رضا شاه تمام تخم مرغ هایش را در سبد هیتلر چیده بود و آلمان نازی به رضا شاه وعده داده بود که پس از پیروزی بر شوروی ،هفده شهر قفقاز را به ایران پس خواهد داد.
در این قمار پیچیده جهانی رضا شاه بازنده شده و می بایستی ایران را ترک کند و برای همیشه به تبعید برود و ایران توسط متفقین بدون مقاومت ارتش اشغال شد.
این محمد علی فروغی بود که سلطنت را در خاندان پهلوی حفظ کرد و پادشاهی را با توافق انگلیس به محمد رضا شاه انتقال داد!
در جریان کودتای ۲۸ مرداد که شاه مجبور به مهاجرت به خارج شد و در ایتالیا به ثریا گفته بود که مواظب خرج کردن هایش باشد،شاید مدت اقامت طولانی شود. سپبهد فضل الله زاهدی یار دیرین رضا شاه که در کارنامه اش سرکوب شیخ خزعل را داشت، اینبار به نجات محمد رضا شاه شتافت و او را به ایران او را به تهران فرا خواند تا به مقام پادشاهی برگردد و خود زاهدی به مقام نخست وزیری دست یافت.اما دیری نپایید و سپهبد زاهدی می بایستی بدستور شاه از نخست وزیری دست میکشید و ایران را برای همیشه بسوی سوئیس ترک میکرد.مصدق وفادار به قانون اساسی مشروطه بود و بهیچوجه خواهان سرنگونی شاه نبود چون بخوبی می دانست که پس از انقراض سلطنت پهلوی ، پس از چندی حزب توده قدرت را بدست خواهدگرفت و دولت مصدق به سرنوشت نامعلومی دچار خواهد شد .همانطوریکه در افغانستان همچین اتفاق رخ داد.کمونیستها ابتدا از طریق داود خان نخست وزیر وقت و پسر عموی ظاهر شاه ،کودتا کردند و ظاهر شاه را سرنگون کردند و سپس شخص داود خان را از طریق کودتا کشتند و کمونیستها قدرت در افغانستان بدست گرفتند.
در بلوای سال ۱۳۴۲ به رهبری خمینی این اسدالله علم بود که بعنوان نخستوزیر مقتدر ، توانست شورش های مذهبی را سرکوب کند و سلطنت محمد رضا شاه را حفظ نماید.
در فاجعه ۵۷ اسدالله علم دیگر در کنار محمد رضاشاه نبود و در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ در نیویورک درگذشته بود. در سال ۱۳۵۷ در جریان فاجعه تاریخی هیچ سیاست مدار توانمندی دیگر در کنار شاه نبود که او را نجات دهد و شخص شاه بهیچوجه شخصیت مقابله با بحران ها را نداشت و او فقط شاه دوران آرامش و تعادل بود.
یکی از اشتباهات رضاشاه در این بود که ولیعهد خویش را از دوران کودکی به کشور سوئیس فرستاده بود و او در ایران بزرگ نشده و آبدیده نبود و هیچ شناخت درستی از جامعه نداشت و هنگام سختی ها بسرعت قافیه را می باخت.
چه موافق و یا مخالف شاه باشیم، اما حکومت شاه همانند دیوار بلند چین مقابل حملات مغولان ایستاده بود و با فرو پاشی دیوار پادشاهی ، وحشی های اسلامی از قعر تاریخ توانستند بیرون آیند و به قدرت برسند!
شوربختانه سقوط شاه با سقوط ایران گره خورده بود و این فاجعه همچنان ادامه دارد .
پایان سخن شنو که ما را چه رسید.
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم.
خيام
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
.برای دیالکتیک اندیشه.
آش اینقدر شور شد که میزبان هم صدایش درآمد. تشخیص تورک اوغلی شگفت انگیز است. سلاح نقد مهمتر از نقد سلاح است. نقد ابزاری است در خدمت روشنگری. متاسفانه در آثار منتشر شده اغلب تکرار و حرافی و ساده گرایی و ساده لوحی و بی هدفی و ..... مشاهده میشود. ماکسیم گورکی میگفت: وای به روزی که قلم در خدمت مغز و تفکر زنگ زده بکار برده شود.
مجبوری بنویسی؟
سالام
تعدادی فقط مدرک گرفته و نمیدانم
کجا ودر کدام مکتب پرورش یافته اند.
نفرت ونادانی از کلماتشان میبارد.
اگر درآخر خودشان رانشان ندهند،
می میرند،
با بریدن دم سگ هیچ وقت گوسفند
نخواهدشد.
اگرتعدادی درجمع انسانها نباشند،
قابل شناسایی نخواهند شد.
چون خصلت حیونهای درنده یکیداست
افزودن دیدگاه جدید