رفتن به محتوای اصلی

پرویز اسلامپور، "شاعر دیگر" درگذشت

پرویز اسلامپور، "شاعر دیگر" درگذشت

پس از آنکه اعضای خانواده اسلامپور چند روزی از وی بی‌خبر بودند و تلفن‌های مکرر آنها بی‌پاسخ مانده بود، با رجوع به آپارتمان اسلامپور با پیکر بی‌جان وی بر روی زمین مواجه می‌شوند.به گفته خانم آذر به روال قانونی و متعارف جسد اسلامپور به پزشکی قانونی منتقل شده است تا دلیل مرگ وی روشن شود. به گفته شبنم آذر، پرویز اسلامپور بیماری خاصی نداشته است یا حداقل بستگانش از آن بی‌طلاع بوده‌اند. برای تعیین دلیل واقعی مرگ اسلامپور باید در انتظار نتایج معاینات پزشک قانونی ماند.

*******

پرویز اسلامپور یکی از نمایندگان برجسته "شعر دیگر" و از جمله پدیدآوردگان بیانیه "شعر حجم" در پاریس درگذشت. اسلامپور شاعری گوشه‌گیر بود و پیکر بی‌جان وی سه روز پس از مرگ، در آپارتمانش پیدا شد.

شاید پس از یدالله رویایی بتوان پرویز اسلامپور را یکی از پرشورترین مدافعان شعر حجم به حساب آورد. محمود شجاعی (شاعر و نمایشنامه‌نویس) ، بهرام اردبیلی(شاعر)، هوشنگ آزادی‌ور (شاعر و سینماگر) و فیروز ناجی (شاعر) از دیگر امضا‌کنندگان بیانیه شعر حجم بودند.

اسلامپور در بیانیه شعر حجم می‌نویسد: «حجم سکوت پرتاب است، و ظرفیت پرتاب‌های دور جهان‌های ناپیدای شعر. پرش از حجم، روحانیت افتادن است و حجم فضای این روحانیت. به مثابه آن نیروی جادویی ایمانی است که پرش‌های سفینه‌های دور پرواز را در اراده‌ی خداوندی می‌آورد.»

اسلامپور به نمایش‌نامه‌نویسی نیز دلبستگی داشت. او در برخی از اشعارش از چهره‌های اساطیری ایرانی و اشعار شاعران پیشین بویژه فردوسی سود برده است.

چشم‌های فصل
آمده از هیولای سنگ
تا فراخی ازدحام زخم-
کودن-
سیاوش از دیارهای طبیعی می‌آید-
از دیارهای مطهر-
تا در اعماق فصل‌های جادوگر
چاله‌های مستور مردگان تردید را
نبش کند.

یدالله رویایی، به عنوان مهم‌ترین نظریه‌پرداز شعر حجم در باره شعر اسلامپور می‌گوید: «در دوره‌های مختلف شیوه‌های بیانی مختلفی را تجربه می‌کند و در بعضی موفق و راضی و در بعضی دیگر لجوج و جستجوگر پیش می‌رود.» برخی منتقدان بر این باورند که شعر اسلامپور در این دوران از اشعار رویایی نیز پیچیدگی بیشتری دارد.

از پرویز اسلامپور چهار کتاب منتشر شده که همه متعلق به اواخر دهه ۴۰ هستند: "وصلت درمنحنی سوم" ( ۱۳۴۶)، "نمک و حرکت ورید" (۱۳۴۷) ، "سطح شبح و در سفر پاک" (۱۳۴۹)، "پس حس خداوند نجاتم می‌دهد" (۱۳۴۹)

درباره چگونگی درگذشت اسلامپور

پس از آگاهی از فوت پرویز اسلامپور گفت‌وگویی با خانم شبنم آذر، روزنامه‌نگار، شاعر و یکی از بستگان پرویز اسلامپور داشتیم. به گفته شبنم آذر مرگ پرویز اسلامپور بسیار "ناگهانی" بوده و تمامی دوستان و بستگانش با ناباوری خبر درگذشت وی را دریافت کرده‌اند.

شبنم آذر در این گفت‌وگوی اختصاصی به دویچه وله گفت که این شاعر سرشناس ایران در "تنهایی در آپارتمان خود در پاریس فوت کرده است." پس از آنکه اعضای خانواده اسلامپور چند روزی از وی بی‌خبر بودند و تلفن‌های مکرر آنها بی‌پاسخ مانده بود، با رجوع به آپارتمان اسلامپور با پیکر بی‌جان وی بر روی زمین مواجه می‌شوند.

سیمین، همسر پرویز اسلامپور نیز چند سال پیش درگذشت و لیلا تنها فرزند وی است.

به گفته خانم آذر به روال قانونی و متعارف جسد اسلامپور به پزشکی قانونی منتقل شده است تا دلیل مرگ وی روشن شود. به گفته شبنم آذر، پرویز اسلامپور بیماری خاصی نداشته است یا حداقل بستگانش از آن بی‌طلاع بوده‌اند. برای تعیین دلیل واقعی مرگ اسلامپور باید در انتظار نتایج معاینات پزشک قانونی ماند.

پرویز اسلامپور به گفته بستگانش فردی بسیار عزلت‌جو بوده و دارای رفت وآمد‌های گسترده نبوده است. به گفته شبنم آذر "به همین دلیل و بنا به اطلاعات اولیه پیکر بی‌جان وی سه روز پس از مرگ وی در آپارتمان" پیدا شده است.

اسلامپور پس از انقلاب ایران را ترک کرد و مدتی نیز در مرکز ملی و فرهنگی "ژرژ پمپیدو" در پاریس مشغول کار بود. وی چند سال پیش بازنشسته شد.

یکی از ویژگی‌های بارز شخصیتی اسلامپور گوشه‌نشینی وی عنوان می‌شود. او به عنوان یکی از پیشگامان شعر حجم در خارج کشور فعالیت هنری چندانی نداشته یا دست‌کم به انتشار اثری دست نزده است. تنها در نشریه ادبی و اینترنتی "دوات" مجموعه اشعاری از وی به چاپ رسیده است.

شبنم آذر می‌گوید که اسلامپور بارها مایل بوده که در نشست‌هایی نظرات و "حرف‌های ناگفته" خود را در باره ادبیات و کارهایش مطرح سازد اما دقیقا به خاطر روح ملتهب و ناآرامش از انجام آنها در آخرین روزها منصرف شده است.

اما پرویز اسلامپور دو دفتر درباره کارهای ادبی خود و ادبیات بطور کلی نگاشته که خانواده‌ی او امیدوار است امکان چاپ آن را بیابد.

همانند بسیاری از چهره‌های هنری ایران مرگ پرویز اسلامپور در تنهایی و به دور از سرزمین و دوستانش، فقدان وی را غم‌انگیزتر کرده است.

اسلامپور در یکی از شعرهایش می‌نویسد:

یک نقطه‌ی بزرگ روشن
همواره
قلبم را می‌فشارد
سال بهار که می‌رسد
چلچه‌ها به یاد می‌آیند
و من از یاد می‌روم
اینک که ماه
کلاغی‌ست با جیغش
بر سرم
و پلک‌های خیس و تقه‌ی در
که پاسخی ندارد
رمه‌ها که بیایند، مردانگی‌یم را
نزد سگ‌های سرما زده
به زمین می‌نهم و
دور می‌شوم

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی
منبع:
دویچه وله

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید