""" شیوه و روش یک ملت در چگونگی تقابل با " ملالت و خستگی فکری / روحی " الهام بخش مسیر سرنوشت سازی است """ که آن ملت باید طی کند. این واقعیت را، هیچ جامعه شناس ساده لوح تحصیل کرده خارج، کالبد شکافی نکرده است، جامعه فارسی، تنها چیزی که کم نیاورده، تولید لشگری از شاعران بوده که برجستهترین نقش را فردوسی، به عهده گرفته است، شاهنامه، آن دریچه فرار انسان جامعه فارسی "" جامعه شاهنامه خوان "" از ملالت بوده تا به دنیای فانتزی فرار کنند، در حالیکه دیگر ملت ها، باید با واقعیتهای روز، کلنجار میرفتند، به همین سبب، جامعه فارسی، قادر به تشخیص جایگاه خود، در سطح بومی و جهانی نیست، بدون این خصلت جامعه فارسی، جامعه ایرانی به مشروطیت رسید چونکه دغدغههای فکری دوران قاجار و روشنفکران ترک، چیزی غیر از خیال پردازیهای شاعرانه کزائی جامعه شاهنامه خوان بود.
""" شیوه و روش یک ملت در
""" شیوه و روش یک ملت در
ناشناس