Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: محمد احمدی زاده

نوشته با ارزشی است. ممنون از زحماتی که برای تهیه آن کشیده اید.
نکاتی به نظرم رسید. مهمتر از همه این کلمه پان ترکیسم. ائلیار عزیز! در مقایسه با پان هایی که اطرافمان می بینیم و می شنویم سنگینی حتی دو آتشه ترین ملی گرای آذریایجانی به مانند پر کاه می ماند. به نظر من حداقل ماها این کلمات را بکار نبریم بهتر است.کلماتی که جهت سرکوب ساده ترین خواسته اتنیک های کشورمان استفاده می شود.
شما نباید شعارها و یا نوشته هایی که به ظاهر بوی فاشیزم می دهد را به حساب پان ترکیسم بودن افراد بگذارید. به نظر من تمامی اینها عکس العملی است که آنها در مقابل پان واقعی و فاشیزم حاکم از خود نشان می دهند. مثلا شیفته آتاتورک بودن، و یا هارای هارای من تورکم. وقتی که یکی از آستین باباش، مزار کوروش را بیرون می کشد، جوان ما هم می رود قلعه بابک، و یا شیفته آتاتورک می شود. فکر می کنم با این وضعیتی که بر کشور حاکم شده این

امر طبیعی محسوب می شود
همه جا تخم نفرت پراکنده شده. نفرت از ترک، نفرت از فارس، کرد، عرب .....
اینکه رژیم حاکم فاشیست مذهبی است ودر کنار آن ناسیونالیسم پرشیا را هم چاشنی لازم برای بقای خودش کرده است شکی درش وجود ندارد. اما وقتی جوان فارس زبان که تاریخ کشورش را از فیسبوک یاد می گیرد ناسیونالیست می شود و بعدش هم ره صد ساله را عرض چند ماه سپری کرده و تبدیل به یک فاشیست دو آتشه می گردد، علت مسئله را بایستی جای دیگری جستجو کرد.
جوان ایرانی چه ترک باشد چه فارس یا عرب و کرد، آینده ای پیش رو نمی بیند. امیدش را از دست داده است. تبدیل به یک بمب نفرت شده است. نفرت از بغل دستی اش تو صف اتوبوس، نفرت از پدر و خواهر و مادر. سر مادر کلاه می گذارد تا بلکه سند منزل را به اسمش بکند.
همه آنهایی که پان های رنگارنگشان می انگاریم، همه شان ناشی از رفلکس درونی مردم نسبت به شرایط اسف بار اجتماع ماست. نه به یک سازمان و فراماسیون به خصوصی وابسته اند، و نه یک حرکت سیاسی محسوب می شوند. چرا که حرکت سیاسی را اعضای حزب که نفع اقتصادی می برند انجام می دهند.
به نظر من ناسیونالیسم فارس را می شود دو قسمت کرد. بخش اول در خدمت رژیم همان چاشنی لازمه از نوع حداد عادلی. و بخش دوم مربوط می شود به آنچه بالا به آن اشاره کردم یعنی فشار روحی و روانی ناشی از اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی که منجر به طواف قبر کوروش می شود.
حال شما فکر می کنید چیزی به اسم پان ترکیسم در ایران وجود دارد؟ اصلا، پان مقوله ایست برای خودش. با چند تا شعار و ادعا و مارک زدن این و آن که نمی شود یکی را، حرکتی را پان نامید. بله درست است، توی رژیم ایران پان فارس هست، خارج از کشور پان فارس هست. توی ترکیه پان ترک هست. اما نه مردم عادی سر قبر کوروش را می توانید ناسیونالیست فارس حساب کنید و نه توی حرکت آذریایجان رد پان ترکیسم پیدا کنید.
شور زندگی مردم از بین رفته. احترام به هم وطن، هم شهری حتی هم خانه مفهومش را از دست داده.
در حال حاضر من نوعی در تلاش تغییر دادن مرام وعقیده کسی نیستم. مثلا وقتی به اسم جنابعالی کامنت می نویسم، شخص دیگری آنهم نفرت آمیز جواب می نویسد، خیلی ناراحت می شوم. نه به خاطر خودم، بلکه به خاطر خود شخص، می خواهد ملی گرای فارس، کرد و یا ترک باشد. مرامی دارد، ایدئولوژی دارد که درونش را آکنده از نفرت کرده است. من ناراحتم به خاطر اینکه هموطنم درونش راحت نیست.
می توانی پان ترک شوی و به قول مثلا بعضی ها جیره خوار اردوغان بشوی، هیچ اشکالی ندارد و یا اینکه تبدیل به خزنده قبر کوروش شوی، هیچ ملالی نیست، فقط انتظار می رود این نوع نگرش، انسانها را مجذوبت کند و برای خودت و اطرفیانت آرامش به ارمغان بیاورد. اما طرف چنان نیشدار هجوم می آورد که مخاطبش می گوید قارداشیم سن ساغ من سلامت.
مقاله می نوبسد عقده هایش را خالی کند، کامنت می نویسد نفرتش تخلیه شود. اگر واقعا در زندگی اش به نتایج ارزنده ای رسیده است، بایستی به هر قیمتی که شده آن را با دیگران به اشترا ک بگذارد. اما متاسفانه فراموشش شده که گام نخست در این راه عشق ورزیدن و دوست داشتن طرف مقابل است.
وظیفه ماها تلاش برای زدودن نفرتی است که دامن گیر همه شده است تا خدای نکرده اگر روزی کشور ما را نیز به جهنمی شبیه عراق و سوریه تبدیل کردند، ، حداقل با دو سه تا سیلی و مشت و لگد قضیه را تمام بکنیم و با چاقو شکم همدیگر را پاره نکنیم.
نوشته شده توسط: lachin

من فکر میکنم که این تنها اسلام نیست که اشخاصی همچون مارتین لوتر ها را نداشته است, اصلا کل جامعه « شرق» فاقد فیلسوف های همچون فیلسوفان غربی است . حتی در کشورهای پیشرفنه و نیمه پیشرفته شوروی سابق وکشورهای بلوک شرق , ما شاهد هستیم که در این جوامع هیچ اندیشمندی ظهور نکرد و نکرده است. در صورتی که علم و دانش در این کشور ها مخصوصآ در روسیه نه تنها از غرب پائین نبود بلکه در علوم فضائی از غرب هم بمراتب پیشرفته تر بود. جامعه شرق , عالم را دارد ولی متاسفانه فاقد ( اندیشمند) است. اندیشیدن هم در چهارچوب ( پرولتاریای) هیچ ارمغانی را برای بشریت نیاورد.....

نوشته شده توسط: Anonymous

فردا، دوم نوامبر، سالروز (( قانون تعدیل مهاجران و فراریان کوبائی )) است که در سال ۱۹۶۶، به تصویب دولت آمریکا رسید، این قانون در حالی‌ وارد ۵۰ پنجاه سالگی می‌‌شود که فقط در (( ده ۱۰ ماه نخست امسال )) 46,680 چهل شیش هزار و ششصد هشتاد پناهندهٔ کوبائی وارد خاک آمریکا شده اند، فیدل کاسترو البسه آدیداس به تن می‌کند و ساعت رولکس به موچ دستش زده، اگر کشوری مثل آمریکا این امپریالیزم جهانی‌ نبود آوارگان کوبائی باید به ونزوئلا فرار میکردند و در آنجا رفیق‌ها و تاواریش‌های کمونیست ما، این کوبائیها را، از گرسنگی، زنده زنده می‌‌خوردند، در منطقه ما، در صورت بروز قحطی در ایران، مردم فقط می‌‌توانند به تورکیه فرار کنند، تورکیه طرح (( تجارات آزاد )) با کشور‌های ( شورای همکاری خلیج عربی‌ ) به اولویت خود تبدیل کرده، در صورت تصویب، تجارتی به مبلغ ۲.۵ تریلیون دلار، تمام منطقه را، از تخریبات

تروریست‌های پ کا کا، دأعشیان، رژیم شاهنامه خوان ایران، نجات خواهد داد، با پیوستن پاکستان از طریق دریا به این اتحادیه اقتصادی، کار آفرینان تورک، تمام منطقه را، نجات خواهند داد.
نوشته شده توسط: ماندگار، خبرنگار آزاد

آقای اسامه مجددی گرامی، من کامنت آقای لاچین را منتشر نکردم، بلکه ایشان با داشتن کد تارنما کامنت های خود را مستقیماً در تارنما منتشر می کند. به هر حال من به محض دیدن کامنت ناشایست آقای لاچین آن را بلوک کردم و مدیر تارنما را نیز در جریان این تخلف خواهم گذاشت.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان..همانطور که متوجه هستید کاربری با نام «ترک قلی» اشتباهات نوشتاری مرا به این صورت پائینی تصیح کرد (( ضرب المثل را از کجا آورده ای خدا می داند اما همه واژگان آن فارسی هست
بوش = پوچ ( = خالی که از آن بشکه ساخته شده)
طبل
چوخ ( به معنی زیاد ) = چاق ( چوک و شوک در زبانهای فرنگی)
گورول هم احتمالا از همان غریدن فارسی گرفته شده.....

بخاطر قدر دانی از ایشان من کامنت تصیح شده ام را باز هم تکرار کرده و می نویسم..........
کامنت تصیح شده من...

دوستان...همـــانــطور کــه میـــدانیم در زبـــان « شــــیرین فــــارســـی».... مـــثلی اســـت که می گوید (( بـــوش طبیـــل چـــوخ گــــورولــــدار.)) .. یــکی از کـــامـــنت گـــذاران عیـــن هـــمان بـــوش طبیــــل می مـــاند....

نوشته شده توسط: Anonymous

.. .. همون اصل مقاله رو ميذاشتين كافى بود .. اين كار شما از دو امر خارج نيست: 1- يا اينكه ميخايين بكين كه در حد وقواره صادق جلال العظم هستيد 2- يا اينكه زورتان مياد نظريات يك روشنفكر عرب رو مستقيم به خواننده فارس زبان برسونيد

نوشته شده توسط: Anonymous

کار با افراط و تفریط درست انجام نمی شود.اگر یکی حضور ملیونی عیرانیان در تظاهرات را تعدادی خس و خاشاک بنامد و آن دیگری برعکسش یعنی عده قلیل با خط مشی خاصی را عیرانیان بنامد چرخ گردونشان همیشه خواهد لنگید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ای مسئول کامنت محترم وقتی کامنت توهین تورک را میگذاری پاسخ اش را هم بگذار

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی باید یک نفر حرام زاده باشه که کامنت لاچین را بی سانسور بگذاره و کامنت من را سانسور کنه

نوشته شده توسط: Anonymous

جوابی به آقای زنوزلی با سلام مساله اساسی در ایرا ن چند ملیتی در حال حاضر، نحوه غلبه بر ستم ملی در کنار دیگر ستم های موجود در این کشور پهناور میباشد. کمونیست های واقعی ایران همواره از حق تعیین سرنوشت ملل که به مفهوم حق جدا شدن و تشکیل دولت خودی می باشد ، دفاع کرده اند . در مقالاتی که اینجانب در باره مسائل ملی و ستم ملی در ایران تحت سلطه رژیم شوونیست و ارتجاعی جمهوری اسلامی نوشته ام، از " چپ" های شوونیست ایرانی که مخالف اصل حق تعیین سرنوشت ملل می باشند همواره به شدیدترین وجه انتقاد کرده ام . من این قبیل عناصر را کمونیست و چپ در حرف و شوونیست و برتری طلب قومی و نژادی در عمل دانسته ام. ایران یک کشور چند ملیتی است و در چنین کشور هائی کمونیست ها باید با ستم ملی در تمام جوانب آن، قاطعانه مبارزه کنند . " چپ " هائی که فرصت طلبانه

مطرح میسازند که در اوضاع و احوال کنونی تز حق تعیین سرنوشت ملل در کشورهای چند ملیتی نظیر ایران منتفی است ، اپورتونیست هائی بیش نیستند. چنانکه میدانیم در ایران ، 38 سال تمام است رژیمی ارتجاعی و آزادیکش سر کار است که در کنار ستم طبقاتی و دیگر ستم ها ، ستم ملی نیز در حق ملت های غیر فارس ایران که بیش از نصف اهالی کشور را تشکیل میدهند، روا میدارد. این رژیم استبدادی در سال های گذشته بارها با توسل به زور و قهر ضد انقلابی، مبارزات کارگران، زحمتکشان، زنان و ملت های تحت ستم را به خون کشیده است . از دید من، تا این رژیم ضد مردمی توسط قدرت دسته جمعی توده های زحمتکش کل ایران سرنگون نشده است ، استقرار آزادی های دموکراتیک در این کشور، امری ناممکن می باشد. تنها زمانی که با قدرت توده های زحمتکش و بپاخاسته ایران، این رژیم جنایتکار، محو و نابود گردید زمینه برای رفع ستم ملی در این کشور فراهم خواهد گردید. واقعیت این است که این رژیم ارتجاعی تا دندان مسلح را نمی توان با انتخابات و رفراندوم کذائی و مبارزه مدنی صرف، از سریر قدرت به زیر کشید. تنها زمانی که در نتیجه سرنگونی سلطه ننگین رژیم جمهوری اسلامی، آزادی های دموکراتیک در کشور استقرار یافت، هر یک از ملت های ساکن ایران این حق را خواهد داشت که از ایران جدا شده و سرنوشت خود را به دست خود، نعیین کند. اگر اکثریت افراد یک ملت در شرایط دموکراتیک رای به جدائی دادند ، جدائی آن ملت، عملی خواهد شد . ملت هائی که خواهان زندگی در کنار یک دیگر در یک کشور مشترک باشند، وضع دیگری خواهند داشت .در کشور نوینی که این یا آن ملت جدا شده تشکیل میدهد، احزاب و سازمانهای سیاسی متعلق به طبقات مختلف آن کشور بوجود خواهند آمد و در کشوری که چند ملت با طیب خاطر در آن در کنار هم زندگی میکنند ، سازمان ها و احزاب مختلف سرتاسری از آن جمله احزاب چپ و کمونیست وجود خواهند داشت که نماینده منافع طبقاتی طبقات و اقشار مختلف، هستند/
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین :
هورا هورا .....هورا
هارای ......هارای .........هارای .....هارای
تورک بایرامی تنگری سی
عالی شد جناب لاچین محشره ولی از مکر این جماعت اخوند غافل نشو ... این سعید گندمیان طوسی یک انگشت کوچیکه این اخوندها هم نمیشه اون رئیس هم عمله همین شونیست ها است ها
....
از من میشنوی یک کمربند عفت برای خودتان تهیه کن که اینجا دیار حکومت اخوند است ....
لینک این ابزار مفید را که حتما به کار حضرت عالی میاید برایتان میگذارام
کمربند عفت برای شرکت در "تورک بایرامی تنگری سی"
http://imgdl1.topnop.ir/uploads/201106/tpn3633/qr7mnjaBIQ.jpg

کارکرداش حرف نداره :
https://mehdiyaghoubi2.blogspot.com/2016/03/blog-post_28.html
در یک کلمه زیبا عالی مطمئن:

https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Carrara_klein_frontaal.jpg?uselang=fa
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

A-ی گرامی
1-کسی با « ترک» ستیز ندارد و حتی مخالف هم نیست. ترک نامی ست با بار فرهنگی. منهم ترک هستم، نمی بینم که آقای جداری مخالف باشد.
2- اما « ایده لوژی ترک گرایی» یک سری « نظریه» است و می توان با آن موافق یا مخالف بود. من این نظریات را قبول ندارم. و در جایش نقد هم میکنم.
3- در مقاله از « کمونیست غیر شونیست» صحبت شده است. نظر شما در مورد « شونیست-کمونیستها» از دید من درست است.
4- « جبهه ی متحد آذربایجان» نداریم . آنچه من نوشته ام اشاره به « مقاله ایست که حاوی یک منشور پیشنهادی» ست.
5- چپ ها برای اینکه « همبستگی» داشته باشند لازم است « سیاست نقد آنها و نه دشمنی» با آنها پیاده شود- که نشده است.
6- برای پیروزی « ائتلاف و اتحاد و همبستگی» همه ی نیروهای موافق حق تعیین سرنوشت ضروری ست. این همبستگی را باید ایجاد کرد. وگرنه « تک الین سسی اولماز- گوش قانادلا اوچار».

( یک دست صدا ندارد- پرنده با بالهایش پرواز میکند)

7- از دید من شما میتوانید در همه جای جهان از حقوق حقه ی ترکها «حقوق بشری» دفاع بکنید. اما این کار وقتی کامل میشود که از حقوق حقه ی همه ی انسانها دفاع کنید. و « خودی و غیر خودی» پیشه نسازید. فکر نمیکنم هیچ آزادیخواهی مخالفت کند.
8- جنبش آذربایجان یک امر داخلی خود آذربایجان ا ست و نه خارجی. خارجی حق دخالت ندارد. خارجیها میتوانند « حقوق بشری» از ما دفاع کنند. اگر دوست داشتند.
ممنون از نقد شما.
نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

از نقطه نظر رفتاری, مارکسیست ایرانی بیشتر اخوند است تا یک فعال سیاسی. چرا که همانند ملایان فکر می کند حقیقت را در یافته و بقیه گمراهانی بیش نیستند. از معدود نظرات مترقی که مارکس قبول داشت اینست که انسان محصول محیط خویش است و حقیقت یک برداشت ذهنی از واقعیات می باشد. نتیجه اینکه حق و حقیقت در انحصار احدی نیست از جمله آقای جداری. از آنجائیکه استرتژی و تاکتیک استالینیستها برای رسین به هدف یعنی برقراری دیکتاتوری پرولتاریا از حذف فیزیکی و کشتارمخالفان می گذرد, امر بر آقای جداری مشتبه شده که مخالفینشان نیز مثل خودشان هستند. برعکس ادعای آقای جداری فعالین حرکت ملی آزربایجان, خواهان سلامتی کامل ایشان هستند, تا از طریق بحثهای سیاسی داغ, اجازه ندهند جنایات استالینیزم بفراموشی سپرده شود و بدین طریق ملت خود را از ابتلای احتمالی به سرطان مارکسیسم واکسینه کنند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

iraj گرامی
1- اشاره میکنم به کاریزما و تابو، توضیح بیشتر را می توانید خود تحقیق کنید
2- کاریزما خصوصیت خارق العاده ی رهبری یک فرد است . و تابو ها، مجموعه ی قوانین اند که نباید شکسته شوند.
3- خمینی و مانندهای او در مکتب های مختلف شخصیت های « کاریزماتیک »-اند. اما « تمامیت ارضی» به بخش تابو ها مربوط است. برای مثال در فرهنگ دینی بی احترامی به کتاب مقدس تابوست و...
البته این نظر من است که ممکن است درست هم نباشد.
4- نه منظورم بایکوت هیچکس و حتی هیچ مکتبی نیست. بل منظورم « نقد » همه چیز است. از دید من نقد تابو نمی شناسد و همینطور کاریزما.
5-بت معمولا یک « شئ» است که مورد پرستش واقع میشود. میتواند انسان،حیوان، جامد، یا یک« تصور» خیالی باشد. روشن است که از دید من به کنار از نقد نمی تواند باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا شما اینا گفتی ولی بهتره بدونی اکثریت مراجع شیعه وحتی مراجع غیر شیعه و علمای یگر ادیان کوروش رو به عنوان ذوالقرنین معرفی کردند. و در 2 کتاب الهی غیر مستقیم و در یکی مستقیم کوروش رو فردی پاک از جانب خدا یاد کردن . بقیش بماند اون دنیا

نوشته شده توسط: Anonymous

انواع شکوفه ها در مملکت گل و بلبل در حال شکوفا شدن هست از جمله شکوفه های هلال شیعی مصادف با هجوم ملیونها نفر به کربلای بقول معروف معلی و شکوفه های جنگ داخلی مصادف با افزایش تحرکات پزاک و پ کا کا در شهر های مرزی و شکوفه های رفاه اجتماعی مصادف با کم ابی های گسترده و خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها و افزایش عمق فقر در سیستان و بلوچستان و آزربایجان و همچنی شکوفه های اقتصادی مصادف با اشکار شدن اختلاس های سر به فلک کشیده و دکل نفت دزدی و حتی شکوفه های اخلاقی با افزایش کلاس های قرانی همه و همه در حال شکوفا شدن.کوروش اسوده بخواب.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آن افراد مغرض و نادانی که به تابناک ترین چهره ی مشروطه یعنی «"حیدرخان عمواوغلی"» حمله می کنند و می تازند و این آزادیخواه و انقلابی کبیر را سردمدار ترور و خشونت در تاریخ ایران معرفی می کنند! بویی از انسانیت و اخلاق و انصاف نبرده اند و هیچ گونه اطلاعی از تاریخ معاصر ایران و جهان ندارند. این افراد مغرض و نادان با حمله به حیدرخان عمواوغلی قصد دارند جنبش انقلابی صدسالۀ گذشتۀ ایران را هم زیر سوال ببرند ، بند ناف خشونت ها و قتل های سیاسی مخالفان به قصد ارعاب آنها در تاریخ ایران به عنوان یک پدیدۀ سابقه دار و مستمر همیشه به محافل حاکمه و اعیان و آخوندهای درباری وصل بوده است، معلوم نیست این افراد مغرض و نادان که هیستری ضدچپی دارند در ردیابی خود سر رشته را گم کرده و مثلاً "تولاییان" و "تبراییان" عهد صفوی را که به عنوان حرکتی سازمان یافته و مربوط به «دستگاه» برای قتل و غارت و ارعاب مخالفان و در جهت

تحکیم حکومت صفویه به وجود آمده بود، یا اخلاف آنان در عهد قاجار و جریان های قتل و ارعاب از سوی حاکمیت را در این 150ساله ندیده اند و به خصوص در مقطع مشروطه اردوی «اصحاب خشونت» را در توپخانه نادیده می گیرند و به جای قاطرچی ها و اجامر و اوباش سنگلج و چاله میدان و فراشان و غلامان کشیک خانه و سربازان فوج امیربهادر که با لباس مبدل به تحریک دربار و سرکردگی آخوندهایی مثل فضل الله نوری و دیگر آخوندهای کثیف که در توپخانه چادر زده بودند و از مشروطه خواهان چشم در می آوردند و سر می بریدند ، یا به جای قمه کشان محمدعلی شاه که از دیوار خانۀ ارباب فریدون به خانه اش رفتند و با قمه شکم او را پاره کردند در ردیابی خود سر از اردوی مجاهدان مشروطه در آورده ! و آزادیخواه و انقلابی کبیر "حیدر خان عمواوغلی" را به عنوان سردمدار جریان خشونت و ترور در ایران معرفی می کنند!!!!!
**جاودان باد یاد حیدرخان عمواوغلی**
**زنده باد سوسیالیسم**
**زنده باد ایران**
مرگ بر رژیم ضدخلقی و فاشیستی جمهوری اسلامی
نوشته شده توسط: Anonymous

فردی که شما دارید اینا رو راجبش میگید تمام تلاش خودشو کرده و حدود 44.2 درصد مردم کره زمین در اون زمان رو متحد کرده ایا در اون زمان اینترنت بوده . یا تلفن بوده باشمام حتی الانم تمام اتفاق ها یک به یک به گوش ایت الله خامنه ای میرسه ایا میشه بر 80 میلیون ادم نظارت کرد..... حالا در اون زمان ایا کوروش میتونسته بر تک تک افراد نظارت کنه . فقر و فحشا همیشه بوده ولی کم بودن کسایی که تلاششونو واسه جلوگیری ازش بکنن. این درمورد موضوع اول من گزنفون رو تا حدی مطالعه کردم تو فصل 6 گزنفون همچین چیزی ننوشته . تو ..ی بیش نیستی

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از نوشته ارزشمند آقای ائلیار.به نظر من ارائه یک روش عملی یا بیان مثالهایی ملموس از روش کار نحوه حذف کاریزما ها مفیدتر می باشد .برای بنده تشخیص مرز بین کاریزما و بت با غیر کاریزما و بت خیلی مشکل است.مثلا ایا خود تمامیت ارضی می تواند مانند بقول جنابعالی تورکیسم بت و کاریزما باشد یا خیر؟در اکثر تعاملهای سیاسی بکار بردن اسامی افراد لنین مارکس انگلس رجوی فیدل کاسترو اتا تورک و خمینی غیر قابل احتراز است.امیدوارم منظورتان بایکوت کامل این اسامی چنانکه عیرانیان اختراع کردند و خلیج عرب را با حروف مقطعه قرانی عاریایی می نویسند تا موتور جستجوی گوگل را دور بزنند نباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ ائلیار گرامی , شما هم کلمه شیفته یک دوست آزربایجانی مارا بهانه فرار داد به تورک ستیزی که از خصلتهای بارز کومونیستها است پرداخته اید.همین کومونیستهائی که تا چند سال پیش حق تدریس بزبان مادری را هم ارتجائی و دسیسه آمریکائی میدانستند, همین کومونیستهائی که کلمه ملت و کلمه مرز را نشانه سرمایه داری و ارتجائی میدانستند. دوست عزیز , می بخشید , در این نوشته تان یک کمی تند رفته اید.

دوست عزیز , نوشته اید:"خیال « افندی ها» را راحت کنم، از مبارزه ی تعیین سرنوشت در آذربایجان چیزی به افندیها نمی ماسد. " دوست عزیز آخر شما چه کاره هستید به آزربایجانیها سهم هم تعیین کنید؟
دوست عزیز, مینویسید:"از نظر من بهتر است توجه کنیم که ما در عین حال که از نظر فرهنگی ترک آذربایجان هستیم ولی « ایده لوژی ترکیسم » به ما مربوط نیست . ما حقوق خود را میخواهیم و مشکل ما کسب همه ی حقوق است. ایده لوژیها چه ترکیسم باشند و چه غیر آن مربوط به ما نیست. نباید به دامهایی که
تبعیضگران دوست دارند افتاد. " عزیز آ ائلیار چرا از کاه کوه میسازید؟ شما ها عادت کرده اید, مستقیم نمی توانید حرکت تورک هارا در آزربایجان بکوبید و همیشه یک وصله تورکیزم و پان تورکیزم باو می چسبانید بعد راحت دلتان را خالی میکنید. نوشته آقای حسن جداری هم از این قماش است.
دوست گرامی در ادامه مینویسید:"جبهه ی متحد آذربایجان، طبق اصول مندرجه در اینجا، با « پان ترکیسم و دیگر پانها» مرز بندی نظری دارد؛ بدین معنی که اعتقادات پان ترکیسم ربطی به دیدگاه جبهه ی متحد آذربایجان ندارد."
اولا این جبهه متحد آزربایجان کی ها هستند و تا حال برای حرکت آزربایجان چه کارهائی کرده اند؟ میتوانید یکی دو تا از کارهایشان اسم ببرید؟ ثانیا این نوع تعریف و تمجید شما از جبهه متحد آذربابجان از مرز خود شیفتگی هم گذرانده شده است .
دوست محترم, مینویسید:"
مخصوصا در قرن اخیر کمونیستهای آذربایجان نیروی تعیین کننده در جنبشها بوده اند"
کدام جنبش کومونیستها به خاطر آذربایجان بوده؟ کدام ثمره ای را نصیب آزربایجانی ها کرده؟ اگر غیر از به کشتن دادن
و فرار از وطن جوانان آزربایجان ثمره دیگری داشته است , اسم ببرید.
می نویسید:"

جنبش تعیین سرنوشت، جنبش حق طلبانه ی آذربایجان بدون نیروی کمونیستهای آذربایجان، در کل بدون کمک چپ خواهان رفع تبعیض ایران شانس پیروزی ندارد"
این یکی دیگر خیلی رمانتیک است. تا حال بیش از صد تا تظاهرات از طرف آزربایجانیها در شهرهای مختلف اروپا ترتیب داده شده است و در هیچ کدامشان احدی از چپها دیده نشده است و اگر چیزی هم درباره اش نوشته اند جز تخریب چیز دیگری نبوده.
عزیز آائیار ایرد گرفتن شما از کلمه ,شیفته, آقای ستار سوگین درست بود ولی این یکی نوشته تان ثابت میکند , از کوزه همان تراود که در درون اوست, نه چیز دیگر. دوست گرامی ما تورک هستیم و به تورک بودنمان هم افتخار میکنیم و خود را نه از کسی برتر میدانیم و نه کهتر.اگر کومونیستها حق دارند با کومونستهای دنیا و کومونیستهای کوبانی متحد شوند , ما هم حق داریم با تورکهای دنیا متحد شویم . پان بودن چپهارا روا ولی تورکها را نا روا ندانید.
موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله بسیار خوبی است، این پانتر ک های افراطی باعث ننگ کل مردم جهان و بخصوص مردم آذربایجان هستند، آنان آبرویی را که راد مردانی مثل ستار خان ،باقرخان و... برای آذربایجان اندوخته اند از بین میبرند

نوشته شده توسط: Anonymous

ما کمونیستهای زابلی حمایت قاطع خود را از جناب قاماندر حسن جداری که در برابر دو نفرو نصفی پان ترک (همان یکنفر با 40 اسم مختلف) برای دفاع از تمامیت ارزی ایران و کوروش و آریا و پارس ایستاده اعلام می داریم و اماده ایم که اگر قاماندر حسن امر بدهند عاظربایجان را با همه ترکهایش با بامب های بشکه ای اهدایی از قاماندر پوتین و قاماندر سلیمانی بصورت کاملا دموکراتیک شخم بزنیم تا ریشه ناسیونالیسم پان ترکی و غیر دموکراتیک را از ساحت مقدس پارس بزداییم. فقط یک شرط داریم آنهم اینکه فردای تشکیل جمهوری کمونیستی پارس اجازه تاسیس جمهوری خودمختار سیستان در پارس به ما بدهند. با تشکر جمعی از تاواریش های ان جی او زوابل

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خوانندگان اگر نظری دارند لطفا در مورد موضع اصلی بنویسند ، کامنتهایی که به موضع اصلی مربوط نباشند طبق مقررات سایت زیر این نوشته جای نخواهند گرفت: اصول سایت:
« کلیه کامنتهایی که بدون ارتباط مستقیم با مطلب باشند، به صفحه شما منتقل خواهند شد.
ایران‌گلوبال» منبع در باره ی ما.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باتوجه به متن جوابیه آقای جداری که مستقیمن این حقیررانشانه گرفته بایدبه خدمت ایشان برسانم که مامردم آزربایجان جنوبی افرادی زیاد،همچون شمارادرتاریخ مبارزات دیده ایم.من نمی توانم مستقیمن شمارایکی ازگماشتگان استعماری شرق ویاهم اکنون غرب خطاب کنم ولی میتوانم بگویم که شمابافرافکنی میخواهید،پیش بافتدتاپس نمانید.
خودراصاحب قلم میدانی وای برآن کسانیکه درپای منبرفردی مثل شمانشیند.یک نگاه انتقادی به نوشته های متون زیرمثلامقاله خودکرده تادوستان خودرادراین مقاله ببینید،وقتی فردی مثل استخانلوکه درطی 5 سال حتی یک مرتبه ازتوهین بازنمانده تنهااوست که نوشته شماراتاییدکرده است.من نمیگوییم که شمامامورید،چون ازوجدان یک انقلابی صادق چنین بی منطقی حرف زدن غیراخلاقی وخیانت است.
شماقدم درجایی میگذارید،که دشمنان تاریخی آزربایجان جنوبی ازوجودشمانهایت استفاده راکرده وشادمیگردد.
ازخیانت های تمامیت خواهان چپ

برایت مینویسم.آقای جداری من ازگذشته خیانت هاکه تماما بنابه خواست برادربزرگ شوروی وحزب کمونیست زمان بوده نمیگویم.1-درزمان محمدامین رسول زاده که کمونیست هاباعث شکست دولت جمهوری تازه استقلال یافته بود، نمی گویم.2-اززمان خیانت حزب کمونیست شوروی که ارامنه رااول درباکو ودرنهایت درارمنستان جاداده ودولت ارمنستان را درسرزمین های تاریخی تورکان آزربایجان ایجادکردنمی گویم ،که کل اعضای احزاب کمونیست ومخصوصا کمونیست های تمامیت خواه آزربایجان وایران بخاطراطاعت کورکورانه حزب مادرلال مونی گرفته وسکوت کردند وهنوزهم نمیخواهندسکوت خودرابشکنند.
3-درجریان قره باغ هم همین کارراکردند4-درزمان پیشه وری بخاطراطاعت کورکورانه وتوهم مصلحتی رویاهای دنیای کمونیستی ازفرامین استالین وباج دادن امتیازنفت شمال به شوروی بازهم لال شده وسکوت کردند.
5-درزمان شریعت مداری همکاری وهمدستی حزب توده همیشه خاین حتی فداییان رامجبوربه سکوت کردند.
6-درسال های 62_71همکاری شماهادردستگیری بچه های مجاهدین یادم نرفته میخواهید،بااسم وزمان ومحل بگوییم که کی هارادستگیرواعدام شدند؟
7-سرکوب بچه های خلق مسلمان بعلت همکاری شمادرسرتاسرایران سرکوب وزندان واعدام شدند.
8-همکاری شماها درتمام سال های اعدام بامسئولان امنیتی وسیاسی وپست گرفتن درکارهای حساس نمیگویم.
9-همکاری چپ های معروف درتمام شهرهاباکاندیدهای مجلس که ریس ستادآنهاودرتهیه سخنرانی تبلیغاتی برای آنهادرمقابل پول انجام میشد.میخواهی چندتااسم بیاورم.
10- تبلیغات منفی برعلیه هویت طلبان اززمان خیزش هویت طلبی تاکنون که سمپات های شمابرعلیه هویت طلبان واستقلال
طلب هابوده است.آقای جداری این شمه ایی ازهمکاری شما هاباحکومت بوده وازراهنمایی وخط دهی وتاریخ سازی شماهابرای حکومت وپان ایرانیست ها وشئونیست هانمی خواهم چیزی بگوییم.
آقای جداری شایدشمافکرمیکنیدمابرای حکومت کارمیکنیم ،ولی ماازخدمت گذاری شمابه حکومت مطمئن هستیم وسندداریم.
ماازروش هایی استفاده میکنیم که شماهاازآن اعمال عاجزبوده اید.
آقای جداری شماتوهم قدرت داریدولی مابدون توهم خواسته های مدنی وملی خودراپیش میبریم.لطفا کم مشاوره به جنایتکاران فاشیست پان فارس باتمامیت خواهی خودبدهید.
ماازدوستان کمونیست سنتی نمی توانیم جداحرکت کنیم درآن صورت مرگ نمی گویم ولی یک پای مادرمبارزات میتواندلنگ گردد.
ماباهرتفکری که به حقوق مااحترام گذارداحترام گذاشته ،دست آنهارامی بوسیم.ماشماوتفکرشماراعلاوه براینکه کمکی برخودنمی دانیم بلکه خیانت به تفکرات مردم آزربایجان جنوبی وتورکان دنیامیدانیم.
دوستی خاله خرسی و.... متوهمی بزرگترین دشمن ملت آزربایجان جنوبی وتورکان ایران بوده که ازتفکرات تمامیت
خواهی افرادی مثل شمابرمی خیزد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پرویز به شخصیت های تاریخی بدون دلیل و مدرک حمله کردن، کار درستی نیست . به نظر من، پیشه وری یکی از شخصیت های آزادیخواه و مبارز تاریخ پر تلاطم معاصر ایران و آذربایجان است. پیشه وری از کمونیست های قدیمی است که سال ها، سرمقاله های روزنامه حقیقت ارگان حزب کمونیست ایران را که در سال 1920 ایجاد شده بود، با قلم شیوا یش می نوشت. پیشه وری در جنبش مسلحانه جنگل، نقش مهمی داشت . وی در سال های نخستین سلطنت استبدادی رضا شاه، در سازمان دادن جنبش سندیکائی کارگران در تهران سخت فعال بود. به خاطر همین فعالیت های کمونیستی، پیشه وری از طرف پلیس رضا شاه دستگیر گردیده و از سال 1309 تا سال 1320 در زندان های مخوف رضا خانی بدترین آزار ها را متحمل گردید و هرگز تسلیم ارتجاع هار نشد. بعد از حوادت شهریور 1320 و بر افتادن استبداد رضا شاه ، پیشه وری از

زندان آزاد گردیده ، فعالیت های سیاسی خود را از سر گرفت . ابتدا نشریه وزین آژیر را در تهران انتشار داد که خوانندگان زیاد داشت و در شهریور ماه 1324 در تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، نقش اصلی را بازی کرد. با کوشش و همت پیشه وری و دیگر آزادیخواهان آذربایجان و توسط دهقانان مسلح که دلیرانه علیه اربابان و ژاندارم ها می جنگیدند، در 21 آذر 1324 ، فرقه دموکرات به رهبری پیشه وری قدرت سیاسی را در آذربایجان در دست گرفت . در طول یکسال حکومت فرقه دموکرات ،اصلاحات مهمی در شئون اقتصادی و سیاسی وفرهنگی این سرزمین به وجود آمد و سیمای تبریز تغییر کلی یافت. . وقتی در اواخر آذر ماه 1325 ارتش شاه به آذربایجان لشکر کشی کرد پیشه وری با وجود اینکه مصرا خواهان مقاومت در مقابل ارتجاع مرکزی بود، به عللی مجبور به ترک ایران گردیده و به شوروی رفت. تمام عمر پیشه وری در مبارزه و میدان های رزم و زندان ها گذشت و امروز مرتجعین همان گونه که شیوه آنهاست از هیچ تهمت و افترا و فحاشی در حق این فرزند مبارز آذربایجان خود داری نمی کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسن جداری، کمونیست ها بالندگی حرکت ملی آزربایجان را خیلی خوب درک کرده اند و بدین خاطر هست که سعی می کنند از کمونیست هائی که در گذشته، مثلا یک بیت شعر در وصف آزربایجان سروده اند دهها مقاله و ویدئو، همراه با آن ایدئولوژی و حزب خود را تبلیغ می کنند، کمونیستها نمی خواهند چیزی به حرکت ملی بدهند، بلکه با سرودن چند تا شعر آبکی در وصف آزربایجان، قصد سرباز گیری از داخل حرکت ملی را دارند، ولی شما غافل از این هستید که در داخل حرکت ملی آزربایجان افرادی هستند که در دوره جوانی و در جو دانشجوئی در اثر احساسات کذائی فریب کمونیستها را خورده و بعد از تحمل شکنجه و سالها زندان در زندانهای شاه و رژیم اسلامی، از نظر جسمی معلول شده اند و با سرتا پای وجودشان از کمونیسم نفرت دارند، آنها به کمونیستها همانند وامپیر نگاه می کنند چون بنظر کمونیستها بین جامعه سرمایه داری و کمونیسم دره سوسیالیسم باید

با جنازه کمونیستها پر شود تا راه برای توده ها همراه گردد، البته نتیجه اش شوروی و چین و دیگر کشورهای کمونیستی بود که هرچه آدم بیسواد کفاشی مثل برژنف و یا راهزنی مثل استالین که در خواب هم تصور نمی کردند که رهبر بشوند با قربانی کردن هزاران نفر، رشد طبیعی و دیالکتیکی اقتصاد را به یک افتصاد ناقص الخلقه و فاسد تبدیل کردند، و این رهبران همانند حکومت های مادام العمر حکومت های صلاله ائی از پدر به پسر مثل کره شمالی و یا از برادر بزرگتر به برادر کوچکتر مثل کوبا را تشکیل دادند، امروزه با رشد فزاینده صنعت مافوق مدرن و مدیریت پست مدرنیسم پرولتاریای کم سواد در کجا می تواند قرار بگیرد آیا فکر می کنید که افرادی مثل برژنف و یا استالین شانس انتخاب شدن را در آینده آزربایجان را دارند،
نوشته شده توسط: Anonymous

این حیله گر .. آ.ائلیار چه کار کرده که کمنت ساسان را از زیر نوشته اش برداشته ؟
مسئول کمنت کنترل کند این فرد متظاهر را !

نوشته شده توسط: peerooz

جناب مجددی,
بنده عرض نکردم که صفویه فرشته بودند و شاه اسماعیل مانند امام زمان خون تا رکاب اسبش نمیرسید. عرض کردم که ایشان صاحب مملکت شدند, همانطور که قرنها بعد در دوران حقوق به شر!, آمریکا به همان روش ظاهرا دارد صاحب خاور میانه میشود. نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.

و جناب لاچین, تا کار به جاهای باریکتر و سانسور نکشیده است " نصیحت گوش کن پسر جانا.".

نوشته شده توسط: peerooz

آتاتورک به شهادت دوست و دشمن مرد بزرگ و شاید استثنایی بود.تشابه رضا شاه به آتاتورک محدود به تمایل این دو به تجدد و اباد سازی و موضوع " ملیت " و مقابله با روس و انگلیس برای حفظ مرزهای کشور بود که منجر به معاهده سعد آباد بین ترکیه , ایران عراق و افغانستان گردید. در زندگی خصوصی و سرنوشت, آنها دو قطب مخالف بودند. ازدواج آتاتورک تنها دو سال طول کشید و منجر به طلاق شد و ۱۱ کودک فرزند خوانده داشت که اموال او پس از فوت وقف خرج کودکان و خواهرش و بقیه به امور خیریه اختصاص داده شد. رضا شاه چند بار ازدواج کرد و فرزندان بسیار داشت. آتاتورک در مصرف الکل زیاده روی میکرد و با سیروز کبدی پیش از شروع جنگ بین الملل فوت کرد و پس از فوت تقریبا مورد پرستش هموطنان خود قرار گرفت و مقبره او تقریبا زیارتگاه است. رضا شاه توسط انگلیس تبعید و در تبعید مرد و مقبره او تخریب و از اموال غصبی او جز آنچه به فرزندانش رسید

بقیه را جمهوری اسلامی بالا کشید. فاعتبروا یا اولی الابصار.
نوشته شده توسط: Anonymous

با معذرت از خوانندگان گرامی ، در قسمت های آخر کامنت بالا، اشتباهی تایپی رخ داده که بدینوسیله تصحیح میگردد. به جای " فراکسیون ترکان" ....... به مقاصد و اهداف جنایت کارانه این رژیم نابکار عمل میکند نوشته شود به مقاصد و اهداف جنایت کارانه این رژِم نابکار، خدمت میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

از اینکه در اینجا اسم ات را عوض کرده ای ، نشان میدهد چقدر جرئت و شهامت داری و مرد میدان هستی ؟ حساب شما را مردم ایران کف دست تان میگذارند و نه موحدی ها . حتی خود آذری ها که در ایران صلح آمیز زندگی میکنند ، اگر دستشان به شما چند نفر تجزیه طلب برسد ، لینچ تان میکنند . اگر شهامت دارید به آذربایجان بروید و این لاطالات را آنجا زمزمه کنید. نیمی از مهرههای جنایتکار دولت شیخ و شاه از میان آذری های پول و پست و مقام پرست انتخاب شده اند . که به سرکوب مردم ایران می پردازند در لباس جاش و مزدور اسلام و دین .

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا شاه یک خیانت تاریخی به ایران کرد و آنهم به هیچ عفروختن 6 دانگ ایران به انگلیسیها بود

نوشته شده توسط: Anonymous

حق با نویسنده است.نگاه کننید به گشتارکاه رجوی وننگ جاویدان او در حمله به ایران به کیانوری و همکاری با نظام به فرخ نگهدار و همکاری باجلادان شیعه به کارنامه پیشه وری و فرار او به شوروی.ازهمه بدتر خمینی وعده ای عرب خونخوار مانند علی وحسین وخود سردسته دزدان محمد.تنها راه حل انتخابات ازاد و تدبیر همگانی است..فرد پرستی یعنی فرار از قانون وباور به هرگونه هرج مرج.

نوشته شده توسط: Anonymous

خود شکن ! آینه شکستن خطاست .
پان ترک بیسواد شروع کرده بدون مطالعات کافی تئوریک اجتماعی سیاسی تاریخی ، مثل خیاط های زمان قاجار خودش گز میکند و خودش میبرد و خودش میدوزد . ئ در تمام زمینهای زمینی و دریایی و هوایی نظریه پردازی قلابی میکند و حتی نمی تواند لغت " کاریسما " را ترجمه کند که به معنی جذابیت و محبوبیت و پذیرش است . و اینجا اغلب دعواهای زرگری حیدری نعمتی راه می اندازند تا فضای این سایت را اشغال کنند که باید علیه دیکتاتوری حاکم در ایران باشد . آخر اردغان و آتاتورک و گولین مسئله و درد مردم ایران هستند یا مشکل گرگهای خاکستری و چنگیز و قره باغ و نظربایف و علی اووف ؟ اینها چرا به سایتهای ترکی مغولی ازبکی قرقیزی خود نمی روند و در این سایت ایرانی فارسی زبان بعث لحاف ملا را شهره آفاق کرده اند تا به چشم مردم و قبیله خود خاک بپاشند و آدرس غلط بدهند .
اینها چرا شهامت بحث روی شاه و شیخ و

خمینی و خلخالی و ملاحسنی و خامنه ای نمی کنند چون با اسامی مستعار به ایران میروند و در غرب و امریکا هویت طلب و تجزیه طلب میشوند و به انکار ایران و ایرانی می پردازند .
نوشته شده توسط: Anonymous

این اقای مهدی غزعلی که همه را به مزار حضرت کوروش دعوت می کرد و حتی می گفت باید در مزار کوروش کقش هایتان را در بیاورید چرا خود ایشان به مزار ان حضرت نرفتند؟؟ مهدی غزعلی حتما قبل از تبلیغ مزار کوروش در تلویزیون با بخشی از مقام های جمهوری اسلامی در این رابطه هماهنکی کرده . مثلان رفسنجانی یکی از انهاست.
اگر اطلاعیه ها و حرفهای مقامات جمهوری اسلامی و حتی سازمان فدائیان اکثریت را نگاه کنید همگی مستقیم یا غیر مستقیم از جمع شدن مردم بر در اطراف خرابه ای که مزار کوروش نامگذاشته اند حمایت کرده اند. پس ای ملتهای غیر فارس ایران از خواب غفلت بیدار شوید فارسها در ایران با هر نامی و با هر مرامی و باهر مذهبی مقابل غیر فارسها و برای استعمار انها متحد شده اند. و دراین راه به هر حیله ای دست خواهند زد .

نوشته شده توسط: Anonymous

این بهمن موحدی بامدادان که مدام میدان می خواند و ما تورکان را از نسل کشی توسط فارسهایی مثل خودش می ترساند. من و ملتم منتظریم که به سراغ ما بیایید از برادران و خواهران تروریست کوردتان هم کمک بگیرید و از اربابان انگلیسی و روسی و غیره تان هم. این قدر کری نخوان عمل کن عمل عمل. حرف زدن توی خونه مالیات نمی خواد. مم میدان عمله. ما با کمال میل در تبریز و اردبیل و اورمو و زنگان و همران و تهران و کرج و ساوه و اراک و غیره بی صبرانه منتظر هستیم که به سراغ ما تورکان بیایی و ما رو نسل کشی کنی! ببینیم در میدان هم مثل این کامنتستان ایران گلوبال شجاع هستی؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پیروز شما ظاهرا تاریخدان بزرگی هستید(کاملا مشخص هست)
پس اگر زمانی خواستید از "بهداشت مغزی" کمی بیرون امده و مطالعه ای هم بفرمایید لطف کنید این کتابها را رایگان دانلود کرده بخوانید(نه تنها شما همه ایرانیان)

http://www.aqeedeh.com/book_files/pdf/fa/tarikh-shah-esmaeil-safavy-PDF…

کتاب های این سایت هم واقعا عالی هستند برای کسانی که دنبال واقعیت اند

http://irantarikh.com/

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آنچه به عنوان پیشنهاد میتوانم روی میزدوستان آذربایجانی بگذارم اینه که:
دوستان عزیز،
« کاریزما»هارا بشکنید، بت ها را بشکنید!
از کاریزما گرایی و بت گرایی، دیکتاتوری برمیخیزد، گروه گرایی،خودی و غیر خودی کردن، شخصیت پرستی، فلج تفکر مستفل، فلج نقادی
برمیخیزد که پایه های دیکتاتوری و استبداد را میافرینند.
پس ضروریست که « کاریزما»ها را بشکنیم وبت ها را.
هیچ فردی و رهبری را نباید بت کرد.هیچکس« راه حل درست» نیست. راه حل درست مسایل«نسبی ست که با خرد و تجربه و دانش و آزمایش جمعی عقاید مختلف» ممکن است. باید از فرد و رهبر گذر کرد و به « خرد جمعی عقایدمختلف » رسید. دو قرن بشر « کاریزما گرایی و رهبرگرایی» را در بعد سیاسی و دینی و فلسفی تجربه کرد و به « دیکتاتوری و شکست » رسید.
مارکس-لنین-مائو، خمینی، ارسطو و هگل و رهبران سیاسی مختلف را جوامع بشری تجربه کرد ؛ و در همه ی این زمینه ها به فاجعه رسید.

علت اصلی مسئله آن است که « با کاریزما گرایی» ذهن جمع تعطیل و سرکوب میشود و راه برای یکه تازی افراد و این یا آن گروه باز میشود که نتیجه است استبداد و دیکتاتوری و کشتار است. « راه حلها نسبی اند و تنها با جمع عقاید مختلف و تست و آزمایش» میتوان به راه درست نسبی دست یافت.
ما نیاز به « تفکر دموکراتیک، دید نقادانه و علمی و آزمایشی» داریم. این متد است که ضروریست پیش رفته شود. و نه کاریزماگرایی و بیگانه گرایی و پرستش سیاستها و خط و مشی ها بیگانگان. از همه ی جهان، از همسایگان، از شخصیتهای خودی میتوان آموخت ولی لازم است « همیشه مستقل و نقادانه» بیاندیشیم. این متد ما را از بیراهه رویها، از «فالانژ گرایی ها» رها میسازد. رهایی ما از ستم و تبعیض و نابرابری و بی عدالتی در این متدهاست. در متد « چون و چرا و پرسشگری و استدلال و منطق» نهفته است.
«هیچ چیز را نباید بدون دلیل و اثبات و استدلال و نسبیت» پذیرفت.
گروه گرایی راه حل نیست، ما نیاز داریم همه عقل شان را، تجربه و نظر متضاد و متفاوتشان را یک جا جمع کرده در یافتن کلید نسبی قفلها یاری کنند. آینده ی دموکراتیک ما در این راههاست.
مطلق گرایی، حقیقت تنها پیش من بودن، رهبر و بت درست کردن، خلق خود را رها نمودن و به امید کمک همسایه و بیگانه نشستن،
هر وسیله را مناسب هدف دیدن، آن راه فاجعه باری ست که میتواند به نابودی « همه ی تلاشهای انسانی و آزادیخواهانه ی ما» بیانجامد.
راه رجوی-صدام، راه کمک گیری از سعودیها، و آمریکایی ها و همسایگان و غیره و غیره به معنای عدم استقلال و فراموشی نیروی خلق خود است. خلقی پیروز میشود که به نیروی اکثریت مردم خود متکی باشد و این نیرو را آماده کند، و راه اتحاد با دیگر ستمکشان و تبعیض دیدگان و استثمار شدگان را پیشگیرد.

بهتر است ایده لوژی گرایی ها را کنار گذاشت. و به جای آن به « تلاس کسب حقوق همه جانبه ی خود در اتحاد با دیگر ستمکشان » همت گماشت.
ما برای رهایی از ستم و تبعیض و بیعدالتی و استثمار نیاز به ائتلاف و اتحاد همه ی نیروها و حتی به نیروی « خلق فارسی زبان» داریم که با اهداف یاد شده موافق اند.
نباید فراموش کرد هیچ خلقی در ایران نمی تواند به تنهایی خود را از اسارت ملا ها رها سازد. تکروی مساوی شکست است.
این طاعون تنها با قدرت همه ی خلقها میتواند نابود شود. ما در این نبرد هیچ نیازی به کمک خارجیها نداریم.
نیروی جامعه ی ما برای دفن « اسکلتهای ماقبل تاریخی ملاها» کافی ست. به شرط اینکه « سیاست ائتلاف و اتحادها» را درست پیاده کنیم.
در غیر این صورت « سرنوشت جامعه به تصادفات» بند میشود که قریب به یقین باز « از چاله به چاه» افتادن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

همین چند کامنتی که در رد نظرات اینجانب از طرف برخی از ناسیونالیست های آذربایجانی - که همواره با اسامی مستعار در سایت ایران گلوبال مطلب می نویسند- نوشته شده است، به بارزترین نحوی ماهیت ضد کمونیستی و ضد دموکراتیک این افراد را آشکار می سازد. هدف همه این کامنت نویسان گمنام، محکوم ساختن کمونیسم و مارکسیسم و توجیه عملکرد قدرت های سلطه گرامپریالیستی و رژیم های ارتجاعی می باشد .یکی می نویسد، آذربایجان همواره از کمونیست ها ضربه خورده اما روشن نمی کند در صد سال گذشته، نیروهای چپ در آذربایجان چه عملکردی داشته اند. آن دیگری به حیدر خان عمو اوعلی نخستین کمونیستی که در ایران بذر اندیشه های سوسیالیستی را کاشت ، حمله میکند و بدون توجه به واقعیت های تاریخی می نویسد: حیدر خان عمو اوغلی" با عمل خود ، خشونت و

ترور را به جای دموکراسی گذاشت تا بهانه ای برای کودتای انگلیسی رضا شاه شود." به این کامنت نویس نا آگاه از وقایع تاریخی باید متذکر شد که فعالیت های انقلابی حیدر خان عمو اوغلی در دوران انقلاب مشروطه ، مشهور خاص و عام است. کوشش های پیکار جویانه و قهر آمیز یکی از رهبران برجسته انقلاب مشروطه، چه ربطی به کودتای رضا خان در 3 اسفند1299 شمسی دارد که بیش از ده سال پس از آن دوران مقاومت و پایداری دلیرانه حیدر خان ها ، ستار خانها ، باقر خان ها و علی مسیو ها در مقابله با خودکامگی محمدعلی شاه قاجار، اتفاق افتاد. علت اصلی کودتای رضا خان قزاق و سید ضیا الدین انگلیسی را باید در توطئه گریهای رنگارنگ امپریالیسم انگلیس برای تسلط کامل بر شئون اقتصادی و سیاسی ایران به دنبال شکست قرار داد ننگین سال 1919 دانست . کامنت نویس سازشکار و ضد کمونیست ما در نوشته خود، توسل به "خشونت" حیدر عمو اوغلی را که لرزه بر اندام مستبدین انداخته بود ، محکوم میکند تا سیاست مدارا و مماشات با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را توجیه کند! همین کامنت نویس ضد کمونیست که مخالف سرسخت هر نوع مبارزه خشونت آمیز و انقلابی علیه رژِیم آزادیکش جمهوری اسلامی می باشد و از سینه چاکان "جنبش مدنی خواهان" می باشد، مخالفت مرا با تمایلات شدید صد کمونیستی و ضد دموکراتیک در بین بخش هائی از ملی گرایان آذربایجانی، مربوط به " ناراحتی" ام از وجود " فراکسیون ترکان" در مجلس اسلامی رژیم دانسته و می نویسد " حالا اول کاره ، ما کار زیاد داریم" (!) این است ماهیت بغایت ارتجاعی عملکرد عناصر سازشکاری در بین بخش هائی از ملی گرایان آذربایجانی که اشکارا مجلس قلابی رژِیم جمهوری اسلامی را وسیله ای برای رفع ستم ملی در آذربایجان معرفی کرده و با غرور و تبختر " فراکسیون ترکان" در این مجلس دست نشانده را در کامنت خود، برجسته می سازند. باید به این عناصر سازشکار گوشزد کرد که رژیم جمهوری اسلامی با همه ارگانهای سرکوبگرش، از آنجمله مجلس قلابی اسلامی ، دارای ماهیتی عمیقا ارتجاعی و ضد مردمی بوده و دشمن بی امان آزادی و دموکراسی و حقوق ملت های تحت ستم می باشد. "فراکسیون ترکان" کذائی آقای ع ب تورک اوغلی هم جزو لاینفکی از همین رژِیم کشتار و شکنجه بوده و به مقاصد و اهداف جنایت کارانه این رژِیم نابکار، عمل میکند. دل بستن به مساعدت و یاریهای این مزدوران قسم خورده رژیم و امیدوار ساختن توده های محروم و زحمتکش آذربایجان به الطاف و مراحم آنها، معناو مفهومی جز خیانت به منافع حیاتی زحمتکشان خلق بپا خاسته آذربایجان ندارد. همین!
نوشته شده توسط: Anonymous

دویس تاسیصدهزار تورک آذربایجانی(آماراز نشریات داخل ایران است

نزدیک دویست هزار آمارازنشریات داخ ل ایران است
نزدیک دویست هزار(آمارازنشریات داخل ایران است) تورک آزربایجانی همه ساله هفته اول تیر ماه برای بزرگداشت بابک درقلعه کلیبر تجمع میکردند پنوازنگان وعاشق ها وشعرا وگویندگان غوغا میکردند وسال به سال هم به تعدادشان افزوده میشد.اما راه هارابستند نیروهای ویزه مستقرکردند هرکسی وهر اتوموبیلی که ردمیشد بازرسی میشد وبازجوئی پس میداد والبته خشونت های یدی وکلامی و بازداشت ها هم که حتمابباید چاشنی ماجراهامیشدجماعت به ناچاردل به کوره راه های کوهستانی زدند.واخرسرچاره را دراستقرار پادگان های موقتی وبعدا دایمی

درمنطقه دیدند.معجزه ای که درتمام این سال ها به وقوع پیوست عدم اطلاع تمام رسانه های فارسی زبان اعم ازبی بی سی وVOA وسایت های بشردوست وحرفه محور دیگری بودکه درهمان هنگام خبر چپه شدن اتوبوسی درپاکستان تیترشان شده بود.برای تفنن اذهانی که ازاین یک بام ودوهوائی آزرده شده اند شاید ذکر این ماجراهم لطیفه بدی نباشد.دریکی ازگردنه های منتهی به قلعه اتوموبیل زواردررفته حاوی چند نوازنده محلی را متوقف میکنند که کجاوچرا.دیدار جناب سرهنگ واطرافیان خشمگین چندلخظه ای وحشت زده شان میکند وتنها بهانه ملاپسندی که به ذهنشان میرسد این که جناب سرهنگ به فلان ده برای مجلس ختم وسوگواری میرویم سرهنگ نهیب میزند که باتار وبالابان ودایره زنگی؟جوابی نداشتند جزاین که جناب سرهنگ گفتیم شاید این هاهم لازم شدند !جناب سرهنگ اهل محل یاشایدهم اهل حال بود .کاربه جاهای باریک نکشید !
نوشته شده توسط: Anonymous

درست است.صرف نظرازکاربرد کلماتی چون شیفته وعاشق وغیره. .تاآنجاکه من میتوانم قضاوت کنم ودرحیطه .وحدوداطلاعات من است بیشتر. .بله بیشترآذربایجانی هایی که سری درنگاه به دوروبردارنداعم ازتحصیل کرده یاحتی بیسواد نسبت به آتاتورک سمپاتی مثبت داشته وتحسینش میکنند.بارضاشاه تفاوت های چشم گیری داشت.جنگی بسیارنابرابررابااتکابه علاقه ملت به خودش وآرمانش باپیروزی به پایان برد.بعدازاستقراردرقدرت ماموریتش راتمام شده ندانست ودرحوزه های مختلف کارمیکرد. موقع مرگ هم گویاتنها مایملکش مزرعه ای دراطراف آنکارابودکه آنراهم صراحتاورسماازمجلس درخواست کرده بودکه محل استراحتش باشد.چهل وچهارهزارسندمالکیت(به نوشته کتاب-گذشته چراغ راه آینده است-)هم نداشت که برای راست وریست کردن اموراتش تشکیلاتی به نام-اداره املاک پهلوی-لازم باشد.هرکسی چنین آدمی راولودرته قلبش تحسین میکند جوان وپیرآذربایجانی که طبیعی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا شاه می گوید: ﻫـﻨﮕـﺎﻣﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﻦ ﺁﻣــــﺪﻡ ؛

ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ روسیه ٫ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺷﻮﺭﻭﯼِ ﮔﯿﻼﻥ٬ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﺋﯿﺲ ‌جمهور ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺒﺮ ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ... (این کار تجزیه طلبی و خیانت به ایران بوده است)

ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﻣﺮﮐﺰﯼ، ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻮﯾﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﻮﻫﯽ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست ﺩﻭ ﻃﺎیفه ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺑﻮﺩ...
ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﻌﺰﺯ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ...
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻭ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﻣﺎﮐﻮﺋﯽ ﺑﻮﺩ...
ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺁﻗﺎ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ...
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ در ﺩﺳﺖ عشایر ﺍﯾﻞ بزرگ ﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ در ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩ...
ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥ ﺳﺮﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺯﺩ

ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭﺳﺘﻢ ﺩﺳﺘﺎﻥ نیز ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ تجزیه شده ﺑﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ...

ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ استان ﻣﺴﺘﻘﻞِ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ، ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ میگرفتند ﻭ حاکم ﺁﻧﺠﺎ (شیخ خزعل زیر تحریک اعراب ) ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ... و خیال جداسازی خوزستان از ایران را داشت.

ﺗﺮﮐﻤﻦﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺎﺭﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ...
ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺤﻞ ﺟﻮﻻﻥ ﯾﺎﻏﯿﺎﻥ ﻭ ﻟﺮﻫﺎﯼ ﺷﻮﺭﺷﯽ ﺑﻮﺩ،
ﻧﺎﯾﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺎﺝ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺟﻨﺎﯾﺘﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺷﺖ...!
رضاخان جوزدانی و جعفرقلی خان چرمهینی در نجف آباد و لنجان (اصفهان) به راهزنی مشغول بودند

ﺷﻤﺎﻝ ﮐﺸﻮﺭ در ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺱ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ جنوب ﺩﺳﺖ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ!
ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭼﺎﭖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣـﻖِ ﺗـﻮﺣـّﺶ، ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ...
ﺗﺮﺍﺧﻢ ﻭ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﻣﺎﻻﺭﯾﺎ نه ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩِ ﯾﮏ "ﮐﺸﻮﺭ" ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
%95 ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺸﯿﻦ ﯾﺎ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،ﺁﻥ ﺍﻧﺪﮎ ﺷﻬﺮﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ...
%98 مردم ، ﺳﻮﺍﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ و ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ...
ﺭﺍﻩ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ...
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ...
ﺍﺭﺗﺶ ﻭ ﺑﺎﻧﮏ ﻭ ﺷﯿﻼﺕ ﻭ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻤﺮﮎ ﻭ ... در ﺩﺳﺖ ﺍﺟﻨﺒﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺿﺮﺑﺖ ﺁﺧﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ بودند ، ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﻮﺏ...؟!

ﻭ ....
ﻫـﻨﮕـﺎﻣـﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﻦ ﻣـﯽﺭﻓـــﺘﻢ :

برای ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻠﯽ ﻭ ﺳﭙﻪ ، ﺍﺭﺗﺶ ﻧﻮﯾﻦ ، (ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ،ﻫﻮﺍﯾﯽ،ﺯﻣﯿﻨﯽ)

ﺭﺍﺩﯾﻮ ، ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﺪﻧﯽ ، ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ، ﺻﻨﺎﯾﻊ، ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ، ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮﯼ و پلیس، ﺩﺍﻧﺸﺴﺮﺍﯼ ﻋﺎﻟﯽ ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ملی، ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺳﺎﺯﯼ ، ﺛﺒﺖ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ، ﺑﯿﻤﻪ ، ﻣﻮﺯﻩ ، فرودگاه ، ﻓﺪﺭﺍﺳﯿﻮﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻭ..... ساخته بودم

ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ استعماری ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻟﻐﻮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
ﺯﻧﺎﻥ که نیمی از جمعیت بودند فعالانه ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ...
ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺍﺳﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ، ﺧﺎﻧﺴﺎﻻﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ،
ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻗﻀﺎ ﮐﻪ ﺍﻭﻗﺎﻑ ﻭ ﻣﮑﺘﺐﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪِ ﺍﺣﯿﺎﯼ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ 16 ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﻧﻔﺖ ﺑـﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ...!

به شما القا کردند که ﺑﻪ ﻣﻦ بگویید؛ ﺑﯽﺳﻮﺍﺩِ ﻗﻠﺪﺭ !؟ِ ﺗﺮﯾﺎﮐﯽ؟!

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ﺑﯽﺳﻮﺍﺩ بودم اما دانشگاه تهران را ساختم. ... ﻭ ﻗﻠﺪﺭ ﺑﻮﺩﻡ اما ارتش منظم را برای ایران ساخته و تجهیز کردم، من ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ تریاک ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩم ، ِﺗﺮﯾﺎﮐﯽ ﺑﻮﺩﻡ؛

حال بگویید....
ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻥِ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾـﺮﺍﻥ ﭼـﻪ ﮐﺮﺩﯾﺪ...!؟.
هنگامی که مامور انگلیسی مرابرای تبعید به جزیره موریس در آفریقای جنوبی سوار بر کشتی کرد پرسید: نگرانی؟ من پاسخ دادم: نه، من دانشگاه تهران را ساختم تا جوانان ما با آگاهی و دانش با استعمار انگلیس مبارزه کنند. مامور انگلیسی گفت: ما هم در قم حوزه علمیه ساختیم که هرچه دانشگاهیان ببافند، آخوندها پنبه کنند...
"فرازى از تاريخ تلخ ايران كلهر"


هر آنكس هيچ نياموخت از گذشت روزگار.
ديگر هيچ نياموخت ازهيچ آموزگار
نوشته شده توسط: Anonymous

رضا شاه می گوید: ﻫـﻨﮕـﺎﻣﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﻦ ﺁﻣــــﺪﻡ ؛

ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ روسیه ٫ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺷﻮﺭﻭﯼِ ﮔﯿﻼﻥ٬ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﺋﯿﺲ ‌جمهور ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺒﺮ ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ... (این کار تجزیه طلبی و خیانت به ایران بوده است)

ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﻣﺮﮐﺰﯼ، ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻮﯾﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﻮﻫﯽ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست ﺩﻭ ﻃﺎیفه ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺑﻮﺩ...
ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﻌﺰﺯ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ...
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻭ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﻣﺎﮐﻮﺋﯽ ﺑﻮﺩ...
ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺁﻗﺎ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ...
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ در ﺩﺳﺖ عشایر ﺍﯾﻞ بزرگ ﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ در ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩ...
ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥ ﺳﺮﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺯﺩ

ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭﺳﺘﻢ ﺩﺳﺘﺎﻥ نیز ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ تجزیه شده ﺑﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ...

ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ استان ﻣﺴﺘﻘﻞِ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ، ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ میگرفتند ﻭ حاکم ﺁﻧﺠﺎ (شیخ خزعل زیر تحریک اعراب ) ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ... و خیال جداسازی خوزستان از ایران را داشت.

ﺗﺮﮐﻤﻦﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺎﺭﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ...
ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺤﻞ ﺟﻮﻻﻥ ﯾﺎﻏﯿﺎﻥ ﻭ ﻟﺮﻫﺎﯼ ﺷﻮﺭﺷﯽ ﺑﻮﺩ،
ﻧﺎﯾﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺎﺝ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺟﻨﺎﯾﺘﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺷﺖ...!
رضاخان جوزدانی و جعفرقلی خان چرمهینی در نجف آباد و لنجان (اصفهان) به راهزنی مشغول بودند

ﺷﻤﺎﻝ ﮐﺸﻮﺭ در ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺱ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ جنوب ﺩﺳﺖ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ!
ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭼﺎﭖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣـﻖِ ﺗـﻮﺣـّﺶ، ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ...
ﺗﺮﺍﺧﻢ ﻭ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﻣﺎﻻﺭﯾﺎ نه ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩِ ﯾﮏ "ﮐﺸﻮﺭ" ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
%95 ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺸﯿﻦ ﯾﺎ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،ﺁﻥ ﺍﻧﺪﮎ ﺷﻬﺮﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ...
%98 مردم ، ﺳﻮﺍﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ و ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ...
ﺭﺍﻩ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ...
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ...
ﺍﺭﺗﺶ ﻭ ﺑﺎﻧﮏ ﻭ ﺷﯿﻼﺕ ﻭ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻤﺮﮎ ﻭ ... در ﺩﺳﺖ ﺍﺟﻨﺒﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺿﺮﺑﺖ ﺁﺧﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ بودند ، ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﻮﺏ...؟!

ﻭ ....
ﻫـﻨﮕـﺎﻣـﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﻦ ﻣـﯽﺭﻓـــﺘﻢ :

برای ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻠﯽ ﻭ ﺳﭙﻪ ، ﺍﺭﺗﺶ ﻧﻮﯾﻦ ، (ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ،ﻫﻮﺍﯾﯽ،ﺯﻣﯿﻨﯽ)

ﺭﺍﺩﯾﻮ ، ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﺪﻧﯽ ، ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ، ﺻﻨﺎﯾﻊ، ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ، ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮﯼ و پلیس، ﺩﺍﻧﺸﺴﺮﺍﯼ ﻋﺎﻟﯽ ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ملی، ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺳﺎﺯﯼ ، ﺛﺒﺖ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ، ﺑﯿﻤﻪ ، ﻣﻮﺯﻩ ، فرودگاه ، ﻓﺪﺭﺍﺳﯿﻮﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻭ..... ساخته بودم

ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ استعماری ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻟﻐﻮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
ﺯﻧﺎﻥ که نیمی از جمعیت بودند فعالانه ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ...
ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺍﺳﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ، ﺧﺎﻧﺴﺎﻻﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ،
ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻗﻀﺎ ﮐﻪ ﺍﻭﻗﺎﻑ ﻭ ﻣﮑﺘﺐﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪِ ﺍﺣﯿﺎﯼ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ 16 ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﻧﻔﺖ ﺑـﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ...!

به شما القا کردند که ﺑﻪ ﻣﻦ بگویید؛ ﺑﯽﺳﻮﺍﺩِ ﻗﻠﺪﺭ !؟ِ ﺗﺮﯾﺎﮐﯽ؟!

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ﺑﯽﺳﻮﺍﺩ بودم اما دانشگاه تهران را ساختم. ... ﻭ ﻗﻠﺪﺭ ﺑﻮﺩﻡ اما ارتش منظم را برای ایران ساخته و تجهیز کردم، من ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ تریاک ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩم ، ِﺗﺮﯾﺎﮐﯽ ﺑﻮﺩﻡ؛

حال بگویید....
ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻥِ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾـﺮﺍﻥ ﭼـﻪ ﮐﺮﺩﯾﺪ...!؟.
هنگامی که مامور انگلیسی مرابرای تبعید به جزیره موریس در آفریقای جنوبی سوار بر کشتی کرد پرسید: نگرانی؟ من پاسخ دادم: نه، من دانشگاه تهران را ساختم تا جوانان ما با آگاهی و دانش با استعمار انگلیس مبارزه کنند. مامور انگلیسی گفت: ما هم در قم حوزه علمیه ساختیم که هرچه دانشگاهیان ببافند، آخوندها پنبه کنند...
"فرازى از تاريخ تلخ ايران كلهر"


هر آنكس هيچ نياموخت از گذشت روزگار.
ديگر هيچ نياموخت ازهيچ آموزگار
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوائی، ضمن تشکر ، امیدوارم سلامت و در هدفی که انتخاب کرده اید امروز بهتر از دیروز و فردا بهتر از امروز موفق باشید . نوشته های شما این آسوده بخوابان و همچنین مانقورت را آشفته حال کرده است . خوب این نوشته ها برای نامبردگان تازگی دارد و هضم آن برای این ها مشکل است . هر از گاهی به عکس ، به مدرک ویا به سبک نوشته حمله ور می شوند از ناتوانی آنها در جواب دادن به متن نوشته دلالت دارد . شما هم از طرف چپ سنتی و هم از راست ترین قشر جامعه مورد حمله قرارمیگیرید . البته بهتر از میدانید که نوشته به هدف اثابت کرده اتست و موفق باشید

نوشته شده توسط: peerooz

من در این گفتگو نه سر پیازم نه ته پیاز, نه به جزئیات تاریخ ترکیه و روز ملی آنهاعلاقه زیادی دارم و نه فداراسیون آرزبایجانیها در سوئد را میشناسم. مشکل من درک این موضوع است که رضا شاه بدون شک مقلد آتاتورک بود و کوشید تا تقریبا همان کاری در ایران را انجام دهد که آتاتورک در ترکیه انجام داد. و معتقدم که هردو آنها افراد میهن دوستی بودند که میخواستند " ملت " خود و نه " انسانیت " را نجات دهند و کاری کردند که امروز نتایج آنرا میبینم. و کاملا درک میکنم که چرا آذربایجانی ها باید از این اقدامات رضا شاه متنفر باشند. مشکل من اینست که چرا هرکس به این تشابه اشاره نماید که اینها هردو سر و ته یک کرباس بودند با چیزی مانند این فرمایش جناب بابک آزاد روبرو میشود که " متاسفانه شما آگاهانه یا نا آگاهانه تحت تاثیر پروپاگاندای محافل ضد تورک قرار گرفته اید یا به قول معروف جوگیر شده اید" ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آشپزخانه اردوغان چهارتا ظرف شو دارد که این چهارتا در سه نوبت ظرفهای نشسته او را میشویند و خشگ میکنند. این چهارتا عبارتند از
بابک آزاد « آزاد»؟
لاشین
لولیی
و دنیج مین ائللی

نوشته شده توسط: Anonymous

چه بیجاره ی نژادپرست حقیری هستی! جمعیت حرم حضرت معصومه در یک روز عادی از کل جمعیت حاضر در پاسارگاد بیشتره. شما برا خودت خوش باش. اسلام ماندگار است چون نژادپرستی را ریشه کن کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسن جداری از اینکه شما ناسیونالیسم تدافعی برای استقلال آذربایجان را با ناسیونالیسم محاجم استعماری پانفارسیسم یکسان می بینید، برای شما متاسفم، مذهبیون و ایدئولوژیستها پدیده های تازه را سیاه و سفید می بینند، من بارها به شما گوشزد کردم که شما ها در آینده آزربایجان جنوبی یا منفعل خواهید شد و یا به حرکت ملی آزربایجان خواهید پیوست و یا اینکه بعنوان ستون پنجم پانفارسیسم از پشت به ملت خود خنجر خواهید زد، ولی در نهایت چه شما باشید یا نباشید حرکت ملی آزربایجان به راه خود ادامه خواهد داد و به سر منزل مقصود خواهد رسید، آگاهی ملتهای بدون دولت و استقلال آنها در قرن ٢١ یک ضرورت تاریخی است، ((*حق چای کیمی دریایه آخیب یول تاپاجاخدیر* داش آتماغینان کیمسه اونی چوندره بیلمز* دنیادا قارانلیقلار اگر جمع اولا با هم* بیر خیرداجا شمعین ایشیقین سوندره بیلمز*)) ترجه: راه حق همانند رودخانه راهش را

سوی دریا پیدا خواهد کرد/ با ریختن سنگ جلو آب، کسی نمی تواند مسیر آب را عوض کند،/ اگر تمام تاریکی های دنیا با متحد شوند/ قادر نخواهند بود که نور یک شمع کوچک را خاموش کنند،
نوشته شده توسط: peerooz

جناب مجددی,
ممنون که بجای شعار دادن و بد و بیراه گفتن به گفتگو پرداخته اید و اتفاقا فرمایشات شما تائید عرایض بنده است. با کوره سواد من در علم " فلسفه " و تاریخ, اینطور که میگویند هخامنشی به دست یونانی ها و ساسانی به دست عرب ها منقرض گردیدند. پیش از اسلام, ایران را شاهنشاهی میخواندند که شاه بزرگ بر شاهان کوچک حکومت میکرد. با مالکیت عرب ها, به آن ملوک الطوایفی و با مالکیت مغول ها به آن خان خانی میگویند. ایرانی که من و شما میشناسیم را " قزلباش " ها به وجود آوردند و ظاهرا به کاربرد این کلمات پایان دادند. و این وضع تا کنون که مملکت به دست عرب های امامه سیاه فرزندان پیغمبر افتاده است ادامه دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی ازدوستان تعریف میکرد :
یک روز تو چابهار از تو یک کوچه میگذشتم یک چاقوی خیلی خوش دست و عالی دست یک بچه سه چهارساله دیدام به خودام گفتم این رو هر جوری شده از دست اش در بیارم برای همین قیافه ام را ترسناک کردام و بهش نزدیک شدام دیدام داره میگه " نترس عمو نترس با این گوش های تو را نمی برم"
حکایت تو هم شده این مطمئن باش گوش های تو را نمی برند