رفتن به محتوای اصلی

دسامبر 2007

گاف عجیبی بود نه!؟

_غیر مستقیم اعتراف کردی به اینکه سلطنت طلبان در تلاش بوده اند آمریکا را به حمله نظامی بر علیه ایران وادار کنند ، اما چون «نفوذ" کمی داشته اند موفق نشده اند .
_حق باشماست و گاف عجیبی بود نه!؟ اما خوب، ماهم آنقدر مارخورده افعی هستیم که مثل آخونده بتونیم تا بند رو آب دادیم بگیم که "رو به قبله نشاشیده بودیم چون سرش را گرفته بودیم آنور!". اشاره من به آن سری سلطنت طلبانی بود که فقط در خیال آقای قندچی وجود دارند و ایشان معجون عجیبی از آنها بوجود آورده اند.

"ما" و _ حال و هوای کریسمس!

با نزدیک شدن کریسمس و سال نوی میلادی حال و هوای شهر های اروپا هم تغییر کرده و بسیاری از مردم خود را برای این مناسبت‌ها آماده می‌کنند
آخر هفته ها وقتی ایرانی ها به زندگی عادی خود مشغولند صد ها جشن بزرگ و کوچک در این شهر ها برگزار می شود و اکثر سالن های کنسرت شهر های بزرگ پر از جمعیت است و فضا بگونه ای است که سرما حس نمی شود و مردمان در تیولی Tivoli در هوای زیر صفر ؛سوار چرخ و فلک اند و صدای خنده و شادی آنان دل سرمای شب کپنهاک را می شکافد...

روشنفکری کلنگی ایرانی!

_ولی اعتراف می کنم که بزرگترین ضربه را به این غول در جوامع اسلامی، پروتستانیزم اسلامی و نوگرایی دینی خواهد زد. دچار این اشتباه نشویم که چون مردم از این حکومت ناراضی اند دیگر بی دین شده اند. درگیری قمه زنان اصفهان با حکومت در محرم امسال را به خاطر بیاورید. در نهایت تکرار می کنم که تنها جدایی دین از سیاست کافی نیست بلکه باید جامعه ای ساخت و تربیت کرد که تک تک انسانهایش سکولار باشند، چه غیر مذهبی هایش و چه مذهبی هایش.

کار مطبوعات کار بازار نیست!

_من وقتى اين خبر را خواندم با كاغذ و قلمى تمامى اعضاى خانواده ام و فاميل هاى درجه دو و سه كه شامل فرزندان عموها-عمه ها- خاله ها و دايىها بوده كه ازدواج بعد از انقلاپ داشتن را نوشته و كسانى كه ازدواج نا موفق (طلاق ٠ ) داشتن را پاداشت كردم٠ تعداد كل ازدواج ١٣٤ فقره و تعداد متاركه ققط ٢ فقره يعنى حدود١ و ٤٣ در صد٠
_ نخست اینکه من از کیانوش توکلی خواهش می کنم، اگر ممکن هست، فحش ها و ناسزاهای شخصی مزدک رو پاک نکنه؛ این فحش ها، فحش های یک سیمرغی ناب است و خوب است که ظبط شوند.

دیگر کسی برای حرف زدن باقی نمانده بود!

_البته آقای... ماشاالله آنقدر سریع تایپ می کنید که تا من چیزی بنویسم شما پاسختان آماده است! ولی به همان سرعت که تایپ می کنید، نظرتان هم عوض می شود، شما که در کامنت قبلی گفته بودید انتخابی بودن دلیل مشروعیت نیست بلافاصله آنقدردموکرات شدید که به تجزیه ایران هم راضی شدید؟!
_حال هی بگویند آخوند زیر قولش زد، در پاریس آنجور گفت اینجا اینجور و.. اینها تغییری در واقعیت موجود نمیدهد. باید حکم بدهیم که رای آزاد مردم حتما به جای خوبی منتهی خواهد شد.

تکلیف چیست؟

من معتقدم خالي گذاشتن ميدان به اندازه سركوب مبارزه ملت گناهي نابخشودني است. كساني كه اشتباه كردند بايد نقد بشوند و نقد كنند تا متعالي شوند پس هم نقاد باید ارزش کارهای مثبت را بداند و هم نقد شونده باید شکیبا و اصلاح پذیر باشد . فرصت هاي گرانبها با محاكمه بي دادگاه و سند از دست میرود، فرصتهائي كه به قيمت 28 سال حبس و مرگ دانشجوياني كه ميتوانستند دانشمندان و مخترعين آينده باشند ، 28 سال سركوب كارگراني كه سازندگان كشورهستند ، 28 سال تحقير فرهنگياني كه مربيان جامعه هستند ، تمام شده است...

جانت را می گیرند تا تو حرفت را نزنی!

_مقاله آقاي طاهري پور بي پيرايه جريانات کمونيست در ايران را که منبعث ازاتحاد شوروي و بعدها از کوبا مي شد و نيروهاي چپي که بعدها پيرامون سازمان چريکي گرد آمده بودند به دقت و بدون ذره ائي ترحم و تعارف به نقد کشيده اند وآئينه ائي در برابر همه آنهائي که با آن رويداد ها سرو کار گذاشته اند قرار داده است
_تا آنجا هم که به اين ستون و بحث چپ مربوط است بنظر من اين نقد آقاي طاهرپور خيلي کم است و برخورد چپ به دوم خرداد هم توجيه شده است که ادامه همان خظر دفاع از از خط امام در دوره ديگر بود

بحران قطعی گاز و دولت بی لیاقت!

حال سئوال این است که چرا دولت برای مذاکره با ترکمنستان برای جلب رضایت آنها و وصل سریع گاز اقدامی نمی کند و از جان شهروندان ایرانی برای چانه زنی خود استفاده می کند آنهم جایی که می داند حق با طرف ترکمن است؟! آیا این دولت برای حفظ منافع کشور نگران است؟! پس چرا گاز را در این شرایط که شدیدا نیاز داخلی وجود دارد به صورت نسیه به ارمنستان می فرستد؟ (در قرارداد صادرات گاز به ارمنستان، این کشور به جای قیمت گاز قرار است در صورتی که مازاد تولید برق داشته باشد...

شاطر؛ نانوا و تنور انتخابات!

برغم همه عیوبش این انتخاباتهای ادورای و نمایشی در کشور اسلامی ما این خوبی را دارد که خیلی ها را از کُمادرآورده و به اجرای وظیفه ادواریشان که همان داغ کردن این تنور است ، وامیدارد. 28 سال است که این تقسیم وظیفه رعایت شده و این دوره هم خواهد شد. خمیر گیر ، شاطر و نانوا اصولگران و محافظه کاران هستند و هیزم کش هم، همه آن نیروهائی که از گردونه و مدار قدرت به حاشیه و یا دره نیستی سیاسی پرتاب شده اند و هنوز امیدوارند که گذشته دوباره برگردد!!
گفتا ز که نالیم که ....

دیگه مازوخیست شدیم!!

_خانوم.. چرا ایما و اشاره می نویسی؟ نترس! کسی خراب نمیشه! این مسائل را در قالب یک بحث اجتماعی مطرح کن. .. شما هم قشنگ قضیه را باز کن و اسم بیار و اصل جریان را مطرح کن. تا اینجا ما فهمیدیم که یک سازمانی دخترها رو به بهانه هایی .... جریان چی بود؟ مجاهدا بودن که توی عراق شب جمعه ها صیغه و هفته دیگه صیغه یکی دیگه و این حرفا؟
_من فکر می کنم که در سیاست، نمیتوان یک عروس نمونه یافت که همه چیزش درست باشد. بلکه باید به یک عروس که تاحدی قابل قبول کارش درست باشد بسنده کرد