تصورش را بکنید به یکی گفته
ناشناس
تصورش را بکنید به یکی گفته اند شعری از شاعر فارسی زبان، بر روی سر در سازمان ملل نوشته شده، فرد جامعه شاهنامه خوان به آمریکا میرود و هر چه دنبال آن شعر بر سر در سازمان ملل میگردد آن را پیدا نمیکند. به یکی گفته اند تو آریائی هستی، به آلمان میرود و این شخص را نه تنها به عنوان آریائی قبول نمیکنند بلکه همردیف بنگلادشیها و آفریقائیها جا میگیرد میبینینید مشکل کجاست ؟ """ دنیای واقعی خارجی، در تضاد کامل، با هویت متوهم فرد جامعه شاهنامه خوان """ دنیای متوهم این فرد را، ویران میکند، مشکل هویت نیست، مشکل هویت ساختگی کزائی دروغین است که فرد را وارد دنیای """ از انزوا تا انقراض "" میکند.