فاشیزم پان تورک در تورکیە جشنهای نوروز در کوردستان را ممنوع اعلام کرد و این ممنوعیت شامل استانبول نیز میشود ، و نوروز 1000 ها سال قبل از اینکە تورکها پایشان بە مزوپوتامیا و بین النهرین و سرزمین کوردستان برسد همیشە نوروز را با حماسە جشن گرفتند نوروز بە بخشی جدائی نا پذیر از هویت و هستی و مبارزە برای آزادی بر ضد اشغالگران سرزمین کوردستان تبدیل شدە نە اعراب در قالب اسلام و نە اسکندر و نە تیموریان و نە سلجوقیان و نە مغولها و نە صفویان و قاجار و نە سلاطین عثمانی و نر آتاتورک و حکومتهای یکی بعد از دیگری فاشیزم تورک و نە خمینی نتوانستند نوروز ملت کورد را مصادرە کنند و یا آن را از ذهن ملت کورد پاک کنند برگزاری جشنهای نوروز برای ملت کورد از اهمیت بالائی برخوردار است و بە هستی ملت کورد تبدیل شدە و هیچ نیروی قادر نیست آن را از ملت کورد بگیرد
ما همە یادمان هست سال 1990 نیز جشن نوروز در کوردستان سوریە ممنوع بود با این حال مردم تسلیم زور گوئی بربریت و فاشیزم تورک نشدند و فاشیزم هار پان تورک بە تجمع برگزار کنندهای جشن نوروز در دیار بکر حملە کرد و 72 انسان بی گنها را بە خاک و خون کشید ولی نوروز تعطیل نشد و سال بە سال بر امهیت بر گزاری با شکوتر آن از طرف ملت کورد مواجە شد فاشیزم پان تورک با ممنوع کردن بر گزاری جشنهای نوروز نشان داد کە بر بریت و مخالفت با تمام زیبایها و انسانیت را دارد ولی بربریت فاشیزم مطمئن باشد جشن نوروز هویت و هستی ملت کورد است و همین جشنهای نوروز تورکیە را از پای در می آورد
http://kurdishquestion.com/index.php/kurdistan/north-kurdistan/erdogan-regime-imposes-ban-on-newroz-kurdish-new-year-celebration.html
متوهم بیشتر،کسانی را گویند که یک توهم ایجاد شده از طریق گیرنده هایش در ذهنش تجلی می یابد و بر اساس همین توهم دست داده شده واقعیت هارا نه ، بلکه آنچه که خود می پندارد، واقعی فرض می کند.البته این توهم آسیبی به آن واقعیت بیرونی نمی رساند اما نمی شود منکر این شد که فرد ی که به او توهم دست داده ، واقعیت را نمی بیند و در رابطه با هر واقعه ای به نوعی مغلطه کرده و خاک به چشم دیگران می پاشد و در صدد ایجاد کینه و نفرت پراکنیست.
مردمان ساکن شهرستان دماوند ضرب المثلی دارند و به فردی که در هر مسئله و موردی نظر داده و دخالت می کند می گویند : قاشق نشسته
حال با وجود این توصیفات شما بفرمائید آیا ع.ب.تورک اوغلی نام اصلی شماست یا ناخودآگاه بسمت افکار خودبزرگ بینی یا به توهم بیسوادی خود و پدرانتان گرفتار شده و این نام های مستعار را انتخاب نموده اید؟
امضاء: ممدچش قشنگه
زرتشت خود شخصیتی افسانه است , و آتش پرستی هم آیینی هندی است . جناب برومند گرامی , کاش بفرمایید به چه دلیل و مستندی شما این خرابه های نزدیک تکاب را آذرگشنسب میخوانید. این اسمی جعلی است مانند تخت جمشید و پاسارگاد و دیگر جعلیات .
ژان کِلِنز، ایران‌شناس بلژیکی و استاد زبان‌ها و دین‌های هند و ایرانی در کُلِژ دُ فرانس، است که پژوهش‌هایش را دربارۀ اوستا و گات‌ها از چهل و پنج سال پیش آغاز کرده است. از او تاکنون بیش از ده کتاب و مقاله‌های بسیار منتشر شده است. در بارۀ موضوع‌های گوناگون مربوط به گات‌ها و اوستا بیشترین مقاله‌های دانشنامۀ ایرانیکا را نیز او نوشته است. این پژوهشگر در بارۀ اوستا و زرتشت دیدگاه‌های خاصی دارد که با دیدگاه‌های دیگران به کل فرق میکند. به چند نمونه از آنها اشاره میکنم. به عقیدۀ او، گات‌ها یعنی کهن‌ترینِ بخش اوستا را، برخلاف آنچه تاکنون گمان میکردند، زرتشت ننوشته است و اصلاً زرتشت افسانه‌ای بیش نیست.
مبارز گرانقدر عباس سماکار همانی است که حسین باز جوی کیهان(شریعتمداری) برای اینکه سابقه مبارزاتی در زمان رژیم پهلوی برای خود بتراشد وخود را در زندان شاه، بزرگ جلوه دهد هم در تلوزیون ریشم وپشم آخوندها وهم در روزنامه کیهان خامنه ای بارها گفته است که من با عباس سما کار در زندان شاه گفتگویی هایی داشته ام وافتخار می کند که سماکار با او صحبت کرده است.
آقای اقبالی بازهم کینه درونی و ضد ترک را با یک تیتر آبی رنگ که مربوط به خبر نمیشود به نمایش گذاشته ای و اگر میشود دو سطر نیز از ترور مردم بیچاره در آنکارا « عمدا دانشجو و کارگر بودند که منتظر آمدن اتوبوس بودند» که توسط تروریستهای پ ک ک ترور شدند بنویس و از یاد نبر که امروز پژاک که تولید پ ک ک است بخاطر همکاری با رژیم جانی و و حشی ایران درش را پ ک ک بسته و فردا وقتی میانه رژیم ایران و پ ک ک خراب شود دوباره سر پژاک پیدا خواهد شد آنوقت امیدوارم جواب این حمایت از تروریست را بدهید .
تشکیل وبازگشت دوباره نظام چندش آور پادشاهی در ایران را فقط در خواب میتوانید ببینید. خلق شریف ایران بعد از سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی، تشکیل جمهوری لائیک ایران را اعلان خواهند کرد.
شما قهرمانانه زندگی کرده اید!!؟ معنی قهرمانانه زندگی کردن هم بالاخره فهمیدیم! شما به حدی مغرور هستید که تا به حال یک معذرت خواهی خشک وخالی از خانواده شهیدان به خون خفته خلق ایران کرامت دانشیان وخسرو گلسرخی نکردید. آقای امیرحسین فطانت شما به عنوان یک همکار فعال ومبتکر ساواک شاه با سازماندهی یک شبکه پلیسی در شیراز در دهه پنجاه دهها نفر را به تور شبکه مخوفی افکندید که تنها گروه کرامت دانشیان وطیفور بطحایی وخسرو گلسرخی ومحفلش که روحشان از ماجرای ربودن ولیعهد ارتجاع پهلوی خبر نداشت، از شناخته شده ترین آنها بودند. آقای فطانت شما باید پرده از رازهای سربسته ونیمه سربسته ای بردارید که ساواک در آن سالها برای کشتن آزادیخواهان سرهم بندی میکرد. به طور قطع با سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی ودسترسی به اسناد محرمانه آرشیو وزارت اطلاعات آخوندی و واکاوی این اسناد ، خوش خدمتی های شما آقای
فطانت به ساواک پهلوی مشخص خواهد شد، تمام اسناد فوق سری ساواک رژیم شاه در قفسه های بخش آرشیو وزارت اطلاعات آخوندی موجود می باشد.
آقای توکلی گرامی لطفا موضوع را عوض نکنید.
سماکار کتابی در نقد کتاب آقای فطانت نوشته. این نقد میتواند خوب، بد، قوی و یا ضعیف باشد. توهینی هم به فطانت نکرده و یا شاید من توهینی ندیده ام.
شما اول نشان بدهید که سماکار توهین کرده و بعد به خودتان حق بدهید که توهین و فحاشی فطانت زا چاپ کنید.
شما به بهانه چاپ جوابیه فطانت یک فحشنامه را چاپ کرده آید. این آزادی بیان نیست. هر کسی از جمله آقای فطانت حق جواب دادن دارد ولی حق فحش و توش ندارد. آیا از نظر شما جواب و توهین یکیست؟
جناب کیانوش توکلی در طول چهل سال گذشته این جماعت انقلابی که قهرمانان زندگیشان را در ده دقیقه نمایش تلویزیونی انتخاب میکنند، به هیچکس و نه از هیچ گروه سیاسی و مشرب فکری و نه حتی در فضای مجازی، با توهین و تهدید و قتل شخصیت اجازه ندادند تا حرف من شنیده شود. به جرئت میتوانم بگویم هیچکدام از آقایانی که به شما و سایت شما پرخاش میکنند حتی کتاب مرا هم نخوانده اند. سردبیر سایت اخبار روز به عنوان نمونه، چپ شناخته شده ایست. نوشته های من اسطوره های ذهنی این اقایان را فرومیریزد قدرتی ندارند وگرنه داستان شارلی عبدو و یا حداقل با همان استدلال تکرار میشد. حضرات شاکی بهتر است برای روسیاهی من و شهادت تاریخ و به دلیل این که این مساله به تاریخ ایران مرتبط است به تهیه یک مستند تصویری تاریخی با شرکت هنوز زندگان این پرونده اقدام کنند تا مشخص شود چه کسی از حقیقت میترسد.
من برای روحیه ازادمنشی کیانوش توکلی به عنوان یک روشنفکر جویای حقیقت و نه کسی که حقایق خود را تحمیل میکند احترام بسیار قائلم.تاکنون هیچکس بخاطر فحاشی به امیر فطانت سرزنش نشده است و معلوم است کسی که شهامت آن را دارد که به من اجازه سخن دهد ملعون حضرات خواهد بود. انقلابی کسی نیست که در مقابل مرگ می ایستد کسی است که قهرمانانه زندگی میکند.
Rahā kāviyāni az irān
ما برای زندگی مبارزه می‌کنیم
سکولاریسم از نظر ما
برخلاف تصور عمومی هیچ یک از حاکمیتهای غربی «سکولار» نیستند و کلیساها و تشکلهای دینی گوناگون به صورت قدرتهایی به موازات حکومتهای ظاهراً سکولار به حیات انگلی خود ادامه میدهند و از طریق جمع آوری لشکر مومنین؛ نظرات خود را از طریق معاملهٔ «آرا» در زمان انتخابات به حکومتها تحمیل میکنند. از این روی است که در آمریکا که مهد بزرگترین دموکراسی ادعایی جهان خوانده میشود؛ تحقیقات برای همسان سازی انسان (Cloning ) برای جلب آرای تحت سیطرهٔ کلیساها ممنوع اعلام میشود؛ به خاطر همین قدرتهای موازی مذهبی است که آقای باراک اوباما باید ثابت کند که مسلمان نیست و مذهب شخصی آقای میت رامنی در روزنامه ها و رسانه های غربی به عنوان اهرم فشار تبلیغاتی بر علیه ایشان مورد استفاده قرار میگیرد.
در یک جمله؛ سکولاریسم غربی یک دروغ است و سازمانهای دینی به عنوان قدرتهای موازی همچنان اعمال حاکمیت میکنند و ما اینگونه سیستم حکومتی را برای میهنمان نمیخواهیم.
در ایران فردا هیچگونه آیین و اندیشه و شخص مقدسی وجود نخواهد داشت. همهٔ اندیشه ها و آیینها و مقامات حکومتی و حزبی و شخص پادشاه قابل انتقاد و به چالش کشیده شدن خواهند بود و هر آنکه بخواهد ادعای تقدس و مقدس بودن اشخاص و یا اندیشه ای را مطرح کند؛ باید بدون اعمال هیچگونه خشونت و تهدید و ارعاب به رسانه های سراسری قابل دسترس برای عموم مردم فرخوانده شود و در برابر مخالفین از ادعاهای خود دفاع نماید.
از نظر ما حکومت سکولار نمیتواند حاکمیت موازی تشکلهای انگلی دینی و مذهبی را که به طور طبیعی با مرکزیت صنف روحانیت تشکیل میشوند را تحمل نماید و اجازه دهد که این صنف انگلی با فریب مردم و وعدهٔ بهشت دروغین و ترس از عذاب خدا برای خود سربازگیری نموده و شالودهٔ قدرتی موازی را بنیان نهد. در ایران فردا هیچگونه سازمان تولید روحانی و آخوند هیچیک از ادیان مدعی آسمانی بودن و یا ادیان مدعی پیامبری ماورایی وجود نخواهد داشت و تمامی این سازمانها و بنیادهای مالی متعلق به آنها که ستون فقرات اقتصادی این صنف انگلی را تشکیل میدهند (از قبیل سازمان اوقاف) باید برچیده شوند.
پیشگامان جنبش کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران - درون میهن
جاويدان نيايش هاي نياکانمان نگاهبان تمامي فرزندان ايران باد
امروز تیرشید بیست و ششم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با چهار شنبه بیست و ششم ماه اسفند سال 1394 تازي وشانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
(ا.و.گ.ا)
این حرکات از ارتش و دولتمردان پَست ترکیه بدور نیست. اخوان المسلمین های عثمانی وظیفه ی تحت نفوذ بودن خود را بجای می آورند.اما پیروزی از آن فرزندان کاوه است.
جناب کاوه جویا اغراق نه اما امکان چرا! نمی دانم چرا بعضی از آقایان و خانم های حاضر در این سایت سریعاً علائم آلرژی نسبت به ایرانی و آریایی از خود بروز می دهند؟ یا بدلیل محدودیت معلومات است و یا بدلیل ***! به هر حال بد نیست به معلومات خود و دیگر اشخاص افزوده گردد.اطلاعات عمیق تر بعهده خود اشخاص.
پامیری یک گروه قومی ایرانی‌تبار است که اکثریت جمعیت ولایت خودمختار کوهستانی بدخشان واقع در جنوب غرب تاجیکستان را تشکیل میدهند. برخی از آنها هم در ولایت بدخشان در شمال شرق افغانستان و منطقه خودمختار سین کیانگ در غرب چین، زندگی میکنند.
پامیری‌ها به زبان‌های پامیری از خانوادهٔ زبان‌های ایرانی شرقی صحبت میکنند .
تاجیک‌های چین (در چینی: Tǎjíkè Zú) گروهی از مردمی ایرانی تبار هستند که در خاک چین بسر می‌برند. این قوم هرچند در چین تاجیک نامیده میشوند اما در واقع هم‌تبار با پامیری‌های تاجیکستان و افغانستان هستند. بیشتر آنها به زبان سریکالی و عده کمتری به زبان وخی سخن می‌گویند که هر دو به گروه زبان‌های پامیری در شاخه زبان‌های ایرانی شرقی تعلق دارند. این قوم یکی از ۵۶ ملیت به رسمیت شناخته شده توسط دولت چین بشمار می‌رود و جمعیتی حدود ۵۰ هزار نفر را شامل میشود.
در متون کهن چینی به این قوم اشاره شده‌است. در سلسلهٔ تانگ تاجیک‌های چین با عنوان «چینا دوا گوتراً» معرفی شده‌اند.برخی‌ها ایشان را از سرزمین هان معرفی کرده‌اند. در این باب افسانه‌ای قدیمی رایج است که ورود ایشان به چین از دورهٔ ازدواج شاهنشاه ایران باستان با ملکه‌ای چینی بوده است. در توپراق قلعه و نیز در همان شرق چین آثار و متونی از سده‌های میانه بدست آمده که به سکایی میانه یا ختنی مشهورند. زبان آن متون که بیشتر به خط سنسکریت یا چینی نوشته شده‌اند زبانی مرده به حساب می‌آید که از زبان‌های ایرانی شرقی معرفی شده‌است. برخی زبان شناسان زبان امروزی مردم پامیری را بازماندهٔ زبان سکایی میانه یا همان ختنی میدانند. اگر اینگونه باشد ایشان همان اقوام سکایی هستند که چندی پیش از میلاد از نواحی شمالی ایران زمین به سوی شمال هند و شرق چین کوچ کردند.
آقای جویا استفاده واژه های اغراق و ... در رابطه با فردی است که عمدا پیام خبری مشکوک را به دیگران میرسانند و به شعور مخاطبانشان توهین میکنند. با تشکر از زحماتتان !
سپاس از شما اقبالی گرامی. طبق خبرهای رسیده در شهرهایی مثل تهران وکرمانشاه ورشت وشیراز درگیری هایی بین جوانان ونیروهای مزدور بسیجی وگارد ویژه انتظامی رخ داده است که بسیاری از جوانان دستگیر شده اند وبه شدت توسط مزدوران گارد ویژه مورد ضرب وشتم قرار گرفته اند ، طبق اخبار رسیده حدود 200 مزدور گارد ویژه یوزی بدست در میدان فلکه صادقیه(آریاشهر) ومحله های اطراف آن مستقر بودند ودستگیریهایی صورت گرفته است، مزدوران گارد ویژه انتظامی وبسیجی واطلاعاتی، خیابان رودکی(سلسبیل) وکوچه های آنرا تحت اشغال خود در آورده بودند با این حال جوانان در صحنه حاضر بودند ونارنجک دستی به سوی بسیجی های موتور سوار پرتاب میکردند وبسیاری از سطل های زباله را آتش زدند ومزدوران لباس شخصی اطلاعات وپلیس امنیت واطلاعات سپاه، بسیاری از جوانان را در خیابان مورد ضرب وشتم قرار میدادند وبازداشت می کردند. طبق اخبار، حضور مزدوران
کسی که حتی اینقدر شعور ندارد که برای خود یک نام مستعار انتخاب نماید و در عین حال ایرانگلوبال را "بودار" می نامد، و در همین یک پاراگراف انواع توهین ها و اتهامات را به من. سایت و امیر فطانت می زند، واقعا باید چه گفت؟ کجا مولا علی سوسیالیست بود؟ امروز گروگانگیری چه نام دارد؟ هرچه کشته دادیم سودش به جیب خمینی رفت و اکنون، همه ما ها (از کمونیست، مجاهد.، ملی و مذهبی و ساواکی را از کشور رانده شده ایم و آنانی که ماندن کشته، زندانی و تجاوز شده و.....،اکنون شخصیت های کذایی تاریخ بدنبال انتقام از شخصی می گیرند که به تاریخ و آن واقعه تحت عنوان کتابی پاسخ داد،است علیه او می نویسند ولی پاسخ اش را سانسور می کنند، نمی گذارند، ما هم که چاپ کردیم می شویم سلطنت طلب و" بودار" و ساواکی
نوشته ی سماکار را با نوشته ی این "جاسوس با شعور" (به قول خودش) مقایسه کنید، هر جمله و عبارت را کنار هم بگذارید و ببینید چه کسی وقیحانه هتاکی می کند؟ متأسفانه نشانی از انصاف و شعور سیاسی در برخوردهای مسئول این سایت دیده نمی شود. می توان با این و آن دیدگاه و اینجا و آنجای روایت سماکار مخالف بود و بر آن نقد داشت، اما نمی توان و شایسته نیست حرفهای وی را چنین مغرضانه و با انصافی با حرفهای آقای "جاسوس با شعور" هم سطح و از یک جنس دانست. باید گفت که سیاست ایران گلوبال سخت بودار است.
نوشته ی سماکار را با نوشته ی این "جاسوس با شعور" (به قول خودش) مقایسه کنید، هر جمله و عبارت را کنار هم بگذارید و ببینید چه کسی وقیحانه هتاکی می کند؟ متأسفانه نشانی از انصاف و شعور سیاسی در برخوردهای مسئول این سایت دیده نمی شود. می توان با این و آن دیدگاه و اینجا و آنجای روایت سماکار مخالف بود و بر آن نقد داشت، اما نمی توان و شایسته نیست حرفهای وی را چنین مغرضانه و با انصافی با حرفهای آقای "جاسوس با شعور" هم سطح و از یک جنس دانست. این یک دروغ آشکار است و هر کسی که به متن حرفهای این دو مراجعه کند، این تفاوت کیفی را خواهد دید. بی مسئولیتی های مسئول این سایت به حدی است که باید رویکردهای ناسالم ایران گلوبال را براستی جدی گرفت. واقعیت این است که بخشی کوچکی از واقعیت این پرونده ی شاه و ساواک و همکاران در همان دادگاه تاریخی دیده شد. بینندگان شاهد بودند که آن "فرهیختگان روشنفکر" چه رفتاری در دادگاه داشتند و چگونه و با چه زبانی آن کذب و دروغ و تهمت ناروا را به دیگران بستند. روشن است که معترضان و مبارزان سیاسی فرشته نیستند و می توانند دارای نگاه و انگیزه های ناسالم هم باشند، درجه ی ایستادگی و کیفیت مبارزه ی افراد هم هرگز یکسان نبوده و نیست. این را هم باید پذیرفت. اما اگر ذره ای انسانیت و مسئولیت و شعور در کسی باقی باشد، هرگز نمی تواند پس از سپری شدن چهل و اندی سال چنین خیانت و توطئه ی آشکاری را با این زبانه وقیحانه توجیه کند.
آقای رضای گرامی، با سپاس از یادآوری شما، در میان پیام های خبری گوناگونی که دریافت می شوند، گاه موارد مشکوکی نیز وجود دارند که از آنجا که در رسانه های مختلفی نیز پخش شده اند، درست به نظر می آیند. واژه های اغراق و دروغگویی توصیف شایسته ای برای این پدیده نیست. به هر روی مورد یاد شده با مورد دیگری جایگزین شد.
چهل سال است که از طرف اقای سماکار و پیروانش! بدون دلیل و مدرک همه ناسزائی شنیده ام. باید جای من باشید تا بفهمید تحمل چهل سال سکوت درمقابل حمله چپ های تازه سر از تخم دراورده یعنی چه؟ (اگر این را هم توهین تلقی نمی کنید چون هیچ وقت از طرف چپ های استخواندارو یا از زندانیان سیاسی واشخاصی که شخصاً مرا می شناسند توهینی نشنیده ام). بعد از نوشتن یک فنجان چای..حداقل انتظار سکوت از ایشان و یاران داشتم و یاللعجب که حضرات از آخوند ها سخت روترند.
در مقاله من هیچ توهینی به کسی نیست اما این صراحت سخن و تلخی حقیقت است که به نظر حضرات توهین تلقی میشود. توهین و ناسزا کاربرد توصیف نابجا و دروغ در ارتباط با کسی است. من توهین نکرده ام حقیقت را گفته ام و اگر موضوع یک رویداد تاریخی و ملی نبود و فقط جنگ فردی بود باز هم سکوت میکردم. جوابیه سر دبیر اخبار روز را هم در انتهای مقاله در وبلاگ خودم داده ام و .... اگر این روش برخورد روشنفکران انقلابی ونخبگان مملکت ما در مقابل مخالفان است باید منتظر چه کسی بود تا عدالت را جاری کند. و یک سوال بزرگ و تاریخی "آخر ترس تان چیست"؟
سلام-درزمان قدیم مردم نام فرزندان خودراشمسعلی،چراغعلی،شیرعلی،پلنگعلی.گرگعلی.شمس الله، می گذاشتند.ماهم برای اینکه این بااین بازی کنیم وآنهارابه اسیری بگیریم همیشه آنهاراکارهای خطرناک وا میداشتیم،مثلابه آنهامیگفتیم مگه توشیرنیستی مگرشیرعلی ترسومیشودوازاین حرف ها وآنهارامجبورمیکردیم به بالای درختان رفته برایمان میوه ازآن جاهای خطرناک چیده وپایین اندازد.تنهاکافی بود،هندوانه زیربغلشان بگذاری،
حال دردروان پس ازانفلاب هم تعدادی متوهم شده اسم بچه هایشان رامثلا ،آرش،کاوه،داریوش،کورش،ووو..گذاشتند.البته اینهادلیل برآگاهی این پدران بنوددلیلش بیسوادی ویاداشتن سوادآریامهری بود.
حال این طفلک هاناخودآگاه بسمت افکارخودبزرگ بینی ویا به توهم بیسوادی خودوپدرانشان گرفتارشده ،مثل ملاها درزیرهرنوشته ومقاله ایی یک فتوا میدهند.ازاین افرادتوقعی بیش نیست.
دراین بین تعدادی نیزبخاطرکینه و..خودرابااین نام هاتزیین
میکنند.هیچ عیبی ندارد.شماهامیتوانید،آزادید که ازاین حرف هابزنید.بخاطرهمین است که میگوییم شماهادرعالم توهم زندگی میکنید.
کتابی بشکل پاورقی علیه شخصی حقیقی در اخبار روز نوشته می شود و کامنت گذاران انواع توهین ها در پای ان مطلب درج می کنند ولی جوابیه امیر فطانت به دلیل توهین چاپ نمی شود ، آنگاه کسی به نقل از اخبار روز ،همان داستان کهنه را در ایرانگلوبال درج می کند و امیر فطانت از ما می خواهد جوابیه اش به ان پاورقی را درج کنیم و برخی ها اصرار بر سانسور دارند که ما هم مثل اخبارروز بخاطر چند کلمه توهین آمیز دهان کسی را بندیم . شما و دیگران در این باره باندازه کافی نوشتید آخر ترس تان چیست؟ در دنیای اینترنت که نمی شود کسی را خفه کرد. ااگر ان نوشته سماکار در ایران گلوبال درج نمی شد، منهم جوابیه را منتشر نمی کردم.
آتشكده آذر گشسپ به عنوان چهارمين اثر باستانى ايران در فهرست جهانى آثار يونسكو ثبت شده است .اين محوطه باستانى با قدمتى٣٥٠٠ ساله ، مشهور ترين وبزرگترين آتشكده فلات ايران به شمار مى رود ،در آذربايجان غربى ،٤٩ كيلومترى شمال شرق شهر تكاب وضلع شمالى درياچه اروميه واقع گرديده ،داراى نمايى چهار طاقى است كه درونش محراب آتش قرار گرفته راهرو هاى اطرافش ويژه مراسم عبادى است
ایران و روسیه هردو بانکروت
فلاکت روسیه و دوستی با ایران!
کشور روسیه که وارث امپراطوری تزاری و ابرقدرت شوروی است، امروزه چنان در صحنه بین الملل منزوی و مفلوک گشته که از سر ناچاری به دوستی با ایران و سوریه پناه آورده است! حتی متحدان روسیه در بلوک شرق نیز امروزه به غرب گرایش پیدا کرده اند و در عصر حاضر دشمنان روسیه محسوب می شوند. بدنبال دخالت های روسیه در کشور اکراین، موقعیت روسیه بیش از پیش به مخاطره افتاده است و برای نجات از این بن بست، مدام به بی راهه می زند. دوستی روسیه با کشور عقب مانده ایران، نه تنها هیچ
گونه سود اقتصادی و استرانژیک در بر نداشت، بلکه هم نشینی با ایران بد نام، برای روسیه بسیار مسئله ساز شد.
به دعوت ایران، کشور روسیه وارد سوریه شد تا با حمایت از بشار اسد، متحد رژیم ایران، به دنیای غرب دهن کجی کند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه برای خود نمایی و دهن کجی به غرب، وارد سوریه شد و مدعی گشت که در کوتاه مدت می تواند تروریست های داعش را در سوریه قلع و قمع کند. اما تمگونه سود اقتصادی و استرانژیک در بر نداشت، بلکه هم نشینی با ایران بد نام، برای روسیه بسیار مسئله ساز شد.
به دعوت ایران، کشور روسیه وارد سوریه شد تا با حمایت از بشار اسد، متحد رژیم ایران، به دنیای غرب دهن کجی کند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه برای خود نمایی و دهن کجی به غرب، وارد سوریه شد و مدعی گشت که در کوتاه مدت می تواند تروریست های داعش را در سوریه قلع و قمع کند. اما تمام رویاهای ولایمیر پوتین نقش بر آب گشت و تازه متوجه شد که به توصیه رژیم ایران عمل کردن، یعنی به فلاکت بی نهایت گرفتار شدن.
کاهش قیمت نفت از یک طرف و تحریم های کشورهای غربی علیه روسیه از طرفی دیگر، اقتصاد روسیه را به لبه پرتگاه کشانده است. تمام پس انداز مالی روسیه تمام شده و وزارت خزانه داری روسیه اعلام کرده است که دیگر پولی برای گذر زندگی ندارند. با این حال، رئیس جمهور کم عقل و جاه طلب روسیه، به درخواست کشور ایران وارد سوریه شد تا مثلاً که به دنیای غرب دهن کجی کرده باشد! هزینه هر روز اقامت ارتش روسیه در خاک سوریه بالغ بر دو میلیون و پانصد هزار دلار بر آورد شده که با یک محاسبه ساده می توان فهمید در این شش ماه گذشته چه مخارج سنگینی بر دوش کشور روسیه سنگینی کرده است.
اکنون کشور ورشکسته روسیه سر افکنده و رسوا، بدون هیچ پیروزی از خاک سوریه خارج می شود و هزینه میلیاردی جنگ تنها نتیجه دخالت روسیه در خاک سوریه می باشد.
حمایت روسیه از ایران عقب مانده و بد نام نیز یکی دیگر از علل تحریم ها علیه روسیه است. رهبران ایران توانستند با سنگر گرفتن در پناه روسیه چند صباحی به عمر حکومت خود اضافه کنند ولی دولت روسیه از این نزدیکی با ایران نه تنها هیچ سودی نبرد، بلکه در دام تحریم های بیشتری گرفتار شد.
بنظر می رسد که اقتصاد ورشکسته روسیه و انزوای بیش از پیش باعث شود تا دولمتردان روسیه از خواب غقلت بیدار شده و با فاصله گرفتن از ایران و نزدیکی به عرف بین المللی، در صدد جبران خسارت ها باشند. هرچند که اندکی دیر شده است ولی جلوی ضرر را از هر جا بگیری سود است.
خروج نیروهای روسیه از خاک سوریه، باعث انزوای بیشتر بشار اسد و دولمتردان ایران خواهد شد. رهبران ایران کاملاً در بن بست قرار خواهند گرفت و بحران اقتصادی حاکم بر ایران نیز از طرفی دیگر، باعث سرنگونی رژیم پوشالی شونیسم فارس خواهد شد.
بنظر می رسد که عمر دو شونیسم روس و فارس هر دو با هم به سر رسد و این دو کشور بسیار متفاوت و ظاهراً دوست، همزمان به ورطه تجزیه بیفتند. روسیه باید تاوان اشتباه نزدیکی با ایران شونیستی را بپردازد، و ورشکستگی اقتصادی، تحقیر روسیه در خاک سوریه و احتمالاً سرنگونی ولادیمیر پوتین و تجزیه روسیه، پیامده های این تاوان خواهد بود.
خبرهای رسیدە از نا آرامی گستردە در کرمانشاه حکایت میکند کە خیابانهای شهر کرمانشاه بە میدان زد و خورد بین لباس شخصی ها و پاسدارا و بسیجی از یک طرف و مردم شهر کرمانشاه دارد نیروهای نظامی از ماشین آپ پاش و گاز اشک آور استفادە کردند و مردم زیادی هم دستگیر شدند
دشمنی تورکها با رضا شاه بە این خاطر است کە رضا شاه رژیم و سلسلەی قاجار تورک در ایران را منحل کرد ولی تورکها تا همین زمان هم بعد از سرنگونی قاجار شریک اصلی در حکمرانی ایران بودەاند چە در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه و دوران جمهوری اسلامی زبان تورکی در ایران زبان رسمی نیست ولی در حکومت داری و ارتش و مراکز مذهبی ، سورای نگهبان و مجلس خبرگان و قوم وو تورکها شریک اصلی حکومتهای فارس بودند بدون تورکها فارسها نمیتوانند حکومت کنند و بدون تورکها فارەسها نمیتوانند در ایران مثلأ اگر یک نمایندەی کورد مثل قاضی پور این صحبتها را میکرد یک راست ایشان را بە زندان می فرستادند ولی مذهب مشترک تورک و فارس در ایران آنها را یک شریک معتبر برای هم دیگر کردە ،،
حال فکر کنیم رضا شاه توسط سمیتقو در همان شب کشتە میشد کە مثل آب خوردن هم برای سمیتقو بود فکر کنید سمیتقو مارشیمون را نمیکشت و مارشیمون و سمیتقو با هم بە تبریز حملە میکردند و ایران هم کە ارتشی نداشت برای پیش گیری فکر میکنید اثری از تورکها در ایران باقی میماند ؟ بخصوص تازە جنوساید ارمنیها و اسوریها هم در تورکیە انجام میگرفت همان زمان بود ،،، پس خدمت رضا شاه بە تورکها خیلی خیلی بیشتر از خدمت رضا شاه بە فارس هاست تورکها باید از 2 نان کە کاسبی میکنند یک نان را برای روح رضا شاه خیرات کنند کە انها را از نیستی نجات داد
اگر سواد و فرهنگ داشتی میدانستی و می فهمیدی که اسطورهها نیز بخشی از تاریخ و فرهنگ ملل و مردم هستند . ولی چه حیف که این سایت بشما امکان خودنمایی داده . کوراغلو و کچل حمزه شما در کدام سند و مدرک قرار داشته ؟ پدر و مادر و ولایت اش کجا بودند.............
چند کلمە با پان اتراک تورک آذری و رضا شاه .... اگر در یک جملە بگویم رضا شاه بیشترین خدمت را بە تورکان آذری در ایران کردە جا داشت تورکان آذری در ایران مقبرەی رضا شاه زیارتگاهشان شود ،،،، رضا شاه جامعەی تورک در ایران را از نابودی کامل نجات داد اگر رضا شاه نبود امروزە اثری از تورکان ایرانی وجود نداشت ،، همە میدانند کە اسماعیل آغا سمیتقو در زمان رضا شاه ظهور کرد و دامنەی قدرت مداری اسماعیل سمیتقو روز بە روز بیشتر میشد سمیتقو قبل از بە شاهی رسیدن رضا شاه در همان دوران قاجار با تورکها اختلاف پیدا میکند و برای حل اختلافات سمیتقو برادر خود را همراه نزدیک بە 70 نفر بە تبریز میفرسد ولی حاکم تورک در تبریز بە جای مذاکرە برادر سمیتقو همراه تمامی کسانی کە با آن بودند بە قتل میرسانند
از همان روز بە بعد سمیتقو سوگند میخورد کە انتقام خون برادر و همراهانش را بگیرد و از همان روز شروع بە دستجات مسلح میکند و کم کم قدرت سمیتقو در تمام ایران میپیچد و ارتش نتوان و تازە درست شدەی ایران هم در برابر سمیتقو نمیتواند هیچ کاری اورمیە و تمام این بە اصطلاح آذربایجان غربی بە تسلط سمیتقو در می آید پیشرویهای سمیتقو هم رضا شاه را نگران میکند و هم تورکان مهاجر تا جای کە هیچ تورکی جرئت نمیکرد بگوید تورک هستم ،، ولی سمیتقو در زندیش 2 اشتباه تاریخی و جبران نا پذیر مرتکب میشود کە خود سمیتقو نیز در اواخر زندگی بە آن اذعان میکند و در تمام زندگیش بە خاطر این 2 اشتباه افسوس خورد
یکی اینکە رضا شاه و ارتش تازە بە دوران رسیدەی رضا شاه توانی جنگ با سمیتقو را ندارد و رضا شاه بنا بر این تصمیم میگیرد کە با 500 سوار بە دیدار سمیتقو برود ،، مسیری کە این 500 سوار مسلح رضا شاه بە طرف چهریق در اورمیە محل فرماندهی سمیتقو نزدیک میشوند با چند 1000 مسلح و سوار سمیتقو این 500 مسلح ارتش ایران رضا شاه و خود رضا شاه در محاصرە می افتند یعنی رضا شاه اسیر سمیتقو میشود .. زن رضا شاه مادر محمد رضا شاه نیز در خاطرات خودش این جریان را شرح دادە با تمام اینکە خواستە بعزی از مسائل را مخفی کند مادر محمد رضا شاه ولی باز از ترسی کە رضا شاه زمانی کە در محاصرەی نیروهای سمیتقو قرار میگیرد در خاطراتش نوشتە سمیتقو رضا شاه را مثل اسیر یک شب نگر میدارد و رضا شاه از ترس تمام شب را نتوانستە بخوابد و همە اش بە آن فکر کردە کە سمیتقو چە جوری رضا شاه را میکشد ،، ولی متأسفانە سمیتقو آسیبی بە رضا شاه و همراهانش نمیرساند و صبح روز بعد آنها را آزاد میکند و سمیتقو برای آزاد کردن رضا شاه هیچ وقت خودش را نبخشید اشتباه دوم سمیتقو کشین مارشیمون بود مارشیمون یکی از سر سخترین دشمنان تورکها بود و اگر سمیتقو اجازە میداد هیچ تورکی در تمام آذر بایجان زندە نمی ماند ،، مارشیمون در یک جلسە و مذاکرە با سمیتقو بە سمیتقو پیشنهاد میکند کە نیروهای ارمنی ، آسوری و کورد با هم متحد شوند و بە تبریز حملە کنند و از آنجا بە تهران و کوردها و ارمنیها و آسوریها مشترکأ حکومت تمام ایران را در دست بگیرند و واقعأ هم میتوانستند چون قاجارها تازە سرنگون شدە بودند و ایران ارتش اصولأ نداشت ولی متأسفانە سمیتقو دستور بە کشتن رهبر آسورها میدهد و نزدیک بە 20000 ارتش آسوری با کشتە سدن مارشیمون از هم می پاشد در هر صوری این 2 اشتباه سمیتقو باعث مرگ خود سمیتقو هم شد سمیتقو رضا شاه را نکست ولی رضا شاه سمیتقو را در کوچکترین فرصتی کە بدست اورد کشت ،، حال فکر کنید رضا شاه چە خدمتی بە این تورکها کردە و همین طور سمیتقو بە خاطر آن 2 اشتباهی کە مرتکب شد اگر سمیتقو رضا شاه را از سر راه برداشتە بود کە مثل آب خوردن میتوانست و اگر با مارشیمون هم پیمان میشد هیچ شکی نیست کە ما امروزە بە اندازەی سر انگشتانمان تورک در ایران نداشتیم حتی در آذربایجان شمالی چون هم مارشیمون و هم سمیتقو از سر سخترین دشمنان تورکها بودند ولی رضا شاه با کشتن سمیتقو بزرگترین خدمت را بە تورکها کردە و حتی اسم آذربایجان غربی نیز ابداع رضا شاه و دار و دستەی رضا شاه بود
فیلمی کە واقعأ باید دید فیلمی از دختران مبارز کورد سوریە YPJ و برنامە های روزانە آنها از تلویزیون پارلمان فرانسە ،، فیلمی جالب و دیدنی با کیفیت بسیار عالی ...
پیشنهاد میکنم مسئولین سایت این فیلم را در بخش وئدیو ها بگنجانند ،،
1 - موضوع جالب است.
2 - از نویسنده خواهش میشود مقالات را کوتاه بنویسند و کش ندهند و دهها موضوع را در یک مقاله نیاورد. چون در این دور و زمانه کسی حوصله ندارد این همه چیز را بخواند. کوتاه و مختصر و مفید بهتر از کش دادن مطلب است.
3 - نویسنده که این همه وقت به مسائل و مبارزات کوردها میگذارند (حق دارند و کار درستی هم میکنند) پس چرا اهمیتی به مسائل و مبارزات آذربایجان نمی دهند؟ آیا چپ ها و سوسیالیست های آذربایجان حزب نمی خواهند( مانند احزاب مختلف کرد مثل پ ک ک ) مبارزات ملی و کارگری آذربایجان را رهبری کنند؟
اکنون پس از گذشت چهل سال ار ان رویداد باید به این نتیجه رسیده باشیم که ترور شاه و یا گروگانگیری کاری خطا بوده و باید انرا هنوز هم محکوم کرد. اصل این بود و است که راه راه خطائی بود . تهمت وافترا و برچسب و اتهام گره ای از کور بودن ذهن انقلابی باز نمیکند..جالب است که اکثریت گروه غفو میشوند و خانم شگوه فرهنگ به عضو یت حزب رستاخیز در می اید . این گردش کار عجیب و غریب هنوز برای من روشن نیست که چه دستهائی در کار بود که این خانم شیک پوش تروریست کارمند روزنامه گیهان را از مرک نجات میدهد و او را به عضویت حرب رستاخیز میرساند ؟..اقایان گلسرخی و دانشیان واقف به عظمت کار خود اگاه و باورمند در راه عقاید چپی خود متاسفانه اعدام شدند و اگر امروز زنده میبودند با دیدن اخوندها و نقش حزب توده به پوچی اندیشه خود پی میبردند.
بسیاری از انقلابی های سابق اکنون کار ی جز ندامت و تاسف برای کار های گذشته خود ندارند.
گروههای کوچگ قربانی حزب توده و خود حزب قربانی خود خواسته ارتجاع اسلامی شد. تاریخ گذشته چپ تاریخ ترور و وحشت افرینی و وعده وفریب بود. پرسش این جاست برای همین ازادی های بورژوائی مورد تمسخر چقدر فعالیت شد؟
روان رفته گان و نیاکانمان همواره در آرامش و آسایش ، جاودانه باد.
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
Rahā kāviyāni az irān
شاد باد جشن آتش بر آریائیان ، برایرانیان
شاد باد جشن نوروز برای ملت ایران ،همچنین شادی ، بهبودی وثروت برای هم میهنانمان
جاويدان نيايش هاي نياکانمان نگاهبان تمامي فرزندان ايران باد
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
لذا ما تعریف حکومتها و روشنفکران غرب در رابطه با دموکراسی را نمیپذیریم و ماحصل تلاشهای سیاسی و اجتماعی مردم غرب را به عنوان حاکمیتهای لیبرال میشناسیم که با دموکراسی فاصلهٔ زیادی دارد.
آنچه که در تبلیغات غرب به عنوان دموکراسی معرفی میشود در حد داشتن حقوق مدنی برای مبارزه در چهارچوب اقتصاد لیبرال مانده است و بسیاری از حقوق اساسی شهروندی به «داشتن توانایی» مشروط شده است. به عنوان مثال یک شهروند غربی آزاد است که خانه و سرپناه داشته باشد؛ اما این آزادی به وسیلهٔ اصل «داشتن توانایی خرید خانه» مشروط گردیده است و همزمان با آن عده ای دیگر به طور مادرزاد نه تنها این توانایی را دارند که خانه بخرند؛بلکه توانایی خریدن صدها خانه و کرایه دادن آنها را نیز به طور مادرزادی بر اساس قوانین وراثت نیاکانی مردمان غرب دارا هستند وبدین سان است که یک شهروند از زمان تولد به صورت شهروند ...
درجه ۱ و ۲ و یا ۳ و .... زاده میشود و آنکه در ته سبد مقیاس درجه بندی شهروندی متولد میشود؛ برای رسیدن به درجهٔ ۱ شهروندی باید از هفت خوان رستم بگذرد. این سیستم همیشه در حال بازتولید فقر است و بخش بزرگی از سرمایه ها از «عدم داشتن توانایی» بخش وسیعی از مردم ارتزاق میکنند. اقتصاد لیبرال حتی به فرهنگ سازی نیز به چشم کالا مینگرد و با نگاهی ساده به بسیاری از تولیدات فرهنگی غرب به سادگی میتوان به وجود «تولید فرهنگ و ادبیات بنجل» پی برد. حتی ساختارهای مدنی نیز قابل خرید و فروش هستند و میتوان رای احزاب در پارلمان را با کمک مالی انتخاباتی پیشاپیش خرید. بخشهای کلانی از سرمایه ها بر روی «فقر مردم» سرمایه گذاری میشوند. در هیچیک از کشورهای غربی حقوق اساسی شهروندان به طور یکسان تعریف نشده است و این دقیقاً همان نقطه ای است که دموکراسی ادعایی غرب رنگ می بازد و رنگ غلیظ لیبرالیسم اجتماعی و اقتصادی از زیر آن بیرون می آید. آزادی سازمانهای مدنی در چهارچوب لیبرالیسم اقتصادی تعریف میشوند و کار سازمانهای مدنی به «چانه زنی» برای رسیدن به حقوق اساسی شهروندی محدود میگردد.
بنا بر تعریفی که ما از دموکراسی داریم؛ حقوق اساسی شهروندی مردم ایران باید در قانون اساسی به رسمیت شناخته شوند و آزادی سازمانهای مدنی نه برای رسیدن به حقوق اساسی شهروندی؛ بلکه برای حفظ آن از گزند هجوم موسسات مالی و صنعتی از طریق دولتها و نمایندگان مجلس و احزابی است که به عنوان دلالان این قدرتهای اجتماعی و اقتصادی به صورت تصویب لوایح ضد مردمی؛ آنها را به قوانین و یا تبصره های قانونی برای مخدوش کردن حقوق اساسی شهروندی تبدیل نموده و گام به گام موجبات باز تولید فقر و بوجود آمدن شهروندان درجه ۱ و درجه ۲ و حتی فراتر آن را فراهم سازند.
از نظر ما داشتن ۴ حق اساسی و ضروری زندگی در قانون اساسی باید به عنوان حقوق شهروندی به رسمیت شناخته شوند.
۱- حق شهروندی استفاده از خدمات ضروری پزشکی رایگان برای تضمین سلامت جسمی و روانی شهروندان.
۲- حق بهره مندی از خانهٔ رایگان برای هر خانوادهٔ ایرانی.
۳- حق شهروندی بهره مندی از آموزش و پرورش رایگان برای تمامی شهروندان ایران.
۴- حق شهروندی بهره مندی از کمک هزینهٔ تامین زندگی شرافتمندانه در شرایط ناتوانی.
لذا از نظر ما با به رسمیت شناخته شدن این حقوق؛ وظیفهٔ احزاب سیاسی و سایر سازمانهای مدنی نه مبارزه برای رسیدن به این حقوق؛ بلکه برای رسیدن به حقوقی بالاتر از آنها معطوف خواهد شد و جامعه از سلامت جسمی و روانی بسیار بالایی برخوردار شده و میزان جرایم اجتماعی و ناملایمات درون خانواده های ایرانی به شدت کاهش خواهند یافت.
بدون به رسمیت شناخته شدن این حقوق اساسی و ضروری شهروندی؛ فقر و عدم سلامتی جسمی و روانی و در نتیجه عدم استقبال از آموزش و پرورش همچنان به عنوان معضلات بزرگ اجتماعی باقی خواهند ماند و تمامی مبارزات سیاسی و مدنی و اجتماعی تبدیل به ابزاری ناکار آمد خواهند گردید. از نظر ما آنهایی که دموکراسی را تنها در وجود آزادی بیان و آزادی احزاب و سازمانهای مدنی و آزادی انتخابات و یا جمهوری و سلطنت پارلمانی جستجو میکنند آب در هاون میکوبند و مفهوم لیبرالیسم را با دموکراسی یا تشخیص نمیدهند و یا در پی فریب مردم هستند.
برای پشتیبانی از رفاه ملی؛ نمیتوان به اقتصاد لیبرال و اقتصاد انگلی روی آورد. در شرایط کنونی اقتصاد حاکم بر ایران تبدیل به اقتصاد انگلی تجارت کالاهای خارجی و واردات بی رویه شده است و تمامی مراکز تولیدی صنعتی و کشاورزی در معرض خطر نابودی کامل قرار گرفته اند و خطر اقتصاد لیبرال نیز کمتر از آن نیست.
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
آقای توکلی گرامی آقای سماکار چه توهینی کرده؟ لطفا مشخص بنویسید ولی آقای فطانت علاوه بر آقای سماکار به دیگران هم توهین میکند.
علاوه بر این نتیجه این کار چه خواهد شد و اگر آقای سماکار یا کسانی دیگر هم بیابند و به آقای فطانت فحش بدهند و این شیوه ادامه پیدا بکند کار به کجا خواهد کشید؟
وظیفه شما بعنوان یک روزنامه‌نگار چیست؟ ترویج فحش و بد و بیراه یا جلوگیری از آن؟
آیا فکر نمی‌کنید این کار شما با اخلاق روزنامه‌نگاری سازگاری ندارد؟
دوران شعر بافی و خیال بافی قرنی است که سپری شده . این آذرگشسب شما کجاست ؟؟ کدام سند و بقایای باستانشناسی چنین مکانی را مستند کرده ؟؟ زرتشت , آذرگشسب , همه ریشه در توهم خیالپرستان دارد و فاقد وجود خارجی است . آذرگشسب هم چیزی شبیه رستم , کیخسرو , جمشید و غیره است که برای سرگرمی ایرانیان داستان ساخته اند .
Rahā kāviyāni az irān
ما برای زندگی مبارزه می‌کنیم
با تعریف ما ،از دموکراسی آشنا شوید
از نظر ما حاکمیت سیاسی تبلور فیزیکی یک ساختار حقوقی تعریف شده بر اساس «حقوق داشتن و مالکیت» است و سایر قوانین به عنوان شاخ و برگهای قوانین بنیادی پذیرفته شدهٔ نوع مالکیت؛ تنظیم شده و برای تصویب به مجالس فرستاده میشوند.
به سخنی دیگر تعریف قوانین «داشتن و مالکیت» مادر تمامی قوانین است. به عنوان مثال تمامی قوانین اسلام در زیر سایهٔ سنگین چند قانون پایه ای مالکیت تعریف میشوند که عبارتند از:
۱- مالکیت پدر بر فرزندان. پدر میتواند فرزندان خود را به قتل برساند و هیچگونه مجازاتی برایش وجود ندارد. پدر میتواند فرزندان خود را «نافرزند» بنامد (عاق کردن) و این نشان میدهد که در اسلام رابطهٔ پدر و فرزندی نیز بر اساس رابطهٔ طبیعی نیست و یک امر حقوقی است.
۲- مالکیت مردان بر زنان. (زن در زمان جفت شدن با مرد خود را در ازای گرفتن مهریه به مرد میفروشد و آنچه که در مراسم عقد خوانده میشود به معنی فروش حق همخوابگی و اطاعت کامل دائم و یا موقت در ازای دریافت وجه مشخصی از طرف زن به مرد است).
۳- مالکیت مردان بر اموال به غارت رفته مردمان دیگر که در جنگ با مسلمانان شکست میخورند و این مالکیت بر زنان و فرزندان شکست خوردگان هم شامل میگردد و به همین دلیل نیز مردان میتوانند بعد از کشتن شوهران و پسران؛ به زنها و دختران بازماندهٔ شکست خوردگان تجاوز نمایند.
سایر انواع مالکیت اسلامی در زیر سایهٔ سنگین این ۳ قانون اصلی تعریف میشوند.
با توجه به موارد بالا میتوان به صراحت گفت که قوانین اسلام محمدی بر اساس برده داری بنا شده اند و در تازینامه به صراحت به حقوق بردگان زن و مرد پرداخته شده و به عنوان قوانین ازلی و ابدی «الله» واجب الاجراء هستند.
در قوانین اسلامی زنان تنها بر ۳ چیز میتوانند مالک باشند:
۱- مالکیت بر شیر پستان خود.
۲- مالکیت بر سهم ارث پدری و مادری.
۳- مالکیت بر درآمد شغلی که تحت سایهٔ فروش شیر (تنها شغل زنانهٔ اسلامی) تعریف میشود.
سایر قوانینی که بعدها از طریق تفسیر و تعبیر بوجود آمده اند هیچ ربطی به «اسلام ناب محمدی» ندارند.
و بدینگونه بود که در سرزمینهای ایران بعد از چیرگی تازیان قوانین مالکیت نیاکانی چنان تغییر نمود که برده داری و فروش انسان در بازار بنا بر سنت محمد و تازینامه به رسمیت شناخته شد و رابطه با ایرانیان شکست خورده بر پایهٔ قوانین برده داری تعریف شده و رایج گردید. زمینهایی که در مالکیت جمعی قبایل و عشایر ایرانی بودند؛ از آنها ستانده و به امرای نظامی تازیان واگذار شد و اینچنین بود که تمامی قوانین مالکیت به طور ریشه ای تغییر یافت. آیین برده داری چون یک آیین تازی و اسلامی بود که در فرهنگ آریایی جایی نداشت؛ با تضعیف قدرت حاکمان اسلامی از میان رفت ولی مالکیت فرماندهان بر زمینها به جای ماند و اینچنین بود که خاستگاه طبقاتی اکثر سلاطین و خاندانهای سلطنتی شکل گرفت؛ استیلای ادواری اقوام بر یکدیگر به جای اتحادیه های اقوام ایرانی نشست و شادمانی از این سرزمینها رخت بربست و ایرانیان به مسیر تباهی و تاریکی قدم گذاشتند. مجموعهٔ جمعیت سرزمینهای ایران که بنا بر اعتراف مطهری گجستک؛ در زمان حملهٔ تازیان به ۱۴۴ میلیون نفر میرسید؛ در زمان آغاز سلطنت پهلوی به کمتر از ۲۵ میلیون نفر تقلیل یافته و ویرانه ها و فرهنگ منحط حلیةالمتقینی و بحارالانواری به جای پردیس ها و دانشکده های گُندی شاپور نشسته بود.
در دوره ای که مجلسی ها بحار الانوار و حلیةالمتقین مینوشتند و صفویان خائن به فکر پرورش دسته های آخوند بودند؛ اروپا از زیر سیطرهٔ نکبت مسیحیت رها شده و عصر جدیدی را آغاز نموده بود که با تغییر قوانین اجتماعی نوینی مبتنی بر اصلاحات گام به گام همراه گشت؛ خصوصیت اصلی این اصلاحات گام به گام باعث گردید که مردم غرب هرگز نتوانستند از قوانین مالکیت نیاکانی شان دور شوند و پیوسته به اصلاحات مبتنی بر لیبرالیزه کردن بسنده نموده اند.
چرا فقط به فکر درخواست حداقل ها برای زندگی در نزدیک خط فقر هستید؟ و چرا برای مقابله با امنیتی کردن خواست های صنفی هیچ راهکاری نمی توانید پیشنهاد دهید؟ چرا فکر نمی کنید که ممکن است ، اهرم قدرتی داشته باشید! که از آن اهرم، برای وارد آوردن فشار! و باز کردن راه برای نشستن در پشت میز مذاکره! که در اختیارتان است، استفاده کنید!.چرا به فکر شناختن اهرم قدرت خود نیستید؟
اگرچه مدیران و معاونین آنان وظیفه ی "حراست" در مدارس را عهده دار هستنداما می توانید با آموزش های تشکیلاتی و سازماندهی افقی ،هرمدرسه یک انجمن، معلمان را ضمن آگاهی بخشی و ارتقاء خواست های صنفی ، در زمان های مهم ،تاثیر گزارکنید.
تنها نمی مانید.
فاشیزم پان تورک در تورکیە جشنهای نوروز در کوردستان را ممنوع اعلام کرد و این ممنوعیت شامل استانبول نیز میشود ، و نوروز 1000 ها سال قبل از اینکە تورکها پایشان بە مزوپوتامیا و بین النهرین و سرزمین کوردستان برسد همیشە نوروز را با حماسە جشن گرفتند نوروز بە بخشی جدائی نا پذیر از هویت و هستی و مبارزە برای آزادی بر ضد اشغالگران سرزمین کوردستان تبدیل شدە نە اعراب در قالب اسلام و نە اسکندر و نە تیموریان و نە سلجوقیان و نە مغولها و نە صفویان و قاجار و نە سلاطین عثمانی و نر آتاتورک و حکومتهای یکی بعد از دیگری فاشیزم تورک و نە خمینی نتوانستند نوروز ملت کورد را مصادرە کنند و یا آن را از ذهن ملت کورد پاک کنند برگزاری جشنهای نوروز برای ملت کورد از اهمیت بالائی برخوردار است و بە هستی ملت کورد تبدیل شدە و هیچ نیروی قادر نیست آن را از ملت کورد بگیرد
ما همە یادمان هست سال 1990 نیز جشن نوروز در کوردستان سوریە ممنوع بود با این حال مردم تسلیم زور گوئی بربریت و فاشیزم تورک نشدند و فاشیزم هار پان تورک بە تجمع برگزار کنندهای جشن نوروز در دیار بکر حملە کرد و 72 انسان بی گنها را بە خاک و خون کشید ولی نوروز تعطیل نشد و سال بە سال بر امهیت بر گزاری با شکوتر آن از طرف ملت کورد مواجە شد فاشیزم پان تورک با ممنوع کردن بر گزاری جشنهای نوروز نشان داد کە بر بریت و مخالفت با تمام زیبایها و انسانیت را دارد ولی بربریت فاشیزم مطمئن باشد جشن نوروز هویت و هستی ملت کورد است و همین جشنهای نوروز تورکیە را از پای در می آوردhttp://kurdishquestion.com/index.php/kurdistan/north-kurdistan/erdogan-regime-imposes-ban-on-newroz-kurdish-new-year-celebration.html
خوش بحلتون. ....بعدی بیاد.
متوهم بیشتر،کسانی را گویند که یک توهم ایجاد شده از طریق گیرنده هایش در ذهنش تجلی می یابد و بر اساس همین توهم دست داده شده واقعیت هارا نه ، بلکه آنچه که خود می پندارد، واقعی فرض می کند.البته این توهم آسیبی به آن واقعیت بیرونی نمی رساند اما نمی شود منکر این شد که فرد ی که به او توهم دست داده ، واقعیت را نمی بیند و در رابطه با هر واقعه ای به نوعی مغلطه کرده و خاک به چشم دیگران می پاشد و در صدد ایجاد کینه و نفرت پراکنیست.
مردمان ساکن شهرستان دماوند ضرب المثلی دارند و به فردی که در هر مسئله و موردی نظر داده و دخالت می کند می گویند : قاشق نشسته
حال با وجود این توصیفات شما بفرمائید آیا ع.ب.تورک اوغلی نام اصلی شماست یا ناخودآگاه بسمت افکار خودبزرگ بینی یا به توهم بیسوادی خود و پدرانتان گرفتار شده و این نام های مستعار را انتخاب نموده اید؟
امضاء: ممدچش قشنگه
زرتشت خود شخصیتی افسانه است , و آتش پرستی هم آیینی هندی است . جناب برومند گرامی , کاش بفرمایید به چه دلیل و مستندی شما این خرابه های نزدیک تکاب را آذرگشنسب میخوانید. این اسمی جعلی است مانند تخت جمشید و پاسارگاد و دیگر جعلیات .
ژان کِلِنز، ایران‌شناس بلژیکی و استاد زبان‌ها و دین‌های هند و ایرانی در کُلِژ دُ فرانس، است که پژوهش‌هایش را دربارۀ اوستا و گات‌ها از چهل و پنج سال پیش آغاز کرده است. از او تاکنون بیش از ده کتاب و مقاله‌های بسیار منتشر شده است. در بارۀ موضوع‌های گوناگون مربوط به گات‌ها و اوستا بیشترین مقاله‌های دانشنامۀ ایرانیکا را نیز او نوشته است. این پژوهشگر در بارۀ اوستا و زرتشت دیدگاه‌های خاصی دارد که با دیدگاه‌های دیگران به کل فرق میکند. به چند نمونه از آنها اشاره میکنم. به عقیدۀ او، گات‌ها یعنی کهن‌ترینِ بخش اوستا را، برخلاف آنچه تاکنون گمان میکردند، زرتشت ننوشته است و اصلاً زرتشت افسانه‌ای بیش نیست.اگر از زبان فارسی کلمه کوردم و کردم را بیرون بیاورید, میماند علی با حوضش
انواع فعل ماضی در زبان ترکی(1):
صرف فعلها با نمونة بیلمک (دانستن):
1-ماضی استمراری حال در گذشته: بیلیردیم. بیلیردین. بیلیردی. بیلیردیک. بیلیردیز. بیلیردیلر.
2-ماضی استمراری حکایی: بیلرمیشم. بیلرمیشسن. بیلرمیش. بیلرمیشیک. بیلرمیشسیز. بیلرمیشلر.
3-ماضی استمراری خبری: بیلردیم. بیلردین. بیلردی. بیلردیک. بیلردیز. بیلردیلر.
4-ماضی استمراری مفاعله: بیلیشیردیم. بیلیشیردین. بیلیشیردی. بیلیشیردیک. بیلیشیردیز. بیلیشیردیلر.
5-ماضی بعید: بیلمیشدیم. بیلمیشدین. بیلمیشدی. بیلمیشدیک. بیلمیشدیز. بیلمیشدیلر.
6-ماضی بعید التزامی: بیلئیمیشیم. بیلئیمیشسن. بیلئیمیش. بیلئیمیشیک. بیلئیمیشسیز. بیلئیمیشلر.
7-ماضی بعید روایتی حالت مفعولی وجه غیرقطعی: بیله جگیدیم. بیله جگیدین. بیله جگیدی. بیله جگیدیک. بیله جگیدیز. بیله جگیدیلر.
8-ماضی بعید روایتی غیر قطعی مفاعله: بیلیشه جگیدیم. بیلیشه جگیدین. بیلیشه جگیدی. بیلیشه جگیدیک. بیلیشه جگیدیز. بیلیشه جگیدیلر.
9-ماضی بعید روایتی غیر قطعی امری مفعولی با فعل متعدی: بیلیندیریله جگیدیم. بیلیندیریله جگیدین. بیلیندیریله جگیدی. بیلیندیریله جگیدیک. بیلیندیریله جگیدیز. بیلیندیریله جگیدیلر.
10-ماضی بعید روایتی غیر قطعی مفعولی با فعل متعدی: بیلینه جگیدیم. بیلینه جگیدین. بیلینه جگیدی. بیلینه جگیدیک. بیلینه جگیدیز. بیلینه جگیدیلر.
11-ماضی بعید شرطی: بیلسئیمیشم. بیلسئیمیشسن. بیلسئیمیش. بیلسئیمیشیک. بیلسئیمیشسیز. بیلسئیمیشلر.
12-ماضی بعید مفاعله: بیلیشمیشدیم. بیلیشمیشدین. بیلیشمیشدی. بیلیشمیشدیک. بیلیشمیشدیز. بیلیشمیشدیلر.
13-ماضی بعید وجوبی: بیلمه لیمیشم. بیلمه لیمیشسن. بیلمه لیمیش. بیلمه لیمیشیک. بیلمه لیمیشسیز. بیلمه لیمیشلر.
14-ماضی حالت حکایی: بیلیرمیشم. بیلیرمیشسن. بیلیرمیش. بیلیرمیشیک. بیلیرمیش سیز. بیلیرمیش لر.
15-ماضی حالت خبری: بیلیردیم. بیلیردین. بیلیردی. بیلیردیک. بیلیردیز. بیلیردیلر.
16-ماضی ساده التزامی: بیلئیدیم. بیلئیدین. بیلئیدی. بیلئیدیک. بیلئیدیز. بیلئیدیلر.
17-ماضی ساده خبری: بیلدیم. بیلدیک. بیلدین. بیلدیز. بیلدی. یلدیلر.
18-ماضی ساده شرطی: بیلسئیدیم. بیلسئیدین. بیلسئیدی. بیلسئیدیک. بیلسئیدیز. بیلسئیدیلر.
19-ماضی ساده وجوبی(الزامی): بیلمه لی دیم. بیلمه لی دین. بیلمه لی دی. بیلمه لی دیک. بیلمه لی دیز. بیلمه لی دیلر.
20-ماضی شرطی مفاعله وجه آرزو: بیلیشسئیدیم. بیلیشسئیدین. بیلیشسئیدی. بیلیشسئیدیک. بیلیشسئیدیز. بیلیشسئیدیلر.
21-ماضی کامل خبری: بیلمیشم. بیلیبسن. بیلیب. بیلمیشیک. بیلیبسیز. بیلیبلر.
22-ماضی کامل حکایی یا روایی: بیلمیشم. بیلمیشسن. بیلمیش. بیلمیشیک. بیلمیشسیز. یبلمیشلر.
23-ماضی مفاعله: بیلیشدیم. بیلیشدین. بیلیشدی. بیلیشدیک. بیلیشدیز. بیلیشدیلر.
24-ماضی مفاعله الزامی: بیلیشمه لیدیم. بیلیشمه لیدین. بیلیشمه لیدی. بیلیشمه لیدیک. بیلیشمه لیدیز. بیلیشمه لیدیلر.
25-ماضی مفاعله غیرقطعی: بیلیشردیم. بیلیشردین. بیلیشردی. بیلیشردیک. بیلیشردیز. بیلیشردیلر.
26-ماضی مقدم حکایی: بیلمیش ایمیشم. بیلمیش ایمیش سن. بیلمیش ایمیش. بیلمیش ایمیشک. بیلمیش ایمیش سیز. بیلمیش ایمیشلر.
27-ماضی مقدم خبری: بیلمیشدیم. بیلمیشدین. بیلمیشدی. بیلمیشدیک. بیلمیشدیز. بیلمیشدیلر.
28-ماضی موصولی: بیلدیگیم. بیلدیگین. بیلدیگی. بیلدیگیمیز. بیلدیگینیز. بیلدیکلری.
29-ماضی وجه قطعی با فعل متعدی: بیلدیرتدیردیم. بیلدیرتدیردین. بیلدیرتدیردی. بیلدیرتدیردیک. بیلدیرتدیردیز. بیلدیرتدیردیلر
برای من جالب و قابل استفاده بود از انتشار چنین مطلبی تشکر میکنم
مبارز گرانقدر عباس سماکار همانی است که حسین باز جوی کیهان(شریعتمداری) برای اینکه سابقه مبارزاتی در زمان رژیم پهلوی برای خود بتراشد وخود را در زندان شاه، بزرگ جلوه دهد هم در تلوزیون ریشم وپشم آخوندها وهم در روزنامه کیهان خامنه ای بارها گفته است که من با عباس سما کار در زندان شاه گفتگویی هایی داشته ام وافتخار می کند که سماکار با او صحبت کرده است.
آقای اقبالی بازهم کینه درونی و ضد ترک را با یک تیتر آبی رنگ که مربوط به خبر نمیشود به نمایش گذاشته ای و اگر میشود دو سطر نیز از ترور مردم بیچاره در آنکارا « عمدا دانشجو و کارگر بودند که منتظر آمدن اتوبوس بودند» که توسط تروریستهای پ ک ک ترور شدند بنویس و از یاد نبر که امروز پژاک که تولید پ ک ک است بخاطر همکاری با رژیم جانی و و حشی ایران درش را پ ک ک بسته و فردا وقتی میانه رژیم ایران و پ ک ک خراب شود دوباره سر پژاک پیدا خواهد شد آنوقت امیدوارم جواب این حمایت از تروریست را بدهید .
تشکیل وبازگشت دوباره نظام چندش آور پادشاهی در ایران را فقط در خواب میتوانید ببینید. خلق شریف ایران بعد از سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی، تشکیل جمهوری لائیک ایران را اعلان خواهند کرد.
شما قهرمانانه زندگی کرده اید!!؟ معنی قهرمانانه زندگی کردن هم بالاخره فهمیدیم! شما به حدی مغرور هستید که تا به حال یک معذرت خواهی خشک وخالی از خانواده شهیدان به خون خفته خلق ایران کرامت دانشیان وخسرو گلسرخی نکردید. آقای امیرحسین فطانت شما به عنوان یک همکار فعال ومبتکر ساواک شاه با سازماندهی یک شبکه پلیسی در شیراز در دهه پنجاه دهها نفر را به تور شبکه مخوفی افکندید که تنها گروه کرامت دانشیان وطیفور بطحایی وخسرو گلسرخی ومحفلش که روحشان از ماجرای ربودن ولیعهد ارتجاع پهلوی خبر نداشت، از شناخته شده ترین آنها بودند. آقای فطانت شما باید پرده از رازهای سربسته ونیمه سربسته ای بردارید که ساواک در آن سالها برای کشتن آزادیخواهان سرهم بندی میکرد. به طور قطع با سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی ودسترسی به اسناد محرمانه آرشیو وزارت اطلاعات آخوندی و واکاوی این اسناد ، خوش خدمتی های شما آقای
فطانت به ساواک پهلوی مشخص خواهد شد، تمام اسناد فوق سری ساواک رژیم شاه در قفسه های بخش آرشیو وزارت اطلاعات آخوندی موجود می باشد.آقای توکلی گرامی لطفا موضوع را عوض نکنید.
سماکار کتابی در نقد کتاب آقای فطانت نوشته. این نقد میتواند خوب، بد، قوی و یا ضعیف باشد. توهینی هم به فطانت نکرده و یا شاید من توهینی ندیده ام.
شما اول نشان بدهید که سماکار توهین کرده و بعد به خودتان حق بدهید که توهین و فحاشی فطانت زا چاپ کنید.
شما به بهانه چاپ جوابیه فطانت یک فحشنامه را چاپ کرده آید. این آزادی بیان نیست. هر کسی از جمله آقای فطانت حق جواب دادن دارد ولی حق فحش و توش ندارد. آیا از نظر شما جواب و توهین یکیست؟
جناب کیانوش توکلی در طول چهل سال گذشته این جماعت انقلابی که قهرمانان زندگیشان را در ده دقیقه نمایش تلویزیونی انتخاب میکنند، به هیچکس و نه از هیچ گروه سیاسی و مشرب فکری و نه حتی در فضای مجازی، با توهین و تهدید و قتل شخصیت اجازه ندادند تا حرف من شنیده شود. به جرئت میتوانم بگویم هیچکدام از آقایانی که به شما و سایت شما پرخاش میکنند حتی کتاب مرا هم نخوانده اند. سردبیر سایت اخبار روز به عنوان نمونه، چپ شناخته شده ایست. نوشته های من اسطوره های ذهنی این اقایان را فرومیریزد قدرتی ندارند وگرنه داستان شارلی عبدو و یا حداقل با همان استدلال تکرار میشد. حضرات شاکی بهتر است برای روسیاهی من و شهادت تاریخ و به دلیل این که این مساله به تاریخ ایران مرتبط است به تهیه یک مستند تصویری تاریخی با شرکت هنوز زندگان این پرونده اقدام کنند تا مشخص شود چه کسی از حقیقت میترسد.
من برای روحیه ازادمنشی کیانوش توکلی به عنوان یک روشنفکر جویای حقیقت و نه کسی که حقایق خود را تحمیل میکند احترام بسیار قائلم.تاکنون هیچکس بخاطر فحاشی به امیر فطانت سرزنش نشده است و معلوم است کسی که شهامت آن را دارد که به من اجازه سخن دهد ملعون حضرات خواهد بود. انقلابی کسی نیست که در مقابل مرگ می ایستد کسی است که قهرمانانه زندگی میکند.Rahā kāviyāni az irān
در یک جمله؛ سکولاریسم غربی یک دروغ است و سازمانهای دینی به عنوان قدرتهای موازی همچنان اعمال حاکمیت میکنند و ما اینگونه سیستم حکومتی را برای میهنمان نمیخواهیم.ما برای زندگی مبارزه می‌کنیم
سکولاریسم از نظر ما
برخلاف تصور عمومی هیچ یک از حاکمیتهای غربی «سکولار» نیستند و کلیساها و تشکلهای دینی گوناگون به صورت قدرتهایی به موازات حکومتهای ظاهراً سکولار به حیات انگلی خود ادامه میدهند و از طریق جمع آوری لشکر مومنین؛ نظرات خود را از طریق معاملهٔ «آرا» در زمان انتخابات به حکومتها تحمیل میکنند. از این روی است که در آمریکا که مهد بزرگترین دموکراسی ادعایی جهان خوانده میشود؛ تحقیقات برای همسان سازی انسان (Cloning ) برای جلب آرای تحت سیطرهٔ کلیساها ممنوع اعلام میشود؛ به خاطر همین قدرتهای موازی مذهبی است که آقای باراک اوباما باید ثابت کند که مسلمان نیست و مذهب شخصی آقای میت رامنی در روزنامه ها و رسانه های غربی به عنوان اهرم فشار تبلیغاتی بر علیه ایشان مورد استفاده قرار میگیرد.
در ایران فردا هیچگونه آیین و اندیشه و شخص مقدسی وجود نخواهد داشت. همهٔ اندیشه ها و آیینها و مقامات حکومتی و حزبی و شخص پادشاه قابل انتقاد و به چالش کشیده شدن خواهند بود و هر آنکه بخواهد ادعای تقدس و مقدس بودن اشخاص و یا اندیشه ای را مطرح کند؛ باید بدون اعمال هیچگونه خشونت و تهدید و ارعاب به رسانه های سراسری قابل دسترس برای عموم مردم فرخوانده شود و در برابر مخالفین از ادعاهای خود دفاع نماید.
از نظر ما حکومت سکولار نمیتواند حاکمیت موازی تشکلهای انگلی دینی و مذهبی را که به طور طبیعی با مرکزیت صنف روحانیت تشکیل میشوند را تحمل نماید و اجازه دهد که این صنف انگلی با فریب مردم و وعدهٔ بهشت دروغین و ترس از عذاب خدا برای خود سربازگیری نموده و شالودهٔ قدرتی موازی را بنیان نهد. در ایران فردا هیچگونه سازمان تولید روحانی و آخوند هیچیک از ادیان مدعی آسمانی بودن و یا ادیان مدعی پیامبری ماورایی وجود نخواهد داشت و تمامی این سازمانها و بنیادهای مالی متعلق به آنها که ستون فقرات اقتصادی این صنف انگلی را تشکیل میدهند (از قبیل سازمان اوقاف) باید برچیده شوند.
پیشگامان جنبش کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران - درون میهن
جاويدان نيايش هاي نياکانمان نگاهبان تمامي فرزندان ايران باد
امروز تیرشید بیست و ششم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با چهار شنبه بیست و ششم ماه اسفند سال 1394 تازي وشانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
(ا.و.گ.ا)
این حرکات از ارتش و دولتمردان پَست ترکیه بدور نیست. اخوان المسلمین های عثمانی وظیفه ی تحت نفوذ بودن خود را بجای می آورند.اما پیروزی از آن فرزندان کاوه است.
جناب کاوه جویا اغراق نه اما امکان چرا! نمی دانم چرا بعضی از آقایان و خانم های حاضر در این سایت سریعاً علائم آلرژی نسبت به ایرانی و آریایی از خود بروز می دهند؟ یا بدلیل محدودیت معلومات است و یا بدلیل ***! به هر حال بد نیست به معلومات خود و دیگر اشخاص افزوده گردد.اطلاعات عمیق تر بعهده خود اشخاص.
پامیری یک گروه قومی ایرانی‌تبار است که اکثریت جمعیت ولایت خودمختار کوهستانی بدخشان واقع در جنوب غرب تاجیکستان را تشکیل میدهند. برخی از آنها هم در ولایت بدخشان در شمال شرق افغانستان و منطقه خودمختار سین کیانگ در غرب چین، زندگی میکنند.
تاجیک‌های چین (در چینی: Tǎjíkè Zú) گروهی از مردمی ایرانی تبار هستند که در خاک چین بسر می‌برند. این قوم هرچند در چین تاجیک نامیده میشوند اما در واقع هم‌تبار با پامیری‌های تاجیکستان و افغانستان هستند. بیشتر آنها به زبان سریکالی و عده کمتری به زبان وخی سخن می‌گویند که هر دو به گروه زبان‌های پامیری در شاخه زبان‌های ایرانی شرقی تعلق دارند. این قوم یکی از ۵۶ ملیت به رسمیت شناخته شده توسط دولت چین بشمار می‌رود و جمعیتی حدود ۵۰ هزار نفر را شامل میشود.پامیری‌ها به زبان‌های پامیری از خانوادهٔ زبان‌های ایرانی شرقی صحبت میکنند .
در متون کهن چینی به این قوم اشاره شده‌است. در سلسلهٔ تانگ تاجیک‌های چین با عنوان «چینا دوا گوتراً» معرفی شده‌اند.برخی‌ها ایشان را از سرزمین هان معرفی کرده‌اند. در این باب افسانه‌ای قدیمی رایج است که ورود ایشان به چین از دورهٔ ازدواج شاهنشاه ایران باستان با ملکه‌ای چینی بوده است. در توپراق قلعه و نیز در همان شرق چین آثار و متونی از سده‌های میانه بدست آمده که به سکایی میانه یا ختنی مشهورند. زبان آن متون که بیشتر به خط سنسکریت یا چینی نوشته شده‌اند زبانی مرده به حساب می‌آید که از زبان‌های ایرانی شرقی معرفی شده‌است. برخی زبان شناسان زبان امروزی مردم پامیری را بازماندهٔ زبان سکایی میانه یا همان ختنی میدانند. اگر اینگونه باشد ایشان همان اقوام سکایی هستند که چندی پیش از میلاد از نواحی شمالی ایران زمین به سوی شمال هند و شرق چین کوچ کردند.
Through the Unknown Pamirs; the Second Danish Pamir Expedition ۱۸۹۸-۹۹ By Ole Olufsen
مردمان ایرانی‌تبار
سکاها • ایلامی‌ها • میتانی‌ها • ماننایی‌ها • آپاسیاک • آریزانتیان • تات‌ها • آشوری‌ها • زازارها • کاسی‌ها • مادها • پارت‌ها • یازیگ‌ها • • سرمتی‌ها • پارس‌ها • یاسی‌ها • تخارها • تاجیک‌ها • باصری‌ها • آذری‌ها • کردها • قشقایی‌ها • تالشی‌ها • آماردها • مردم ایماق • تپورها • کاسپی‌ها • مازندرانی‌ها • گیلک‌ها • لرها • هزاره‌ها • بلوچ‌ها • لک‌ها • بختیاری‌ها • آسی‌ها • پامیری‌ها • پشتون‌ها • درانی‌ها • سغدی‌ها • غلجائی‌ها • تاجیک‌های چین • پارسیان هند • پارسیان افغانستان • پارسیان آذربایجان • تات‌های قفقاز
آقای جویا استفاده واژه های اغراق و ... در رابطه با فردی است که عمدا پیام خبری مشکوک را به دیگران میرسانند و به شعور مخاطبانشان توهین میکنند. با تشکر از زحماتتان !
درود بر این انسانهای شجاع وشریف وآگاه ودلسوز خلق ایران که در بند استبداد اسلامی هستند. آتیش بزن به ریش خامنه ای بی شرف قاتل.
متن ترکی از آ.ائلیار- متن انگلیسی از Hellen Shirly به مطلب اضافه شد.
سپاس از شما اقبالی گرامی. طبق خبرهای رسیده در شهرهایی مثل تهران وکرمانشاه ورشت وشیراز درگیری هایی بین جوانان ونیروهای مزدور بسیجی وگارد ویژه انتظامی رخ داده است که بسیاری از جوانان دستگیر شده اند وبه شدت توسط مزدوران گارد ویژه مورد ضرب وشتم قرار گرفته اند ، طبق اخبار رسیده حدود 200 مزدور گارد ویژه یوزی بدست در میدان فلکه صادقیه(آریاشهر) ومحله های اطراف آن مستقر بودند ودستگیریهایی صورت گرفته است، مزدوران گارد ویژه انتظامی وبسیجی واطلاعاتی، خیابان رودکی(سلسبیل) وکوچه های آنرا تحت اشغال خود در آورده بودند با این حال جوانان در صحنه حاضر بودند ونارنجک دستی به سوی بسیجی های موتور سوار پرتاب میکردند وبسیاری از سطل های زباله را آتش زدند ومزدوران لباس شخصی اطلاعات وپلیس امنیت واطلاعات سپاه، بسیاری از جوانان را در خیابان مورد ضرب وشتم قرار میدادند وبازداشت می کردند. طبق اخبار، حضور مزدوران
لباس شخصی در بسیاری از محلات تهران پررنگ بود.کسی که حتی اینقدر شعور ندارد که برای خود یک نام مستعار انتخاب نماید و در عین حال ایرانگلوبال را "بودار" می نامد، و در همین یک پاراگراف انواع توهین ها و اتهامات را به من. سایت و امیر فطانت می زند، واقعا باید چه گفت؟ کجا مولا علی سوسیالیست بود؟ امروز گروگانگیری چه نام دارد؟ هرچه کشته دادیم سودش به جیب خمینی رفت و اکنون، همه ما ها (از کمونیست، مجاهد.، ملی و مذهبی و ساواکی را از کشور رانده شده ایم و آنانی که ماندن کشته، زندانی و تجاوز شده و.....،اکنون شخصیت های کذایی تاریخ بدنبال انتقام از شخصی می گیرند که به تاریخ و آن واقعه تحت عنوان کتابی پاسخ داد،است علیه او می نویسند ولی پاسخ اش را سانسور می کنند، نمی گذارند، ما هم که چاپ کردیم می شویم سلطنت طلب و" بودار" و ساواکی
کشته شدن زنان و افراد عادی در ترکیه توسط پلیس یا ارتش یک دروغ محض هست
نوشته ی سماکار را با نوشته ی این "جاسوس با شعور" (به قول خودش) مقایسه کنید، هر جمله و عبارت را کنار هم بگذارید و ببینید چه کسی وقیحانه هتاکی می کند؟ متأسفانه نشانی از انصاف و شعور سیاسی در برخوردهای مسئول این سایت دیده نمی شود. می توان با این و آن دیدگاه و اینجا و آنجای روایت سماکار مخالف بود و بر آن نقد داشت، اما نمی توان و شایسته نیست حرفهای وی را چنین مغرضانه و با انصافی با حرفهای آقای "جاسوس با شعور" هم سطح و از یک جنس دانست. باید گفت که سیاست ایران گلوبال سخت بودار است.
نوشته ی سماکار را با نوشته ی این "جاسوس با شعور" (به قول خودش) مقایسه کنید، هر جمله و عبارت را کنار هم بگذارید و ببینید چه کسی وقیحانه هتاکی می کند؟ متأسفانه نشانی از انصاف و شعور سیاسی در برخوردهای مسئول این سایت دیده نمی شود. می توان با این و آن دیدگاه و اینجا و آنجای روایت سماکار مخالف بود و بر آن نقد داشت، اما نمی توان و شایسته نیست حرفهای وی را چنین مغرضانه و با انصافی با حرفهای آقای "جاسوس با شعور" هم سطح و از یک جنس دانست. این یک دروغ آشکار است و هر کسی که به متن حرفهای این دو مراجعه کند، این تفاوت کیفی را خواهد دید. بی مسئولیتی های مسئول این سایت به حدی است که باید رویکردهای ناسالم ایران گلوبال را براستی جدی گرفت. واقعیت این است که بخشی کوچکی از واقعیت این پرونده ی شاه و ساواک و همکاران در همان دادگاه تاریخی دیده شد. بینندگان شاهد بودند که آن "فرهیختگان روشنفکر" چه رفتاری در دادگاه داشتند و چگونه و با چه زبانی آن کذب و دروغ و تهمت ناروا را به دیگران بستند. روشن است که معترضان و مبارزان سیاسی فرشته نیستند و می توانند دارای نگاه و انگیزه های ناسالم هم باشند، درجه ی ایستادگی و کیفیت مبارزه ی افراد هم هرگز یکسان نبوده و نیست. این را هم باید پذیرفت. اما اگر ذره ای انسانیت و مسئولیت و شعور در کسی باقی باشد، هرگز نمی تواند پس از سپری شدن چهل و اندی سال چنین خیانت و توطئه ی آشکاری را با این زبانه وقیحانه توجیه کند.آقای رضای گرامی، با سپاس از یادآوری شما، در میان پیام های خبری گوناگونی که دریافت می شوند، گاه موارد مشکوکی نیز وجود دارند که از آنجا که در رسانه های مختلفی نیز پخش شده اند، درست به نظر می آیند. واژه های اغراق و دروغگویی توصیف شایسته ای برای این پدیده نیست. به هر روی مورد یاد شده با مورد دیگری جایگزین شد.
در ایران آتش بازی شده، ولی من این میل به اغراق و دروغگوئی را نمی فهمم. این فیلم مربوط به کشور چین میباشد. این هم لینکش:
http://www.aparat.com/v/FzUCw
چهل سال است که از طرف اقای سماکار و پیروانش! بدون دلیل و مدرک همه ناسزائی شنیده ام. باید جای من باشید تا بفهمید تحمل چهل سال سکوت درمقابل حمله چپ های تازه سر از تخم دراورده یعنی چه؟ (اگر این را هم توهین تلقی نمی کنید چون هیچ وقت از طرف چپ های استخواندارو یا از زندانیان سیاسی واشخاصی که شخصاً مرا می شناسند توهینی نشنیده ام). بعد از نوشتن یک فنجان چای..حداقل انتظار سکوت از ایشان و یاران داشتم و یاللعجب که حضرات از آخوند ها سخت روترند.
در مقاله من هیچ توهینی به کسی نیست اما این صراحت سخن و تلخی حقیقت است که به نظر حضرات توهین تلقی میشود. توهین و ناسزا کاربرد توصیف نابجا و دروغ در ارتباط با کسی است. من توهین نکرده ام حقیقت را گفته ام و اگر موضوع یک رویداد تاریخی و ملی نبود و فقط جنگ فردی بود باز هم سکوت میکردم. جوابیه سر دبیر اخبار روز را هم در انتهای مقاله در وبلاگ خودم داده ام و .... اگر این روش برخورد روشنفکران انقلابی ونخبگان مملکت ما در مقابل مخالفان است باید منتظر چه کسی بود تا عدالت را جاری کند. و یک سوال بزرگ و تاریخی "آخر ترس تان چیست"؟سلام-درزمان قدیم مردم نام فرزندان خودراشمسعلی،چراغعلی،شیرعلی،پلنگعلی.گرگعلی.شمس الله، می گذاشتند.ماهم برای اینکه این بااین بازی کنیم وآنهارابه اسیری بگیریم همیشه آنهاراکارهای خطرناک وا میداشتیم،مثلابه آنهامیگفتیم مگه توشیرنیستی مگرشیرعلی ترسومیشودوازاین حرف ها وآنهارامجبورمیکردیم به بالای درختان رفته برایمان میوه ازآن جاهای خطرناک چیده وپایین اندازد.تنهاکافی بود،هندوانه زیربغلشان بگذاری،
میکنند.هیچ عیبی ندارد.شماهامیتوانید،آزادید که ازاین حرف هابزنید.بخاطرهمین است که میگوییم شماهادرعالم توهم زندگی میکنید.حال دردروان پس ازانفلاب هم تعدادی متوهم شده اسم بچه هایشان رامثلا ،آرش،کاوه،داریوش،کورش،ووو..گذاشتند.البته اینهادلیل برآگاهی این پدران بنوددلیلش بیسوادی ویاداشتن سوادآریامهری بود.
حال این طفلک هاناخودآگاه بسمت افکارخودبزرگ بینی ویا به توهم بیسوادی خودوپدرانشان گرفتارشده ،مثل ملاها درزیرهرنوشته ومقاله ایی یک فتوا میدهند.ازاین افرادتوقعی بیش نیست.
دراین بین تعدادی نیزبخاطرکینه و..خودرابااین نام هاتزیین
کتابی بشکل پاورقی علیه شخصی حقیقی در اخبار روز نوشته می شود و کامنت گذاران انواع توهین ها در پای ان مطلب درج می کنند ولی جوابیه امیر فطانت به دلیل توهین چاپ نمی شود ، آنگاه کسی به نقل از اخبار روز ،همان داستان کهنه را در ایرانگلوبال درج می کند و امیر فطانت از ما می خواهد جوابیه اش به ان پاورقی را درج کنیم و برخی ها اصرار بر سانسور دارند که ما هم مثل اخبارروز بخاطر چند کلمه توهین آمیز دهان کسی را بندیم . شما و دیگران در این باره باندازه کافی نوشتید آخر ترس تان چیست؟ در دنیای اینترنت که نمی شود کسی را خفه کرد. ااگر ان نوشته سماکار در ایران گلوبال درج نمی شد، منهم جوابیه را منتشر نمی کردم.
آتشكده آذر گشسپ به عنوان چهارمين اثر باستانى ايران در فهرست جهانى آثار يونسكو ثبت شده است .اين محوطه باستانى با قدمتى٣٥٠٠ ساله ، مشهور ترين وبزرگترين آتشكده فلات ايران به شمار مى رود ،در آذربايجان غربى ،٤٩ كيلومترى شمال شرق شهر تكاب وضلع شمالى درياچه اروميه واقع گرديده ،داراى نمايى چهار طاقى است كه درونش محراب آتش قرار گرفته راهرو هاى اطرافش ويژه مراسم عبادى است
ایران و روسیه هردو بانکروت
فلاکت روسیه و دوستی با ایران!
کشور روسیه که وارث امپراطوری تزاری و ابرقدرت شوروی است، امروزه چنان در صحنه بین الملل منزوی و مفلوک گشته که از سر ناچاری به دوستی با ایران و سوریه پناه آورده است! حتی متحدان روسیه در بلوک شرق نیز امروزه به غرب گرایش پیدا کرده اند و در عصر حاضر دشمنان روسیه محسوب می شوند. بدنبال دخالت های روسیه در کشور اکراین، موقعیت روسیه بیش از پیش به مخاطره افتاده است و برای نجات از این بن بست، مدام به بی راهه می زند. دوستی روسیه با کشور عقب مانده ایران، نه تنها هیچ
گونه سود اقتصادی و استرانژیک در بر نداشت، بلکه هم نشینی با ایران بد نام، برای روسیه بسیار مسئله ساز شد.به دعوت ایران، کشور روسیه وارد سوریه شد تا با حمایت از بشار اسد، متحد رژیم ایران، به دنیای غرب دهن کجی کند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه برای خود نمایی و دهن کجی به غرب، وارد سوریه شد و مدعی گشت که در کوتاه مدت می تواند تروریست های داعش را در سوریه قلع و قمع کند. اما تمگونه سود اقتصادی و استرانژیک در بر نداشت، بلکه هم نشینی با ایران بد نام، برای روسیه بسیار مسئله ساز شد.
به دعوت ایران، کشور روسیه وارد سوریه شد تا با حمایت از بشار اسد، متحد رژیم ایران، به دنیای غرب دهن کجی کند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه برای خود نمایی و دهن کجی به غرب، وارد سوریه شد و مدعی گشت که در کوتاه مدت می تواند تروریست های داعش را در سوریه قلع و قمع کند. اما تمام رویاهای ولایمیر پوتین نقش بر آب گشت و تازه متوجه شد که به توصیه رژیم ایران عمل کردن، یعنی به فلاکت بی نهایت گرفتار شدن.
کاهش قیمت نفت از یک طرف و تحریم های کشورهای غربی علیه روسیه از طرفی دیگر، اقتصاد روسیه را به لبه پرتگاه کشانده است. تمام پس انداز مالی روسیه تمام شده و وزارت خزانه داری روسیه اعلام کرده است که دیگر پولی برای گذر زندگی ندارند. با این حال، رئیس جمهور کم عقل و جاه طلب روسیه، به درخواست کشور ایران وارد سوریه شد تا مثلاً که به دنیای غرب دهن کجی کرده باشد! هزینه هر روز اقامت ارتش روسیه در خاک سوریه بالغ بر دو میلیون و پانصد هزار دلار بر آورد شده که با یک محاسبه ساده می توان فهمید در این شش ماه گذشته چه مخارج سنگینی بر دوش کشور روسیه سنگینی کرده است.
اکنون کشور ورشکسته روسیه سر افکنده و رسوا، بدون هیچ پیروزی از خاک سوریه خارج می شود و هزینه میلیاردی جنگ تنها نتیجه دخالت روسیه در خاک سوریه می باشد.
حمایت روسیه از ایران عقب مانده و بد نام نیز یکی دیگر از علل تحریم ها علیه روسیه است. رهبران ایران توانستند با سنگر گرفتن در پناه روسیه چند صباحی به عمر حکومت خود اضافه کنند ولی دولت روسیه از این نزدیکی با ایران نه تنها هیچ سودی نبرد، بلکه در دام تحریم های بیشتری گرفتار شد.
بنظر می رسد که اقتصاد ورشکسته روسیه و انزوای بیش از پیش باعث شود تا دولمتردان روسیه از خواب غقلت بیدار شده و با فاصله گرفتن از ایران و نزدیکی به عرف بین المللی، در صدد جبران خسارت ها باشند. هرچند که اندکی دیر شده است ولی جلوی ضرر را از هر جا بگیری سود است.
خروج نیروهای روسیه از خاک سوریه، باعث انزوای بیشتر بشار اسد و دولمتردان ایران خواهد شد. رهبران ایران کاملاً در بن بست قرار خواهند گرفت و بحران اقتصادی حاکم بر ایران نیز از طرفی دیگر، باعث سرنگونی رژیم پوشالی شونیسم فارس خواهد شد.
بنظر می رسد که عمر دو شونیسم روس و فارس هر دو با هم به سر رسد و این دو کشور بسیار متفاوت و ظاهراً دوست، همزمان به ورطه تجزیه بیفتند. روسیه باید تاوان اشتباه نزدیکی با ایران شونیستی را بپردازد، و ورشکستگی اقتصادی، تحقیر روسیه در خاک سوریه و احتمالاً سرنگونی ولادیمیر پوتین و تجزیه روسیه، پیامده های این تاوان خواهد بود.
قلیج خان اسفندیار، سخنگوی حزب بچاقچی جمهوریتی
خبرهای رسیدە از نا آرامی گستردە در کرمانشاه حکایت میکند کە خیابانهای شهر کرمانشاه بە میدان زد و خورد بین لباس شخصی ها و پاسدارا و بسیجی از یک طرف و مردم شهر کرمانشاه دارد نیروهای نظامی از ماشین آپ پاش و گاز اشک آور استفادە کردند و مردم زیادی هم دستگیر شدند
متن ترکی شعر در فرصت بعدی افزوده خواهد شد.
دشمنی تورکها با رضا شاه بە این خاطر است کە رضا شاه رژیم و سلسلەی قاجار تورک در ایران را منحل کرد ولی تورکها تا همین زمان هم بعد از سرنگونی قاجار شریک اصلی در حکمرانی ایران بودەاند چە در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه و دوران جمهوری اسلامی زبان تورکی در ایران زبان رسمی نیست ولی در حکومت داری و ارتش و مراکز مذهبی ، سورای نگهبان و مجلس خبرگان و قوم وو تورکها شریک اصلی حکومتهای فارس بودند بدون تورکها فارسها نمیتوانند حکومت کنند و بدون تورکها فارەسها نمیتوانند در ایران مثلأ اگر یک نمایندەی کورد مثل قاضی پور این صحبتها را میکرد یک راست ایشان را بە زندان می فرستادند ولی مذهب مشترک تورک و فارس در ایران آنها را یک شریک معتبر برای هم دیگر کردە ،،
حال فکر کنیم رضا شاه توسط سمیتقو در همان شب کشتە میشد کە مثل آب خوردن هم برای سمیتقو بود فکر کنید سمیتقو مارشیمون را نمیکشت و مارشیمون و سمیتقو با هم بە تبریز حملە میکردند و ایران هم کە ارتشی نداشت برای پیش گیری فکر میکنید اثری از تورکها در ایران باقی میماند ؟ بخصوص تازە جنوساید ارمنیها و اسوریها هم در تورکیە انجام میگرفت همان زمان بود ،،، پس خدمت رضا شاه بە تورکها خیلی خیلی بیشتر از خدمت رضا شاه بە فارس هاست تورکها باید از 2 نان کە کاسبی میکنند یک نان را برای روح رضا شاه خیرات کنند کە انها را از نیستی نجات داداگر سواد و فرهنگ داشتی میدانستی و می فهمیدی که اسطورهها نیز بخشی از تاریخ و فرهنگ ملل و مردم هستند . ولی چه حیف که این سایت بشما امکان خودنمایی داده . کوراغلو و کچل حمزه شما در کدام سند و مدرک قرار داشته ؟ پدر و مادر و ولایت اش کجا بودند.............
چند کلمە با پان اتراک تورک آذری و رضا شاه .... اگر در یک جملە بگویم رضا شاه بیشترین خدمت را بە تورکان آذری در ایران کردە جا داشت تورکان آذری در ایران مقبرەی رضا شاه زیارتگاهشان شود ،،،، رضا شاه جامعەی تورک در ایران را از نابودی کامل نجات داد اگر رضا شاه نبود امروزە اثری از تورکان ایرانی وجود نداشت ،، همە میدانند کە اسماعیل آغا سمیتقو در زمان رضا شاه ظهور کرد و دامنەی قدرت مداری اسماعیل سمیتقو روز بە روز بیشتر میشد سمیتقو قبل از بە شاهی رسیدن رضا شاه در همان دوران قاجار با تورکها اختلاف پیدا میکند و برای حل اختلافات سمیتقو برادر خود را همراه نزدیک بە 70 نفر بە تبریز میفرسد ولی حاکم تورک در تبریز بە جای مذاکرە برادر سمیتقو همراه تمامی کسانی کە با آن بودند بە قتل میرسانند
از همان روز بە بعد سمیتقو سوگند میخورد کە انتقام خون برادر و همراهانش را بگیرد و از همان روز شروع بە دستجات مسلح میکند و کم کم قدرت سمیتقو در تمام ایران میپیچد و ارتش نتوان و تازە درست شدەی ایران هم در برابر سمیتقو نمیتواند هیچ کاری اورمیە و تمام این بە اصطلاح آذربایجان غربی بە تسلط سمیتقو در می آید پیشرویهای سمیتقو هم رضا شاه را نگران میکند و هم تورکان مهاجر تا جای کە هیچ تورکی جرئت نمیکرد بگوید تورک هستم ،، ولی سمیتقو در زندیش 2 اشتباه تاریخی و جبران نا پذیر مرتکب میشود کە خود سمیتقو نیز در اواخر زندگی بە آن اذعان میکند و در تمام زندگیش بە خاطر این 2 اشتباه افسوس خوردیکی اینکە رضا شاه و ارتش تازە بە دوران رسیدەی رضا شاه توانی جنگ با سمیتقو را ندارد و رضا شاه بنا بر این تصمیم میگیرد کە با 500 سوار بە دیدار سمیتقو برود ،، مسیری کە این 500 سوار مسلح رضا شاه بە طرف چهریق در اورمیە محل فرماندهی سمیتقو نزدیک میشوند با چند 1000 مسلح و سوار سمیتقو این 500 مسلح ارتش ایران رضا شاه و خود رضا شاه در محاصرە می افتند یعنی رضا شاه اسیر سمیتقو میشود .. زن رضا شاه مادر محمد رضا شاه نیز در خاطرات خودش این جریان را شرح دادە با تمام اینکە خواستە بعزی از مسائل را مخفی کند مادر محمد رضا شاه ولی باز از ترسی کە رضا شاه زمانی کە در محاصرەی نیروهای سمیتقو قرار میگیرد در خاطراتش نوشتە سمیتقو رضا شاه را مثل اسیر یک شب نگر میدارد و رضا شاه از ترس تمام شب را نتوانستە بخوابد و همە اش بە آن فکر کردە کە سمیتقو چە جوری رضا شاه را میکشد ،، ولی متأسفانە سمیتقو آسیبی بە رضا شاه و همراهانش نمیرساند و صبح روز بعد آنها را آزاد میکند و سمیتقو برای آزاد کردن رضا شاه هیچ وقت خودش را نبخشید اشتباه دوم سمیتقو کشین مارشیمون بود مارشیمون یکی از سر سخترین دشمنان تورکها بود و اگر سمیتقو اجازە میداد هیچ تورکی در تمام آذر بایجان زندە نمی ماند ،، مارشیمون در یک جلسە و مذاکرە با سمیتقو بە سمیتقو پیشنهاد میکند کە نیروهای ارمنی ، آسوری و کورد با هم متحد شوند و بە تبریز حملە کنند و از آنجا بە تهران و کوردها و ارمنیها و آسوریها مشترکأ حکومت تمام ایران را در دست بگیرند و واقعأ هم میتوانستند چون قاجارها تازە سرنگون شدە بودند و ایران ارتش اصولأ نداشت ولی متأسفانە سمیتقو دستور بە کشتن رهبر آسورها میدهد و نزدیک بە 20000 ارتش آسوری با کشتە سدن مارشیمون از هم می پاشد در هر صوری این 2 اشتباه سمیتقو باعث مرگ خود سمیتقو هم شد سمیتقو رضا شاه را نکست ولی رضا شاه سمیتقو را در کوچکترین فرصتی کە بدست اورد کشت ،، حال فکر کنید رضا شاه چە خدمتی بە این تورکها کردە و همین طور سمیتقو بە خاطر آن 2 اشتباهی کە مرتکب شد اگر سمیتقو رضا شاه را از سر راه برداشتە بود کە مثل آب خوردن میتوانست و اگر با مارشیمون هم پیمان میشد هیچ شکی نیست کە ما امروزە بە اندازەی سر انگشتانمان تورک در ایران نداشتیم حتی در آذربایجان شمالی چون هم مارشیمون و هم سمیتقو از سر سخترین دشمنان تورکها بودند ولی رضا شاه با کشتن سمیتقو بزرگترین خدمت را بە تورکها کردە و حتی اسم آذربایجان غربی نیز ابداع رضا شاه و دار و دستەی رضا شاه بود
کورش آسوده بخواب توحم گرایان بیدار هستند
فیلمی کە واقعأ باید دید فیلمی از دختران مبارز کورد سوریە YPJ و برنامە های روزانە آنها از تلویزیون پارلمان فرانسە ،، فیلمی جالب و دیدنی با کیفیت بسیار عالی ...
پیشنهاد میکنم مسئولین سایت این فیلم را در بخش وئدیو ها بگنجانند ،،
http://www.lcp.fr/emissions/274083-femmes-contre-daech
http://www.lcp.fr/emissions/274083-femmes-contre-daech1 - موضوع جالب است.
2 - از نویسنده خواهش میشود مقالات را کوتاه بنویسند و کش ندهند و دهها موضوع را در یک مقاله نیاورد. چون در این دور و زمانه کسی حوصله ندارد این همه چیز را بخواند. کوتاه و مختصر و مفید بهتر از کش دادن مطلب است.
3 - نویسنده که این همه وقت به مسائل و مبارزات کوردها میگذارند (حق دارند و کار درستی هم میکنند) پس چرا اهمیتی به مسائل و مبارزات آذربایجان نمی دهند؟ آیا چپ ها و سوسیالیست های آذربایجان حزب نمی خواهند( مانند احزاب مختلف کرد مثل پ ک ک ) مبارزات ملی و کارگری آذربایجان را رهبری کنند؟
اکنون پس از گذشت چهل سال ار ان رویداد باید به این نتیجه رسیده باشیم که ترور شاه و یا گروگانگیری کاری خطا بوده و باید انرا هنوز هم محکوم کرد. اصل این بود و است که راه راه خطائی بود . تهمت وافترا و برچسب و اتهام گره ای از کور بودن ذهن انقلابی باز نمیکند..جالب است که اکثریت گروه غفو میشوند و خانم شگوه فرهنگ به عضو یت حزب رستاخیز در می اید . این گردش کار عجیب و غریب هنوز برای من روشن نیست که چه دستهائی در کار بود که این خانم شیک پوش تروریست کارمند روزنامه گیهان را از مرک نجات میدهد و او را به عضویت حرب رستاخیز میرساند ؟..اقایان گلسرخی و دانشیان واقف به عظمت کار خود اگاه و باورمند در راه عقاید چپی خود متاسفانه اعدام شدند و اگر امروز زنده میبودند با دیدن اخوندها و نقش حزب توده به پوچی اندیشه خود پی میبردند.
بسیاری از انقلابی های سابق اکنون کار ی جز ندامت و تاسف برای کار های گذشته خود ندارند.گروههای کوچگ قربانی حزب توده و خود حزب قربانی خود خواسته ارتجاع اسلامی شد. تاریخ گذشته چپ تاریخ ترور و وحشت افرینی و وعده وفریب بود. پرسش این جاست برای همین ازادی های بورژوائی مورد تمسخر چقدر فعالیت شد؟
ما برای زندگی مبارزه می‌کنیم
روان رفته گان و نیاکانمان همواره در آرامش و آسایش ، جاودانه باد.
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
Rahā kāviyāni az irān
شاد باد جشن آتش بر آریائیان ، برایرانیان
شاد باد جشن نوروز برای ملت ایران ،همچنین شادی ، بهبودی وثروت برای هم میهنانمان
جاويدان نيايش هاي نياکانمان نگاهبان تمامي فرزندان ايران باد
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
(ا.و.گ.ا)
بسوزد ناپاکی ها در آتش خشم فرزندان کاوه
پیشگامان جنبش کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران - درون میهن
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
لذا ما تعریف حکومتها و روشنفکران غرب در رابطه با دموکراسی را نمیپذیریم و ماحصل تلاشهای سیاسی و اجتماعی مردم غرب را به عنوان حاکمیتهای لیبرال میشناسیم که با دموکراسی فاصلهٔ زیادی دارد.
درجه ۱ و ۲ و یا ۳ و .... زاده میشود و آنکه در ته سبد مقیاس درجه بندی شهروندی متولد میشود؛ برای رسیدن به درجهٔ ۱ شهروندی باید از هفت خوان رستم بگذرد. این سیستم همیشه در حال بازتولید فقر است و بخش بزرگی از سرمایه ها از «عدم داشتن توانایی» بخش وسیعی از مردم ارتزاق میکنند. اقتصاد لیبرال حتی به فرهنگ سازی نیز به چشم کالا مینگرد و با نگاهی ساده به بسیاری از تولیدات فرهنگی غرب به سادگی میتوان به وجود «تولید فرهنگ و ادبیات بنجل» پی برد. حتی ساختارهای مدنی نیز قابل خرید و فروش هستند و میتوان رای احزاب در پارلمان را با کمک مالی انتخاباتی پیشاپیش خرید. بخشهای کلانی از سرمایه ها بر روی «فقر مردم» سرمایه گذاری میشوند. در هیچیک از کشورهای غربی حقوق اساسی شهروندان به طور یکسان تعریف نشده است و این دقیقاً همان نقطه ای است که دموکراسی ادعایی غرب رنگ می بازد و رنگ غلیظ لیبرالیسم اجتماعی و اقتصادی از زیر آن بیرون می آید. آزادی سازمانهای مدنی در چهارچوب لیبرالیسم اقتصادی تعریف میشوند و کار سازمانهای مدنی به «چانه زنی» برای رسیدن به حقوق اساسی شهروندی محدود میگردد.آنچه که در تبلیغات غرب به عنوان دموکراسی معرفی میشود در حد داشتن حقوق مدنی برای مبارزه در چهارچوب اقتصاد لیبرال مانده است و بسیاری از حقوق اساسی شهروندی به «داشتن توانایی» مشروط شده است. به عنوان مثال یک شهروند غربی آزاد است که خانه و سرپناه داشته باشد؛ اما این آزادی به وسیلهٔ اصل «داشتن توانایی خرید خانه» مشروط گردیده است و همزمان با آن عده ای دیگر به طور مادرزاد نه تنها این توانایی را دارند که خانه بخرند؛بلکه توانایی خریدن صدها خانه و کرایه دادن آنها را نیز به طور مادرزادی بر اساس قوانین وراثت نیاکانی مردمان غرب دارا هستند وبدین سان است که یک شهروند از زمان تولد به صورت شهروند ...
بنا بر تعریفی که ما از دموکراسی داریم؛ حقوق اساسی شهروندی مردم ایران باید در قانون اساسی به رسمیت شناخته شوند و آزادی سازمانهای مدنی نه برای رسیدن به حقوق اساسی شهروندی؛ بلکه برای حفظ آن از گزند هجوم موسسات مالی و صنعتی از طریق دولتها و نمایندگان مجلس و احزابی است که به عنوان دلالان این قدرتهای اجتماعی و اقتصادی به صورت تصویب لوایح ضد مردمی؛ آنها را به قوانین و یا تبصره های قانونی برای مخدوش کردن حقوق اساسی شهروندی تبدیل نموده و گام به گام موجبات باز تولید فقر و بوجود آمدن شهروندان درجه ۱ و درجه ۲ و حتی فراتر آن را فراهم سازند.
از نظر ما داشتن ۴ حق اساسی و ضروری زندگی در قانون اساسی باید به عنوان حقوق شهروندی به رسمیت شناخته شوند.
۱- حق شهروندی استفاده از خدمات ضروری پزشکی رایگان برای تضمین سلامت جسمی و روانی شهروندان.
۲- حق بهره مندی از خانهٔ رایگان برای هر خانوادهٔ ایرانی.
۳- حق شهروندی بهره مندی از آموزش و پرورش رایگان برای تمامی شهروندان ایران.
۴- حق شهروندی بهره مندی از کمک هزینهٔ تامین زندگی شرافتمندانه در شرایط ناتوانی.
لذا از نظر ما با به رسمیت شناخته شدن این حقوق؛ وظیفهٔ احزاب سیاسی و سایر سازمانهای مدنی نه مبارزه برای رسیدن به این حقوق؛ بلکه برای رسیدن به حقوقی بالاتر از آنها معطوف خواهد شد و جامعه از سلامت جسمی و روانی بسیار بالایی برخوردار شده و میزان جرایم اجتماعی و ناملایمات درون خانواده های ایرانی به شدت کاهش خواهند یافت.
بدون به رسمیت شناخته شدن این حقوق اساسی و ضروری شهروندی؛ فقر و عدم سلامتی جسمی و روانی و در نتیجه عدم استقبال از آموزش و پرورش همچنان به عنوان معضلات بزرگ اجتماعی باقی خواهند ماند و تمامی مبارزات سیاسی و مدنی و اجتماعی تبدیل به ابزاری ناکار آمد خواهند گردید. از نظر ما آنهایی که دموکراسی را تنها در وجود آزادی بیان و آزادی احزاب و سازمانهای مدنی و آزادی انتخابات و یا جمهوری و سلطنت پارلمانی جستجو میکنند آب در هاون میکوبند و مفهوم لیبرالیسم را با دموکراسی یا تشخیص نمیدهند و یا در پی فریب مردم هستند.
برای پشتیبانی از رفاه ملی؛ نمیتوان به اقتصاد لیبرال و اقتصاد انگلی روی آورد. در شرایط کنونی اقتصاد حاکم بر ایران تبدیل به اقتصاد انگلی تجارت کالاهای خارجی و واردات بی رویه شده است و تمامی مراکز تولیدی صنعتی و کشاورزی در معرض خطر نابودی کامل قرار گرفته اند و خطر اقتصاد لیبرال نیز کمتر از آن نیست.
امروز بهرام شید بیست و پنجم اسپند ماه سال 12784 آريايي
برابر با سه شنبه بیست و پنجم ماه اسفند سال 1394 تازي وپانزدهم ماه مارس 2016 ميلادي
آقای توکلی گرامی آقای سماکار چه توهینی کرده؟ لطفا مشخص بنویسید ولی آقای فطانت علاوه بر آقای سماکار به دیگران هم توهین میکند.
علاوه بر این نتیجه این کار چه خواهد شد و اگر آقای سماکار یا کسانی دیگر هم بیابند و به آقای فطانت فحش بدهند و این شیوه ادامه پیدا بکند کار به کجا خواهد کشید؟
وظیفه شما بعنوان یک روزنامه‌نگار چیست؟ ترویج فحش و بد و بیراه یا جلوگیری از آن؟
آیا فکر نمی‌کنید این کار شما با اخلاق روزنامه‌نگاری سازگاری ندارد؟
دوران شعر بافی و خیال بافی قرنی است که سپری شده . این آذرگشسب شما کجاست ؟؟ کدام سند و بقایای باستانشناسی چنین مکانی را مستند کرده ؟؟ زرتشت , آذرگشسب , همه ریشه در توهم خیالپرستان دارد و فاقد وجود خارجی است . آذرگشسب هم چیزی شبیه رستم , کیخسرو , جمشید و غیره است که برای سرگرمی ایرانیان داستان ساخته اند .
گوتاما
http://www.iranglobal.info/node/53835
آقای توکلی بی طرفانه عمل نمی کنند وموضعی حمایت آمیز از امیرحسین فطانت دارند.
جناب سیروس زنجانی گرامی، آیا سما کار و بهرام رحمانی در کتاب "پنهان در پشت خود، در نقد کتاب «یک فنجان چای» " به امیر فطانت توهین نکرده اند؟
http://www.iranglobal.info/node/53770Rahā kāviyāni az irān
ما برای زندگی مبارزه می‌کنیم
با تعریف ما ،از دموکراسی آشنا شوید
از نظر ما حاکمیت سیاسی تبلور فیزیکی یک ساختار حقوقی تعریف شده بر اساس «حقوق داشتن و مالکیت» است و سایر قوانین به عنوان شاخ و برگهای قوانین بنیادی پذیرفته شدهٔ نوع مالکیت؛ تنظیم شده و برای تصویب به مجالس فرستاده میشوند.
۲- مالکیت مردان بر زنان. (زن در زمان جفت شدن با مرد خود را در ازای گرفتن مهریه به مرد میفروشد و آنچه که در مراسم عقد خوانده میشود به معنی فروش حق همخوابگی و اطاعت کامل دائم و یا موقت در ازای دریافت وجه مشخصی از طرف زن به مرد است).به سخنی دیگر تعریف قوانین «داشتن و مالکیت» مادر تمامی قوانین است. به عنوان مثال تمامی قوانین اسلام در زیر سایهٔ سنگین چند قانون پایه ای مالکیت تعریف میشوند که عبارتند از:
۱- مالکیت پدر بر فرزندان. پدر میتواند فرزندان خود را به قتل برساند و هیچگونه مجازاتی برایش وجود ندارد. پدر میتواند فرزندان خود را «نافرزند» بنامد (عاق کردن) و این نشان میدهد که در اسلام رابطهٔ پدر و فرزندی نیز بر اساس رابطهٔ طبیعی نیست و یک امر حقوقی است.
۳- مالکیت مردان بر اموال به غارت رفته مردمان دیگر که در جنگ با مسلمانان شکست میخورند و این مالکیت بر زنان و فرزندان شکست خوردگان هم شامل میگردد و به همین دلیل نیز مردان میتوانند بعد از کشتن شوهران و پسران؛ به زنها و دختران بازماندهٔ شکست خوردگان تجاوز نمایند.
سایر انواع مالکیت اسلامی در زیر سایهٔ سنگین این ۳ قانون اصلی تعریف میشوند.
با توجه به موارد بالا میتوان به صراحت گفت که قوانین اسلام محمدی بر اساس برده داری بنا شده اند و در تازینامه به صراحت به حقوق بردگان زن و مرد پرداخته شده و به عنوان قوانین ازلی و ابدی «الله» واجب الاجراء هستند.
در قوانین اسلامی زنان تنها بر ۳ چیز میتوانند مالک باشند:
۱- مالکیت بر شیر پستان خود.
۲- مالکیت بر سهم ارث پدری و مادری.
۳- مالکیت بر درآمد شغلی که تحت سایهٔ فروش شیر (تنها شغل زنانهٔ اسلامی) تعریف میشود.
سایر قوانینی که بعدها از طریق تفسیر و تعبیر بوجود آمده اند هیچ ربطی به «اسلام ناب محمدی» ندارند.
و بدینگونه بود که در سرزمینهای ایران بعد از چیرگی تازیان قوانین مالکیت نیاکانی چنان تغییر نمود که برده داری و فروش انسان در بازار بنا بر سنت محمد و تازینامه به رسمیت شناخته شد و رابطه با ایرانیان شکست خورده بر پایهٔ قوانین برده داری تعریف شده و رایج گردید. زمینهایی که در مالکیت جمعی قبایل و عشایر ایرانی بودند؛ از آنها ستانده و به امرای نظامی تازیان واگذار شد و اینچنین بود که تمامی قوانین مالکیت به طور ریشه ای تغییر یافت. آیین برده داری چون یک آیین تازی و اسلامی بود که در فرهنگ آریایی جایی نداشت؛ با تضعیف قدرت حاکمان اسلامی از میان رفت ولی مالکیت فرماندهان بر زمینها به جای ماند و اینچنین بود که خاستگاه طبقاتی اکثر سلاطین و خاندانهای سلطنتی شکل گرفت؛ استیلای ادواری اقوام بر یکدیگر به جای اتحادیه های اقوام ایرانی نشست و شادمانی از این سرزمینها رخت بربست و ایرانیان به مسیر تباهی و تاریکی قدم گذاشتند. مجموعهٔ جمعیت سرزمینهای ایران که بنا بر اعتراف مطهری گجستک؛ در زمان حملهٔ تازیان به ۱۴۴ میلیون نفر میرسید؛ در زمان آغاز سلطنت پهلوی به کمتر از ۲۵ میلیون نفر تقلیل یافته و ویرانه ها و فرهنگ منحط حلیةالمتقینی و بحارالانواری به جای پردیس ها و دانشکده های گُندی شاپور نشسته بود.
در دوره ای که مجلسی ها بحار الانوار و حلیةالمتقین مینوشتند و صفویان خائن به فکر پرورش دسته های آخوند بودند؛ اروپا از زیر سیطرهٔ نکبت مسیحیت رها شده و عصر جدیدی را آغاز نموده بود که با تغییر قوانین اجتماعی نوینی مبتنی بر اصلاحات گام به گام همراه گشت؛ خصوصیت اصلی این اصلاحات گام به گام باعث گردید که مردم غرب هرگز نتوانستند از قوانین مالکیت نیاکانی شان دور شوند و پیوسته به اصلاحات مبتنی بر لیبرالیزه کردن بسنده نموده اند.
(ادامه در کامنت بعدی)
چرا فقط به فکر درخواست حداقل ها برای زندگی در نزدیک خط فقر هستید؟ و چرا برای مقابله با امنیتی کردن خواست های صنفی هیچ راهکاری نمی توانید پیشنهاد دهید؟ چرا فکر نمی کنید که ممکن است ، اهرم قدرتی داشته باشید! که از آن اهرم، برای وارد آوردن فشار! و باز کردن راه برای نشستن در پشت میز مذاکره! که در اختیارتان است، استفاده کنید!.چرا به فکر شناختن اهرم قدرت خود نیستید؟
اگرچه مدیران و معاونین آنان وظیفه ی "حراست" در مدارس را عهده دار هستنداما می توانید با آموزش های تشکیلاتی و سازماندهی افقی ،هرمدرسه یک انجمن، معلمان را ضمن آگاهی بخشی و ارتقاء خواست های صنفی ، در زمان های مهم ،تاثیر گزارکنید.
تنها نمی مانید.
اون پاسدار حرامزاده ، یک تازیپرست است. او ایرانی نیست. خودش و خانواده اش نباید در امان بمانند.