رفتن به محتوای اصلی

حسین مرادی فعال سیاسی ساکن کپنهاک درگذشت!

حسین مرادی فعال سیاسی ساکن کپنهاک درگذشت!
تفسیر از:
كيانوش توكلي

با اطلاع شدم که حسین مرادی فعال سیاسی ساکن دانمارک در اواخر دسامبر 2012 درگذشت . اکثر دوستانش او را به نام محمود می شناختند و در فیسبوک از نام صفا مرادی استفاده می کرد. او ازاعضای سابق راه کارگر بود . هر چند تا اخرین روزهای زندگی به لحاظ عاطفی با این سازمان ارتباط داشت ولی به لحاظ سیاسی و عملی از راه کارگر فاصله بسیار گرفته بود / او.به دلیل فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی اش با راه کارگر در دهۀ شصت به زندان افتاد و زیر شکنجه های وحشیانه قرار گرفت .او به بیماری میگرن شدید گرفتار بود. صفا بعد از گذشت سال ها از ناتوانی خود در کمک به آن زندانی نوجوان رنج می برد و پس از سی سال، هنوز کابوس آن صحنه رهایش نمی کرد.او در آخرین پست فیسبوکش نوشت: « بزرگترین آرزوی من و تنها ترین آرزوی من این است که ،،،،انسان یاور انسان باشد».
ایران گلوبال درگذشت حسین مرادی را به خانواده او و به یاران و دوستانش تسلیت می گوید.

 

به یاد صفا و دلتنگی‌‌هایش از غربت…
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی است که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست
آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست

دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
ـــــــــــــــــــــــــــــ
خانم نورایمان قهاری در مورد صفا در فیسبوکش نوشت:
من با صفا مرادی وقتی آشنا شدم که نوشته ای از او در صفحۀ فیس بوکش دیدم، یکی دوسال پیش. او از اینکه در زندان نتوانسته بود به زندانی نوجوانی کمک کند پس از سال ها هنوز ابراز نارحتی و احساس گناه می کرد. صفا نوشته بود که وقتی اسم آن زندانی نوجوان را صدا زده بودند ، او خود را پشت صفا قایم کرده بود، صفا که از زندانیان بزرگتر بند به حساب میامد. صفا بعد از گذشت سال ها از ناتوانی خود در کمک به آن زندانی نوجوان رنج می برد. همزمان در نوشته اش از خوانندگان فیس بوکی عذر می خواست که مبادا با نوشته اش آنان را ناراحت کرده باشد. اینجا بود که من با او آشنا شدم. صفا مرادی در رابطه با فعالیت هایش در سازمان راه کارگر به زندان افتاد. بعد از زندان مسئولیت تامین مالی چند خانواده را بعهده گرفت، هچنان که با رفقای هم بندش قرار گذاشته بود. با اینکه میگفت «در زندان روحیۀ اتاق بود» در خارخ از کشور از درگیری های بین گروه های سیاسی رنج می برد از اینکه رفیق به رفیق پشت می کند….و از فعالیت با آنان دلسرد شده بود. حقیقت این است که من رابطۀ سیاسی با صفا نداشتم و چیزی بیشتر از این در این مورد نمی دانم، اما رابطۀ انسانی ام با او به من نشان داد که او انسانی شریف و مهربان بود، انسانی که می بایست امروز هنوز بین ما باشد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید