آقای حسین زاده گرامی،
"قومپرستی" بلای جان ماست و "نژاد"پرستی و "نژاد"ستیزی هم بلایی بزرگتر از آن.
در ایران ما هر کسی خود را به گونهای که میخواهد تعریف میکند و برای خود هویتی قائل است. حال این هویتها ساختگی باشند و یا واقعی، نیاز ما فراهم ساختن محیط و فرهنگی است که بتوانیم بدون کشمکش باهم زندگی کنیم.
در این میان کسانی به انسانهایی که از نظر فرهنگی، زبانی و... با آنها متفاوتند، توهین میکنند. آنها را پَست میدانند و خود را برتر از آنها.
به نظر من وظیفه هر انسانی است که با این فرهنگ مقابله کند. با وجود چنین فرهنگی نمیتوان باهم زیست. البته توهین را هم نمیتوان دقیقا تعریف کرد.
من هم مانند شما تقدس را نفی میکنم. برای من هیچ چیزی مقدس نیست و همه چیز را میتوان نقد کرد و به طنز گرفت، ولی این دلیل نمیشود که بگوییم چون چیزی برای ما مقدس نیست، پس هر کسی هرچه دلش خواست میتواند بگوید و بنویسد. آزادی بیان و قلم به معنی آزادی آزار دادن دیگران نیست.
وقتی زبانی "غیررسمی" اعلام میشود و مورد تبعیض قرار میگیرد، طبیعتا این یک امر سیاسی است و مردمی که به آن زبان حرف میزنند، از این مساله پرچمی سیاسی میسازند و به نظر من حق دارند. فکر میکنم که در مقابل هرگونه تبعیضی باید ایستاد.
مینویسید: "جامعه آزاد جامعه ایست که تحمل شنیعترین حرفها و پاسخ به آن را به دور از تهدید فیزیکی و ایجاد نفرت داشته باشد."
برخلاف شما من بر این باورم که جامعه آزاد جامعهایست که فارغ از حرفهای شنیع و به دور از تهدید فیزیکی و ایجاد نفرت باشد. و ما چنین جامعهای نداریم. در ایران ما، گفتن جک ترکی عادی است. در این جکها، ترکها انسانهایی هستند پستتر از دیگران، احمق و... آیا این ایجاد نفرت نیست؟ فاجعه هم در این است که به هنگام گفتن جک ترکی گفته میشود: منظور ما هموطنان ترکمان نیست! انگار با چنین حرفی از قبح تحقیر انسانهای "غیرهموطن" ما کاسته میشود. آیا واقعا نمیتوان همین جکها را بدون گفتن "یه ترکه" گفت تا همه بتوانیم به آن بخندیم؟
نوشتهاید: "در مورد توهین و اعتراض به توهین، مسئله بی معنی تر است."
پرسیدنی است که آیا شما میخواهید جامعهای داشته باشید که توهین در آن به امری عادی تبدیل شود؟ همین فرهنگ را جمهوری اسلامی هم رواج میدهد و در رسانههایش شاهدیم که همدیگر را "دیوث" خطاب میکنند. آیا واقعا شما خواهان رواج چنین فرهنگی هستید؟