هدف این مقاله کنایه آمیز به هیچ عنوان دفاع از دیکتاتوری علی خامنهای یا رژیم ج.ا نیست، هدف نشان دادن این نکته است که چگونه برخی قلم به نرخ روز میزنند، لطفا برای درک درست این مقاله ابتدا مقاله امین موحدی (من از محمد رضا پهلوی دفاع میکنم) را بخوانید، سپس این نوشته طنز را که تقلیدی از نوشته وی است را بخوانید.
در ابتدا جملهای را میآورم که پیشاپیش باید در مورد آن توضیح دهم که منظور از کلمه «ولايت» در آن جمله هرگز ولايت افراد نیست بلکه نگاه فراتر به راهی است که افراد پیش از ما قدم در آن گذاشتاند.
باید کار را از آنجایی که آنها ناتمام گذشتهاند پیگیری کرده اشتباهتشان را اصلاح و اعمال و افکار صحيحشان را از آنجا که ناتمام مانده ادامه دهیم، آنچنان که وقتي اشتباهاتشان را گوشزد میکنیم بر آنها ژست استادی نگیریم، درهمانحال ودر حاليکه حقشان را محترم و کارهای مثبتشان را ارج مينهیم مرید آنها نيز نشويم.
میخواهم یک مقایسه به دور از تعصب به قبل و بعد از انقلاب نموده و ببینیم که آیا کار باید از آنجائی که شروع میشد، شروع شده یا اینکه ناکاستی هایی هنوز داریم.
بیایید بررسی کنیم که در نظام جمهوری اسلامی تا کجا پیش رفته ایم و نیاز به چه چیز داریم که سید علی خامنهای از ما دریغ کرده است. آیا اساسا مقصّر آقای خامنهای است یا خود ما و یا مهمتر از همه عصری که در آن به سر میبریم؟
ابتدا از حقوق بشر شروع کنیم، نقض حقوق بشر در زمان جمهوری اسلامی با زمان شاه قابل مقایسه نیست. چند مورد محرومیت از حق تحصیل به خاطر عقیده در ایران داریم؟ همین مخالفان حاکمیت اسلامی نظیر دکتر محسن سازگارا و دکتر یوسفی اشکوری و … کجا و چگونه دکتر شده اند و یا روشنفکرانی که لقب دکتر و مهندس را با خود به یدک میکشند و بسیاری از آنها مخالف سید علی خامنهای شده اند و با جمهوری اسلامی هم ادعای مخالفت دارند کجا درس خوانده اند؟چند اجرای حکم در سال داریم،آیا غیر از این است که غیر از تعدادی جاسوس نظیر علی اشتری و ادمکش و تروریستی نظیر ریگی در ایران اعدام شدند؟
حکایت عبدل مالک ریگی را باز گو کنیم، آنکس که عضو یک تشکیلات تروریستی بود که خود به کارهای تروریستیاش اعتراف کرده بود و آوردند و محاکمه کردند و آنقدر به وی فرصت دادند تا با توسل به امامان شیعه از خود دفاع و حتا درخواست بخشایش از ملت کردند. با آنکه ادعای سنی بودن داشت اما همزمان علی پرست هم شده بود!
سید علی خامنهای با عبدلمالک ریگی چه میکرد؟ریگی از چه دفاع میکرد؟وی سنّی بود که حضرت علی را الگوی خود میدانست؟ریگی اصلا فاقد ایدئولوژی مشخص بود. وی به خاطر دفاع از کدام عقیده جانش را فدا کرد؟ریگی آدم افسردهای بود که میخواست بمیرد و خودکشی کند و خونش را بر گردن جمهوری اسلامی و علی خامنهای بیاندازد که متاسفانه برخی در جمهوری اسلامی توجهی به اصل قضیه نکردند و در خودکشی یک آدم افسرده نیمچه سنی و نیمچه شیعه به وی کمک کردند. این یکی از نمونه هایی است به عنوان نقض حقوق بشر علی خامنهای را به آن متهم میکنیم.حتا در خود ایالت متحده نیز با جاسوسان و تروریستها همین کار را میکنند. این اقتضای زمان است که نوع برخورد با جرمها را تعیین میکند، اما آیا مردمان همه کشور هایی که در آنها تروریستها و جاسوسان اعدام میشوند،میایند فتنه و شورشهای خیابانی آنهم از نوع مذهبی میکنند که ما میکنیم؟ نه خیر آقایان و خانمها، آنها آمدند ناکاستیها را اصلاح کردند نه اینکه به خیابانها بریزند و اردوکشی خیابانی علیه نظامشان بکنند؟
آیا سید علی خامنهای مانند محمدرضا پهلوی دستور سرکوب و قتل و تجاوز داد یا اینکه آمد و با مظلومیت گریست و خطاب به مردم گفت که حتا اگر عکس مرا هم پاره کردند شما عکس العمل نشان ندهید، حتا در جریان فتنه، سران فتنه، موسوی و کروبی را زندانی نکرد و اجازه داد تا در خانه هاشان آزادانه زندگی کنند، در حالی که در زمان شاه سربازان و نیروی نظامی شاه بارها بر روی مردم اسلحه کشیدند و آنها را در میدان ژاله به رگبار بستند.
میگویند سید علی خامنهای مستبد و فاسد است و استنادشان نیز به اختلاس سه هزار میلیاردی است، اگر دلار هفت تومانی رژیم شاه را با نرخ کنونی دلار محاسبه کنیم، یک صدم درآمد حاصل از قاچاق هرویین خاندان پهلوی نمیشود. در واقع با توجه به نرخ کنونی دلار ، پایینترین میزان فساد و اختلاس در جمهوری اسلامی مشاهده میشود.
فحشا و فساد در زمان شاه گریبانگیر جامعه شده بود ولی در زمان خامنهای حتا یک مرکز فساد و فحشا به صورت علنی در جامعه وجود ندارد.
بر شمردن جنایات زمان شاه مقایسه آن با زمان علی خامنهای در حوصله این بحث نخواهد بود، اما چند سوال اساسی را باید پاسخ داد.
اول اینکه روشنفکران که پشت سر موسوی جمع شده اند و اکنون بسیاری از آنها در خارج از کشور اپوزیسیون جمهوری اسلامی شده اند باید به این سوال پاسخ بدهند که چرا در اجرای چشم انداز ۲۰ ساله خامنهای ، ایشان را یاری نمیکنند؟ چرا به جای جمع شدن پشت موسوی و کروبی، در اسلامی و انسانی کردن کشور با علی خامنهای همکاری نمیکنند؟ چرا به علی خامنهای فرصت نمیدهند؟ به جرات میتوان گفت که علی خامنهای در حال آماده کردن زمینه پیشرفت علمی و انسانی در ایران است. اما سرعت این پیشرفت با فتنه انگیزی افرادی نظیر موسوی و کروبی کمتر میشود.
خامنهای چه میتواند بکند زمانی که حتا کمونیستها و سکولارها پشت سر موسوی و کروبی جمع شده اند؟ علی خامنهای با چه وسیله و با چه کسی گفتگو بکند واگتی که حتا روشنفکران تحجر طلب شده اند.
خامنه اي باید به کدام فدراليستي بگويد که آقایان فدرالیزم برای جمع کردن واحدهای کوچک و تبدیل آن واحدها به واحدهای بزرگ میباشد نه اینکه تجزیه واحد بزرگی به نام ایران به واحدهای کوچک؟ خامنه اي باید به کدام فدرالیستی بگويد که ایران دوران ملوک الطوایفی و خان خانی را پشت سر گذاشته و فدرالیزم مال جوامعی هست که هنوز در آن دوران هستند و تجویز فدرالیزم برای ایران با روح فدرالیزم در تضاد است؟ خامنه اي با کدام سوسیالیستی باید به گفتگو بشيند تا به آنها بگوید نظام جمهوري اسلامي ایران بسیار فراتر از نظامهای سوسیالیست کمکهای سوسیال در اختیار مردم میگذارد.
خامنه اي چه میتواند بکند زمانی که حتا کمونیستها و سکولارها پشت سر موسوی و کروبی جمع شده اند؟ علی خامنهای با چه وسیله و با چه کسی گفتگو بکند زمانی که حتا روشنفکران تحجر طلب شده اند.
حتا در آزادترین کشورهای دنیا تحصیلات رایگان نداریم که هم اینک داریم،باور کنید فقط نام حاکمیت، ولایت است و این حاکمیت سوسیالتر از هر حکومت سوسیال و فدرالتر از هر حکومت فدرال است.
عدم اجرای آزادی تقصیر خامنهای نیست،بلکه تقصیر خود ماست که حتا مبارز سنی ما نیز دفاعیه خود را با نام حضرت علی شروع میکند، علی خامنهای چگونه در چنین فضائی میتواند از آزادی صحبت کند در حالی که سکولارها و مذهبیها و جمهوری خواهان و همه و همه زیر عبای کروبی و شال سبز موسوی گرد هم آمدند و منتظر دستور برای شورش در خیابانها هستند.
همه شاگردی موسوی متحجر را به گفتمان با علی خامنهای ترجیح داده اند و همین گونه شده است که به جای حفظ دستاوردهای ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی و اصلاح امور، عقب گرد کرده منتظر صدور بیانیههای موسوی و کروبی مانده اند و کمر همت به نابودی تاریخ و فرهنگ ولایت و همه آنچه به زحمت فراوان به دست آماده ، بسته اند.
اگر دفاع از این حقایق مایه خجالت باشد، ترجیح میدهم از آن دفاع کنم و خجالت زده باشم تا کسی که که با سر بالا از ناحق و فتنه دفاع میکند.
بسیاری مایل هستند از خامنه اي دفاع کنند اما بنا به ملاحظاتی خجالت میکشند و میترسند که متهم به دفاع از یک مستبد شوند. اما من ازخامنه اي دفاع میکنم به دلیل آنکه وی را مستبد نمیدانم
(توضیح ضروری و پایانی نویسنده: نظر به رکود اقتصادی در آمریکا، متاسفانه ساعات کار بنده در رستورانهای آمریکایی تقلیل پیدا کرده است، بنابراین تصمیم گرفتم از طریق نویسندگی( ”قلم به نرخ روز زدن”.)نیز امرار معاش کنم. از همه کسانی که به نحوی خدای ناکرده مثل سید علی خامنهای به ناحق در مظان اتّهام مستبد بودن قرار دارند، درخواست میکنم تا با من جهت سفارش مقاله تماس بگیرند.من با مناسبترین قیمت با مقالات خود از آنها دفاع خواهم کرد.حتا ارزانتر از نرخ روز.)
----------------------
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید