رفتن به محتوای اصلی

فوریه 2010

شما مسئولید

امروز احمدی‌نژاد و چاوز هم بر غرب می‌تازند و احمدی‌نژاد از شکست سرمایه‌داری سلطه‌گر و پایان دوران سرمایه‌داری لیبرال سخن می‌گوید؛ حال آن که خود نمایندۀ کثیف‌ترین و فسادآلوده‌ترین وجه یک سرمایه‌داری لجام‌گسیختۀ سلطه‌گر است. یک مافیای حکومتی.

عشقم، بیاد آر!

شناساندن این سریال که بی‌شباهت به تاریخ جنبش فدائیان خلق ایران نیست، شاید کمکی به نگاه واقعی به این جنبش باشد. شاید کمکی برای نقد و بررسی و بازسازی تاریخ واقعی جنبش چریکی فدائیان خلق ایران باشد. هر چند در این مقاله نمی‌توانم تمامی ابعاد این سریال که متکی بر روابط عاطفی و عاشفانه عمیق که مبارزات این نسل را خیلی قوی به تصویر کشیده است، نشان بدهم. در جریان دیدن این سریال بارها و بارها آرزو کردم. ایکاش می‌توانستم و یا در جنبش چپ و فراتر از آن در جنبش سیاسی ایران، آنانی که دنبال حقیقت هستند، می‌توانس

فاتحان نهایی تاریخ

با این همه جنایات و دسیسه های مرتجعین برای ابدی ساختن ایستایی و باز داشتن چرخ حرکت روند تکاملی جامعه نهایتاً موفقیت با چه کسانی است ؟ آن هایی که در طول تاریخ به عبث در کج راهه هایی بر ضد منافع مردمان عمرشان را حیوان وار تباه و تلف کرده اند ، یا افرادی که با عشق به بشر دوستی ، عدالت و پیشرفت ، راهیان راه پر افتخار انسانیت بوده اند ؟

رژیم جنگ روانی را در برابر جنبش سبز باخته است

آنان می اندیشیدند، با تحمیل انفعال به جنبش سبزدر این روز، چنان ضربه روانی به جنبش وارد کنند که مرعوب شدگی را به کل جامعه و جنبش تّسری داده و فاز اول سرکوبی را با ادامه اعدام و دستگیریهای بیشتر، به تخته پرشی برای خفه کردن کامل جنبش و گورستانی کردن فضای سیاسی سبز میهنمان تبدیل کنند.

دعوت به سرمایه‌گذاری برای پیش‌برد یک اختراع

دوستان ارجمندی که از من انتظار شعر و مقاله دارند، قطعا شگفت‌زده خواهند شد که این دیگر چه ماجرائی‌ست. اما باری، یک شاعر و نویسنده هم می‌تواند ناخلف شود و مخترع هم از کار درآید. هر چند باید بگویم به این نتیجه رسیده‌ام که اندیشیدن منطقی در هر زمینه‌ای که باشد، اگر همراه باشد با اطلاعات که این روزها از راه اینترنت در دسترس همگان قرار دارد، می‌تواند ثمر بدهد و شگفت شباهتی دیده‌ام میان شعر و اختراع: هردو فرا رفتن از دایرۀ ممکن موجود است و زدن به دل لایتناهی ناممکن موجود.

تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها

يکی از مواردی که در آن ـ همواره بنا بر مصلحت و مصلحت هائی ـ اهداف واقعی و استراتژيک يک برنامه مخفی نگاه داشته می شود و ما فقط شاهد حرکات تاکتيکی هستيم در صحنهء مبارزات سياسی پيش می آيد که موجب می شود تا هر کسی از «ظن خود» يار ماجرا می شود و حرکات تاکتيکی را تفسير کند. و اين «ظن»، مادر ِ همهء مشکلات ما است؛ بخصوص آنجا که ما عنان اختيار عقل مان را به دست «دلخواه» های خود داده و، با انصراف از واقعيت ها، هرچه را که دلمان می خواهد بعنوان اهداف استراتژيک ِ يک سلسله کنش سياسی می پذيريم.

سرگیجه جمهوری اسلامی با دستگیری

جمهوری اسلامی سرگیجه عجیبی گرفته است؛ اعتراض‌های هفت ماه گذشته تبدیل به کابوسی سخت برای آن‌ها شده است و از رفتارشان به نظر می‌رسد که ۲۲ بهمن خواب‌شان را از هر جهت آشفته کرده است. می‌گویند دیکتاتورها همواره در پایان کار به «حماقت» می‌رسند، گویا جمهوری اسلامی زودتر از موعد مقرر و پایان خود به حماقت رسیده است.

آیا هرکس از ظن خویش یار جنبش سبز شده است؟

جنبش آزادیخواهی سبز مردم ایران در همان آغاز حرکت خود بیشتر نیروها و شخصیت های سیاسی را یا مجذوب خود نمود یا گیج مبهوت! همه اینها درحالی بخود بسرعت می گیرد که حاکمان مستبد ایران در داخل و خارج به انزوای کامل دست یافته اند ودر مقابل سرکوب گران حکومت ایران اما جنبش سبز مردم در حال صعود به قله های آزادی و دمکراسی با منطق و بدور از احساسات بر سرعت خود می افزاید!

22 بهمن مسیر ما زاهدان-تهران-آزادی

ما با اگاهی کامل و با وسائل نقلیه از نوع غیر دولتی به تهران می آییم تا مخوف ترین سلاح خودمون رو به سرکوبگران و کودتاچیان نشون بدیم. سلاح ما امید فزاینده ما به ازادی و رسیدن به ازادی است. با دستان خالی ولی قلبی پر امید می آئیم. تنها اگر بتونیم ادعا کنیم که ما بهترین کار رو یعنی حضور اگاهانه در روزهای سرنوشت ساز رو از خودمون و کشورمون دریغ نکردیم.

تعصب های ملی و مذهبی و عواقب خطرناک آن در جوامع مختلف

گرچه ازاین سخنرانی به زبان آلمانی که به درخواست یکی از استادان محترم برای مدرسه عالی تعلیم و تربیت دانشگاه هایدلبرگ درترم تابستانی 1994 میلادی در نظر گرفته شده بود، حدود 16 سال می گذرد و تصحیح شده آن نیز در روزنامه ها و مجلات آلمانی زبان و ترکی زبان منتشر شده بود و مدتهای زیادی است که