. همه کارهایتان جلو چشم ما است

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« منبع به اصطلاح" شعر"» در نشریات جمهوری آذربایجان داده نشده است. این هم روشنه. چنین چیزی نثر شمال نیست.

اصطلاح « آتا یوردوم» در ادبیات آذربایجان مصطلح نیست. « آنا یوردوم ana yurdum» می نویسند.
به جای «سالامیمی یئتیر» که در طرف ایران مصطلح است- البته نه این صورت - بل به شکل سالام یا سلام یئتیر؛ و نه سالاممی یئتیر. در نوشته های شمال عمدتا سالام چاتدیر یا « salamımı çatdır» کار برد دارد.
اصطلاح معمول Ana yurdum Azərbaycan است ونه آتا یوردم. « آتا یوردوم» اصطلاحی جعلی ست مختص پان فارسیسم.
واژه ها و اصطلاحات نوشته نشان دهنده ی « جعلی» بودن آن است.
- هم فکر جعلی ست
- و هم نثر و اصطلاحات
------
مثل وجود استوانه ی حقوق بشر کوروش به زبان چینی.

این نوشته ی تبلیغاتی و از نظر ادبی، « ساختگی»، مرکز تولیدش سایتهای « پان فارسیسم» است.
که بدون منبع چنین چیزی را جعل کرده اند.
با آوردن « یومولدو » و « یانیق لی» در دو مصرع و مثلا هم قافیه کردن آنها- که نیستند- دم خروس از زیر عبا پیداست.
در شمال هر کودکی میداند که این دو واژه هم قافیه نیستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام چنگائی، به محض درج کامنت، در یک چشم بهم زدن، امتیاز دهی های فله ائی ٣١ + به نفع شما و ٣١- بر علیه منقدین و پرسشگران شما سرازیر می شود، تقریبا در تمام کامنت ها از بالا تا پائین صدق می کند، بنظر خیلی عجیب می آید!! روزه خوانها بالای منبر به محض اینکه در مورد سوار شدن حضرت ابوالفضل بر اسبش چیزی می گفتند مردم های های می زدند به سرشان و گریه می کردند، صبر نمی کردند بقیه ماجرا را روضه خوان تعریف کند، شاید ابوالفضل می رفت پیش نعلبند، به تصور من عملا این بسیجیان امتیاز ده، کار امتیاز دهی را لوث کردند. بدینجهت بهتر است مراجعین محترم ارقام ٣١ + و ٣١- از امتیاز دهی را بی تاثیر در نظر بگیرند،

نوشته شده توسط: Anonymous

محسن خان! پانکرد عزیز! پاسخ شما به ناسیونالیسم کرد و تروریستهای مسلح کرد که درعراق و سوریه به پاکسازی ملل غیر کورد دست می یازند، خانه هایشان را بر سرشان خراب میکنند، برای ایجاد کردستان بزرگ با بمب گذاری اماکن عمومی را با خاک یکسان میکنند، چهار میلیون ترک سوریه و عراق را از خانه و کاشانه و سرزمینشان رانده اند، با خصلت زیاده خواهیشان درمناطق ترکیه و آزربایجان ادعای ارضی دارند، و با اعمال تروریستی به قتل عام مردم عادی میپردازد چیست!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

لحن این نوشته، شبیه نوشته های آقای تبریزی ستاره دار است. در ضمن آقای کاوه جویا لازم است یکه تازی را کنار بگذارد به این نکات دقت بفرماید که تکرار مطالب تکراری مثل مطلب بالا گرفتن وقت خوانندگان و وقت تلف کردن است. لازم است مسئول کامنت این نکات را رعایت کند و در سایت دیکتاتوری راه نیندازد. باتشکر.

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

آقای تبریزی, کیسه های پر از پوئنهای مثبت و منفی را اینبار مصرف نکردند. ظاهرا امروز روزه اخلاقی گرفته اند. عبادت قبول!

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

اینکه دشمنان ما همانند آقای کرمی با عینیات جامعه بیگانه هستند موهبت بزرگیست. بسیاری از ایرانیستها از جمله آقای کرمی نهایتا غافلگیر شده, مبارزه را باخته و با مقصر خواندن یکدیگر به جان هم خواهند افتاد.

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی جان! شما قرار بود چند ماه پیش در مورد سیاستهای کشور گشائی پانکردیسم نسبت به کشورهای همسایه خاور میانه، مطلبی تقدیم خوانندگان کنید. خوانندگان هنوز هم چشم انتظار مطالب پانکردیسم تان هستند. با تشکر دوستانه.

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشه وری اشتباهات زیادی کرد که نتیجه اش را دید و پتانسیل استقلال آزربایجان را به باد داد و نهایتا در آزربایجان شمالی با دستور استالین و به دست یک ارمنی ترور شد. با این حال آن حرکات در آن زمان تجربه خوبی برای مردم آزربایجان جنوبی شد تا مسائل را عمیقتر ببینند و اولا فرق دایه مهربانتر از مادر (فارس و روس) را از ترکیه و جهان ترک بهتر بفهمند. اگر همان موقع مقداری دیپلماسی به خرج می داد و با کانال ترکیه با ترومن وارد مذاکره می شد و به جای رفتن به تهران و امضای آن تسلیم نامه به واشنگتن می رفت کار به اینجا نمی کشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشه وری برای نجات آذربایجان به هردری میزد .اووزن وتوان خودوابرقدرت هارا خوب میدانست ومیسنجید.تمامی گفته های او درآن ظرف زمانی ومکانی سیاست های قدرت هاومناسبات آنها قابل دفاع هستند.برای قضاوت در باره وقایع هفتاد سال قبل که صحنه شدیدتزین جنگ های تاریح وتغییرات وتحول های لحظه ای بودند ذهن بازتری بایدداشت.برایندرفتار واعمال است که به فهم حوادث کمک میکند.گفته های دیپلماتیک همگی تابع شرایط وضع موجود هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

این اعلامیه که با نام فرقه برای عوامفریبی داده شده در حقیقت روح توده ای و سرشت تجزیه طلبی چپ را در روح خود دارد . پیشه وری مردی میهنپرست ایرانی بود که فریب دستگاه کا ک ب و حزب توده ایران را خورد. این افراد در محیط و فضای حزبی توده ایسم شرف و ملیت و دین و امال ملی خود را قربانی مشتی خرافات لنین و استالین کردند . از اینکه پیشه وری به دامن شیطان سرخ غلطید باید متاسف بود ولی این سرشت چپ است که که از یک خادم ایرانی و ملی گرا و ازادی خواه یک خائین تجزیه طلب میسازد . پیشه وری به دست خود عوامل فرقه گشته شد .باید در واقع به خونخواهی پیشه وری برخاست ونه به دنبال اهداف حز ب توده و فرقه روسی دمکرات . باید از شرافت سیاسی پیشه وری که مدافع تمامیت ارضی ایران بود به دفاع بر خاست و مشتی مرتجع توده ای و عوامل دولت روس را افشا کرد . خطا وجود دارد

و پیشه وری متاسفانه در باره ماهیت ضد ملی حزب توده و نوکر صفتی فرقه و دولت روس دچار خطا شد .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایجادی گرامی، آنچه به عنوان متخصص ازبر کرده عملاً در نوشته خود فراموش کرده است. و خیال میکند مقاله نوشتن یعنی
تبدیل شدن به « ماشین تبلیغات» . و اینجا تبدیل شدن به ماشین تبلیغات ضد چپ. که هیچ نیازی به « دقت و منطق و استدلال و سند» ندارد. و اینهم طبیعی ست برای کسی که « حتی قدرت شناخت حرکت فاشیستی پاسارگارد» را ندارد و آنرا در مصاحبه با بی بی سی مترفی ارزیابی میکند. انتظار شناخت چپ جهانی و ایرانی از چنین فرد « ناسیونالیستی» البته که بعید است.

چپ اگر با این « پروپاگاند ها» خم به ابرو میاورد اکنون دیگر نامی نداشت. چپ بیش از دو قرن است که به این تبلیغات عادت کرده است.
تا « استثمار و تبعیض و ستم» در جامعه ی بشری هست کمونیسم زنده است. چه به صورت ایده لوژیک و چه به صورت « غیر ایده لوژیک» آن.

آدم متخصص وقتی بدون « فاکت و استدلال و منطق» چیز می نویسد ، در درجه اول « فاتحه ی خرد» را میخواند.
و خود را به راحتی به یک « ماشین تبلیغات خود فریبی و دگر فریبی» تبدیل میکند.
وقتی از « چپ ایرانی و جهانی» مینویسد دیگر نیازی به « نام بردن از حزب و سازمان و گروه و شخص و کتاب و روزنامه و فاکت نوشتاری و تاریخی و سند ندارد» .
همه چیز را « فله ای» مثل سیب زمینی در گونی کرده رویش « اخ» می نویسد.
این است « جربزه ی تخصص شونیستی».
با این مایه برای ایشان ضروریست « کلاس نقادی» طی کنند.
مقاله ی کسی که متخصص است، و با عدم رعایت « اصول نقادی» چیز مینویسد، قاعدتا قابل انتشار نیست.
ولی چه میتوان کرد، اینجا ایران گلوبال است . « کی به کیست».
« تانالی چالیر- توربالی اویناییر»
آنکه گوشواره زده مینوازد- و آنکه توبره به تن کرده میرقصد.
نوشته شده توسط: Anonymous

داشتم میگفتم وباحوصله واغتنام وقت اریکروز تعطیل به جرءجزءگفته هاوافاضات همنشین عزیز پاسخ داده ونقطه پایان راهم فشرده بودم که یکباره خبررسید که برق رفت ! حالا آن چه را که به یاد مانده جمع وجور میکنم باشد که به عرضه اش بیارزد. شاید گفته شود که این مطلب حداکثرارزش نگاهی گذرا ازسزکنجکاوی داشته وارزش توجه بیشتری نداشت چه برسد که دوباره نویسی شود آنهم باتلاش برای یادآوری آنچه که بارفتن برق رفت وروب هم شده بود.علی ای الحال باخواندن مقاله مطالبی برایم روشن شده ونیزعلامت سوال بیشتری نیزظاهرشد.نخست این که برخلاف ادعاهایی که میشوداین آئین های تعزیه داری وماتم سرایی نه ابداعی اسلام بلکه ازآداب ورسوم به جامانده ازاعصار وقرون گم شده درتاریخ اهالی نواحی بلخ وآن طرف هابوده که به مروزمان وبیاری تشیع درپهنه وسیع زیست وزندگی ما جاری شده ونفوذیافته است.

کمااین که نواحی مازندران وگیلان وآزربایجان وتالش وکردستان خلاصه کوهستانات علی رغم برپایی مراسم سوگ وعزادرمناطق شیعه نشین شان ازروحیه شادتری به نسبت اعقاب آن طرفی ها برخوردارند که درسایر آیین های ملی وغیرمذهبی وبالاخص درموسیقی ورقص وورزش های آیینی محلی هنوزهم آشکارهستند. دومین مطلبی که باخواندن این مقاله این باربرابهامات من افزود مربوط به سرتیتر این رساله بودکه بارعایت دقیق اعراب گذاری روی رسم الخط عربی خودنمایی میکرد.تاجایی که میدانیم خطوط به کاررفته درمتون وکتیبه های باستانی ایرانی یاپارسی ازمیخی های ملل وتمدن های گوناگون ومتنوع هزاران ساله تاآرامی سامی همگی کاملا یا به صورت غالب فاقد علائم واعراب بودند .این که این کلمه مندرج درسرتیتر چگونه به این اصوات ملبس شده جای سوال ورفع ابهام دارد. بحث دیگراین که کاش نویسنده شکل وعکس ویا حداقل رفرانسی ازنسخه اصلی پهلوی اشکانی مورداشاره ارائه میکردندواگرهم این ارائه سند غیرممکن است حداقل صورت کنونی موردادعایشان راکه خط پهلوی پارسی عنوان کردندنشان میدادند که برای اثبات ادعایشان بیشتر ترازنماش آن جنگاورمغول به دردشان میخورد. رساله معتقداست حوالی سال های پانصد میلادی زرتشتی یک دین جدیدی بوده که دراین باره باید که خودجواب گوی معتقدین به سابقه چند هزار ساله این دین واصالت آن علامت فروهر به عنوان سمبل مقدس زرتشتی گری باشند که موضوع این بحث نیست.ادعاشده که این رساله هزاروپانصدساله توسط یک آلمانی دریکصد سال پیش ترجمه شده ولی اشاره نکردندکه ازچه زبانی وبه چه زبانه وباچه خطی نوشته شده بود.وتنها عامل باور خواننده بایستی که تاثیر عظمت نام یک دانشمنئ آلمانی باشد.ملک الشعراهم آن را از پهلوی به پارسی دری برگردانده .معلوم نشد گه این متن دربدرجه مسیری را از ازبان اصلی خود تا رسیدن به زبان مرده پهلوی طی کرده ومتن ماقبل آخران یعنی پهلوی که همین اواخرمورد استفاده مرحوم ملک الشعرا بوده چه شکلی ودبیره ای داشته که بایستی آن مرحوم آخرین بیننده آن باشد وحتی باب نقد ویااستفاده ازآن هم برای دیگران مسدود شود. حالااین ماییم ورساله ای بازبان وخط نامعلوم هزاروپانصدساله که صد واندی سال پیش به همت یک دانشمنداروپائی تجدید حیاتی یافته وبه همت ملک الشعرا نیز ازپهلوی به پارسی ترجمه شده کهمورد استفاده معاصرین خود قرارگیرد.والبته باصرف نظر از اینکه چرا ترجمه رساله در حدود یک صد سال پیش نه به فارسی معمولی یا به آلمانی ودیگر السنه زتده بلکه به یک زبان باستانی ومورد تنازع علما صورت گرفته تادو باره دانشمنددیگری آنرابامشقت بزبان خودی وبرای استفاده خودی ها ترجمه نماید ! درمداقه در متن ومفهوم این داستان وسوگنامه هم به مطالب جالبی بر میخوریم.گشتاسب نامی که سلطنت بلخ وآن حوالی راداشته واین سلطنت مصادف بود بادعوت زرتشت مردمان را که راستی پاکی پیشه کنید مصمم به ترک وتوبه مظالم ومناهی ملازم سلطنت شده وازتمامی کرداروحرکات لازمه پادشاهی اعلا م برائت میکند وراه راست رابرمیگزند.این راست کرداری گشتاسب به ارجاسب نامی که درمنطقه دیگری برای خود پادشاهی وکیا بیایی داشته خوش نمی آید وچنان برمی آشوبد به پادشاه آن یکی سرزمین پیغام میفرستد که یا بایستی که ترک راستی وپاکی گویی وبه شیوه پیشینت برگردی ویااین که بامن طرفی...
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باصطلاح تبریزی مسائل تاریخی همانند سال روز و یاد بود ، همان است که بود حکومت ملی آذربایجان یک رویداد تاریخی است چه شما قبول کنید چه نه . ولی هر سال چه با دید مثبت نگاه کنی و چه با دید منفی همین است که هست ولی اگر بخواهی پیله کنی در ٢٤ ساعت روز آزاد هستی منتها ما تورکهای آذربایجان این هفته را بمناسبت سالروز حکومت ملی گرامی میداریم چون بزرگترین درس حکومت ملی بما تجربه تشکیل دولت ملی « جنوبی آذربایجان دولتچیلیق عنعنه سی » است .

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

پیشه وری سیاستمداری بزرگ بود که در ایران کوچک نگنجید. او در مواجهه با رفتارهای مختلف شاه, مواضع متفاوتی اتخاذ کرد. در فراز و نشیب مذاکرات زمانی مرکز را تهدید به استقلال کامل کرده و در مواردی از خودمختاری سخن رانده است. گاه رفتار گرمی با ترکیه داشت و گاه انتقاد می کرد. هم با باقرف بود وهم با او درافتاد. یک رفتار سیاسی کامل. جهت دادن یکسویه به نظرات او برای فریب مردم راه بجائی نخواهد برد. حرکت ملی آزربایجان از تفکر دینی مرجع تقلید و مقلدی و فرهنگ مرید ومرادی ایرانی خیلی فاصله گرفته است. پیشه وری, خیابانی, رسولزاده,ستارخان و ائلچی بی رهبران زمان خود بوده و اینک بخشی از تاریخ پرافتخارما هستند. لکن رفتارسیاسی ویا نوشته و گفتارشان مربوط به دوران با شرطهای خاص خودشان بوده و برخی با شرائط فعلی آزربایجان ودنیا همخوانی ندارد. رهبر جدید ما همانند رهبران پیشین منحصر بفرد و از جنسی دیگر خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

غائله ۱۳۲۴ آذربایجان و کردستان ریشه ها و شرایط تاریخی معینی این حوادث را پدید آورد و شکل داد و بی ارتباط با تاریخ مبارزات مردم ایران بر ضد استعمار واستبداد بود و بیشتر ساخته و پرداخته دست استالین بود و درنهایت بسترتجاوز  ارتش سرخ را به ایران فراهم کردند. فرقه ی دمکرات آذربایجان و حزب دمکرات کردستان فاقد استقلال عمل بودند. بعد از امضای موافقت نامه‌ای بین قوام السلطنه و مسکو در سال ۱۳۲۵ که به تشکیل شرکت نفت ایران و شوروی انجامید و  استالین نیروهای ارتش سرخ را از ایران خارج کرد دو "حکومت " دست نشانده پیشه وری و قاضی محمد بیشتر از ۷ ماه دوام نیاوردند. و در این فرآیند همانطور که لنین به خاطر قرارداد ۱۹۲۱مودت (درباره سهم ۵۰ درصدی ایران و شوروی از دریای مازندران) میرزا کوچک خان را قال گذاشت ، استالین هم به خاطر نفت شمال فرقه ی تجزیه طلب پیشه وری و قاضی محمد را به دست «سرنوشت».....

..... سپرد. و دراین فرآیند در سال ۱۳۲۴در حالیکه شرایط تاریخی تکرار تاریخ مشروطیت و تبدیل تبریز به پایگاه انقلاب فراهم شده بود فرقه پیشه وری  با جدا کردن سرنوشت مردم استان آذربایجان ازمبارزه طبقاتی سراسری کارگران و دهقانان در میان جنبش  دمکراتیک مردم ایران شکاف و خرابکاری بوجود آوردند  و پیروی شان ازسیاست شوروی نه تنها مانع انقلاب در ایران شد که حتی شکست پروژه ی خودمختاری راهم رقم زد.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

هموطن عزیز و دوست مبارز جناب اقبالی گرامی، این آخوندهای پلید از تجمع شکوهمند و ضدحکومتی و عظیم مردم در پاسارگاد در روز 7 آبان، همچنان از ترس به خود می لرزند.رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط است. مردم حکم به سرنگونی آن داده اند و اکنون منتظر جرقه ای برای بزیر کشیدن آن هستند. جامعه دارد رژیم جمهوری اسلامی را دفع میکند. . بوی الرحمن رژیم بلند شده است. همه در داخل و خارج می دانند که جوانان ایران عزم کرده اند تا کار رژیم جنایتکار و غارتگرجمهوری اسلامی را تمام کنند. ایران دیگر برای رژیم جمهوری اسلامی ، و برای هیچ جناحی از آن، قابل حکومت کردن نیست. رفتنی اند. همه شان رفتنی اند. شکافهای درونی باندهای رژیم به شدت تشدید شده است. به جان یکدیگر افتاده اند. به روی یکدیگر و حتی خودی ترین خودی هایشان نیز تیغ می کشند. این مشخصۀ رژیمهای در حال احتضار است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنبش روشنفکری آذربایجان، اگر امروز نسبت به خطر پان ترکیسم و تلاش آنان برای ایجاد "نفرت قومی" بی تفاوت باشد، فردا نه تنها بسیار دیر بلکه فاجعه بار خواهد بود.
 نسل اول "کمونیست های قومگرای" ایرانی (فرقه دموکرات) به تقلید از بلشویک ها ـ که جامعه روسیه تزاری را "جامعه کثیر المله" می دانستند ـ ایران را هم "جامعه کثیر الملله" نامیدند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، در آرشیو حزب کمونیست باکو، اسناد "فوق محرمانه" ای یافت شد، که از مسکو به "باقروف صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان" ارسال شده بود. این اسناد را جمیل حسنلی استاد دانشگاه و نماینده پارلمان باکو، که خود جزء کسانی است که مدعی مالکیت بر آذربایجان ایران را دارد...

....در کتابی نیز تحت عنوان " فراز و فرود فرقه دموکرات "که به فارسی نیز ترجمه شده، درج کرده است. طبق این اسناد ۶ ژوئیه ۱۹۴۵ برابر ۱۵ تیر ۱٣۲۴ مسکو دستور تشکیل حزب دموکرات (فرقه دموکرات) را می دهد، در ۱۲ شهریور، یعنی کمتر از دوماه فرقه در تبریز شکل می گیرد. در این سند دفتر سیاسی حرب کمونیست، فرمان ایجاد "جنبش تجزیه طلب در آذربایجان جنوبی" را می دهد. بیژن جزنی از رهبران و اندیشمندان چپ نوین نیز در "کتاب تاریخ سی ساله" با جمعبندی اقدامات و عملکرد فرقه، باذکر نکاتی، این اقدامات را مورد نقد قرار داده است که قابل تعمق است.
حال قضاوت با خوانندگان است که بگویند این "نهضت" چقدر خود جوش بوده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تعریف مدرن ملت و کلا همه چیز از دیدگاه عیرانیان راستین همان عست که خودشان دوست دارند و اراده می کنند که باشد.علبته حق دارند طفلکی ها عیرانیان خیلی حقشان خورده شده چون همانطور که در کتابهای تاریخی واقعی ثبت هست ملتی با ای کیوی فوق العاده بالا هستند که صاحب نصف زمین بنام عیران زمین بوده عند ولی عربها و مغولها حمله کردند فرهنگ و انسانیتشان را زدند زیر بغلشان فرار کردند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تبریزی گرامی مطلب را نخوانده و دقیق نشده، اسیر تمایلات ناسیونال-سوسیالیستی خود شده و حکم بر تکراری بودن داده است.
مطب « یک مجموعه» است - حاوی سه نوشته- و تکراری نیست. و همه مکمل یکدیگرند-مسئله ی ملی-تاریخی؛ در ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

ریشه و پیشینه عیران و عایران Eyran یا َAyran با دو تلفظ در زبان تورکی آزربایجانی به معنی دوغ یا چیزی از جنس کشک عست.با این اسناد قوی و با استدلالات نویسنده این ریشه و پیشینه ها عیرانیان راسطین را بایسته عست که بروند دنبال سابیدن کشک در اعماق باستان خیلی واقعا واقعی.

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله ارزنده اقای بنی طرف با ذکر اسناد ومدارک نگاشته شده ودر پاسخگوئی نیز باید به مدارک استناد کرد. متاسفانه در پاسخها خلاف آن را شاهد هستیم. آقائی که خود را بابک خرم دین می نامد جز فحش و ناسزا چیزی در چنته ندارد، اقای سعید بهتر است قبل از پاسخ در مطالب مطرح شده عمیقتر شود، شوش در اصل سوس/سوسا واژه‌ای سامی است وبه معنی مرکز تجمع وشهرنشینی است و قبل از ورود هخامنشیان از مراکز تمدن مهم و با شکوه آن دوران به حساب میامد،زبانهایی آرامی و عیلامی در آنجا متداول بوده وتا قرنها بعد همچنان باقی ماندند. آقا ویگن میل دارند ملتهای ایران کنونی را به ماوراء مرزها به فرستند بدون اینکه توجه داشته باشند که در این صورت خود وی و همگی هخامنشی پرستان باید به ماوراء قفقاز سرزمین اصلی هخامنشیان بازگردند. مدعیان تمدن بهتر است که در پاسخهای خویش متمدنانه برخورد کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

عجب «یادگار زریران»، کهن‌ترین سوگنامه‌های ایرانی میراث پارتی رساله حماسی – مذهبی در اصل به زبان پهلوی اشکانی بوده ولی صورت کنونیِ آن به خط و زبان پهلوی(زبان پارسی میانه) است. قدیمی‌ترین داستان پهلوانی به زبان‌های ایرانی است. معتقدان دین نو (زرتشتی) در برابر خیونان(تورانیان) است.واقعا عجب شیر تو شیری بوده .شتر گاو پلنگ عینیت می یابد انهم شتر گاو پلنگی از جنس دروغ.سر شار از پرانتز باز و پرانتز بسته.پرانتز هایی از جنس کورش دانستن ذوالقرنین قران یا شب تولد علی دانستن لیله القدر در قران.چقدر پرانتز باز و پرانتز بسته میمون و متبرکی برای عیرانیان سرشار از باستان واقعی.اتحاد دو پرانتز باز و پرانتز بسته مدافعین حرم روسی و مدافعین حرم شیعوی مبارک عست.

نوشته شده توسط: Anonymous

مرحوم اسماعیل شمس جز اولین فاروغ تحصیل رشته حقوق از دانشگاه تهران بود که بعدا در حکومت ملی آذربایجان بمقام معاون وزیر عدلیه میرسد و بعد از جریان قتل عام مردم توسط رژیم ایران به شوروی سابق پناه میبرد و توسط استالین ١١ سال در زندانهای سیبری و مدت زیادی در کشورهای آسیا میانی تبعید و بلاخره به آذربایجان شمالی بر میگردد و او اولین استاد رشته شرق شناسی دانشگاه باکو بود با این توضیحات خاطره ای از ایشان میخواهم تعریف کنم ایشان میگفت بلافاصله بعد از روی کار آمدن گورباچف امکان گرفتن ویزا برای رفتن به ایران فراهم شد و من به همراه چند نفر از فرقه ای ها با گرفتن پاسپورت تازه جهت ویزا به ایران مراجعه کردیم و با همان خیالات ٤٠-٥٠ سال قبل به ایران رفتیم وقتی وارد ایران شدیم دو دستی زدیم به سرمان که این مملکت از ٤٠-٥٠ سال قبل هم به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به عقب افتاده و این جا امکان زیستن وجود ندارد و

ندارد و همان فقر و درماندگی اقتصادی در شمال بهتر است از جهنم ایران و همگی برگشتیم به شمال و به حقوق بازنشستگی ماهی ٥٠ دلار راضی شدیم