رفتن به محتوای اصلی

باور بفرمایید من آدم بسیار مهمی‌ هستم!

باور بفرمایید من آدم بسیار مهمی‌ هستم!

من مقاله مینویسم و اینجوری میخواهم به دیگران نیز بگویم من نیز هستم می‌خواهم به این ترتیب ابراز وجود کنم و خودی نشان بدهم،آخر من چه چیزی از کسانی‌ که مقاله مینیویسند کم دارم؟من نیز میتوانم با نوشتن مقاله مثل خیلی‌‌های دیگر اسمم را در شبکه‌های اجتماعی و وبسایتهای خبری مطرح کنم و به اصطلاح سری تو سرها در بیاورم.تازه برخی‌ از رسانه‌های سمعی و بصری هم ممکن است به خاطر مقالاتم از من مصاحبه هم بگیرند و خیلی‌ زود به یک چهره اندیشمند و روشنفکر در افکار عمومی‌ تبدیل بشوم. حتی ممکن است اگر کارم بگیره که حتما میگیره به عنوان یک مفسر سیاسی در شبکه‌های عمده خبری به کار تفسیر خبر و تولید اندیشه نیز مشغول به کار بشوم و از همه مهمتر اگر دوست دخترم مقاله مرا که با آن‌ عکس ..... در سایت ایران گلوبل منتشر شده ببیند خیلی‌ بیشتر مرا تحویل خواهد گرفت و بالاخره خواهد فهمید که من چه آدم مهمی بودم ولی‌ او نمی‌فهمید.خیلی‌ از آدمها هم دیدشان به من عوض خواهد شد.همچنین معلم انشای دوره دبیرستان‌ام که همیشه در درس انشا مرا بی‌خودی مردود میکرد با دیدن مقالات شاهکار من متوجه مهم بودن من خواهد شد.تنها کاری که باید بکنم این است که در اینترنت بگردم و مقالات خوبی‌ که قبلا توسط افراد مهم منتشر شده پیدا کنم و چند پاراگراف از آن‌ را با یک کلیک ساده کپی و پیست کنم و فوقش چند جمله هم خودم به آن‌ اضافه می‌کنم،آخر مقاله را هم با جمله انقلابی‌ و معروف “به امید ایرانی آزاد و آباد” به اتمام می‌رسانم.اگر کسی‌ هم بر فرض محال فهمید و مچ گیری کرد فوری اعلام می‌کنم که آن‌ شخص آدم مشکوکی است.اصلا زیاد هم حرف زد وصلش می‌کنم به سربازان گمنام علی‌ خامنه‌ای و مدعی میشوم طرف اطلاعاتی است و در راستای منافع رژیم کار می‌کند.

پاراگراف فوق میتواند توصیف کننده حداقل بخشی از پارامتر‌های شکل گیری و چگونگی‌ آغاز ایده یک سرقت ادبی‌ و انگیزه‌های آن‌ باشد و تقریبا با تفکرات مشابه اینچنینی شخص سارق ربایش نوشتجات دیگران و فرایند بزهکاری‌اش را آغاز می‌کند،فرایندی که نهایتاً-دیر یا زود-منجر به گیر افتادن سارق و رسوائی اخلاقی‌‌اش میشود.

در دهه‌های اخیر با گسترش حجم مقالات و نوشتجات در اینترنت و دسترسی آسان عموم بدانها،با معضلی به نام نسخه برداری و تقلب کاری در انواع و اشکال مختلف مواجه هستیم، تقلب و رونویسی از نوشته‌ها و آثار دیگران از گذشته‌های بسیار دور مسبوق به سابقه بوده است؛هرچند در عصر حاضر شدت و حدّت و مقیاس آن‌ قابل قیاس با اعصار ماقبل اینترنت و کامپیوتر نمیباشد اما از سوی دیگر تشخیص اینکه مقاله یا اثری مورد جعل یا کپی برداری غیر قانونی و یا غیر اخلاقی‌ قرار گرفته به مراتب به دلایل واضحی که در ادامه اشاره خواهم کرد بسیار آسانتر از قرون گذشته میباشد.

سرقت ادبی‌ چیست و چه کسی را بنا بر تعریف میتوان سارق نامید؟

معمولا به نسخه برداری و کپی برداری از نوشتجات دیگران،سرقت ادبی‌ اطلاق میشود.ویکیپیدیا در تعریف سرقت ادبی‌ چنین آورده است:”اختصاص نادرست و غیر قانونی‌ و ربودن و انتشار اثر و ایده،تفکرات و اظهارات دیگران و عرضه آن‌ به عنوان یک کار اورجینال و اختصاصی به نام خود”.

سرقت ادبی‌ انواع و اقسام مختلف دارد و در حوزه‌های مختلف هنری و علمی‌،ادبی‌ و دانشگاهی اتفاق می‌افتد اما آنچه مورد نظر این نوشتار میباشد سرقت ادبی‌ روزنامه نگاری و متنی میباشد.

در سرقت‌های معمولی‌ مانند سرقت از بانک یا مغازه یا منزل معمولا انگیزه بزهکار،احتیاج شدید برای بر آورده ساختن نیازهای خود میباشد که این نیازمندی نیز اکثرا  از فقر مالی‌،بیکاری و یا از اعتیاد به مواد مخدر و نیاز به تامین آن‌ نشات می‌گیرد. در سرقت ادبی‌ نیز مانند سرقت معمولی‌ انگیزه و هدف غائی بزهکار رفع نیازها و کمبود‌های خود به صورت عاجل و به شیوه به اصطلاح ناپلئونی میباشد.

سارق ادبی‌ عمد‌تا به علت فقر فرهنگی‌،سیاسی و کم سوادی شدیدی که از آن‌ رنج میبرد در حالی‌ که خود را عاجز و ناتوان از خلق آثار و نوشتجات مستقل  می‌یابد تلاش می‌کند تا راه صد ساله را یک شبه طی‌ کند و از همین رو مرتکب سرقت ادبی‌ میشود و با ربایش مقالات و نوشتجات نویسندگان مختلف و برش و تلفیق آن‌، مقاله و نوشتاری به نام خود مونتاژ و با تواضع و خشوع مثال زدنی‌! به خلق الله از همه جا بی‌خبر عرضه می‌دارد.شخص بزهکار-سارق ادبی‌- هر چند احتمال لو رفتن موضوع و نهایتا رسوائی ناشی‌ از آن‌ را به صورت درصد ناچیزی هم باشد در نظر می‌گیرد اما شوق ابراز وجود و شهوت مطرح شدن و مهم جلوه دادن خود معمولا چنان در او قوی‌هست که عواقب و رسوائی ناشی‌ از سرقت ادبی‌ را به جان میخرد.

برای تشخیص سرقت ادبی‌ و متنی کافیست قسمتی‌ از عبارتی را که بدان مشکوک هستید در یکی‌ از موتورهای جستجوگر مانند گوگل وارد کنید بدین ترتیب موتور جستجوگر همه وبسایت هایی که این عبارت در آنها به کار برده شده است را در نتایج خود به شما نمایش خواهد داد.برای تشخیص سرقت‌های علمی‌ بیش از ۱۲ نرم‌افزار در دانشگاه‌های آمریکا وجود دارند که به داده‌ها و تحقیقات علمی‌ مراکز معتبر دنیا دسترسی دارند و در ظرف کمتر از ۵ دقیقه به شکل تخصصی میزان و درصد سرقت علمی‌ را همراه با اسناد مشخص می‌کند.

 سرقت ادبی‌ زمانی‌ که افشا میشود در واقع آغاز مرحله دردناک رسوائی برای سارق است.سارق در این مرحله آن‌ نقاب تواضع و خشوع و روشنفکری از چهره بزه کرده‌اش برداشته شده و چهره عریان کریه و واقعی‌‌اش بر همگان نمودار میشود.در این مرحله سارقان ادبی‌ مانند مار گزیده گان در حالی‌ که از شدت درد رسوائی به خود میپیچند رفتار‌های متفاوت و بعضاً خطرناکی را میتوانند از خود نشان بدهند چرا که احساس میکنند دیگر “برای از دست دادن چیزی ندارند”.

جدیدترین مورد از سرقت ادبی‌ در سایت پر بازدید ایران گلوبال مشاهده گشته است. بدین نحو که ابتدا خواننده‌ای زیر یکی‌ از مقالات سارق ادبی‌ طی‌ کامنت کوتاهی سرقتی بودن مقاله را همراه با لینک مقاله اصلی‌ افشاً می‌کند؛اما سارق زیر بار نمی‌رود.طولی‌ نمیکشد که در کمتر از یک ساعت کامنت گذران دیگری مقالات دیگری را هم که قبلا توسط سارق ادبی‌ منتشر شده بود را جعلی و کپی برداری عنوان میکنند به نحوی که تعداد سرقتهای سارق به ۶ فقره افزایش پیدا می‌کند و کامنت گذاران یکصدا خواهان عذر خواهی‌ او میگردند اما سارق ادبی‌ به جای عذرخواهی،مأیوسانه و در کمال درماندگی به کامنت گذاران حمله ور میشود و نهایتاً جنجال و میزان درگیری‌های کامنتی به حدی می‌رسد که مدیر سایت ایران گلوبال به عنوان میانجی وارد میدان میشود و همگان را به صبر و بردباری و آرامش و آتش بس دعوت می‌کند.

چگونه “تب مقاله نویسی” را میتوان در میان مدعیان مبارزه با ج.ا علاج کرد؟

مبارزه با جمهوری اسلامی لزوما نیازمند داشتن تحصیلات عالیه و مقاله نویسی نیست چه بسا افراد زیادی که دارای تحصیلات دکترا و رتبه‌های پروفسوری هستند ولی‌ در زمره‌ حقوق بگیران و مداحان حکومت اسلامی قرار دارند و حتی همه دانش و اندوخته خود را در جهت توجیه جنایات و سرکوب گریهای جمهوری اسلامی به کار برده اند.برای مبارزه با جمهوری اسلامی حتما لازم نیست ما دکتر، مهندس و… باشیم بلکه  معتقدم داشتن انگیزه کافی‌ و قوی یکی‌ از مولفه‌های موثر در مبارزه علیه رژیم میباشد. مگر “ندا آقا سلطان” که در راه آزادی کشته شد،مقاله می‌نوشت؟مگر اکبر محمّدی، ولی‌ الله فیض مهدوی،امیر حشمت سران،میسم عبادی و ده‌ها و صدها هزارتن دیگر که در راه آزادی و مبارزه با جمهوری اسلامی جان نثاری کرده اند،دکتر،  پروفسور یا مقاله نویس بوده اند؟!

شادروان  ستار بهشتی‌ که مقاله می‌نوشت با وجود اینکه در بسیاری موارد در مقالات‌اش غلط‌های دستوری و ساختاری زبان فارسی وجود داشت ولی‌ هیچ وقت تلاش نکرد که مقالات دیگران را ربایش و به نام خود منتشر کند.هیچ کس هم بر او خرده نگرفت که چرا مقالاتش دارای اشکالاتی میباشد چرا که شادروان “تب مقاله نویسی” به مفهومی‌ که در نوشتار توصیف شد، نداشت.او به مبارزه می‌اندیشید،او تلاش داشت به هر نحوی فریاد بکشد،او برای  گویا نیوز یا بخش صفحه  ناظران بی‌ بی‌ سی‌ مطلب سفارشی نمی‌نوشت.ستار برای مردم و به سفارش مردم می‌نوشت و نهایتأ نیز جانش را در این راه برای ما مردم از دست داد.برای مردم مقاله ظاهرا پر غلط او بسی‌ قابل قبولتر از مقاله بی‌ غلط یا کم غلط اکبر گنجی و …میباشد.

اگر با غلط(دستوری) و پر خطا نیز مینیویسیم اما برای مردم و بخاطر مردم بنیویسیم، جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از آنکه از مقالات کم غلط گنجیها بترسد از مقالات پر غلط و فریاد گونه ستارها می‌ترسد چرا که ستارها میدانند چگونه بدون غلط و بدون لکنت زبان فریاد بر آورند: جمهوری اسلامی نابود باید گردد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
منبع:
iranglobal

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید