Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

مهم نیست که چه گروهی نخست دست به اسلحه برد مهم و برنده ان جریانی است که زودتر به خطای خود رسید و راه خشونت و تبه کاری را گنار گذاشت .هیچ افتخاری برای قابیل نیست برای اینکه او نخستن ادم را گشت . پایان خشونت امیز جریانات چریکی را ما امروز در چهره انقلاب اسلامی در چهره هزاران پناهنده و فراری و بخت بر گشته و اوضاع همه جانبه ایران مشاهده میکنیم .امروز با گذشت نزدیک به نیم قران از حوادث انروزگار به خطا بودن و به کجراه رفتن طبیعی جوانان پرشور ان زمان پی میبریم. هرچند شجاعت کردند ولی امروز چهره ونام مجاهد خلق با رجوی سمبل جاسوسی و فداکاری برای صدام همکاری با (دشمنان) سابق مانند امریکا و همکاری با دولت یهود
دشمن قرانی مجاهدین یکی شده است. سرنوشت ماتریالیستهای چپ فدائی بهتر از رجوی نیست همکاری با پلید ترین

نظام اسلامی و دشمنی با ازادی و ازادی خواهان جاسوسی و همکاری خفقان اور با نظام . دست به اسلحه بردن و هنوز به ان باور داشتن به قیمت گزاف از بین رفتن نسلی بود که میتوانست سازنده باشد ونه بازنده تاریخی . هر چند رهبران این جنبشها نمیخواستند پایان کارشان به ننگ کشیده شود ولی سرشت خشونت جز این نمیبود.. فرق یک اخوند با رجو ی در این است که اخوند هر روز و در هر منبری فقط از گشته شدن حسین نام میرد ولی رجوی زنده ها را به مرده تبدیل میکند و او قابیل زمان است .
نوشته شده توسط: Anonymous

ایستای گرامی، این کاربر از همه و از زمین آسمان و با جملاتی غلط و پریشان انتقادهای بیمورد میکند. تاریخ ایران را سرتا پا دروغ میداند واما، دوست گرامی و اما همه ایران را نتیجه حکومت ترکان میداند. من اطمینان دارم که زبان انگلیسی اش نیز پنچر است. او این نوشته ها را از سایتهای پانترکی که بد ترجمه شده اند بعاریت میگرد و یک خط درمیان نظرپردازی میکند تا شاید از جماعت عقب نیفتد. در هر یک سطری که مینویسد، به آسانی میتوان سه تا چهار اشتباه املائی پیدا کرد. ولی برای اینکه قافیه را از دست ندهد، میگوید که مخصوصاً لغت ها را اشتباهی مینویسد!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایستا نمیدانم چطور حالی تان بکنم. هنییگ نوشته , طبق توافق عموممی و بدون اینکه شک جدی درش باشد, قبل از ظهور ترکها در آذربایجان زبانهای ایرانی در اینجا و زنجان و سایر جاهای ایران تکلم می شده.
اما اگر دقت کنید هنینگ ننوشته زبان آزربایجانیها قبل از ظهور ترکهادر آزربایجان , زبان ایرانی, بوده است. این دوتا مفهوم با همدیگر خیلی فرق دارند. از طرفی , هنییگ در آخر مقلله اش می نویسد: نظریه کسروی اساس ندارد و من نمی توانم بگوی,زبان آذربایجانی ها چه بوده.
جناب ایستا اگر شما پان فارس باشید, مسلما منهم پان ترک هستم و آزربایجان هم ایران نیست. حالا خوب فکرش را بکن.

نوشته شده توسط: Anonymous

خدمت جناب کرمی عرض کنیم طایفه ای از ترکان هنوز در فارس شما ییلاق قشلاق می کنند. نزدیک یک چهارم شهر پاسارگاد شهر کورش بنا به آمار رسمی مهاجرین مغول و ترکتبار افغان و عرب عراقی می باشد. افغانهای شیراز از کل افغانهای حاضر در آلمان بیشتر است بزودی اثری از پارس شما باقی نخواهد ماند در حالیکه با تصویب دولت در تبریز هیچ خارجی اجازه حضور ندارد پارس اصیل در کنار آرامگاه هخامنشی توسط بیسواد گشنه گدای مهاجر خارجی مغول جان و مال و ناموسش تاراج میشود و هر روز شاهد تجاوز دسته جمعی و قتل و کشتار این مغول تباران هستند . فعلا اولاد چنگیز از جان و مال و سرزمینش بهتر از شما فرزندان کورش عمل کرده دیر بجنبید پارس هم از دستتان می رود بجای این که تهرانی و و یزدی و قزوینی را از شمول پارس بودن بیرون کنید شیرازتان را دریابید و طرحی ارائه بدهید که مهاجرین ترک ومغول در بین همنژادانشان در تبریز و اردبیل ساکن شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک مورد که من خیلی می شنوم کاهش شیعه گری به نفع تورک گرایی یا حرکت ملی است. این استدلال از کجا می آید. از کدام آمار؟
این هم یکی از خواب و خیال های ملی.
در اصل شیعه گرایی در کل ایران در حال کاهش است به نفع خوش گذرانی، آزادی.
من مخالف شیعه ام. اما چه زیاد همین دیندار ها که صد بار باغیرت از کسی است که خود را فعال ملی می داند.
مگر آزربایجان شمالی دین سرکوب شده و محدود است مردم ملی گرا شده اند و به فکر قره باغ هستند نه دهل و آواز؟

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

قبل از پرداختن به « توافق هسته (برجام ) و تاثیر ان بر جنگ در سوریه وعراق » 24-به یک نکته اشاره کنم که مبارزه ستودنی سوری ها علیه دیکتاتوری خانواده اسد ، با دخالت کشورهای منطقه به ویؤه کشورهای عربی _که قطره ای دمکراسی در کشورشان جاری نیست و ممالک آنان علیرغم شهرهای مدرن جهان که با پول نفت و بدست غربی ها ساخته شد و برپایه سیستم سوپر ارتجاعی هزاران شاهزاده اداره می شود_از محتوای ازادی خواهی خارج شد . پوزسیون تا اپوزیسیون به عروسک های دست روسیه ،ایران ، سعودی ها و ترکیه مبدل شده اند . جنگجویان دو طرف یکی از قصی و القلب ترین جانواران تاریخ جهان مبدل شده اند. متاسفانه غربی ها ، عرب ها و ترکیه سعی می کنند تنها درنده خویی رژیم اسد و شبه نظامیان شیعه طرفدار ایران را به جهانیان نشان دهند در حالی که اپوزیسیون سوریه هم در همان قد و قواره دست به کشتار می زنند که حامیان اسد...

ایدئولوژی اپوزیسیون سوریه همانا از جنس سلفی _ وهابی است که با پول دولت و مردم عربستان تامین می شود.25_اسرائیل و عربستان مدعی اند که دولت اوباما با توافق با ایران به دنبال تغییر اتحا2د و ائتلاف های خود در منطقه و شکل دادن به نوعی شبه اتحاد با ایران است. نگرانی این کشور واقعی بنظر می رسد.26_ در 15 سال گذشته ایران و امریکا علیرغم دشمنی دیرینه ، اتحاد عمل های جدی در رابط به با شکست طالبان، صدام و هم اکنون مبارزه با داعش ... به پیش می برند . غرب انتظار دارد که با توافق هسته ای و رفع تحریم ها ، سیاست ایران هم در منطقه دگرگون شود و در این باره چانه زنی میان این دو کشور جریان دارد. در واقع موضع خامنه ای کسب امتیازات بیشتر است . مذاکرات هسته ای از سالها قبل میان نماینده خامنه ای و دولت امریکا جریان داشت.....27_ به گمان من در پس پرده مذتکرات هسته ای ، توافق های کلی برای کاهش تنش میان ایران و غرب و ادامه های همکاری صحبت شده است28_ توافق هسته ای شکست سیاست« ایران هراسی » اسرائیل بود. سیاستی که «ایران»بهانه ای برای فرار اسرائیل از ادامه مذاکرات صلح با فلسطینی ها بود. توافق هسته ای از این نظر شکست بزرگی برای نتان یاهو محسوب می شود .... این کامنت ها ادامه دارد.



نوشته شده توسط: Anonymous

برای بیش از هزار سال تورکها تشکیل دهنده امپراطوری ها بودند از چین و هند تا اروپا. اما تا اواخر قرن ۱۸ وسعت منطقه ای زبان فارسی قدرت بلامنازع آسیا بود تا اینکه یکی از خودشان زرنگتر وارد شد به اسم انگلیسی ها. باید قبول کرد در حقیقت این فارسها بودند که مشغول حکومت بودند و گرنه یک فرد به اسم شاه چه ارزشی دارد؟ تورک ها از قدیم به منفعت طلبی مشغول بودند و به این چیزها کاری نداشتند. ما هم وارثان همان پدران هستیم. به آزربایجان شمالی نگاه کنید. اسم زبان رسمیشان است آذربایجانا. تورک ها خودشان می دانند به شکلی این عبارت فحش است. بعد ما ایراد می گیریم چرا فارسها به ما می گویند آذری. به جای آزاد سازی قره باغ مشغول چه چهه و بزک دوزک هستند.با اقتصاد ۷۰ میلیاردی. وظیفه فعالین ما هم به قول شما دوستان شاهنامه خوانی است.
غیرت و مردانگی را باید از کردها یاد گرفت. همچنین اراده برای خواستن.

نوشته شده توسط: Anonymous

یاد شهدای دارینه جاودان باد، ولی آقای جمال جنبش سیاهکل در جنگل های گیلان سر آغاز رسمی جنبش چریکی چپ ومبارزه مسلحانه در ایران بود. بعد جناب جمال عزیز مثل اینکه فرهنگ نوشتاری تجزیه طلبان پان ترک به شما نیز سرایت کرده ، خوب بگویید کردستان، در شان شما جناب جمال نیست که فرهنگ نوشتاری تجزیه طلبان پانترک را داشته باشید ، آخر یعنی چه کورد، کوردستان، تورک ، تورکیه همینطوری ادامه پیدا کند میشود عرب میشود عورب فارس میشود فورس، خوب بگویید کرد وکردستان ترک وترکیه. جاودان باد یاد شهدای دارینه.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Anonymj وقتیکه میگویم جعل میکنید دلیل دارم. در همین کامنت بالا شما نوشته هنینگ را عوضی ترجمه کرده اید. هنینگ نوشته:
It is generally agreed, and indeed not subject to serious doubt, that before the advent of the Turks, Iranian languages were spoken here in Azerbaijan and Zanjan, as elsewhere in Persia.
(Henning, W.B. "The Ancient Language of Azerbaijan," Transactions of the Philological
Society (1954): 457) شما خواسته اید مثلا ترجمه کنید و نوشته اید:
"مینویسد شکی جدی نیست که قبل از وارد شدن ترکها به آذربایجان , زبان های ایرانی این جا گویش داشته" این "ترجمه" شما به وضوح غلط است. شما عبارت "در آذربایجان و زنجان، مثل هرجای دیگری در ایران" را از نوشته هنینگ حذف کرده اید. همچنین عبارت "عموما مورد توافق است" را هم از اول جمله هنینگ برداشته اید. اینجا روشن میشود که شما با دروغ وجعل

نوشته هنینگ میخواهید نوشته اورا برخلاف واقع تحریف کنید. این همان روش آشنای پانترکیستی است که در تمام کتابها و مقالات و حتی کامنتهای اینان دیده میشود. دروغ و جعل واقعیت برای وارونه نشان دادن حقیقت. ترجمه درست نوشته هنینگ ازین قرار است: " عموما مورد توافق است و در واقع تردیدی جدی در این وجود ندارد که پیش از ورود ترکان، در آذربایجان و زنجان مثل هرجای دیگری در ایران به زبانهای ایرانی گفتگو میشد."
نتیجه گیری شماهم از "ترجمه" تان معقول تر نیست! میگویید: " اگر دقت کنیم, ننوشته زبان آذربایجانی ها این زبان ایرانی بوده"!
پس اینکه هنینگ میگوید در آذربایجان به زبانهای ایرانی گفتگو میشد چه معنی دارد؟ آیا ساکنان آذربایجان کسی جز آذربایجانی ها بوده اند؟! هنینگ به این روشنی میگوید در آذربایجان و زنجان پیش از ورود ترک ها مردم به زبانهای ایرانی حرف میزده اند. بعد شما میگویی آن مردمی که در آذربایجان زندگی میکرده اند آذربایجانی نبوده اند!
جناب Anonymj این "ترجمه" و این "استدلال" شما هم میزان سوادت را نشان داد و هم میزان صداقت و اخلاقیاتت را!
نوشته شده توسط: Anonymous

ترویج فرهنگ منحط غرب جایز نیست، ترویج فرهنگ منحط تازی بادیه نشین هم جایز نیست،که از این پس پذیرفتن و عمل به فرهنگ عقب افتاده و وحشی پرور صحرانشینان حجاز،کلا دیگر جایز نیست.

به تمامی شیرزنان وشیر دختران مبارز ایرانی و به شیرزنان وشیر دختران مبارز کاویانی

چهار شنبه (تیر شید) سپندارمذ پنجمین روز از ماه اسپند ، جشن اسپندگان ، گرامی باد
جشن سپندارمزدگان ، جشن پاسداری از زمین و پاسداشت زن ایرانی و روز مهر و عشق بر همه ی ایرانیان ، به ویژه زنان آزاده ی سرزمین دربندمان ایـــــران خجسته باد .

به همان اندازه که فرهنگ تهاجمی تازی نتوانسته است فرهنگ کهن و ریشه دار ما ایرانیان را در طول این 1400 سال از بین ببرد ، نباید گذاشت که اینبار، دانسته و یا ندانسته از سوی دیگر ، مورد خود باختگی قرار بگیریم.

14فوریه که امسال برابر می شود با یکشنبه 25 بهمن 94 ، ما ایرانیان روز ولنتاین را به عشاق غیرایرانی تبریک گفته و برای آنان همواره زندگی پراز سعادتی را آرزو می کنیم ، اما ما ایرانیان با توجه به ریشۀ فرهنگ نیاکانی همواره سپندارمذگان (پنجمین روز از ماه اسفند هرسال) را گرامی میداریم.

جشن اسفندگان يا سپندارمذگان برابر است با پنجمين روز از ماه اسفند در همه گاهشماري‌هاي ايراني .

در باره وجود دو گانگي‌ها (29 بهمن و 5 اسفند ) بايد گفت که جشن‌ها و فاصله‌هاي ميان آنها در متون کهن ايراني داراي تعريف و اندازه‌هاي مشخصي است که به مانند دانه‌هاي يک زنجير در پيوستگي کامل با يکديگر هستند تغيير جاي يکي از آنها، موجب گسست کل اين رشته خواهد شد .

چنانکه در منابع ايراني آمده است، جشن سده پس از 40 روز از شب يلدا يا چله، و پس از 100 روز از اول آبان قرار دارد همچنين جشن سده، پيش از 25 روز از جشن اسفندگان است.

اين اندازه‌ها و فاصله‌هاي تعريف شده در متون و منابع کهن ايراني، تنها با گاهشماري ايراني با ماه‌هاي سي و يک روزه (مبدأ هجري خورشيدي فعلي) که بزرگترين دستاورد دانش گاهشماري در جهان است، مطابق است؛ ولي با کتابچه‌اي نوساخته که در چند سال اخير در ايران با نام سالنماي ديني زرتشتيان چاپ مي‌شود، مطابقت پيدا نمي‌کند چرا که در اين کتابچه، فاصله 100 روزه از اول آبان تا جشن سده به 106 روز، فاصله 40 روزه شب يلدا تا جشن سده به 46 روز، و فاصله 25 روزه جشن سده تا اسفندگان به 19 روز رسيده است اين فاصله‌ها با هيچکدام از اسناد و منابع و تاريخ‌نامه‌هاي ايراني هماهنگي ندارد.

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده اند ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان میزیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید به روز رسانی کرد امروز زرتشتیان آنرا در روز اسفند (سپندارمذ - پنجمین روز) از ماه اسفند (سپندارمذ) برابر با بیست و نهم بهمن در گاهشماری خورشیدی امروزین برگزار میکنند عموم پژوهشگران ؛زمان درست این جشن را پنجم اسفند می‌دانند و ابداعات جدید در انتقال آن به 29 بهمن را نادرست می‌انگارند.

از اين رو، زمان درست شب يلدا برابر با شامگاه 30 آذر، جشن سده در 10 بهمن و جشن اسفندگان در 5 اسفند است.
هنگامی که فرهنگ خود را شناختيم، خوبيهای آن را دريافتيم و بدان بها داديم، مي توانيم به فرهنگ پروری خود بباليم.

همچنین بجاست اگر یادی بشود از جاوید نام استاد منوچهر فرهنگی

جاويدان نيايش هاي نياکانمان نگاهبان تمامي فرزندان ايران باد

امروز کیوان شيد بیست وچهارم بهمن ماه سال 12784 آريايي
برابر با شنبه بیست وچهارم بهمن ماه 1394 تازي وسیزدهم ماه فوريه 2016ميلادي

(ا.و.گ.ا)

نوشته شده توسط: Anonymous

... نویسنده .... خبر مرگ این شاعر را با نقد آثار و معرفی او و ادبیات تبعید چنان قاتی میکند که آدم نمیداند نویسنده این خبر یا نقد رادیو زملنه است یا کس دیگری ؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

ما، دشمنان ملت و میهن ، قاتلان نیاکان و چپاولگران ثروت فرزندانمان را خیلی خیلی خوب می شناسیم.
ما، آنان را ، نابودگران را، به فرزندانمام شناسانده ایم.
ما برای پاک نمودن ناپاکان
نه با آب، که با آتش، تعمید خواهیم داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب موحدی

به ما چه ارتباطی دارد احزاب و طیف‌های سیاسی تورکیه چه رویکردی دارند!؟ مگر در شوروی که مهد کمونیسم بود به تمام جمهوری‌هایی که بعداً با جدایی از آن به «کشور مستقل» تبدیل شدند خودمختاری اعطاء نشده بود!؟ «آزربایجان شمالی» چه تفاوتی با «آزربایجان جنوبی» دارد که تبدیل به کشور مستقل شد!؟

«استعمار داخلی» یک بحث علمی است و دقیقاً برابر با «اشغال داخلی» می‌باشد و «ملت تورک آزربایجان جنوبی» و سایر ملل غیر فارس هم در «اشغال داخلی ایران» می‌باشند که در آن 'ملت فارس' با نام جعلی 'ملت ایران!' با به دست گرفتن قدرت با اشغال سرزمینشان آنان را به استعمار خود درآورده است. وانگهی مگر ارتش «محمدرضا پهلوی» در سال 1325 با قشون‌کشی به «آزربایجان جنوبی»، با قتل عام دهها هزار نفری حکومت ملی مشروع و قانونی «آزربایجان جنوبی» را ساقط ننمود!؟

فارغ از همه‌ی این مسائل، «آزربایجان جنوبی» 'یک ملت بدون دولت' می‌باشد که عضو UNPO یا «سازمان ملت های بدون دولت» می‌باشد. خیلی از «ملت‌های بدون دولت» قبلاً عضو این سازمان بوده و تبدیل به «کشور مستقل» شده‌اند. «آزربایجان جنوبی» نیز در راه تشکیل حاکمیت مستقل خود گام برمی‌دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

از اقای توکلی سوال میکنم که چقدر از مسائل سوریه و یا دول عربی اگاه است، ایا اطلاعات شما از روزنامه های ایرانی و فارس زبان است؟ که حتما است، بدانید که متاسفانه ترکیب سیاسی و احزاب مخالف اسد که بدلیل کشتار اسد و ایران، مسلح شدند، ندارید، برای شناخت بافت سیاسی و فرهنگی یم کشور باید مطالعه خاص در مورد ان کشور انجام داد و اگر زبان عربی و انگلیسی و فرانسه بدانند، بهتر میتوان شرایط سیاسی سوریه را شناخت.
اقای توکلی عزیز، جیش اسلام افراطی و مثل القاعده نیست، و غربی ها هم این ادعا را ندارند، قثط ایران و سوریه و روسها هستند که انان را بدروغ افراطی و مثل القاعده و غیره خطاب میکنند.
محض اطلاع شما، جیش اسلام یک حزب سیاسی با افکار مذهبی است، که 80% نیروهای انان از ارتش سوریه جدا شده اند و سنی مذهب هستند، و مهمتر از همه بعد از سرکوب خواست های سیاسی و اجتماعی مردم در تظاهرات خود در 20111 بدست بشار اسد و

سپاه پاسداران، مردم دست به اسلحه برای دفاع از خود بردند و جیش اسلام هم از فراری ها و منشعبین ارتش سوریه درست شد، و عامل این بوجود امدن نظام بشار و حمایت های رژیم تروریستی ایران بود.
از طرف دیگر سعودی برای دفاع از جیش اسلام نیست که میخواهند وارد سوریه شوند، بر عکس درخواست های مردم سوریه و بمبباران های وحشیانه روسها و ایرانی ها و احتمال شکست انقلاب سوریه و جلوگیری از مسلط شدن ایرانی بر سوریه است، که سعودی ها میخواهند نیرو بفرستند، در ضمن بحرین اعلام کردن که نیروی هوایی و جنگده اعزام خواهند کرد و یک نیروی اموزشی 120 نفره، و امارات در حدود 2200 نیروی زبده و تکاور خود. به هر حال پیشنهاد میکنم که برای ورود به مسائلی مثل سوریه باید از نگاه سوری ها و حقایق استراتجیک اشنا بود و خواندن مطبواعات دول عربی و تفکر سازمانها و احزاب سوری را باید خوب شناخت.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-همزمان باشعارالله اکبر شعارمرگ بردیکتاتوردرمحلات سعادت آباد تهران شنیده میشد.فاشیست های فارس حاکم اسلامی واربابان استعماری آنها رنگ ولعاب جدیدی راتداعی کنند.باستانگرایی.کورش پرستی.رزتشتی گری.یاملی گرایی جدیدی کمونیستی اختراعی آقای بهمن موحدی بامدادان سپارس گرمدرن .کورش بخواب آسوده بخواب زیراکه آقای تبریزی وموحدی واقبالی وکرمی بیدارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

متأسفانە جناب موحد 2 زارشان در رابطە با نوشتەی جناب فرشی نیفتاد اصلأ با گذاشتن 3 کامنت زیر نبوشتەی فرشی نشان دادند کە چقدر .... دیر مسائل را میگیرند ، جناب موحد جناب فرشی در رابطە با این نوشتە یک هدف خاص را دنبال میکنند و میخواهند بە امثال شما آن را گوش زد کنند کە اینقدر در رابطە با سیاهکل و پیشگامان مبارزەی مسلحانە میگوئید و میگوئید ،، جناب فرشی میخواهد بە شماها بگوید کە 2 سال قبل از سیاهکل و شروع مبارزە مسلحانە در سیاهکل یعنی سال 1347 در کوردستان ایران جنبشی بغایت وسیع تر و مردمی تر پا گرفت و پیشگامان این جنبش کوردستان از نخبگان و رشنفکران تحصیل کردە دانشگاهی و چپ و سوسیالیست هم بودند جنبش سیاهکل سال 1349 بود و جنبش مسلحانە کوردستان کە اتفاقأ بر خلاف جنبش سیاهکل یک جنبش تودەای و مردمی و بە سازماندهی تودەهای مردم اعتقاد داشت شکل گرفت

جنبش دارینە کە سردمداران آن مهندس اسماعیل شریف زادە و معینها و آوارە و قادر شریف حق طلب و صدیق انجیر وووو بودند 2 سال قبل از سیاهکل جنبش مسلحانە سال 1347 و 1348 را شروع کردند و متژسفانە این جنبش در خون و اتش غرق شدە و 100 ها چریک کورد جان باختند و اعدام شدند در دادگاهای صحرائی اویسی جلاد و 1000 ها انسان زندانی شدند ... ولی کل بحث جناب فرشی این نکتە هست کە بە چە دلیل جنبشی مسلحانەی شریفزادە ها و معینها در ایران بە بحث محافل روشنفکری و تعریف تمجید و وووو تبدیل نمیشود و نخبگان و روشنفکران ایران بیشترین سعی را کردند و میکنند کە جنبش سیاهکل را کە بی نهایت از جنبش 1347 و 1348 کوردستان کوچکتر بود با آب تاب پوشش میدهند ؟؟؟؟؟؟ و هر 2 این جریان نیز در ایران اتفاق افتاد بر ضد حکومت شاهی ایران و هر 2 جریان نیز چپ بودند ولی از آنجا کە من میدانم علی رضا نابدل با پیشگامان جنبش چریکی در کوردستان ارتباط داشتە
نوشته شده توسط: Anonymous

از صفحەی فیسبوکی یکی از دوستان ............. اگر كردها به شكل سيستماتيك و تحت عنوان "دفاع از كرد بودن"، تركها را قتل عام و انكار مى كردند، اولين كارى كه براى رهايى از عذاب وجدانم مى كردم، استعفا از كرد بودن مى بود. بدون هيچ اما و اگرى، اگر هم تبارانم براى قتل عام ترك ها كف و سوت و هورا مى كشيدند، آنها را مشتى وحشى و خونخوار مى دانستم!

نوشته شده توسط: Anonymous

(ادامه نظر) آموزه های مارکسیستی آغاز خواهد شد. جاودان باد یاد پیشتازان شهید حماسه سیاهکل، مرگ بر خامنه ای، لعنت بر خمینی، مرگ بر جمهوری اسلامی با تمام باندهایش، نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب، نابود باد بقایای طرفداران استبداد سلطنت پهلوی، برقرار باد حاکمیت دموکراتیک خلق ایران، پاینده باد ایران، زنده باد خلق ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

به راستی چه رازی خفته است که در نیمه دهه چهل پیشگامان چریکهای فدایی خلق که بهترین جوانان ایران و آگاه ترین ومترقی ترین وشجاع ترین ها بودند از پشت نیمکتهای دانشگاه ودر دل محفلهای روشنفکری به فکر ایجاد هسته های چریکی شهری وجنگلی وشروع قیام مسلحانه افتادند، اینها با توجه به استعدادهایی که داشتند میتوانستند بهترین زندگی را برای خود مهیا کنند، اما عشق به انسان وانسانیت ومیهن و آرزوی رهایی خلق ایران از ظلم وستم وتبعیض وخرافه وآرمان آزادیخواهی وبرابری طلبی آنها را به نبرد قهرمانه مسلحانه کشاند و این پیشگامان آگاه میدانستند که مبارزه متهورانه آنها ، شکنجه ، زندان وجوخه تیرباران به همراه دارد ولی تمام اینها را به خاطر عشق به خلق ومیهن به جان خریدند وحماسه ای بی بدیلی را به نام حماسه سیاهکل رقم زدند که تا امروز همچون جواهری در تاریخ میهن میدرخشد ، اما عده ای درباره حماسه سیاهکل قصد لجن پراکنی و

تحریف دارند ودرباره رستاخیز سیاهکل وچریکهای فدایی خلق ایران ژاژخایی میکنند، اما تلاششان بیهوده است ونمی توانند رستاخیز سیاهکل را از حافظه تاریخی خلق ایران پاک کنند ،مزدوران وقلم بدستان وزارت اطلاعات بدنام جمهوری اسلامی وسلطنت طلبها و لیبرالها نیروهایی هستند که قصد زدودن رستاخیز سیاهکل از حافظه تاریخی خلق ایران را دارند ولی همانطور که گفتم به جایی نمی رسند. باید به صورت رئال حوادث تاریخی را بازگو کرد ونه مغرضانه ونه مثلا از روی دشمنی با سوسیالیسم ومبارزه مسلحانه، حماسه سیاهکل و اعلام موجودیت سازمان چریکهای فدایی خلق ایران زمانی صورت پذیرفت که اتحاد جماهیرشوروی سابق راه زیست مسالمت آمیز را پیش گرفته بود واز آنسو اما چراغ راهنمایی بود مانند پیروزیهای نبرد های مسلحانه در انقلاب کوبا و ویتنام وچین که جوانان آگاه ومترقی وشجاع را به سوی مبارزه مسلحانه رهنمون میکرد، ودر آن سالها مبارزه مسلحانه سوسیالیستی از فیلیپین وژاپن تا الجزایر وفلسطین، از یونان وایتالیا تا برزیل والسالوادور، از اتیوپی ولبنان تا آلمان وآمریکا در جریان بود وجوانان سوسیالیست آگاه وشجاع این مبارزات را در کشورهای خود به پیش می بردند واحزاب کمونیستی وسوسیالیستی سنتی آنها را نارودنیک های جوان می دانستند، واما در ایران پیشگامان مترقی وشجاع جنبش سیاهکل تجربه شکست تلخ جنبش دموکراتیک مردم در کودتای سیاه سال 32 رادرپشت سر خود میدیدند وهمچنین بی عملی کلافه کننده حزب توده آنها را به فکر برافروختن قیام مسلحانه کرد. باری جنبش چریکی چپ ایران پس از سالها که از حماسه سیاهکل می گذرد، به دلایل متعدد وقابل تامل، هیچ گاه به درستی بازخوانی ونقادی نشده جز در مقطع کوتاهی در سال های اول پیروزی انقلاب خلق ایران در سال 57 ،در داخل میهن که اصلا وارد شدن به بحث حماسه سیاهکل امکان پذیر نیست واین بحث امکان ورود به عرصه عمومی را ندارد به جز کتابهایی که از طرف وزارت اطلاعات برای لجن پراکنی وزدودن حماسه سیاهکل از حافظه تاریخی خلق ایران صورت میگیرد، در خارج از میهن نیز آنطور که باید وشاید به حماسه سیاهکل پرداخته نشده است، واین کم کاریها باعث شده هرکسی به خود اجازه بدهد رستاخیز سیاهکل را تحریف کند و قضاوتهای مغرضانه کنند، مغرضان ومخالفان حرکت های عمل گرایانه وتهور آمیز با اتهامها وتحریفها و قضاوتهای غیر منصفانه ومغرضانه به حماسه سیاهکل، که جریانی بود که به صورت نیروی مادی مشخصی در مقطع خود، حضور عینی اجتماعی داشته است. گزاره ها وحرفهای نادرست وبیهوده ای از این دست که چریکهای سیاهکل آرمان خواهانی نا کام(یا شکست خورده) بودند وآن چه که رخ داد حاصل گرته برداری از انقلابهای چریکی آمریکای لاتین(و وارداتی) بوده است، که همه این حرفها بیهوده است جنبش سیاهکل درست است که از جنبش های چپ چریکی آمریکای لاتین الهاماتی گرفته بود ولی چریکهای فدایی خلق ایران کا ملا با جامعه ایرانی سازگاری داشت ودر شعار ها وسرودهای سازمان چریکها بر افتخارات ایران باستان و فره ایران تاکید شده بود. عده ای مثلا آزاد اندیش وروشنفکر نما وکسانی که میگویند خود را باید با واقعیتهای جهان امروز سازگار کرد سعی بیهوده دارند تا کسی که از آرمان وتهور انقلابی صحبت کرد سریع به او انگ بچسبانند که عقب مانده است واز غار اصحاب کهف در آمده وسکه زمان دقیانوس را عرضه کرده!! به راستی هدف اینها چیست وچرا قصد لجن مال کردن اقدامات عمل گرا ومتهورانه وجنبش چریکی چپ را دارند، آیا گذشت زمان وتحولات معاصر وفروپاشی شوروی باعث چنین موضع گیریهایی شده است!؟ واقعیت امر اینست که نظام کاپیتالیستی وامپریالیسم آمریکا وجهانی شدن ونظام تک قطبی لیبرال امپریالیسم چنان فاجعه ومصیبتی را در جهان به بار آورده که کم کم توده ها به سوسیالیست خواهند رسید ومبارزه قهر آمیز توده های کار گر وزحمتکش بر اساس
نوشته شده توسط: Anonymous

تجزیه طلب پان ترکی به نام ناظر که که اصلا مفاهیم مارکسیسم را نمی داند چیست، باید بداند حزب کمونیست ترکیه به ترکیه یکپارچه اعتقاد دارد وبا اینکه بیشترین پشتیبانی را از کردهای ترکیه کرده است ، به مبارزه کردها در چهارچوب ترکیه معتقد است ومخالف هرگونه تجزیه طلبی، پانترکهای تجزیه طلب ،کسی فریب نمی خورد باید شما بدانید تجزیه طلبی دقیقا در تضاد با مارکسیسم است ، تجزیه طلبی تزی دست راستی وارتجاعی و نوعی ناسیونالیسم قومیتگرا است ودر تضاد با چپ گرایی، تجزیه طلبی با مبارزات آزادیبخش برای رهایی از استعمارگران واشغاگران متفاوت است،مثالی که برای مبارزات رهایی بخش واستقلال طلبانه میشود زد مثال مبارزات مردم ایرلند است که میهنشان توسط امپریالیسم انگلیس اشغال شده بود ومردم ایرلند سرزمینشان اشغال شده بود وباید مبارزه میکردند وهیچ سنخیتی فرهنگی با انگلستان نیز نداشتند. شما حتما فکر میکنید آذربایجان

ایران مانند ایرلند است وشما شین فین را تشکیل داده اید وحتما محمدرضا لوایی هم جری آدامز است، مردم شریف آذربایجان ما خودشان یکی از صاحبان این مملکت هستند ویکی از اقوام ایرانی که آریایی هایی بودند که هزاران سال پیش با دیگر اقوام ایرانی در این سرزمین ساکن شدند مگرآذربایجان اشغال شده است ویاد خود مردم آذربایجان ،خودشان ، خودشان را اشغال کرده اند، تمام کنید این افکار ارتجاعی را! هر که مخالف شما باشد انگ ناسیونالیسم ، شوونیسم، پان ایرانیست وراسیست میزنید ، تاسف آور است کمی اخلاق سیاسی نیز خوب است، به مارکسیستهای ایرانی که مخالف تجزیه طلبی هستند انگ میزنید که اینها چون مخالف تجزیه هستند اصلا مارکسیست نیستند!!! رفقای حزب کمونیست ترکیه با اینکه پشتیبان کردهای ترکیه هستند مخالف تجزیه طلبی هستند وبه یکپارچه ماندن ترکیه اعتقاد دارند واز مبارزات خلق کرد ترکیه در چهارچوب ترکیه واحد حمایت می کنند، ولی شما حتما می گویید چون اعضای حزب کمونیست ترکیه ، ترک هستند ومخالف تجزیه طلبی پان کردیسم پس آنها مارکسیست حقیقی هستند ولی از نظر شما مارکسیستهای ایرانی چون مخالف تجزیه طلبی پان ترکیسم هستند اصلا بویی از مارکسیسم نبرده اند از نظر شما فقط محمد تقی زهتابی مارکسیست است!!؟ محمد تقی زهتاب یک اپورتونیست چپ نما وناسیونالیست قومیتگرا ویک کمونیست نما بود وبویی از مار کسیسم نبرده بود. به امید اینکه افکار تجزیه طلبی وناسیونالیسم افراطی وراسیسم وشوونیسم وپان ترکیسم وپان فارسیسم از میان برود . درود به نیروهای کمونیست ایران وترکیه.
نوشته شده توسط: lachin

آقای دیرنج مین ائللی... خیلی ممنون از این مقاله خیلی خوب که دوران دانشجوی مقدماتی مرا که همان یاد گیری زبان انگلیسی به مدت یک سال در انگلستان بود تداعی معانی کرد. من تنها بخاطر یاد گیری زبان انگلیسی , زبان ترکی مادریم را از نظر گرامری یاد میگرفتم که دنیای دیگری برای من گشود. همانطور که به طور صحیح اشاره شده است , یاد گرفتن زبان به غیر از زبان مادری , باعث تقویت شدن زبان مادری من شد. (( گر بیاموزی زبان دیگری جزء زبان مادری....بر گشاید بر روی تو دروازه های دیگری))... و اما بی حرمتی این جناب ستاره سرخ کمونیست .. دوست عزیز.. موقعی که آقای لوائی می گویند که افکار و اندیشه های خیلی ها (( مصرف کننده )) است باور کنید حقیقت را می گویند...کامنت آقای تبریزی درست همان اندیشه های منجمد شده استالینیست هاست. ایشان در هر کامنت و یا انشاء که می نویسند, یک لینک دیگری هم به انشاء های قبلی خودشان

اضافه میکنند .. کسی که بر این باور باشد که در قرن 21 جهان تک میهنی میشود , بایستی به (( یا علی .. یا علی )) فریاد کشیدن خامنه ای در هنگام تولد باور داشته باشد...خیلی جا دارد که به اقای تبریزی که اشاره بکنیم که « باورهای درونی انسان بدون 20 میلیون قربانی استالین به عنوان دیکتاتوری پرولتاریا پردازش نمی شوند».. آقای دیرنج مین ائللی, بهترین ها را برایتان آرزومندم و مشتاقانه منتظر مقاله های خوب شما هستیم...
نوشته شده توسط: تبریزی

من چه توهینی کردم؟ کسی می گوید: (باورهای درونی انسان با زبان مادری پردازش می شود) من نیز گفتم: (باورهای درونی انسان بدون خوردن نان بربری پردازش نمی شوند) و نشانی لینکی را نوشتم که نگاه کردن به نوشتار آن لینک برای فهم ویژگی های گویندگان و نویسندگان چنین سخنانی سودمند است، دوباره نشانی آن لینک را می نویسم و از همگان می خواهم به نوشتار آن لینک نگاه کنند و این کار من برابر با هیچ توهینی به هیچکسی نیست

http://www.iranglobal.info/node/27006

نوشته شده توسط: Anonymous

بله در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی واستبداد فاشیستی اسلامی، جان بهای آزادی است ، عده ای چون شهامت ندارند ویا وابسته هستند اینگونه مبارزات آگاه ترین ومترقی ترین وشجاع ترین فرزندان خلق ایران را که همان دلاوران سازمانهای چپ می باشند زیر سوال میبرند. به سوی صندوق های رای می شتابیم!!! بشتابید تا مشاهده کنیم چه مشکلی از جامعه ایران را حل میکنید! همین شماها هستید که عمر رژیم پلید ومنحوس جمهوری اسلامی را بیشتر می کنید. به سوی صندوق های رای می شتابیم!!!!

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

ایکاش مسئول چینش سایت ,این مقاله علمی را از بخش دیدگاهها به بخش گزیده خبرها که بعضا حتی چند ساعت بشتر در معرض دید نیستند منتقل نمی کردند. آقای تبریزی انبساط خاطر با ادبیاتی اینچنینی, عوام زدگی مفرط و همسوئی با راسیسیم نهادینه است. مدعیان مبارزه برای حقوق انسانها و کرامت انسانی دم خروس را با عبارات توهین آمیز از این نوع نشان می دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر حسن عشایری روان شناس است ، عالی میشود اگر تجزیه طلبان را معاینه کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام- به انیرانی.یاعیرانی.یاآیرانی.شمایاتغییرکلمات درجمله آخرمن،فرهنگ خودرانشان داده ومن بافرهنگ شماآشناهستم.بااینکه اسم خودراعوض کرده ایی بازهم کسروی یک خودفروش وفراماسیونرانگلیسی بودکه حدودصدسال است بااین نوشتجات خودمردم جغرافیای ایران را به اسارت استعماری انگلیس درآورده وشماهاهنوزهم نمی توانیداین موضوع رادرک کنید.نقش فارس های حاکم دراین صدسال یک ابزاری برای شیوه جدیداستعماری قبل ازایجادصهیونیسم بین المللی بوده ودرتفرقه اندازی وتخریبات روابط بین دول وملل رابازی کرده ومیکند.ازنوچه های دهن گشادهیچ توقعی نیست.ماراه خودرابرای استقلال میرویم وزمینه های بنیادی راآماده کرده وامثال شماها کاره ایی نبوده وکاری هم نمیتوانیدبکنید.چون زمان وعصررابعلت کم سوادی نمی توانیددرک کنید.

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫آقای حرف آخر
‫من تا به حال کسی ندیده آم که با فارسها مخالف و یا دشمن باشد. آنچه ملل غیر فارس می خواهند حقوقی است که در سرزمین و کشور خود بر اساس منشور جهانی حقوق بشر و ملحقات آن دارند.
‫از لحن کلام و مفاهیم کلماتی که استفاده کرده آید مشخص میشود که شما تمامی مشخصاتی را که من نوشته آم دارید. در حالی که ما از حق طلبی صحبت میکنیم، شما از کشتار و اتهام حرف میزنید. جالب است اگر شما، مثل من، هویت کامل خود را بیان بکنید.

نوشته شده توسط: تبریزی

باورهای درونی انسان بدون خوردن نان بربری پردازش نمی شوند

http://www.iranglobal.info/node/27006

نوشته شده توسط: Anonymous

سریع برو به سوی صندوق رای بشتاب، فرشی نامی را دیگر از کجا پیدا کردید.

نوشته شده توسط: Anonymous

در میان همه کامنت گذاران تنها کسی که ....است همین Anonymj باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

فعلا حکومت در دست ایرانیان است و مغولزادگان در نزدیکی قبرستانهای مسیحی منتظر نوبت هستند . برای بازگشت به ایران تجزیه طلبان تورانی باید حداقل 5 هزار سال دیگر جلو اداره سوسیال التماس کنند .

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

درودهای صمیمانه خدمت آقای موحدی عزیز؛
1- موضوع سخن اقای تاج الدینی بررسی انقلاب ها از منظر پیامدهای آنها است. در بررسی انقلاب ایران نقدهای گوناگون وجود دارد که در نتیجه دامن زدن به پلمیک های سیاسی، می توان به حقیقت (که از درون پیکار نظری تدقیق مشود) دست یافت.
چاپ هر مقاله از سوی من به معنای موافقت با طرح پیام نویسنده می باشد و مترادف با تائید کامل مضمونی نظرات نویسنده نیست؛ گرچه اقای تاج الدینی از یاران بسیار ایراندوست و سکولار دمکرات است.
2- ما باید واقعیت پلورالیسم سیاسی در جامعه را برسمیت بشناسیم و با ایجاد مکانیزم های مدرن و دمکراتیک، از آزادی بیان همه شهروندان دفاع کنیم. مردم زیر چتر آزادی و دمکراسی می توانند بمعنای واقعی، امکان انتخاب ازادانه داشته باشند.
3- واقعیت اینست که چپ یکپارچه نبود که ما به پراتیک آن مدال بدهیم و یا مدالی از سینه او بر داریم.

هنگامی از چپ ایران سخن می گوئیم، باید برخورد مشخص کرد تا حق هزارانی که با سرهای افراشته در برابر جوخه های اعدام اسلامگرایان ایستادند و به حکومت اسلامی نه گفتند، ضایع نگردد.
بامید پیروزی راهمان، آقای موحدی گرامی!
نوشته شده توسط: Anonymous

حق با نویسنده محترم اقای احمد تاج الدینی است و باید به چند نکته اشاره کرد.
وقتی عقل جمعی وجود ندارد انقلاب شورش ویا کودتا میشود . انقلاب ایران نتیجه هزار سال تبلیغ اسلامیون برای عدالت بود ودیدیم که جز حقه و دروغ پیامدی نداشت. انقلاب نتیجه صدسال وعده جریانات چپ بود که به همکاری با ارتجاع سیاه انجامید و خونین در خود در غلطید. باید توجه داشت که مخالفان نظاتم سابق هدفشان سرنگونی نظام و تجزیه ایران بود ونه سازنده گی .باید توجه داشت که مخالفان نظام سابق هر گز با یک دیگر تفاهم نداشته و هنوز هم برنامه ای مشترک برای اینده ایران ندارند.با توجه به کارنامه کنونی افرادی مانند رجوی و رهبران فدائی و حزب توده پی میبریم که این افراد بدرستی برای انجام اقدامات تروریسستی تحت پیگرد قانون بودند. تصور کنیم نظام سابق به اقای رجوی ویا فرخ نگهدار و کیانوری اجازه

فعالیت قانونی میداد نتیجه هرج ومرج و بر اه انداختن تظاهرات علیه تمامیت ارضی و مرگ براین و مرگ بر ان وادعای ارضی ترک و کرد و بلوچ و عرب و غیره بود. همین حزب توده از سال 20 تا 32 فعالیت قانونی داشت.در این 12 سال حزب چه کرد؟ تظاهرات به نفع روسیه شوروی. مرگ برشاه مرگ بر امپریالسیم به دهان مردم انداختن . .تحریک برای جدائی استانها .حزب توده زمینه ساز کودتای 28 مرداد شد.
مگر امروز همین مدعیان چه میکنند؟ انقلاب ایدلوژکی /جدائی زنان از مردان ازدواج اجباری ترور بمب گزاری همکاری با صدام حمله نظامی به ایران و گشتار ایرانیان و گشتن مخالفان همکاری با غرب امپریالیستی همکاری با صهیونیسم ووو.
بله شاه خطا بسیار داشت ولی مخالفان او مانند سازمانهای چپ و دینی نه میهنپرست بودند ونه دارای احساس مسئولیت برای کشور خود ایران .تصور کن تو شاه بودی و مخالفان تو همین افراد .شما چه میکردید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی , توهین و ... در این سایت مثل خیابان یکطرفه است. کسی بنام ایستا بمن آشکارا توهین کرده است و منهم در جوابش فقط نوشته بودم که , شما سواد ندارید. سواد ندارید من نقطه چین شده است. یعنی نمیخواهند قبول کنند که آدمی فارس باشد و سواد نداشته باشد. شما کافی است به نوشته های ناصر کرمی دقت کنید و میینید چقدر سواد دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانی که با مواجه شدن با استقلال‌خواهی «ملت تورک آزربایجان جنوبی» و سایر ملل غیر فارس اینچنین برآشفته شده و با بستن چشمانشان و باز نمودن دهانشان به سمت آسمان در لفافه‌ی فحاشی عجز و لابه می‌نمایند بدانند شماهایی که امروز در مقابل «استقلال‌خواهی ملت تورک آزربایجان جنوبی» و سایر ملل غیر فارس اینگونه مضطرب و پریشان شده‌اید در فردای ایران با مواجه شدن با میلیونها استقلال‌طلب عجز و لابه‌هایتان ثمری نداشته و دست آخر به جای این ایرانی که «ملت فارس» با نام جعلی «ملت ایران!» به استعمار و استثمار خودش کشانده و ملل غیر فارس را چپاول می‌نماید مجبور خواهید شد به بخش کوچکی از کویرهای فارسستان هم راضی شوید تا حداقل آن بخش کوچک را هم برای بنا نمودن ماکت امپراتوری اهورایی پارس‌تان! از دست ندهید. عاقبت کسانی که به حق خود قانع نبوده و دست از اشغال سرزمینهای دیگران برنمی‌دارند بسیار غم‌انگیز خواهد بود.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای دکتر رضا حسین بُر،

1- تقریبأ با تمام شاخص های و فاکتورهائی که در مورد جغرافیایی مرکزی ایران و شهر های مذهبی و متروپل مانند تهران ( که بنادرستی خود را پارسی) میدانند بکار برده اید موافق هستم، موردی دیگری را که باید اضافه کنم، ضد کمونیست بودن آنها هم هست، که علنأ تجربه شد که این گروه از افراد در یک جمهوری سکولار و دمکرات به تمامی ادیان و باورها اجازهء فعالیّت را میدهند، امّا حقوق دمکراتیک و فردی را از مارکسیست ها سلب میکنند. و سخت پراکنی میکنند که مار کسیست ها ایدئولوژیک هستند.
2- امّا باید تأکید کنم که شاخص ها و فرهنگ اجتماعی و سیاسی را که شما به آنها اشاره کرده اید، به هیچ وجه به مناسبت "فارس زبان" بودن مردمان جغرافیای نامبرده نبوده و نیست، بلکه ریشه در روند و پروسهء تکاملی ایران، بعد از تسلط اعراب و حکومتهای تُرک تبار در ایران است.

و گرنه تاجیکستان و افغانستان، بخشی از آسیای میانه، هند، پاکستان، عراق، و در بعضی از کشورهای دیگر هم فارس زبان هستند. امّا دارای چنین شاخص هایی نیستند. به بیانی دیگر همه گویشهای ایرانی از جمله بلوچی هم فارسی است
3- از این گذشته زبانی که امروز فارسی نامیده میشود، پارسی باستان و پارسی میانه هم نیست، زبانی شکل گرفته بر اساس دین و ادبیّات دین محوری است، این زبان، زبان گویای همان جهان بینی و فرهنگ دین گرایی شیعه گری است، شاخص های برجستهء فرهنگ حاکم بر این مناطق ، شاخص های دینی و فرهنگ شهری و سرمایه داری آن هم دینی و شیعه گری است، در این فرهنگ کسی احترام دارد که بیشتر سر بر مهر بگذارد، مساجد بیشتری ساخته شده باشد، حج رفته و حاجی بازار باشد، بیشتر قرآن را از حفظ داشته باشد. روشنفکرانش همه روشنفکر دین گرا هستند، از جنگی در بین اعراب در نجف و کربلا فلسفه و ایدئولوژی و جهان بینی و راه خوشبختی را در دوجهان پیش پای مردم میگذارند. و بسیار مسائل دیگر.

3- این گروه از افراد ساکن جغرافیای نامبرده، یا "سلطنت طلب" هست و یا "شیعه گری". چرا که بخوبی میدانند در یک سیستم جمهوری دمکراتیک و سکولار و غیر متمرکز، ، تمام نشانه ها و پارسی بودن قلابی را که بخود آویزان کرده اند بر زمین خواهند ریخت و دچار یک بحران هویتی خواهند شد. این مردمان از یک سو هدفمند خود را پارسی مینامند، از سویی دیگر رضاشاه را در سال 1934 میللادی وادار کردند تا با کمک انگلستان نام بین المللی پارس ( پرسیس، پرشین، پرزین) را از روی نام ایران بردارند.
بنا بر این بی جهت نیست که اغلب روشنفکران و نویسندگان این جغرافیا، شیعه و دین گرا بوده و هستند. فیلسوف و مفسر شیعه گری میباشند و علاقه ای به تاریخ قبل از اسلام ایران ندارند و حتّی از آن متنفر هستند. اگر دین اسلام و شیعه گری نبود کسی احمدی نژاد و حسن روحانی را به عنوان رفتگری استخدام نمیکرد.
4 - مشخصاتی که این مردمان دارند: ایرانیان غیر پارسی هستند که با مردمان عرب، تُرک، مغول، تاتار، و غیره آمیخته شده اند، و شیعه گری را بصورت سیستماتیک بصورت ایدئولوژی مانند مارکسیست در آوردند و انقلاب 57 هم حاصل تلاش آنها بوده است. حکومتها از زمان تسلط تُرکها تا به امروز آمیخته ای از این مردمان و مردم تُرک آذری است و نظام جمهوری اسلامی آمیخته از همین دو گونه مردمان است که یکی شمشیر و چماق را دارد و دیگری تئوریسین است. سرو صداهایی که مردمان تُرک آذری راه انداخته اند، فقط و فقط به مناسبت حفظ نظام جمهوری اسلامی است.
5- در مورد رسانه های گروهی هم کاملأ حق باشماست، گاهی اوقات افراد بیسواد و تازه به دوران رسیده را هدفمند بزرگ میکنند، که عرصه را بر فضای پژوهشی تنگ و متأسفانه دمکراسی دیجیتالی را هم مسخره کرده اند. بنادرستی نسبت پارسی و هخامنشی بودن را به این مردم دادن خطای بزرگی است، مردم این قسمت از جغرافیای ایران، بنیادگذار تمدن و فرهنگ و تاریخ و امپراطوریهای پارسی و ایرانی نبوده و نیست، زادگاه زبان پارسی نبوده و نیست، اثار باستانی ایران قبل از اسلام در آنجا نیست، آرامگاه پارسی ها در آنجا نیست. تنها هنرشان اشاعهء شیعه گری است.

اقوام و تیرهای ایرانی، از هر کسی در ایران امروز پارسی تر و هخامنشی تر میباشند، چرا که هویّت و فرهنگ پارسی و ایرانی خود را حفظ و پاسدار آن بوده اند.
در فرصت مناسب با جمع آوری کامنت ها و افزودن بر آنها به این موضوع خواهم پرداخت و انتشار خواهم داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

علارغم تفاوت های نظری و بالخص زاویه دیدگاه به مسئله ، در اصل مسئله اتفاق نظر هست که بر یک زن غیر فارس در سیستم دولتی و جامعه محرومیت و ستم مضاعف اعمال میشود .یک خاطره از دوران بچگی ام برایتان نقل کنم . رادیو تبریز هر روز نیم ساعت بزبان ترکی آنهم عصر ها با نام برنامه دهقانان پخش میکرد یعنی ٢٣ و نیم ساعت فارسی نیم ساعت ترکی .مادر بنده که الان ٩٣ سال دارد با شوق و علاقه می نشست و این برنامه را گوش میداد و من و برادرم یا شوخی میکردیم یا دعوا و مزاحم بیچاره مادرمان میشدیم که رادیو را گوش دهد و مادرم همیشه این جمله را میگفت از صبح تا شب هر چه میگویند نمی فهمیم حالا نیم ساعت به ترکی است آن را هم شما نمی گذارید .حالا با این مثال میشود اندازه ظلم و ستم را فهمهید ٢٣ و نیم ساعت فارسی و نیم ساعت ترکی.

نوشته شده توسط: Anonymous

موضوعات سیاسی تاریخی اجتماعی فرهنگی را نژادی نمودن ، شما بیسوادان و تجزیه طلبان را به ترکستان خواهد برد و یک روز در دست تان منفجر خواهد شد و کلاه و عینک و .... و کفش تان را یکی خواهد نمود . باید طبق قانون جلو این تئوربسین های قلابی را گرفت .... . هر کس ضد فارس باشد ، ضد ایران و ایرانیست چون مردم ایران خودرا ایرانی میدانند . تجزیه طلیان چون از عظمت نام ایران وحشت دارند ، از کلمه فارس سوء استفاده میکنند ولی در درون ایران مردم منتظر استقبال خشن او خونین از این رمالها هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

منشأ این دروغ بزرگ «آذری» از آنجا سرچشمه می‌شود که زمانی که تاج عاریه‌ای پادشاهی ایران از طرف انگلیسی‌ها بر سر «رضا میرپنج» گذاشته می‌شود مشاوران خارجی وی که تحت تأثیر تئوری‌های مدرنیته‌ی آن زمان در خصوص تشکیل «دولت-ملت‌ها» بودند به «رضا میرپنج» گفتند تشکیل «دولت یکپارچه‌ی مرکزی» در ایران نیازمند «ملت واحد» که دارای «هویت واحد» باشد می‌باشد تا هم قدرت مرکزی بر تمامی مملکت سیطره یافته و هم تمامیت ارضی آن حفظ شود و برای این هدف در کنار تاریخ‌سازی جعلی با کمک شرق‌شناسان اروپایی که کاملاً آمیخته با دروغ، غلو و اغراق بود و با حذف مردمان و امپراطوریهای غیر پارس، تاریخ ایران را کاملاً در تصرف «پارس‌ها» و «شاهان پارسی/آریایی» قرار می‌داد؛ اقدام به «هویت‌سازی جعلی» نیز شد تا «ملتی واحد» با محوریت «پان‌فارسیسم» که همه‌ی زبانهای این جغرافیا را «فارسی» و یا زیر مجموعه‌ی آن قلمداد می‌نماید ایجاد شود.

و چون قبل از گذاشته شدن تاج عاریه‌ای انگلیسی‌ها بر سر «رضا میرپنج»، این جغرافیا «ممالک محروسه‌ی قاجار» نامیده می‌شد و در داخل این «ممالک محروسه» هم «زبان‌ها» و «هویت‌های غیر فارسی» و هم «جغرافیای مربوط به آنان» کاملاً مشخص بود برای اینکه ویژگی «چند زبانی و چند هویتی» ممالک محروسه از بین برده شود شروع به «زبان‌سازی جعلی» و به تبع آن «هویت‌سازی جعلی» برای ایجاد پشتوانه‌ی تئوریک جهت «انکار هویت‌های غیر فارسی» و به تبع آن «ایجاد هویت واحد فارسی» برای ممالک محروسه شد و بخاطر آنکه حکومت قاجارها و سایر حکومت‌های تورک از آزربایجان برخاسته و «آزربایجان» به لحاظ وزن جمعیتی، تاریخی، زبانی-هویتی و سیاسی تأثیرگذارترین واحد جغرافیایی در درون «ممالک محروسه» بود و پیشرانی انقلاب مشروطیت را نیز بر عهده داشت برای از بین بردن ایفای نقش اجتماعی-سیاسی آن و تابع نمودنش برای «دولت یکپارچه‌ی مرکزی» به 'احمد کسروی' جاسوس انگلیسی‌ها در ایران که نه «زبانشناس»، نه «تاریخ‌شناس» و نه حتی یک «محقق» بود بلکه صرفاً یک «متفکر اجتماعی-سیاسی» بود که داعیه‌ی اصلاح جامعه را داشت مأموریت داده شد که با جعل و تحریف زبان تورکی آزربایجانی را با خدعه و دغلکاری به طریقی جزو لهجه‌های زبان فارسی نشان دهد و احمد کسروی به رغم آنکه قبلاً با چاپ نمودن مقاله‌ی «اللغه الترکیه فی ایران (زبان تورکی در ایران)»، در مجله‌ العرفان سوریه، جلد ۸، شماره ۲، نوامبر ۱۹۲۲، به زبان عربی بر برتریت زبان تورکی آزربایجانی پرداخته بود در به اصطلاح تحقیقات خود در روستاهای آزربایجان با پیدا نمودن عده‌ی خیلی معدودی که به لهجه‌های «تاتی و هرزنی» صحبت می‌نمایند شعبده‌ی زبان «آذری» را از آستین خود درآورده و با انتشار کتاب «آذری یا زبان باستان آذربایجان» جنایت تاریخی خود بر علیه زبان و هویت « تورک‌های آزربایجان» را به معرض نمایش می‌گذارد و به رغم آنکه کسروى در سالهاى آخر عمر خود از آزربایجان‌ستیزى و تورک‌ستیزی ابراز پشیمانى نموده بود اما تاوان خیانت و جنایت زبانی-هویتی‌اش بر علیه «تورک‌های آزربایجان» را به نحوی دردناک پس داده و پس از ترور به فجیع‌ترین شکل ممکن توسط «فدائیان اسلام» جنازه‌اش بر روی زمین مانده و هیچ گورستانی حاضر نبوده است جسد وی در آن دفن شود و نهایتاً گویا جسدش به کوههای شمیران برده شده و در گودالی در کنار یک درخت دفن شده است. این است عاقبت خیانت‌کاران و جنایت‌کاران بر علیه ملت خود و کسانی که امروز مثل طوطی جعلیات کسروی را تکرار می‌نمایند عاقبتی بهتر از وی نداشته و در پیشگاه تاریخ روسیاه خواهند شد.

حق‌جو و حق‌طلب باشیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

:))))

نوشته شده توسط: Anonymous

"""امروز فارس به کسی گفته میشود که زبان مادری او زبان فارسی است. احتمالا چنین کسی از نظر قومی و نژادی فارس و یا پارس نیست."""!؟

جناب
چقدرشهامت می خواست تا جمهوری اسلامی حاکم بر ایران همراه با عوامل مزدورش را نام ببرید و برای پنهان نمودن واقعیت به چشم مردم خاک نپاشید.
اصلا چنین واقعیتی رو نزد خود سراغ دارید!
بهم ریختگی افکاربی پایه ازاول تا به آخر کامنت برجسته است.

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫جناب کرمی و دوستان دیگر

‫امروز فارس به کسی گفته میشود که زبان مادری او زبان فارسی است. احتمالا چنین کسی از نظر قومی و نژادی فارس و یا پارس نیست. این افراد مشخصات معینی دارند، مثل تمرکز گرایی، قدرت مداری، شیعه گرایی، فارسی ستایی، انحصار طلبی، تبعیض گرایی و خودمحوری ، گذشته گرایی، شوونیزم، دیکتاتور پروری، مخالفت با منافع، زبانها، فرهنگ ها و مذاهب ملیت ها و اقوام. همین ها هستند که رسانه های فارسی زبان را در داخل و خارج در اختیار دارند و با تمام وجود از حضور فعالان بلوچ، کرد، ترک، عرب و ترکمن در رسانه هایی که خارجی ها خرج انها را میدهند، جلوگیری میکنند.
‫شما به هیات حاکمه و طرفداران آن نگاه کنید، حتما انها را به روشنی خواهید شناخت. در ضمن، همین جا باید به صراحت بگویم، که بسیاری از فارس زبانان شامل حال این تعریف ها و مشخصات نمی شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

«ایران» یعنی «سرزمین ایرانیان» و اگر خود را ایرانی نمی دانی، می توانی به سرزمین اصلیت بازگردی.

ستار خان، سردار ملی:‌ «خاک می خوریم، ولی خاک نمی دهیم.»

هرچندگاهی پان های مزدور و حقوق بگیر بیگانه به تلاطم افتاده و ندای داشتن ِ «سهم و حق»، از آب و خاک ایران سر می دهند! این عده که توانایی تشخیص و تمیز دادن دست چپ و راست خود را هنوز ندارند، با «ژست روشنفکرانه» بخود گرفتن، مدعی میشوند که «ملت» هستند و «حق تعیین سرنوشت» برای خود، آن هم در كشور ما را دارند و متوهمانه برای خود ادعای مالکیت می کنند – که البته سرنخ همه این مسایل و آتشفروزیها در دست دولت های لندن، واشینگتن، اورشلیم (در حقیقت تل آویو)، آنکارا و جمهوری استالینی بادکوبه است!

این عده مزدور و سرسپرده بیگانه و اربابانشان بایستی «بفهمند»، که ایرانی ِ راستین جان می دهد، ولی سر سوزنی از خاک کشورش را به دشمن نمی دهد! نیاکان ما جان و خون و هستی خود را فدای این آب و خاک نکردند، که اکنون اجازه دهیم کسی چشم طمع به آن بدوزد.

ایران نه فلسطین است و نه ایرانی فلسطینیست که اجازه دهد، مهاجران بیگانه در کشورمان، برای خود کشورک بپا سازند!
ایران، مانند بریتانیا، بلژیک، آمریکا، اتحاد جماهیر شوری پیشین، ترکیه. سوییس، هند و یا بسیاری از کشورهای دیگر جهان نیست، که با «پیوند و ازدواج» چندین «ملت» گوناگون تشکیل شده باشد و هر کدامشان از نظر تاریخی، هویتی و حتی نژادی با یک دیگر تفاوت و هرزمان هم که از یکدیگر خسته شوند، از هم طلاق گرفته و براه خود روند! ایران كشوریست با تاریخ مدون و همواره از آغاز بنیانگذاریش تا بامروز «تک ملیتی» با قو مهای گوناگونی (۹۷٪ از آنان ایرانی نژادند، با آنکه برخی، همچون هم میهنان آذربایجانی که زبان شان غیر ایرانیست ولی ایرانی نژادند)، با یک تاریخ، هویت و فرهنگ مشترک در آن زندگی کرده – و خواهند کرد. همچنین معنی واژه «ایران»، یعنی «سرزمین ِ ایرانیان» است و از آن همه ایرانیان می باشد؛ از «آذربایجانی، بلوچ، تالشی، ترکمن، سیستانی گرفته تا عربزبان، فارس زبان، قشقایی، کُرد، گیلکی، لُر و غیره»!‌

در مورد آنکه، چه کسی یا کسانی صاحب این مملکت هستند: هروجب از این آب و خاک، متعلق نه به انیران ! بلکه ایرانیان امروز و میلیون ها ایرانی نسل های آینده است، ولی «هیچ کدام از ما صاحب این آب و خاک نیستم»، بلکه «یکایک ما سرایدار، نگهبان و مستاجر این آب و خاکیم»، و این وظیفه را بردوش داریم تا از آن، با جان و خون و هستی خود دفاع کرده و به نسل های آینده واگذار کنیم — که آنها هم بنوبه خود به نسل های بعدی واگذار خواهند کرد!

باری، پیامی به این عده: «در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته است؟»، که اگر خود را «ایرانی» نمی دانی، بنابرین یک میهمان و بیگانه هستی – که هر مهمانی بایستی روزی خانه ی صاحبخانه را ترک گفته به خانه و سرزمین اصلیش بازگردد؛ بویژه آنکه اگر میهمان آن چنان بیشرم، پر رو و گستاخ باشد که پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و سودای دست گذاری و دستیازی برروی مُلک و خاک و آب صاحب خانه را در سر پرورانده و ادعای احقاق حقوق و صاحب خانگی کند!
نوشته شده توسط: Anonymous

گویا سهراب رحینی شاعر جوان ایرانی مقیم کشور سوئد در گذشته است .علت مرگ قید نشده .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا ایستا, صفحه 176 و 1777 از نوشته, والتر برونو هننینگ , را بدهید کسی برای شما ترجمه کند....
https://www.dropbox.com/s/3yqbhcdrvlbx07z/h20%2C21.pdf?dl=0

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یوردسوز شما که چنین به ملت تورک حمله کرده و انگ منفعت طلب و خیانتکار و فعالین آن را فانتزی می نامید لاجرم باید به اندازه همین توهین ها هم .... داشته باشید که چنین چهار نعل می تازید. حال که صاحب چنین چیز بزرگی هستید بفرمایید شما جلو بیفتید تا ما هم از فداکاری وفا و غیرفانتزی بودن شما یاد گرفته و مایه افتخاری برای ملت خود شوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یوسف آزربایجان با احترام به نظرات شما ولی باید به استحضارتان برسانم که آزربایجان ملک شخصی کسی نیست که به روز آزادی با رفراندم مشخص کنند که آنجا چه نامیده شود. آزربایجان جنوبی مرزهایش کاملا مشخص است. نه من نه شما و نه هیچکس دیگر حق ندارد برای نام آن رفراندوم برگزار کند. سخن شما مانند این است که پناهندگان کشوری مثل آلمان برای خود یک کلونی تشکیل داده و خواهان رفراندم برای تغییر نام آن ناحیه باشند. چه کورد چه ارمنی و ... در خاک آزربایجان مهمان هستند و تا زمانی که ادعایی خارج از عرف نداشته باشند می توانند مهمان بمانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایستا, شما باید همه نوشته را بخوانید. اولا در این چند سطر که گذاشته اید : « مینویسد شکی جدی نیست که قبل از وارد شدن ترکها به آذربایجان , زبان های ایرانی این جا گویش داشته».
ولی اگر دقت کنیم, ننوشته زبان آذربایجانی ها این زبان ایرانی بوده
تازه, در اکثر نوشته های علمی ,همیشه نتیجه گیری مهم است و اقای هنینگ هم در خاتمه مینویسد که نوشته های کسروی پایه محکمی ندارد و من نمی دانم که زبان آزربایجانیها قبلا جه بوده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز اقبالی گرامی ، شما گمان نمی کنید انتشار دیدگاه یک سلطنت طلب که طرفدار رژیم سرنگون شده ستم شاهی است هیج سنخیتی با خط مشی جمهوری سکولار دموکرات ندارد، این فرد سلطنت طلب میگوید انقلابیون چپ هم در به قدرت رسیدن خمینی نقش داشتند که دروغی بیش نیست ، قدرتهای امپریالیستی برای منحرف کردن انقلاب واز بین بردن دستاوردهای دموکراتیک انقلاب خلق ایران ، به خمینی خون آشام وباند مرتجع او برای سرقت رهبری انقلاب وبه قدرت رسیدن خمینی کمک کردند، به واقع خلق ایران وپیشتازان چپ قربانی جنگ سرد شدند، اگر امپریالیستها به خمینی وباند مرتجع او یاری نمی رساندند نتیجه انقلاب خلق ایران در سال 57 به جمهوری سکولار دموکرات ایران ختم میشد. این فرد سلطنت طلب میگوید پادشاه تاخیر زیادی در باز کردن فضای سیاسی کرد، که باید به ایشان گفت شاه خائن در همان سال 32 وبعد از کودتای ننگین 28 مرداد مشروعیت خود را از دست داد و

زمینه ساز برپایی رژیم پلید ومنحوس جمهوری اسلامی شد. با آرزوی موفقیت برای شما دوست مبارز ومیهن پرست اقبالی عزیز.
نوشته شده توسط: Anonymous

درستش ۴۳۵۰۰۰۰۰ تاست.