"علیرغم خواست بازیگران قدرت
ناشناس
"علیرغم خواست بازیگران قدرت سیاسی، در فرهنگ ملی مردمان خاورمیانه، تمایل جدایی طلب وجود نداشته و در تاریخ میهن این سرزمین ها شورشهای قومی و محلی جنبه ملى داشته اند. بدین معنی که غالباً تغییر حاکمیت ها بدین سبب انجام می پذیرفته که یکی از حاکمان جهت به دست گرفتن قدرت فاسد، در برابر حاکمیت مرکزی نالایق، قد راست میکرده است. به جرأت میتوان گفت تمامی آن شورش ها هرگز در اندیشه جداسازی نبوده اند، بلکه همواره هدف پیروزی بر قدرت مرکزی و رسیدن به قدرت را در تمامی سرزمین دنبال میکرده اند."
از زمانیکه کورش قدرت را از دست ماد گرفت کردها هرگز نتوانستند حکومت خود را دوباره برپا سازند. در طول تاریخ با قیام سلسلههای مختلف در فلات ایران اقوام مختلفی با سرنگونی دولت قبلی به قدرت رسیدند, تا حمله اعراب به ایران. از آنزمان کم و بیش این ترکان بوده اند که در ایران حکومت کرده اند. تنها دوره ایکه حکومت در دست ترکان ایرانی نبود از زمان رضا شاه شروع شده و بعد از سقوط محمد رضا شاه پهلوی با انقلاب ۵۷ به پایان رسید. با توجه به فرمایش نویسنده، آقای فرهنگ قاسمی میپذیرد که اگر کردها توانستند در ایران قدرت را برای هکمروایی در سرتاسر ایران، چه به وسیله جنگ و چه انقلاب بدست آورند مانعی ندارد. در طول تاریخ فارسها و ترکان با همدیگر همکاریها کرده و کردها را سرکوب کرده اند تا آنها نتوانند قدرت را به دست گیرند. آخرین نمونه آن یک سال بعد از انقلاب استکه کردها تقاضای خود مختاری یا حق تعیین سرنوشت میکنند و سرکوب میشوند. آقای قاسمی از یک طرف دم از دموکراسی، حقوق بشر میزند و از طرف دیگر قوانین سازمان ملل در مورد تمامیت عرضی کشورها برای سرکوب همان مردم. با تعریف و تعبیر ایشان تمام کشور هاییکه قبل از تاسیس سازمان ملل تعریف و تعیین حقوق بشر و دموکراسی به استقلال دست یافته اند غیر قانونی میباشند. فقط تعداد کشور هاییکه از ۱۹۰۰ میلادی استقلال یافته اند را بشمارید. در آخر از یک ملی گرا انتظار استفاده ابزاری از لغت امپریالیسم را نداشتم.