هدف اسرائیل از حمله به غزه نابودی ذخایر موشکی و راکتی حماس است. چندی پیش یک مرکز در سودان نیز که گفته میشد با کمک ایران راکتهای مورد نیاز شبه نظامیان فلسطینی و حماس را تامین میکند، هدف قرار گرفت و نابود شد. اسرائیل رسما مسئولیتی قبول نکرد ولی این حرکت نشان میداد که اسرائیلیها از چند و چون ذخایر موشکی حماس و دیگه شبه نظامیان فلسطینی با خبرند.
راکت پرانیهای دیگر گروههای شبه نظامی غیر وابسته به حماس شاید در نگاه اول با واکنش عظیم اسرائیل همخوانی نداشته باشد. اما باید در نظر گرفت که اسرائیل نیازمند بهانهای برای نابودی ذخایر تسلیحاتی در غزه بود مخصوصا که این ذخایر شامل موشکهای (راکتهای) فجر ۵ هم هست که برد آن به بیت المقدس و تل آویو میرسد.
حماس در ابتدا درگیریهای اخیر از فجر ۵ استفاده نکرد. بعضی مفسران نظامی معتقدند که حماس میکوشید وجود این راکتها را از اسرائیل پنهان کند، اما وقتی احساس کرد که اسرائیل از جریان با خبر است، دید که بهتر است از موشکهای فجر ۵ خود، قبل از اینکه در حملات اسرائیل نابود شوند، استفاده کند. گفته میشود که این موشکها احتمالا در همان مرکزی در سودان ساخته میشد که دو ماه پیش هدف قرار گرفت و ویران شد.
با همه این احوال، اسرائیل حتی اگر به غزه حمله زمینی هم بکند، منفعتی در ساقط کردن دولت حماس نخواهد داشت. متلاشی شدن حماس میتواند زمینه را برای عرض اندام گروههای تندروتر فلسطینی مانند جبهه خلق برای آزادی فلسطین، گروههای سلفی و البته جهاد اسلامی فراهم کند.
در ماههای اخیر حماس واکنش چندان تندی به ترور دیگر فعالان شبه نظامی فلسطینی توسط اسرائیل نشان نداد و باعث دلگیری ولی مهمتر از آن یارگیری این گروهها از بین اعضای حماس شد. این گروهها موضع حماس را به اندازه کافی ستیزه جویانه نمیبینند و همیشه هم برای توسعه فعالیتهایشان در کنترل کامل حماس قرار ندارند.
جهاد اسلامی به ایران وفادار است و مانند حماس دچار اختلاف نظرهای داخلی و گرایش به طرف دولت اسلامگرای مصر نشده. ایران شاید نتواند دیگر به اندازه گذشته بر روی حماس به عنوان یک عامل بازدارنده علیه اسرائیل حساب کند، مثلا بر روی واکنش حماس در صورت حمله اسرائیل به ایران.
از این روست که اگر اسرائیل بیش از حد حماس را تضعیف کند، ناخواسته جهاد اسلامی و در نتیجه ایران را تقویت کرده است مخصوصا که جهاد اسلامی هم در همین درگیریهای اخیر با اعلام شلیک یک موشک فجر ۵ به تل آویو تواناییهای جدید خود را نشان داد. نقطه اصابت فجر ۵ خیلی با هدفش فاصله داشت ولی اگر ایران بتواند شیوههای رهگیری این راکتها را به جهاد اسلامی منتقل کرد، شاید تعادل قوا اندکی تغییر کند.
برای ایرانیان که شاهد فاصله گرفتن حماس هستند، جهاد اسلامی و دیگر شبه نظامیان تندروتر از حماس میتوانند به عنوان یک عامل بازدارنده جایگزین علیه حملات احتمالی اسرائیل علیه ایران عمل کنند.
البته اسرائیل هم به سرعت در حال توسعه سامانه ضد موشکی خود موسوم به گنبد آهنین است. ضریب موفقیت این سامانه در مقابله با راکت اندازیهای اخیر فلطسینیان قابل توجه بوده است. از طرف دیگر ایران هم به تازگی مجهز به هواپیماهای بدون سرنشینی شده که قابلیت نفود در حریم هوایی اسرائیل را دارند و ممکن است که در آینده آنها را در اختیار جهاد اسلامی قرار دهند.
اما فعلا اسرائیل به هدف اصلی خود که خنثی کردن قابلیتهای موشکی حماس بود نزدیکتر شده است. همزمان به سه هدف جانبی نیز رسیده است: یکی کاهش احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا، دیگری آزمایش کردن سامانههای ضد موشکی خود و بالاخره آنطور که برخی مفسران اسرائیلی میگویند، افزایش بخت انتخاباتی بنیامین ناتانیاهو.
ایران هم این فرصت را بدست آورد که برای جبران فاصله گرفتن حماس و نزدیکتر شدنش به مصر، اهرمهای دیگر خود را در غزه به رخ بکشد.
سود دیگر جنگ غزه برای ایران این بود که اذهان را برای مدتی از جنگ داخلی سوریه دور کرد. علاوه بر همه اینها حکومت ایران به مانند خیلی موارد مشابه توانسته هواداران خود در داخل را از طریق سامان دادن تظاهرات خیابانی هیجان زده و ملتهب نگاه دارد.
با همه این اوصاف نباید فرض کرد که حمله به غزه ریشه مشکل را برای اسرائیل میخشکاند یا اینکه موقعیت ایران را در غزه از گذشته بهتر میکند. نه اسرائیل فعلا قادر است تمامی کانالهای انتقال سلاح از طریق صحرای سینا به شبه نظامیان فلسطینی و زمینههای رشد تشکیلاتی آنها را از بین ببرد و نه ایران میتواند در این تصور باشد که اسرائیل فرصت جولان دادن را به دیگر گروههای شبه نظامی غیر وابسته به حماس خواهد داد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید