سایت سازمان مجاهدین خلق مینویسد: رفسنجانی در ديدار با اعضای ستادش: من خود می دانم نبايد می آمدم و در جلسات خصوصی هم گفتم که اينها را از هرکس بهتر می شناسم. … اين که شخصاً چه کردم بماند چون از آن حرف در می آيد. پس از ثبت نام تا نيمه شب بيدار ماندم و به شرايط که ما در داخل و بيرون کشور داريم و اين آدمهايی که بوق به دست دارند و البته تک تک آنها را با تفکرات و اميالشان می شناسم فکر کردم. نمی خواهم وارد فضای اظهارات و تبليغات آنها شوم اما نادانی انسان را اذيت می کند. اينها نمی فهمند دارند چه می کنند؟ حتی اگر دشمنی و رقابت هم داشته باشند عقل می گويد که بگذاريد بيايد و بعد رسوا کنيد. با اين کوه مشکلات هرکس که راضی به پذيرفتن مسئوليت باشد بايد ابتدا قصدش را پرسيد که با اين بودجه بدون منابع چگونه می خواهد ۲۵ درصد حقوق کارمندان را افزايش دهد؟ دولتی که بيش از ۵۰۰ هزار ميليارد تومان به بانکها و پيمانکاران بدهکار است را چگونه می خواهد اداره کند؟“ پولی نمانده و اگر هم باشد قابل انتقال به داخل نيست. پول های خارجی را خوشبينانه به چين داديم و آنها با دريافت هزينه ای آن را به يوآن تبديل کردند و بعد هم گفتند به جای پول کالا می دهيم و بعد از آن هم گفتند نه هر کالايی، بلکه آنچه خودمان تعيين می کنيم می دهيم. هند هم آمده نفت ما را با قيمتی خيلی ارزان می خرد اما حاضر نيست حتی روپيه بپردازد. در مجلس سنای آمريکا دو طرح خطرناک وجود دارد؛ منتظر انتخابات بودند که تکليف روشن شود و گويا از اين پس فعال می شوند. می خواهند سيستان و بلوچستان و و آذربايجان را تجزيه کنند. بعد هم قرار است اگر اسراييل به ايران حمله نظامی کرد به او کمک نظامی کنند. شايد جنگ روانی باشد اما به قول علما هر احتمالی برای انسان تکليف می آورد.
ایمیل دریافتی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید