سه ماه پیش بود که شهرداری تهران اعلام کرد، کودکان کار شناسایی شده در ۶ ماهه نخست امسال، نسبت به سال ۱۳۹۰، افزایشی ۱۵ درصدی داشتهاند، آماری که با توجه به فقر روزافرون خانوارهای آسیب پذیر و شرایط ناخوشایند اقتصادی ایران با واقعیت همخوانی دارد. وقتی شرایط اقتصادی و معیشت خانوادهها خوب نباشد، باید هم "نیاز اقتصادی" به "نیاز آموزشی" ترجیح داده شود؛ به این ترتیب تحت تاثیر شرایط اقتصادی و ضعف در اجرای قانون و نظارت، کار کودکان نه تنها کاهش نمییابد بلکه بیشتر هم میشود. از دیگر سو برخی خبرها به نقل از فعالان کارگری حاکی از آن است که در حال حاضر برخی بنگاههای کوچک به دلیل صرفه اقتصادی بیشتر به استفاده از کودکان کار روی آوردهاند. دلیل این کار هم پایین آوردن هزینه های این بنگاه های اقتصادی در شرایط فعلی است. در واقع کارفرمایان واحدهای کوچک با استفاده از کودکان، قانونهای حمایتی از جمله بیمه، حقوق مصوب و پیش بینیها برای رفع اختلاف حرفهای با کارفرما را دور میزنند. متاسفانه بسیاری از آنان هم به دور از در نظر گرفتن استانداردهای لازم در محیط کار، بچه ها را به خدمت می گیرند و این رویه بعضا به وقوع حوادث تلخ هم می انجامد. نمونهای از این تجربه تلخ ۶ سال پیش در رباط کریم به وقوع پیوست که ۱۵ نوجوان به دلیل کار در یک کارگاه کفاشی غیرقانونی در مجاورت یک نوع چسب و به دلیل گاز متصاعد شده از آن فلج شدند و این موضوع در نهایت به حاشیه رانده شد و غبار فراموشی گرفت. در تعریف جهانی و بنا بر مادهی یک پیمان نامه حقوق کودک، "کودک کار" بیش از ۱۴ ساعت در هفته کار می کند و سن او بیشتر از ۵ سال و کمتر از ۱۸ سال است. منظور از "کار کودک" درگیر کردن کودکان در فعالیتهای درآمدزایی است که مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی میشود و میتواند با آسیب و بهره کشی همراه باشد. برای همین ماده ۳۲ از پیمان نامه جهانی حقوق کودک هر گونه بهره کشی از کودکان زیر ۱۸ سال را ممنوع میداند. اما ماده ۷۹ قانون کار در ایران به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵سال تمام را ممنوع میداند و این یعنی اختلاف ۳ ساله در سن کودکان کار با تعریف جهانی. البته در ماده ۸۰ نیز بیان شده کارگری که سنش بین ۱۵تا۱۸ سال تمام باشد، "کارگر نوجوان" نامیده می شود و در آغاز استخدام باید از سوی سازمان تامین اجتماعی آزمایش های پزشکی را بگذراند. در ماده ۸۳ نیز ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان آور بیش از حد مجاز و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگر نوجوان ممنوع اعلام شده است. در ماده ۸۴ قانون کار هم عنوان می شود که در کارهایی که به دلیل ماهیت آن یا شرایطی که کار در آن انجام می شود، برای سلامتی یا اخلاق نوجوانان زیان آور باشد، حداقل سن کار ۱۸سال تمام خواهد بود و تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است. نباید از یاد برد که کودکان کار تنها به کودکانی که در کارگاهها کار میکنند محدود نمیشوند، بلکه کودکانی که به دست فروشی در کوچه و خیابان میپردازند هم کودک کار هستند و هر دو در بیشتر مواقع با کودک خیابانی به اشتباه یکسان تلقی می شوند. به تعبیر دقیق میان "کودک کار"، "کودک خیابان" و "کودک کار و خیابان" تفاوت وجود دارد، به این معنی که کودک کار برخلاف قانون در سن کم به کار در کارگاه گماشته شده، کودک خیابان کودکی است که زندگی اجتماعی خود را در خیابان میگذراند و می تواند به تکدیگری و بزهکاری روی آورد یا جذب باندهای تبهکار شود. کودک کار خیابانی هم به کودکی گفته می شود که خانواده دارد و شب را در منزل می گذراند اما برای گذران معاش زندگی به کارهای کاذب در خیابان می پردازد و درآمدی دارد. در حال حاضر هیچ آمار دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد. هر چند تحقیقاتی از سوی برخی مراکز آماری و حمایتی انجام شده، اما هیچ گاه آمار دقیق از تعداد کودکان کار، افزایش یا کاهش جمعیت آنان، نوع مشاغلی که در آن فعالیت می کنند یا به کار گرفته میشوند و همچنین میزان دستمزدهای آنان ارایه نشده است. سازمان بهزیستی در آخرین آمار خود از وجود نزدیک به یک میلیون کودک کار در ایران خبر داده است. ولی اداره آمار ایران از وجود ۲ و نیم میلیون کودک کار، یعنی افراد زیر ۱۵ سال که در ایران کار میکنند، خبر میدهد. این در شرایطی است که از نگاه مدافعان مستقل حقوق کودک، حتی اگر کودکی پاره وقت کار کند یا با خانوادهاش کار کند یا اگر کودکی در شرایط مهاجرت است و کار میکند، کارگر کوچک محسوب میشود. با این توصیف بر مبنای تخمین و محاسبهی تعداد کارگاههایی که در ایران ثبت شده، به طور میانگین ۳ میلیون کودک کار در ایران وجود دارند که این رقم با آمارهای دولتی تفاوت دارد. سال ۹۰ هم مرکز پژوهشهای مجلس آماری ارائه داد که به موجب آن ۳میلیون و ۲۶۵ هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل هستند. با این حساب، آمار برآوردی حدود ۳ میلیون است. چون چنانچه فرض کنیم که ۲۶۵ هزار کودک به دلیل بیماری یا دلایل دیگر از تحصیل بازماندهاند، اکنون حدود ۳ میلیون کودک در خیابان، کارگاه، مزرعه یا خانه مشغول کار هستند. در همین حال براساس آمارهای منتشر شده از سوی مسئولان سازمان بهزیستی کشور، بدون در نظر گرفتن کودکان خارجی کارگر، حدود ۲۵ هزار کودک کار خیابانی ایرانی تنها در شهر تهران وجود دارند که ۷۰ درصد آنان مهاجران مناطق محروم هستند و ۶۰ درصد این کودکان هم مربوط به شهرستانهای همجوار تهران مانند شهر ری یا اسلامشهر میشوند. به طور کلی کودکان کار در ایران بیشتر در استانهای تهران و مشهد به سر میبرند. حدود ۲۰ درصد کودکان کار خیابان را هم غیر ایرانیها تشکیل میدهند. تهران به دلیل پایتخت بودنش و مشهد به دلیل همجواری با کشور افغانستان و هجوم پناهجویان محروم این کشور به ایران، دو مرکز تجمع بزرگ کودکان کار و خیابان هستند. در جهان مطابق آنچه یونیسف(صندوف حمابت از کودکان ملل متحد) می گوید، حدود ۲۱۵ میلیون کودک مجبورند کار کنند و بسیاری از آنان به کارهایی خطرناک یا غیر انسانی مشغولند! در تهران ساماندهی موقت کودکان کار را سازمان رفاه شهرداری انجام میدهد، اما مسئولان شهرداری اصلیترین وظیفه را بر عهده دولت و سازمان بهزیستی میدانند که باید با طراحی و اجرای برنامههای هدفمند و طولانی مدت تلاش کنند تا بار دیگر این کودکان استثمار کاری نشوند. تمامی کودکان دختر و پسر زیر ۱۸ سال که در خیابان برای تامین مالی فعالیت میکنند و یا آن دسته از کودکانی که به تکدیگری مشغول هستند، از سوی شهرداری تهران کودک کار و خیابان شناخته میشوند. حسین زارع صفت مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران چندی پیش در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا گفت که برآورد شهرداری تهران این است که بیش از ۸ هزار کودک کار خیابانی در سال تنها در سطح شهر تهران، به ویژه مناطق محروم دیده می شوند که شهرداری از سوی مراکز شناسایی و ساماندهی موقت کودکان کار خیابانی در پایانه های سطح شهر، مراکز خدمات اجتماعی مناطق و واحدهای گشت جمع آوری کودکان خیابانی، به شناسایی آنها میپردازد. مسئولان در شهرداری تهران میگویند که برابر قانون، شهرداری اجازه نگهداری از کودکان را در مراکز متعلق به خود ندارد؛ چراکه فرایند و نحوه برخورد با کودکان کار و خیابان که جمعآوری میشوند متفاوت است و متولی اصلی آن نیز بهزیستی است. نگهداری از آنان حتی در مراکز بهزیستی نیز، تنها با حکم قضایی میسر است و در بسیاری موارد این بچه ها به خانوادههایشان بازگردانده میشوند. حدود ۲۵ هزار کودک کار خیابانی ایرانی تنها در شهر تهران وجود دارند که ۷۰ درصد آنان مهاجران مناطق محروم هستند از دیگر سو آخرین اطلاعات میگوید که حدود ۱۱ هزار کودک کار خیابانی نیز در تهران زیر پوشش ۸ انجمن و سازمانهای غیردولتی هستند. ساختار اولیه ساماندهی کودکان کار و خیابان از سال ۸۰ خورشیدی در دستور کار دولت، سازمان بهزیستی، شورای اجتماعی وزارت کشور و شهرداری ها قرار گرفت، تا اینکه به موجب آیین نامه مصوب سال ۸۴ دولت، سازمان بهزیستی کشور به عنوان متولی رسمی موظف شده تا با همکاری و مشارکت شهرداریها، انجمنهای خیریه و تشکلهای غیر دولتی و با بهره گیری از مددکاران اجتماعی، اقدام به شناسایی، پذیرش و توانمندسازی کودکان کار و خیابان در تمامی مراکز استانها کند. اما مشکل اینجاست که این سازمان هنوز نتوانسته یک طرح جامع و قابل اجرا برای حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی- به ویژه کودکان کار و خیابان- اجرا کند. شاید به همین دلیل است که نیمی از کودکان کار خیابانی پس از جمع آوری، دوباره به خیابان ها بازمی گردند. به طوریکه همایون هاشمی، رییس سازمان بهزیستی چندی پیش در سخنانی با اشاره به اینکه ساماندهی کودکان کار و خیابانی به هیچ عنوان وظیفه بهزیستی نیست، گفت: مسئول اصلی ساماندهی شهرداری است. هاشمی با اشاره به اینکه تا به حال هیچ اعتباری درباره ساماندهی و نگهداری کودکان کار و خیابانی به بهزیستی پرداخت نشده است، اظهار کرد: بهزیستی در چند سال اخیر بیش از وظایفش وارد شده و عمل کرده است. مسئولان سازمان بهزیستی مدعی هستند که ابزار و امکانات لازم را برای سرکشی به کارگاههای زیرزمینی و نظارت بر وضعیت سلامت جسمی و روحی کودکان کار ندارند و با توجه به قوانین وزارت کار، تحت هیچ شرایطی هم مسئولیتی در قبال برخورد با متخلفان مربوط به کار کودکان نخواهند داشت. به این ترتیب پیمان نامه حقوق کودکان در ایران، بیش از آن که جنبه قانونی و الزام آور داشته باشد، بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و امروز هیچ نهاد شناسنامه داری نیست که به طور مشخصی از حقوق کودکان کار حمایت کند و نهادهای مدنی و تشکلهای غیردولتی هم که این کودکان را زیر پوشش قرار میدهند به دلایل مختلف آن قدر کم رنگ عمل میکنند که چندان به چشم نمیآید. کودکان کار در معرض سوء تغذیه، خشونت جسمی و جنسی، آسیبهای روانی و رفتار خصمانه قرار دارند؛ آنان بیشتر یاد میگیرند که در محیط کار بترسند و از کسی که هیکل درشتی دارد و بیشتر فریاد میکشد حساب ببرند. این کودکان محبور هستند به دلیل وجود ممانعتهای قانونی درباره کار، کارگاههایی زیر زمینی را جستجو کنند که احتمال کودک آزاری و بزهکاری در آن به شدت وجود دارد. در سوی دیگر کودکان کار خیابانی هم در بسیاری موارد به استثمار باندهای حرفهای درمیآیند و بیشتر درآمدشان را سردسته های این باندها مال خود میکنند. سرنوشت کودکان کار در کشورهای توسعه نیافته، مشترک است، ۳ شاخص محرومیت از کودکی، بازماندگی از تحصیل و آسیبهای جسمانی و روانی که به آنان وارد میشود، وجه اشتراک همه آنهاست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید