
محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری پیشین جمهوری اسلامی ایران که اخیرا بار دیگر صلاحیت او برای شرکت در «انتخابات ریاستجمهوری» رد شده است، در مصاحبهای که پیش از اعلام نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت نامزدها انجام شده است، گفت که معتقد است «قبل از انقلاب کار زیادی انجام شد و زحمت زیادی کشیده شد.» او در گفتوگو با «خبر فوری» به تلاشهایی که برای مهار تورم، توسعه شهرسازی و افزایش رفاه در دوران پهلوی انجام شد، اشاره کرد.
احمدینژاد گفت شاید به برخی رویکردها اشکال بگیریم ولی در آن دوران هم به دنبال مهار تورم و افزایش رفاه بودند، بعد از انقلاب خیلی سعی شد بعضی شخصیتها تخریب شوند ولی قضاوت عوض نشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کار کار انگلیسی هاست
هنگامی که جامعهای به دروغگویی سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن به اصل کلی تبدیل شود، صداقت به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی میشود و گوینده حقیقت، حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منافع دیگری هم نباشد، یک کنشگر سیاسی محسوب میشود!
در چنین شرایطی شما نمیتوانید از سیاست کنار بگیرید و راه خود را بروید؛ شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید: یا به وزارت دروغ میپیوندید و یا یک مخالف سیاسی محسوب میشوید
عقب مانده ها همیشه همین هستند
سالام.
مترقی بودن با داشتن مدرک
داشتن از فرانسه،انگلیس،آمریکا،کانادا،
آلمان و روسیه ،
یا ازسهمیه ساواکی،بسیجی
نیست،
مترقی وافرادشاخص حتی
باشش کلاس درس خواندن،
یا حتی بایادگیری خواندن ونوشتن،
حتی با گشت وگذار وتجربه
ودیدن واقعیت های دنیا،
میتواند،شاخص بودن خود
راثابت کند،
داشتن سلامت فکر،صداقت
در تفکر ودر وجدان افراد شاخص خودرا نشان میدهند،
تعدادی مثل شازده،احمدی نژاد،حسن روحانی،طرفداران
چشم وگوش بسته رضا پهلوی حتی اگر مدرک دانشمندی داشته باشند،
بقول امروزی ها بازهم درکلاس اول هستند،
عقل وصداقت برای،ترقی،کشور،مردم
بکنار،
این افراد حتی به اندازه حکومتیان قاجاروافرادی که درقرن ۱۹ ودرزمان
قاجار منشور مشروطه رانوشتند،نه صداقت دارند،
ونه مدرکشان ارزش دارد،
تعدادی هنوزهم که هنوزه
بافرم وشکل وظاهر امروزین
با مدرک دکترا تفکر خیرخواهی و آینده نگری،
رانمی فهمند،
احمدی نژاد وامثال او بر روی خون جوانان انقلابی
قبل ازانقلاب و برروی دستاورد اعمال آنها بتوسط
افرادی که چنین میخواستند
سوارشده،خیانت به همه چیز
کردند،تا مدرکی گرفته ونامی
در درون نظام برای خودکسب کردند،
الان هم همچون بادکنک باد
کرده ،فکرمیکنند،
شاخص هستند،
آنچه که کرد،کردند.
آنچه که خواستند،بردند.
آنچه که درتوان داشتند،خوردند.
فکرمیکند،حکومت کمترازاو میداند.
کدام یک از روسای جمهور
روسای مجلس، وغیر که
شیللاق انداختند،
حکومت آنهارا نگه داشت؟
برادران لاریجانی ،که نسلشان انگلیسی بوده ،به آنها رحم نکردند،
احمدی نژاد چه پ باشد.
هرکی این حرف من را درک
کند،
میداند،دراین ایران چی میگذرد،
کانادا ۷ برابرایران است،
انگلیس وفرانسه درآنجا
علنا حاکمند،
آیا درایران به اندازه کانادا
مردم توان زندگی انسانی را
دارند؟
ازاستراِلیا
ایرلند،نگفتم،از اروپای شرقی نگفتم،از دوبی،عمارت،لبنان،عراق،
نگفتم،
باچهارفصل آب و هوا،
با صدسال صادرات نفت وگاز،منابع زیر زمینی،
کسانی که گرفتاری این صدسال را بدانند،
وبدانند،که چرا قوانین زیبا
ومردمی مشروطه را با
حرکت موازی تعدادی مثلا
مشروطه خواه برداشتند،
خواهند،فهمید،که چه بروزگارما آوردند.
شعاردادن،خودرا باتوهمات سرگرم کردن،
درکنار مانده دون کیشوت شدن ،خیلی راحت است،
وقتی به اصل موضوع فکرت نمیرسد،
مشکل اینجاست.
احمدی نژادها دلقک هایی هستند،
که بقول ما یالانچی پهلوانی
درکنار طناب باز،
بازی میکنند.
انقلاب 57 قرن 20 بود نه قرن…
انقلاب 57 قرن 20 بود نه قرن 21 ؛ در ضمن فرومايگان قرن ٢١ همان راست های افراطی همجون امیر طاهری که در فکر قانون اساسی 110 سال پیش است و بی مغ هایی مثل "شازده اسدالله میرزا " که فکر می کنند دست راستی ها افراطی اروپا + ترامپ اولتر ناسیونالیست شاهزاده را روی دوش گرفته به تخت پادشاهی می رسانند. به همین ها خوش باش
مومنت مومنت
طوفانى بود و امد همه خس و خاشاك را در يك گوشه جمع كرد اين ويروس طاعون همه را گرفت و نه تنها انهايكه خمينى را در ماه ميديدند و نه ان روشنفكرانى كه دسته دسته به دست بوس رهبر ميرفتند و همه خانواده هاي كه خانه و زندگى اشان را فروختند و ساكن وطنى دوم شدند همه باقى مانده ها كه از نسل دوم و سوم و سالها بعداز انقلاب بدنيا امدند دارند جور و ستم و فلاكت اين انقلاب را مى كشند و انقلابيون ٥٧ را ديوانگان و فرومايگان قرن ٢١ ميخوانند .
افزودن دیدگاه جدید