آقای قندچی
به مانند همیشه در رابطه با مسائل ایران قدری تند روی فرموده اید! اینکه شما انقلابی نیستیدو اساسا با هرگونه دگرگونی از یسو مردم بجان آمده و دادن شعار علیه حاکمان دزد و فاسد مخالف می باشید , این را در نوشته های خود بکرات اثبات نموده اید. تصور نگارنده براین است که شما با چنین دستوالعمل هایی « قائم » به وظیفه ای می باشید. همچنین نوشتن نسخه « عدم خشونت » برای 16 میلیون حاشیه نشین و 10 میلیون مردمی که در فقر مطلق زندگی می کنند و یا کودکان زباله گرد و خیابانی که روزانه مورد تعرض جنسی مافیای حاکمیت قرار می گیرند, فی سبیل الله نیست. به همین میزان نیز « لنگ و لگد» زدن به عناصر سرنگونی طلب نیز فی سبیل الله نیست.
من نمی خواهم شما را خدای ناکرده متهم به داشتن تمایلات برای دیکتاتوری ولی فقیه نمایم, اما داده های شما و بویژه فاکت هایی که از سایت های وابسته به اطلاعات رژیم آورده اید ,
ای کاش قدری هم از درد و زنج محرومان و وضعیت اسفبار زندگانی 80 میلیون مردم می نوشتید و به مردم بجان آمده راه حل برون رفتن از این بحران ها را می دادید. سرانجام اینکه چه باید با این دیکتاتوری کرد.؟
طیف شما و شمایان تمامی راه های « استحاله » را در نوردیده اید که متاسفانه با شکست های فرسنگی و سنگینی روبرو گردیده است. بر قتل عام مبارزین چشم پوشیدید و لب باز نکردید؟ اگر کردیه اید , لطف کرده و آدرس آن را به ما « خشونت طلبان» نیز بدهید؟ چند مطلب و گزارش از قتل عام زندانیان سیاسی , شکنجه و مثله مثله کردن دگراندیشان نوشته اید؟ و یا از بحران های حاد معیشتی و زندگی هموطنان ما در کردستان , ایلام , لرستان و یا دزدی ها و فساد آخوندی و غارت اموال ملی چه نوشته اید؟
واقعیت این است که ما ایرانیان سه راه حل بیشتر نداریم , حفظ دیکتاتوری خامنه ای , دگرگونی بنیادین که در منطق خود انقلاب و صد البنه خشونت را بهمراه دارد و سوم تن دادن به نیروی خارجی برای برون رفتن از بحران. براستی اگر شما در صف دوم این سه راه حل نیستید , ممنون خواهم شد که موضع شما را در رابطه با راه حل اول و سوم نیز بدانم.