۱-محرومیت مطلق موسوی و رهنورد از هرگونه ملاقات و تماس تلفنی، از آغاز سال جدید ۲-نامه مادر غلامرضا خسروی به احمد شهید و بان کیمون ۳-سعید متینپور، چهارمین بهار در زندان محروم از حقوق ۴-خودزنی یک زندانی در اعتراض به شرایط قرون وسطایی... ********************************************************************* ۱-محرومیت مطلق موسوی و رهنورد از هرگونه ملاقات و تماس تلفنی، از آغاز سال جدید ۲-نامه مادر غلامرضا خسروی به احمد شهید و بان کیمون ۳-سعید متینپور، چهارمین بهار در زندان محروم از حقوق ۴-خودزنی یک زندانی در اعتراض به شرایط قرون وسطایی ۵-پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان کارون ۶-فشار بر سید ضیاء نبوی برای تکذیب نامهاش درباره محمدعلی عموری ******************************************************************** محرومیت مطلق موسوی و رهنورد از هرگونه ملاقات و تماس تلفنی، از آغاز سال جدید میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از روز اول فروردین و پس از دیدار نوروزی با دختران، هیچ دیداری با هیچ یک از اعضای خانواده نداشته و حتی از تماس تلفنی هم محروم بودهاند. ماموران امنیتی نه تنها از دیدار یا تماس تلفنی دختران موسوی و رهنورد با پدر و مادرشان جلوگیری کردهاند، بلکه اجازه دیدار رهنورد با مادر خود را نیز ندادهاند. بدین ترتیب تمام روزهایی که از سال جدید میگذرد، برای میرحسین و رهنورد در سکوت و حصر مطلق خانگی و انزوا و محرومیت کامل از هرگونه ارتباط با بیرون سپری شده است. دختران موسوی آخرین بار در روز ۳۰ اسفند توانستند با پدر و مادر خود ملاقات داشته باشند؛ ملاقاتی که در فضای امنیتی و با حضور ماموران در ساختمان مجاور محل سکونت موسوی و رهنورد صورت گرفت. این سومین نوروزی است که موسوی و رهنورد و کروبی در حصر خانگی میگذرانند. اما حاکمیت نه به محاکمه علنی و عادلانه رهبران جنبش سبز تن داده، نه حاضر شده حق قانونی و شرعی آنها برای آزادی از حبس خانگی غیرقانونی را بپذیرد و نه حتی ابتداییترین الزامات حقوقی و بدیهیترین حقوق یک زندانی را درباره آنها مراعات میکند. *** نامه مادر غلامرضا خسروی به احمد شهید و بان کیمون بیگم یادی مادر زندانی سیاسی غلامرضا خسروی سوادجانی در دو نامه جداگانه خطاب به بان کیمون دبیر کل سازمان ملل و احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران ضمن تشکر از تلاشهای ایشان، اقدامات صورت گرفته را تا کنون بیثمر دانسته است. در بخشی از نامه مادر این زندانی سیاسی به احمد شهید آمده است: "الان بیش از ۵ سال از زندانیش میگذرد واگر حکم قبلیاش را درنظر بگیریم، او نزدیک به آزادی است. به او نه ملاقات حضوری ونه مرخصی میدهند." متن اصلی دو نامه بیگم یادی را در زیر مشاهده میکنید. نامه بیگم یادی مادر غلامرضا خسروی به آقای احمد شهید: به نام خدا آقای احمد شهید، با سلام و عرض ادب و احترام من خانم بیگم یادی؛ ۷۰ ساله؛ مادرغلامرضا خسروی سوادجانی زندانی سیاسی محکوم به اعدام درزندان اوین؛ میباشم. مادری رنج کشیده که به خاطر ظلمی که به پسرم میشود، بسیار در رنج و عذاب میباشم. قسمتی از گزارش شما را خواندم و ازاینکه درمورد غلامرضا، گزارش درستی دادهاید و پیگیر حل مشکل او هستید، بسیار سپاسگزارم؛ ولی تاکنون تمام این تلاشها به نتیجهای نرسیده وهنوز مسئولان، حکم ناعادلانه و ظالمانهٔ اعدام برای غلامرضا را باطل نکردهاند. مسئولان اصلا به فکر من و خانوادهٔ او نیستند وآنها برای ما هیچ ارزش و اهمیتی هم قائل نیستند ومن بسیار درنگرانی هستم. همانطور که درگزارش آوردهاید، آیا حکم کسی که به یک شبکه تلویزیونی کمک مالی ناچیز داده، اعدام است؟ آیا کسی که به ۶ سال زندان محکوم شده، باید حکمش را به اعدام تبدیل کنند؟ الان بیش از ۵ سال از زندانیش میگذرد واگر حکم قبلیاش را درنظر بگیریم، او نزدیک به آزادی است. به او نه ملاقات حضوری و نه مرخصی میدهند. از شما و از همه کسانی که انسانها برایشان قابل ارزش هستند، تقاضا دارم که غلامرضا را به من و خانوادهاش بازگردانید. یقین داشته باشید اگر جسمی سالم داشتم، خودم خیلی دنبال کار غلامرضا میرفتم، ولی مریضم و سالخورده ودرشهرستان اصفهان زندگی میکنم. بیگم یادی - فروردین ۱۳۹۲ نامه بیگم یادی مادر غلامرضا خسروی به آقای بانکی مون: به نام خدا آقای بان کی مون، با سلام و احترام من خانم بیگم یادی؛ ۷۰ ساله؛ مادرغلامرضا خسروی سوادجانی زندانی سیاسی محکوم به اعدام درزندان اوین تهران؛ میباشم. از شما وگزارشگر شما آقای احمد شهید، بسبار تشکر میکنم. قسمتی از گزارش آقای احمد شهید را خواندم و از اینکه ایشان درمورد پسرم غلامرضا خسروی، گزارش درستی دادهاند، بسیار سپاسگزارم. به غلامرضا خیلی ظلم شده وبه خاطر کمک ناچیزمالی به شبکه تلویزیونی، ۴۰ ماه زندان انفرادی کشیده و به او حکم اعدام دادهاند که تایید هم شده ومسئولان ایران هم اصلا به فکر من و خانوادهاش نیستند وبرای آنها اصلا ما اهمیت و ارزشی نداریم. جان غلامرضا درخطر است وجان من هم به او بسته است، از شما تقاضا میکنم که غلامرضا را به من و خانوادهاش برگردانید. او همسر و یک پسر ۱۶ ساله هم دارد. بیگم یادی - فروردین *** سعید متینپور، چهارمین بهار در زندان محروم از حقوق سعید متینپور، نویسنده و روزنامه نگار زنجانی در چهارمین بهار خود در بند ۳۵۰ زندان اوین از حداقل حقوق یک زندانی محروم است. ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید متینپور به اتهام ارتباط با بیگانگان و تبلیغ علیه نظام به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده است، وی از بیستم تیرماه سال ۸۸ تاکنون در زندان اوین نگهداری میشود و از حق مرخصی نیز محروم بوده است. این زندانی سیاسی در طی ماههای اخیر از درد در ستوان فقرات رنج میبرد و گرفتار سردردهای شدیدی نیز شده است، درخواستهای مکرر این زندانی برای اعزام به بیمارستان تاکنون بینتیجه مانده است. سعید متینپور، چهارم خرداد ۱۳۸۶ در زنجان بازداشت و پس از تحمل ۲۷۸ روز بازداشت موقت٬ در هشتم اسفند ۸۷ به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود. این روزنامهنگار طی جلسهای غیر علنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به اتهام ارتباط با بیگانگان به هفت سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس و در مجموع به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده بود. دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز آذر ماه ۸۷ حکم هشت سال زندان این فعال آذربایجانی را تایید کرد. متینپور فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران و عضو هیات تحریریه هفته نامههای «یارپاق»، «موج بیداری» و وبلاگ نویس و فعال مدنی است که به خاطر سفر به ترکیه و ارتباط با بیگانگان با این اتهامات روبرو شده است. *** خودزنی یک زندانی در اعتراض به شرایط قرون وسطایی بنابه گزارشات رسیده به «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» خود زنی یک زندانی به خاطر شرایط قرون وسطایی و غیر قابل تحمل حاکم بر زندان مرکزی بندر عباس. غروب روز جمعه ۱۰ فروردین ماه زندانی علی سلیمانی ۳۰ ساله، که ۲ سال است در بند ۱ زندان مرکزی بندرعباس زندانی است ،برای رهایی یافتن از شرایط ضد بشری و طاقت فرسا و عدم رسیدگی حقوقی به پرونده اش اقدام به خود زنی نمود. همبندیان این زندانی در حالی متوجه شدند که وی دچار خونریزی شدید بود و در آخرین لحظات حیاتش بسر می برد و بلافاصله با فریاد و اعتراض ،افسر نگهبان را وادار کردند که او را به بهداری زندان منتقل کند. شرایط و وضعیت در زندان مرکزی بندرعباس قرون وسطایی، ضد بشری و غیر قابل تحمل می باشد. به زندانیان طی روز فقط ۲ قرص کوچک نان داده می شود که حتی حداقل نیازهای جسمی آنها را تامین نمی کند.آب نوشیدنی زندان کدر، بد بو و غیر قابل نوشیدن بوده و این مسئله باعث شده است که اکثر زندانیان دچار بیماریهای گوارشی ، کلیوی و سایر بیماریها شوند.هر بطری آب معدنی در فروشگاه زندان به قیمت ۱۰۰۰ تومان به زندانیان فروخته می شود. *** پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان کارون دیروز شنبه ، شش زندانی سیاسی زندان کارون اهواز که در روزهای پایانی سال ۹۱ دست به اعتصاب غذا زده بودند؛ به اعتصاب خود پایان دادند. با وخيم شدن حال هادي راشدي و مختار البوشوكه و درخواست خانواده ها و زندانيان در زندان كارون. ٦ جوان عرب بعد از ٢٨ روز اعتصاب غذای خود را روز شنبه پایان دادند. پنج زندانی سیاسی عرب محکوم به اعدام به نامهای هاشم شعبانینژاد، هادی راشدی، محمد علی عمورینژاد، جابر و مختار آلبوشوکه به همراه رحمان عساکره محکوم به ۲۰ سال حبس از دوازدهم اسفند در اعتراض به تائید حکمشان در دیوان عالی کشور دست به اعتصاب غذا زده بودند. هاشم شعبانینژاد، شاعر، وبلاگنویس، دبیر ادبیات عرب و دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه چمران اهواز، هادی راشدی، دبیر شیمی و فوق لیسانس شیمی کاربردی، محمد علی عمورینژاد، فعال دانشجویی و عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان و وبلاگنویس، به همراه دو برادر دیگر به نامهای جابر و مختار آلبوشوکه در تاریخ ۱۷ تیرماه گذشته به اتهام محاربه با خدا و مفسد فی الارض و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شدند و پس از آن این حکم مجدداً به تایید رسید. قابل ذکر است که هفته گذشته، عفو بینالملل نیز با صدور بیانیه ای از مقامهای جمهوری اسلامی ایران خواسته بود که حکم اعدام محمدعلی عموری، هادی راشدی، هاشم شعبانینژاد، و دو برادر به نامهای جابر و مختار آلبوشوکه را لغو کرده، محاکمهای با استانداردهای بینالمللی برای آنان برگزار کند *** فشار بر سید ضیاء نبوی برای تکذیب نامهاش درباره محمدعلی عموری سید ضیاء نبوی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر اهواز، تحت فشار قرار گرفته است که نوشته خود درباره محمدعلی عموری، یکی از فعالان مدنی محکوم به اعدام در اهواز، را تکذیب کند. پس از انتقال ضیا نبوی از زندان کارون اهواز توسط ماموران اداره اطلاعات این شهر، و پس از مدتی بی خبری از دلایل این انتقال، اکنون مشخص شده که یکی از دلایل این برخورد، تحت فشار قرار دادن وی برای تکذیب آخرین نوشته اش درباره یکی از فعالان فرهنگی عرب به نام محمدعلی عموری است. بر اساس این گزارش، در این مدت به نبوی گفته شده که عموری تروریست است و وی باید با تکذیب نوشته خود درباره این فعال مدنی که محکوم به اعدام شده است، تروریست بودن او را مورد تایید قرار دهد. در این رابطه عموری هم مدتی به اداره اطلاعات این شهر برده شده و با اعمال فشارهای سنگین، از او نیز خواسته اند که توصیفات ضیا نبوی درباره خود را تکذیب کند. این درحالی است که نه نبوی و نه عموری، هیچ کدام خواسته ماموران اطلاعاتی را برآورده نکرده اند و ضیا همچنان از نوشته خود دفاع می کند. ضیا نبوی از ۱۵ اسفندماه گذشته از زندان کارون اهواز به دادسرای انقلاب این شهر و سپس اداره اطلاعات منتقل شده است. وی پیش از این در نوشته ای که با عنوان “روایت یک زندانی تبعیدی، از یک محکوم به مرگ: اعدام، سیلی نیست که فرصت جبران داشته باشد” در کلمه منتشر شد، درباره محمدعلی عموری، پس از شرحی مثبت از شخصیت معتدل وی نوشته بود: “محمدعلی می گه هرگز مرتکب عمل خشونت آمیزی نشده و تقریبا همه اونچه به عنوان فعالیت های این گروه قلمداد می شه زمانی رخ داده که او در عراق بوده و به جرم ورود غیر قانونی سه سال در زندان های اون کشور حبس می کشیده. او می گه دستگاه امنیتی و قضایی داره از ربط دادن بی مورد ارتباط های دوستانه با یکسری خشونت ورزی های خودسرانه دوستانش و همینطور فعالیت هایی در فضای مجازی، گروهی مسلح و تجزیه طلب می سازه که وجود خارجی نداره.” این زندانی سیاسی در ادامه نوشته بود: “البته من خوب می دونم که تا اینجا یکسویه به قضایا نگاه کردم و به علت نداشتن اطلاعات کافی، صلاحیت لازم برای اظهار نظر دقیق رو ندارم اما خب هر وقت تجربه مواجه شدن خودم با دستگاه قضایی به ذهنم می آد، این احتمال به شدت در ذهنم تقویت می شه که ممکنه در مورد این پرونده هم اجحاف بزرگی صورت بگیره! اصلا حتی اگه همه اونچه نهادهای امنیتی می گن درست باشه بازهم حق محمدعلی اعدام نیست! مجازات اعدام شاید در مورد یک قاتل جای بحث و گفت و گو داشته باشه اما در موارد دیگه اصلا قابل توجیه نیست! آخه وقتی کسی رو محکوم به اعدام می کنیم پیشاپیش پذیرفتیم که هیچ جزیی از وجود او شایستگی و استحقاق زنده بودن رو نداره و این قضاوت بسیار سخت و سنگینیه! اصلا بر فرض که رفتار سیاسی محمدعلی اشتباه بود و او مرتکب خطاهای بزرگی هم شده باشه، مسئله اینجاست که چرا می بایست دیگر وجوه شخصیتی و وجودی او که اتفاقا تحسین برانگیز هست هم مجازات و اعدام بشه؟! آیا این وضعیت منصفانه است؟” همچنین عموری نیز در نوشته ای که اسفندماه از وی منتشر شد، با ارائه شرحی از دیدگاه های مدنی اش نوشت: من خواستار صلح و گفت و گو بودم؛ به کدامین گناه باید کشته شوم؟ وی افزود: این نامه یک درخواست فوری از شما و همه کسانی است که برای شئونات انسانی اهمیت قایلاند، تا از همه راههایی که سودمند میدانید استفاده کنید و جان بیگناهان را نجات دهید و در برابر وقوع جنایتی بایستید که قرار است در حق کسانی مرتکب شوند که شعار انسانیت، صلح و آزادی سر میدهند و به عنوان یک اصل اساسی در زندگی اجتماعی وسیاسیشان به آن پایبنداند. وی در بخش دیگری از نامهٔ خود با عنوان «من به دنبال این پرسشم که چرا میخواهند مرا بکشند»، نوشت: «در ایران شش ماه را در سلولهای انفرادی اطلاعات اهواز تحت انواع شکنجههای جسمی و روحی به سر بردم. سپس مرا به زندان مرکزی کارون منتقل کردند و پس از دو سال در یک دادگاه فرمایشی و ناصالح به اعدام محکوم شدم. من از آن هنگام تاکنون به دنبال پاسخ این پرسش هستم که «چرا میخواهند مرا بکشند؟» ضیا نبوی، دانشجوی ستاره دار (محروم از تحصیل توسط دولت) و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل است که از ۲۵ خرداد ۸۸، بی وقفه در زندان به سر می برد. نبوی به ۱۰ سال حبس در تبعید محکوم شده است. محمد عموری نیز متولد ۱۳۵۶، وبلاگ نویس و فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی أصفهان و یکی از موسسان نشریه دانشجویی “التراث” است که در دانشگاه صنعتی اصفهان به عربی و فارسی منتشر می شد. وی همچنین دبیر دبیرستان های رامشیر و طبق آنچه که برخی رسانه ها ذکر کرده اند، از موسسان موسسه فرهنگی “الحوار” (به معنای ” گفت و گو”) است که گفته می شود نام آن الهام گرفته از سیاست های اصلاح طلبانه دولت خاتمی درباره گفت و گوی تمدن ها بود. او از فعالان دانشجویی است و پس از موج برخورد با این فعالان، در سال ۱۳۸۶ به عراق پناهنده شد. عموری از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد ولی دولت عراق او را به دلیل ورود غیر قانونی از مرز دستگیر کرد. وی در عراق به زندان محکوم شد که بعد از گذراندن سه سال حبس در زندان های عماره و بصره، علی رغم داشتن مدارک پناهندگی، به ماموران دولت ایران تحویل داده شد. دیوان عالی کشور در تاریخ ۲۰ دی امسال، حکم اعدام محمد علی عموری و چهار فعال دیگر اهوازی را به اتهام محاربه تایید کرد و اکنون آنها در خطر اعدام قرار دارند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید