رفتن به محتوای اصلی

جنبش سبز؛ جنبش رو به افول یا تازه جان گرفته

جنبش سبز؛ جنبش رو به افول یا تازه جان گرفته
تفسیر از:
دکتر کامران محسنی

دو سال پیش در پی فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی به حضور مردم در خیابان در روز ۲۵ بهمن، برای اعلام حمایت از مردم مصر و تونس و آنچه که بهار عربی نام گرفت، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی سرانجام حکم به حبس خانگی رهبران جنبش سبز داد.

از تظاهرات روز ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۹ که در جریان آن محمد مختاری و صانع ژاله دو تن از معترضان جان باختند، به عنوان نقطه عطفی در فرآیند تحولات پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ یاد شده است.

به نظر می رسد این روز به دو دلیل در تقویم جنبش سبز از اهمیت بسیاری برخوردار شده است: دلیل اول آن است که در تظاهرات روز ۲۵ بهمن، شخص رهبر جمهوری اسلامی و کلیت نظام اسلامی به شکلی کم سابقه و صریح در شعارها مورد حمله قرار گرفتند.

دومین سالگرد حبس خانگی رهبران جنبش سبز در سکوت فرا رسید و سپری شد. اما این سکوت که حتی با اقدام نیروهای امنیتی در احضار و بازداشت چند ساعته فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی تلنگری نخورد، به چه معناست؟ آیا آن چنان که رهبران جمهوری اسلامی می گویند "فتنه ۸۸" به تمامی پایان یافته، یا جنبش سبز به آتشی زیر خاکستر می ماند که با وزیدن نسیمی دوباره شعله ور خواهد شد؟

تظاهرکنندگان با الهام از سرنگونی زین العابدین بن علی رییس جمهوری تونس، در شعارهای خود خواستار تحقق رویدادی مشابه در ایران بودند و درکی متفاوت با حاکمیت از ماهیت بهار عربی را به نمایش گذاشتند و آن را همچون "بیداری اسلامی" ندیدند.

دلیل دوم آن است که در این روز، سرانجام حاکمیت از مرزی که زمانی عبور از آن مخاطره آفرین تصور می شد گذشت و رهبران جنبش سبز را بازداشت کرد.

تظاهرات ۲۵ بهمن، در عین حال نقطه پایانی بر زنجیره ای از حضور و نمودهای گسترده خیابانی جنبش سبز بود که از ۲۳ خرداد ماه، فردای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ آغاز شده بود.

به رغم چند تجمع نه چندان گسترده خیابانی در دو سال گذشته که عمدتا با فراخوان گروه هایی مثل شورای هماهنگی راه سبز امید برگزار شده و در آنها شمار نیروهای انتظامی و امنیتی حتی بیش از هر چیز دیگر چشمگیر بود، به نظر می رسد مساله حضور خیابانی جنبش سبز اکنون به کلی به حاشیه رفته و دیگر کسی به آن نمی اندیشد.

سال گذشته، در اولین سالگرد بازداشت خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، طیفی متنوع از کسانی که زیر چتر مشترکی به نام جنبش سبز گرد هم آمده بودند، درگیر بحث هایی نسبتا پرشور درباره نوع و نحوه واکنش به تداوم این بازداشت ها بودند، اما امسال دومین سالگرد حبس خانگی رهبران جنبش سبز در سکوت فرا رسید و سپری شد.

اما این سکوت که حتی با اقدام نیروهای امنیتی در احضار و بازداشت چند ساعته فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی تلنگری نخورد، به چه معناست؟ آیا آن چنان که رهبران جمهوری اسلامی می گویند "فتنه ۸۸" به تمامی پایان یافته، یا جنبش سبز به آتشی زیر خاکستر می ماند که با وزیدن نسیمی دوباره شعله ور خواهد شد؟

اعتراض هایی که در سال ۱۳۸۸ در واکنش به تقلب در انتخابات و با شعار "رای مرا پس بده" آغاز شده بود، از جمله به دلیل، پاسخ حاکمیت و نحوه مواجهه با معترضان، مسیری دیگر یافت و شعارهایش از عمق و گستره بیشتری برخوردار شد.

همزمان با گسترده تر شدن مطالبات و تداوم اعتراضات، نه تنها مهدی کروبی و میرحسین موسوی از قالب دو نامزد ریاست جمهوری فراتر رفتند، بلکه طیف نیروهایی سیاسی و اجتماعی جذب شده به این حرکت اعتراضی که دیگر نام جنبش سبز گرفته بود هم آشکارا متنوع تر شد.

این تنوع، که حتی شامل بخش عمده ای از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز شد، رنگین کمانی از معترضان را پدید آورد که دامنه اش از هواداران حفظ جمهوری اسلامی از طریق انجام برخی اصلاحات تا خواستاران سرنگونی جمهوری اسلامی گسترده بود.

این وضعیت طبیعتا بر ماهیت جنبش سبز، مطالباتش و نیز نوع و چگونگی اقدامات آینده اش تاثیراتی تعیین کننده برجای گذاشت.

در ایران، نیروهایی که در دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمد خاتمی، استخوان بندی اصلاح طلبان جمهوری اسلامی را شکل داده بودند، در عمل جنبش سبز را نیز از آن خویش و برآمده از جنبش اصلاح طلبی می دانستند و در عمل نیز نقش اصلی را در سخنگویی جنبش سبز بر عهده گرفتند.

اما رویکرد اصلاح طلبان نسبت به جنبش سبز به این صورت ادامه نیافت. در پی افزایش فشارها، تداوم بازداشت سران جنبش سبز و فعالان سیاسی و مطبوعاتی، و از جمله همزمان با نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم و به ویژه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان، جنبش سبز را از زوایایی تازه مورد بررسی قرار دادند.

گذشته از شماری از فعالان سیاسی زندانی که همچنان بر اصولی تاکید می کنند که در چارچوب جنبش سبز مطرح شده بود، چهره های شاخصی در میان اصلاح طلبان که از موقعیت نظریه پردازی برخوردارند از ضرورت بازگشت از جنبش سبز به دوران اصلاحات و مرزبندی با طیف های تندرو در جنبش سبز سخن گفتند.

"جریان حاکم در جمهوری اسلامی حتی برای اصلاح طلبانی که بی تمایل نیستند بار دیگر حضور در قدرت را تجربه کنند، اعلام برائت از جنبش سبز و رهبرانش را پیش شرط هر اقدام دانسته و اعلام رسمی و علنی "خروج از جنبش سبز" را گام اول برای "حضور مجدد در حاکمیت" دانسته بی آنکه به آنان اساسا تضمینی برای این بازگشت دهد و یا حداقل شرایط رقابت را برای آنان فراهم سازد."

درواقع، اصلاح طلبان جمهوری اسلامی که در حرکتی نمادین شال رهبری نیروهای تحول طلب داخل کشور را با دستان محمد خاتمی بر گردن میرحسین موسوی انداخته بودند، اکنون از ضرورت بازپس گیری این شال و گردآمدن پیرامون محمد خاتمی و یا حتی اکبر هاشمی رفسنجانی سخن می گویند.

جواز بازگشت به حاکمیت

این تجدید نظر باعث شده تا گروهی که از امکانات به مراتب بیشتری در بازتاب دیدگاه ها و مطالبات جنبش سبز برخوردار بود، عملا توجه و توان خود را صرف موضوعات و مسایلی کند که نزدیکی چندانی با اهداف و مطالبات مطرح شده جنبش سبز ندارد.

نتیجه این وضعیت، دست کم در داخل ایران آن بوده که جنبش سبز کمرنگ تر و کم جلوه تر از همیشه به نظر برسد تا آنجا که پرسش در باره اینکه آیا اساسا چیزی از جنبش سبز به جا مانده یا نه، دیگر پرسشی ناموجه نمی نماید.

در سوی دیگر، طیف هایی در جنبش سبز که خواستار تغییران بنیادین بودند، هر چند هنوز نام سبز را حفظ کرده اند و از کلیت این جنبش دفاع می کنند، اما عملا یا از موقعیتی برای طرح فراگیر خواسته های خود برخوردار نیستند و یا اینکه آشکارا جنبش سبز را پدیده ای متعلق به گذشته می دانند و از ضرورت فرا رفتن از آن سخن می گویند.

همزمان با این تحولات درونی، در سویه دیگر نیز نشانی از تجدید نظر حاکمیت در قبال جنبش سبز و رهبرانش به چشم نمی خورد.

در دو سالی که از بازداشت رهبران جنبش سبز می گذرد، جزییات بیشتری از نحوه و چرایی بازداشت آنان منتشر شده است و مقامات امنیتی و نظامی به صراحت تاکید کرده اند که برخورد با میرحسین موسوی و مهدی کروبی با مسئولیت مستقیم آیت الله خامنه ای و زیر نظر شخص وی صورت گرفته و می گیرد.

همه تلاش ها، توصیه ها و رایزنی ها برای آزادی زندانیان سیاسی و در راس آنان آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد تا کنون به دلیل مخالفت شخص آیت الله خامنه ای بی نتیجه مانده اند.

جریان حاکم در جمهوری اسلامی حتی برای اصلاح طلبانی که بی تمایل نیستند بار دیگر حضور در قدرت را تجربه کنند، اعلام برائت از جنبش سبز و رهبرانش را پیش شرط هر اقدام دانسته و اعلام رسمی و علنی "خروج از جنبش سبز" را گام اول برای "حضور مجدد در حاکمیت" دانسته بی آنکه به آنان اساسا تضمینی برای این بازگشت دهد و یا حداقل شرایط رقابت را برای آنان فراهم سازد.

به این ترتیب، به نظر می رسد که دو سال پس از بازداشت خانگی آقایان موسوی و کروبی، سرنوشت جنبش سبز آن گونه که دست کم تا پیش از بازداشت آنان فهمیده شده بود، بیش از هر چیز دیگر به خود آنان گره خورده است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
منابع داخلی و خارجی
منبع:
خبرگزاری ها

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید