رفتن به محتوای اصلی

درود

درود
کانال سیزده

درود
سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی فقط حکومت را از دست یک عده اولیگاریش به دست عده ای دیگر میدهد. یعنی همان تفکر دوشیدن ثروت ملت توسط عده ای کرواتی تحصیلکرده فرنگ ادامه خواهد یافت.
شما در ایران نیستی از مذهبی تا لامذهب و از با سواد تا بیسواد از معمولی تا اشرافزاده اکثریت مردم فقطربه فکر کلاهبرداری هستند.
ببینید کمکهای مردم به زلزله زده ها را دزدیده اند.
قدیم یک تفکر اخلاقی بود که حتا مثلا اگر زلزله می آمد دزدها و کلاهبردارها اگر به زلزله زده ها کمک نمی کردند لااقل مال آنها را نمیدزدیدند.
موضوع حکومت سکولار نیست.
ما مشکلاتمان از بی اخلاقی مردم ایران است.
اساس دین بر خایه مالی خداست و مردم چون به خدا دسترسی ندارند خایه نماینده خدا در زمین که ملایان مسلمان هستند را می مالند.
اساس دموکراسی بر خایه مالی مردم و گول زدن مردم است. مردمی که مشکل اخلاقی دارند دموکراسی را به گند خواهند کشید.

باید روی تغییر دین مردم کار کنند تا با جایگزین کردن یک دین اخلاقگرا مردم را بسوی درستکاریذو بهبود وضعیت جامعه سوق داد.

و "خواجه نصیر الدین" دانشمند یگانه‌ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت كه همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است: در بغداد هرروز بسیار خبرها می رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان كه همه از جانب مسلمانان بود. روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست كه جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می كنند با آنكه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند؟

من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم.

خواجه نصیر الدین فرمود: ای شیخ تو كوششها در دین مبین كرده ای و اصول اخلاق محمد كه سلام خدا بر او باد را می دانی . و همانا محمد و جانشینانش بسیار از اخلاق گفته اند و از بامداد كه مومن از خواب بر می خیزد تا هنگامی كه شبانگاه با بانویش همبستر می شود , راه بر او شناسانده شده است. اما چه سری است كه هیچ كدام از ایشان ذره‌ای بر اخلاق نیستند و بی اخلاق ترین مردمانند وآنكه اخلاق دارد نه از مسلمانی اش كه از وجدان بیدار او است. من بسیار سفرها كرده ام و از شرق تا غرب عالم و دینها و آیینها دیده‌ام.

از "غوتمه (بودا) "در خاورزمین تا "مانی ایرانی" در باختر زمین كه همانا پیروانشان چه نیكو می زیند و هرگز بر دشمنی و عداوت نیستند. آنها هرگز چون مسلمانان در اخلاقشان فرع و اصل نیست و تنها بنیان اخلاق را خودشناسی می دانند و معتقدند آنكه خود بشناسد وجدان خود را بیدار كرده و نیازی به جزئیات اخلاقی همچون مسلمانان ندارد .اما عیب اخلاق مسلمانی چیست ای شیخ؟
در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان " اما " و " اگر " دارد.

تو را می گویند :
دروغ نگو ... اما دروغ به دشمنان اسلام را باكی نیست .غیبت مكن ... اما غیبت انسان بدكار را باكی نیست
قتل مكن ... اما قتل نامسلمان را باكی نیست .تجاوز مكن ... اما تجاوز به نامسلمان را باكی نیست.

و این " اماها " مسلمانان را گمراه كرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابكار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند. و راز نابخردی و پستی مسلمانان در همین است ای شیخ كسلان ....