رفتن به محتوای اصلی

با سپاس از آتش،دیرنج مین

با سپاس از آتش،دیرنج مین
کیانوش توکلی

با سپاس از «آتش»،«دیرنج مین ائللی»،«حسین کلاهی» و...سعی کردند که بدور از جنگ حیدری _ نعمتی نظرات منظقی ارائه نمایند. در واقع مقاله محمد رضا لوایی بهانه ای است تا به یک بحث استراتژیک _ منطقه ای دامن بزنیم. از آنجا که تحولالت خاورمیانه سریع و شتابان است ، جایی برای بحث های حقیرانه شخصی نمی گذارد. اگر حتی لوایی را دشمن و سرسپرده هم بدانید ؛ لازم است منطق او را با منطق خود هدف بگیرید ... بگذریم .... آتاتورک و ترکیه با رضا شاه و ایران تفاوت های بسیاری داشت با این وجود هر دو در توسعه ، سازندگی ، ایجاد مراکز علمی و دستگاه قضایی مدرن و بر قراری امنیت بسیار کوشیدند ولی هیج کدامشان پدیده های داخلی نبودند. اتاتورک و رضا شاه تحت لوای ناسیونالیسم اقدامات مثبتی برای کشورشان انجام دادند با این وجود این دو چشم شان را بر موزائیک اتنیکی جامعه خود بستند و

آنان درکی از آینده جامعه اسلامی نداشتند و تنها با سرکوب دین داران ، ساختار غیر دینی در کشور را توسعه دادند وبا «کشف» حچاب اجباری ....راه برای حقوق برابر زن و مرد هموار کردند ولی عواقب این اجبار سازی پس از یکصد سال روشن شده است که طبق یک نظر سنجی در ترکیه 60 درصد زنان ترک ازادنه پوشش اسلامی را برمی گزینند. دوستی در اینجا بدرستی سئوال مهمی را طرح کرد:« فکر نمی کنی دین را هر چه بدست وبطرف افراطیون هول بدهی از هدف رسیدن به سکلاریسم دورتر می شوی ؟» این پرسش درستی است متاسفانه عقل از سر فعالان سیاسی ایرانی پریده نگاهی به تبلیغات روزانه انان بیاندازید که آگاهانه بجای حمله به افراطیون مذهبی حاکم بر ایران ، اصلاح طلبان و رفرمیست های دینی را هدف اصلی خود قرار داده اند و دوست دیگری نوشت:«بر خورد روشنفکران سکولار در این دو کشور خیلی متفاوت است یعنی بر خورد روشنفکر ایرانی از اسلام تماما به لحاظ تجربۀ بد تنفرآمیز و در رد نقش اسلام در هر عرصّ ممکن هست.ولی در ترکیه اینطوری نیست » برخی از این سکولارهای ایرانی با آتش زدن قران ،ساده انگارانه فکر می کنند با این کار بستر سکولاریسم فراهم تر می شود . مخالفین سکولار و چپ ایرانی در این 37 سال قربانیان بسیاری داده اند و رنج های زیادی را متحمل شدند ولی متاسفانه از نوک دماغشان هم جلوتر را نمی بینند. البته دین ستیزی سکولار های ایران قابل فهم است . کمک آنان در پرپایی انقلاب خرد ستیزانه 57 و جنایات بیشمار دین فروشان حاکم بر ایران ، آنان را به سوی اسلام ستیزی تهوع آوری کشاند . حال بر گردیم به موضوغ کودتا و اقدامات شبهه انقلاب اسلامی طرفداران اردوغان : هنوز اطلاعات قابل اعتمادی در باره نقشه کودتاچیان و دولت های پشتیبان ان در دست نیست .اولین کشوری که کودتا را محکوم کرد ایران و سپس قطر بود ، کشورهای غربی با کمی تاخیز «قابل فهم»، کودتا را محکوم کردند و بعید می نماید که امریکا و دیگر کشورهای غربی از وقوع کودتا بی اطلاع بوده باشند اما چند نکته در باره کودتا روش است :1_ کودتا ساختگی نبود 2-کودتا پدیده داخلی ترکیه بود و اگر پیروز می شد ، مورد حمایت غربی ها قرار می گرفت. 3_ ایران به چند دلیل از اردوغان حمایت می کرد اول اینکه شناختی از عبدالله گلن داشت که شیعه ستیزی او از شیعه ستیزی اردوغان برنده تر است و در نتیجه با پیروزی آنان ترکیه به غرب و سعودی ها نزدیک ترخواهد شد دوم اینکه پی برد که کودتا شکست خواهد خورد4_ حمایت احزاب ترک و کرد هم تردید به خود راه ندادند که در کنار اردوغان بایستند چرا که می دانستند با پیروزی کودتاچیان، انحلال آنان قطعی است.5_ مخالفت احزاب سکولار ، چپ و کرد ها به معنی حمایت از اقدامات کودتاگرانه و سرکوب گرانه دولت اردوغان نیست و بزدوی در برابر دولت او قرار خواهند گرفت.6_ کودتا و ضد کودتا موجب تغییراتی در سیاست ترکیه خواهد شد و صورت ادامه وضعیت اضطراری در ترکیه نظام سکولار ترکیه در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت ...در یک کلام جامعه سیاسی این کشور شکاف عمیقی برداشته است . در بخش ها بعد به سیاست و اقدامات درست و نادرست اردوغان اختصاص خواهد داشت.