Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی به جای این که به همه کس اکانت کامنتگزاری بدهی، باید فکری به حال آن شخص مجاهد کمونیست ....بکنی. آن شخص توسط جناب تهرانلی معرفی شده است : مجاهد کمونیست جناب آقای بهمن موحدی بامدادان!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ع.ب. تورک اوغلی گرامی، به من امیل بزن، برات اکانت کامنت گذاری ارسال می کنم، کامنت ها یک زمانه خواهد بود و مسول کامنت اسامی تقلبی را حذف می کند

نوشته شده توسط: Anonymous

بی زحمت این مصاحبه رابا اقای انور خامه ای درسایت ایران امروز بخوانید تا به چگونگی فاجعه کنونی پی ببریم.اقای خامه ای میگوید ..
اشتباه کردیم. مارکسیست‌شدن ما اشتباه بود. فکر می‌کردیم راه آزادی همین است. اما اشتباه می‌کردیم. مارکسیسم راه آزادی ما نبود. برای جامعه ما نسخه‌ای نداشت. بعد هم که دیدید چه شد و چه نتیجه‌ای داد... ما فریب جریان‌هایی را خوردیم که در همان زمان در جامعه جاری بود. امکانش بود که کمی بیشتر و بهتر فکر کنیم و نتیجه بهتری بگیریم.... ادامه ان در سایت ایران امروز .

نوشته شده توسط: Anonymous

دولت و گاورمنت حاکم بر ایالات متحده ضد حزب دمکرات نمی باشد. ضد حزب جمهوری خواه هم نیست. بنابراین باهم تضاد ندارند. آن ها سازمان های متفاوتی هستند با شرح وظیفه های مختلف.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باوی، فرموده اید که چکار به سواد آقای تورک اوغلی دارید! در جوابت باید بگویم کسی که سواد ندارد، نباید چیزی بنویسد! حالا متوجه شدی؟!

نوشته شده توسط: peerooz

" ایران جامعه ایست با طیف رنگارنگی از اقوام و ملیت ها، با فرهنگ ها و زبان ها و مذاهب مختلف، که حکومت های متوالی در قریب صد سال گذشته، هیچگونه حقوقی را در عمل برای آنان برسمیت نشناخته است. ". پایان نقل قول.

ظاهرا قبل از صد سال گذشته, حکومت های متوالی برای اقوام و ملیت های ایران, حقوقی را به رسمیت میشناخته اند. مطابق ویکیپدیای فارسی, از دوران سلجوقیان تا دوران پهلوی یعنی تقریبا حدود ۸۸۰ سال حکومت های ایران تقریبا تماما ترک بوده اند . در همان حوالی, یکی دوقرن بیش یا کم , عثمانی ها حاکم آناتولی بودند. در این دوران ترک و فارس و عرب و ارمنی و کرد و یونانی در ایران و ترکیه در جوار هم میزیستند. فارسی زبانی مخلوط از فارسی و عربی و ترکی بود و سلاطین عثمانی به فارسی شعر میگفتند.
بعد از دوران قاجار, رضا خان قزاق حاکم شد و در ملاقات با آتاتورک نظامی, بالباس نظامی و زبان ترکی, پیشرفتهای شگرف ترکیه

را تحسین کرد و تبریک گفت و مصمم شد که مانند ترکیه, زبان را از آلودگی کلمات بیگانه پاک و کشور را به عظمت دوران گذشته برساند. پس از این بود که برای " ملت ها " " حق تعیین سرنوشت " مد روز شد و " امام " هم ظهور کرد. بقیه هم که معلوم است.

حاکمان ایران:
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴ میلادی
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان ۱۳۳۵–۱۳۵۷
مظفریان ۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان ۱۳۳۶–۱۴۳۲
سربداران ۱۳۳۷–۱۳۷۶
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو ۱۴۰۶–۱۴۶۸
تیموریان ۱۴۰۵–۱۵۰۷
آق‌قویونلو ۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اولیه
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۲۱
هوتکیان ۱۷۰۹–۱۷۳۸
افشاریان ۱۷۳۸–۱۷۵۰
زندیان ۱۷۵۰–۱۷۹۴
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
نوشته شده توسط: Anonymous

در کامنت قبلی اشاره کردم به لاجرم بوده امکان رفراندوم چند قانون اساسی. این صرفا مثال و پیشنهاد است.
بایست مخالفان استبداد فعلی، تکلیف خودشان را با خود و با دیگران روشن کنند؛
1- آیا می خواهند تک روانه دنبال اهدافشان بروند؟
2- یا این می خواهند با مشارکت دیگران؟
3- ایا دنبال ائتلاف بزرگ با همگرایی نسبی پایین و در عین حال قدرت تاثیر پایین هستند؟
4- یا می خواهند ائتلاف دمکراسی خواه کوچک با همگرایی بالا و لی تاثیرگذاری کمتر هستند؟
به نظر مهمتر از فدرالیسم، دمکراسی است. با دمکراسی کامل که در کامنت های قبلی توضیح دادم، رسیدن به فدرالیسم ممکن است ولی با فدرالیسم بدون دمکراسی، در نهایت اهداف فدارلیسم نابود می شود و دوباره استبداد بوجود میاید. شاید یک استبداد کوچکترشود!
دمکراسی، عامل اصلی نابود استبداد است. دمکراسی می تواند حقوق همگان را (تا جایی ناقض حقوق دیگران نشود) تامین کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه بشریت/جامعه ایران از این حیران در بیاید، برخی از روی خیرخواهی مثل من نظراتی می گویند، فرض من ایسنت دیگران هم همین گونه اند. من با اصل و کلیات فحوای مطلب "آ. ائلیار" مخالفتی ندارم، بلکه بیشتر در تکمیل گفتار ایشان، عرایضی ارائه کردم.
اینجا فرض می گیریمف همه چیز بخوبی طی شده و مردمان ایرانی (مردم ها= اقوام، ملل، با افراد با عقاید مختلف)، به ئتلاف دموکراتیک رسیدند و انقلاب یا اصلا طلبی، به مرحله همه پرسی رسیده و می خواهند به قانون اساسی دمکراتیک رای بدهند. همین جا باز ممکن است اختلاف مخربی شکل بگیرد/ ولی میشود جلویش با پیش بینی گرفت/تجربیات گذشته ابزار ماست/ ما بایست بپذیریریم از خود دمکراسی هم ارای مختلفی است.
با فرض اینکه کمونیستها و سوسیالیست حاضر بشوند تحت یک نظام اقتصادی آزاد، فعالیت کنند و مثلا به سیستم دمکراسی با قابلیت مشابه ایجاد سوسیال دمکراسی سوئدی رضایت بدهند:

در نتیجه حداقل چهار قانون اساسی بایست برای همه پرسی اماده شود/ اگر رای اکثریت مطلق نبود، دو گزینه به دور دوم به رای گذاشته می شود/دلیل اصلی، تامین حداکثری امکان انتخاب ازاد است تا بعدا نارضیتی پیش نیایدف مثلا بعدا طرفداران سلطنت و غیره دبه در نیارند! چون متاسفانه ما ایارنی جماعت از فارس گرفته تا ترک، از دین دار تا بی دین.. دست به دیه مان خیلی خوبست!:
توجه! این نام ها پیشنهادی و برای روشن قضیه است. جزئیات نام گذاری میتواند تغییر کند، مهم ماهیت پشت کلمات است.
1- جمهوری (دمکراسی متمرکز)
2- جمهوری فدرال (دمکراسی غیر متمرکز)
3- مشروطه (دمکراسی با نماد تشریفاتی سلطنت)
4- مشروطه فدرال (دمکراسی غیر متمرکز با نماد تشریفاتی سلطنت)
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای مسئول کامنت درنوشته ایی ازشمااین بودکه اگرکاربران ازاسم های بلنداستفاده کنند،برای شماقابل شناسایی است.اسم من فکرکنم بلنداست ولی چراجلوی این افرادجاعل رانمی گیرید.درست است که من باسیستم فدرالی موافقم ،هرچندکه ازپیاده شدنش حدودصدسال گذشته است.ودرغیراینصورت تنهاراه رااستقلال ملت هامیدانم.
این نوشته قبلی ازمن نیست اگرراست میگوییداوراپیدا ورسواسازیدویاجلوی درج مطالب بنام اینجانب رابگیرید.ممنون میشوم.

نوشته شده توسط: Anonymous

گفتم دارم این پست دنبال می کنم، به دلیل مسائل شخصی فعلا نظرهایم از راه کامنت ارائه می دهم.
بک بحث خوبی اینجا پیش کشیده شده/ اگرایران گلوبال، این بحث مدت بیشتری در صفحه اول نگه دارد خوبست/ چرا که به بنیاد مشکل می پردازد این مبحث.
سالیانی مباحث مثل سایت را دنبال می کنم. تقریبا همه مباحث وارد دور تکرار شده است. مباحث مختلف، از ملیت، قومیت، زبان، حقوق بشر، عدالت، برابری، حقوق زبنان، حقوق کودکان، حقوق حیوانات، دمکراسی، جمهوریت، سلطنت، اسلامیت، دینی، مذهبی، ناباوری ها، اختلاف، اشتراک، ائتلاف، درک، شعور، اختناق/دیکتاتوری/استبداد/خودکامگی، تاریخ، جعل/دروغ/تزویر/نیرنگ/تهمت، توهین/دشنام/اهانت/ناسزا/هتک حرمت، اتهام/تهمت/افترا، گمان/طن، استنباط/برداشت، تحلیل/انالیز، تفکر/اندیشه، ایدئلوژی، فلسفه...
ما باید از این دور باطل تکرار مباحث خارج بشویم.
لینک بدهید مکررات را، مگر حرف تازه گشایشگر باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد می شود کامنت های اینجانب را و مختصری از راهکارهای حل مشکل ما (چگونگی به دست اوردن حق آزادی انتخاب) در اینجاست:
http://iranglobal.info/node/56807

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد می شود مطلب و کامنت ها در این پست بخوانید/ از جمله کامن های اینجانب را. مختصری از راهکارهای حل مشکل ما (چگونگی به دست اوردن حق آزادی انتخاب) در اینجاست:
http://iranglobal.info/node/56807

نوشته شده توسط: Anonymous

پیروی نظرات قبلی ام، تاکید بر رفع ریشه ای ختلاف. جنان " آ. ائلیار" هم در 6 بند اهم گروه های درگیر و چهار راه حل 6 گروه به غیر خمینییست ها را گفته است.
به نظر من، ریشه اختلاف، به درک نادرست یا عدم درک مشترک از مفهوم دمکراسی است. جدا از عدم درک مشترک از مفهوم دمکراسی (تفسیر به رای و نفع شخصی!)، پیش‌خواهی یا مشورط کردن از قبل برقراری دمکراسی است!
این مورد در نزد هریک از 6 گروه از آن مذکور - کمابیش- قابل مشاهده است!
مثلا اصرار به اینکه ایران کشور چند ملیتی است، این بر خلاف دمکراسی است، مردم ایران لاقل اکثریتشان، بارها در مقاطع انقلاب و همه پرسی ها، مختلف از مان مشروطیت چنین نپذیرفتن و بلکه می توان گفت اکثریت قاطع ایران بعنوان یک ملیت اعلام کردند. اصطلاح چند ملیتی از بعد روی کار امدن دیکتاتوری پهلوی و نفوذ جریان چپ متمامیل به شوروی عمدتا راج شده است. مفهوم ملیت هر چند جدیدست

نکته اینجاست، از اول قبولاندند و تکرار این اصطلاح چند ملیتی، یعنی القای یک خواسته بر مردم است، ممکن است حتی درست باشد ادعا، ولی باید به روش دمکراتیک و در همه پرسی قانون اساسی مردم ایران خودشان تصممی بگیرند چند ملیتی هستند یا یک ملیت.
لجاجت بر این مفهوم و هر مفهوم جدید و با شرط گذاشتند برای مشارکت در ائتلاف اشاره جناب " آ. ائلیار" یعنی کارشکنی و شکست. بدیهی است ائتلاف ها بر اساس نقاط مشترک و خواسته های حداقلی است. خواسته حداکثری همه می گویند برای چانه زنی، ولی ائتلاف ها، بر اساس خواسته مشترک و حداقلی استوار می شود. وگرنه قرار باشد همه مثل هم فکر کنند و یک خواسته مشابه داشته باشند، اساس تحزب و تشکل ها مختلف بی معنی است، وقتی همه عین هم هستند، دیگر تفاوت بی معنی است! با به تفاوت خواسته های حداکثر با خواسته مشترک، همان وجه تمایز گروه ها است. وجه تمایز گروه ها، منشا بروز اختلاف و جنگ است. ائتلاف و همگرایی دموکراتیک بر اساس نقاط مشترک است. در مفهوم گسترده تر، کشورها و ملیت شان همین نقاط و منافع مشترک و خواسته های حداقلی است.
در مشروطیت روند نسبتا درستی گذاشته شد. مثلا قانون اساسی مشروطیت به ز بان فارسی (فارسی نوشتاری/نو/فارسی دری) نگاشته شد. بدون اینکه عنوان شود زبان فارسی، رسمی اس، عملا همگان این کاربرد همگانی و سراسری در امور آموزشی سراسری و اسناد و اداری... بذیرفته بودند مثل چند قرن اخیر. این یک توافق یا تفاهم ملی ایرانیان بود کهب رااس نیاز به یک زبان میانجی و مشترک برای تسهیل ارتباطات و نیازهای مشترک یک جغرافیای مشترک بوده است. لازم نبود هم در قانون اساسی 1358 جمهوری اسلامی قید زبان رسمی شود و حتی لازم نبود تعدادی از زبان ها در اصل 15 قید شود، این یک دیکتاتوری است که یک زبان رسمی و نام چند زبان قید شود که تصور و سوتفاهم شود مردم ایران مثلا حق ندارند به غیر زبان استافده کنند یا چند ملیت هستند! و تا ابد همین زبان ها و یا دین اسلام و شیعه تا ابد باشد. قید اسلامی بر جمهوری، یک دیکتاتوری است.
البته این روند بود، دمکراسی و حق ازادی وسیعی امروزه در رغب است، یک ساله به دست نیامده بود، حتی در همان زادگاه دمکراسی مدرن - یعنی غرب- هم این روند تدریجی بود، اسکاتلند هم در اواخر این روند به چنین حق تعیین سرونوشت رسید، در بریتانیا که 800 سال سابقه پروسه دمکراسی داشته از مگناکارتا تا امروز.هرچند لازم نیست ما هم 800سال طی کنیم. استفاده تجربیات موفق، میتواند این پروسه در رعض 15 سال باشد تا حق تعیین سرنوشت برسیم در ارامش که تصمیم سرنوشت ساز با کمتری به انجامد.

اصلا لازم است، که هرگز قیدهایی که هویت، شاخصی از زندگی برای مردم به صورت دائمی در قانون ذکر نشود، مردم طی گذر نسل حق دارند، هر نوع اقامت، ازدواج، تابعیت ملی-کشوری، قومیت، زبان، عقیده، دین و مذهب، ایدئلوژی را اختیار کنند، هیچ کس نمی توان مجبور کرد این قیبل چیز بپذیرد، این بدیهیات حق آزادی انتخاب است.
اینکه مردم از چه ملیت و چه قومیت یا چه زبان و چه عقیده ای داشته باشند، مربوط به خودشان هست و هیچ کس و هیچ قدرتی نباید اینها بر مردم تحمیل کند.
برای همین دمکراسی در ایران در همان روز 12 فرودین 1358 زاده شد و در همان روز هم مُرد! مردم به رای دادن در آن روز به عنوان جمهوری اسلامی، دمکراسی نابود کردند و بقیه تحولات در راستای حکمی بود که خود مردم- از اثر ناآگاهی و هیجان انقلابی- دادند! خود مردم احساسی و کم اطلاع، حکم مرگ ازادی انتخاب خود و نسل خود دادند! البته این یک اشتباه بود، مردم حفق دارند انتخاب اشتباه خود را اصلاح کنند.
به عبارت دیگر، همان بینان و ذات دمکراسی بر آزادی انتخاب است، این آزادی انتخاب دائمی است، مردم ممکن است اشتباه کنند، ولی حق دارند و می توانند در چاچوب دمکراسی اشتباه خود اصلاح کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جالب است؛ مازیار ما را با شلاق "وطن فروشی" و نداشتن غیرت "وطن پرستی" ایرانی میکوبد، و علی آقا ما را با شلاق "تورک ستیزی". این در حالی است که ایشان مشاهده میکنند که من اینجا به همان میزان حزب دموکرات کردستان ایران و مسئولین سیاسی بلوچ را هم مورد انتقاد قرار داده ام.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous گرامی،
از زاویه ی « مادی-روحی»:
دولت اوباما =A
حزب دموکرات=B
معلوم: A عین B نیست
--------
نتیجه معادله:
اثبات:چون A و B عین هم نیستند، و از بعد هژمونی، تصمیمگیری، امکانات، راهبرد سیاست، با هم تفاوت، تضاد، دارند و در عین حال « اشتراکاتی» نیز دارند، اما « دولت تابع حزب» نیست. و این « تابع و عدم تابع» بودن یا « بند -آزادی» تضاد آنها را تعیین میکند.
1- دولت اوباما دولت دو حزب« دموکرات و جمهوری خواه» است. نه دولت یک حزب. با حزب دموکرات تفاوت و تضاد دارد. از جوانب مختلف.
2- در مقاله بیشتر دولت خارجی وحزب خارجی» مد نظر است. صدام-مجاهدین یا عربستان-حزب دموکرات کردستان ایران یا دیگران.
3- در عین حال تضاد حزب-دولت چه پدیده های خارجی باشند و چه داخلی ، چه انقلابی باشند چه ارتجاعی، چه در قدرت باشند چه نباشند، در هر حالتی موجود است و « تفاوت و تضاد و نابرابری» بین آنها وجود

دارد ؛ و حزب به اجبار در یک پروسه تابع هزمونی دولت میشود. و از این گریزی نیست. در عین حال که اشتراکاتی نیز دارند ولی این اشتراکات نمی توانند موجب « عدم تابعیت و پذیرش هژمونی شوند.»
برای اینکه حزب تابع نباشد ضرورت دارد خاصه ی اپوزیسیونی یا موضع « اعتراض دائمی» خود را حفظ کند. در عین داشتن اشتراکات.
بنابرین حزب اهداف خود را به دولت ببندد، در یک روند وابسته میشود، و استقلال اش را از دست میدهد.
چاره اینه که به این « رابطه ی وابستگی» آفرین داخل نشود و موقعیت مستقل اعتراضی و عملکری خود را نگهدارد.
تز « تشکل مستقل از دولت» پایه اش بر این ایده ها قرار دارذ. چه دولت خودی باشد و چه بیگانه، فرقی نمیکند.
کسانی که این مسایل ابتدایی را نمی توانند درک کرده و عمل کنند، میخواهند جنبش ها را رهبری کنند. و جوانان بیگناه را به کشتن دهند. غم من اینجاست.

مردمان ما تاریخا این موضوع را تجربه کرده اند. گویند:
- گربه به نفع باباش موش نمیگیره.
- یا ، به امید شام همسایه بنشینی- بی شام میمانی.
از ضرب المثلهای آذربایجان.
تضاد حزب-دولت:
1- دولت وابستگی می طلبد
2- حزب استقلال لازم دارد
3- دو پدیده ی مختلف اند
ووو

مقاله آشفته نیست، درک« ایده های متضاد و متفاوت » طرفین در متن « دقت » بیشتری می طلبد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب چنگایی مگر من چی نوشتم که شما لطف کرده برتابیدید
الف: چرا این مکتب کومونیست که شما داری براش بال بال میزنید خروجی هایی مثل کره شمالی -چین مائو-کوبا -رژیم خمر های سرخ داشته لطفا حرف اخوندی تکرار نکنید که نا در این 1400 سال اسلام ناب نبوده حالا من میخوام برای شما بیاورام
ب: فقط یک مورد نام ببر که مکتب کومونیسم کشوری یا ملتی را خوشبخت کرده باشد
پ: چرا شما که کومونیست هستی در یک کشور کومونیستی زندگی نمیکنی مانند کره شمالی یا کوبا چرا نشسته ای در یک کشور سرمایه داری و با استفاده از امکانات همین سرمایه داری زندگی کرده و بر علیه همان ها هم قلم بر کاغذ میسابی(ببخشید کیبورد فرسایی) خب بلند شو برو کوبا یا کره شمالی که کومونیستی اند زندگی کن اگر نمیخوای بری چرا نمیری ؟
ت: چرا رفیق پل پات و مائو و استالین بد و اخ هستند در صورتی که اندازه شما در کومونیسم به اندازه قوزک پای انها هم نمیرسد

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به جناب سازاخ
بنده گفتم در حال حاضر و با وجود دشمن قداری مثل رژیم جمهوری اسلامی، زمان مناسبی برای طرح موضوعات فرعی همچون تحصیل به زبان مادری نیست ، اصلی ترین مسئله مردم در حال حاضر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است. به طور قطع بعد از سرنگونی رژیم ، حق تحصیل به زبان مادری به هموطنان شریف ترک آذری و کرد و عرب خوزستانی و ترکمن و بلوچ داده خواهد شد.
در ضمن این مرتجعان پانترک تجزیه طلب در زیر شعار حق تحصیل به زبان مادری، افکار مخربِ قوم پرستانه و ارتجاعی و تجزیه طلبانۀ خود را تبلیغ می کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تهرانلی یا تورک اوغلو یا اتش یا تورک سرافراز که جدیدا خیلی فعال شدی و با چند نام کامنت مینویسی
زبان فارسی را به صورت سره در همین سایت همشهری ات تبریزی مینویسه کدام 80 درصد عربی؟؟؟؟؟؟؟
حالا شما اگر واژه های روسی و فارسی و عربی را از زبان عقیم و در گور رفته .... ات را بگیرند برای نمونه پنجره را چی تلفظ میکنی پوتوشکا اتوشکای روسی یا کلا به این هم میگی سوراخ (باجا)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نوری علا ، در زمره روشنفکران سکولار دموکراتی است که در زمینه مساله ملی در ایران، حامل شوونیستی ترین نقطه نظرات غیر دموکراتیک می باشد. ایشان مثل دیگر شوونیست های فارس همواره در نوشته های خود، به جای عبارت ملت و ملت ها از عبارت قوم و تیره استفاده میکند . گوئی ما هنوز در دوران صفویه و افشاریه زندگی میکنیم. در ایران کنونی، نه اقوام و تیره ها بلکه ملت های مختلف زندگی میکنند. ۶ ملت اصلی در ایران عبارتند از ترک های آذربایجان، عرب ها، کردها، فارس ها، بلوچ ها و ترکمن ها . در حدود بیش از نصف اهالی کشور را ملت های غیر فارس، تشکیل میدهند. ملت آذربایجان به تنهائی بالغ بر ۲۰ میلیون نفر است. آیا یک جمعیت انبوه بیست میلیون نفری را قوم و تیره میگویند؟ تعصب و قوم گرائی و برتری طلبی هم حد و اندازه دارد! در همه نوشته های آقای نوری علا در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی،

ایران، دید شوونیستی وپان فارسیستی ایشان به نحو مشهود و آشکاری خود را نشان میدهد. برای نمونه در همین مقاله « چشم انداز مساله اقوام....»، ایشان می نویسد: « مردمان ایران از بحر خزر تا خلیج فارس به فارسی سخن می گویند. اما به اقوام و تیره های مختلف تعلق دارند و زبان فارسی نخ پیوند تاریخی آنهاست. زبان اداری ( ونه رسمی ) آنهاست. شاعران اقوام مختلف ایرانی به این زبان شعر گفته و اثر آفریده اند.» در این چند جمله سر تا پا شوونیستی، ایشان باز هم به جای ملت ها ، از عبارت اقوام که متعلثق به دوران فئودالیسم است، استفاذه میکند . آیا این درست است که در ایران از بحر خزر تا خلیج فارس همه به فارسی سخن می گویند؟ البته نه! در سرتاسر‌آذربایجان، میلیون ها تن به زبان ترکی که زبان مادریشان میباشد، سخن می گویند. در کردستان میلیون ها خلق کرد به کردی حرف میزنند . در بین خلق های - ملت های- عرب و ترکمن و بلوچ ساکن ایران نیز کسی به زبان فارسی که زبان ملت فارس است و با زور و قلدری در مدارس و ادارات به ملت های غیر فارس ایران تحمیل شده است، سخن نمی گوید. در مرکز کشور نیز میلیون ها تن از ساکنین، به زبان مادری خود حرف میزنند. راستی این چه غرور و تعصبی است که همه شوونیست ها و برتری طلبان زبانی و قومی در باره زبان فارسی بروز میدهند! آقای سکولار دموکرات عزیز، چرا باید زبان فارسی، زبان اداری و رسمی ملت های غیر فارس ایران باشد؟ اگر در آذربایجان یا درکردستان و دیگر نواحی غیر فارس ایران، زبان اداری ، زبان محلی باشد، عمر دنیا به پایان میرسد؟ ۹۰ سال تمام است رژیم های ارتجاعی و شونیستی شاه و شیخ، زبان فارسی را با زور و قلدری زبان اداری ، رسمی و درسی در سرتاسر ایران تعیین کرده اند و هنوز هم سکولار دموکراتهای ما، میخواهند زبان فارسی زبان اداری در سرتاسر ایران باشد! به نظر من هیچ زبانی بر زبانهای دیگر مزیت و برتری ندارد و زبان هر ملتی برای آن ملت، عزیز و گرامی است . باید با تمام نیرو هرگونه برتری طلبی زبانی و قومی را محکوم ساخت. آقای نوری علا می نویسد « زبان فارسی نخ پیوند تاریخی » بین اقوام ( ایشان همه جا در مقاله خود به جای ملت از اقوام استفاده میکند) مختلف ایرانی است. این ادعای ایشان از ریشه غلط است. در ادوار قدیم یعنی در دوران تسلط نظام فئودالی، قرن ها زبان فارسی ، زبان کتابت و شعر و تاریخ نویسی در شرق میانه بود و شعرا همه جا به فارسی شعر میسرودند. در آن زمانها نه ملت ها وجود داشتند و نه از ستم ملی خبری بود. سلاطین ترک تبار در آن روزگاران، همه جا مشوق شعرا و نویستدگان فارسی زبان بودند.گرچه شعرای ترک زبان و آذربایجانی نیز نظیر دیگر اهل قلم به زبا فارسی شعر میسرودند و کتاب تالیف میکردند اما از قزن ها پیش، شعرای ترک زبان، نظیر نسیمی ، فضولی و صائب تبریزی به زبان مادری خود نیز اشعار بس دلنشینی سروده اند. در طول یک قرن گذشته، به علت غلبه شوونیسم و استبداد عنان گسیخته، شعرای ملت های غیر فارس ایران و از آنجمله ادیبان و سخنوران آذربایجان مجبور به اثر آفرینی وسخنوری در زبان فارسی شده اند . در تمام دوران سلطنت پهلویها در سرتاسر ایران کسی حق انتشار کتابی به زبان های غیر فارس رایج در ایران را نداشت! تحمیل زبان فارسی به ملت های غیر فارس توسط رژیم های ارتجاعی سلطنتی و اسلامی، ضربه های کاری بر پیکر ادبیات و شعر و داستان نویسی این ملت های تحت ستم ، وارد ساخته است . با وجود این، ملت های غیر فارس ایران، در طول یک قرن گذشته،همواره به گوش فرا دادن به شعر و ادبیات بومی خود،اشتیاق وافری داشته اند. درانقلاب مشروطه، اشعار پر شور ترکی صابر میرزا در ایران طرفداران فراوان داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

در پاسخ به همه دوستانی که در رابطه با زبان مادری نوشتند بگویم که من در نوشته های قبلی به این مساله پرداختم. آموزش به زبان مادری از چندین جبنه اهمیت دارد. اول آن که برای فراگیری دانش آموزان بسیار خوب است. دوم این که فرهنگ های موجود در مناطق ملی حفظ می شود. سوم اینکه این امر به همبستگی ملی ما ایرانیان کمک می کند و مهم تر از همه این که این مساله یک حق قانونی است که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است و هیچ کس حق ندارد که مانع از فراگیری به زبان مادری بشود. برخی می گویند که هزینه اش بسیار است و این دروغی بیش نیست. جمهوری اسلامی هزار ملیارد خرج ساختن گنبد و بارگاه در عراق می کند اما وقتی به مردم ایران که می رسد می گوید. بودجه نداریم.

.برخی دوستان می گویند که مذهب با علم منافات ندارد مگر من گفته ام که دارد. من نوشتم که دستگاه اداری ولی فقیه مذهب را به سیستم اموزشی تحمیل می کند. حکومت حق ندارد که پول ملت را برای ایدیولوژی گروهی خود خرج کند. آموزش و پرورش باید مستقل باشد و مرکز علم و دانش باشد. اگر قرار است که آخوند تربیت کنیم حوزه های علمیه پس برای چیست. دانش آموزانی که مدال می آورند مکر بسیجی و حزب الئه هستند که بگوئیم چون مدال می آوریم پس سیستم ما علمی است. شما نوشته را نقد کنید و بگوئید کجایش نادرست است. همین پیام وزیر را به مناسبت آغاز سال تحصیلی بخوانید و ببینید که چقدر روی آموزش علمی حرف می زند. شهادت، جنگ و اجرای فرمایشات رهبر چه ربطی به آموزش و پرورش دارد..دوستانی که مواردی از نقش منفی حکومت در زمینه های مختلف داشتند حتما در آینده به آن ها خواهم پرداخت. از کیانوش دوست داشتنی کما تشکر بابت درخ این مقاله را دارم و از همه دوستانی که کامنت گذاشتند متشکرم
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب موحدی مجاهد کمونیست نشان، تناقض نوشتار شما چقدر عریان است، از یکطرف دفاع از زبان مادری را ارتجاعی می دانید از طرف دیگر بعد از سرنگونی وعده زبان مادری می دهید، اینها همه وعده سر خرمن نیست؟، و این نشانگر این نیست که شما ترکها را بعنوان گوشت دم توپ لازم دارید ؟ ما نیازی به مرحمت از کسی را نداریم،نوشته خود را یکبار دیگر بخوانید، شما فکر می کنید که با کودکان بی سرپرست سرکار دارید، چه کسی به شما اجازه داده دفاع از زبان مادری را ارتجاعی بنامید؟
عین نوشته حضرتعالی:! این قوم پرستان مرتجع و نادان ومتعصب در هر موضوعی عقاید به غایت ارتجاعی خود را آشکار می سازند. مسئله اصلی مردم ایران در حال حاضر سرنگونی رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی است. مسائل فرعی مثل تحصیل به زبان مادری پس از سرنگونی رژیم نکبت جمهوری اسلامی حل خواهد شد

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

بزرگ ترین و اصلی ترین آفت نظام آموزشی کشور علم ستیزی و ترویج خرافات و حقیقت ستیزی در جهت شستشوی مغزی نسل جوان به منظور حفظ حاکمیت نکبت این آخوندهای ضدبشر و ضدایرانی است که از اهداف اصلی به اصطلاح انقلاب فرهنگی تحت عنوان اسلامی کردن نظام آموزشی کشور بود و در طی 38 سال گذشته پیگیرانه دنبال شده است تا بقاء این حاکمیت تضمین شود.
یکی دیگر از آفتهای بزرگ دیگر ، خصوصی سازی نظام آموزشی کشور و تبدیل مراکز آموزشی به مراکز سود دهی برای یک مشت دزد سرمایه دار جهت فروش مدارک تحصیلی ، تحت عنوان مدارس غیر انتفاعی و تیز هوشان و دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد است .
بودجۀ اختصاص داده شده به حوزه های علمیۀ جهل و جنون آخوندی بیش از 1300 میلیارد تومان است و بودجه اختصاص داده شده به 21 نهاد مذهبی 21638 میلیارد تومان است که البته این نهاد ها جدا از شبکۀ مساجد و امام و امامزاده ها و بودجه های مربوط به آنهاست ؛

و این در شرایطی است که سهم اعتبارات آموزش وپرورش از اعتبارات عمومی کشور تا به حال 15 هزار میلیارد تومان بوده است. به عبارت دیگر بودجه اختصاص داده شده برای تبلیغات اسلامی یک ونیم برابر بودجه اختصاص داده شده به کل اعتبارات آموزش و پرورش است.
وضعیت معیشتی معلمان نیز بسیار اسفناک است و کوچکترین اعتراض آنها نیز به شدت از سوی رژیم سرکوب می شود و معلمین اعتراض کننده دستگیر و شکنجه می شوند و به حبس های طولانی مدت محکوم می شوند. حقوقهای زیر خط فقر معلمان شاغل و زیر خط بقاء معلمان بازنشسته و تبعیضات آگاهانه در این زمینه با سایر کارمندان دولتی که سالهاست با اعتراضات گسترده معلمان در سراسر کشور مواجه است تا به حال با دستگیری و فشار و شکنجه و زندانی کردن معلمین از جانب رژیم روبرو شده است .
رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین خود نشان داده است که در برخورد با خواستهای به حق مردم و حل مشکلات آنها فقط کاربرد زور و چماق را می شناسد و رسماً از آن به عنوان اقتدار حکومتی نام می برد. راه حل بنیادین مشکلات آموزشی و آفت زدائی در این عرصه و همچنین راه حل مشکلات معیشتی و صنفی معلمان در مبارزه ای سازمان یافته و در پیوند با مبارزات طبقۀ کارگر و توده های زحمت کش و محروم در جهت سرنگونی جرثومۀ فساد و نکبت جمهوری اسلامی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

خدمت آقاي بهمن
من تا كنون تعداد كثيري (مسلما هزاران) مقاله از ديگران منتشر كرده ام و لزومي ندارد و ممكن هم نيست كه باهمه مضامين همه آنها موافق بوده باشم. روابط ما در درون جريان مورد بحث، بسيار عالي بود اما در يك تغيير ناگهاني دچار سكته شد و مديريت بد يكي دو مسئله باعث جدايي 12 نفري ما شد. ما همان موقع جزئيات ماجرا منتشر كرديم كه همين الان در دسترس است. كلا درجه و نوع اختلاف ما در آن زمان توجيه گر جدايي 12 نفر از يك تشكيلات كوچك نبود و ما بطور يكجانبه براي جلوگيري از آن حداكثر همت خود را بكار بستيم.

در اين سالها هم مطالب دوستان را منتشر كرده ام و كرده ايم. اولين مورد هم نشر بي هيچ توضيح متني مفصلي بنام "ما چه ميگوييم" در همان روزهاي اوليه جدايي در سايت تريبون بود. بعداز آن هم مطالب زيادي از اين دوستان چه با امضاي فردي يا امضاي تشكيلاتي آنان، منتشر كرده ايم. شخصا معتقدم كه عقلانيت حتي ميتواند از حقوح بشر مقدم تر باشد و هر سخني را كه نشانه اعتدال و عقلانيت داشته باشد، شايسه ارج و قرب ميدانم.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

1- آخوندها سرنشینان اسب تراوا هستند که با شناسنامه ایرانی، ایران و ایرانیان را بخاک سیاه نشانده اند.
2- شرایط ایران تغییر کرده و دیگر اقشار عقب مانده 1357 وجود ندارند تا چماق اسلام و اسلامگرایان علیه ایران و ایرانیان شوند.
3-اگر کشورهای جهان حکومت اسلامی را برسمیت میشناسند، باعتبار آبروی 2500 ایران و مردمان شریفش است و نه آبروباختگان انگل منشی که قدرت را تصاحب کرده اند.
4-اگر بر این باور هستند که مردم آخونددوست اند؛ چرا با شنیدن نامهای آزادی، دمکراسی و سکولاریسم بدن هایتان کهیر می زند؟
5- در برابر اسلامگرایان حاکم بر ایران دو راه وجود دارد:
نخست: بزبان خوش قدرت را بمردم منتقل کنند
دوم: پیه یک انقلاب قهرآمیز مردمی را به تن خود بمالند که آنگاه مردم تاوان 1400 سال ویرانگری های اسلامگرایان را از حکومت اسلامی و مدافعانش خواهند گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

هر اموزگاری وظیفه دارد چرائی این شعر تاریخی را به دانشاموزان ایرانی تفهیم کند.

انوری » دیوان اشعار » قصاید

به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامهٔ اهل خراسان به بر خاقان بر
نامه‌ای مطلع آن رنج تن و آفت جان
نامه‌ای مقطع آن درد دل و سوز جگر
نامه‌ای بر رقمش آه عزیزان پیدا
نامه‌ای در شکنش خون شهیدان مضمر
نقش تحریرش از سینهٔ مظلومان خشک
سطر عنوانش از دیدهٔ محرومان تر
ریش گردد ممر صوت ازو گاه سماع
خون شود مردمک دیده ازو وقت نظر
تاکنون حال خراسان و رعایات بودست
بر خداوند جهان خاقان پوشیده مگر
نی نبودست که پوشیده نباشد بر وی
ذره‌ای نیک و بد نه فلک و هفت اختر
کارها بسته بود بی‌شک در وقت و کنون
وقت آنست که راند سوی ایران لشکر
خسرو عادل خاقان معظم کز جد
پادشاهست و جهاندار به هفتاد پدر
دایمش فخر به آنست که در پیش ملوک
پسرش خواندی سلطان سلاطین سنجر
باز خواهد ز غزان کینه که واجد باشد
خواستن کین پدر بر پسر خوب سیر
چون شد از عدلش سرتاسر توران آباد
کی روا دارد ایران را ویران یکسر
ای کیومرث‌بقا پادشه کسری عدل
وی منوچهرلقا خسرو افریدون فر
قصهٔ اهل خراسان بشنو از سر لطف
چون شنیدی ز سر رحم به ایشان بنگر
این دل افکار جگر سوختگان می‌گویند
کای دل و دولت و دین را به تو شادی و ظفر
خبرت هست که از هرچه درو چیزی بود
در همه ایران امروز نماندست اثر
خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر
بر بزرگان زمانه شده خردان سالار
بر کریمان جهان گشته لئیمان مهتر
بر در دونان احرار حزین و حیران
در کف رندان ابرار اسیر و مضطر
شاد الا بدر مرگ نبینی مردم
بکر جز در شکم مام نیابی دختر
مسجد جامع هر شهر ستورانشان را
پایگاهی شده نه سقفش پیدا و نه در
خطبه نکنند به هر خطه به نام غز ازآنک
در خراسان نه خطیب است کنون نه منبر
کشته فرزند گرامی را گر ناگاهان
بیند، از بیم خروشید نیارد مادر
آنکه را صدره غز زر ستد و باز فروخت
دارد آن جنس که گوئیش خریدست به زر
بر مسلمانان زان نوع کنند استخفاف
که مسلمان نکند صد یک از آن باکافر
هست در روم و خطا امن مسلمانان را
نیست یک ذره سلامت به مسلمانی در
خلق را زین غم فریادرس ای شاه‌نژاد
ملک را زین ستم آزاد کن ای پاک سیر
به خدایی که بیاراست به نامت دینار
به خدایی که بیفراخت به فرت افسر
که کنی فارغ و آسوده دل خلق خدا
زین فرومایهٔ غز شوم پی غارت‌گر
وقت آنست که یابند ز رمحت پاداش
گاه آنست که گیرند ز تیغت کیفر
زن و فرزند و زر جمله به یک حمله چو پار
بردی امسال روانشان به دگر حمله ببر
آخر ایران که ازو بودی فردوس به رشک
وقف خواهد شد تا حشر برین شوم حشر
سوی آن حضرت کز عدل تو گشتست چو خلد
خویشتن زینجا کز ظلم غزان شد چو سقر
هرکه پایی و خری داشت به حیلت افکند
چکند آنکه نه پایست مر او را و نه خر
رحم‌کن رحم بر آن قوم که نبود شب و روز
در مصیبتشان جز نوحه‌گری کار دگر
رحم‌کن رحم برآن قوم که جویند جوین
از پس آنکه نخوردندی از ناز شکر
رحم‌کن رحم بر آنها که نیابند نمد
از پس آنکه ز اطلسشان بودی بستر
رحم‌کن رحم بر آن قوم که رسوا گشتند
از پس آنکه به مستوری بودند سمر
گرد آفاق چو اسکندر بر گرد ازآنک
تویی امروز جهان را بدل اسکندر
از تو رزم ای شه و از بخت موافق نصرت
از تو عزم ای ملک و از ملک‌العرش ظفر
همه پوشند کفن گر تو بپوشی خفتان
همه خواهند امان چون تو بخواهی مغفر
ای سرافراز جهانبانی کز غایت فضل
حق سپردست به عدل تو جهان را یکسر
بهره‌ای باید از عدل تو نیز ایران را
گرچه ویران شد بیرون ز جهانش مشمر
تو خور روشنی و هست خراسان اطلال
نه بر اطلال بتابد چو بر آبادان خور
هست ایران به مثل شوره تو ابری و نه ابر
هم برافشاند بر شوره چو بر باغ مطر
بر ضعیف و قوی امروز تویی داور حق
هست واجب غم حق ضعفا بر داور
کشور ایران چون کشور توران چو تراست
از چه محرومست از رافت تو
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از اسامه مجددی. من هم با صحبت ایشان موافقم. آقای چنگائی واقعا اگر کمونیست است، باید به چین یا کره شمالی برود. شترسواری دولا دولا نمیشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

با این مقاله موافقم. تنها راه نجات ایران، فدرالیسم است.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

توضیح کوتاه در باره خبر بالا؛
1-منبع خبر مشخص است (https://dari.sputniknews.com/world/20160922/879477.html.
2-اینجانب اقبال اقبالی فاقد امکان تشکیل نهاد حقیقت یابی صحت و سقم اخبار هستم. اسپوتینک نیوز منبعی است که من استفاده کرده ام. سیاه روی سفید پیداست!!!
3-در مورد درستی ویا نادرستی خبر: اطلاعات من در محدوده آنچه بوده که در سایت اسپوتینک نیوز امده است ولاغیر.
4-دلنگرانان اقای عادل الجبیر می توانند مستقمن با ایشان و یا همسرشان تماس بگیرند ویا با ایجاد کمیته حقیقت یاب متشکل از مریدان عادل الجبیر از حقوق ایشان دفاع کنند.
5-همجنسگرا بودن یا نبودن آقای عادل الجبیر موضوع شخصی ایشان است و من قضاوتی در مورد مسئله شخصی ایشان نداشته و ندارم.
6- هدف من از بازتاب خبر در سایت ایرانگلوبال نشان دادن تناقضاتی ست که اسلامگرایان یدک می کشند. همین سیاست در مورد اسلامگرایان شیعه هم تعقیب شده و میشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" کمونیزم در دنیای گلوبلایزیشن، چهره شکست است "" ونزوئلا و کوبا، بدون کمک‌های کشور‌های غیر کمونیست، باید به آدم خواری روی می‌‌آوردند، در اقیانوس بی‌ ثبات خاورمیانه، تنها کشوری که ثبات و دموکراسی نسبی‌ دارد همان ترکیه است و این چپ‌ها و کمونیست‌ها بودند که دست در دست شاهنامه پرستان، از کودتا در ترکیه حمایت کردند تا تنها جزیره ثبات در منطقه مخصوصا برای ما ترکان آزربایجانی، بی‌ ثبات شود. درک کمونیست در همین حد است، هر چه منطقه را بی‌ ثباتی، شئورش، هرج و مرج فرا بگیرد بهتر است تا همه از گرسنگی بمیرند. ما در ایران، به کمونیست‌ها و ایدئولوژی پوسیده آنان نیاز داریم، ایران از درون خواهد پاشید، با طناب پوسیده کمونیزم، ما را در چاه کمونیستی، منزوی نکنید. نظریهای پان تورکیتان کافی‌ نیست که جوانان ما را ، به دست رژیم دادید؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

پس از گذشت 38 سال از حکومت فرهنگ ستیز و ظالمانۀ آخوندی ، بسیاری از دانش آموزان در روستاها مجبور به تحصیل در محل نگهداری احشام و مدارس کپری هستند. در شهرها و از جمله در خود تهران بسیاری از مدارس فرسوده هستند. حالا مسئلۀ اصلی این پانترکهای تجزیه طلب شده است تدریس به زبان مادری!!! این قوم پرستان مرتجع و نادان ومتعصب در هر موضوعی عقاید به غایت ارتجاعی خود را آشکار می سازند. مسئله اصلی مردم ایران در حال حاضر سرنگونی رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی است. مسائل فرعی مثل تحصیل به زبان مادری پس از سرنگونی رژیم نکبت جمهوری اسلامی حل خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ممکن است بفرمایید این تاریخ فرهنگ هویت ایرانی یعنی چه ؟ فرهنگتان .... از فرهنگهای ملل غیر فارس است هویتان هم هویت ضد تورک و ضد عرب است یک خرده فرهنگ فردوسی هم دارید سرتاسر نژاد پرستی راسیسزم و ضد زن است.تاریخ تان هم سرتاسر جعلیست اگرهم راست باشد یک مقداری انهم یا یونانیست یا یهود یان بسفارش استعمارگران ساخته نوشته اند . ....

نوشته شده توسط: Anonymous

زود باشید تا اعتبار ایران گلوبال از دست نرفته یک مقاله در مدح سعودی ها و حمایت سازمان استخبارات سعودی از مبارزات مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران منتشر کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

از سرتا پای کامنت اول می بارد که توسط یکی از افراد مجاهدین (نه هوادار بلکه عضو بخش تبلیغات) نوشته شده است و به احتمال زیاد کپی این صفحه و این کامنت خود را به رابط سازمان با عربستان سعودی تقدیم خواهند کرد تا او بداند که '''شیر همیشه بیدار'''، واقعا همیشه بیدار است و در ادعای خدمتگزاری خودش صادق و وفادار است.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما چرا از سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران، اجازه انتشار این نوشته را نگرفته اید و سرخود کار کرده اید؟ مگر نمی دانید که عادل الجبیر و آل سعود مدتی است که تبدیل به "ناموس مقاومت ایران" شده اند و چون رهبران مجاهدین تصمیم گرفته اند که به عربستان و به خالدالجبیر خدمت کنند و از این پس تحت امر این ها باشند، هرگونه اسائه ادبی به ساحت پاک آل سعود و مخصوصا این وزیر محترم که ابلاغ کننده اراده آن خاندان شریف به رهبران مجاهدین است نشان عضویت شما در وزارت بدنام یعنی وزارت اطلاعات به حساب می آید.
امیدوارم دیگر این اشتباهات را تکرار نکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دزدی رشوه اختلاس تو اسلام حرام همین حرام رو حکومت رعایت کنه مردم نصف مشکلاتشون حل میشه مشکل مردم با قوانین اسلام نیست مشکل اینه که حکومت از اسلام حرف میزنه اما کامل بر طبق اسلام عمل نمیکنه رانت دزدی فساد مالی و کم کاری و...تو اسلام حرام اما این حکومت باهاش مبارزه نمیکنه

نوشته شده توسط: Anonymous

عقاید مذهبی چه ربطی به علم داره؟ کی گفته متون درس ایران ضد علم ؟ مثلا ریاضی فیزیک ما بر ضد قوانین علم ؟ پس چه طوری تو المپیادها مدال میگیریم ؟تو رباتیک حرف واسه گفتن داریم ؟ من متخصص عالی قلب سراغ دارم تو ایران حتی یک نمازش ترک نمیشه ایا می تونی ادعا کنی چون مذهب رو قبول داره از علم پزشکی بی بهره است؟مذهب و علم هیچکدوم مانع دیگری نیست هم بی سواد و معتاد بی دین هست تو این دنیا هم مذهبی اش هم پزشک و مهندس مذهبی هست تو این دنیا هم غیر مذهبی شماها دیگه فقط دلتون میخواد از هر چیزی یک بهانه واسه تاختن به مذهب پیدا کنید مشکل شما اقتصاد بیکاری تورم و...که مشکل ملت ایران نیست مشکل شما کینه بی حد وحصر شما نسبت به مذهب وبس

نوشته شده توسط: Anonymous

تا زمانی که تو خارج با هم بحث میکنید یک عده ادم بی خطر و بیکارید فقط لطفا فکر اوردن این بحث های مسخره رو به خیابون های ایران نکنید که گرفتاری های خودمون بسه جنگ داخلی نمیخواهیم گرچه تا الان هم نتونستید مردم ایران رو درگیر این بحث های مسخره زبانی کنید وگرنه از جنگ و خونریزی و ویران کردن ایران بدتون نمیاد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسن جداری
حدوداً 10سال پیش به یکی از کشورهای آسیایی میانه همراه با گروهی برای تکمیل یک سازه نیمه تمام و باز مانده ازدوران شوروی رفتیم .
درآن زمان تعدادزیادی کتاب گفتگوتمدن های آقای خاتمی ازطریق سفارت دربین مردم توضیح شده بودومن مخالف پخش کتاب دربین مردم آن منطقه که بودیم وبخصوص دربین کارکنان بومی بودم مخالفت من نه بخاطر شوونیست بودن خاتمی بلکه به دلیل ذیل بود.
من برای شناحت بیشتر منطقه به روستای های اطراف می رفتم روستایی های اطراف بنام لنین ودختر وهمسرومادرلنین نام گذاری شده بودساکنن روستاها عموماً تورک وکورد بود ند ازمرزترکیه وشوروی به آسیایی میانه انتقال یافته بودند وبه جای آنها گرجی وارمنی ساکن کرده بودند زندگی اسفناک داشتند.
غرض ازمطرح این است که روزی به منزل نگهبانی سازه رفتم ودرتوالت نگهبان کتابهای را دیدم که درایران برای به دست آوردن هریکی ازآنها چه جوانانی کشته نشدند

ولی اکنون بجای دستمال کاغذی (بومگا)درتوالت چیده شدند.
گفتم کتاب گفتگوتمدن های آقای خاتمی را نیاورید درکنارکتابهای کمونیستی درتوالت چیده خواهند شد.
آقای جداری زیادازکلمات چون " حکومتی بورژوائی "حکومت کارگران و زحمتکشان "حکومت سرمایه داری "استفاده می کنید امروزه افکارکمونیستی برای بنیانگزان آن نیزخنده داراست .
درکجا دوستان کمونیست حق وحقوق ما تورکها به رسمیت شناختند ؟.
حداقل درسیستم فدرال این حقوق مطرح می شود و با شدت کم وزیاد اجراء می گردد.
مانند امریکا به صورت فدرال اداره می گردد ویا چین فقط درروی پول تورکی نوشته شده است آیا تورک دراموردولتی نیز دخالتی دارند؟ نه
من ازشما درباره محکومیت افکارنژاد برتر آریایی چیزی ندیدم .
حزب توده خیلی بیشتر ازحدادعادل وافشاریزدی وکسروهای ویابهتربگم مانقوردهای خودمان برای زبان فارسی دل می سوزاند!
من ازشما درباره محکومیت پروژه نابود سازی زبان وفرهنگ ملیت های غیرفارس ساکن ایران چیزی ندیدم !
نوشته شده توسط: Anonymous

نگارنده محترم این مقاله، گویا حق تدریس برای زبان مادری ملیتهای گوناگون ایرانی را فراموش کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

بدیهی است که بعد از تدریس زبان فارسی که زبان ملی همه ایرانیان است، هر کسی میتواند با زبان مادری خود تکلم کند. اما تدریس زبان مادری، یک مقوله بیهوده و هزینه بر است. زبان مادری احتیاج به تدریس ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

فکر میکنم که فدرالیسم بهترین نمونه حفظ حقوق شهروندی است که در ان حق تعیین سرنوشت هم موجود است، بدین نحو که در صورت خیانت دولت مرکزی، حکومتهای محلی با مراجعه به مردم خود، حق دارند که مستقل شوند، این شیوه استقلال و حق رای مردم ان اقلیم، ربطی به دیگر مناطق ندارد. این اصل برابر دمکراسی و مراجعه به افکار عمومی است.
مثلا در اقلیم عربستان ایران اگر خواستند جدا شوند، هیچ ربطی به مردم خراسان ندارد، و برعکس هم است.

نوشته شده توسط: Anonymous

سه چیز صحت خبر را صد در صد تایید می کند:
1. نام انتشار دهنده
2. عکس خبر که زن بی حجاب را در عربستان نشان می دهد
3. منبع خبر روزنامه سان چاپ لندن

نوشته شده توسط: Anonymous

اقا شما چکار به سواد فارسی کامنت گذار داری، به اصب مطلب توجه کن که دارد از ستم و بدبختی بیش از نیمی از مزدم ایرام میگوید، وقتی کسی قادر به تدریس به زبان مادری خود نیست، یعنی دارند ان قوم یا ملت را میشکند، و این غیر قابل قوبل است.
تبعیض در زبان مادری، به همراه خود تبعیض در مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به همراه دارد، این ان اینه ایی است که روبروی ما در جامعه سیاه ایران هستیم که رژیم تهران و سپاه مسوول او ان است و هر کسی با دادن حقوق ملیتها مخالفت کند، به هر شکلی در کنار رژیم و دیکتاتوری است و از شونیست رنج میبرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

تخم لق وطن فروشى در ايران را توده و اكثريت با وطن فروشى به روس بنيان نهادند و امروز هم بقاياى سابق اين دو تشكيلات در حال فروش وطن به عربستان و ديگران هستند. نويسنده هر چند سعى مى كند كه چهره اى وطن پرست از خود نشان دهد، اما دم خروس پيدا است و براى تاييد ادعاى وطن پرستى بايد اول از روس پرستى و بنيان گذاردن وطن فروشى توسط تشكيلات چپ خصوصاً توده و اكثريت از پيشگاه ملت عذرخواهى كنند، كسانى كه در مسكو برف مى باريد و مى بارد در تهران چتر باز مى كردند و مى كنند با چه رويى ديگران را متهم به وطن فروشى مى كنند در حالى كه اين تخم لق را اينها بنيان گذاشته اند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حضرت عیسی اگر جناب عالی و همپیمانان شما حاضر هستید جانتان را در این راه از دست بدهید پس چرا در اروپا زندگی می کنید ؟ شما که معتقد به مبارزه مسلحانه هشتید چرا نمی توانید همانند , ریکی , این مرد بزرگوار باشید که شانه به شانه با همپیمانان بلوچش مبارزه می کرد . ریگی هم می توانست مثل شما در اروپا زندگی کنند و شعارهای دروغین سر دهند اما نکرد چون در شان ایشان نیست و بشیوه مبارزه اش ایمان کامل داشت

نوشته شده توسط: Anonymous

داعش تنها دختران کرد را به فروش می رساند ویا از نظر شما فقط باید اخبار مربوط به کردها رسانه ای شود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت ۳۲ سی‌ وو دوم پیرامون """ آموزش، دانشگاه و آگاهی‌ فرهنگی‌ """ بدون "" طبقه متوسط "" شاهد شکست پروسهٔ آموزش، دانشگاه و آگاهی‌ فرهنگی‌ خواهیم بود، با توجه به اینکه در منطقه ما، ترکیه تنها کشور با اقتصاد بدون نفتی‌ است، بلومبورگ با """ راپرت هریسون Rupert Harrison""" کارشناس ارشد استراتژیست در "" BlackRock "" مصاحبه‌ای داشته پیرامون سخنرانی اردوغان و تصمیم دولت وی جهت کاهش نرخ بهره که در قسمت "" خواندنیهای قطعی صبح "" درج شده،
Harrison: Turkey a Good Investment Despite Politics
http://www.bloomberg.com/news/videos/2016-09-23/harrison-turkey-a-good-…

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمیدانم که این خبر راست است و یا دروغ. در جستجو, به این سایت انگلیسی AWDmews .com بر خوردم به این شرح :

After discovering about her husband's homosexual proclivities, the Saudi foreign minister's wife files for an immediate divorce: reports al-Qabas

http://awdnews.com/top-news/after-discovering-about-her-husband-s-homos…

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی دروغهای جمهوری ایران را این جا منتشر میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در سایت اخبار روز هم 3_4 تا مثل این مقاله نوشته شده است بدون انکه به زبان مادری غیر فارسها اهمیت دهند که شامل 75 درصد مردم ایران می شود. من هر چقدر کامنت گذاشتم اخبار روز منتشر نکرد. فقط در کامنتها می نوشنم چرا راجع به زبان مادری غیر فارسها چیزی نگفته اید.اخبار روز حاضر نیست همین حرف را هم منتشر کند. اما ادعای روشنفکری می کنند