رفتن به محتوای اصلی

چرا نمی توانیم ویا نمی خواهیم واقعیت ها را بپذیریم؟

چرا نمی توانیم ویا نمی خواهیم واقعیت ها را بپذیریم؟

 

برخورد های اخیر اپوزیسیون خارج از کشور علی الخصوص نیرو های چپ وشش جریان جمهوری خواه به فرا خوان آقای رضا پهلوی برای ایجاد یک اتحاد ملی فرا گیر جهت مبارزه متشکل با جمهوری اسلامی من را بعنوان کسی که یک جمهوری خواه هستم ومهمترین هدفم یاری رساندن به این فرا خوان و شکل گیری چنین اتحادی است! باردیگر باسوال بزرگ چرا ئی چنین برخورد های شتاب زده وفصل کننده مواجه ساخت .

سوال بزرکتر این که آیا امروز مسئله ای جدی تر و فوری تر از رفتن حکومت "جمهوری اسلامی" وجود دارد؟

بار ها از خود می پرسم چرابخش زیادی از اپوزیسیون خارج از کشور در تمامی این چهل سال قادر نشد قدمی در جهت حداقل یک اتحاد موردی در مبارزه با جمهوری اسلامی بر دارد ؟

چرا قادر نگردید بخش کوچکی از جامعه حتی هم نسلان خویش را هم فکر خود سازد ؟

چرا هرگز قادر نشد حتی به اندازه تعداد انگشتان دست خود موفق به جذب نیروهای جوان نسل بعد خود گردد؟" نسل چهارمی" ها که جای خود دارند.

چرا قادرنشد و نیست که از محدوده فکر ی خود عبور کند بر اساس واقعیت های اجتماعی ، که حاصل تغیر وتحول در ساختارفکری و عملی عصر و نسل جدید می باشد خودرا باز بینی و باز سازی کرده و تصمصم بگیرد؟

چرا قادر نیست؟ یا تلاش نمی کند واقعیت های اجتماعی را در یابد ؟واقعیت های که حاصل تغیر وسیع ابزارتولید، روابط تولیدی ،روابط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ،جابجائی اقشار وطبقات ،تغیرات سنی ،تغیر نسل ،تغیر در شیوه نگاه کردن به جهان معاصر ،تغیر در شیوه زندگی از رابطه بین دختر وپسر گرفته ،تا نوع پوشش ،ذائقه غذائی ،سرگرمی ، فانتزی های نسل جدیدی که ما نمی شناسیم ،تغیر در تفکر و نهایت تغیر در شیوه مبارزه و قضاوت!

چرا قادر نیست از محدوده فکری خود که لایه ضخیمی از باور های ایدولوژیک، گروهی بدور آن پیچیده شده عبور کند؟ پرده پندار بر درد! عریان و تمام قد در برابر واقعیت بیاستد و قبول کند آن چه را که جدا از تفکر و پیشداوری او در خارج از ذهن او جریان دارد.

سال ها تفکر و مبارزه درشکلی ثابت و کلاسیک در تمامی عرصه های نظری وعملی مانع از آن گردید که حداقل در بخش هائی از تفکر وتشکیلات خود نو آوری کرده! تغیری بوجود بیاورند! تجدید نظری کنند!اگر نه نقطه پایان !حد اقل نقطه سوالی در برابر آن بگذارند! نمی گذارند!

چرا رشته های کهنه و سخت جانی که قادر به وصل کردن آن ها به نسل جدید نیست را کنار نمی نهند ؟ تلاش نمی کنند؟ رشته های جدیدی ببافند که قادر به ارتباط دادن آن ها با نسل جدیدی باشد که بدنه اصلی جامعه را تشکیل میدهند..

از خود می پرسم چرا ما قادر به چنین تغیر و تحولی نگردیدیم ؟

هسته جان سخت لانه کرده در بطن تشکیلات ها با تمام تلاشی که توسط بدنه که ارتباط بیشتری با جامعه ونسل جوانتر دارند صورت گرفته و میگیرد !هرگز قادر به تغیر درعرصه نظری و عملی این لایه جان سخت که اکثرا رهبران این جریان ها هستند نگردیده ونتوانسته است!نقطه نظر آنها را منطبق بر تحولاتی سازد که جدا از خواست آن ها در بطن جامعه ایران جریان داشته و دارد .

نتیجه این کشاکش ادامه رهبری همان افراد ثابت ، تداوم همان خط ثابت مبارزه در شکل سنتی وکشیده شدن در همان مسیر تغیر ناپذیر گذشته بوده است. از دست دادن بخش زیادی از بدنه که بطریق دیگر فکر می کردند. .

این تنها شامل جریان های چپ نبوده .تمامی جریان های سیاسی محصول سال های قبل از انقلاب وتداوم یافته تابعد از انقلاب که دهه سی تا هزار وچهار صد امروز را تشکیل می دهند وعمدتا تربیت یافته همان دوران با سیستم های فکری ایدولوژیک و دگم می باشند همین سرنوشت را پیدا کرده اند.. لذت رهبری کردن و تائید شدن.لذتی که سطوح مختلف داردامانهایتا آبشخور آن خود خواهی و خود شیفتگی رهبران سیاسی است در جامه های مختلف!با دیکتاتور کوچلو های نهان شده در درون آن ها.

از خامنه ای گرفتار در تحجر دینی ورویای هلال شیعی در راس جریان جمهوری اسلامی بگیر تا خاتمی اصلاح طلب و موسوی در حصر خانگی .از ملی مذهبی ها تا ملیون در جا زن در دوران دکتر مصدق، تا بخش سنتی وسخت سلطنت طلبان آرزومند بازگشت سلطنت .مجاهدین که جای خود دارند!و بچیزی جز قدرت بهر قیمت در سیمای ملیشای نظامی فکر نمی کنند..

ده ها جریان خرد ودرشت چپ که هنوز در دایره بسته مبارزه ایدولوژیک در دفاع از زحمت کشان گاه با هم وحدت می کنند وگاه از هم جدا می شوند.. از حزب کمونیست دوآتشه خواهان حکومت کارگری! تا جمهوری خواهان گسترده در طیف های گوناگون با تفسبر های مختلف از جمهور مردم. .نتیجه چنین در جا زدنی است که نهایت به همین جا رسیده ایم.

رشته های ارتباط فکری سخت فرسوده و رشته رشته شده یک نسل! منجمد گردیده در سال های ماضی!مقایسه آن بارشته های ارتباطی نسل جدید! مقایسه نسلی آرمان خواه که میخواست اراده خود را بهر بهائی بر حکومت ها تحمیل کند .با نسلی که قبل از هر چیز منافع خودرادر نظر میگیرد واز آن دفاع می نماید ."سهم من کجاست؟" نسلی که از روزاول قدم نهادن بجامعه تحت فشار دستگاه تبلیغاتی حکومت مذهبی خشن و خوفناک جمهوری اسلامی قرار گرفته درد کشیده وچند لایه تربیت شده است !

نسلی باتجربه تلخ صد ها ضایعه وزخم اجتماعی خورده برتن. از زخم اعتیاد،سرگردانی ،بیکاری ،مشکلات جنسی،بی چشم اندازی ،خشونت ، ناامیدی. نسلی که تنها دریچه مطمئن گشوده شده بر او دنیای مجازی انترنت است که اورا بجهان خارج ورویا هایش متصل می سازد .

دنیای وسیع ،غیر قابل کنترل،آزاد وآرام بخش مجازی!که امکان به رویاها،قرینه سازی ها وگشت وگذار بی واهمه در تمامی عرصه ونهایت شکل دادن به یک جامعه ایده آل را فراهم می سازد .دنیای جدیدی ساخته می شود در تغابل با دنیای سنتی محدود شده درزمانی ثابت .

دو دنیا! دو نگاه! که قادر به شناختن یک دیگر نیستند دنیای فکری خامنه ای متوهم تکیه داده بر منابع عظیم مالی ، قدرت نظامی و امنیتی که مسائل اجتماعی وخواست های نسل جدید را توطئه غرب وتحمیل نوع زندگی غربی به جوانان میداند وراه مقابله با اعتراضات آن ها را در بازگشت به بگیر ببند ها و قتل عام های سال های دهه شصت.به محدود کردن دامنه انترنت .سرکوب شبکه های اجتماعی وگسترش دامنه تبلیغات امر به معروف ونهی از منکر و.. ادامه دارد ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید