رفتن به محتوای اصلی

و اما میرسیم به واژه سکستان

و اما میرسیم به واژه سکستان
اسامه

و اما میرسیم به واژه سکستان یا سگستان یا سگزی یا سکا یا اسکیت:
اینکه کسی نسب اش به سکا ها یا سگزی ها یا اسکیت های اریایی مو بور و چشم ابی برسد هیچ ایرادی ندارد اینکه قومی (اذربایجانی) دارای هاپلو گروپ های پدری عربی ان هم 70 درصد به صورت ناقل باشد در عین اینکه هاپلو گروپ های مادری عربی بین انها بسیار کمتر وجود دارد باشد ایراد دارد چون چنین مردمی حاصل امیختگی جنسی مردان عرب با زنان غیر عرب (تورکی زبان مادری) هستند در بخش کامنت لینک زیر کاملا این موضوع را خود من اثبات کرده ام :

http://www.iranglobal.info/node/59400

اگر حرفی برای گفتن داری در گفتگو باز است
درباره سکا ها هم از اینکه پس از کوشش های بسیار در راه تورک کردنشان بالاخره دست از سر این قوم کشیدید و این به اصطلاح "انا تومریس" را هم قید اش را زدید بسیار خوشحالیم

اتفاقا لینکی که گذاشتی یک موضوع جالب تر هم داشت :

https://fa.wikipedia.org/wiki/توران_بلوچستان

بالاخره دست از واژه توران هم کشیدید :

https://en.wikipedia.org/wiki/Turan_(Baluchistan)

منابع جغرافیایی سده‌های ۳ و۴ق آگاهیهای بیشتری از وضعیت توران به دست داده‌اند. این دسته از منابع عموماً توران را ناحیه‌ای از سرزمین سند برشمرده‌اند و آنجا را ناحیه‌ای پرنعمت با چهارپایان بسیار وصف کرده‌اند که در آن انگور، انار و دیگر میوه‌های سردسیری فراوان به دست می‌آمده‌است و شهرهای قزدار، شوره (سوره)، کیزکانان (کیجکانان)، محالی (مجاک) و سیوی از شهرهای تابع آن ناحیه بوده‌اند. در میان جغرافی‌نویسان سده‌های ۳ و ۴ق، مقدسی آگاهیهای سودمندتری نسبت به دیگر نویسندگان این دوره دربارهٔ توران به دست می‌ده
به گزارش طبری عربها در ۲۳ق/۶۴۴م به فرماندهی حکَم بن عمرو تغلبی به روزگار خلافت عمر، مکران در همسایگی توران را به جنگ گشودند؛ اما به دستور عمر از آن سرزمین پیش‌تر نراندند؛ تا آنکه در اواخر سال ۳۸ و اوایل ۳۹ه. ق/۶۵۸م به هنگام خلافت علی، حارث بن مرهٔ عبدی داوطلبانه و با اجازه علی به همراه گروهی برای دستیابی به غنایم، در آن سوی مکران (توران) به تاخت و تاز پرداخت
به گفته بلاذری، به هنگام امارت زیاد بن ابیه (حک‍ ۴۵–۵۳ ق) به روزگار خلافت معاویه بن ابوسفیان، سنان بن سلمه پس از کشته شدن راشد بن عمرو جُدیدی در جنگ - که از جانب زیاد بن ابیه مأمور فتح بلاد سند بود - زمام کار را به دست گرفت و قُزدار (قصدار)، پایتخت توران را به صلح گشود؛ اما مردم آنجا پیمان شکستند. سپس زیاد بن ابیه، منذر بن جارود عبدی را به فتح دوبارهٔ آنجا گسیل داشت. منذر، قزدار را این بار به جنگ گشود و از مردم آنجا اسیرانی گرفت. ظاهراً این چیرگی عربها بر آنجا قطعی نبوده است؛ زیرا حجاج بن یوسف ثقفی والی عراق (حک‍ ۷۵–۹۵ق)، درصدد فتح دوبارهٔ آن سرزمین برآمد. او نخست سعید بن اسلم بن زُرعهٔ کلابی و سپس مُجّاعة بن سعر تمیمی را به همین منظور به حکومت مکران گمارد. سعید بن اسلم در این کار ناکام ماند؛ اما مجاعه در تهاجمات خود توانست قندابیل (از توابع ناحیهٔ توران) را بگشاید. سپس محمد بن قاسم پس از او فتح آن سرزمین را تکمیل کر
ابن حوقل مرکز توران را شهری به همین نام با قلعه‌ای در آن گزارش کرده که شخصی به نام ابوالقاسم بصری بر آن امارت داشته‌است. وی از قزدار جداگانه یاد کرده، و آن شهر را تحت فرمان شخصی به نام معتز (مُغیر) بن احمد دانسته‌است که در کیزکانان اقامت داشته، و خطبه به نام خلیفهٔ عباسی می‌خوانده‌است[۱] بنابر نوشته ابن حوقل، طوران در فاصله ۱۵ مرحله‌ای از منصوره، پایتخت استان سند اسلامی قرار گرفته است
اصطخری از قزدار (قصدار) به عنوان شهر مرکزی ناحیهٔ توران نام برده‌است، اما همچون ابن‌حوقل کیزکانان را اقامتگاه معتز (مغیر) بن احمد حاکم آن دیار دانسته‌اس
سمعانی از فقیهی اهل قصدار به نام ابومحمد جعفر بن الخطاب قصداری یاد کرده که در بلخ اقامت داشته، و به زهد و تقوا مشهور بوده است
یاقوت توران را از نواحی سند برشمرد

در انتهای قرن دهم، نویسنده کتاب حدودالعالم، هنوز نام طوران را می‌دانست. او شهر محالی (؟)، قسذان، قصدار، کیجکانان (شهر حاکم) و شوره را ذکر کرده و قسمتی از مردمش را مسلمان و قسمتی دیگر را کافر (گبرکان: زرتشتی یا پیروان مذاهب هندی) توصیف کرده است