رفتن به محتوای اصلی

فوریه 2014

خوانش جدید ده ده قورقود، قسمت دوم ( به غارت رفتن خانۀ سالور قازان )

“قۇردون اۆزو مۇباره کدیر، قۇرد ایله ن بیر خبه رله شه ییم”
” سیمای گرگ مبارک و خوش یمن است، بگذار سراغ عزیزان را از او بگیرم”
و آن سیمای متبرک و روشن، آن سمبل آزادگی و استقلال و رهایی، آن توتم استثنایی، همان که به گفتۀ قازان آوازش در میان سگان غوغا به پا می کند، آن خاکستری دم بریدۀ دوست داشتنی بعد از آب سر راه قازان قرار می گیرد. گرگ انگار که طرح ایجاد جهان دیگری را دارد. انگار که می خواهد جهان درون قازان را در هم بریزد و از نو بیافریند. درستش این است که بگوییم قازان چنین خواسته ای دارد...

سیاست انزوا، سیاست شکست(انزواگرایی 2)

مبارزه ی سیاسی «قوانین خاص خود» را دارد. در مبارزه کسی به کسی امتیاز نمی دهد. اصلاً کسی کسی را نیرو حساب نمیکند. مگر اینکه یکی با شرکت در مبارزه نشان دهد که توان حل مسله ای را دارد. و آنرا حل کند. در مبارزه کسی به کسی حق تقدیم نمیکند این فقط خود ما هستیم که میتوانیم بر اساس « استراتژی و تاکتیک» خود آنرا تأمین کنیم.« استراتژی انزوا» استراتژی شکست است. آلترناتیو آن « استراتژی شرکت با صف و اهداف مستقل» است.که « هم عام است و هم خاص». یعنی هم جنبه ی عمومی دارد وهم جنبه خصوصی»...

گزارشی از وضعیت وخیم چهار زندانی سیاسی کُرد در زندان میناب

وضعیت زندانیان گمنام و کم‌تر شناخته شده در زندان های جمهوری اسلامی، گاه ناگوارتر از زندانیان مشهور و شناخته شده‌تر است. در این میان زندانیان سیاسی کُرد در تبعید، تحت شدیدترین فشارهای غیر مسوولانه زندان‌ها قرار دارند. زندانیان سیاسی کُرد همواره از درمان محروم هستند، و با هر اعتراضی نسبت به شرایط غیر انسانی خود، با انتقال به بند قرنطینه و شکنجه‌های غیر انسانی مواجه می‌شوند. این رفتارهای غیر انسانی و ضد بشری در چند سال اخیر شدت بیشتری به خود گرفته است.

مسئولیت فردی

من هنوز شرم دارم؛ از آن که یک دوره از زندگی سیاسی ام در توهم به نظام جمهوری اسلامی گذشت. این که در روی آوری و باور شماری از نسل انقلاب به این نظام خود کامه، آزادی ستیز، واپسگرا، و بی باور به استقلال ملی و عدالت اجتماعی سهم داشتم. از آن که ولایت فقها را جمهوریت و گامی به پیش در تاریخ میهن ام پنداشتم. از آن که در جبهه نیروهای مردمی برآمده از انقلاب بهمن ۱٣۵۷ دشمن را به جای دوست نشاندم.