مهمان پرست، تلويزيون رژيم ـ 23فروردين 92: فضای روابط، فضای کاملا تيره ایه. برای اين که اين فضای تيره از بين بره، بايد رفتار مقامات آمريکايی در جهتی باشه که ديگه دشمنيها رو می خواهند قطع کنند. دست برداشتن از دشمنی، دشمنی به معنای اين که تحريمهای جديدتری اعمال نشه رفتار خصمانه جديدی انجام نشه، رفتارهای قبلی به تدريج برطرف بشه، خوب مثلاً امروز يا ديروز خبری منتشر شد که منافقين که به تازگی از ليست گروههای تروريستی ايالات متحده آمريکا خارج شدند، حق فعاليت مستقيم در واشينگتن پيدا کردند که دفتر داشته باشند. خوب اين يک سيگنال مثبت نيست، يا اين که بعضی شرکتهای ايرانی مجدداً تحت تحريم قرار گرفتند و بعضی افراد شرکتهای وابسته به آنها يا فرض کنيد که در همين مذاکراتی که با کشورهای 5+1 داريم، سعی در نگه داشتن فضا در جهتی که فشارها در کنار مذاکره هم چنان برای آنها يک نتايج اميد بخشی رو داشته باشه، اين فضاها کارساز نيست، کارآمد نيست بايد اين فضا تغيير کنه... خبرگزاری سپاه پاسداران ـ 31فروردين92: مصاحبه با معاون امور بسيج و فرهنگ دفاعی (!)
معاون امور بسيج و فرهنگ دفاعی در گفتگو با فارس با بيان اهداف آمريکاييها از اجازه تأسيس دفتر مجاهدين در واشينگتن و حقارت آميز خواندن حضور برخی از مقامات ايالات متحده در مراسم افتتاح اين دفتر اظهار داشت: آمريکاييها با شکستهايی که در عرصه جدال ظالمانه و خصمانه عليه انقلاب اسلامی از ملت ايران متحمل شده اند، حافظه و تعادل رفتاری خود را از دست داده اند و برای فرار از تبعات سنگين آن به اقدامات انتحاری روی آورده اند. وی افزود: حذف نام مجاهدين از فهرست گروههای تروريستی در سپتامبر 2012 و سپس فراهم سازی زمينه های لازم برای تشکيل دفتر اين گروهک در مرکز ايالات متحده و فعاليت تروريستها در مجاورت کاخ سفيد، افتضاحی است که پس از افشای اقدام برخی مقامات کنگره آمريکا مبنی بر درخواست ترور هدفمند مقامات ايرانی و فرماندهان سپاه در سال گذشته، پرده از ادعاهای دروغين آمريکاييها و تهی بودن ژست دستگاه ديپلوماسی آنها در مبارزه با تروريسم برداشت... . و رسوايی اخير ميخ بزرگی بر تابوت دستگاه سياست خارجی اين کشور خواهد زد... رئيس ستاد تبليغاتی کشور اظهار داشت: اين از عبرتهای تاريخی است که از يک سو چگونه مدعيان مبارزه با امپرياليسم آمريکا در همسايگی کاخ سفيد دفتر داير می کنند و از سوی ديگر مدعيان مبارزه با تروريسم، تروريستهايی را که دستشان به خون بيش از شانزده هزار نفر آلوده است، با افتخار و تشريفات در مجاورت خود می پذيرند. وی خاطرنشان کرد: اين واقعيتی مضحک است که آمريکاييها در يک صحنه، مشتاقانه خواهان مذاکره با ايران می شوند و همزمان در صحنه ای متناقض به تروريستهای قاتل فرزندان ملت ايران پناه می دهند و برای فعاليت آنها دفتر تأسيس می کنند.
تلويزيون عربی رژيم -31فروردين 92: مسعود جزايری معاون رئيس ستاد نيروهای مسلح، شرکت مسئولان آمريکايی در افتتاح دفتر گروه تروريستی خلق در واشينگتن را محکوم نمود و آن را به مثابه يک عمل انتحاری در سياستشان در برابر کشورش محسوب نمود. جزايری افتتاح دفتر ”خلق“ را ذبح سياستهای کاخ سفيد و اثبات دروغ بودن ادعاهای آمريکا در مبارزه با تروريزم محسوب نموده و به خبرهای درز يافته از جانب بعضی از اعضای کنگره اشاره کرد که هدف واقعی خارج ساختن گروه خلق از ليست تروريستی، مسلح کردن آن جهت ترور علماء و رهبران ايران بوده است. جزايری دوگانگی آمريکا در تظاهر به مبارزه با تروريزم از يک سو و حمايت عملی آن از سوی ديگر را مورد انتقاد قرار داد. جزايری اشاره نمود اين افتضاح سياست آمريکا ميخ آخر را به تابوت سياست خارجی آمريکا کوبيد.
مجری: با بخش گفتگوی ويژه خدمتتان هستيم موضوع بحثمان را اختصاص داديم به ”چرايی حمايت آمريکا از مجاهدين خلق“ يا همان گروهک منافقين. با توجه به تأسيس دفتر اين گروهک در واشينگتن و اين که مدتی قبل از فهرست گروه های تروريستی هم خارج شد، سال گذشته هم اتحاديه اروپا چنين سياستی را در قبال گروهک منافقين اتخاذ کرد. برای بررسی اين در واقع رويداد در واقع دعوت کرديم از جناب آقای مهندس خدابنده عضو محترم ارشد سابق گروهک منافقين. آقای خدابنده سلام خيلی خوشامديد.
ابراهيم خدابنده: سلام عرض می کنم خدمت شما و بينندگان
مجری: آقای خدا بنده در خصوص حمايت آمريکا از گروهک منافقين، خوب در سه دهه گذشته اسناد و مدارک زيادی موجود هست. يک بار در فهرست گروه های تروريستی قرار می دهند مجدد خارج می کنن. اخيراً با توجه به اين که در واقع از اين فهرست خارج شده البته به ماهها قبل برمی گرده اين رويداد، تأسيس دفتر شون در واشينگتن جديد است در روزهای اخير است، آمريکا بر اساس چه راهبردی يا تاکتيکی داره اين حمايت رو انجام می ده؟
ابراهيم خدابنده: اول بايد اشاره بکنم به سابقه امر، در واقع در مقاطع مختلفی حرکاتی انجام شده از جمله وارد شدن نام سازمان مجاهدين خلق در ليست تروريستی وزارت خارجه آمريکا يا خارج شدنش يا بسته شدن دفتر سازمان در واشينگتن يا مجوز گرفتن اينها. تاآنجاکه من تجربه داشتم و خودم شاهد بودم در عمل چيزی رو نشون نمی ده و چيزی رو عوض نمی کنه و يعنی نمی شه به عنوان يک سرفصل برای عملکرد مجاهدين خلق به حساب آورد. ضمن اين که مثلاً از اين فهرست خارج شدن تأسيس دفتر نقطه عطفی تو حيات اين سازمان نيست. نه چون قبل از اين که وارد ليست تروريستی بشن و بعد که وارد شدن و بعد که خارج شدن، در واقع امر هيچ تغييری به وجود نيامد. اين دفتر هميشه در واشينگتن بوده، زمانی هم که اعلام شد که اين دفتر بسته شده، هم چنان به فعاليتهايش ادامه می داد و اين بستن دفاتر و بازگشايی دفاتر هم هيچ ربطی به خود آن سازمان نداره. در واقع يک نوع دهن کجی سياسی به ايران ميشه تلقی اش کرد.
مجری: با توجه به اين که طبق آمار و ارقام 16هزار نفر قربانی اقدامات تروريستی گروهک منافقين شدند و خود آمريکاييها رسماً اينها رو در فهرست گروههای تروريستی قرار دادن، الآن که خارج کردن اين پژواک اش، بازتاب اش توی افکار عمومی چی می تونه باشه. آيااين به مفهوم برخورد دو گانه با مقوله تروريسم و مبارزه با تروريسم؟
ابراهيم خدابنده: ببينيد سياست بين المللی خصوصاً سياست غرب بر اساس منافع روز تعيين ميشه يعنی در آن لحظه چه منافعی هست. ممکنه مثلاً کسی که در سوريه دست به سلاح ببره از نظر آنها مبارز آزادی طلب تلقی بشه، کسی که مثلاً در يک کشور عربی دست به سلاح ببره تروريست تلقی بشه، اين بسته به اين که منافع روزشون چی هست در خودشون. با فرقه رجوی هم بر اساس منافع روز و کنش و واکنش شون با ايران هست. زمانی که خود رجوی تلقی اش از اين که وارد ليست تروريستی آمريکا شد گفت، به خاطر اينه که آمريکا می خواهد آنزمان با دولت اصلاح طلب مراوداتی برقرار کنه و اين رو به عنوان يک ژست حسن نيت اعلام کرده که اين در واقع مذاکرات انجام بشه. الآن خوب ميشه گفتش که چون مذاکراتی در واقع در چشم انداز نيست و عملی نيست خوب از آنطرف قضيه رفته يعنی ماده ای نداره.
از زمانی که رجوی رفت به عراق و اين خيانت آشکار را انجام داد، چون بر اساس استاندارهای بين المللی تمام دنيا همکاری با دشمن خيانت محسوب ميشه، اين به خاطر بود که ديگه اصل قافيه رو باخته بود و رفت شايد با کمک خارجی و حمايت خارجی کاری بتونه انجام بده. بعد از سرنگونی صدام به دنبال آلترناتيو جايگزينی برای صدام بود. يعنی يک حمايت خارجی ديگه خصوصاً يک ابر قدرت که بتونه اهداف اش رو پيش ببره آن هم کسب قدرت در ايرانه. آن کشورهايی که پتانسيل چنين حمايتی رو داشتند مشخصاً آمريکا و اسراييل بودند. ببينيد سياست سازمان که به اصطلاح با يک ژست ضدامپرياليستی امثال من رو در سال 59، 58 جذب کرد، الآن در حد يک نيروهای ليبرال غربی هم حاضر نيست انتقاد به اسراييل بکنه در رابطه با مسأله فلسطين. خودش رو مدافع حقوق فلسطين جا می زد، يعنی مشخص می کنه که سياستش عرضه به عنوان يک نيروی مزدور هست. کما اين که يکسری مدارک و اطلاعات هم به دست آمد و انتشار پيدا کرد در آمريکا که فرقه رجوی در ترور دانشمندان اتمی با اسراييل همکاری داشته. اين ميتونه مثلاً دستمزد آن همکاريهای باشه، چون رجوی خيلی دلش می خواست از ليست خارج بشه يا دفتر علنی در واشينگتن داشته باشه. ديروز دفتر نمايندگی سازمان مجاهدين خلق در واشينگتن آمريکا گشايش يافت. سونا صمصامی نماينده شورای ملی مقاومت که سازمان مجاهدين مهمترين سازمان اين شورا می باشد، با توجه به شکست مذاکرات اتمی قدرتهای بزرگ با ايران در آلماتی قزاقستان گفت، وقت آن رسيده که همه تلاشها به سمت تغيير دموکراتيک رژيم ايران جهت گيری گردد. وی از آمريکا خواست در اين راه برای رسيدن به آزادی در کنار مردم ايران باشد.
آقای بنی صدر گشايش دفتر نمايندگی سازمان مجاهدين خلق در واشينگتن در آمريکا چه اهدافی را می تواند برای آمريکا در قبال ايران تأمين کند؟
بنی صدر: عرض کنم خدمت شما در جامعه شناسی وقتی صحبت از سازمانهای سياسی می شود از حزب ها، شخصيتها، صحبت از اين هم می شود که امتحان داده و امتحان نداده، اونی که امتحان داده يا امتحان داده زندگی پيدا کرده از اين امتحان، يا امتحان داده و مرگ پيدا کرده از اين امتحان، سازمان مجاهدين خلق به رهبری آقای رجوی سازمانی از نوع دوم است. يعنی از امتحان مرگ پيدا کرده مرگ سياسی، حالا خود نفس اين امر در واشينگتن دفتر می زند و از آمريکا استمداد می طلبد هم يعنی اصلاً از اين تجربه چه در اون مرگ سياسی پيدا کرده درس نگرفته و هم چنان می خواهد دستيار قدرت خارجی باشد. هم چنان که از زمان رفتن به عراق همين کار را کرده تا به امروز، خوب به چه کار آمريکا مياد؟
به کار وسيله ی فشار به اصطلاح جنگ پنهان ايذايی چنان که در همين پريروز يک خبری بود حاکی از اين که قطر و عربستان عناصری را به داخل ايران نفوذ ميدن برای عمليات تروريستی که اينها اعضای اين گروه هستند. حالا اين خبر راسته يا دروغ يک امره و اين که اين گروه چون در اين گونه استفاده ها ازش می شود، مدام موضوع اين گونه خبرها است يک مسأله ی ديگری است.
شما الآن به خصوص توجه بکنيد خوب با کی اتصال پيدا می کنند در اين کشورهای خارج... در آمريکا محافظه کاران جديد جنگ طلب ترين عناصر و گرايشهای دستگاه حاکمه آمريکا در اروپا هم همينجور اينها دنبال آدمهايی می روند که در واقع از تنگی مجال و، اينها را ميارن به نمايش می گذارند. که بله من آنم که مثلاً گينگريچ از من حمايت کرد. خوب آقا اين گينگريچ اصلاً جرثومه راستگرايی و افراط گری در تضييع حقوق ملتهاست.
ایمیل دریافتی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید