سیزده آبان در تاریخ کشور ما برای همیشه به نام « روز دانش آموز» حک شد. چرا که در سال ۱۳۵۷ در روزهای پر تب و تاب انقلابی که به بیراهه رفت، یک دانش آموز همراه با جمعی از تظاهر کننده گان کشته شد.
گزمه های شاهی آن روز به تظاهرات مقابل دانشگاه تهران حمله های خونین کرده و ۵۶ دانشجو و یک دانش آموز را کشتند و حکومت متهم به کشتن کودک در صحن دانشگاه شد. فردای روز ۱۳ آبان وزرای علوم و آموزش و پرورش استعفا دادند و اظهار کردند با این وضع نمی توان به خدمت ادامه داد! آنها اعلام کردند: از آنجا که حوادث تاسف آور حمله به دانشگاه تهران، خلاف همه ی موازین علوم و آموزش عالی و تجاوز به استقلال و حرمت این محیط محسوب می شود، استعفای خود را اعلام می کنند. وزیر آموزش و پرورش در استعفا نامه خود رسما علیه دولت وقت اعلام جرم کرد و گفت دولت قادر به حمایت از وزرای خود نیست و در نهایت نخست وزیر وقت نیز در این روز مجبور به استعفا شد.
سه روز پس از این کشتار در روز ۱۶ آبان بود که به همت فرهنگیان آزادیخواه، بیانیه ای از سوی دانش آموزان منتشر و ۱۳ آبان روز قتل آن کودک به نام روز دانش آموز برای ثبت در تقویم ملی کشور پیشنهاد و اعلام شد.
اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که می گوید: تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است؛ در واقع یکی از خواسته های انقلاب بزرگ سال ۵۷ بود که به این صراحت در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز قید شده است و در عین حال رسما از طرف حاکمیت نادیده گرفته شده و می شود!
امروز چهل و چهار سال از استقرار آن حکومت بر آمده از انقلابی که با ریخته شدن خون دانشجویان و دانش آموزانی که سعی در رساندن صدای اعتراضاتشان داشتند می گذرد و بار دیگر ما در شرایطی به استقبال بزرگداشت آن روز می رویم که بار دیگر دانش آموزان و دانشجویان در مدارس، دانشگاه و خیابان با قساوت به دست نیروهای حکومتی اعم از نیروهای انتظامی، بسیج، لباس شخصی و گارد ویژه کشته می شوند، مورد ضرب و جراح قرار می گیرند. بخشی از دانش آموزان در نهایت دستگیر و زندانی می شوند و فاجعه بار تر آنکه طبق اعلام مقامات به مراکزی تحت نام مراکز اصلاح و تربیت که در ظاهر محل نگهداری بزهکاران خردسال هست سپرده می شوند! تأسف بارتر از این حوادث تلخ، اینکه تا کنون هیچ مسئول و مدیر و وزیری در رده های بالای حکومت نه اعتراض کرده و و نه استعفا داده اند؛ بلکه با بها ندادن با این جنایات مشغول انجام وظایف دولتی خود هستند. جای تعجب نیست که رهبر جمهوری اسلامی هم در سخنرانی اخیرش به مناسبت همین روز تاریخی هیچ اشاره ای به وضعیت فعلی دانش آموزان کشته شده و در بند نکرد.
در عین حال جای بسی خوشوقتی است که دیروز کانون صنفی معلمان ایران به این فجایع واکنش نشان داده و ضمن محکومیت شدید مجموعه ی این اقدامات تصمیم اخیر وزارت آموزش و پرورش درباره انتقال دانشآموزان معترض بازداشتی به چنین مراکزی را «ضدفرهنگی» و «نابخردانه» خواند.
کانون صنفی معلمان ایران در این بیانیه نوشت: اخبار کشته شدن دانشآموزان، دستگیری آنها، ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به مدارس و… را با ناباوری میشنیدیم و تمایلی به باورشان نداشتیم؛ اما تایید این اخبار، توجیه و عادی جلوه دادن آن توسط بالاترین مسئول(؟!) وزارتخانه نقطه پایانی شد برای تهمانده امیدی که در دل داشتیم. اکنون از وزیر و دستگاه وزارتیاش میپرسیم: اینگونه قصد رساندن دانشآموزان به «حیات طیبه» را دارید؟
این یک خواست ملی از دولت جمهوری اسلامی ایران است که ضمن احترام به همه جوانب حقوق بشر، با توجه ویژه به حقوق کودکان و برای احترام به مواد قانون اساسی خود نوشته، در این روز تمامی دانش آموزان و دانشجویان در بند را آزاد و ورود تمامی نیروهای نظامی و شبه نظامی را به حریم مدارس، دبیرستانها و دانشگاه منع کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید