من اوکراینی هستم، در غرب اوکراین، در روستای Triskino در منطقهی Rovno متولد شدم. من در نزدیکی شهر قهرمان اودسا بزرگ شدم.
و امروز وقتی با دوستان و آشنایان اوکراینیام صحبت میکنم که فریب تبلیغات باندرا را خوردهاند، اغلب فریادهای هیستریک دربارهی سربازان روسی میشنوم که برای کشتن آنها به اوکراین آمدهاند، و روسیه میخواهد اوکراین را تصرف کند، آن را به زانو درآورد و به سرسپردگی مجبورش کند.
اکنون میخواهم بگویم که روسیه با مردم اوکراین جنگ نمیکند و در حال برنامهریزی برای استعمار اوکراین یا تحقیر مردم آن نیست. روسیه در حال مبارزه با ناسیونالیستهای نازی باندرا است که نه تنها برای مردم اوکراین و روسیه، بلکه برای کل جهان خطر ایجاد میکنند، زیرا سلاحی مرگبار در دست اربابان ماورای آتلانتیک هستند. من از هموطنان اوکراینی خود و بالاتر از همه کسانی که از کلمهی «تسلیم» وحشت دارند، درخواست میکنم خودتان را آرام کنید، به هر جهت من متنفرم از اینکه مجبورم بگویم که شما مدتها پیش تسلیم شدهاید.
شما در سال ۲۰۱۴ با حمایت از ساحرههای سباث۴ در میدان (Maidan) تسلیم نازیها شدید. هنگامی که مردم در خانهی اتحادیهی کارگری در اودسا زنده زنده سوزانده شدند، سکوت کردید. وقتی اولس بوزینا[۵] را کشتند، سکوت کردید. هنگامی که نازیها بناهای یادبود ژوکوف، سووروف و دیگر فرماندهان و قهرمانان جنگ و پیش از آن بناهای یادبود لنین را که دولت اوکراین را ایجاد کرده بود، پایین کشیدند، سکوت کردید. هنگامی که بنای یادبود افتخار[۶] در لووف به پایین کشیده شد، سکوت کردید.
وقتی نازیها تنها با این هدف به مدارس اوکراین آمدند که به شما و فرزندانتان بیاموزند از روسها متنفر باشید، ساکت بودید. شما فرزندان خود را به اردوگاههای ملیگرایان آزوف باندرا فرستادید و در آنجا کشتن روسها را به آنها آموزش دادید. علاوه بر این، شما که به مدت هشت سال فرزندان، برادران و شوهران خود را – آری، حتی زنان نیز در آن شرکت داشتند – برای کسب درآمد به منطقهی عملیات ضد تروریستی میفرستادید، بهخوبی میدانستید که در آنجا، در دونباس، برای پول مردم روس همجنس خودتان را ، کودکان و افراد مسن را میکشند. وقتی در حضور شما شهروندان دونتسک و لوگانسک بهعنوان درجه دو و مادون انسان نامیده شده و مورد اهانت قرار میگرفتند، سکوت کردید.
وقتی زبان روسی، نمادهای شوروی و حزب کمونیست اوکراین ممنوع شد، وقتی روسها از فهرست مردمان بومی اوکراین حذف شدند، سکوت کردید.
وقتی رئیستان ، آواکوف[۷]، رسماً طرح هایی را برای اردوگاه های کار اجباری، سلب حقوق مخالفان و کسانی که به زبان روسی فکر میکنند، منتشر کرد، سکوت کردید. وقتی شاخص همکاری برای شهروندان کریمه منتشر شد، سکوت کردید.
شما از بمباران دونتسک و لوگانسک خبر داشتید. میدانستید که مردم آنجا مجبور میشوند در زیرزمینها پنهان شوند، که مردم تنها به این دلیل کشته میشوند که از قبول گفتمان باندرا امتناع میکنند. البته شما میدانستید اما هیچ کاری برای جلوگیری از کشتار انجام ندادید. در شهرهای دنپروپتروفسک، کییف، چرنیگوف، لووف و غیره با خوشحالی قهوه یا چای، یا وزوار[۸]، یا شاید حتی مونشاین[۹] می نوشیدید، و (این کشتار) برایتان اهمیتی نداشت.
شما یاد گرفته بودید که با نازیسم زندگی کنید. شما با آرامش در تلویزیون مشاهده کردید که رئیس جمهورتان یک فاشیست تمامعیار را به عنوان قهرمان اوکراین تجلیل میکند، آن را امری طبیعی تلقی کردید. شما کرامت انسانی خود را با رژهی مشعل از دست دادید، با مردمی که شعار میدادند «مسکویی را به شاخه آویزان کنید!»، «باندرا خواهد آمد تا نظم را برقرار کند!» و طنین زنگدار لهستانی«اوکراین هنوز نمرده است».
به نقشه اوکراین نگاه کنید. هشتاد سال پیش سربازان ارتش سرخ، روسیه و اوکراین، تاتار و ازبک، ارمنی و قزاق، نمایندگان تمام ملیت های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، اوکراین و مردم اوکراین را قهرمانانه از طاعون قهوهای آلمان[۱۰] آزاد کردند. خاک اوکراین به خون آنها آغشته است. در اینجا پارتیزان های کوپاک شجاعانه جنگیدند و گاردهای جوان، کمونیست های جوان، به شهادت رسیدند. این همیشه در خاطر ما بوده است، این را پدران و پدربزرگهایمان به ما وصیت کردهاند، این همان چیزی است که ما در ذهن خود داشتیم ، وقتی میگفتیم: «هیچکس فراموش نشده، هیچ چیز فراموش نشده است». همهی چیزهایی که از کودکی به همهی ما آموختهاند.
فراموش کردن این واژههای مقدس به معنای خیانت به خود، اجداد و دستورات آنهاست. این همان چیزی است که باید از وقوع آن جلوگیری میکردید. شما باید جان خود را برای جلوگیری از آن میگذاشتید.
افسوس که قرار بر این نبود. امروز مردمی که قبل از نازیها در شلوارشان گند میزدند، در حال دریافت اسلحه هستند و در مورد دفاع از کشورشان صحبت میکنند. قرار است از چه کشوری و در برابر چه کسی دفاع کنید؟ شما ترسو هستید. اعتراف به آن برای شما دردناک است، اما این وظیفهی شما توسط جوانان روسی که همزمان با شما بزرگ شدهاند، برای شما در دست انجام است. اما آنها ثابت کردند که وفادارترند، آنها اجداد قهرمان خود را به یاد میآورند و میدانند به کجا و چرا میآیند.
شما زیاد در مورد آزادی صحبت میکنید. اما آیا اگر توسط دولتتان که شما را به زیرزمینهایی هدایت میکند که شما را نجات نمیدهد، شما را از شهرها تخلیه نمیکند، برایتان نان و چیزهای دیگر نمیآورد و از شما به عنوان سپر انسانی استفاده میکند، این آزادیایست که از آن لذت میبرید؟ در همین حال آواکف خوشحال است، زیرا مردم خارکف را به گروگان گرفته و شهر را به ویرانه تبدیل کرده است.
امروز شما میگویید که مردم روسیه دشمن شما شدهاند. آیا وقت آن نرسیده که فکر کنید خودتان به چه تبدیل شدهاید؟ شما میگویید که روسها دیگر برادرتان نیستند. اما آیا میتوان با کسانی که تسلیم نازیسم شدهاند، برادر شد؟ چه کسی به صفوف آنها پیوسته است؟ چه کسی در این مدت سکوت کرده است؟ و کسانی که (در برابر آنها) جنگیدند، در گور هستند. کسانی که جنگیدند، زندانی شدهاند و امروز در زندان هستند.
هموطنان! به خودتان بیایید، روسها دشمن شما نیستند. روسها و اوکراینیها مردمی هستند که در قرن هفدهم دور در پریااسلاوسکایا رادا[۱۱] متحد شدند و برای قرنها مشترکاً از آزادی خود در برابر دشمنان دفاع کردند. ما با هم به بهای فداکاری و قهرمانی باورنکردنی، بر نازیسم غلبه کردیم. تاریخ خود را به خاطر بسپارید، به اعماق قرن ها نگاه کنید و خواهید دید که بدبختی همواره زمانی برای مردم اوکراین اتفاق افتاده است که آنها روابط برادرانهی خود را با مردم بزرگ روسیه از دست دادهاند. ما برادران خونی هستیم و صلاح نیست به هم تیراندازی کنیم. به پسران خود بگویید از تیراندازی به پسران روسی دست بردارند، اجازه دهید اسلحه های خود را زمین بگذارند و به آغوش خانوادههای خود بازگردند تا یک اوکراین دموکراتیک جدید در اتحاد با روسیه بسازند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید